لطفا مرا ياري كنيدتا............
باسلام واحترام خدمته همه
بنده حدود 10ماه است كه ازدواج كرده ام ودر حال حاضر هم كه نامزديم ومتاسفانه بنابه دلايلي هنوززندگي مشتركمونوشروع نكرده ايم بطور خلاصه عرض كنم من با علاقه وپيشنهاد خودم با يكي بستگان
كه واقعا از قبل هم دوستش داشتم با توافق و اشتياق كامل طرفين ازدواج نمودم اوايل همه چيز به خوبي وخوشي سپري شدولي در طوله اين مدت دوران نامزدي خيلي سخت گذشته ومشكلات زيادي برامون پيش اومده تا جاي كه چندين بار تصميم به جداي گرفتيم وانصراف داديم بحث هاي زيادي شده چندين بار همسرم مستقيم وغيرمستقيمااظهار داشته به ام علاقه نداره ونمي تونه مانند من باشه نسبت به او*واين برام خيلي غذاب آور است ورابطه ما واقعا به صفر رسيده من نميخام طلاقش بدم اونم متاسفانه پيش قدم نميشه وفقط وقتوتمديدميكنه كه درست بشه يا چيز ديگه اي اتفاق بيفته واقعا نميدونم؟خيلي بي علاقه كم محبت وبي عاطفه نشون ميده وواقعا روي منم تاثير گذاشته هرچند من نااميد نيستم چيزي ديگه خيلي برام نگران كننده است حالت ترديدشه در برخورد با همه مسايل حتي طلاق به گونه اي كه زود پشيمون ميشه كه از هم جدا شيم وواقعا احساس ميكنم نميخاد ازم جدا بشه ومنم از خدامه قبول ميكنم كه ادامه بديم ولي بازمن اطمينان كامل نگران وبه خاطر اين هميشه تو فكرم واز اينكه اين دوران طلاي (نامزدي)همينجوري سپري ميشه نگرانم ومن هيچ وقت زندگي بدون عشق نميخام دوست دارم خودش راشو انتخاب كنه
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
ما فاميل هستيم باتوجه به اينكه اين مدت نامزد هم بوده ايم متاسفانه فقط به اسم نامزد بوده ايم اون اخلاقش يه جوري با من خيلي سرد كم عاطفه ميگه من حسي نسبت به شما ندارم واغلب بين ما درگيري پيش مياد تا حالا صبر كرده ام وديگه به خط پايان رسيده ام من شكرخدا مشكل خاصي ندارم چه از لحاظ موقعيت شغلي واجتماعي در وضعيت عالي قرار دارم ولي چه كار كنم اونودوست داشتم
هر چند هنوزم دوستش دارم وخانواده اش اصلا تمايلي به جداي ما ندارند ما از بسياري جهات معيار هاي لازم داشتيم براي ازدواج مانند سطح تحصيلات سطح فرهنگي خانوادگي و......
اما چه كار كنم ديگه ...........؟
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
ما عقد كرده ايم من 29سالم نامزدم27 سالشه
منم دنبال همين ميگردم كه چرا اينجوري شده بله خودمم احساسم همينه ميگم شايد بيش از اندازه به اش ابراز علاقه كرده ام واون دليلهاي زيادي مياره ازهزينه كردن تا رابطه ......... وچيزهاي ديگري ومنم در جهت بهبود اونا خيلي تلاش كرده ام اما اون هي فاصله مياندازه ووقتو تلف ميكنه حالا من موندام كه چه كار بايد بكنم اين وضعيت درست بشه من حاظرم اگه اون دوست داشته وخودش بازبان خودش بگه هر كاري براش بكنم واقعا نمي دونم حالا چه كار بايد كنم؟؟؟؟؟///
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
آقای آنی عزیز، معمولا وقتی دوران عقد طولانی میشه، مشکلاتش هم به همان میزان زیادتر میشه، نامزد شما از کی نسبت به این قضیه سرد شدن؟ آیا به زور با شما نامزد کردن؟
ببینید درسته که طلاق حرام نیست و یکی از راه حلها هست، اما برای زندگی هایی که واقعا به بن بست رسیدن، نباید نقل دهن دو نفر بشه، اینطوری قبح این قضیه از بین میره، اگه هر دو نفر شما واقعا خواستار ادامه زندگی هستین باید این موارد رو رعایت کنید.
در مورد شک و تردید همسرتون، مشخصه که ایشون از این کلمه نه واقعا برای منظور جدایی که برای مقاصد دیگه استفاده می کنن، یا میخوان میزان علاقه شما رو بسنجن و یا اینکه میخوان پیش دستی بکنن.. آیا شما از این کلمه برای تهدید ایشون استفاده کردین؟ وقتی این کلمه رو به زبون میارن، یا وقتایی که به شما میگه حسی بهتون نداره شما چه جوابی بهش میدین؟
نگران نباشید، مطمئن هستم با کمی صبر و حوصله مشکلتون حل میشه، لطفا جواب چند تا سوالی که ازتون کردم رو بدین. ممنون.
:72:
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
آقاي آني
با توجه به صحبتهايي كه قبلاً با هم داشتيم فكر مي كردم كه تا به حال اقدامي براي بهتر شدن روابط كرده باشيد و تا الان حدودي اوضاع بهتر شده باشد اما وقتي تاريخ ارسالهايتان را ديدم تعجب كردم.
يعني در اين مدت هيچ اتفاق مثبتي رخ نداده است؟؟!!؟
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
سلامی گرم به همه دوستان خوب
بامعذرت از اینکه تاخیر داشتم نمی دانم چه طور بگم هرچند هنوز باز مطمئن نیستم اما به نسبت تغییراتی پیش اومده شایید به قول بعضی از دوستانم زمان طولانی نامزدی باعث شده که یه جورای خسته کننده شده اما من به این نکته پی بردم نامزد واقعا نمی خاد جدا بشه ازش می پرسم میگه فکرامو کرده ام ازبحثاش مشخصه که میخاد ادامه بده از مراسم
عروسی وچیزهای دیگه حرف میزنه حالا مساله ای که وجود داره اینه من چند بار ازش خواسته ام یه جلسه بزاریم تا با هم بحث بکنیم وبه یه نتیجه نهای برسیم اما هر بار به دلایلی به تعویق میاندازه وحقیقتش من از این بابت نگرانم چون هنوز به یه ارامش کامل نرسیده ام واحساس میکنم اون تعهد نهای ایجاد نشده حتی دیشب که باهم بحث میکردیم میگفت توچرا اصرار داری که جلسه بزاریم تو مگه تغییراتو در من نمی بینی من یه زنم فرق میکنم باتو
از خانم های محترم میخام بیشتر نظر بدن
چرا اون نمی خاد مستقیم وشفاف بگه فکرش چیه
ایا من فقط به تغییراتی که دراون ایجاد شد اکتفا کنم
بعد از انهمه مشکلاتی که پیش اومده نباید به هم تعهد بدیم وخیال همو راحت کنیم
اگه میخاد ادامه بده وزندگیشو دوست داره ایا نیاز به اینهمه وقت تلف کرن هست
واقعا ممنون میشم که مرا راهنمای کنید
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
دوستان من منتظر نظریات شما هستم
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
سلام به همه دوستان
دوست خوبم 10 ماه زمان خیلی زیادی نیست که باعث مشکل شود( 6 ماه زمان مناسبی است ) البته منظورم این هست که من 1 سال و دوسال زیاد دیدم که عقد بودن ومشکلی نداشتند همسر شما مطمنا به شما علاقه داشته که قبول کرده سر سفره عقد بنشیند ... پس احتمالا ایشان هم با رضایت خودشان با شما ازدواج کرده اند ... ولی حالا چرا اینطور با شما برخورمیکند؟ شاید منظور خاص یا درخواست ی دارد که نمیتوانند به راحتی بیان کنند ...
فکر کنید شاید چیزی باعث شده که ایشان برای ادامه زندگی دچار تردید شوند ولی احتمالا اگر تردیدی هم هست این تردید انچنان بزرگ نیست و گرنه خیلی واضح اقدام به جدایی می کردند .
برادر خوبم امیدوارم خیلی زود مشکل شما برطرف شود.
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
دوستان خوبم سلام
با تشکراز آگرین وبا درخواست راهنمای از سایر دوستان به خصوص مدیر همدردی
نمی دونم از چی بگم واز کجا بگم ولی احساس خوبی ندارم به این زندگیم تا حال هیچ خوشی ازش ندیدم معمولا دوران نامزدی برای خیلی دوران خوش وپر از خاطرات خوب است اما واسه من هیچی نداشت غیر از تلخی وسختی حالا با خودم فکر میکنم اگه ما بخواهیم همه چیز فراموش را کنیم که خیلی هم سخته مگه میشه همه چیز بهبود بیابه واقعا گیجم خیلی راها را امتحانم کردم که نتیجه بده ولی هیچی دستگیرم نشد
هرچند خاننم قول مساعد میده میگه همه چیز درست میشه ولی من یه جور دیگه هستم
بعضی وقتا فکر میکنم من باید ازش جدا بشم شاید همه چیز درست بشه وبه قول یکی از دوستان تالار باتوجه به شرایط من کسی باشه که منو خوشبخت کنم
ولی منتظر میمانم تا خودش تصمیمشو بگیره
وهر چه هم باشه حتی بخواد جدا بشه صددرصد قبول خواهم کرد از این شرایط که بهتر
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
سلام ani2
شما چرا ینقدر سخت میگیرید و همش به جدائی فکر می کنید .برای گفتن بعضی از حرفا یه عمر وقت لازمه /چرا برای حرفائی که باید نگفته باقی بمونه تا زمان مناسبش برسه انقدر پافشاری مکنید و طرفتونو دچار شکنجه روانی میکنید .؟یه کمی بهش فرصت بدین!
اون که خودش تصمیم گرفته رفتار مناسبی نشون بده شما هم اینقدر تحت تاثیر جو نباشید و تکلیفتون رو با زندگیتون و خانمتون روشن کنید و شما هم به فکر سر و سامون دادن این اوضاعی که پیش اومده باشین!ان شائ الله که خوشبخت و موفق باشید!
منتظر خبر تاریخ عروسیتون هستیم!
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
ممنون ازNILOOFAR 25
یعنی شمامیگوید من صبر کنم باشه چشم ولی چرافقط اون تحت فشار روانی هست مثلا من بیتفاوتم ودارم خوش زندگی میکنم .والا من از این بابت خیلی تحت فشارم خیرسرم این روزا باید به فکر خونه ومراسم عروسی باشم واینقد از طرف خانواده ام تحت فشار نباشم که چه کار میکنم یا برنامه ام چیست آخه اونا حق دارند وبه این روابط سرد ما مشکوک شد ه اند
شما میگید من باز بشینم ومنتظر باشم که چه اتفاقی میافته
مگه عشق ومحبت وصمیمیت لازمه یک زندگی ایده ال نیست زمان داره سریع میگذره ومنم واقعا دارم بیتفاوت میشم وهرروز احساس بدی پیدا میکنم
ما هرودو تحصیلات دانشگاهی داریم ومن شاغلم ودر یکی از سازمانهای دولتی کار میکنم با حقوق ومزایایی خیلی عالی چرا نمیاد ومشکلو حل نمیکنه من به چی باید دل خوش کنم
به نظرشما ما اگه موفق شدیم وادامه دادیم این مسئال ومشکلات دوران نامزدی آیا تاثیر بد ندارد روی زندگیمون
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
سلام بر دوست عزیز و گرامی..... خوبید.
سوالاتی داشتم...
آیا همسرتان از اول که به خواستگاری ایشان رفتید راحت قبول کرد یا تحت فشار پدر و مادر بود؟
آیا تا بحال از او پرسیده اید که چرا ایتگونه رفتار می کند و خدایی نکرده زبانم لال آیا کسی دیگری مد نظرش است؟
و دلیل رفتار همسر شما می تواند به دو دلیل باشد:1: او از این وضع خسته شده است و می خواهد هر چه زودتر زندگی خود را تشکیل دهید و با این رفتارها می خواهد شما را تحریک کند تا هرچه زودتر سر خانه و زندگی خود روید.
2: شاید همسر شما از طرف دیگران تحریک می شود و تحت تاثیر آنها قرار می گیرد مثلا: به حرف دوستش گوش می دهد یا از سوی فامیل تحت تاثیر قرار می گیرد.
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
سلام ممنونم نقاب
خانواده او فقط من تایید کرده بودند وگذاشته بودند
خودش تصمیم نهای بگیره وما اول بار هم که با هم صحبت رسمی کردیم توافق نهای حاصل شدتا چند روزی هیچ مشکلی نداشتیم اما یدفعه یه چیز های شروع شد مثلا از استرس ودلشوره و... صحبت کردند وبعد ازمدتی که بحث های پیش اومد خیلی صریح گفت میخاد جدا بشه اما من قبول نکردم ونمی تونستم راحت بدون هیچ دلیلی ومگه لباس خریدن یا ماشین که زود قبول کنی راحت کنار بیای اون موقع واقعا دوست نداشتم خواستم حداقل ثابت کرده باشم که دوستش داشتم وبرام سخت بود وبه اش وقت دادم اما متاسفانه زیاد فرق نکرد ومن بعداز 6ماه من پیشنهاد جدای دادم که اون قبول نکرد وفرصت خواست تا اینبار با هم تصمیم بگریم که ایا میتونیم ادامه بدیم یا خیر حتی میگفتن من تاحالا به جدایی فکر نکرد ه ام باید در باره اش فکر کنم
در رابطه با اینکه کسی در زندگیش هست یا خیر نه خیلی روش کار کردم وبرام ثابت شد که واقعا اصلا ناممکنه چنین چیزی
خلاصه تا حالا ادامه داشته واین اواخر هم خیلی رو به بهبوده چند بار هم دلخوشیم میداد که همه چیز درست میشه
دیگه نمیدونم چی میشه ولی استرس من زیاد شده نسبت به آینده امون
فقط مونده ام من تو این شرایط چه کار باید بکنم
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
دوست عزیز به نظر دلهره های شما بی مورده در هر صورت در اوایل ازدواج و دوران نامزدی کوچکترین دلخوری باعث میشه که بخصوص خانمها این احساس رو داشته باشن که شاید اشتباه کردن و لی این رفتار شما داره به این حالت دامن میزنه سعی کنید با خانمتون مهربون باشید و از دوران نامزدی لذت ببرید صحبت جدایی و دلخوری رو هم کنار بذارید و از صفر شروع کنید اینقدر هم به روش نیارین که تو فلانی و... این طرز فکر شما خودش انرژی منفی به زندگیتون میده خوشبخت باشید
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani2
...ولي در طوله اين مدت دوران نامزدي خيلي سخت گذشته ومشكلات زيادي برامون پيش اومده تا جاي كه چندين بار تصميم به جداي گرفتيم وانصراف داديم بحث هاي زيادي شده چندين بار همسرم مستقيم وغيرمستقيمااظهار داشته به ام علاقه نداره
آني عزيز
من که اصل مساله رو نفهميدم ،ميشه يه کمي راجع به مشکلاتتون صحبت کنيد، شايد يه راهکاري به نظر دوستان برسه. اون چه مسائلي بوده که باعث شده به جدائي فکر کنيد؟