-
می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی_امتحان خانم Shad_دعا برای شفای شاد
برای نزدیکترین دوستم دعا کنید
:203:[hr]برای دوستم دعا کنید[hr]برای دوستم دعا کنید[hr]برای دوستم دعا کنید[hr]برای دوستم دعا کنید[hr]ممنون دوستان خوب، من با نام کاربری خودم وارد شدم، کسی که حالش خوب نیست یکی دیگه اس، البته من امروز باز هم عجله کردم، صبح که رفته بودم بیمارستان، بهش همه چیز رو گفتم، اما برخلاف انتظارم ناراحت نشد، به هر حال الان راحت تر می تونم ازتون کمک بخوام، چون خودش هم میدونه، خیالم راحت تر شد.
بچه ها برای shad عزیز دعا کنید، دعا کنید که دوباره به جمع ما برگرده :203:[hr]من زیاد نمیتونم وارد سایت بشم، چون منزل خودمون کامپیوتر نداریم، مرسی بال تکین، الان دوباره میریم بیمارستان، بیمارستان میلاد بستری شده. امروز حالش بهتر از دیروز بود، هر وقت تونستم بهتون خبر میدم. فقط دعا کنید کارش به عمل نکشه، اگه عمل کنه 10 درصد بیشتر شانس نداره، دعا کنید کارش به عمل نکشه :203:
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
سلام روزن عزیز خیلی متاسف و ناراحت شدم . دعا میکنم دوستت سلامتیش را بدست بیاره .
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
سلام!من اصلا متوجه نشدم شما با اسم کاربری دوستتون وارد شدین واین نوشته های قرمز را ایجا گذاشتین و یا موضوع مربوط به یکی دیگه از بچه های دوست داشتنی تالاره که جاش خالیه و من متاسفانه متوجه نبودنش نشدم و از ما میخوان براش دعا کنیم و از آقای مدیر میخواین که پستهای شما را حذف کنه تا نتونه متوجه بشه که شما از مشکلاتش باخبرین!
در هر صوت ما حتما برای دوستتون دعا میکنیم و من به شخصه متاسفم از اینکه میبینم یکی از اعضای این تالار همدردی دردمنده و بیمار گوشه ای از این دنیا اسیر دستهای بیماریه :کسی که خودش زمان با دستهاش امید به بهبودی میداده !
چند روزی بود که غم عجیبی همه وجودم را پر کرده بود و غصه ای به وسعت گریه به گلوم چنگ میزد و تصویر یاکریمی که پشت پنجره سرشو لای بالهاش گرفته و بی هیچ حرکتی مثل یه ...رهام نمیکنه !دیشب خیلی گریه کردم امیدوارم با رحمت الهی دوستتون بهبود پیدا میکنه و دوباره به بچه ها تالار امیدواری میده!
در پناه خدا!موفق باشی!
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
روزن جان
ما همه برای اون دعا میکنیم.
امیدوارم بازم شما و دوست تون را تو جمع مون ببینم.
:203::203::203:
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
منم دعا میکنم که هر چه سریعتر حالش بهتر بشه و دوباره به جمع ما بیاد جاش واقعا خالیه .
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
سلام مارو بهش برسون و بگو ما بیصبرانه منتظر باز گشتشیم . خیلی ناراحت شدم امیدوارم سریعتر سلامتیشو بدست بیاره
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
ناراحت شدیم...
من از صمیم قلب برای این دوست عزیز و همیار گرامی که در همه شرایط به دوستان راهنمایی های فوق العاده ای را ارایه می دادنند دعا می کنم.
خدایا همه بیماران از جمله دوست عزیزمان را شفا بده...الهی آمین
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
خدای من چه خبر وحشتناکی . من شادی رو خیلی دوست دارم . چرا اینجوری شده ؟؟ از صمیم قلبم واسش دعا می کنم خوب شه . فردا می رم حرم امام رضا واسش دعا می کنم . نمی تونم جلوی خودمو بگیرم اشکام همینجوری داره می ریزه . تو رو خدا ما رو بی خبر نذار .
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
روزن عزیز خواهشا مارو بی خبر نذار
خیلی ناراحت شدم
خدا کنه زودتر حالش خوب شه
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
واقعا" متأثر شدم.باور کنید دستهام من رو در نوشت یاری نمیکنند. حسابی جا خوردم ....
ازته دل برای دوست وهمدرد عزیز مان آرزوی بهبودی وسلامتی میکنم .
از خداوند خواهانم دوست عزیز مان را از این مشکل رهای بخشد.
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
حالم خیلی گرفته شده . بعد از خوندن این خبر بیشتر از یه ساعته دارم تو نت می چرخم ولی فکر shad رهام نمی کنه . خدایا خودت کمکش کن .
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
shad چي شده؟!
چرا من از همه چيز بي خبرم؟!
يكي بگه اون چش شده ؟؟؟؟!!!!
دارم ديوونه مي شم.
با ديدن اسمش توي اين تاپيك جا خوردم.
من اصلا چيزي نمي دونستم...........
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
سلام
دعا می كنیم كه خدا ایشون را شفا بدهند.
همیشه آدمهای مفید بیشتر جای خالیشون مشخص میشه
از خدا می خواهیم همه بیماران را موردعنایت خود قرار دهد و شفا عنایت بفرماید.
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
خدا ايشااله همه ي بيماران را لباس عافيت بپوشاند امين سلامت و شاد باشيد همه
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
سلام .
من متوجه نمیشم چه اتفاقی واسه شاد عزیز افتاده
تو رو خدا به من بگید
خدایا
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
روزن عزیز!
درسته که جناب مدیر پستهاتون را به خواهش شما حذف کردن ولی من از دیروز تا حالا با حرفهائی که در مورد موقعیت خانوادگی دوستتون گفتین همش حدس میزدم که این شخص عزیز باید دوست گلمون شاد عزیز باشه !فقط خدا خدا میکردم این حدس اشتباه باشه ولی نه! نشانه های خدا همیشه راسته هر چند این حقیقت تلخ باشه!
کسی که با همه غصه ها و مشکلات عجیبی که داشت به بقیه بچه های تالار هم هر کمکی از دستش برمی اومد انجام میداد.امیدوارم هر چه زودتر بهبودی کامل پیدا کن وبه جمع بچه های تالار برگرده و ما شادیهای واقعیشو پس از رهائی از بیماری ومشکلاتش بهش تبریک بگیم.
ممنون که این موضوع را اینجا عنوان کردی و ما را از حال دوستت که حالا مدتهاست دوست همگی ماست بی خبر نمی گذاری!
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
سلام دوستان
خودتون میدونید که من تالار زیاد نمیام ولی شاد عزیز رو میشناسم..چی شده؟؟کاش یکی میگفت...
کاش یه نفر ازش خبر می آورد
خدایا کمکش کن
من امروز قصد داشتم یه تاپیک باز کنم و از مشکلاتم بگم...اما با خوندن این خبر دیگه حس و حالی ندارم
بچه ها بیاین همگی برای شاد خوبمون دعا کنیم
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
روزن عزیز : چه خبر ؟ ما رو بی خبر نذار
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
بچه ها خیلی ناراحتم، متاسفانه خبر خوبی ندارم، احساس می کنم دیروز فقط به خاطر این به هوش اومده بود که عذاب وجدان منو خوب کنه، فقط واسه 5 دقیقه تونستم بهش بگم که چی کار کردم و چی شده، اون هم فقط گفت اشکال نداره خودتو ناراحت نکن، بعد من اومدم خونه، دوباره رفته تو کما، اینجا همه دارن دیونه میشن، همسرش هم خیلی وضعش خرابه، یکی از دکترا گفته بود مرگ مغزی شده، میخواستن اعضای بدنش رو اهدا کنن، آخه اون کارت اهدای عضو داره، اما یه دکتر دیگه به موقع اومد و گفت که مرگ مغزی نیست، رفته کما . شاید رفته توی همون جنگلی که دنبالش بود، من پرستارش بودم اما مثل یه خواهر خوب برام بود. بچه ها معذرت میخوام که با این حرفا ناراحتتون کردم، میترسم دیگه نبینمش، شما اون رو ندیده بودین، اما من 4 سال باهاش زندگی کردم، 4 سال جز خوبی ازش چیزی ندیدم، جز صبر، جز لبخند و گذشت، اون باعث شد که ادامه تحصیل بدم، بهم انگیزه داد، خرج تحصیلم رو داد اونم دانشگاه آزاد، رشته ای که دوست داشتم (پرستاری) اما لعنت به من که هیچ کاری از دستم بر نیومد. من دارم دیوونه میشم اینجا جاش خیلی خالیه
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
خیلی ناراحت کنندست . بدترین خبری است که این روزها شنیدم . کاری جز دعا از دستم بر نمیاد .
-
دعا برای شفای شاد عزیز
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
خیلی سخته، نمی دونم چی بگم، الان فهمیدم که پدر همسر شادی بهش گفته از شادی جدا بشو، اگه الان این کار رو نکنی، حتی اگه برگرده هم ما به عنوان عروس قبولش نداریم، ما عروس مریض! نمی خوایم، بیچاره همسرش، داشت یک ساعت داد میزد. بچه ها اگه این خبرها ناراحتتون می کنه، چیزی ننویسم، اما نمیدونم کجا درد دل کنم، همین طوری اشکام داره میاد
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
درود
خیلی خبرهای خوبی نمی دهید ! امیدوارم در طول زندگی اینطور نباشید .
یک کم توضیح بدهید چرا کما ؟ چرا مرگ مغزی !
شاید بتوان کمک گرفت ، حتی از جایی دورتر از این آب و خاک ( که هر چند دکتر های ما وارد به کار هستند )
چرا ساکت هستید ؟ حالا که گفتید ، پس بگویید !
خیلی .....................
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
من اصلا دوست ندارم خبر بد بدم، متاسفانه در ارتباط مستقیم با شادی بودم، شاید کار اشتباهی کردم که توی تالار قضیه رو مطرح کردم.
من گفتم دکتر اشتباه تشخیص داده بود، الان تحت نظر یه دکتر دیگه اس.
حالم خوب نیست، دل شوره دارم.
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Lord.Hamed
درود
خیلی خبرهای خوبی نمی دهید ! امیدوارم در طول زندگی اینطور نباشید .
یک کم توضیح بدهید چرا کما ؟ چرا مرگ مغزی !
شاید بتوان کمک گرفت ، حتی از جایی دورتر از این آب و خاک ( که هر چند دکتر های ما وارد به کار هستند )
چرا ساکت هستید ؟ حالا که گفتید ، پس بگویید !
خیلی .....................
سلام من هم خیلی ناراحت شدم,اما مشکل از چیه؟ دقیقا نمیگین چه اتفاقی افتاده؟چرا کامل نمیگین؟
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
راستش نمیخواستم دقیقا بگم، برای اینکه شادی عزیز دختر تو داریه و می ترسیدم ناراحت بشه از اینکه من در مورد بیماریش صحبت کردم، اما امیدوارم مثل همیشه که اطرافیانش رو می بخشه اینبار من رو هم ببخشه، امیدوارم از این موضوع با خبر بشه.
شاد عزیز یه تومور توی سرش بود که مدتها بود رشدش متوقف شده بود، تحریکهای عصبی و ناراحتی باعث رشد دوباره اون شد، شاید اگه مشکلاتش رو توی خودش نمی ریخت اینطوری نمیشد، اما اون نه تنها مشکلات خودش که رازدار همه شده بود، من احمق هم هر شب براش درددل می کردم، مگه یه آدم چقدر ظرفیت داره؟
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
بسيار ناراحت كننده است و واقعا نمي توانم اين خبر را حذف كنم.
دختري را كه هميشه به دنبال اين سئوال بودم كه چرا اينقدر دلنشين است و همه او را دوست دارند حالا در چنين وضعي به سر مي برد؟!
كاري جز دست به دعا بر داشتن از ما بر نمي آيد.
از خدواند براي او شفا مي طلبم .
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
این بدترین خبری بود که تو این هفته شنیدم
امیدوارم شاد عزیزبازم برگرده اصلا باورم نمی شه این نوشته ها رو دارم می خونم
تو رو خدا ما رو بی خبر نزار
-
RE: لطفا منو راهنمایی کنید
shad عزیزم سلام
برا خودت می نوسیم چون دوست دارم خودت جواب بدی
امیدوارم سالمو سلامت بازم برگردی پیش ما خانومی
از صمیم قلبم از خدا می خوام که تو به زندگی برگردی گلم
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
وای خدای من
چرا ؟ من اصلا" نمیتونم باور کنم
خدایا تو رو به آبروی زهرا کمکش کن
شاد با اون همه مهربونی
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
نميدونم چي بايد بگم به خدا قسم اشك تو چشمام حلقه زده و بغض راه گلوم رو ............
از خدا ميخوام كه شاد عزيز زودتر خوب بشه و به جمع ما برگرده..
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
خداوندا
به شاد هم نظري كن
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
من میخوام یه مدت نه تنها از انسانها که از مصنوعات دست اونها هم راحت باشم، یعنی دوست دارم جایی باشم که حتی اگه مرگ هم به سراغم بیاد مطمئن باشم هیچ انسانی نیست که بخواد منو نجات بده
شاد عزيز
تو از زندگي چه مي خواهي؟! اين راهي بود كه خودت انتخاب كرده بودي يا اينكه جبر زمانه تو را به اين سو كشاند؟!
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
اگه حتی یک لحظه از عمر همچین نازنین درد کشیده ای باقی مونده باشه امیدوارم به ان اندازه طولانی بشه و بهوش بیاد که بهش بگین :اگه تو جنگل بیرحمی آدمها جائی نداشت اینجا کسائی هستن که با تمام وجود دوتسش دارن و من یکی تا آخر عمر از اینکه درد دلمو بهش گفتم و از راهنمائی که بهم کرد مدیون یه همچین عزیزی هستم واز ته دل براش دعا میکنم به زندگی که لیاقتشو داره برسه!
-
RE: حالی می فهمم خالی یعنی چه حس و حالی
واي
من تازه الان متوجه اين خبر شدم
واقعا متاثر شدم ،اميدوارم كه خدا اونو دوباره به زندگي برگردونه
از صميم قلبم براش دعا ميكنم
خيلي دختر خوب و نازنيني بود ، خيلي ها از راهنمايي هاش استفاده كردن
اميدوارم كه خدا شفاش بده
آمييييييييين
-
امتحان خانم Shad
شاید به نظر مسخره بیاد،
اما دلم بدجور هوای جنگل رو کرده، دوست دارم بوی درختای خیس رو استشمام کنم، دوست دارم برم وسط درختا، بدون سرپناه زندگی کنم، میخوام پناهم شاخه های پوشیده از برگ جنگل باشه، میخوام روی خاک غلط بزنم تا تمام لباسام، موهام گلی بشه، دوست دارم هیچ صدایی جز صدای پرنده ها و سکوت جنگل نشنوم، وای چقدر خوبه .... از صدای بوق ماشین، از صدای تلوزیون، آدما ... خسته شدم....................... دلم صداهای بکر میخواد، هوای بکر، تنهایی بکر، زندگی بکر... کاش میشد از تمام دلبستگی ها دل کند، کاش کسی دلتنگم نمی شد، کاش میشد برم و هر وقت خواستم برگردم.. چی شد که بشر رو به کشاورزی آورد؟ اصلا چرا باید کشاورزی می کرد... مگه زندگی توی غار و جنگل چه عیبی داشت؟؟؟
چی شد که خوشی زد زیر دلمون؟ چی شد که ماشینی شدیم؟ چی شد که از طبیعت دور شدیم و دورش حصار کشیدیم؟ چی شد که حیوونا رو گذاشتیم توی باغ وحش، چی شد که سلاح ساختیم، چی شد که جنگیدیم، که دور کشورها مرز کشیدیم، که دزدی کردیم، که آدم کشتیم، که از بهشت رونده شدیم!!!
دیگه حتی از بهشتی که توی دلمون هست خبر نداریم، به جهنمش زیاد سر میزنیم اما کلید بهشت رو معلوم نیست کجا گم کردیم، اصلا یادمون رفته که کجاس، از روی نقشه ذهنمون محو شده و نیست! روزی چندبار خودمون رو مجازات میکنیم، گاهی حوصله مون که سر میره یه سر می زنیم توی جهنممون و ....
خدای من فقط 7 روز آنتراک میخوام.. میخوام 7 روز هیچ کسی رو نبینم، هیچ صدایی نشنوم، هیچ کاری نکنم، تنهای تنها باشم، وسط درختهای تنومندی که تو خالقشون هستی..فقط 7 روز، کمک کن که برم، کمک کن....
خیلی خوبه که هر از چندگاهی بی خبر باشی، از همه چی، از همه جا، از همه کس، دلم جنگل می خواد، جنگلی که هیچکس منو نبینه، راحت و آزاد باشم، فکرم، جسمم، روحم آزاد باشه.............
میخوام با خودم زندگی کنم.....
با درختا...
با حیوونا............
با خاک....
-
RE: امتحان خانم Shad
تا حالا به صدای پرنده ها فکر کردین؟ وقتی که با هیچ صدای دیگه مخلوط نشده؟
بوی درختای خیس، بوی خاک خیس، هوایی که هیچ جای شهرماشینی نیست، ....
اینجا خستگی دل که چه عرض کنم، خستگی دنیا به در میره. احتیاج به تنها بودن دارم، جایی که سرشار از آرامش باشه، یه زنگ تفریح کوچیک، میخوام روی شاخه های درختای جنگل پرواز کردن رو تمرین کنم
-
RE: امتحان خانم Shad
بعضی وقتها آدم چیزی نگه بهتره، خیلی وقته که به سکوت کردن عادت کردم، شاید بیشتر وقتایی که ناراحت میشم! بگذریم، دیشب به سکوت احتیاج داشتم، توی خیابون قدم می زدم، اونم زیر بارون، تنها، سر راهم پارک بود.. پارک شفق، خاطرات خوبی توی اون پارک دارم، رفتم توش تا یه مسیری رو از توی پارک برم، دیدم خلوته خلوته، به همون دلیلی که نیاز به جنگل دارم، با لذت به همه برگها و درختها که صورتشون رو با آب بارون شسته بودن نگاه می کردم، از خلوت بودن اونجا استفاده کردم، میخواستم برای چند دقیقه هم که شده خودم باشم، مثل یه بچه که توی یه پارک میخواد لحظاتش رو زندگی کنه، تنها چیزی که میدیدم درختها بودن، و تنها چیزی که می شنیدم صدای نفسهام بود، روی برگها دست می کشیدم، می ایستادم تا اونجا که میشد به یه برگ نگاه می کردم، احساس می کردم همونطور که من اونا رو می بینم اونها هم دارن به من نگاه می کنن، مثل من خوشحالن و .... خلاصه چند ثانیه ای توی این دنیا نبودم، میخواستم یه دور دیگه توی پارک بزنم که یه دفعه چهار تا چشم دیدم که به حالت ناباورانه و تمسخر و ترحم دارن بهم نگاه می کنن!!!!! فکر کنم از دیدن یه دیوونه مشعوف شده بودن! نگاه اونا باعث شد برم توی پوسته یه خانم موقر! از پارک اومدم بیرون، با همون پوسته سنگین و مسخره!
-
RE: امتحان خانم Shad
در آخر یک چیز میگویم و دیگر هیچ ..... چون دارم خفه میشم
-
RE: امتحان خانم Shad
دوست دارم جایی باشم که حتی اگه مرگ هم به سراغم بیاد مطمئن باشم هیچ انسانی نیست که بخواد منو نجات بده
نمی خواهیم فضای دوست داشتنی تو رو خراب کنم ، پس آرام همان جا باش ....
اما بدان توی این زندگی ماشینی مسخره ، هستند کسانی همانند پدر و مادرت که اصلا نمی خواستند زندگیشون ماشینی بشه !