نمی دانم راه درست کدام است - اگر راهنمایی کنید ممنون

سلام

ممنون که اینو میخونید و راهنمایی می کنید.

من حدود 4 سال قبل با یکی از همکلاسی هایم دوست شدم از همان اول قصد ازدواج داشتم و نمی خواستم صرف با کسی دوست باشم ( باید اعتراف کنم که خیلی قبل از ارتباطمون دوستش داشتم و همیشه هم خودم را سرزنش می کردم). بعد از حدود یک سال از رابطه مان او با خانواده اش مطرح کرد و خواستگاری انجام شد و اما در نهایت هر دو خانواده مخالفت کردند و ما همه برای هم آرزوی خوشبختی کردیم و رابطه مان را همانجا تمام کردیم.

دو سال از این ماجرا گذشت ، من راستش نتونستم راجع به زندگی با کس دیگه فکر کنم و همه خواستگارهام را با اون مقایسه می کردم و رد می کردم. تا اینکه حالا 3 ماهی هست که باز هم با هم ارتباط داریم و تا حالا 3 بار با هم بیرون رفتیم و راجع به شرایطمون حرف زدیم. دلیل برگشتش اینه که میگه نتونسته تو این مدت منو فراموش کنه و دیگه اینکه میگه تو این مدت با 6-7 نفر سعی کرده ارتباط احساسی برقرار کنه اما نتونسته این ارتباط را خیلی پایدار نگه داره چون اونها را با من مقایسه می کرده و براش قابل قبول نبوده . جاهایی هم که خواستگاری رفته به همین ترتیب.

میخواد دوباره امتحان کنه اگه خانواده ها این بار موافقت کنند.

حالا دو موضوع هست که احتیاج به راهنمایی دارم :

1- آیا باید یکبار دیگه امتحان کنیم یا نه ؟
2- آیا کسی که با چند نفر ارتباط داشته می تونم بهش اطمینان کنم یا نه ؟
3- آیا لازمه بپرسم ارتباطشون تا چه حدی پیشرفته یا نه ؟ و از کجا مطئن باشم که حقیقت را میگه ؟
4- اگر تصمیم به ازدواج گرفتیم لازم هست که من با کسایی که اون باهاشون دوست بوده صحبت کنم یا نه
5- و یک عذاب وجدان دیگر هم دارم - اگر کسایی که این باهاشون رابطه داشته واقعاً دوستش داشته باشن ، فکر میکنین برای اونها انصافه که من اورا ازشون بگیرم؟

واقعاً نمیدونم - بلاتکلیفم .
خوشحال میشم اگه راهنماییم کنید.

مرسی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bigharar

2- آیا کسی که با چند نفر ارتباط داشته می تونم بهش اطمینان کنم یا نه ؟
3- آیا لازمه بپرسم ارتباطشون تا چه حدی پیشرفته یا نه ؟ و از کجا مطئن باشم که حقیقت را میگه ؟
4- اگر تصمیم به ازدواج گرفتیم لازم هست که من با کسایی که اون باهاشون دوست بوده صحبت کنم یا نه

---

سلام دوست گرامی .این را بدانید که اگر از راه دوستی و ارتباط با جنس مخالف تشکیل زندگی بدهید؛همین سوالها در زندگی برایتان پیش می آید وباعث به وجود آمدن مشکلات زیادی میشود که خود جای بحث دارد.برای اثبات این نوشته میتوانید چرخی در تالار بزنید
مقایسه کردن کار صحیحی نیست ؛چه بسا یکی از آن خواستگاران شما معیارهای یک زندگی سعادتمند را داشته ولی شما به خاطر همین مورد او را رد کرده اید.(جهت مثال بود)
اینکه میخواهید یک بار دیگر امتحان کنید خودتان باید تصمیم بگیرید شما بهتر از هر کسی شرایط خانواده خود وعقاید آنها را میدانید.
سن خود و اون آقا رو هم اگر بگید ممنون میشم.

کیوان جان ممنون از جوابتون

دقیقاً جوابتون را را راجع به مورد 2 نفهمیدم اگر لطف کنید برام توضیح بدید.
باید اعتراف کنم که در مورد نظرتون راجع به پیش آمدن این مشکلات وقتی از طریق دوستی باشه ، موافقم و برای همین هم بار اول هم صرف چند بار هم رو دیدیم تا راجع به شرایطمون حرف بزنیم هم این بار. ولی قبول دارم همینش هم بدون دانستن خانواده زیاده.

من 29 و اون 30. از نظر شغلی هم هر دو مهندسیم . من کارشناسی ارشدم که تموم شد مشغول کار شدم اما اون داره دکترا میخونه و از نظر موقعیت مالی اجتماعی و .... هر دو مشکلی نداریم.
منظورم از امتحان کردن دوباره صرف نظرخانواده ام نیست این دفعه. منظور اینه که اصلاً فکر می کنید با شرایط فوق ، این ازدواج عاقلانه هست یا نه ؟ در صورتی که باشه با خانواده ها در میان بگذاریم چون الان شرایط هر دومون با 4 سال قبل فرق میکنه. اگر نیست که همینجا تمومش کنیم.

باز هم ممنون میشم از راهنماییهاتون

من از شما سوال میکنم :که چرا این سوال براتون پیش اومد؟ یا اطمینان رو در چی میبیند که نوشتین میشه اطمینان کرد ؟ از چه لحاظ.
-------------------
شما جواب خودتون رو دادین!در طی این 2سال تغییر کردین از هر لحاظ .غیر از اینه ,شما میتونید با برداشت دو سال قبل از نظر علایق ؛خواسته ها وآنچه که باعث شده شما ایشون رو دوست داشته باشین,باز هم تصمیم بگیرید.مردی که دو سال پیش با شما رابطه دوستی داشته آیا همون مرده با همون مشخصات باطنی؟شما الان ایشون رو با همون دو سال پیش نگاه میکنید آیا انسان در زندگی تغییر نمیکنه.
رابطه دوستی با ختم به ازدواج آخر خوشی نداره .اما شما باز هم میتونید با ایشون صحبت کنید تا شناخت بیشتری نسبت به هم پیدا کنید.
من نمیتونم نظر مطلق بدم فقط میتونم شما رو تا آنجا که آگاهی دارم راهنمایی کنم تصمیم با شماست.

اما یه چیزه دیگه .همین سوال های که ذهن شما رو درگیر کرده میتونه دلیلی بر ناموفق بودن ازدواج باشه(نظر شخصی)

نقل قول:

---

حالا دو موضوع هست که احتیاج به راهنمایی دارم :

1- آیا باید یکبار دیگه امتحان کنیم یا نه ؟
2- آیا کسی که با چند نفر ارتباط داشته می تونم بهش اطمینان کنم یا نه ؟
3- آیا لازمه بپرسم ارتباطشون تا چه حدی پیشرفته یا نه ؟ و از کجا مطئن باشم که حقیقت را میگه ؟
4- اگر تصمیم به ازدواج گرفتیم لازم هست که من با کسایی که اون باهاشون دوست بوده صحبت کنم یا نه
5- و یک عذاب وجدان دیگر هم دارم - اگر کسایی که این باهاشون رابطه داشته واقعاً دوستش داشته باشن ، فکر میکنین برای اونها انصافه که من اورا ازشون بگیرم؟

---

سلام بیقرار گرامی
اینا دو موضوع بودن ؟
اما نظر من
1- چرا که نه . بگویید رسما دوباره بیایند خواستگاری
2-بستگی به ارتباط دارد. شاید با آنها هم جهت ازدواج آشنا شده.در اینصورت مشکلی نیست .
3- این مورد کاملا شخصی است و به خودتان بازمیگردد .
4- فکر نمیکنم لازم باشد .
5-مگر این آقا هنوز با کسی ارتباط دارد ؟

بنظر من هم کار درستی نکردید که خواستگاران دیگر را با ایشان مقایسه کردید و رد کردید . شاید میان آنها کسی بهتر از این آقا بوده ولی شما با این کار او را از دست داده اید .
موفق باشید .

عزیزم همونطور که تو به خودت اجازه دادی به کس دیگه فکر کنی اون هم این حق رو داشته ولی بالاخره هردو به این نتیجه رسیدین که نمیتونین با کس دیگه ای ارتباط عاطفی داشته باشین این که کاملآ مشخصه.فقط دیگه خودت میدونی اگه به نظرت قابل اعتماده و ارتباطش با اون ادما تا حدی که مورد قبول تو نیست نرفته باشه ,چرا که نه اجازه بده بیاد.راستی نگفتی دلیل مخالفت خانواده هاتون چیه؟ اگه دلیلشون محکم باشه طوری که بتونه دلایل اجازه خواستگاری مجدد رو تحت شعاع قرار بده دیگه باید به نظر من صرف نظر کنی.اگه هم میدونی شرایطتون بهتر شده که خدارو شکر باید همه چیز رو بسنجی و اجازه بدی. عزیزم موفق باشی

عزیزم این آقا دیگه آدم 2 سال پیش نیست (همونطور که تو نیستی) ممکنه پیشرفت هایی داشته باشه و یا ممکنه از اونی که میشناختی فاصله گرفته باشه پس شرایطشو دوباره بررسی کن (مثل بقیه خواستگارها) بعد تصمیم بگیر این که دیگه غصه نداره عزیزم. :72:

کاش زمان قیچی به دستم میداد تا روزهائی را که هرگز نمی خواستم ببینم را با آن به فراموشی بسپارم!
ولی حیف که نمیشود وتلخی زمانهای از دست رفته هنوز باقیست!
متاسفانه باید بگم هر گونه اقدامی از سمت شما باعث ایجاد این توهم برای شخص مقابل میشه که چون شما نتونستین شخصی به خوبی اونو پیدا کنید(و نه اینکه برای انتخاب خودتون ارزش قائلید)هنوز به تصمیمی که گرفتید پایوندید و تا وقتی یه همچین دیدی توی اجتماع وجود داره و هر مردی به خودش حق میده با اولین جواب رد توی خواستگاری و مخالفتها خانوادگی بنابه توصیه دوستان یا آشنایان تصمیم به ایجاد روابط عاطفی جدیدی بکنه /نه به هیچ مردی نمیشه به معنای واقعی اعتماد کرد!
ولی بازم یه وقتائی هست که خودتون باید انتخاب کنید برای زندگی که مدتهاست براش برنامه ریزی کردین فداکاری بکنید یا نه!
موفق باشید!

ممنون از همه دوستانی که جواب دادند.

دیجیتال من عزیز : اول میخواستم صرف دو تا شو بگم ؛ گفتم حالا که دوستان زحمت می کشند جواب بدهند ، بهتر است همه را بگم.
2- نه خودش میگه از اول به آنها گفته جهت ازدواج نیست که آنها پابند به این رابطه نشوند ، اما بعد از ارتباط هم اون به این نتیجه رسیده که نمی تواند با آنها زندگی کند- بیشتر از این از این ارتباطات چیزی نمی دانم .
5- میگه خودش یکسالی هست که دیگه با کسی در ارتباط نیست اما گاهاً بعضی از آنها بهش پیغام میدن یا اس ام اس اما اون میگه هیچوقت جوابی نمیده.

بلو هارت عزیز : دلیل مخالفت خانواده اون وقت این بود که سطح تحصیلی اون پایین بود (در اون وقت لیسانس داشت) و دیگه از نظر مالی شرایط خوب نداشت.و خانواده آنها هم فکر می کردند که به دلیل اختلاف طبقاتی و این دو موضوع پسرشان توی خانواده ما شاید پذیرفته نشه و نمیخواستن پسرشان با این خانواده وصلت کنه. هردومون هم اون موقع هم الان نظر خانواده برامون مهمترین چیز هست. برای همین قضیه را همون جا تموم کردیم. چون نمی خواستیم خانواده ها را مجبور کنیم که طرف مقابل را بپذیره.

مثل من عزیز : منم میخوام همین کار را کنم برای همین هم این چند بار همدیگر را دیدیم و تا حدودی با چیزهایی که من از زندگی میخوام فکر میکنم جور هست جز همین چند تا سوال که فکر میکنم موضوعات اساسی هم هست . برای همین فعلاً بهش گفتم بهم فرصت فکر کردن بده و اون هم میگه ترجیح میده که من الان با اطمینان تصمیم بگیرم تا با تردید برای همین مشکلی نداره.


حالا به نظر شماها :

من چجوری ازش بپرسم که ارتباطشون تا چه حد بوده و چجوی مطمئن باشم جوابی که میده راسته ؟

من غیر از همون یکسال که اون هم جهت آشنایی با ایشان ارتباط داشتم تا حالا با کسی ارتباطی نداشته ام جز در همون مراسم های خواستگاری، فکر می کنید اون باور میکنه این مسئله را یا باز هم در آینده این ارتباط گذشته مشکل ساز خواهد شد ؟

درسته که این حالا با کسی ارتباط نداره اما اگر حتی یکی از دخترهایی که این باهاشون ارتباط داشته ، واقعاً این را دوست داشته باشه که هنوز هم گاهاً برایش پیغام میذاره و... ایا برای اون دختر شرط انصاف هست که من با ایشون ازدواج کنم ؟؟ نمیخوام زندگیمو به قیمت از بین بردن آرزوهای کس دیگه ای شروع کنم.

دوستان دیگه راهنمایی نمیکنن ؟؟

عزیزم
تنها دلیلی که باعث شده شما و اون آقا نتونید به آدم دیگه ای برای ازدواج فکر کنید اینه که شما به هم از نظر عاطفی وابسته شدین نه اینکه تفاهم دارین!
در صورتی که برای بقای زندگی مشترک به تفاهم احتیاجه نه علاقه شدید.

حالا دو موضوع هست که احتیاج به راهنمایی دارم :

1- آیا باید یکبار دیگه امتحان کنیم یا نه ؟
2- آیا کسی که با چند نفر ارتباط داشته می تونم بهش اطمینان کنم یا نه ؟
3- آیا لازمه بپرسم ارتباطشون تا چه حدی پیشرفته یا نه ؟ و از کجا مطئن باشم که حقیقت را میگه ؟
4- اگر تصمیم به ازدواج گرفتیم لازم هست که من با کسایی که اون باهاشون دوست بوده صحبت کنم یا نه
5- و یک عذاب وجدان دیگر هم دارم - اگر کسایی که این باهاشون رابطه داشته واقعاً دوستش داشته باشن ، فکر میکنین برای اونها انصافه که من اورا ازشون بگیرم؟


1.امتحان کردنش ضرر که نداره،فایده هم داره و اون اینه که 4 سال بزرگتر شدی، تجربه بیشتری داری،و حتما" معقولتر رفتار می کنی.
2.باید بدونی این روابط از چه جنسی بوده(دوستی های موقت برای سرگرمی و تفریح یا روابط منطقی و هدفمند برای ازدواج)
3. حتما" باید بدونی .با شناخت نسبی که از گذشتش داری و شناخت عمیقتری که الان سعی میکنی بدس بیاری.
4.بد نیست بدونی ولی فعلا" به حرفهای خودش اکتفا کن.
5.تو اونو از کسی نمیگیری اگه واقعا" قسمتت باشه. گلم بیشتر به این فکر کن که خودشو بشناسی، جدا از احساسات.به علایق نفرات قبلی هم نمی خواد زیاد فکر کنی.

برات آرزوی موفقیت میکنم

نقل قول:

---

درسته که این حالا با کسی ارتباط نداره اما اگر حتی یکی از دخترهایی که این باهاشون ارتباط داشته ، واقعاً این را دوست داشته باشه که هنوز هم گاهاً برایش پیغام میذاره و... ایا برای اون دختر شرط انصاف هست که من با ایشون ازدواج کنم ؟؟ نمیخوام زندگیمو به قیمت از بین بردن آرزوهای کس دیگه ای شروع کنم.

---

سلام، ببین عزیزم ، من میدونم شما هم میدونی قرار نیست هر رابطه ای منجر به ازدواج بشه، اون دختری که الان پیغام میزاره هم می تونه از سر بیکاری یا فقط به عنوان یه دوست این کارو بکنه و به نظر من اصلا کاری به زندگی شما با اون اقا نداره و شما با این ترحم و دل سوزوندن برای اون دختر باعث میشید زندگی خودت ، اون دختر و اون اقا تباه بشه ، چون اون تو رو دوست داره مطمئن باش کسی هم برای اون دختر هست که دوستش داره پس نگران اون نباش

به نظر من حتما باید دوباره با هم صحبت کنید
الان هم که سن شما و ایشان در حدی هست که فکر نکنم احساساتی با قضیه برخورد کنید و فکر می کنم الان در سن منطق قرار دارید
دلایل مخالفت خانواده را هم بررسی کنید و ببیند ایا امکان برطرف کردن انها را دارید؟
از طرفی به نظر من شما باید به فرد اعتماد کنید
4 سال با هم دوست بودید و حالا اینقدر از ایشان شناخت پیدا نکردید که بدونید حرفش را باور کنید یا نه؟ به نظر من تنها شما هستید که می توانید تشخیص بدهید که ایشان راست می گوییند یا نه.
در هر صورت برایت ارزوی موفقیت می کنم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bigharar

یک سال از رابطه مان او با خانواده اش مطرح کرد و خواستگاری انجام شد و اما در نهایت هر دو خانواده مخالفت کردند و ما همه برای هم آرزوی خوشبختی کردیم و رابطه مان را همانجا تمام کردیم.
1- آیا باید یکبار دیگه امتحان کنیم یا نه ؟
2- آیا کسی که با چند نفر ارتباط داشته می تونم بهش اطمینان کنم یا نه ؟
3- آیا لازمه بپرسم ارتباطشون تا چه حدی پیشرفته یا نه ؟ و از کجا مطئن باشم که حقیقت را میگه ؟
4- اگر تصمیم به ازدواج گرفتیم لازم هست که من با کسایی که اون باهاشون دوست بوده صحبت کنم یا نه
5- و یک عذاب وجدان دیگر هم دارم - اگر کسایی که این باهاشون رابطه داشته واقعاً دوستش داشته باشن ، فکر میکنین برای اونها انصافه که من اورا ازشون بگیرم؟

---

سلام بر دوست گرامی.....انشاالله که خوبید.
شما نوشته بودید که (ما هم برای هم آرزوی خوشبختی کردیم و رابطمونو قطع کردیم)
این جای خوشحالیست چون توانستید در آن موقع بحرانی بر احساسات خود غلبه کنید.
بعد نوشتید هم خودتون و هم اون یگدیگر را با دیگران مقایسه می کردید....
اما این جای ناراحتی دارد...."مقایسه" یکی از بدترین راه های شناخت طرف مقابل و یکی از گمراه کننده ترین راه هاست.
در مورد سوال هایتان:
1:امتحان اشکالی ندارد اما به شرطی که او خود تمایل به این کار داشته باشد و هیچ اصراری از طرف شما نباشد.(خواستگاری)
2:اصولا برداشت ما از کلمه "اعتماد" درست نیست. اعتماد این نیست که کسی با دیگران ارتباط نداشته باشد...اعتماد باید در طی یک رابطه(البته نه دوست دختر دوست پسر) شکل بگیرد...
3:نه هیچ گاه این سوال و پی گیری را نکنید....و مطمئن هم نباشید.
4:بله حتما باید با آنها تماس داشته باشید برای شناخت بیشتر آنها و ایجاد رابطه...
5:نخیر اصلا عذاب وجدانی در کار نیست.....هر کس به اندازه تلاش خود مزد می گیرد.

در آخر باید بگوییم ازدواج بر اساس چنین رابطه ای را درست نمی دانم چون در این ارتباطات ""شناخت"" طرف مقابل تحت تاثیر عواملی قرار دارد که نمی توان شناخت درستی به عمل آورد.
و اینکه شما گفتید دلیل مخالفت خانواده ها ......یکسان نبودن سطح اقتصادی و فرهنگی بوده.....پس لازم هست بگوییم این ملاک ها (سطح فرهنگ و اقتصاد) یکی از ملاک های مهم برای ازدواج هست.....توصیه می کنم کمی بیشتر دقت کنید.

و اینکه هرگز نباید اصرار از طرف شما برای ادامه رابطه و خواستگاری باشد....چون این اصرار باعث به وجود آمدن برداشت نامناسبی در دوست پسر شما می شود و ارزش و منزلت شما پایین می آید...
موفق باشید دوست گرامی.

سلام
وقتی ازدواج بر اساس دوستی و ارتباط رفاقتی ست، همه این اگرها و اما ها و همه این ان قلت ها رو داره: آیا قبلش با کسی نبوده؟ آیا درست می گه؟ آیا من رو هم مثل اون قبلی ها سرکار گذاشته؟ آیا توی این مدت که نبوده کاری کرده؟ با کسی بوده؟ ازش خسته شده و حالا اومده سراغ من...! و صد البته که هیچکدوم این سوالها به زبان نمیاد امروز.
اما فردا که این روابط به زندگی مشترک منجر بشه، هر کدوم این سوالها خیلی بی ملاحظه مطرح می شه و باعث آشوب و تلاطم می شه و خوب دیگه، قراره آرامش توی زندگی مشترک داشته باشیم نه تلاطم و هیجانات مضر.
اگر قصد دارید دوباره امتحان کنید، اول تکلیف خودتون رو با خودتون روشن کنید. یعنی تکلیف خودتون با شخص خودتون در درجه اول و با طرف مقابلتون در درجه دوم. بعد بنشینید و به اشتراک هاتون فکر کنین.
اشتراک عقاید و تفاهم هیچوقت باعث جدائی نمی شه. پس اول به چیزهائی فکر کنید که شما رو از هم جدا کرده تاحالا، و یا از این به بعد ممکنه جدا کنه.

عرض ادب دارم...

1- آیا باید یکبار دیگه امتحان کنیم یا نه ؟ حتما یه بار دیگه امتحان کنید ولی اگر این بار نشد دیگه برای همیشه تمام کنید
2- آیا کسی که با چند نفر ارتباط داشته می تونم بهش اطمینان کنم یا نه ؟ بهش اطمینان کنید چون کسی که سراغ دیگرون رفته و نتیجه ای نگرفته به این خاطر که اونها رو با شما مقایسه کردید علاقه و دلیلهای بیشتری برای زندگی با شما داره و کمتر از حالت عادی دچار هوس خواهد شد
3- آیا لازمه بپرسم ارتباطشون تا چه حدی پیشرفته یا نه ؟ و از کجا مطئن باشم که حقیقت را میگه ؟ لزومی نداره در مورد گذشته ای بپرسی که در آینده تو تاثیری نداره و به تمامیه حرفهایی که میزنه شک نکن و کاراگاه بازی هم در نیار این کار تو به او هم اجازه میده چنین تفکری در مورد تو داشته باشه آیا برات قابل قبوله که او چنین نگاهی بهت داشته باشه از او این فرصت رو راستی با خودت رو نگیر کوچکترین حرکت اشتباهی در این مقطع باعث میشه ایشون دیگه با شما صادق نباشن
4- اگر تصمیم به ازدواج گرفتیم لازم هست که من با کسایی که اون باهاشون دوست بوده صحبت کنم یا نه؟ چرا اونها برات اینقدر مهمن؟مگه بهش شک داری یا باورش نداری؟
5- و یک عذاب وجدان دیگر هم دارم - اگر کسایی که این باهاشون رابطه داشته واقعاً دوستش داشته باشن ، فکر میکنین برای اونها انصافه که من اورا ازشون بگیرم؟ همیشه تو زندگی اول خدا بعد خودت بعد همسرت و بعد اطافیانت رو بذار آیا اون دخترها به تو فکر کردن وقتی که با این آقا رابطه داشتن؟ تو چرا می خوای این کار رو بکنی؟ به فکر خودت باش نازنین
منظورم از امتحان کردن دوباره صرف نظرخانواده ام نیست این دفعه. منظور اینه که اصلاً فکر می کنید با شرایط فوق ، این ازدواج عاقلانه هست یا نه ؟ همه چیز رو از نو و دوباره شروع کنید اگه فرد ایده آل زندگیتونه چرا ازدواج باهاش عاقلانه نباشه؟!
من چجوری ازش بپرسم که ارتباطشون تا چه حد بوده و چجوی مطمئن باشم جوابی که میده راسته ؟ چرا می خوای کاراگاه بازی در بیاری؟ اگه الان نتونی با این موضوع کنار بیایی که وقتی تو نبودی و به تو هیچ تعهدی نداشته نباید به دیگرون رابطه داشته باشه بعدها کوچکترین اشاره ای به اون ایام و یا مواجهه اتفاقی با هر کدوم از اون دخترها زندگی تو رو خراب خواهد کرد باورش کن و به خودت افتخار بکن به نوع رابطه که داشته اید که با وجود دوری از هم و حضور دیگران نه تنها کمرنگ نشده بلکه جلا و شفافیت بهتری پیدا کرده
من غیر از همون یکسال که اون هم جهت آشنایی با ایشان ارتباط داشتم تا حالا با کسی ارتباطی نداشته ام جز در همون مراسم های خواستگاری، فکر می کنید اون باور میکنه این مسئله را یا باز هم در آینده این ارتباط گذشته مشکل ساز خواهد شد ؟ شما چون هنوز نتونستید به نوع رابطه ایشون (منظورم پاک بودنشه) و به حرفهاشون اطمینان داشته باشید وقتی خودتون رو جای ایشون میذارید باز هم با همون دید خودتون به خودتون نگاه می کنید خواهر بزرگوارم این عینک بدبینی رو از رو چشات بردار زندگی خیلی قشنگ و زیباست
زندگی زیباست ای زیبا پسند / زیبا اندیشان به زیبایی رسند
درسته که این حالا با کسی ارتباط نداره اما اگر حتی یکی از دخترهایی که این باهاشون ارتباط داشته ، واقعاً این را دوست داشته باشه که هنوز هم گاهاً برایش پیغام میذاره و... ایا برای اون دختر شرط انصاف هست که من با ایشون ازدواج کنم ؟؟ نمیخوام زندگیمو به قیمت از بین بردن آرزوهای کس دیگه ای شروع کنم. عشق یه طرفه فقط دردسره! اون خانم باید بفهمه که به کسی دل بسته که روزی دختر دیگه ای بهش دلبسته بوده و دوستش دارشته و هنوزم دوستش داره عزیز دلم قربونت بشم به خودت و به این پسره نازنین فکر کن به روزهای خوبی که می تونید داشته باشید به زندگی که می تونید داشته باشید و اصلا عجله برای ازدواج نداشته باش اول مطمئن باش که او همونیه که اون موقع ها می شناختی و مطمئن شو که می تونی باهاش زندگی کن بعد انشاء الله هر چه که به صلاحت باشه خدا برات رقم بزنه

با سلام
بدی ازدواج از راه دوستی اینست که حس بد بینی در فرد ایجاد میشود. به عنوان مثال مرد با خودش میگوید نکند زنم همینطور که با من دوست شده با چند نفر دیگر هم در ارتباط باشه یا بر عکس . برای همین به نظر من ازدواج بر پایه دوستی درست نیست.
به هر حال هر موجودی با جنس مخالفش در ارتباط است ولی باید عاقلانه اندیشید

دوستان عزیز ممنون از زحماتتون و جوابهاتون

ممنون از همه کسایی که درکم کردند و راهنمایی کردند. اما صرف به دوستایی که گقتند ازدواج از طریق دوستی به جایی نمیرسه باید بگم منم موافقم و اگه خونده باشین - از روز اول هم ما با هم اون دوستی که شما برداشت کردید نبودیم. اول از خواستگاری شروع شد و بعد از شناخت هم بهش علاقمند شدم.

به هر حال همینقدر بگم که همه چیز تموم شد :47: یه روزی اگه حالی برام مونده بود شاید بیام و دلیلش را بگم. شایدم ما برای هم ساخته نشدیم ... بگذریم.

به هر حال میدونم دوستش دارم و ......انشاالله که اونم خوشبخت بشه :54: