سلام
کسی از علت غیبت اقای مرادی خبر نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
کسی از علت غیبت اقای مرادی خبر نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام دانا
شما می توانید پروفایل ایشون را مطالعه كنید، ...
:302::302::302::302:سلام
ببخشید این بچه های قدیمی تالار کجا هستن پیداشون نیست
عرفان طاهره زینب a b 118عارف و.......................... کسی خبر نداره ازشون
بله فهمیدم کجاین بابا این همه جواب نمی خواست
مطمئن باش اگر بودند خودشان جوابت را مي دادند.
همه دوستاني كه نام بردي تقريبا ديگر به تالار نمي آيند و فكر مي كنم كه آدرس hamdardi.net را به كل فراموش كرده اند.
سلام عزیزان
همه رفتن:
هادی راک
محمد ابراهیمی
لرد حامد
پارمیس
شیرین جون
نگین
با بعضی هام که به هم ریختیم!!!!!!!!!
مدیر گلمم که خوشش از ریخت ... من نمیادو دنبال بهونست منو بندازه بیرون!
البته دوستان دیگه ای موندن (یکی دو تا) و دوستان جدیدی هم اومدن!اما قدیمیا چیز دیگن!
هما، سورنا-آرمان، سارا جون، آقای فافای عزیز
اما تالار خیلی بد شده قدیمی ها رفتن، باسوادا رفتن و تعداد کمی باسواد و منطقی جاشون اومدن!
بدجور دلم گرفته! فضای تالار مرده!
قصدی جز درد دل نداشتم!
منظورم از دوستان صمیمیاشه با من! والا همه اینجا دوستیم.
من آهنگ میم مثل مادرو خیلی دوست دارم! دارم گوش می کنم! گریم میاد! یکی منو بگیره!
:302::302::302::302::302::302::302:
یاعلی:72:
mke عزيز
درسته خيلي ها به دلايل منطقي خودشون رفتن اما هنوز دانه - وهم -سورنا- چكامه - نازنين -بلوم وووووووووووو خيلي هاي ديگه هستن.
پس بهتره تا اينها هم نرفتن قدرشون رو بدونيم.
الان هم كه ناراحت هستيد بهتره آهنگ ميم مثل مادر رو گوش نديد.
mke عزیز
نمیدونم چرا ولی من هم خیلی دلم واسه اونایی که رفتن تنگ شده. کاش گاهی یه سری میزدن تا ببینن اینجا ما به یادشونیم.
او نا یی که از تالار رفتن اقای عرفان مرادی اتنا خانم یه سر ی به تالار می زد تا اعضا تالار خوشحال شود فضای تالار خیلی بد شده است
اگه همین چندتا قدیمیه الانم نبودن که دیگه..........
من شاید با بیشتر قدیمیا رابطه ی صمیمی نداشته باشم اما به همه میگم:
وجودشون موجب دلگرمیه! مثل گردآفرید و طراوت و الینا و...
یاد تاپیکای باحاله آقای عرفان مرادی بخیر چقد من باهاشون حال می کردم! ولی هیچوقت نگفتم چقد از خودشو تاپیکاش خوشم میاد این اول باره میگم! عرفان جون کجایی اینو بخونیو برگردی؟ رفقا بیاین دست بندازیم دور گردن همدیگه به یاد اونها گریه کنیم!:302:
من چقد مهربون و احساسیم خدا!
یاعلی:72:
اقای عرفان مرادی دوست خوب مهربان بود از تالاررفت جا در تالار خالی است و اتنا خانم دوست قدیمی مهربان جا در تالار خالی است عرفان هر چه زودتر به تالار بیا
mke عزیز چرا انقدر ناراحتی . همیشه همینطوره دوستای قدیمی میرن و دوستای جدید میان . همیشه همه چیز در حال تغییر . انقدر خودت رو اذیت نکن . شاید اونهایی که رفتن الان موقعیت اون رو ندارن که بیان توی تالار . پس واقع بین باش . سعی کن دوستای جدید پیدا کنی . سعی کن تو هم مثل دوستای قدیم بشی . :72:
پیدا کردم هما جون یکیش شما!:72:
اما دله دیگه، میگیره!
یاعلی:72:
بهت نمیاد دلت انقدر کوچیک باشه . عزیز من باید خیلی چیزهارو پذیرفت .
هما جون با قدیمیا نبودی ببینی چی میگم! به همین قدیمیا نگا کن چه نظراتی دادن!
اونا فرشته(مرد و زنش) بودن!
یاعلی:72:
دوستان عزیز
بهتون حق میدم که این حس رو داشته باشید.
اون زمان که لرد حامد عزیز رفتند من زیاد دلیل رفتنشون رو نمی فهمیدم. ولی الان فکر میکنم یه کم حال و حواتون رو میفهمم...
ولی چرا اینجوریه؟؟؟ چرا هر کی میاد اینجا بعد از یه مدت احساس خفگی بهش دست میده؟؟؟ چرا همش مشکلات ؟؟؟
چیکار میتونیم بکنیم که اینجا جذابتر بشه؟؟؟ چه طور میتونیم این حس دل موردگی رو از بین ببریم؟؟؟ چه طور میشه این خفگی رو از بین برد؟؟؟ یه کم هوای آزاد بد نیست... یه کم شوخی و تنوع بد نیست... یه کم از فضای جدی و خشک دور شدن بد نیست...گفتن، خندیدن، آوردن مطالب مزخرف، به دور از توهین و خنده آور بد نیست...
هر چند همه این کارا شده... نمیدونم اشکال کار کجاست... آدم وقتی رشد میکنه دیگه این جای کوچک ارضاش نمیکنه... دوست دارد پرواز کنه...آشیانه بزرگتر و جدیدتری رو میطلبه...
به نظرم اینجا فقط یه توقف گاه است برای مسافرای در راه مونده... بعد از اینکه نفس تازه کردند... حرکت میکنند و به منزل گاه بعدی میروند...
سلام
حدیثی از حضرت علی (ع):
ناتوان كسی هست كه نتواند دوستی پیدا كند و ناتوان كسی هست كه دوستی را از دست بدهد.
از آنجا كه اینجا :
- یه فضای مجازی هست،
- كثرت مشغله ها برای هر كسی وجود دارد،
- سوء تفاهمات ، وهمچنین پدیداری تفاوتها (به خاطر پراكندگی فرهنگی،جغرافیایی، مذهبی ،اجتماعی اعضاء )
- توقعات و انتظارات مختلف
- وجود اتفاقات مهمتر در هر مقطع زمانی
- فزونی و یا كاهش انرژی به خاطر مسائل واقعی پیرامونی
و خیلی فاكتورهای دیگر....موجب می شود گاهی فعالیت كاربری كاهش یابد،گاهی قطع شود،
گاهی افزایش یابد و یا گاهی احساسات بدی از هم پیدا كنیم. و البته بیشتر اوقات نیز ممكن است احساسات مثبت داشته باشیم مثل قضیه شاد ،این همگرایی بیشترخودش رو نشون می دهد.
اما تصور نمی كنم هیچ كس اثربخشی یك نفر را درزندگی اش هرگز فراموش كند،حتی اگر آن فرد را تا آخر عمر نبیند.
در این مدت با اینكه دوستانی مثل 118، عرفان، psy ،و افرادی كه شما هم نام بردید، فعالیتشون كم یا قطع شده،لیكن حتی افرادی كه جدیدا به تالار می آیند و تحت تاثیر پستهای این عزیزان مشكلاتشون حل میشه، ابراز دلتنگی یا تمایل می كنند.
شجره طیبه كه فردی می كارد، اثرش جاودان است. حتی اگر حسش نكنیم.
البته كسانی هم در تالار هستند كه چون ورودشان با طرح مشكلی بوده است و حالا با حل مشكلشون نمی خواهند دیگر كاربران به همان چشم به آنها نگاه كنند با نام كاربری جدید و قوی ظاهر شده اند و كمك زیاد به سایر افراد می كنند.
به هر حال اكثر این دوستان این تالار را متعلق به خودشون می دانند و هر وقت وقت می كنند دلسوزانه پیامهایی جهت بهبود و پیشرفت تالار ارائه می كنند و فعالیتهایش را زیر نظر دارند
تا كنون پیامهایی از دوستان از جمله عرفان، لردحامد و سایر دوستان در جهت بهبود وضعیت تالار داشته ام و با كمكهای آنها اگرچه تدریجی اما در حال تغییراتی هستیم.
سلام به دوستان عزيز
منم مث بقيه كساني كه ابراز محبت كردن و لطف كردن نسبت به دوستان قديمي اولا ازشون تشكر مي كنم و ...، از دوستان قديمي خودم خواهش مي كنم كه به تالار سر بزنن .
بي نهايت از ابراز لطف عزيزان سپاسگزارم مخصوصا دانا ، mke، محمد ابراهيمي ، مدير همدردي ، الينا ، دانه، و ساير دوستان
بچه های قدیمی تالار جایی نرفتن، همشون هستن، وقتی هنوز میشه از راهنمایی هاشون استفاده کرد، حتی اگه مربوط به چند ماه پیش باشه.
به هر حال برای همه ی دوستان خوبی که در این سایت هستن، چه قدیمیا و چه دوستان تازه وارد آرزوی سلامتی و شادی می کنم، امیدوارم تنها دلیل نیومدن بچه ها به این تالار، خشنودیشون از زندگی باشه..
:72:
منم از همه اعضای تالار به خاطر زحمت هاشون تشکر میکنم. واقعا از مقالات و نوشته های دوستان استفاده میکنم.
امیدوارم هر جا که هستند موفق و شاد باشند. :227:
سلااااااااااااااااام دوستای خوبم و دوستای جدیدم...:72:
هوشیار هستم. یادتونه منو؟انگار بودن و نبودن من تو تالار فرقی نمی کنه:302: کسی یادی از من نکرد:54:
ولی اشکال نداره, اعتماد به نفسم بالاست:227: من هنوزم دوستون دارم و به زودی میام. امتحانام تموم بشه:43: التماس دعا:72: موفق باشید:228:
سلام بزگواران ،:16:
آمدن به همدردی یک اتفاق است ؛ ماندن در آن یک اشتباه و دل بستن به آن یک حماقت !
یا علی .:72:
سلام هوشیارنقل قول:
نوشته اصلی توسط هوشیار
شاید اینجا یه کمی شلوغ باشه کسی اسمی از کسی نبره، ولی بودن و نبودن هر کس در تالار فرق می کنه. وهمیشه افراد ، تاثیرات خاص خود را بر دیگران دارند اگر چه دقیقا این اثر قابل اندازه گیری نباشه.
به هر حال برایند فعالیت های تک تک ما اعضاء هست که می تواند منجر به بهتر شدن وضعیت نسبی هر یک از ما شود.
امیدوارم در کنار هم بتوانیم این محیط را نسبت به پیش بهبود بخشیم.
سلام
می خواستم بگم من قدیمی نیستم, ولی هستم و تا جایی که بتونم سعی میکنم همدردی و کمک کنم.
و از تجربیات همه چه جدید و چه قدیمی استفاده میکنم.
ممنون , دوستون دارم.
آقای سنگ تراشان عزیز که بسیار برایتان احترام قائل هستم علیرغم اینکه قدیمی نیستم ولی سعی می کنم باشم و برای چگونه بودنم هم تعریف دارم .
خوشحالم که شاد عزیز برگشته که از بچه های قدیم است . سورنا ی عصبانی و قاطع را هم همچون گرد آفرید دوست دارم . آرزو می کنم گرد آفرید یک روزی برگردد چرا که دلم برای مهربانی ها و دعوا کردن ها و قاطعیت هایش سخت تنگ است . خوشحالم که افتخار دارم در تالار حضور داشته به یاد دوستانم در تالار فکر می کنم و گاهی بعضی از مشکلاتی که می خوانم مرا به این فکر می اندازد که چگونه جوانی و ناپختگی باعث می شود از یک جریان آب در رود که بسیار زیبا و باشکوه است ، زیبایی ها را نمی بینند و نمی خواهند که ببینند ولی تلخی حضور یک سنگ که سد راه آب همنیست آزارشان می دهد
و به یاد دیروز خود می افتم که جوانتر بودم و همین مسائل چقدر برایم مهم و پررنگ بود و زمان ودرایت و آگاهی و بلد شدن راه چه نعمتی است که امروز فهمیدم که همه و همه می گذرد و هیچ چیز ارزش این را ندارد که من بخواهم خودم و دیگران را ناراحت کنم .
دوباره سلام
از دوستای قدیمی و با تجربه سایت یه خواهش دارم:
این روزا نوجوونای زیادی به این سایت میان که اول راه هستن, لطفا اونا رو هم کمک و راهنمایی کنین که تو روابطشون از ابتدا درست پیش برن و دچار مشکل نشن.
بازم از همتون ممنونم.
سلام دوستای خوبم
:73:نقل قول:
نوشته اصلی توسط 118
جالبه. هفت هشت ماهه پيش هم من از يكي از دوستام كه از اعضاي تالار بود و چند روزي اينجا چرخي زدو ديگه پاشو توي تالار نذاشت شنيده بودم.
چند وقت پيش هم كه باهاش صحبت مي كردم برگشت گفت تو هنوز توي همدردي هستي؟! اي بابا! بي خيال. چقدر درد. دردهايي كه آدما فكر مي كنن درد ولي واقعا چه دردي. خيلي از اين آدمها حتي نمي دونن درد چي هست و تعريفي از درد نمي دونن. و بقيه هم فكر مي كنن كه همدردي مي كنن ولي چه همدردي اي.............
سلام به همه
من این جا رو دوست دارم شاید چیزی به کسی یاد نداده باشم اما خیلی چیزها یاد گرفتم. نمیتونم مثل خیلی از شما وقت زیادی بزارم اما باز هم هر روز دلم میخواد یه سر بیام پیشتون. قدیمی ترها رو هم دوست دارم حالا چه باشند و چه نباشند هر کس میتونه واسه خودش تصمیم بگیره و برای همتون آرزوی موفقیت و سلامتی میکنم. امیدوارم یه روز منم بتونم مفید باشم.
راستی منم نازنین غ را اضافه میکنم (البته هنوز در جمع ما هستند)
سلام
عزیزان من اگه از کسی اسم نبردم واسه اینه که همه رو نمی تونم بنویسم و خیلی هام فراموشم شدن!
هوشیار جان جات سبزه زودتر پرش کن! بوس.
دوستون دارم.
یاعلی:72:
سلام و درود بر همه ی اعضای قدیمی و جدید تالار من مدتی نبودم حالا با لطف مدیر همدردی یه رمزه دیگه گرفتم و اومدم
البته که مدیر همدردی نسبت به اعضای قدیمی لطف دارند.
سلامی به گرمای خورشید دلهای مهربونتون ::43::72:
من به عنوان عضو کوچک و قدیمی تالار عرضی داشتم .:shy:
اینکه در این اواخر تعداد پستهام کم شده شاید به این خاطره که «هرکسی دورونی داره , دورون ما گذشته»باشه .:302: و حالا نوبت تازه واردها و تازه نفسهاست . ولی یه مثل داریم میگه «دود از کنده بلند می شه:58:
جدای از شوخی , می خواستم از دوستان پر تلاش و مهربونی که با همه انرژی و توانشون سعی در همراهی و همدلی دوستان دیگرمون دارند ,تشکر و قدردانی کنم واقعا دست مریزاد و خداقوت .
این دانشگاه«همدردی» با دانشگاههای ی دیگه این فرق رو داره که هر کدوم از دانشجواش می شن یه استاد برای خودشون و دیگرون . بستگی به تاثیری که می گیرند ,بهره می برند و می تونن یه ترم خودشون را بالا بکشن . بعضی ها هم به یه جایی می رسن که فکر می کنن که دیگه فارغ التحصیل شدن . بعضی ها هم انصراف می دن و می گن از اول نباید می اومدن و فکر می کن درسهای این دانشگاه همش کشکی و شعاره. باید برن دنبال اصل مطلب و.........
خوش به حال اونهایی که موفق میشن توی این دانشگاه علاوه برتاثیر مفیدو سازنده ای که می گیرن و تحصیل می کنن,تاثیر گذار باشن و راهنما . یعنی هر دونقش رو خوب ایفا می کنن هم دانشجو, هم استاد .
اینها نه به رتبه کار دارن و نه به مدرک و اعتبار. به همین خاطر خسته نمی شن و ادامه می دن .
دوستان عزیز !قبل از این که به این دانشگاه «همدردی»پا بگذارم .اونقدر حرص و ولع برای یادگیری و اگاهی داشتم که فکر می کردم اگر هرچه بیشتر بدونم بهتر می تونم خوب باشم, کارامد باشم, توانا باشم, و می خواستم هرچه زودتر فارغ التحصیل بشم و مدرک اگاهی ها و مهارتها م رو بگیرم .اما حالا به این نتیجه رسیدم این دانشگاه مقطع پایانی نداره.
همیشه می خواستم بدوم به سمت جلو, می خواستم برم. از موندن و سکون بدم می اومد . به خاطر همین دوان دوان و هراسون شده بودم می خواستم مسافت هارو هرچه زودتر طی کنم تا به هدف نهایم یعنی رشد وبالندگی برسم .
اما کمی که گذشت احساس کردم بارم سنگین شده .دیگه راحت نمی تونستم مثل یه پر حرکت کنم . قدم هام اهسته تر شد . به پشت سرم که نگاه کرد م, دیدم نسبت به راهی که پیمودم و محموله ای که رو دوشم دارم .پایان نامه ای که می خوام تو خط پایان تحویل بدم پر بار نیست .دیگه عجله ام برا ی رفتن و حرص و ولعم برای برداشتن محموله کم شد. دیدم توی مسیر راه فقط برداشتم و چیز چندانی نکاشتم . متوجه شدم تو خط پایان اجازه نمی دن محموله تو با خودت ببری . فقط می تونی روی اون چیزهایی که توی مسیر راهت کاشتی حساب کنی . پس اگاه شدم کمی اهسته تر !
اهسته, اهسته قدم بردارم و از داخل محموله بذر کاشت بردارم .و بار خودم را که سنگین شده با به فعلیت رسون سبک کنم .
باید شروع کنم . باید حرکت کنم اما این بار به گونه ای دیگر ........
سلام ستاره جان
متن جالبی بود.
یاعلی:72:
ستاره جون نوشته!:D
".اونقدر حرص و ولع برای یادگیری و اگاهی داشتم که فکر می کردم اگر هرچه بیشتر بدونم بهتر می تونم خوب باشم, کارامد باشم, توانا باشم, و می خواستم هرچه زودتر فارغ التحصیل بشم و مدرک اگاهی ها و مهارتها م رو بگیرم .اما حالا به این نتیجه رسیدم این دانشگاه مقطع پایانی نداره.
همیشه می خواستم بدوم به سمت جلو, می خواستم برم. از موندن و سکون بدم می اومد . به خاطر همین دوان دوان و هراسون شده بودم می خواستم مسافت هارو هرچه زودتر طی کنم تا به هدف نهایم یعنی رشد وبالندگی برسم "
:104:
هر آدمی یه روزی میاید!به قول رفتن با خودته برگشتنت با خداست:shy: یه روزی همه مون (بیشتریا) داشتیم دنبال جواب مشکلی که داشتیم میومدیم ولی...
یه هویی پامون گیر کرد.دیدیم از ما مشکل دارتر ه اونقدری هستن که :اگه تنهاترین هم باشم خدایی خدا همیشه با منه!
پس اینجا اومدیم چکار بکنیم؟:302:
دیدم هیچ وقت برای یادگیری دیر نیست و من نه چندان مدعی از یه زندگی واقعی هیچی نمی دونستم.اینا دوباره و هزار باره به جای هر کدوم از شماها زندگی کردم.(به طلب پس گرفتن زندگی خودمون میایم ولی میبینم زندگی هم یعنی نهایت خوشبختی را وبرقی از رضایت در قلب وچشم دیگران دیدن!):203:
و این شد طلوع یه زندگی دوباره برای من.منی که تا حالا واقعیت اینجاست که جز خودمو و معدودی از دوروبریام کسی را نمیدیدم و از خودم صبور تر کسی را:54::43:
به قول ستاره جون اینجا دانشگاهیه که هیچکی از ازش فارغ اتحصیل نمیشه !هر روز یه درس تازه ای توش هست:73::1
موفق باشید:72: