مرده ای که خداشو پیدا کرد

سلام به دوستای گلم منو یادتون میاد همونی که چند ماه پیش میخواست خودشو بکشه که میتونم بگم 90 درصد عامل بازدارنده همین انجمن و اعضای مهربونش بود
منو یادتون میاد یه زمونی داغون بودم تا چند ماه پیش از همه چیز و همه کس بریده بودم تا این که یه خواب دیدم راستی تا حالا شنیدین یه خواب زندگی یه آدمو از این رو به اون رو کنه من هم جزو همون عده ی معدودم من توی اون خواب عجیب و شگفت انگیز خیلی چیزا رو پیدا کردم خودمو زندگیمو و خدامو...
حالا خیلی وقته که وقتی دل تنگ میشم و نمیتونم صبر کنم میرم پیش حافظ و به سوره ی عصر پناه میبرم
از دنیا خیلی بدم میاد میخوام که با دست پر از این جا خلاص شم تا به مظهر پاکی و پاک شدن برسم
میخوام به اندازه ای ÷اک بشم که خدا خودش منو از این قفس آزاد کنه فقط و فقط با اراده ی خدا با عشق و علاقه اش که تنها امید زندگیمه
ازشماهم تشکر میکنم میتونین همیاری دوستامو تو تاپیک http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=601 ببینید دوستام به من خیلی کمک کردن
محتاج دعاتونم توی این شبای عزیز حق نگهدارتون:72::72:
دست ازمس وجود چو مردان ره بشوي
تا كيمياي عشق يابي وزر شوي
خواب وخورت ز مرتبه ي عشق دور كرد آنگه رسي بخويش كه بيخواب و خور شوي
گر نور عشق حق بدل و جانت اوفتد بالله كز آفتاب فلك خوبتر شوي
يكدم غريق بحر خدا شو گمان مبر كز آب هفت بحر به يك موي تر شوي
از پاي تاسرت همه نور خدا شود در راه ذوالجلا چو بي پا و سذ شوي

سلام 1371125
خیلی خوشحالم که تونستی با انرژی و خلاقیت ها و توانایی هایی که داشتی مسیرت را اصلاح کنی و رشد بدهی.
بی شک همه دوستان از دیدنت خوشحال هستند

سلام.منم خیلی خوشحالم.کاش از فرایند این تحول بیشتر واسمون بگی.

خدا را شكر
وقتي مي بينم كه زندگي دوستان دچار تغيير و تحول مثبت مي شه و به يك تكامل مي رسه واقعا خوشحال مي شوم و از خدا تشكر مي كنم به خاطر الطافي كه داشته. چرا كه اين خداوند است كه نطفه يك فكر و يا يك وسيله را براي ما قرار مي دهد تا زمينه اي شود براي تغيير و تكامل. همه چيز دست اوست و او را بايد شكرگزار بود.

من باز هم به مرگ فکر میکنم انقدری که میتونم بگم موقعی که دعا میکنم از خدا میخوام که منو پیش خودش ببره وبه آرامش برسونه
من طبق خواسته ی خدا{فقط و فقط به اراده ی خدا} گرفتار گناهی شده بودم که خودم تا مدت ها ازش خبر نداشتم جالبه؟
با این مقدمه من از زشتی ترین وگناه ترین عمل میخوام به خدا برسم خدایی که در تمام لحظات زندگیم اینو گفته که برم به طرفش اما من هیچ وقت نخواستم بفهمم که چی میگه
دعام کنین تا زودتر به معشوقم برسم
زندگی تو این دنیا برای من ملاله
کلی حرف دارم که همشو نمیتونم تو این پیج جا بدم

سلام
گفتی زشت ترین و پرگناه ترین عمل می خواهی به خدا برسی.

اما سنگین ترین گناه كه مانند شرك هست....؟ چیست؟
بله!
ناامیدی هست، نا امید بودن به خدا، و خدا را به مهربان بودن قبول نداشتن، به بخشنده بودن قبول نداشتن، به اینكه هیچ وقت ما را رها نمی كند.

پس اگر نگران گناه هستی، مواظب باش سنگین ترین گناه ها را به طرفش نروی.. مثل نا امید بودن به خداوند و آسیب رساندن به خودت. اكنون كه آن فشار نخستین را گذرانده ای ، نوبت بازسازی خودت هست.

می دانم خیلی سختی می كشی...
می بینی كه همه افراد در این تالار هم وضعیتی همین گونه دارند....
می دانم خسته ، تنها و نگرانی....
اما می بینی كه برای همه ما و دیگران عزیزی....
و همه دوست داریم دست یكدیگر را بگیریم و به سلامت عبور كنیم....

آری او همیشه در كنار ماست
و سایه نارونی تا ابدیت باقیست.....

آقای سنگ تراشان ممنونم از پاسخ گوییتون اما من الان فقط وفقط به عشق خداست که زنده ام
میخوام به قدری پاک بشم که خدا خودش منو از این دنیای کثیف رها کنه
من گفتم که اسیر یه گناهی شدم که خدا فقط و فقط با اراده ی خودش و بدون کوچکترین دخالت خودم سر راهم قرار داده بود
من اگه میگم میخوام به خدا برسم مطمین باشید که نمیخوام به خودم آسیب برسونم
اگه این کار رو بکنم به معنای این هست که یه جورایی در مقابل اراده ی خدا ایستادگی میکنم که این گناه خیلی بد تر از شرک هست
من میخوام از زرق وبرق دنیا دور شم و به خدا نزدیک بشم

خیلی خوشحالم این همه تغییر رو در شما می بینم
باید خیلی زحمت كشیده باشی و رو خودت كار كرده باشی

فقط یه خواب عجیب همین و بس
خوابی که منو بیدار کرد هوشیار هوشیارم کرد

[/color]سلام دوست عزیز ، از خدا می خواهم که تو را چنان کمک کند تا بتوانی درهمین دنیا ، در کنار انسانها ی دیگر زندگی کنی وبا خدا باشی واواحساس دلتگی ات را پرکند.سرشار از عشق باشی تاهمیشه.[color=#FFC0CB]

ممنونم شاید دنیا قبل از اینا زندگی برام خیلی راحت تر از الان بوداما الان داره روسرم آوار میشه
اما دیگه نمیخوام خودمو ببازم این بار خدا و دوستاش کنارمن دیگه هیچ چی نمیتونه صبرمو ازم بگیره
این بار خودمو نمیبازم
مرا عهدیست با جانان که تا جان دربدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

سلام ،دعا کن من هم خدا را بوضوح وروشنی لمس کنم .:203:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط heshi

سلام ،دعا کن من هم خدا را بوضوح وروشنی لمس کنم .:203:

---

دعا میکنم عزیزم اما فکر کنم وضوح و روشنی اون به قدری هست که من به این کوری رو بینا کرد حالا که شماها جای خود دارین:72::72::72:

"يك هوس. گناه . گاه از يك فطرت پاك و سرشار طهارت يك روح حكايت ميكند..."
"دكتر شريعتي"

دوست عزيز لطف خداوند متعال هميشه و در بدترين شرايط همراه ماست ...
حتي هنگامي كه ته خط جهالت و زشتي هستيم اون روشو از ما برنميگردونه....
بلكه اين ما هستيم كه شهامت بردن نامش رو از دست ميديم.....
و گاهي اوقات چنان غرق خويش ميشيم كه حتي سرسوزني تصور خداي مهربون در اون شرايط واسمون غيرممكن جلوه ميكنه اما درست در همون لحظه سقوط و تسليم شدن نهايي ناگهان مثل غريق نجاتي ما رو از گرداب سياهي ها به سمت خودش ميكشه...
بله اين چيزي بود كه من دقيقا تجربه اش كردم نه يكبار بلكه چندين بار....
اما افسوس ... كه هنوز شهامتي كه بايد در بندگي اون داشته باشم ندارم.... اما اون از هميشه بزرگوارتره....
من از خودم خسته شدم اما نميدونم چرا اون يكتاي بي همتا هيچ وقت از اين بنده سرگشته و چند رنگ و بي ثباتش خسته نميشه؟؟
واقعا در مقابل اون چه بايد كرد؟؟؟؟

منم خوشحالم كه...

1371 عزيز
خيلي خوشحالم ازاينکه دوباره به زندگي برگشتي. من معتقدم کيفيت زندگي از کميت اون ، عمق زندگي از طول وعرضش مهمتره.
خوب زندگي کردن از زياد زندگي کردن مهمتره.
خوشحال تر ميشم اگه تجربه تونو هم دراختيار ما بذارين. چگونگي اين تجربه رو بگين.:72::16:
بالاخره بيش از يکساله که دارين با اين موضوع کلنجار مي رين وخوشبختانه موفق هم شدين.
:104::73::104:

خیلی از مسایلی بود که منو از حدود 6 سالگی آزار میداد و رفته رفته این فشار ها زیادتر و زیاد تر میشد تا جایی که اومدم تالار همدردی فقط و فقط یه خداحافظی کردم یادمه که اولین پستم توی همدردی این بود که :"سلام وخداحافظ من دارم میرم"که بر خلاف انتظارم همه مثل یه خواهر وبرادر اومدن تا کمکم کنن باهام همدردی کردن وتنهام نگذاشتن ومن تا عمر دارم مدیونشون هستم...
و چیزی که بیشتر منو آزار میداد این بود که هیچ کسی رو نداشتم که حتی یه کلمه هم باهاش حرف بزنم راستشو بخواین الان هم به جز خدا و حافظ و مولوی باکس دیگه ای رابطه ندارم اما دل بستن به آسمونی ها هم زیباست شاید بتونم بگم یه جور مستی میاره مستی که اوج پاکی رو به همراه داره
شاید اگه یه روز میشنیدم که از بدترین گناه میشه رسید به پاکی باور نمیکردم
اما الان خودم دارم این پاکی روحس میکنم الان هست که میفهمم بین پاکی و گناه تنها یک قدم فاصله هست
<<سوگند به روزگار که انسان همواره درخسارت و زیانست
مگر آنانکه ایمان آوردند وانجام دادند کارنیک
وصبرپیشه کردند و حق را جستند>>

:104::73::104:

سلام!
واقعا چه دید زیبایی !
احسنت و موفق باشید"که خدا با ایمان آورندان واقعی و صابران است"
التماس دعا!

چه خوابی دیدین ؟ اگه امکانش هست دوس دارم بدونم چی بوده که این اثیر رو داشته؟!

راستش خیلی دلم میخواد اون خواب زیبا رو برای شما که دوستای عزیز من هستین تعریف کنم
اما شنیدم که همچین خوابایی رو نباید تعریف کرد البته من به این چیزا اعتقاد ندارم اما خوب...
فقط اینو میتونم بگم که حافظ و سوره ی عصرتنها ناجی من بودند
یه خواب و رویا به من یه دنیارو داد
میگن اگه عاشق نباشی نمیتونی زنده باشی منم عاشقم عاشق بی چون و چرای حافظ....
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

دوست عزيز
کلا مي خواستم بدونم چرا اينقدر کم حرفي. البته اينو نمي گم که خوابتو برام تعريف کني. نه ، اصلا.
اما دوست دارم از ساير تجربياتت برامون بگي.
بنظر من شما الان دو گونه تجربه داري و الان با يه ديد ديگه داري به زندگي و پديده هاش نگا مي کني.
من يکي خيلي دوس دارم ازت بشنوم.:72: