این را بدان که همیشه لذتهایمان آبستن درد و رنج، و رنجهایمان باردار راحتی و آرامش است
نمایش نسخه قابل چاپ
این را بدان که همیشه لذتهایمان آبستن درد و رنج، و رنجهایمان باردار راحتی و آرامش است
نا برده رنج گنج میسر نمی شود:302:
خیلی تکراری بود نه؟:P
ولی عمیقا دقت کنیم:305:
ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد
سلام:
حضرت علی (ع)می فرماید:
درختان بیابانی که درسنگلاخها وزیر افتاب سوزان و با صد عوامل تلخ دست بگریبانند ، از درختان و گیاهانی که درلب جویبار پرورش یافته اند ،محکمتر و بادامتر ند.درختان لب جویبار که درمهد نعمت و دراغوش باغبان پرورش یافته اند با مشکلات و مصائب خوی نگرفته اند.ولی درختان بیابیانی دراغوش مشکلات بزرگ شده اند فرزند مصائب اند و مربی انها بادهان سوزان افتاب داغ،کم ابی و بی بارانی است .
شدائد و الام ،هوش انسان را تیز ترو محصول خیزترمی سازد.
گوته می گوید :«طوفانهای حوادث ،اخلاق و روحیات را تقویت می کند.»
پدرو مادرانی که مراقبند ،فرزندان انها در کشمکش حوادث و مصائب واقع نشوند وانها را لوس وننر بار می اورند سخت در اشتباهند. این بچ ه ها درطوفان حوادث بسان درخت بید درلب جویبار به هر بادی می لرزد و در گردباد حوادث مانند پر کاهی از این سو یه ان سو پرتاب می شوند.افراد بلا د یده و زجر کسیده مانند صخره ها و کوههای محکمی هستند که هیچ عاملی قدرت انفجار ان راندارد .سیل همیشه در سرزمینهای نرم اثر می گذارد و دردل ان جای می گیرد .ولی در سرزمینهای سخت و سنگلاخ اثر شومی از خود نمی گذارد.سیل حوادث روزگار نیز درباره ی افراد خشن و سخت و قوی بی اثر است ولی افراد ناتوان را از پای درمی اورد.
مصائب برای انسان یک اندوخته ی عملی زندگی است.ودراینده وسیله ی ترقی و پایه ی تعالی او می گردد و بر اثر تجارب زیاری که از مشکلات به دست می اورد ،همواره سختیهارا به نفع خویش تمام می کندواز انجا که کوه مصائب را زیر پا گذارده ،در مسیر زندگی مشکلات مانع پیشرفت او نمی شود وهرگاه مصائب کانند تگرگ ببارد،انها را با اغوش باز استقبال نموده و بر چهره ی انها می خندد.
نیچه می گوید:
ترا به قدری دوست دارم که رنج و اشفتگی وسرشکستگی برایت ارزومی کنم،به تو رحم نمی کنم چون ترا دوست می دارم میدانی چرا؟زیرا ارزو دارم که نیروهای خفته ی تو بیدار گردد تادر شدائد روزگار با روحی مسلح پایدار باشی.
اگر بگوئیم کامیابی فرزند رنج و مشقت است ،سخن به گزاف نمی گوییم و یا اگر بگویییم پولاد در پرتو اتش سخت تر می گردد و چاقو درسایه ی سوهان تیز تر میشود حقیقتی را بااین مثال ترسیم کرده ایم.
سختیها و مشکلات شخصیت پرور است ،زیرا باعث می شود قوای دماغی انسان برای رفع موانع فعالیت نماید.دانشمندان معتقدند که بازیها برای کودکان یک نوع تقویت دماغی الست ،زیرا کودک در بازی به مشکلاتی برمی خورد که با نیروی فکر انها را برطرف می سازدلذا تا مشکلات و رنجها پیش نیاید ،بسیاری از قدرتها و استعدادها شکفته نمی شود.
مولانا:
(پذیرش قانون رنج در جهان:)
گر گریزی برامید راحتی
زان طرف هم پیشتاید افتی
هیچ کنجی بی دردوالام نیست
جز خلوت گاه حق ارام نیست
کنج زندان جهان ناگریز
نیست بی پامزدو بی دقّل احصیر(کنایه از تکلیف و رحمت)
بنده می نالید به حق ازدرد ونیش
صد شکایت می کند ازرنج خویش
حق همی گوید که:اخر رنج و درد
مر تورا لابه کنان و راست کرد
زین سبب بر انبیا رنج و شکست
از همه خلق جهان افزون تر است
تا زجانها جان شان شد زفت تر
که ندیدند ان بلا قوم دگر
هرکه رنجی دیده گنجی شد پدید
هرکه حدّی (تلاش)کرد،درجدّی(بهره)رسید
(درهررنجی خیری نهفته است:)
بچه می لرزد ازان نیش حجام
مادر مشفق دران غم،شاد کام
نیم جان بستاند و صدجان دهد
انکه دروهمت نیاید ،ان دهد
الماس کربنی است که تحت فشاربه این زیبایی و گران قیمتی تبدیل می شود ...
فشارهای زندگی را تحمل کن تا ارزشمند شوی
***هر گز ظهور اگاهی ،بدون رنج و اندوه نیست.
*** مفهوم دو اصل شادی و رنج را درک کنیم
***وقتی محدودیت های خود را بپذیریم از انها فرا می رویم.
***نا کامی ها بهترین مربیان ما درراه پیروزی و پیشرفت هستند .کسی درزندگی خوشبخت می شود که بداند،کس صبر کند و کی عمل کند.
در زندگی من نیز لحظه های سخت و پر تلاطمی وجود داشته است اما من از اغلب مردم خوش اقبالتر بوده ام ، چرا که از تمام آن لحظه ها لذت برده ام.
******************************
منزلت انسان در هنگام رفاه و آسودگی معلوم نمی شود، بلکه مقام شخص را باید در سختیها و مصائب شناخت.
مشکلات ما را قوی و به سمت
پیروزی های بزرگ تر هدایت می کنند.
کوهنوردی آسان نیست، اما منظره ای هم که
از قلۀ کوه دیده می شود، بسیار زیباست.
هر وقت خوشحال شدی آهسته بخند مبادا غم بیدار شود.
هر وقت غمگین شدی آهسته گریه کن مبادا شادی نا امید شود.
کار دلخواه برگزین تا رنج نبینی . کنفوسیوس
رنج هست، مرگ هست، اندوه جدایی هست،
اما آرامش نیز هست، شادی هست، رقص هست،
خدا هست.
زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان است.
زندگی همچون رودی بزرگ که به دریا می رود،
دامان خدا را می جوید .
خورشید هنوز طلوع میکند
فانوس ستارگان هنوز از سقف شب آویخته است :
بهار مدام می خرامد و دامن سبزش را بر زمین می کشد :
امواج دریا، آواز می خوانند،
بر میخیزند و خود را در آغوش ساحل گم میکنند.
گل ها باز می شوند و جلوه می کنند و می روند .
نیستی نیست .
هستی هست .
پایان نیست.
راه هست.
تولد هر کودک، نشان آن است که :
خدا هنوز از انسان ناامید نشده است . رابنیندرانات تاگور
از بزرگان تنها رنجهاست که باقی می ماند . فردوسی خردمند
رنج منتهی به گنج را کسی خریدار نیست . فردوسی خردمند
سختی های بزرگ به آدمی نیرویی دو چندان می بخشد . ارد بزرگ
مستمند کسی است ، که دشواری و سختی ندیده باشد . ارد بزرگ
دانش ارزش آن را دارد که به خاطر آن رنج ها بکشی . فردوسی خردمند
آنکسی که از رنج زندگی بترسد ، از ترس در رنج خواهد بود . مثل چینی
آنکه آفریننده و با فر است در این جهان رنج های بسیار خواهد خورد . فردوسی خردمند
کسی که خرد ندارد همواره از کرده های خویش پشیمان و در رنج است . فردوسی خردمند
رنجدیده ! اگر بکوشی تا چیزی از مال خویش را به مردم بذل کنی بی تردید رستگاری . جبران خلیل جبران
دل در آرزوی آنچه دسترسی بدان متصور نیست نباید بست ، از آنکه مایه رنج تن و بلای جان است . بزرگمهر
نگاهت رنج عظیمی است، وقتی بیادم میآورد که چه چیزهای فراوانی را هنوز به تو نگفتهام . آنتوان سنت اگزوپری
از دانش آموختن هیچ زمان غافل ممان ، گرچه در این راه رنجها کشی ، مبادا که دلت از آموختن ناتوان و آشفته گردد . بزرگمهر
شاید من بهتر می دانم که چرا بشر تنها حیوانی است که می خندد.تنها انسان است که به شدت رنج می برد و مجبور است خنده را بیافریند. نیچه
بگذار شیطنت عشق چشمان تو را بر عریانی خویش بگشاید ، هر چند آنجا جز رنج و پریشانی نباشد اما کوری را به خاطر آرامش تحمل نکن . دکتر علی شریعتی
امید ، آهستگی و ملایمت زندگی را روشن و شیرین می کند ، خشم و تیزی مایه رنج و بلاست . آهسته رو از عیبجوی می گریزد و شرم و آهستگی را دوست می دارد . بزرگمهر
آن که گرفتار رنج و عذاب شده اما با ذاتش و هویتش همنواست همانند کشتی است که سکانش درهم شکسته و در اطراف جزایر و دریاها سرگردان است و از هر طرف محاط در خطرها ، ای بسا که غرق نشود و به قعر دریا فرو نرود . جبران خلیل جبران
به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش می کشد ، نه آرام می شود و نه همچون ما تباهی می پذیرد . فردوسی خردمند
ما انسانها اینطور آفریده شده ایم که اگر بدانیم میلیونها سال در جهان باقی خواهیم ماند ولی قرین اندوه و بدبختی خواهیم بود راضی می شویم و حتی خوشحال می گردیم لیکن اگر بفهمیم که از بین می رویم و در عوض هیچ شکنجه و رنج نخواهیم کشید اندوهگین و مایوس می شویم !!! . موریس مترلینگ
در رنجی که ما می بریم ، درد نه تنها در زخم هایمان ، که در اعماق قلب طبیعت نیز حضور دارد.در تغییر هر فصل ، کوهها ، درختان و رودها ظاهری دگرگونه می یابند ، همانگونه که انسان در گذر عمر ، با تجربیات و احساساتش تحول می یابد. در دل هر زمستان ، تپشی از بهار و در پوشش سیاه شب، لبخندی از طلوع نمایان است . جبران خلیل جبران
قلب آدم ها گاهی شکوه می کند چرا که آدم ها می ترسند که بزرگترین رؤیاهایشان را متحقق کنند، چون یا فکر می کنند که لیاقتش را ندارند و یا اینکه نمی توانند از عهده آن برآیند. ما قلب ها از ترس می میریم. تنها از اندیشیدن به عشق های مدفون شده و یا لحظاتی که می توانستند خیلی زیبا باشند و نبودند یا گنج هایی که می توانستند کشف شوند ولی برای همیشه در زیر خاک مدفون ماندند چون اگر هریک از این اتفاق ها بیفتد ما رنج وحشتناکی می کشیم. «قلب من از رنج کشیدن می ترسد» *** همیشه به قلبت بگو: «که ترس از رنج از خود رنج بدتر است» (تاریکترین لحظه شب لحظه قبل از طلوع آفتاب است). پائولو کوئیلو
رنجها همان هزینه های رشد و آرامشند. اگر از رنچ گریزانی،چگونه رشد و آرامش را مالك خواهی شد
انسان خود را نمیشناسد؛مگر در رنج وبدبختی
«آلفرد دوموسه»
من تنها از یک چیز میترسم وآن اینکه شایستگی رنجهایم را نداشته باشم........
داستایوسکی
**حکیم فردوسی :
بکوشید تا رنج ها کم کنید
دل غمگینان ، شاد و خرم کنید
چو روزی به شادی همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد؟
رنج هست، مرگ هست، اندوه جدایی هست،
اما آرامش نیز هست، شادی هست، رقص هست،
خدا هست.
زندگی، همچون رودی بزرگ، جاودانه روان است.
زندگی همچون رودی بزرگ که به دریا می رود،
دامان خدا را می جوید .
خورشید هنوز طلوع میکند
فانوس ستارگان هنوز از سقف شب آویخته است :
بهار مدام می خرامد و دامن سبزش را بر زمین می کشد :
امواج دریا، آواز می خوانند،
بر میخیزند و خود را در آغوش ساحل گم میکنند.
گل ها باز می شوند و جلوه می کنند و می روند .
نیستی نیست .
هستی هست .
پایان نیست.
راه هست.
تولد هر کودک، نشان آن است که :
خدا هنوز از انسان ناامید نشده است . رابنیندرانات تاگور
قلب آدم ها گاهی شکوه می کند چرا که آدم ها می ترسند که بزرگترین رؤیاهایشان را متحقق کنند، چون یا فکر می کنند که لیاقتش را ندارند و یا اینکه نمی توانند از عهده آن برآیند. ما قلب ها از ترس می میریم. تنها از اندیشیدن به عشق های مدفون شده و یا لحظاتی که می توانستند خیلی زیبا باشند و نبودند یا گنج هایی که می توانستند کشف شوند ولی برای همیشه در زیر خاک مدفون ماندند چون اگر هریک از این اتفاق ها بیفتد ما رنج وحشتناکی می کشیم. «قلب من از رنج کشیدن می ترسد» *** همیشه به قلبت بگو: «که ترس از رنج از خود رنج بدتر است» (تاریکترین لحظه شب لحظه قبل از طلوع آفتاب است).
پائولو کوئیلو
شاید من بهتر می دانم که چرا بشر تنها حیوانی است که می خندد.تنها انسان است که به شدت رنج می برد و مجبور است خنده را بیافریند.
نیچه
با تشکر ازمدیر واعضا که واقعا" عالی بود .و نکته ای که به ذهن میرسد که حتما" رنج با اندوه وغم وغصه وامثالهم فرق میکند چون میگویند نابرده رنج گنج میسر نمیشود پس رنج شاید نوعی درد یا غم سازنده است نه مخرب !اینهم نکته ای بود که عرض کردم
ترس از رنج از خود رنج بدتر است واينکه هيچ قلبي تا زماني که در جست وجوي روياهايش باشد هرگز رنج نمي برد ، چون هر لحظه جست وجو ،لحظه ملاقات با خداوند و ابديت است
کوه با نخستين سنگ ها آغاز ميشود؛ انسان با نخستين درد؛
</p><p>
یا به اندازه آرزوهایت تلاش كن ، یا به اندازه تلاشهایت آرزو كن
</p><p>
روزهای سخت بهایی ست که باید برای سرافرازی پرداخت .
خارهای کوچک زخم به جان نمی زنند ، بلکه با او می آمیزد برای روزهای سختر .
ارد بزرگ
رنج را بسنج ، اعتلا روحت در آن نهفته ، اگر خواسته باشی راحت روح بیابی .
اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسرا
همراه هر سختی آسانیست
گاه زخمی که به پا داشته ام ،زیر و بم های زمین را به من آموخته است
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ (4بلد)
که ما انسان را آفریده و حیاتش را با رنج و محنت آمیخته ایم .
او نعمتی ازنعمات دنیا را طلب نمی کند, مگر اینکه می خواهد طیب و لذت آن خالص و محض باشد و به چیزی از نعمات دنیا دست نمی یابد , مگر اینکه ممزوج با امری است که خلوص عیش و لذت آن را برهم می زند. گذشته از حوادثی تلخ که برای انسان اتفاق می افتد واو را به رنج می اندازد .
أَيَحْسَبُ أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ(5بلد)
آیا با وجود اینکه خود را مغلوب ناگواریها می بیند , گمان می کند که هرگز کسی بر او قدرت نخواهد داشت و روزهای سختی و تنگدستی برای او نخواهد بود ؟
هر گاه خبر بد را به عنوان نیاز به تغیر پذیرفین و نه به عنوان یک پدیده ی منفی شما از آن شکست نخورده اید بلکه از آن چیز های تازه خواهید آموخت
پسرخاله:اون پوست شکلاتارو بده به من
شهاب حسینی:پوست شکلات میخوای واسه چی؟
پسرخاله :یه پیرزنه هست پاهاش درد میکنه فقیرم هست..
شهاب حسینی:خب؟
پسرخاله:بعضی وقتا میرم بهش کمک میکنم خونشو تمیز میکنم و بعضی کارای دیگه...
شهاب حسینی :اهان.....بعدش؟؟؟؟؟؟
پسرخاله:هیچی همیشه بهم میگه بردار از اون شکلاتا بخور منم چون کلاچندتا دونه شکلات داره نمیخورم وواسه اینکه ناراحت نشه این پوست شکلاتارو بهش نشون میدم.
زمان هیچوقت دردی را دوا نمیکند !
این ما هستیم ؛
که به مرور به درد عادت میکنیم ... !!!