بازم اين اس ام اس و ايرانسل هاي خانمان سوز

:302:
واي دوستان يه اتفاق خيلي بد ديشب برام افتاد ، نمي دونم اينهمه بلا از كجا به سر من نازل ميشه !!!!!!!!!!!!!!!!11
الان مدتهاست كه سرماي شديدي خوردم بعد از اومدنمون از بيمارستان حدود ساعتهاي 1 رفتم كه تو اتاقمون بخوابم ، همين كه سرمو روي بالش گذاشتم ، صداي بوق هاي مكرر گوشي موبايل همسرم از تو جيب كتش شنيده شد بوقهاي اس ام اس بود . نه يكي كه 10 تا با هم سرازير شده بودن رويه گوشي بيچاره ، همسرم تويه هال نشسته بود و فيلم نيگاه ميكرد . رفتم سر جيبش و گوشيشو از جيبش در آوردم ، نمي دونم چرا دستام ميلرزيد ، يه لحظه يه حس خيلي بد بهم دست داد ، نشستم قفل گوشي رو كه تركيب دو كليد بود و فشار دادم و قفل و باز كردم 12 تا اس ام اس ديده ميشد ، نمي دونم چرا اينكارو كردم و نشستم يكي يكي اونها رو باز كردم و شروع كردم به خوندنشون ، مغزم منفجر شد تا اسم شوهرم و ديدم كه نوشته بود : ... عزيزم اينقدر منو معطل نذار من منتظرتم يه كوچولو هم وقتتو به من بده ، به خدا خسته شدم بس كه منتظرت مونودم ، تو اس ام اس بعديش نوشته بود : اگه جواب ندي ازت ناراحت ميشم ، قهر مي كنم آ .... داشتم ديونه ميشدم ، انگشتام به قدري لرزش داشت كه نمي تونستم برم دگمه بعدي رو بزنم و خلاصه 10تايه ديگه به همين شكل وجود داشت . گوشي رو برداشتم ، خيلي عصبي بودم ، باورم نميشد كه همسرم داره بهم خيانت ميكنه !!!! اون كه مي گفت يه زن تو زندگي من وجود داره و اونم تويييييييييييييييي..... حالا چرا ؟؟//؟/:302:
رفتم تو هال و كنارش نشستم ، گوشي رو گرفتم سمتش و گفتم اينا چيه تو گوشيت : خيلي خونسرد گفت : اونا ، چي هستين تو گوشيم ؟؟؟/ گفتم بخونش ، برات اس ام اس اومده ، انگار خيلي منتظر مونده !!!! بازم خودشو نشكست ، شروع كردن به خوندن اونا و بعد گفت : مزاحمه !!! يه مزاحم .. گفتم : ميشه بگيد اين مزاحم اسم شمارو از كجا ميدونه ؟؟/؟؟؟؟ گفتش كه : خوب مزاحم همه هدفش اينه كه مزاحمت ايجاد كنه و .............، ديگه نفهميدم چي شد ................... :54:
اومدم به پام افتاد ، نوازشم كرد كه به خدا اون فقط مزاحمه ، اما نمي دونم الان احساس مي كنم مثله همه اونايي كه يه همچين لحظاتي رو گذروندن ، ازش متنفر شدم ، نمي خوام ببينمش !!!! نمي دونم بايد چيكار كنم ۀ؟؟؟/

ماندگار عزيزم
تورو خدا آروم باش و خودتو از بين نبر هنوز كه از چيزي مطمئن نيستي شايد يكي از دوستاش داره اذيت ميكنه شايد كسي رو سره كار گذاشته .. نمي دونم از چيز هايي كه امروزه باب شده به خدا پناه ببر شايد سو تفاهم شده اگه خداي نكرده چيزي بود كه همسرت انقدر خونسرد رفتار نمي كرد .......
آخرش چي شد و يهت چه توضيحاتي داد؟.؟؟؟

ماندگار عزيز خودت رو ناراحت نكن چون مطمئن نيستي.حالا فهميدي من چه حالي داشتم وقتي كه ارميتا به شايان زنگ زد:302:يادتونه هر وقت نوشتم ازش متنفرم همه گفتيد مردها تنوع *همه گفتيد بدبين نباش:54:..................
اما شما كارهايي رو كه من انجام دادم انجام نده خيلي خونسرد باش!نذار مثل من كارت به سرم بكشه.عزيزم شايد يكي ميخواسته اذيتتون كنه.[/size][/php][/color]

ماندگار عزیز اگر همسرت بهت خیانت میکرد که اینقدر راحت گوشیشو دم دست نمیگذاشت ، با اون شماره که اس ام اس زد تماس گرفتی ببینی کی بر میداره ، البته اگر این کارو کردی صحبت نکن و خودتم معرفی نکن ، ولی من مطمئنم مزاحم بوده چون در غیر این صورت ده تا پیام به اینصورت و پشت هم نمیفرستاد هر کی هست می خواد آرامشتو به هم بزنه به شوهرت اعتماد کن و عکس العمل بد نشان نده سعی کن منطقی برخورد کنی ، برای اینکه آرامتر بشی بگم دیشب ساعت 2.5 شب یکمرد به گوشی من زنگ زد و شوهرم برداشت اون بلا فاصله قطع کرد ، اگر به حساب تو باشه شوهرم باید دیشب منو میکشت ، ولی هر دو فهمیدیم مزاحم بوده و بعدش راحت خوابیدیم ، متاسفانه بعضیها بیمارند ، خودت رو عذاب نده و آرام باش عزیزم

آخرش هيچي بهم گفتش كه : وجود اسم من تو اون اس ام اس خيلي اتفاقي بوده ، و تو خودتو اذيت نكن اينقدر
من فردا يهني امروز باهاش تماس ميگيرم ؛ ببينم حرف حسابش چيه ؟/ من كه باور نمي كنم .
آخه آدم شاخ در مياره به خدا !!!!!!!!!!! چه جوري باور كنم ؟//

سلام ماندگار جان
خانومی شوهرت در جواب چی گفت ؟؟
فعلا هیچ فکری نکن و هیچ تصمیمی نگیر تا حا لا
رفتاری ازش دیده بودی که بهش مشکوک بشی

poyan hemati
شما در مورد من حرف ميزنيد؟ و از زبون من؟

نه bloom جان
هيچ رفتار مشكوكي طي اين چند ماه ازش نديده بودم ، اخه از همينم ناراحتم ، اون كه اينقدر به من اطمينان خاطر داده بود كه هيچ وقت حتي زماني كه خيلي هم از هم دوريم ، يه كوچولو هم دلم نلرزه ، حال شدم سرتا پا دلهره و تشويش !!!! اينقدر جلو قسم و آيه اورد كه به خدا من با هيچ زني سر و كار ندارم ، من به تو وفادارم و از اين حرفها
كه داشتم بالا مياوردم ،،،،، فقط صبح كه از هم جدا شديم ، تو راه پله ها وايسادم و بهش گفتم كه از6 ساعت پيش تا الان يه چيز تو زندگي من رنگ باخت ، اونم حس اعتماد من نسبت به تو !!!!! به من برگردون اون اعتماد گذشته رو
سرش و پايين انداخت و رفت .............

ماندگار عزيز تمام خرفهايي رو كه من ميخواستم بگم آقاي پويان همتي از زبون من به صورت جدي يا تمسخر(نميدونم كدوم) رو گفتند.اما بزار مطمئن بشي و حتما به اون شماره زنگ بزن اما از باجه و حرف بزن ببين دليل اين كارش چيه؟

خانم ماندگار عجب زندگی پرماجرا و پرتنشی دارید. داستان زندگی شما واقعا یک سریال بلند است که هر روز حادثه ای در اون اتفاق میفته و در آخر دوباره زندگی شیرین میشود و شما مثل سابق عاشق همسرتان میشوید و باز روز از نو و روزی از نو. من به جای شما حس دلزدگی و افسردگی بهم دست داد. بدین صورت یک عمر به جای هر کاری باید این سریال خسته کننده را دنبال کنید. موفق باشید.

ماندگار جان فقط سعی کن تا از چیزی مطمئن نشدی موضوع رو بزرگش نکنی
اصلا نقطه ضعف نشون نده گریه نکن و ضعفم نشون نده
بهش بگو اگه مزاحمه ازش شکایت می کنیم

من بهت اطمينان مي دم يا يكي قصد مزاحمت داشته يا اشتباهي بوده حتما هم كه يه زن نبايد باشه گاهي پيش مي ياد دوستان آقا هم از اين شيطنت ها مي كنن. ماندگار ديگه داري اذيت مي كني ها به خدا سر چهار سال بايد بري ليفتينگ پوست كني .
يه كم ادامه بدي مي گم دلم برا شوهر جون مي سوزه ها اينهمه بچه گانه رفتار كردن براي چيه دختر جان
مگه شوهر تو انسان نيست كه تو داري به عناوين مختلف زجركشش مي كني
عزيزم تو حدت رو از روز اول مشخص نكردي . از روز اول همه چيز رو در موردش مي دونستي وضع زندگي مالي و حتي تفكرش رو پس اين همه آزار خودت و اون به چه دليله
اگر مي خواست خيانت كنه كه گوشي اش رو توي هفت سوراخ قايم مي كرد تا تو نتوني بهش دست بيابي

هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت به همسرتون نگین بهش بی اعتمادید حتی اگه بهش اعتماد ندارین

اول اینکه ماندگار جون عجولانه اقدام کردی. در درجه اول باید به اون شماره زنگ بزنی و ببینی کی هست اگه یه خانم یا کسی بود بهش اخطار می دادی که اگه یک بار دیگه اس ام س بزنه شکایت می کنی ازش و خلاصه می ترسوندیش و بعد هم شماره شوهرت رو روی مبایلت دایورت می کردی ببینی دوباره مزاحم می شه یا نه.این روزا مزاحم زیادو شاید یکی هست که به شما حسادت می کنه و می خواد میون تو و شوهرت و به هم بزنه.قبل از هر تصمیم عجولانه ویا احساس تنفر به اعصاب خودت مسلت باش و هرگز اسم تنفر رو نبر.مطمئن باش اگر شوهرت یکی زیر سر داشت موبایل از کنارش دور نمی کرد که تو ببینی چون این احتمال رو میداد که تو بفهمی. پس لعنت به شیطون کن و ببین موضوع از چه قراربوده. یاعلی

ماندگار جان اومدي و منو به هم ريختي و رفتي.حالت خوبه؟چيكار كردي؟
تو مثل من نباش كه شب رفتي خونه الم شنگه درست كني بيخيال و بي تفاوت باش و درهمون حال كارت رو انجام بده.حتما به اون شماره هم زنگ بزن حتي اگه مزاحم بود پيگير باش كه چه كسي ميخواد زندگي قشنگ شما رو بهم بريز.

ای بابا من احساس می کنم تمام زندگی شما شده نگرانی.
چرا براتون مهمه که اون اس ام اسا رو دیدین.اینا به نظر من اصلا اهمیتی توی زندگی ندارن.عزیزم اون شوهرته دشمنت که نیست چرا به حریم خصوصیش وارد شدی .چرا به گوشیش سرک کشیدی.کار تو از کاری که اون کرده یا نکرده زشت تره به نظر من .عزیزم به جای این یه لحظه فکر کن اگه صمیمی ترین دوستت هم بود به خودت اجازه می دادی گوشیشو باز کنی .
بجاش با شوهرت دوست باش کاری کن که اگه کسی مزاحمش شد بدون نگرانی خودش بیاد برات تعریف کنه و ازت راهنمایی بخواد.بخدا این رفتارا با مردامون درست نیست.خودمون فضولی می کنیم بعد خودمون پیشداوری می کنیم خودمون حکم می دیم!!!بدون اینکه بگیم اونم آدمه.بعدش که عین شوهر چکامه عزیز کم بیاره و براش اینا عقده شه به التماس و التجا می افتیم.
من منظورم این نیست که شوهرت بی تقصیره می خوام بگم باش دوست باش بذار بات احساس صمیمیت کنه که خودش بیاد همه چیزاشو بت بگه.
درست یا غلط اشتباه یا صحیح.ما که معصوم نیستیم هستیم!!!!!اگه بودیم که پیغمبر می شدیم!!!

ماندگار جان براي منم مثل روز روشنه كه يه مزاحمه. شايد يكي از فاميلاش باشه. من و دختر عموهام و ... با ايرانسل سربه سر خيلي از فاميلمون مي ذاريم. شايد يكي از پسرهاي فاميلشون يا همكاراش داره باهاش شوخي مي كنه. تو اينقدر زود جبهه نگير. اگر مرد ريگي به كفشش باشه قفل گوشيشو طوري مي ذاره كه عقل جنش بهش نمي رسه. يه كم به خودت بيا. داري دستي دستي زندگيتو نابود مي كني. تو كه مي گي از اون هيچي تا حالا نديدي پس مطمئن باش اين يه شوخي هست و بس.

هر چقدر آدم سعی می کنه تند نباشه نمی شه!!!
خانوم فروزش شما مشکلاتتون حادتر از این حرفهاست. بیاید یه تاپیک باز کنید. حتی یک تاپیک هم ندیدم که شما به نحوی خانوم رو از زندگیش دلزده نکنید. دنبال چی هستید؟

ماندگار عزيز خوبي؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ماندگار

:302:
نمي دونم اينهمه بلا از كجا به سر من نازل ميشه !!!!!!!!!!!!!!!!

---

ماندگار عزیز. خواهر خوبم. من احساس می کنم تو هنوز انقدر مهارت های زندگی رو نیاموختی که در هر موردی بتونی با درایت و ارامش حلش کنی و بتونی امور رو تو در دست بگیری. بهتر نیست کمی بیشتر خودتو تقویت کنی و مهارت هاتو بالا ببری؟؟؟ در این همه مدتی که در تالار بودی تونستی فکراً تغییراتی داشه باشی و با گذشته فرق کنی. دیدت نسبت به مسئل باز تر شده و می تونی مسائل رو موشکافانه تر تجزیه و تحلیل کنی؟؟؟ آیا انقدر شناخت از همسرت پیدا کردی که بتونی تمام حالات و رفتارهاشو نیز بشناسی؟؟؟ من فکر می کنم هنوز خیلی کار داری و باید بیشتر برای شناخت خودت و همسرت تلاش کنی. می دونم ربطی به این مشکلت نداره ولی من اینو کلی دارم بهت می گم عزیزم. :72:

آقای سورنا-آرمان نداشتیمااااااااااا شما قول دادید!
چرا ما زنها دوست داریم همش دنبال یه بهانه ای برای ناراحت کردن خودمون باشیم؟
توی یکی از موضوعهای تالار خوندم که دنبال چی هستید مثلا اثبات کنیم شوهرامون بهمون خیانت میکنه؟ آیا چیزی جز ناراحتی برای ما داره؟
بد نیست بعضی وقتا سرمون رو مثل کبک بکنیم توی برف!
از اون ور آبیها یاد بگیریم! تا خطا کسی بر ما ثابت نشده قبول خطا نکنیم اگر روزی با سند و مدرک عقلمون رو قانع به خیانت همسر کردیم اونوقت بذاریم دلمون هم بپذیره که به ما خیانت شده و تا اون وقت خودمون رو ناراحت و درگیر این بحثها نکنیم
ماندگار جان شما مطمئنید که شوهرت بهت خیانت کرده و پای یه زن دیگه درمیونه؟

ماندگار جان اومدي و مشكلت رو نوشتي و ديگه خبري ازت نشد ! ؟ !
به اون شماره زنگ زدي؟ همسرت چي ميگه؟ سعي كن تا مطمئن نشدي هيچ كاري انجام ندي چون اون زمان شما به جرم شكاك بودن متهم ميشي.لطفا ما رو از حال خودت با خبر كن.

من که تند نشدم :72:

ببخشيد طراوات جان
آره با اون شماره دارم مرتب تماس مي گيرم ، مرتب هم خاموشه و از اون شب كه من با همسرم سر اين موضع بحثمون شد ، از فرداش هر چي كه به اون شماره زنگ ميزنم خاموشه !!!! نمي دونم دست خودم نيست اما شكم داره هر لحظه بيشتر ميشه ، هزار فكر و خيال مذخرف مياد تو ذهنم !! نمي دونم چيكار كنم ، اما سعي ميكنم هر بار كه با همسرم روبرو ميشم اون موضوع و به روش نيارم و اونم خيلي اين چند روزه توجهش و به من بيشتر كرده ، نميدونم دليل اينهمه تغيير رفتارش چيه ظرف اين چند روزه ؟؟؟
خلاصه كه هنوز اندر خم يك كوچه ام

تمام حس تورو ميفهمم.يادته منم 12 آذر اينطوري شدم يه طوري رفتار كن شوهرت شك نكنه و اروم كار خودت رو انجام بده ، اصلا هم بهش گير نده و خودت رو داغون نكن.

سلام عزيزم

اول مي خواستم بهت بگم كه اگر براي همسرت شمشيرت رو از رو ببندي قطعا بازنده بازي تويي.
دوما اين ايرانشل هاي خاموش فقط و فقط براي آزار دادن ديگران است .اين روزها همه آدمهاي عوضي براي اينكه توي زندگي راحت ديگران سرك بكشند و مزاحمت ايجاد كنند حداقل دو سه تاشو دارند.
به نظر من شوهر تو در اين ماجرا هيچ نقشي نداشته و اگر مي گويد مزاحم است باور كن كه مزاحمه چون اگر مراحم بود و همسرت هم رابطه مخفي داشت خيلي بيشتر از اينها بايد تلاش مي كردي تا بفهيمي چيزي هست يا نه .
به نظر من اصلا ديگر اين موضوع را به روي همسرت نياور و در آرامش با او زندگي كن.چون اين زنها و دخترهاي هرزه خياباني فقط به دنبال اين هستند كه زندگيها را به هم بريزند
به خدا توكل كن و از او بخواه كه به زندگيت آرامش بدهد

ممنون هليا جون از نظري كه دادي
در ضمن طراوت جان ، خاطرم نيست كه اخرش با اون موضوع چه طور كنار اومدي ، اگه ممكنه برام بنويس

چند ماه پیش پدرم (تقریبا 70 سالشونه) یه مزاحم تلفنی داشتن یه زن سلیطه مسن! پدرم نظامیه از طریق ارگان خدمتیشون شکایت کرد و معلوم شد این زنه کارش اینکه مزاحم مردا میشه اول با زبون چرب، نرمشون میکنه و بعد که به دامشون انداخت سرکیسشون میکنه
یه بار که خودم جواب گوشی بابا رو دادم زنه بهم گفت من صیغه باباتم! و یه جوری از بابام حرف زد که فکر کردم واقعا بابام باهاش سر و سری داشته!!!
و اگه پدرم شکایت نمی کردن خدا می دونه چه آخر و عاقبتی در انتظار پدرم و زندگیمون بود! ولی توی این مدت مادرم اصلا به پدرم شک نکرد و همیشه می گفت ولش کن اون یه بیمار روانیه!
شما هم می تونید برید شکایت کنید از همسرتون بخواید که بره شکایت کنه شاید (شاید هم واقعا!) به همسرتون شک بیجا دارید! این رو هم امتحان کنید

ماندگار عزيز برات پيغام خصوصي گذاشتم تا بدوني چطور كنار اومدم.

عزيزم مطمئن باش اون يا يه مزاحم عوضيه و يا يك شوخي از طرف دوستاش هست. به دلت بد راه نده. شاد رو ديدي چطور زندگيش رو جمع كرد. بهتره از شاد عزيز درس زندگي بياموزيم.

ماندگار خوبی؟ چه خبر؟

ممنونم عزيزم ، زياد تعريف ندارم ، دو روزه كلافگي همسرمو مي بينم ، كلافه تر ميشم !!!! نمي دونم شايد به خاطر حساس شدنم رو اين موضوعه ، نمي دونم !!! ولي هر چي كه هست ، منو داره بدبين ميكنه ، قبلنا شايد اگه اين جوري ميديدمش ، خوب خيلي زود سعي ميكردم رفعش كنم و هر جور شده از اون حال و هوا درش بيارم ،
ديشب موقع خواب پتو رو كشيده بود سرش وبه يه موسيقي عاشقونه و غم انگيز كه حكايت از جدايي دو عاشق و معشوق دلباخته رو داشت ، گوش ميداد و منو مبيني ، دود داشت از تو گوشامم ميزد بيرون !!!!! به حالت اعتراض پاشدم از اتاق برم بيرون ، اما حتي يه تكون ساده هم نخورد ، با اينكه متوجه رفتن من از اتاق شد !!!!
نمي دونم شايد من زيادي حساس شدم ، حالا من ميگم اگه قبلنا اينطور ديده بودمش ، زياد جايه بحث نداشت ، اما با اين تغيير رفتارش داره كارو برايه من خيلي سخت ميكنه !!!
هر چي هم مي پرسم چته ؟ چيزي نميكه و مي گه خوبم ، چيزيم نيس ....
شايد لازم باشه يه مدت به حال خودش بذارمش ، تا خودمم از اين حساسيتها دور بشم . نم دونم ...

ماندگار جان یه مدت ولش کن هرچی هی بهش گیر بدی بگی چته چته بدتر می کنه ولی اگه بی تفاوت باشی و طوری رفتار کنی که انگار اون موضوع برات تموم شده
اونم از این دست پاچگی در می یاد سعی کن همون ماندگار قبلی باشی براش می دونم سخته ولی سعی خودتو بکن
خدا لعنت کنه این آدمایی که با زندگیه مردم بازی میکنن

ماندگار عزيز يه بار ديگه تايپيك شاد رو بخون، سعي مثل شاد رفتار كني. تازه وضع اون خيلي بدتر از شما بود.

مگه شاد هم مشكل اس ام و اس و مزاحم و اين حرفا رو داشت ؟؟ ///

راستي از شاد عزيز خبري نشد ؟
واقعا نگران حالشم .:203:
تفاوت من و شاد فقط در صبوريه ، شاد عزيز كه اينقدر خوبي به خرج داد اون شد جوابش ، ديگه تكليف من كه معلومه !!!! :47:

بله
بانوی عزیز شما فقط سعی کنید. فقط سعی کنید به تدریج به حساسیتتون غلبه کنید. اگر همسر شما انسان مشکل داری نباشه که نیست اگر محیط آرومی رو بارش فراهم کنید و اینقدر رو اعصابش راه نرید هیچ وقت خیانت بهتون نخواهد کرد. نترسید از چیزی خانوم مهندس:72:

راستي سورنا جان
شما خودت به عنوان يك مرد ، اگه همچين مشكلي براتون پيش ميومد ، و با توجه به شناخت احساساتي كه تو اين مدت از من پيدا كرديد و در همسرتون ميديديد ، چه طور اين موضوع رو برايه همسرتون شرح ميدادي و اون و كه شايد در ظاهر زياد ناراحتيشو بروز نميده ، چه طور اين مسئله رو كه در هاله اي از ابهام فرو رفته رو براش مسجل ميكرديد ؟؟ ممنونم

وای از این موجود دو پا!
..................

آره واقعا صد واي از اين موجود دو پا
نمي دونم ، شايد منم خيلي در روابط پيش آمده همسرم مقصرم ، مگر نه اين است كه زن و شوهر آينه يكديگرند.
امروز ظهر خيلي گريه كردم ، برايه خودم برايه زندگيم ، حتي برايه شاد عزيز !! بغض عجيبي راه گلومو بسته بود
چقدر برايه داشتن يه زندگي سرشار از عشق آرزوها داشتم ، چقدر دوست داشتم شوهري داشتم كه وقتي بهش فكر ميكنم ، تمتم غمهام فراموش ميشد ، نه اينكه الان وقتي بهش فكر ميكنم ، پايانه شاديهامه !!!! افسوس كه همه چيز برخلاف آرزوهايم گذشت و ...