خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
سلام به همه
فكر ميكنم اگه خانوما و آقايون در جايگاه زنانه و مردانه خودش نظر بدن حداقل با توقعات و انتظاراتي كه هر جنس از ديگري داره آشنا ميشيم و ميفهميم براي هر كدوم چه مسائلي مهمه و چه چيزايي بايد رعايت بشه.
از همه ميخوام از خودتون و خواسته هاتون بگيد تا ياد بگيريم اونچه رو نميدونيم!
چه توقعي از همسرتون يا همسر آيندتون داريد؟
با سپاس
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
سلام
از استر عزير بخاطر تاپيكهاش تشكر و خواهش ميكنم اينجا هم نظر بده.
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
سلام !
انتظار دارم خودشو مثل ماست نگیره ! باهام صمیمی و راحت باشه ، با هم بریم ورزش ! اهل موسیقی و شادی باشه . فکرش این باشه که با هم پیشرفت و رشد کنیم و سرشو به کارای خاله زنکی و غیبت از این و اون گرم نکنه ! غذای درست و حسابی بپزه ! تر و تمیز و مرتب و شاداب باشه . شوخ باشه . افکار و اعمال خیر آمیز و دوستانه داشته باشه (نه فقط درباره ی من ، کلا عرض می کنم) . احترام و تعهد در رابطه مون برقرار باشه . توقعات عجیب و غریب فضایی ازم نداشته باشه و به اعصابم سوهان نکشه ! پول آب جدا ، گاز جدا ، دست بند برای ده نفر و دیگر هیچ !:D
:46::72:
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
سلام/من 3 ماه که ازدواج کردم/برای خارج شدن از منزل از شوهرم اجازه میگیرم/بارها پیش اومده که به دلایلی مانع خارج شدن من از خونه شده/باز هم این کار را انجام دادم چون حق شوهرم میدونم البته دوستش دارم/شوهرم نازمو میکشه ولی تشر هم میزنه/برخلاف خیلی از خانومها از تشرش نمیرنجم چون نشونه عشقش به خودم میدونم بسیا بسیار لذت میبرم/غذا پختن و تمیزی خونه وظیفم دونستم و از اولین روز ازدواجمون با همه وجودم انجام دادم/با صدای بلند هیچ وقت با شوهرم صحبت نکردم حتی زمانی که ایشون عصبی هستش و به دلیل احترام و دوست داشتنم/بیرون از منزل به خاطر خواسته شوهرم ارایش نمیکنم هرچند قبل ازدواج زمانی دختری این کار را میکردم اما بعد ازدواج نمیکنم/ در عوض شوهری دارم مهربون در کار های منزل خیلی بهم کمک میکنه /در زمانی که باید رمانتیک باشه بهتر از خودش نیستش/تا به امروز هم روز های خاصو به یاد داشته/با احترام با من برخورد میکنه چه در منزل و چه بیرون منزل/درس میخونم/اما به خواسته شوهرم سر کار نمیرم/بسیار هم راضی هستم/خودم را خوشبخت ترین زن دنیا میدونم/تنها توصیه که دارم برای همه خانوم ها از این که به همسرتون بگید چشم ناراحت نشید و اگر واقعا شوهرتون احساس قدرت داشته باشه در زندگی خونه براتون بهشت میشه/من هم زمانی اگر خانومی این توصیه را میکرد نمیپذیرفتم/اما تجربه کردم و به نتیجه رسیدم/هیچ کدام از مشکلاتی که از زندگی ها دارن من ندارم/
شوهرم فوتبال خیلی علاقه داره من هم دوست دارم با هم نگاه میکنیم/من دوچرخه سواری دوست دارم شوهرم با من همراهی میکنه شب ها بیرون از منزل دوچرخه سواری میکنم/من متاسفانه گریه میکردم زمانه عقد ولی بعد ازدواج این کار را ترک کردم/شوهرم برخور بدی نداشت ولی اگر گریه میکردم میگفت: اگرگریه کنی به حرفت گوش نمیدم برو دستو صورتتو بشور / گاها میگفت:گریه حربه زناست/ولی این کار را ترک کردم چون رنجش و ناراحتی را در چشماش میدیدم/در ابراز احساسات من و شوهرم بسیار خوب هستیم دریغ نمیکنیم کوچکترین فرصت را غنیمت میدانیم هیچ وقت خواسته شوهرم را به تعویق نمیندازم چون وظیفه خودم میدونم و دوستش دارم/قبل از ازدواج نسبت به شوهرم شناخت خوبی داشتم میدونستم من در منزل شوهرم یک زن هستم و او یک مرد/به شوهرم گیر نمیدم/چرا دیر امدی/کجا بودی /اس ام اس چک نمیکنم اما تلفن همراهش همیشه در دسترس من هستش/پنهان نمیکنه/خیلی به شوهرم افکار مثبت تلقین میکنم:تو خیلی مهربونی/تو خیلی خوش قلبی/تو خیلی با سخاوتی/من بهترین شوهر دنیا را دارم/من به تو افتخار میکنم/همیشه تعریف میکنم/هر انچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند/از ته دل میگم نه برای نمایش/برای همین تاثیری شگرف داشته/میبوسمش/نوازشش میکنم/تا اونجا که از دستم بربیاد محبت میکنم/عملی و زبانی/به لطف خدا تا به امروز نتیجه گرفتم /چون ازدواج کردم تجربه را که کسب کردم نوشتم.
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
سلام sogol93
خيلي از نوشته هاتون لذت بردم واقعا الگو مي تونيد باشيد براي ماها!
من مجردم اما از اينكه چطور بتونم در آينده ازدواج موفقي داشته باشم سعي مي كنم اطلاعات جمع كنم.
دوست دارم بيشتر از روابطتتون بگيد.
اختلاف سني شما با همسرتون چقدر هست؟
ايشون اقوام هستن يا غريب؟
مسائل مالي چقدر تاثير داره تو زندگي و روابطتون!
از اينكه اينجا مياييد ايشون معذب نيستند!
و.....هر آنچه كه ميدونيد بهم كمك كنيد!مثل تاثير كار زن در بيرون منزل(چون من هم اعتقاد همسر شما رو دارم)
ببخشيد از طرح اين سوالات آخه..من در گذشته نامزدي داشتم كه خيلي اذيت شدم و بهم خورد!واسه همين يكم بي اعتمادم نسبت به جنس مخالف!
به شما و همسرتون تبريك مي گم.:73:
هميشه خوشبخت باشيد.
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
بهتون تبریک میگم سوگل جان. شما دیدگاهتون به زندگی مشترک خیلی عمیق و صحیحه. زندگی مشترک بدون گذشت امکانپذیر نیست.
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
با درود؛
هر چند که این حرف و حرف و فقط حرفهای تهی از در موقعیت قرار گرفتن و فرسنگها دور از واقعیتی که پیش خواهد آمد به نظرم بیهوده است و این را کلی گفتم و نه تنها جهت گفتار شما:وینتر ارجمند،اما به همه شما پندی دارم که پیش از اینکه از طرف مقابلتان چیزی بخواهید،نخست در گام اول با او بعنوان یک انسان برخورد کنید.
اعضای جوان و کم تجربه،بکوشید از افعال و ضمایر اول شخص دوری کنید و رابطه را یک سویه نبینید و دوسویه و تعاملی بنگرید.بدرود./
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
متشكرم دوستان
لطفا بگيد در قبال انتظاراتتون به چه تعهداتي رو براي خودتون در نظر ميگيريد.
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
باب ايول ....
خسته نباشيد !!
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
کلمه توقع و وظیفه در یک زندگی مشترک عاشقانه معنا ندارد .
اما مهرورزی دو جانبه ، رعایت حقوق طرفین ، صداقت ، نظم ، تفاهم ، مشورت ، همفکری ، بی ریای ، دوری از خیال و رویا پردازی های کودکانه انفرادی ، شناخت ، احترام ،دوری از غیبت و خاله زنک بازی ،حس مسئولیت پذیری دو جانبه ، درک دو طرفه و... کلیات یک رابطه را تعریف می کند . یعنی در همین رابطه ساده زناشویی کافی است انسان های درستی باشیم البته به شرط اینکه تعریف درستی از یک انسان در ذهن داشته باشیم وبرای انسان بودن و بااخلاق بودن تربیت شده باشیم . کار سختی نیست .
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
دوست دارم همسرم نازمو بکشه
اما اهل ناز کردن نباشه
یه مرد محکم باشه
یه مرد قابل اعتماد
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
همیشه توقعم از همسر آینده ام این بود که خودش باشه برای خودم و خودش باشه اول خودمون بعد دیگرون به من که کی از کجا اومد کی داره کجا میره من زندگی خودمو می کنم اونها هم زندگی خودشونو خیلی دلم می خواست شوهر آینده ام بفهمه خانواده یعنی چی مرد باشه مرد زندگی بفهمه فرق میونه وظیفه و محبت رو دوستم داشته باشه اونقدر بهم محبت بکنه که یه لحظه با او بودن رو ترجیح بدم به یه روز با دیگرون رو خلوتم با او بر مهمانی با دیگرون ترجیح بدم دلم می خواست شاد باشه اهل خنده باشه علاقه موسیقی های جدید داشته باشه بهم احترام بذاره و هیچ وقت هیچ وقت من رو با کسی مقایسه نکنه
این انتظاراتم رو قبل از اینکه عقد بکینم همه رو برآورده کرد ولی زهی خیال باطل که همه اش موقتی بوده و هیچ ثبات و اعتقادی در این اعمالش نبوده بزرگترین عیبی که داره و همین عیبشم هست که زندگی با ایشون برای من غیر قابل قبول شده و به بن بست رسیدیم و توی زندگی آینده ام توی برنامه هام ایشون جایی ندارن اینکه ایشون اصلا ثبات توی افکار و رفتارشون ندارن
من هم خیلی ایراد داشتم اول اینکه فراموش کردم ایشون هم می تونه بهم دروغ بگه او هم یه آدمه پس خیلی وقتا اون هم بهم تکیه می کنه و بعضی وقتا که من در شرایط مناسبی نیستم ایشون نتونن من رو درک کنن و اتفاقا من هستم که باید در اون شرایط ایشون رو درک کنم فک می کردم شوهرم بدون هیچ اصطکاکی می تونه با خانواده ام مچ بشه ولی اشتباه کردم چون نه برادرای من پیامبرن نه ایشون پیامبرن توی ذهنم هر جور مشکلی رو تصور می کردم الا اینکه با شوهرم بحثهای پیرامون اخلاق و رفتار داشته باشیم چرا دو نفر آدم که از دو خانواده و فرهنگ و تربیت و شهر متفاوت هستن نباید با هم بحث های اینچنینی داشته باشن؟ یکی از بزرگترین اشتباهات من این بود فک می کردم شوهر من کسیه که باید جور کم کاری های دیگرون رو بکشه و نباید عیب رفتاری داشته باشه او نباید اشتباه کن چون شوهر منه! خنده داره مگه نه؟ اصلا مگه قراره کسی که توی خانواده و دوستان و آشنایان خودش کسی قلم داد میشه توی یه اجتماع و فضا و خانواده ای دیگه ای هم مورد تایید و تمجید قرار بگیره؟ نه و این یکی دیگه از اشتباهات منه
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط وهم
همیشه توقعم از همسر آینده ام این بود که خودش باشه برای خودم و خودش باشه اول خودمون بعد دیگرون به من که کی از کجا اومد کی داره کجا میره من زندگی خودمو می کنم اونها هم زندگی خودشونو خیلی دلم می خواست شوهر آینده ام بفهمه خانواده یعنی چی مرد باشه مرد زندگی بفهمه فرق میونه وظیفه و محبت رو دوستم داشته باشه اونقدر بهم محبت بکنه که یه لحظه با او بودن رو ترجیح بدم به یه روز با دیگرون رو خلوتم با او بر مهمانی با دیگرون ترجیح بدم دلم می خواست شاد باشه اهل خنده باشه علاقه موسیقی های جدید داشته باشه بهم احترام بذاره و هیچ وقت هیچ وقت من رو با کسی مقایسه نکنه
این انتظاراتم رو قبل از اینکه عقد بکینم همه رو برآورده کرد ولی زهی خیال باطل که همه اش موقتی بوده و هیچ ثبات و اعتقادی در این اعمالش نبوده بزرگترین عیبی که داره و همین عیبشم هست که زندگی با ایشون برای من غیر قابل قبول شده و به بن بست رسیدیم و توی زندگی آینده ام توی برنامه هام ایشون جایی ندارن اینکه ایشون اصلا ثبات توی افکار و رفتارشون ندارن
من هم خیلی ایراد داشتم اول اینکه فراموش کردم ایشون هم می تونه بهم دروغ بگه او هم یه آدمه پس خیلی وقتا اون هم بهم تکیه می کنه و بعضی وقتا که من در شرایط مناسبی نیستم ایشون نتونن من رو درک کنن و اتفاقا من هستم که باید در اون شرایط ایشون رو درک کنم فک می کردم شوهرم بدون هیچ اصطکاکی می تونه با خانواده ام مچ بشه ولی اشتباه کردم چون نه برادرای من پیامبرن نه ایشون پیامبرن توی ذهنم هر جور مشکلی رو تصور می کردم الا اینکه با شوهرم بحثهای پیرامون اخلاق و رفتار داشته باشیم چرا دو نفر آدم که از دو خانواده و فرهنگ و تربیت و شهر متفاوت هستن نباید با هم بحث های اینچنینی داشته باشن؟ یکی از بزرگترین اشتباهات من این بود فک می کردم شوهر من کسیه که باید جور کم کاری های دیگرون رو بکشه و نباید عیب رفتاری داشته باشه او نباید اشتباه کن چون شوهر منه! خنده داره مگه نه؟ اصلا مگه قراره کسی که توی خانواده و دوستان و آشنایان خودش کسی قلم داد میشه توی یه اجتماع و فضا و خانواده ای دیگه ای هم مورد تایید و تمجید قرار بگیره؟ نه و این یکی دیگه از اشتباهات منه
سلام به وهم و همه وهم ها!
هنوز هم که در خم کوچه اول موندی؟!
قرار شد تموم کنی نالیدن رو و حق به جانب خود دیدن رو و نفرت رو و گذشته رو، نشد؟
بهت اعلام خطر می کنم جان عزیز:
هرچه زودتر سم کینه و نفرت رو از قلبت بیرون بریز قبل از اینکه تمام روحت رو آلوده کنه. اگر نکنی بد می بینی عزیزتر از جانم.
در این خاک در این مزرعه پاک
بجز مهر بجز عشق دگر بذر مکارید
چون هرچیز دیگری بکارید زیان می نمائید.
ارادتمندم
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
این ازدواج یه تجربه بود برای من انشاء الله آخرین تجربه تلخ زندگیم همین باشه و دیگه تکرار نداشته باشه همین!
این خواسته های اون موقعه ام بود و تجربه ای که الان کسب کردم فراموش نمی کنم ولی توی اون ایام هم نمی خوام درجا بزنم گذشته ها گذشته به فکر آینده ام از حال هم برای لذت بیشتر در آینده چشم پوشی نمی کنم و نهایت استفاده رو می برم
زندگی جریان داره پس من هم باید در جریان باشم
اینجا هم که نوشتم یه جور درد دل شاید هم گفتن تجربه ام به دیگران برای جلوگیری از خطاهای شبیه به من اونها بود
بگذارید و بگذرید
ببینید و دل مبندید
چشم بیندازید و دل مبازید
که دیر یا زود
باید گذاشت و گذشت
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
آفرین عزیز
همی ی ی ی ی ی نه!
باور کن بهار زیبائی در انتظارته!
مخلصم...
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
ببخشیدا ولی تو دیگه خیلی شوهرتو لوس میکنی.هر آدمی حق داره برای چیزای روزمره خودش تصمیم بگیره و تمام آدما از توجه زیادی پرو میشن حالا هم دختر هم پسر.مگه تو داری واسه گردش میری بیرون داری واسه اون میری تازه گیریم که واسه گردش باشه مگه تو گردش نمی خوای.به نظر من این مسخرس.اوشو میگه:عشق قایم به دو عامل است:بایدریشه در آزادی داشنه باشد و باید هنر اعتماد کردن را آموخته باشد.به نظر من درسته که زن تابع شوهرشه ولی اونم حق زندگی داره.من با ani کاملا موافقم.
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
ببخشیدا ولی تو دیگه خیلی شوهرتو لوس میکنی.هر آدمی حق داره برای چیزای روزمره خودش تصمیم بگیره و تمام آدما از توجه زیادی پرو میشن حالا هم دختر هم پسر.مگه تو داری واسه گردش میری بیرون داری واسه اون میری تازه گیریم که واسه گردش باشه مگه تو گردش نمی خوای.به نظر من این مسخرس.اوشو میگه:عشق قایم به دو عامل است:بایدریشه در آزادی داشنه باشد و باید هنر اعتماد کردن را آموخته باشد.به نظر من درسته که زن تابع شوهرشه ولی اونم حق زندگی داره. البته اول زندگیته بزار بگذره می گم چطوری سوارت میشه .من با ani کاملا موافقم.
RE: خانوما،آقايون خودتون باشيد و بگيد!
من از همسر اینده ام انتظار احترام به خودم و عقایدم رو دارم /احتیاج به توجه و محبتش دارم/دوست دارم با کارهاش ثابت کنه که دوسم داره نه حرفاش/دوست ندار مدام ازم انتقاد کنه یکمی گذشت داشته باشه و با بعضی از رفتار های من کنار بیاد/دوست دارم با من در مورد کارهاش مشاوره کنه خودسر نباشه