+به نظر شما چه جوري به دستش بيارم؟

با دختري به نام نيلوفر دوست بودم كه مادر و پدرش از هم جدا شده بودن ما عاشق هم بوديم مادرش 6صبح كه ميرفت سره كار من 7 خونشون بودم
و روابط يك زوج را داشتيم . ساعت 18 هم قبل از برگشتن مادرش با هم ميرفتيم بيرون و 11 شب برميگشتيم خونشون و مامانش منو مي رسوند خونه و تا 4 صبح باتلفن حرف ميزديم .
مادرش منو قبول داشت.من تنها فرزند خونم مادرم روي من خيلي حساسه. 8 ماه گذشت و مامانم كه ديد پسرش دختريرو ميپرسته كه مورد پسندش نيست.
مادر كه خيلي مذهبيست زنگ زد به نيلوفر و گفت « اگه يه دختر مثل تو داشتم سرشو مي بريدم و يه تار موي آرش و به توي هرزه نميدم و دختري كه بابا بالا سرش نباشه خوب نيست.» نيلوفر خود كشي كرد ولي زنده موند.اما از من متنفر شده يك ساله ازش ميخوام برگرده ولي نمي خواد تا اينكه منم خود كشي كردم ولي منم زنده موندم نيلوفر و پدر و مادرش اومدن خونمون و مادرم گفت اشتباه كرده و مي خواد ما ازدواج كنيم اما نيلوفر قبول نكرد. به نظر شما چه جوري به دستش بيارم؟

سلام دوست گرامی .
چه رابطه جالبی داشتین!!!
اگر رابطه شما رو بدون این اتفاقات اخیر ارزیابی کنیم.مطمئن باشید که به نتیجه نمیرسیدید.برای اثبات این نوشتار هم میتونید به سایر تایپکهای همین انجمن مراجعه کنید.
حالا که کار, شما به دلیل وابستگی بیش از حد به هم و نبود کنترل احساسات وعواطف به خودکشی کشیده!دقت کنید که هم کنترل احساست وعواطف خود رو نداشته وهم وابستگی بالای نسبت به هم پبدا کردین.
اگر هم خانواده های شما با این وصلت موافقت میکنند فقط به این خاطره که شما دوباره اقدام به خودکشی نکنید ویا به قول گفتنی بلایی سر خودتون نیارید.
به عقیده من صلاح این است که این وصلت سر نگیرد.که به نفع هر دوی شماست.
من درکت میکنم که از یاد بردن اون خانون و رابطه ای که باهم داشتین سخته ولی باور کنید به نفع هر دوی شماست.شاید مدتی به خاطر دوری دچار تنش بشید ولی بعدها از کاری که کردین بدون شک پشیمان نمیشید .
پس سعی کنید منطقی و واقعبینانه تصمیم بگیرید تا خدای نکرده اوضاع از این بدتر که هست نشود.سختی و مشکلات این جدای برای شما بهتر از سختی ومشکلات بزرگ تری است که در آینده گریبان گیرتان میشود(با ازدواج)
پاینده باشید درپناه حق

عزیزم مادر شما حق داشته که نصبت به اون دختر همچین دیدی داشته باشه ! رفت و آمد شما خیلی راحت بوده که توی جامعه ما این موضوع صورت خوبی نداره ! خودکشی روش مناسبی برای بیان احساسات شما نسبت به هم نبوده ، به نظر من بزارین چند مدت بگذره . و حتما با یه مشاور مشورت کنین .

انتظار داشتن رفتار کاملا" منطقی از شما و دوستتون فکر کنم یکم زیاده.اون هم با سابقه ای که دارین.

به هر حال چند ساله دیگه میفهمین که چه اشتباه بزرگی کردین(رابطه ای در اون حد آزاد و بعد قلیان احساسات تا مرز مرگ)بهتره توهم مثل دوستت بپذیری که این سبک ازدواج آینده روشنی نداره اما برای اطمینان هر دو با هم پیش یک مشاور برین.

امیوارم خیلی زود هردوتون به سلامتی کامل برسین.

سلام
فکر نکن کسی اینجا درکت نمیکنه. اگه دوستان چیزی مینویسن به خاطر تجربه هاییه که دارن.
البته راههای زیادی وجود داره که اونو برگردونی. ولی اول سعی کن خودتو بزاری جای یکی از دوستات و از دید اون به قضیه نگاه کنی.
سعی کن با دید باز به اون و خانوادش فکر کنی به نحوه زندگی که در اینده دوست داری داشته باشی به نحوه برخوردتون با مشکلات و تمام چیزایی که ممکنه تو زندگی به وجود بیاد.
اگه بازم تصمیمت قطعی بود اونوقت به راضی کردنش فکر کن.

سلام ببخشيد كه به زبان فينگليش مى نويسم comam مشكل پيدا كرده بهترين كار اينه كه با يك مشاور خوب و با tajrobee و آگاه مشورت كنيد شما از دوخانواده با دو فرهنگ مختلف هستيد و اين موضوعی كه اهميت دارهِ و ما تو ايران آخرش به soraet سنتى ازدواج ميكنيم و خانواده ها نقشه مهمى بعضى ميكنن ضمن اينكه هميشه اميد هست و به نظرِ من در مورد خودكشى دوست تون هم behtare يك ravnshenas نظر بده چون بايد تمام ابعاد zenegie اون بررسى بشه خيلى وقتها خودكشى يك raftre namieshie ما آدمها نميدونم چرا انقدر صفر و يك هستيم من بهتون pihsnahd ميكنم اگر اینده خود تون و نيلوفر جون واسه تون مهمِ حتما با يك moshvere khebre صحبت كنيد

سلام
رابطه ی شما از اول جالب نبوده و تقصیر اصلی و کوتاهی از مادر نیلوفر بوده که شما رو راهنمایی نکرده.به مادرت حق میدم.یه سوال:آیا اون دختر قبل از تو هم با کسی رابطه داشته؟
ضمناً عزیزم با vitamin c over dose خودکشی نمیکنن;)

joker عزيز من سومين bf وي ولي به گفته ي خودش و مادرش همه كس اون بودم.وبا هيج كس رابطه اي كه با من داشت رو نداشته حتي مادرش. اولين و آخرين كسي بودم كه مشكلاتشو باهاش در ميان گذاشته.از خود كشي پشيمونم تجربه ي بدي بود.بعد از نيلوفر با خيلي ها گشتم ولي نتونستم فراموشش كنم . روانشناسم نتونست مشكلو حل كنه. بعد از اين مدت طولاني مي دونم دوست داشتنم واقعيست و حوس نيست.به نظر شما چه جوري به دستش بيارم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Arash net

ولي نتونستم فراموشش كنم . روانشناسم نتونست مشكلو حل كنه.

---

دوست گرامی شما تا خودت نخوای یه رواشناس سهله پیش صدتای دیگه هم که بری کاری نمیتونن برات بکنن.روانشناس راه های رو به شما پیشنهاد میکنه وشما رو راهنمایی ,این توی که باید به اونها جامه عمل بپوشونی. باید خودت بخوای.شما وابسته ایشون شدی و فرار از وابستگی هم کاری سخت ولی اسان است .همین خودکشی و اینکه بدون اون نمیشه و نمیتونم اون رو فراموش کنم و...نشانگر از هوس_.منظوراز هوس فقط رابطه نامشروع نیست.
به این لینک مراجعه کن
تفاوت عشق وهوس در رابطه دختر وپسر یا در ازدواج


مشکلت رو اینجا عنوان کردی تا دوستان همدرد به شما کمک بکنن ؛خوب همین دوستان میگن کار شما اشتباهه,
خیلی جاها میگن رابطه های قبل از ازدواج باعث شناخت بهتر_وبازتاب خوبی در زندگی مشترک داره ,ولی ما هنوز به شناخت از این رابطه دست پیدا نکردیم چه برسه به اینکه بخواییم از این طریق نسبت به جنس مخالف شناخت پیدا کنیم.هر وقت توان این رو داشتیم که مثلا" کنترل احساسات و عواطف خود رو در دست بگیریم و بهتر هدایت کنیم .به بلوغ عاطفی برسیم وچند پارامتر دیگر آن وقت میتوانیم اقدام به شناخت کنیم.
شما یه لطف در حق خودت بکن همین انجمن که مشکلت رو آوردی سئوالات ارتباط دختر و پسر مراجعه کن و به چند تایپک اون یه نگاه بینداز تا منطقی با خودت برخورد کنی .و از عواقب این روابط آگاه بشی.
ما میخوایم که از چاله نیفتی تو چاه.
پاینده باشید درپناه حق:72:

az keivan mamnunam harfash kamelan mnteghi va az ruye hesabe:104:

ممنونم دوست گرامی نیازی به تحسین نیست .امیدوارم که خود شما منطقی و از روی حساب با پستی وبلندی های زندگی برخورد کنید

سلام
ببین من شاید به دخترا زیادی بدبینم اما یه چیزی رو میخواستم بگم.در این موارد (ازدواجو...) آدمی موفق تره که بدترین حالتو در نظر بگیره.من چند تا احتمال رو میگم چون الان تو توی ماجرایی شاید به اینا تا حالا فکر نکرده باشی شرمنده شاید ناراحت شی ولی بدون تو این جامعه دختری که پدر و مادرش هم سختگیرن 10 تا پسر رو سر کار میذاره و به این قضیه افتخار هم میکنه(من به عینه دیدم)حالا اگه طرف تو مادرش اینقدر آسون گیره که میذاره دخترش با یه پسر صبح تا شب تنها بمونه بهتره یکم حواستو جمع کنی.شرمنده من دارم فقط احتمالاتو میگم.ببین بعید نیست که با قبلیام اینجوری بوده حالا به تو گفته که با هیچکی اینقدر صمیمی نبوده!من شک دارم به یه دلیل.دخترا خیلی در این روابط حساسترن اگه یه پسری واسه یکی اینقدر عزیز باشه و پسرم اینقدر بخوادش و به دختره پیشنهاد ازدواج بده حتی اگه مادرت بهش توهینی هم کرده باشه به هر حال باید قاعدتاً ببخشه و فراموش کنه.اگه بهت میگه نه اونم بعد از اینهمه وابستگی باید شک کنی که اصلاً بهت وابسته هست یا نه!ببین بعضی از دخترا جوری خودشونو وابسته نشون میدن که انگار اگه نباشی میمیرن بعد میفهمی همش فیلم بوده.من میگم تو به بدترین حالات هم فکر کن اگه واقعاً بخوادت نباید اینقدر ناز و اطوار بیاد حالا بعد از دو سه بار منت کشی باید بله رو بگه اگه نگه ریگی تو کفششه.ببین به همه ی اینا فکر کن اگه فردا دیدی با یکی دیگست نری ایندفعه واقعاً با تزریق پتاسیم خودکشی کنی!;)من حال تو رو داشتم اگه الان بدی طرف هم بهت ثابت شه میگی نه من میخوامش!میدونم منم یه زمانی عاشق بودم اون قدیما!!!;)اما از الان خودتو واسه بدترین حالات آماده کن سعی خودتو بکن که بدستش بیاری اما فکر بدترین حالات رو هم بکن که بعداً ضربه نخوری.این یه اصل روانشناسیه که اگه از خطر آگاه باشی کمتر ضربه میخوری.به هر حال ببخشید که دارم حرفایی میزنم که شاید رویاهاتو خراب میکنه ولی واقعاً زمونه بده باید آماده ی هر چیزی باشی.
به امید اینکه بهترین ها واست پیش بیاد:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط joker

ببین بعید نیست که با قبلیام اینجوری بوده حالا به تو گفته که با هیچکی اینقدر صمیمی نبوده!

---

و اما اینکه؛ اگر با ایشون ازدواج کنه بعد ازدواج بدون شک این مسئله ذهنش رو مشغول میکنه ایا قبل از من با کس دیگری در ارتباط بوده؟ایا همونطور که ما با هم در ارتباط بودیم با دیگری هم همینطور بوده؟ و بعد بد دلی و شکاک بودن که ........

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط joker

بعد از اینهمه وابستگی باید شک کنی که اصلاً بهت وابسته هست یا نه!

---

وابستگی ,یعنی نبود کنترل احساسات ؛یعنی نبود بلوغ عاطفی ,و اگر شدید باشد یعنی مشکل روانی.همین وابستگی باعث میشه که دختر یا پسر نبوده هم رو تحمل نکنند؛و یا دل, دل کندن رو نداشته باشن.و بدون اون نمیشه ؛ اون بهترینه که همگی از آثار هوس میباشد.پس در روابط صحیح و واقعبینانه باید بگیم دلبستگی نه وابستگی.

وقت بخیر من هم نظرات کیوان رو تایید می کنم همینطور سایرین

به عقیده من راههای رسیدن به آرامش نسبی را تجربه کنید . تنها در سایه آرامش و خونسردی انسان می تواند
درست فکر کند درست تصمیم بگیرد و درست عمل کند