قطع رابطه شوهرم با خانوادم
دوستان عزیز سلام
مدت 3سال است که ازدواج کرده ویک بچه 2 ساله دارم.
بعد از عروسیمان مشکلات مختلفی با همسرم داشتم.ایشان عادت دارند که وقتی از چیزی ناراحت میشود سکوت میکند.بعد از 2 ماه سکوت هفته پیش آشتی وشروع به صحبت کرد.البته قبل از آشتی کردنش کلی حرف زد . تمام مشکلاتی را که در این مدت داشتیم را دوباره مطرح کرد وگفت خانواده من در زندگی ما دخالت می کنند و من باید دندون خانوادمو بکنم. در صورتی که خدا شاهده خانواده من اصلا اهل دخالت در زندگی ما نبوده ونیستند.
الان که حدود 10 روز گذشته حتی یک کلمه در مورد خانواده من حرف نزده. خانواده ام در شهر دیگری زندگی می کنند.با وجودی که 3ماهه آنجا نیامده با حرفی که زده من اصلا جرات نمی کنم بهش بگم هفته دیگه انجا بریم.چون می ترسم بگه من دیگه آنجا نمیام و...در این صورت من نمیدونم باید چی بگم و چکار کنم.در ضمن مراسم نامزدی برادر من در ایام عیده و من میترسم حتی برای مراسم برادرم هم نیاد.
کسی هم نیست که بیخودی حرفی بزنه و عمل نکنه.از طرفی یه جورایی ازش میترسم و نمی دونم اگه بخواد با خانوادم قطع رابطه کنه باید چکار کنم.
این مساله اعصابم را خورد کرده و همه فکرو ذهنم را به خودش مشغول کرده و نمی دانم چه کاری بهتر است.اصلا حرفی نزنم ؟تا کی در مورد رفتن به خانه خانوادم حرف نزنم؟بهش پیشنهاد رفتن بدهم یا ندهم؟
بگم بیا بریم و اگه گفت دیگه نمیام چه کنم؟ اگه بگه برای مراسم برادرم نمیاد چه کنم؟
دوستان عزیز لطفا راهنماییم کنیداصلا نمی دانم باید چه کار کنم.
ممنون
RE: قطع رابطه شوهرم با خانوادم
دوست خوبم منظور شوهرت از دخالت خانوادت چیه ؟ و به چه موردی دخالت میگه ؟ ضمن اینکه باید در هنکامی که رابطه خوبی باهم دارین ازش بخواهی به خونه پدر مادرت بیاد و اینو گوشزد کن که ما خودمون پدر و مادریم خدا رو خوش نمیاد کسی بچه ما رو که ایقدر دوسش داریم ازمون دور کنه همچنین بهش اطمینان بده مانع دخالت اونا میشی . شاید رفتار خودت وقتی با خانوادت روبرو میشی با شوهرت تغییر میکنه که اون اینقدر حساس شده در هر صورت سعی کن با آرامش برخوردکنی ولی به هیچ وجه قبول نکن و قول نده با خانوادت قطع رابطه کنی بلکه میتونی اگه تازه آشتی کردین بذاری مدتی بگذره بعد در خواست کنی به دیدن خانوادت برین یا فکر کنم بهتر باشه اونها اول به خونه شما بیان در هر صورت شوهرت با مهمون که بد رفتاری نمیکنه اینجوری شاید نظرش عوض شه
RE: قطع رابطه شوهرم با خانوادم
سلام دوست عزیز و گرامی.
بنظر من سکوت شوهر شما معنای جز این ندارد که شما سکوت او را بشکنید و شما پیش قدم شوید...
بعضی از آقایان دیدگاه منفی نسبت به خانواده همسر خود دارند و این دیدگاه زمانی بیشتر می شود که رفت و آمد همسر به خانواده خود زیاد باشد بعضی از مردان اینگونه می پندارند که نقش و اهمیت و ارزش خانواده برای همسر بیشتر از ارزش آنان است... پس شما باید تلاش کنید این دیدگاه را از بین ببرید...
اول از همه به همسر خود بفهمانید که خانوادیتان در درجه دوم اهمیت دارند و تو از خانواده ام مهم تری.... می دانم و به تصمیم تو احترام می گذارم شاید خانواده من از دید تو مشکلی دارند اما می خوام به من بگی چه چیزی تو را نسبت به آنان بدبین کرده آیا رفتار آنان برایت غیرقابل تحمل است از چه کسی ناراحتی.....
بعد از حرف زدن با او آرامش خود را حفظ کرده و گفته هایش را تایید کنید و بگوید موافقم اما آنان هم پدر و مادر من هستند مگر تو می توانی پدر و مادر خود را فراموش کنی ..
به او بفهمانید و بگویید "پدرو مادر من همیشه از تو تعریف می کنند و خوشحالن دامادی مثل تو دارند او را متقاعد کنید اما بدون هیچ زوری در کمال آرامش...
بگویید آنقدر برایم مهم هستی که وقتی ناراحتی تو را نسبت به خانواده ام می بینم آشفته می شوم و عصابم بهم می ریزد.
امیدوارم همیشه در زندگی مشترک موفق باشید..
RE: قطع رابطه شوهرم با خانوادم
Fatima و نقاب عزیز
از راهنماییتان ممنونم.در جریان این سکوت 2 ماهه اخیرش چون من واقعا کلافه بودم و هر تلاشی کردم در شکستن سکوتش بی نتیجه بود از پدرم خواستم تلفنی و خیلی محترمانه و دوستانه باهاش صحبت کنه ببینه دلیل این کارش چیه و تا کی می خواد ادامه بده و....که البته وقتی پدرم زنگ زدند شوهرم موبایلشو جواب نداده بود و در نتیجه صحبتی انجام نشد و من هم به پدرم گفتم دیگه زنگ نزنه.
این مساله رو یه دلیل دخالت میدونه.درصورتی که خانواده من اصلا اهل دخالت نیستند و اگه پدرم زنگ زد فقط به خواست خودم بود.و دیگه اینکه میگه مامانت در زندگی ما دخالت میکنه که اصلا درست نیست.من از خانوادم دورم و خوب گاهی اوقات که مامانم زنگ میزدند و او خونه بود رو به عنوان دخالت در زندگی ما حساب کردند.
اما مساله مهم الان اینه که با حرفی زده احساس می کنم تصمیم گرفته با آنها قطع رابطه کنه.می ترسم در مراسم برادرم هم شرکت نکنه.میترسم خانوادم اینجا بیان و یا انها برخورد درستی نکنه مثل کم محلی یا اصلا باهاشون حرف نزنه یا چون خانوادش در شهر دیگری زندگی می کنند وقتی بفهمه خانوادم میخوان بیان بزاره بره و وقتی رفتن برگرده.
ضمنا شوهرم آدم فوق العاده کینه ای و البته بی منطقیه که فکر می کنه همه کاراش و تصمیماتش درسته.
فکرنمی کنم مانع رفت و آمد من و خانوادم بشه ولی اگه خودش قطع رابطه کنه چی؟
از شما و همه دوستان که در این مورد نظر و تجربه ای دارند تقاضای راهنمایی دارم.نمی خوام کاری بکنم که اوضاع رو خرابتر کنه
با تشکر فراوان
RE: قطع رابطه شوهرم با خانوادم
دوستان عزیز
لطفا من را هم راهنمایی کنید.من نمی دونم باید چه کار کنم؟کمکم کنید
RE: قطع رابطه شوهرم با خانوادم
دوست خوبم به نظر من اگر خانواده تان به خانه شما بایند و اصلا به رویشان نیاورند که بحثی پیش اومده شوهرتان هم در رودربایستی می افتد و این بحث و دلشوره شما نیز پایان پیدا میکند.
RE: قطع رابطه شوهرم با خانوادم
آواز عزیز، نقاب راهنمایی خوبی به شما کردن..
همیشه سعی کنید طوری از خانوادتون صحبت کنید که همسرتون احساس کنه که خانواده شما حامی و پشتیبان اون هست. شما باید طوری برخورد کنید که حتی اگه همسرتون با شما به مشکل برخورد با خانواده شما مشکلی نداشته باشه.
بهتره فعلا به این قضیه فکر نکنید و اعصاب خودتون رو به هم نریزید. اجازه بدید تا به وقت اش با همسرتون صحبت کنید. اگه بخواین این قضیه رو قبل از رخ دادنش برای خودتون بزرگ کنید انرژیتون تحلیل میره و دیگه قدرت و توان لازم برای درست فکر کردن و درست رفتار کردن رو ندارید. پس صبر کنید و همه چیز رو به خدا بسپارید.... مطمئن باشید که درست میشه..
:72:
RE: قطع رابطه شوهرم با خانوادم
دوستان عزیز
میدونستم نگرانیم بی مورد نیست.5شنبه این هفته خانوادم به خونه ما اومدند.باورتون نمیشه که غیر از سلام وخداحافظی با اکراه یه کلمه باهاشون حرف نزد.اونها به خاطر تولد بچم اومده بودند.یه کلمه هم بابت هدیه هاشون تشکر نکرد.تازه تا حمعه که رفتند اخم کرده بود .با پدر و مادرم که هیچوقت غیر از احترام ازشون چیزی ندیده بود.
خانواده من به اندازه تمام دنبا برام ارزش دارن .شما نمیدونید چقدر داغون شدم.ازش خواستم باهاشون خوب برخورد کنه ولی اون بدترین برخورد را داشت.
تو رو خدا بگید من باید چه کار کنم؟
می خوام این دفعه که خانوادش را دیدم مشابه خودش برخورد کنم.میدونم مشکلم اینطوری حل نمیشه لااقل یه کم خودم آروم میشم.
لطفا راهنماییم کنید خیلی داغونم
RE: قطع رابطه شوهرم با خانوادم
دوست خوبم چرا شوهرت فكر ميكنه خانوادت دخالت ميكنن؟ آيا تا حالا مورد عيني پيش اومده كه اين فكر رو ميكنه؟ آخه همين طوري كه نميشه گفت دخالت ميكنن آيا تا حالا موردي پيش اومده كه اون احساس دخالت كرده...شايد دچار سوئ تفاهم شده اوا دقيقا متوجه شو مشكلش از كجاست شايد لازم باشه خود خانوادت باهاش صحبت كنن و اونو از سوئ تفاهمي كه براش ايجاد شده در بيارن
RE: قطع رابطه شوهرم با خانوادم
سلام
من می گم با شوهرت مدارا کن.نذار غرور خانواده ات پیشش بشکنه غرور خودت هم همین طور.
نگاه نکن که اون پدر یک بچه دوساله است.شما تازه سه ساله که ازدواج کردید.غرور و خودپسندی برعکس اون چیزی که تصور می شه نشانه کودکی و عدم بلوغه..با عرض معذرت باید صبر می کردی این کودکی که باهاش ازدواج کردی از اب و گل دربیاد بعد بچه دار می شدی.به هر حال من حدث می زنم شوهرت با خانواده ات اصلا مشکلی نداره با خودش مشکل داره.بعضی مرد ها اصولا بدخلق هستند.راه حلش هم مداراس...و اگه بتونی برای رفتن به عروسی برادرت خانواده اش رو واسطه کنی شاید نتیجه بده.
خصوصیات مثبت شوهرتو ببین و باهاش مدارا کن تا درست بشه.(من می گم درست می شه)و بتونه با اجتماع اطرافش به یک ارتباط سالم برسه.با خانواده اش بد رفتاری نکن.
البته اینا فقط گمان منه.شاید درست نباشه...
امید وارم خوشبخت باشید
RE: قطع رابطه شوهرم با خانوادم
دوست خوبم به نظر منم شوهرت با خودش مشکل داره. اما یه سوال خوانوادتم تو این دوسه روز باهاش حرفی نزدند؟شاید منتظر بوده اونها باهاش سر صحبت رو باز کنند؟
RE: قطع رابطه شوهرم با خانوادم
دوستان عزیز که جواب دادید خیلی ممنونم.
ویونای عزیز
همونجور که گفتم فقط به زور و با اخم سلام کرد.هیچ چیز دیگه نگفت.اونقدر اخم کرده بود که جایی برای حرف زدن نمی گذاشت.حتی در جواب هدیه مامان و بابام و خواهرو برادرم یه تشکر هم نکرد.نه اگه اونها هم حرف می زدند میدونم با جواب کوتاه میفهموند که مایل به ادامه صحبت نیست.
من همسفرم عزیز
نه.خدا میدونه خانواده من هیچوقت نه قصد دخالت در زندگی منو داشتن و نه دخالت کردن.این تصور شوهر منه که فکر میکنه تمام فکراش و کاراش و برداشتاش درسته.تقریبا هیچ جوری متقاعد نمیشه و بسیار کینه ایه.جوری که سر یه اختلاف که بین باباش و 2 تا از عموهاش پیش اومده شاید بیشتر 10ساله باهاشون هیچ رابطه ای نداره.
به نظرتون من باید چکار کنم؟
RE: قطع رابطه شوهرم با خانوادم
سلام اوازعزيز:
گاهي ممکن هست رفتارخود خانم باعث چنين رفتارهاي اقا بشه اما گاهي اقا بهانه ها و علتهاي غير منطقي مياره وگاهي هم اختلاف نظرهايي بين خانواده وهمسروجود داره که دراين بين ربطي به روابط خانم با انها نداره،
شايد گذشت زمان باعث حل شدن اين مشکل باشه اگه همسرت اجازه ميده تنها بري چه اشکال داره خودت تنها به مراسم برادرت بري(البته اگه ناراحت نميشه) اگربتوني صبوري کني مدتي اين ديدارها راکم کني تاشوهرت ارومتربشه ورفتارش رو تعديل بده فکرميکنم حرمتها بهترحفظ بشه ودلخوري و ناراحتي براي خانوادت پيش نياد و ازطرف همسرت هم اين نيرو رو بهش بدي که تو برام باارزش هستي وحتي به خاطرش ازبعضي ارتباطاتت بگذري به مرورزمان اين مشکلها حل ميشه سعي کن هيچگاه در مورد رفتارهاي همسرت با پدر ومادرت صحبت نکني چون ممکنه اونها به دل بگيرن وناخوداگاه روي رفتارشون باهمسرت تاثيربزاره توصيه ايکه ميکنم اينه که مواظب باش هيچگاه اين احترامي که بين انهاهست شکسته نشه .
RE: قطع رابطه شوهرم با خانوادم
سلام آواز جان
بايد بشيني و باهاش صحبت كني ازش بخواه كه موردي توضيح بده بگه كه چه جاهايي احساس كرده كه خانوادت دخالت ميكنن همينطوري كه نميشه گفت دخالت ميكنن آخه بايد يه مشكلي ديده باشه بايد مورد يا موارد را پيدا كرد و بعد در مورد اون بحث كرد و اگه تو نتونستي از سوء تفاهم درش بياري خانوادت باهاش صحبت كنن.