خانومم رو دوست دارم چی کار کنم دوسم داشته باشه؟؟؟؟ازش خیلی دلگیرم.

با سلام به همه
من 28 ساله هستم و خانومم 21 ساله هست....با همسرم از طریق خانوم همکارم آشنا شدم
برای بدست اوردنش خیلی زحمت کشیدم هر کاری کرد:203:م...بعد از اینکه با خودش صحبت کردم به خانوادم گفتم وپدرم با پدر ایشون تماس گرفتن...به دلیل دوریه راه(چون از دو استان مختلف هستیم) در ابتدا مخالفت کردن و بعد از اصرار های بنده موافقت کردن تا با من و خانوادم از نزدیک اشنا بشن...و خدا رو شکر بعد از شناختی که نسبت به خودم و خانوادم پیدا کردن جواب مثبت رو دادن..:227:.
ما الان 9 ماه ازدواج کردیم و 5 ماه هم عقد بودیم.....من خانومم رو خیلی دوسش دارم میپرستمش خودش هم میدونه...برای رسیدن به خانومم غرورم رو زیر پا کردم برای راضی کردنش هر تلاشی کردم بعد هم برای راضی کردن خانوادش... ....مشکل من با خانومم اینه ایشون احساساتشواصلا بیان نمیکنه...تا به حال به من خودش بدون اینکه ازش بپرسم نگفته دوست دارم...اما چون چند بار در این باره صحبت کردم بعضی وقت ها در جواب اینکه من بهش میگم دوست دارم اونم میگه منمهمین طور!!!!!من در روز چند بار این جملرو بهش میگم بی توقع هم گفتم ...فقط برای دل خودم چون خیلی خیلی دوستش دارم...اما بعضی وقت ها هم میگه""مرسی!!!!!!!!!!!!!"":54:
مشکل دیگه هم اینه خانومم وقتی از چیزی ناراحت میشه متاسفانه بیان نمیکنه....من باید 1 روز تمام خواهش کنم التماسش کنم تا دلیل ناراحتیشو بهم بگه....اگر در حال صحبت با تلفن باشیم من از صداش میفهمم که ناراحت شد اما وقتی ازش میپرسم میگه نه چیزی نشده!!!بهش میگم من اگه بعد این 14 ماه خانومم رو نشناسم که باید برم بمیرم...چی شد بگو...میگه هیچی...اما صداش . طرز صحبتش کاملا سر سنگین میشه...1 روز شاید هم بیشتر باید التماسش کنم که بگه.......بعد از هر بگو مگو هم امکان نداره ایشون پیش قدم بشه حتی اگر مقصر باشه...همیشه من جلو میرم...بازم نازشو میکشم تا باهام آشتی کنه...ازش عذز میخوام بعدش ایشون آشتی میکنه...اما اگر من 1 ماه هم پیش قدم نشم ایشون جلو نمیاد که نمیاد
اگه میشه کمکم کنید..برای من خانومم از خودم از جونم عزیز تره بهتره بگم اون برای من خود منه...نمیدونم متوجه منظورم میشید؟اما اون همچین حسی به من نداره من برای اون انگار یک غریبه هستم.......اما اون برای من خوده من.. از خودم عزیز تره خیلی عزیز تر.....شاید در ابتدا به نظر مهم نیاد اما من هم به محبت و توجه نیاز دارم .....چی کار کنم تا اونم با من گرم تر بشه؟اصلا دلیل این کاراش چیه؟دوستم نداره؟ خواهش میکنم بهم کمک کنید... احساس سر خوردگی میکنم..می خوام خانومم هم دوستم داشته باشه..بگید باید چی کار کنم چطور دلشو عشقشو مال خودم کنم؟؟؟چون در رابطه با دوستاش مخصوصا یکی از دوستاش که از دوران دبیرستان با هم هستن به این شکل نیست نسبت به من که شوهرش هستم با اونا خیلی خیلی گرمتر و با محبتتر هست وقتی با اونا صحبت میکنه من تعجب میکنم این همون خانوم منه؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!! :47:

سلام
ای کاش همه مردها مثل شما بودن! نامزد من تقریبا مثل همسر شماست پس می تونم درکتون کنم (الان خوب شده ولی .....؟)
هیچ وقت بهتون ابراز احساسات نکرده؟
مشکلتون فقط همین دو مورد یا مشکلات دیگه ای هم دارید؟

ببین دوست عزیز
ابراز محبت به یک مرد یا یک زن( و بویژه یک زن) بایستی منطبق بر منطق باشد تا حدودی. وگرنه احساس تکرار به شخص دست می دهد. شما با رفتار وابسته خود ایشون رو از محبت خود هم زده کردیدو توانایی ابراز محبت رو از ایشون هم گرفتید. ایشون ابراز محبت شما رو وظیفه بدیهی شما می دونند و بنابراین دیگر برخوردهای شما با ایشون فاقد جذابیته. اصلا همسر شما در جایگاهی نیست که ایشون رو بپرستید!! و این رونشون بدید!! ایشون فقط همسر شماست. مشکلاتی رو داره که باید رفع بشه و شما با این رفتار افراط گرایانه تون مانع تغییر به سمت مثبت ایشون می شید. به مرور در احساسات خود جانب اعتدال رو رعایت کنید(تغییر رو به مرور انجام بدهید) و تا حدودی برخی از رفتارهای خود رو مشروط به تغییر رفتار ایشون بگذارید. " یک توصیه برادرانه: در این شرایط هرگز و هرگز از ایشون نخواید که محبت بهتون کنه- ابتدا خودتون رو نرمال کنید و بعد"
شما تا حدودی جایگاه زن خونه رو پیدا کردید. باید قبول کنید که ابراز محبت مرد نباید تا این حد شدید باشه."حتی برای یک زن هم این حد ابراز محبت زیاده" از خودتون شخصیت شکننده ای نشون ندید. واقع بینانه به صحبتهای من توجه کنید.

سلام وهم...ممنون از پاسختون..یک بار وقتی به خانومم میگفتم خیلی دوستش دارم نا خودآگاه گفت منم دوست دارم من از شنیدن این جمله تعجب کردم!!از بس نمیگه پرسیدم خانومم چی گفتی؟یک بار دیگه بگو؟که خندید گفت هیچی!همون که شنیدی دیگه؟!مشکلات از این قبیل بله هست...من بیرون از منزل که هستم یا سر کارم هستم حتما یا تماس میگیرم میگم هر چی دوست داری بگو من گوش میدم میخوام صداتو بشنوم باور کنید تنها چیزی که حالم رو خوب میکنه اگر در اوج ناراحتی هم باشم یا اس ام اس میدم بهش مخصوصا وقتی خونه است اما دریغ از یک بار خانوم بنده یک تماس کوچک جهت ایک احوال پرسی!!!یا یک اس ام اس پر از خالی!!!بیرون که میره فقط به من میگه من دارم میرم فلان جا اما هرچی منتظر بمونم وقتی میرسه به خونه به من بگه که خیالم راحت باشه دریغ دریغ دریغ! باز هم خودم تماس میگیرم اما وقتی خودم تماس میگیرم خیلی خیلی خوب برخورد میکنه راستش من فکر میکردم شاید دوست نداره و احساس کنترل شدن بهش میده که این کار رو نمیکنه ولی هیچگاه از این کار من شکایتی مبنا بر نارضایتی نمیکنه مشکل دیگه هم که داریم متاسفانه زود قضاوت میکنه خدا اون روز رو نیاره که قهر کنه!!اگر در منزل باشم که خوبه بخت با من یاره میتونم صحبت کنم و اون گوش میده اما اگر در منزل نباشم یا اوو در منزل پدر و مادرش باشه دیگه تمومه!!نه جواب تلفنو میده نه اس ام اسو نه هیچ چیزه دیگه شانس هم اوردم خانوادش داماد دوست هستن بندگان خدا والا دچار سو برداشت میشدم شاید از طرف اونها باشه بار ها.. بهش گفتم خواهش کردم گفتم خانومم حرف طرفت رو گوش کن حرفت رو بزن بعد نتیجه بگیر مدت زمان کمی انجام میده بعدش همون آش و همون کاسه!!!!سورنا ممنون از شما..اما چه طور اعتدالو رعایت کنم؟بهش نگم دوستش دارم؟من این کار رو اگر در روز چند بار انجام ندم سکته میکنم!
چند بار تصمیم گرفتم نگم یا کمتر بگم اما نشد که نشد!خیلی سخته...من ازش دلگیرم الان خونه پدرش هستش اما همین که ببینمش تمومه!!!متاسفانه سورنا مسئله عجیب اینه در برابرش کم میارم!!!!!نمیدونم باید چه کار کنم؟؟؟؟

کارهای سخت رو انجام بدید تا متوجه بشید چقدر انجام دادن این کار رو برای همسرتون سخت کردید!! ببینید چه بخواید و چه نخواید، حتی اگر من رو اینجا به صلابه بکشند خانومها به شما می گم که به زن باید به اندازه( نه کم و نه زیاد ) محبت کرد. شما اصلا نباید یک انسان همیشه در دسترس باشید. گاهی اوقات بی محلی رو شما به ایشون کنید.
کتاب تضادهای درونی ما نوشته کارن هورنای رو بخونید. شما با کمبود محبت شدیدی مواجه هستید و برای اینکه دیگران متوجه این شخصیت وابسته شما نشوند شروع به ابراز محبت افرطی کرده اید. از این رفتارتون جواب نمی گیرید. یه مقدار مردونه تر برخرود کنید

سلام
دوست خوبم
اون چیزی که من از نوشته هاتون دست گیرم شد اینه که شما شخصیتی برون گرا و احساسی دارید و همسرتون شخصیتی درون گرا. ظاهرا همسرتون مهارت های ارتباط را نیاموختند.
براتون متاسفم. چون راه خیلی سختی رو در پیش دارید. مطمئن باشید همسرتون شما رو دوست دارد ولی تو باورهاش فکر میکنم این گونه جا افتاده که نباید احساست رو بگی... یا اگر بگی پورو میشه... یافکر میکنه رفتار های شما یک وظیفه است. در حالیکه خیلی ها این کار رو نمیکنند.
ایشون بلد نیست. نمیدونه که باید بگه . فکر میکنه همین که محیط آرومی براتون فراهم میکنه کافیه.
شما باید خواسته تون رو در شرایطی که تاثیر بیشتری داشته باشد مثل وقتی که آشتی کردید و با هم خوبید بهش بگید.
باید صبر داشته باشید و کمکش کنید تا اون هم یاد بگیرد.
اون جوری که فهمیدم ایشون خیلی در مقابل تغییرات مقاوم اند. و این کار شما رو سخت تر میکنه.
موفق باشید.

سورنا من مخالفتی با حرفای شما ندارم به غیر از اون کمبود محبت!
ولی دقت فرمودید برادر من؟خدمتتون عرض کردم مسئله ای عجیب؟به واقع هم عجیب تا خانومم رو میبینم یا همین که صداشو میشنوم اصلا نمیدونم چی میشه که نمیتونم باور کن در برابرش کم اوردم... بگو چه کار کنم؟چشم اون کتاب رو حتما میخونم..
ساده بگم من همین طور فکر میکردم که ایشون درون گراست اما عجیب است که با مادرش و دوستانش به این شکل نیست نمیدونی چه طور قربان صدقه مادرش میره و با دوستاش مخصوصا دوست صمیمیش به چه شکلی رفتار میکنه!!!!البته من برون گرا هستم و احساساتم رو به راحتی به زبان میارم...چه ناراحت باشم چه خوشحال...خیلی راحت بروز میدم البته خانومم شادیش رو راحت بروز میده اما اگر ناراحت باشه سکوت مطلق میکنه حتی دلیلشو نمیگه مگر به التماس من!!شاید هم فکر میکنه من پر رو میشم اگه بگه نمیدونم!البته خصوصیات خوب بسیار داره..در رابطه با این مسئله که فکر میکنه رفتار من وظیفه هست من با شما هم عقیده نیستم چرا؟چون بار ها به من گفته "تو خیلی مهربونی""پس رفتار منو به حساب وظیفه نمیذاره. در برابر تغییرات مقاوم هست دوست داره همین جوری که هست دوستش داشته باشم که من دارم خیلی هم دارم اما نمیدونم چطوری بهش بفهمونم که ناراحت نشه این موضوع ربطی به دوست داشتن نداره و بعضی جا ها تغییرات لازمه

سلام
آقا محسن همسرشما حالا كه زبوني بهتون عشقش رو ابراز نمي كنه . آيا واقعا" سعي نمي كنه جور ديگه اي علاقه اش رو نشون بده ؟ آيا خودتون فكر مي كنيد غرور باعث همچين رفتارش شده يا اينكه هنوز هم خجالت مي كشه .

ابراز احساسات به کسی که دوست میداریم ربطی به شخصیت برونگرا ندارد. همسر من کاملا شبیه شما می باشد. من خود برونگرا هستم اما همسر من فردی درونگراست. روزی صدبار ابراز علاقه می کند و جالب است بدانید که من در جواب "دوست دارم" های او همیشه جواب "ممنون" یا "باشه" را میدهم. همسرم از آغاز صبح تا عصر که خانه میرویم 5 یا 6 بار تماس میگیرد، اس ام اس میدهد.به همین دلیل من دلیلی نمی بینم که به او زنگ بزنم. چون همیشه هست. وقتی جایی میروم تا به مقصد برسم چند بار تماس میگیرد. گاهی اوقات از اینکه هیچگاه تنها نیستم دلم میگیرد.به نظر من ابراز علاقه باید کم باشد چون اینگونه طرف مقابل تشنه شنیدنش میشود.
جالب است بدانید یک شب همسرم بسیار خسته بود و سرما هم خورده بود، به من هیچ ابراز علاقه ای نکرد و در حال و هوای خودش بود ، ومن زود این موضوع را متوجه شدم.یا یکروز در ماموریت بود و نتوانست با من تماس بگیرد، بعد از 7 یا 8 ساعت من ناخودآگاه با او تماس گرفته و جویای حالش شدم.
شما هم دوست عزیز بدانید که رفتار همسرتان از روی عمد نیست و بی اختیار اینگونه است . چند روز تماس نگیرید و کاری نکنید، حتما خودش با شما تماس میگیرد. امتحان کنید ضرر نمیکنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sorena_arman

شما اصلا نباید یک انسان همیشه در دسترس باشید. گاهی اوقات بی محلی رو شما به ایشون کنید.
شما با کمبود محبت شدیدی مواجه هستید و برای اینکه دیگران متوجه این شخصیت وابسته شما نشوند شروع به ابراز محبت افرطی کرده اید.

---

دوست عزيز کاملا با حرف آقاي سورنا موافقم و البته اين حرف ايشون در مورد من هم صدق ميکنه.من هم مثل شما آدمي هستم که بي اندازه به همسرم ابراز محبت ميکنم يا بهتر بگم ميکردم.چون الان يه جورايي اجازه اين کار رو ندارم.(توي پستهام نوشته ام)شايد من هم هميشه براي همسرم در دسترس بودم و اين اشتباه من بود.محبتهاي بي اندازه من يه جورايي دلزده اش کرد.در صورتيکه من با ابراز محبتم خالي ميشدم.لذت ميبردم.وقتي بغلش ميکردم.وقتي ابراز احساسات ميکردم خودم هم لذت ميبردم و تخليه ميشدم.
دوست عزيز متعادل باش.فقط همينو ميتونم بهتون بگم.خيلي سخته.کاملا درکتون ميکنم.چون من هم مثل شما هستم.ولي خداوند براي تکامل ما رو به اين صورت کنار هم قرار ميده تا آينه هم باشيم و از اين طريق به نقايصمون پي ببريم و اصلاحشون کنيم.
موفق باشيد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط afsoon520

همسرم از آغاز صبح تا عصر که خانه میرویم 5 یا 6 بار تماس میگیرد، اس ام اس میدهد.به همین دلیل من دلیلی نمی بینم که به او زنگ بزنم. چون همیشه هست. وقتی جایی میروم تا به مقصد برسم چند بار تماس میگیرد. گاهی اوقات از اینکه هیچگاه تنها نیستم دلم میگیرد.به نظر من ابراز علاقه باید کم باشد چون اینگونه طرف مقابل تشنه شنیدنش میشود.
جالب است بدانید یک شب همسرم بسیار خسته بود و سرما هم خورده بود، به من هیچ ابراز علاقه ای نکرد و در حال و هوای خودش بود ، ومن زود این موضوع را متوجه شدم.یا یکروز در ماموریت بود و نتوانست با من تماس بگیرد، بعد از 7 یا 8 ساعت من ناخودآگاه با او تماس گرفته و جویای حالش شدم.
شما هم دوست عزیز بدانید که رفتار همسرتان از روی عمد نیست و بی اختیار اینگونه است . چند روز تماس نگیرید و کاری نکنید، حتما خودش با شما تماس میگیرد. امتحان کنید ضرر نمیکنید.

---

ببين دوست عزيز با حرف خانم افسون هم موافقم.اين حرفها يه جورايي جواب من هم هست.خانوم افسون راست ميگه.امثال من و شما هيچوقت به همسرامون فرصت نداديم که خودشونو نشون بدن و محبتشونو ابراز کنن.چون هميشه براشون در دسترس بوديم.گفتن اين حرفا راحته ولي عمل کردنش خيلي مشکله.من ميفهمم شما چي ميگين.کاملا هم درکتون ميکنم.ولي اين حرفا عين واقعيته.

یه راهی رو بهتون پیشنهاد می کنم امیدوارم که مفید باشه
از همسرتون بخواهید که کلمات محبت آمیز بکار ببره مثلا وقتی بهش میگید دوست دارم اگه گفت همینطور بگید همینطور چی؟ بخواهید که کلمه رو بگه
وقتی یه روز رفت بیرون از خونه بهتون زنگ زد بهشون بگید اومدی خونه بهم زنگ بزن نگرانت نشم اگر زنگ نزد بهش زنگ بزنید و بگید چرا زنگ نزدی نگرانت شدم
صبح وقتی میرید بیرون از خونه بهش بگید ساعت فلان زنگ بزن تا فلان کار رو انجام بدم یادت نره چون اگه یادم بره این کار رو انجام بدم خیلی بد میشه
وقتی میرن خونه مادرشون بهشون بگید رسید اونجا بهتون زنگ بزنه با مادرش حال و احوال پرسی کنید
من فکر می کنم همون حرفی که بقیه دوستان میگن درست باشه خانم شما فکر میکنه اگه به شما بگه دوست دارم شما پررو میشید و متاسفانه این وضعیت برای همسرتون شده یه عادت و حالا از گفتن احساساتش خجالت میکشه اگه شما هم بتونید توقعاتتون رو در مورد این موضوع از همسرتون کمتر کنید تا ایشون به وضعیت جدید عادت کنن برای خودتون بهتره و کمتر آسیب خواهید دید

زندگي را سرشار از عشق كنيد. ولي خواهيد گفت، "ما هميشه عشق مي ورزيم." شما به ندرت عشق مي ورزيد. شايد اشتياق عشق را داشته باشيد، ولي بين او دو تفاوتي بس عظيم وجود دارد. عشق ورزيدن و نياز به عشق داشتن دوچيز كاملاً متفاوت هستند. بيشتر ما در تمام زندگي همچون كودكاني باقي مي مانيم، زيرا همه دنبال عشق هستند. عشق ورزيدن چيزي بسيار اسرارآميز است و اشتياق عشق را داشتن چيزي بسيار بچه گانه. اگر شوهر باشند، از زنانشان عشق مي خواهند و اگر زن باشند، از شوهرانشان عشق مي خواهند. و هركس كه خواهان عشق باشد در رنج است، زيرا عشق چيزي نيست كه بتوان آن را خواست. عشق را فقط مي توان داد. در خواستن عشق، تضميني وجود ندارد كه بتواني آن را به دست آوري. و اگر آن شخصي كه از او تقاضاي عشق داري، او نيز از تو انظار عشق را داشته باشد، مشكل ايجاد خواهد شد.
در تمام دنيا زنان و شوهران مشكلات ازدواج را دارند و تنها دليل آن اين است كه هردو از هم توقع عشق دارند، ولي قادر به دادن عشق نيستند!قدري در اين مورد فكر كنيد ، در مورد نياز هميشگي شما به عشق. مي خواهي كسي دوستت داشته باشد و اگر عاشقت باشد، احساس خوبي داري. ولي آنچه كه نمي داني اين است كه ديگري فقط به اين دليل دوستت دارد كه مي خواهد تو عاشق او باشي. براي همين است كه زندگي زناشويي به نظر جهنم مي آيد، زيرا همه ي شما خواهان عشق هستيد، ولي نمي دانيد چگونه عشق بدهيد. اين اساس تمام دعوا هاست. رابطه ي بين زن و شوهر هرگز هماهنگ نخواهد شد، مهم نيست كه چقدر آن را تنظيم كنيد و چه نوع ازدواجي داشته باشيد و مهم نيست كه قوانين اجتماعي چه بگويند. تنها راه بهتر ساختن رابطه اين است كه درك كنيد عشق چيزي دادني است و نمي توان آن را درخواست كرد. عشق را فقط مي توان داد. هرآنچه كه دريافت مي كني تنها يك بركت است، پاداش عشق ورزي نيست.
عشق را فقط بايد داد و هرآنچه كه دريافت مي كني فقط يك بركت است، يك پاداش نيست و حتي اگر هيچ چيز دريافت نكني، هميشه خوشحال هستي كه قادر به دادن عشق بوده اي.
اگر زن و شوهر به جاي درخواست عشق شروع كنند به دادن عشق، زندگي مي تواند برايشان بهشت شود.

يكي مثل همسر من كه ميگه هي زنگ نزن و نگران نباش يكي هم مثل شما !!!
به نظر من حرفهاي چكامه و افسون خيلي به درد شما ميخوره اگه سعي كنيد كه وابستگيتون رو كمتر كنيد بهتره، ميدونم خيلي سخته اما انجام اين كار شدني.

دوست عزیز
به نظرم شما باید به اون فضا بدید. همون طوری که دوستان گفتند بهش اجازه بدید تشنه این محبت بشه. گاهی اوقات دور شدن عین نزدیکیه. و تاثیر بیشتری دارد. بگذارید یه کم فضای آزاد برای خودش داشته باشد. اینکه قهر میکنه شاید دلیل همین نیاز باشد. البته به نظرم قهر و بی توجهی مخرب ترین روش برای نشون دادن ناراحتی توی یه رابطه است.
من که دوست دارم وقتی ناراحت میشم تنها باشم. و فقط وقتی اون رو با کسی در میون میذارم که خودم بخوام. وقتی ناراحتم اصرار بقیه بیشتر ناراحتم میکنه.
دوست عزیز گاهی نشون ندادن احساسات دلیل درون گرا بودن هم میشه.این رو به من خورده نگیرید. من نمونه اون رو دیدم .طرف با اینکه همسرش رو خیلی دوست دارد ولی بکشیش هم بروز نمیده...
زمان همه چیز رو حل میکنه.

سلام
در جواب اسما خانوم باید بگم یک نمونه از کار های عملی خانومم رو که برای بنده بسیار ارزش منده به طور مثال (جای دیگه هم عرض کردم)من به فوتبال خوب به طبع علاقه مندم ایشون پا به پای من تا ساعت 2 شب هم اگه باشه فقط و فقط برای خاطر دل من کناره منه و با هیجان فوتبال میبینه جالبه که محیط و اون چیز هایی که من دوست دارم هم به خوبی فراهم میکنه(خوراکی . تخمه و...)
این یک نمونست..
در دسترس نباشم؟چکامه میدونی این یعنی چی؟یعنی پا روی دل خودم بزارم اخه من اگه وقتی میرم خونه نبوسمش فکر میکنید میاد جلو میگه من میخوام ببوسمت!!!نه...این جوری فقط پا روی دل خودم میزارم...نمیدونم...شاید هم بهتر باشه امتحان کنم...واقعیت اینه که به شدت میترسم سورنا فرمودن یک بار تو بی محلی کن...نمیدونم چرا هر بار بخوام این کار رو بکنم میترسم و پشیمون میشم..با صحبت های آزاده خانوم هم موافقم...احساس میکنم عشق و باید بی توقع داد بی توقع بی توقع...من بی توقع هم بودم چون این من بودم که خیلی دوستش داشتم اما منم نیاز دارم...من این کار رو بسیار کردم باور کنید قهر کردنش ناز کردنش دعوا کردنش این که اصلا کوتاه نمیاد توی هیچ زمینه ای و غرورش(خیلی مغروره) حرف حرف خودش همه و همه برام لذت بخش بوده و هست اما.....

وهم من به خانومم بگم زنگ بزن میزنه من شیف شب هم کار میکنم در هفته چند روزی خیلی از مواقع بیدارم میکنه خودم بهش میگم یا یاد آوری میکنه کاری رو اما من حتما باید بگم اگه نگم امکان نداره!!!
طراوت از شما هم ممنونم ساده بگم من هم دارم به این نتیجه میرسم ...ممنون از پاسختون..فعلا که 3 روزه خونه پدرش هست من فقط تماس گرفتم توی این 3 روز و اس ام اس که دیگه چی بگم!

اول از همه به خاطر اینکه ابراز محبت به همسرتونو به عنوان یه مرد بلدین بهتون تبریک می گم
اما....
اما شما اول باید همسرتونو می شناختین بعد این روندو در پیش می گرفتین. همسر شما تشکر و رفتار متقابل در برابر شما رو بلد نیست و اونو وظیفه شما می دونه و برای خودش هیچ مسئولیتی در برابر شما قائل نیست متاسفانه و وقتی محبت بیش از اندازه شما رو (که باید تو حد متعادل باشه) و نیازتونو برای اینکه بهتون بگه دوستتون داره (خواسته معقولی هم هست)رو متوجه شده و نا خواسته تصمیم به تخریب شخصیت شما گرفته.
حالا شما باید در محبت کردن حد تعادلو حفظ کنین همسرتونو دوست داشته باشین حتی بپرستین اما به اندازه محبت کنین در برابر هر محبت از همسرتون توقع عکس العمل داشته باشین.تا وقتی عکس العمل ندیدین محبت بعدی رو انجام ندین.اما دقت کنین که یکباره تصمیم به اصلاح ایشون نگیرین چون ممکنه ایشون در برابر شما جبهه بگیرن و اوضاع بدتر بشه. خانمتونو متوجه این موضوع بکنین که محبت شما رابطه مستقیم با رفتار و دوست داشتن شما از طرف ایشون داره
توصیه وهم عزیز هم می تونه راهگشا باشه بهش فکر کنین .
امیدوارم تونسته باشم کمکتون کرده باشم.

pouneخانوم به نکته بسیار خوبی اشاره کردین...چند وقت پیش میخواستم کمی جلوی ابراز احساساتم رو بگیرم و کمتر توجه کنم خیلی زود متوجه شد عجیب هم جبهه میگیره و بدتر به من بی محلی میکنه!!!
من تحملم بسیار کمه و همین طور که گفتم در برابر خانومم به شدت کم میارم کافیه چشم به چشمش بخوره اصلا یادم میره!!! مسئله اینه خانومم به شدت خوش اخلاقه !!!توی این چند ماه هر بار پام را توی خونه گذاشتم چند تا جوک دست اول داره!!در زمینه تقلید صدا هم هنرمندیه!
دوست صمیم به من میگفت خانومت تو رو با بعضی از کار هاش اسیرت کرده!چون اخلاقا شاده میگه میخنده این موضوع هم میدونه این قبیل کارهاش برای تو جذابه در واقع داره ازش به خوبی استفاده میکنه!نمیدونم این بده یا خوبه؟؟به نظر من عالیه اما جای اون که یک بار از ته دلش بشنوم که میگه دوست دارم رو به واقع نمیگیره!
ایشون هم متوجه هستن کاملا این هست در برابر هر بی محلی به خوبی میدونه چه کار کنه میدونه من به زودی از پا در میام ....

سلام آقا محسن/چرا از خودشون نمیپرسی؟تا حالا دلیل ایشونو پرسیدین؟به نظر من با خودشون صحبت کنید توقعاتتونو بگید.

آقا محسن تا وقتی به توصیه ها عمل نکنی تغییری پیش نمیاد. در یک رابطه کسی بازنده نیست که تمام رفتارها و احساساتش کاملاً کنترل شده و تحت اختیارش باشه. هر رابطه ای یک بده بستون ساده ست. یعنی تعادل باید داشته باشه. ابراز علاقه ی مکرر به هیچ وجه جذاب نیست . زن معمولاً از مرد مقتدر خوشش میاد. شما وقتی میتونی تمام عشق زنتو به خودت جلب کنی که در یک حالت شک و تعلیق نگهش داری. راز علاقمند کردن یک زن اینه که هیچ وقت نتونه بفهمه که ته دلت چی میگذره . یعنی باید بهش تا حدی محبت کنی اما رفتارت جوری نباشه که خانم فکر کنه دیگه کار تمومه و هر کاری کنه و هر جوری باشه عشق شما بهش پایداره. باید بهش محبت کنی اما این ترس رو باید بهش بدی که بعضی از رفتارهاش میتونه عشق شما رو کمرنگ کنه. شما باید در برابر هر محبت همسرت حداکثر2 برابر محبت کنی بهش دیگه نه بیشتر.اگر بهت محبت نکرد شما هم تدریجی از اظهار علاقه ی خود به او کم کن تا متوجه بشه که رفتارهای شما بازتاب دقیق رفتار ایشونه. شما تا الان به اندازه ی کافی عشق خودت رو به ایشون ثابت کردی. الآن دیگه نوبت اینه که ایشون رو به چالش وا داری تا بفهمی که چقدر می خوادتون. غرور مرد برای زن جذابه و هر چقدر به یک زن بچسبی بیشتر ازت فاصله میگیره. اوایل رابطه شاید اظهار عشق زیاد بد نباشه به منظور جلب محبت و اطمینان دختر اما وقتی رابطه جلو میره این اظهار عشق باید از سمت خانم تعدیل بشه . کمی غرور مردانه داشته باش محسن جان. ببین همین خانم چکامه چقدر سینه چاک همسرشه با اینکه این همه بهش بدی کرده. خانم چکامه ناخواسته و درون خود عاشق غرور و سرسختی همسرشه و دوستان هر چه سعی در راهنمایی ایشون دارند کمتر عمل میکنه. من نمی گم شما مغرور باش اما خواستم نقش غرور و ابهت مردونه در جذب همسرت رو بدونی. اگر کسی تشنه باشه یکی دو لیوان آب بهش می دن. نمیان سرشو نیم ساعت بکنن زیر آب تا سیراب بشه. اینجوری خفه میشه.شما هم به قدر نیاز طرفت به ایشون محبت کن. اگر به توصیه ها عمل کنی که تغییر پیش میاد ولی اگر همچنان از موضع ضعف و تزلزل و دلرحمی افراطی رفتار کنی پیشرفتی نخواهی داشت. در ضمن به توصیه های خانم وهم هم عمل نکن . به نظر من اشتباهه . از روی تجربه میگم.

آقا محسن
به نظر من اول از همه ازش بخواید قهر نکنه. بگید وقتی ناراحت است به شکل دیگری ناراحتیش رو نشون بده. مثلا داد بزنه، گریه کنه، ... هر روشی به جز قهر و کم محلی. ازش بخواید وقتی ناراحت است اگر نمی خواد به شما بگه ، روی کاغذ بنویسد یا اینکه هر جوری که میخواد خودش رو آروم کنه. شما بهش اصرار نکنید که بهتون بگه. بعد از یکی دو بار پرسیدن فقط به این جمله اکتفا کنید "اگر لازم باشد بدونم خودت بهم میگی". بهش اعتماد داشته باشید. و شمام بی اعتنا تلویزیون تون رو تماشا کنید. بهش فرصت بدید خودش براتون درد دل کنه. به نظر من شما اگر این سختی رو الان تحمل کنید خیلی بهتر است تا یک عمر ناراضی باشید.
به این فکر کنید که ممکن است یه روز اون رو به خاطر همین افراط تون از دست بدید. به خاطر زندگیتون و عشق تون سعی کنید توی ابراز محبت معتدل باشید. یه وقت هایی آدم حالش بهم میخورد از این همه دوست دارم شنیدن. از عشق تون براش یه قفس نسازید. اون هم یه آدم است. دوست دارد فرصت غافل گیر کردن شما رو داشته باشد. این فرصت قشنگ رو ازش نگیرید. زندگی فرصتی است که دوباره تکرار نمیشه.
بی محلی نکنید. درعین حال که باهاش گرمید و صمیمی، رفتارهای عاشقانه رو حذف کنید. اگر جبهه گرفت و بی محلی کرد.شما با رفتاری صمیمانه دلیل این کم محلی رو بخواید. و ازش بخواید توضیح بده. البته اصرار نکنید. فقط به این جمله اکتفا کنید که " احساستون نسبت بهش تغییری نکرده" یادتون باشه خود کلمه رو به زبون نیارید.
خواهش میکنم برای اینکه از دستش ندید این کارها رو بکنید.

آقا محسن سلام
در دوران عقد،غالبا همسرم با من تماس می گرفت و من هم چون نمی دانستم چه ساعتی به منزل می رسد و آیا خسته است یا نه، و فقط به خاطر اینکه زمانی که آرامش دارد با هم صحبت کنیم، همیشه منتظر می ماندم که او تماس بگیرد. من چون به فکر همسرم بودم با او تماس نمی گرفتم و می دانستم هروقت بخواهد، خودش تماس می گیرد ولی برای او هم همین احساس شما پیش آمد! البته وقتی موضوع را بهم گفت، خودم هم با او تماس می گرفتم ولی در جواب گفت؛ حالا که خودم گفتم دیگر فایده ای ندارد!!!!!!!!!!!!!!
قصدم از عرایض بالا این بود که شاید همسر شما هم چون نمی خواهد مزاحمتان شود، با شما تماس نمی گیرد و می داند که اگر سرتان خلوت باشد، خودتان تماس می گیرید..
در مورد ابراز محبت زبانی؛ خوب برای بعضیها سخت است که کلمات عاشقانه به زبان بیاورند، بهتر است عملش را ببینید. یکبار از همسرتان بپرسید که "از کجا بفهمم دوستم داری؟" ببینید چه پاسخ می دهد. و همیشه وقتی آن کار را انجام می دهد، بدانید که دوستتاتن دارد. همیشه که نباید منتظر کلام بود..
یادمان باشد اینکه خودمان را تغییر دهیم خیلی ساده تر است تا اینکه بخواهیم دیگران را تغییر دهیم.

آقا محسن من هم تقريبا" اخلاق همسر تو رو داشتم و با اينكه همسرم رو دوست داشتم ولي زياد باهاش صميمي نبودم و بالطبع هم لفظا" محبتي نمي كردم و شوهرم گاهي دستش رو مثل بلندگو مي گرفت جلوي دهنش و مي گفت : توجه توجه ! به من بيچاره هم توجه كنيد .
شوهر من خيلي بهم محبت مي كرد و من هميشه مي ترسيدم با توجه به شخصيت رياست طلبانه اش منوفقط به خودش محدود بكنه كه واقعا"هم اينجوري بود .
البته من هم فكر مي كردم وقتي عملا" بهش علاقه ام رو ثابت كنم خود او متوجه اين موضوع مي شه .
ولي روزي كه شوهرم بهم گفت كه داره كم مياره و نياز به محبت و عشق ورزيدن از من داره .و مي ديدم زندگي عاشقانه اي كه دو تامون داريم براي پيشرفتش تلاش مي كنيم اينجوري داره سرد و دلگير مي شه . و شوهرم داره غمگين مي شه. من هم تصميم گرفتم روشهاي درست ابراز عشق رو هم ياد بگيرم .و تا حد زيادي موفق شدم .
من به شما پيشنهاد مي كنم شما هم يك بار بايد درباره احساساتي كه برايتان به وجود آمده و عواقب اين ذهنيت بدي كه در شما ايجاد شده با همسرتون صحبت كنيد .

همه ي دوستان مطالب جالبي مطرح كردن ...واقعا بهتون تبريك ميگم اينطور شخصيت ارزوي هر زنيه ..ولي خوب ..برخي قدر نميدونن ...من هم فكر ميكنم شما بايد سنجيده تر با همسرتون رفتار كنيد ..مطكئنم اگه اين رفتارو شما به اين صورت و همسرتون به اون صورت ادامه بدين ...بعد از مدت كوتاهي شما سرخورده و خسته ميشيد و زماني همسرتون به خودش مياد كه ديگه ديره...خوب توصيه هاي اقاي سورنا بنظرم خيلي خوبه بهش عمل كنيد ..نگيد سخته از تحمل اين رفتاراي همسرتون كه سختتر نيست ....شما يه كار ديگه هم ميتونيد انجام بدين ...به خودتون بقبولونيد كه همسرتون اينطوريه و شما نميتونيد عوضش كنيد و بايد بپذيريد كه ايشون همينه كه هست ..مگه همه ي مسائل زندگي كاملا بر وفق مراد همه هست ؟؟ مطمئنا نه ..ما گاهي مجبوريم خيلي چيزا رو تو زندگي عليرغم ميل باطنيمون بذيريم ... و يه چيزه ديگه ادما تغيير پيدا نميكنند تا زماني كه خودشون نخوان ...پس دنبال اينكه همسرتو تغيير بدي هم نباشين .... موفق و شاد باشيد

من هم کاملا با حرف آقای سورنا موافقم. بیش از حد همسرتون رو لوس بار آوردید . نمی گم بهشون محبت نکنید نه اصلا. نرمال برخورد کنید. باهاش یه قرار بزارید مثلا بگید باید همدیگر با عزیزم یا کلمات دیگه صدا بزنیم و هر کسی یادش رفت جریمه نقدی میشه.حتما جریمه پرداخت بشه.به همین ترتیب در مسائل دیگه. خانم شما بلد نیست احساساتش رو بیان کنه باید بهش یاد بدین.اون هم شما رو دوست داره و هم زندگیش مطمئن مطمئن باشید.بعد هم شما تازه 9 ماه هست که ازدواج کردین بهش فرصت بدین وسعی کنید در ابراز احساسات اون رو هم همراه کنید. ازش بخواین بگو من دوست دارم اینجوری صدام بزنی دوست دارم به زبون بگی دوسم داری.من با شوهر اوایل همین طوری بودم اون قدر به هم گفتیم و تذکر دادیم که شده برامون یه عادت. یک اس ام اس بدون کلمات عاشقانه ممنوع هست و جواب نداره.مثلا اگه حواسم نباشه و اس ام اس بفرستم کجا هستی؟ در جواب شوهرم میگه اس ام اس خشک نداره.من هم مجبور میشم دوباره یک اس ام اس با کلمات محبت آمیز و جالبی بفرستم اون وقت جواب میده. شما هم امتحان کنید نتیجه می گیرید. شاد باشین

سلام دوستان البته که جرف دوستان در مورد محبت زياد کاملا درسته ولي بايدبگم شايد شرايط تربيتي همسرتون در محيطي بوده که ابراز محبت با کلام را نياموخته و رودربايسي زيادي هنوز بين شماست سعي و تلاشت رو بر اين بزار که اين ديوار رو بشکني و به ايشون بياموزي دوست داشتن نادرست نيست و بيان و تکرار عشق بر کلام عشق رو صد چندان ميکنه :72:

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید

همه دوستان حرفای جالبی زده اند. به نظر من باهاش حرف بزنید. از توقعاتی که ازش دارید بهش بگید اما در عین حال که دارید نقدش میکنید درباره خصوصیات مثبتش هم بهش بگید مثلا همون مثالی که خودتون در مورد فوتبال زدید رو هم بهش بگید که چقدر از این بابت خرسند هستید. ممکنه خانمتون ته دلش بترسه که اگه یه کم بیشتر محبت لفظی بکنه شما دیگه کمتر ابراز کنید!!! چاره کار شما فقط صحبت کردن هست. بهش کم محلی نکنید چون باعث سوء برداشت از طرف ایشون میشه! و حتما جبهه میگیره.

راجع به اینکه بهتر چی هست و باید چیکار کرد، دوستانم توضیح داده اند... فقط عرض کنم خدمتتون که رفتارتون رو باهاش به حد تعادل برسووونید(که گفته بودند)، اینکه به ابراز محبتشون نیاز دارید رو سعی کن بهش نگی... یعنی محبت کن، معمول و در حد منطقی اون با توجه به شخصیتی که در ذهن ایشون از از خود سراغ دارید.. ایشون مدتی بگذره، مطمئنا اینکار رو انجام خواهند داد... همچنین، شرایط ابراز علاقه و ... رو برا ایشون بوجود بیارید... با رفتارتون بهش بگید دوسش دارید تا گفتن بیانی اون، در اون شرایط که بوجود آوردید، سهم ایشون شه... در چنین شرایطی، ایشون مطمئنا بروز خواهند داد احساستشون رو...

به هر حال من فکر می کنم خانم شما نه تنهابا فرهنگ دوست داشتن آشنایی نداره و حتی رفتار متقابل در برابر محبت شما رو بلد نیست. داره از ابراز محبت شما به عنوان نقطه ضعفتون استفاده می کنه چون متاسفانه(و واقعا متاسفانه) اونو وظیفه ی شما میدونه!!!!! تو پست قبلیم نخواستم بگم ولی من فکر می کنم داره با شخصیت شما بازی می کنه متاسفانه رابطه ی دو طرفه دوست داشتن و عشق ورزیدنو بلد نیست در واقع تفکرش اشتباس

سلام دوستان
این هم از بی محلی
امروز 4 روزی که خانومم رفته خونه پدرش...امروز تصمیم گرفتم زنگ نزنم این کارم کردم اما چه فایده از صبح تا الان که من تماس نگرفتم ایشون هم حتی یک تک زنگ نزده!!!!
دارم باور میکنم وجود من براش هیچ ارزشی نداره خیلیییییییییییییییییییییی یی بی تفاوته خیلیییییییییییی...بهش اینو گفتم چندین بار که چرا میخوای اینجوری نشون بدی که هیچی برات مهم نیست؟چرا میخوای به من ثابت کنی وجودم برات مهم نیست؟چرا میخوای اینجوری نشون بدی که بود و نبود من برات بی تفاوته؟ ازش بار ها پرسیدم مگه بدی از من دیدی؟
من که براش چیزی کم نذاشتم!بگید چی کار کنم؟زنگ نزنم؟دلم براش تنگه اما خیلی دلگیرم خیلییییییییییییییییییییی

میخواد به من ثابت کنه براش مهم نیستم بود و نبودم در زندگیش هیچ تاثیری نداره نمیدونم چرا؟بارها بهش گفتم اگر برای تو فرقی نداره اما برای من داره وجود تو برای من مهمه اگر من برای تو مهم نیستم............

poune خانوم اگر ابراز محبتو وظیفه من میدونه چرا بارها به من گفته ""تو خیلی مهربونی""؟؟؟؟پس معلومه محبت رو میفهمه...درست نمیگم؟؟چه طور بهش یاد بدم که اونم ابراز کنه؟شما میگید یادش بده ولی چه طوریشو هیچکی اینجا نمیگه!چرا میگن!میگن بی محلی کن!!!!!!

sade begam گریه کردن مخالفم...خدا رو شکر(بر خلاف من)خانومم اخلاق گریه کردنو نداره..اوایل وقتی ناراحت بود قهر میکرد ولی با هم صحبت میکردیم! به تازگی این جوری شده قهر میکنه دیگه هیچی هم نمیگه! داد هم نمیزنه بر عکس سکوت میکنه من با داد زدن و گریه کردن مخلالفم...دوست دارم خانومم حرف دلشو راحت بیان کنه دیگه چه نیازی هست به گریه و داد زدن وقتی من امادم تا صحبتاشو بشنوم و دلایل نراحتیشو بدونم!فکر میکنم اون موارد برای کسی باشه که میخواد به وسیله داد زدن . گریه کردن توجه طرفشو جلب کنه ...نه برای خانوم من که من سراپا توجهم!به التماس میخوام که حرف بزنه و بگه...

mohat...kimiakhaton..شادزی...آزده فروزش...merdad24..sahel2008...nini_bj از همه شما مننونم...Nini_bj برعکس! خهنومم در دامن مادری بزرگ شده که بسیار هم ابراز علاقه میکنه...قربون صدقش میره....خانومم رو بارها دیدم بغلش میکنه....بوسش میکنه...نوازشش میکنه...خیلی خیلی گرم و با محبته...
ولی با رودر بایستی موافقم...خانومم خجالتی هستش!و البته مغرورم هست... ایشون اتفاقا خیلی هم خوب بلده در رابطه با مادرش و دوسته صمیمیش و برادرش اینو به وضوح دیدم! فقط در رابطه با من بلد نیس! یا نمیخواد!یا ............................. نمیدونم!

خانم فروزش باور کنید همین طور هم بوده...از خانومم ناز بوده و از من نیاز...یک بار خودم بهش گفتم اگر ناز نکنی ناراحت میشم من از ناز کشیدن ناراحت نیستم اما قهر!! خیلی تفاوت داره...البته هم خانومم همیشه ناز کردنو من نازشو با جونو دل خریدم و بحثی هم درش نیست ولی این با کم محلی خیلی فرق داره...با بی تفاوتی خیلی فرق داره...من از این ناراحتم نه از ناز کردن خانومم...که به دیده منت نازشو میخرم و میپذیرم...باورکنید از ته دلم میگم...هیچ ابای هم ندارم ..در حضور خودش هم بار ها و بارها گفتم و صد البته باز هم میگم تا اخر عمر نازشو میکشم از او ناز از منم نیاز...اما بی محلی و بی تقاوتی نباشه...این خواسته زیادیه به نظر شما؟؟؟؟؟

ببخشین محسن جان یه سوال!

رابطه ی جنسی شما با خانمتون چطوره؟آیا ارتباط خوبی دارین باهم؟ اونقدر با هم نزدیک هستین؟ایشون به شما مسایل و تمایلات جنسیشون رو میگه؟؟؟

آقا محسن بیخیال عشق و عاشقی.... که چی بشه ابراز محبت کنه؟ امروز میکنه فردا فراموشت میکنه ..... چشمه باید خودش بجوشه با آب ریختن آب دار نمیشه! خودش نخواد به شما ابراز علاقه بکنه خودتونم بکشید نمیکنه می فهمید چی میگم نمیکنه...
امروز مادرم با نامزدم تماس گرفت که همه چیز تموم شد طلاق..... نامرد نکرده یه مسیج بده بد و بیراه بگه چه برسه به زنگ زدن و ناز منو خریدن..... اونم مثل نامزد شما که شما رو نمیبینه من رو نمیبینه ..... نمیبینه که چطور دارم خورد میشم داغون میشم ..... مطمئنم الان راحت گرفته خوابیده اون خوابه او من دارم با اشکام شب رو به صبح میرسونم
تنها کاری که می تونید بکنید بپذیرید که همسرتون اینجوریه نمیشه عوضش کنید!
یکی از دوستان بهم گفت معتاد وقتی می تونه ترک کنه که خودش بخواد حالا هم اگه همسرت نخواد بهت محبت کنه گفتن و خواستن محبت فقط باعث آذردگی خاطر شما میشه و بس
من حالم اصلا خوب نیست دارم میترکم از دست این بقض
چی میشد عمرمون دست خودمون بود
توبه کردم دیگه از هیچکسی محبت نخوام و به هیچ کسی دل نبندم که اون آخر آخر آخرش فقط پشیمونیه سرکوفته له شدنه خفه شدنه
نمیتونم نفس بکشم
هزار دشمنم ار می کنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

دوست گرامی
گاهی محبت بیش از اندازه طرف مقابل را پر توقع میکنه
بهتره که کمی هم اعتدال رو رعایت کنی و خودتو با چیزهای دیگه سرگرم کنی اون نقطه ضعف شما رو فهمیده و این برای شما خوب نیست
ابراز محبت خودتو رو محدود کنید 2-3 روزی یه بار
و نتیجه اش را ببین