-
گناه من چيه
با سلام:16:
من مرد متولد سوم مرداد سال 57 بسيار زندگي پررنجي داشتهام چون هيچكس به من اعتنايي نداشت حسود بودم و تا سن راهنمايي بسيار خطا رفتهام و خطا بردهاند.
پدر و مادرم با هم هميشه اختلاف داشتهاند من بزرگترين فرزند خانواده بودهام هميشه از چيزي ترس و رنج ميبردم درسم بد بود چاق بودم و همه مسخرهام ميكردند اين زمان تا راهنمايي ادامه پيدا كرد بعد من سوم راهنمايي مومن شدم درسم خوب شد رشته رياضي را ادامه دادام هميشه منتظر تعريف و تمجيد ديگران بودم و احساس خوبي پيدا ميكردم در زمان كودكي به بابام خيلي كمك ميكردم و درون مغازه تنها ميايستادم در دوران دبيرستان فقط درس خواندم دوستان بسياري پيدا كردم و دوست داشتم هميشه فرمانده باشم و تمام دوستانم را راهنمايي كنم با هر كس دوست ميشدم تا آخر ميرفتم و هوايش را داشتم بسيار اندوه ميخوردم كه او به فكر من نيست يا ... كنكور قبول شدم ولي بعلت مسائل مالي نتوانستم دانشگاه بروم و رفتم سربازي بعد از سربازي آبدارچي بودم تا الان مسئول بخشهاي ادرات مهم هستم بسيار تلاش كردم و تنها با خودم بودم و اگر يك رفيق پيدا ميكردم تا آخر با همان رفيق بودم و حتي ناراحت هم ميشودم اگر او با كساني ديگر بود اين ريشه حسادت من بود.
دوستان از من رنجيده ميشدند چون به آنها اعتماد ميكردم پول برايشان خرج ميكردم و ... من در دوران كار چون خرج خانه خودمان را هم ميدادم احساس يك نوع خودبيني شده بودم هميشه درگير بودم و ميگفتم كه من بسيار كار ميكنم من پسر بزرگ خانه بودم و پنج خواهر و يك برادر كوچكتر از من بود من خيال ميكردم قرباني شدهام حالا هر چه دوست جمع ميكردم از او محبت ميخواستم برايش همه كار ميكردم ولي چون آنها را بيعلاقه ميديدم با يكسري دعوا و بعضي از كارها انها را زده ميكردم و جدا ميشدند.
بالاخره سرتان را درد نياورم عاشق يك دختر شدم و با او ازدواج كردم هممحلي بوديم
دختري كه سه يا چهار سال از من كوچكتر متولد شهريورماه بود دختر آخر خانه بچه آخر خانه و به قول خودشان لوس
در ابتداي نامزدي او با من بسيار خوب بود دانشجو بود دانشجوي پيام نور من هر كس را ميديدم توصيه ميكردم ازدواج كند.
او بسيار با خانواده خود و دوستان خود كه بيشتر از خودش بالاتر بودند دوست بود
خانواده من و او تقريبا همسطح بود ما ترك و آنها فارس بوديم
بعد از مدتي رابطه ما سرد شد
اينگونه كه ميگويم
اول تلفنهاي مرا با سردي جواب ميداد حتي طوري كه انگار من هيچ نسبتي با او ندارم
دوم بيشتر خانواده او دختر بودند و مقيد كه مردي ميان آنها نباشد همه نزديك هم و هر روز كنار هم و من نمي توانستم به خانهاشان زياد بروم و اين مرا عذاب ميداد
سوم او بيشتر با دختران دوستان و فاميلش قرار ميگذاشت و در قيد و بند من نبود
چهارم او سر كار رفت كه من مخالف بودم و به مخالفت من هم اعتنايي نكرد
پنجم او نميگذاشت كه من با مادرش در اين رابطه كه به من سخت ميگيرد حرفي بزنم
ششم انقدر سرد شد كه من خيال كردم پسري در كار است و من تقريبا يكسال نامزديم را بسيار سخت گذراندم
هفتم بسيار پول خرج كردم
هشتم او از كلمات محبت آميز استفاده نميكرد بيشتر به فاميلش اهميت ميداد
و ...
بسيار رنج ميبردم
تا اينكه عروسي كرديم ولي چون ميبينم او با خانوادهاش بسيار معاشرت ميكند با هم جر و بحث ميكنيم او جهازيهاش را به رخ من ميكشد من از او سوال كردم كه چسب دوقلو دارد گفتم من خيلي جهازيه دارم ولي چسب نياوردم بسيار خشك حرف ميزند او به بچههاي خانوادهاش بسيار محل ميگذارد و من بسيار ناراحتم حتي عكس پسر خواهرش را هم روي گوشي و خطي كه برايش خريده بودم گذاشته بود و من بسيار سر اين مسئله با او جر و بحث كردم
او حرفهاي مرا نميفهمد حتي ميگويم عيد برويم مسافرت ميگويد بينم چه خبر است در خانوادهام دوستانم چه ميكنند و ...
در دوران نامزدي اعتراف كرد كه بسيار سرد و تلفون بوده است
الان من بسيار ناراحتم از دوستايش از خانوادهاش او از خانواده من خوشش نميآيد
اين را گفته ولي بسيار مهربان و خوشمشرب است
من از سرد بودنش و با خانواده هماهنگ كردنش بسيار ناراضي هستم
چون از دوران عقد و نامزدي بسيار ناراحت هستم بسيار دلشكسته زندگي را دنبال ميكنم
بدانيد در دوران عقد من اين مسائله بد رفتاري را به برادرش گفتم و دختره هم از معذرت خواهي كرد كه بسيار مرا اذيت كرده
ولي همچنان او بچگانه زندگي ميكند
من هر كاري از دستم آمده برايش انجام دادهام ولي او
قدر زحمات مرا نميداند
الان دوماه است كه ازدواج كردهايم ولي او هنوز با خانوادهاش مشغول است كليد خانهاشان را دارد خاطرات خوش از خانوادهاش ميگويد و بسيار مرا ناراحت ميكند باصحبتهاي سرد و بيروحش
خانوادهاش ميگويند او به خانواده و دوستانش عادت كرده لوس است و منتظر منت كشي است ولي من چه گناهي كردهام
كه او را دوست دارم گرچه من با او گرم زندگي ميكنم عاشقانه ولي او اينها را جزو وظايف من ميداند
شما بگوييد من چه گناهي كردهام كه عاشق او هستم
من هم ميتوانم سردمزاج شوم به طوري كه هم صدايشان دربيايد
-
RE: گناه من چيه
شايد زمان خيلي چيزها را حل كند....
در ضمن به حقوق و آزادي همسرت در زمينه سركار رفتن احترام بگذار...
من چند ماه به توصيه همسرم سركار نرفتم ولي به شدت افسرده شدم... در ضمن وقتي سركار مي روم نظم خانه مان بيشتر است و من بيشتر به كارهاي خانه و آشپزي مي رسم چون برنامه دارم...
اما دو ماه كه سر كار نرفتم ... آنقدر افسرده شده بودم كه حوصله كار خانه را نداشتم و به شدت بهانه گير شده بودم....
هر روز كارم را براي فردا مي گذاشتم.....
شايد همسر تو هم مثل من باشد و سر كار رفتن را دوست داشته باشد..... زياد او را تحت فشار قرار نده
به او حق انتخاب بده..... به مرور زمان روابط شما گرمتر خواهد شد....
دخترها روز به روز بيشتر به همسرانشان علاقه مند مي شوند
-
RE: گناه من چيه
با سلام
مريم خانم
از نظر شما بسيار متشكرم ولي من با سردي او چكنم اگر مشكل بااين راه حل حل ميشود باشد
-
RE: گناه من چيه
سلام wem
به تالار همدری خوش آمدی
همچنین با تشکر فراوان از مریم که وقت گذاشتند و برای شما جواب قرار داده اند.
شما جز معدود اعضائی هستی که مشکل خود را خیلی قشنگ و دقیق بیان می کنه، نه حاشیه پردازی کردید، و نه مسائل مهم را از قلم انداختید.
خوشحالم بهتون بگویم که به خاطر بینشی که شما نسبت به مسائلتون دارید، به راحتی و با صرف مقداری انرژی مسائل شما حل می شود.
معمولا در رابطه زن و شوهر، هر کدام از زوجین سعی می کنند تغییراتی را در طرف مقابل ایجاد کنند تا زندگی شیرینتر شود. اما اگر به جای آن انرژی را روی تغییر خودشان متمرکز کنند، نتیجه بیشتری عایدشان می شود.
شما سطح توقعتان نسبت به دیگران در رابطه هایتان غیر واقع بینانه است. همین مسئله هم موجب مشکلات ارتباطی شما با دوستانتان و هم با همسرتان شده است. معمولا در ارتباطات اگر افراد احساس فشار بکنند، رابطه ضعیف می شود. و این بیشتر ما را ناراحت می کند.
برای اینکه رابطه جذاب تر شود و ارتباط قویتر شود، باید علاوه بر خودمان ، بتوانیم خواسته های طرف مقابل را دریابیم و بدون اینکه بخواهیم از خودمان دفاع کنیم به خواسته های او احترام بگذاریم، حتی اگر بعضی از آنها را قبول نداشتیم.
یعنی شما در ارتباط با همسرتان، خواست خود را درک می کنید، اما علائق او را نمی توانید خوب درک کنید. مثلا گذاشتن عکس فرزند خواهر روی گوشی همراه، یک علاقه است، فقط همین. و این اصلا هیچ خطری برای رابطه شما ندارد. اما آنجا که شما بدون در نظر گرفتن علاقه او ، توقع دارید که مثلا عکس را بردار یا عکس دیگری بگذارد، این یعنی فشار در رابطه، شاید او به حرف شما گوش کند یا نکند ، اما در نهایتا کمی رابطه شما ضعیف می شود، و وقتی اینگونه مسائل زیاد تکرار می شود، فرد کم کم به طرف کسانی که بیشتر درکش می کنند مثل والدین و دوستان کشیده می شود.
باید سعی کنیم همسرمان را همانطور که هست دوست داشته باشیم( شاید بگویئد که خب بعضی کارهایش اشتباه هست)
اگر بعضی کارهایش اشتباه هست عجله نکن که با بحث کردن، قهر کردن یا با کنایه یا صحبت کردن حل کنی. در زندگی زناشویی تغییرات از طریق رفتار پذیرا و گرم بهتر حاصل می شود. لذا توصیه می کنم یک لبخند، یک نوازش ، یک بوسه ، و یک شوخی در بستر زمان تغییراتی را ایجاد می کند که به معجزه بیشتر شبیه هست.
همسر شما همانطور که گفتید خوش مشرب است، پس وقتی گرم باشی ، و زیاد به اشتباهاتش گیر ندهی ، بیشترین استفاده را از این خوش مشربی شما خواهید برد.
اینها را که می گویم نمی خواهم بگویم تقصیر شماست، یا گناه شماست. اصلا و ابدا ، بلکه می خواهم بگویم شما به عنوان یک مرد تا چه اندازه می توانید این وضعیت را به نفع خانواده بهبود بخشید.
ریشه اینکه از بعضی کارهای او ناراحت میشوی ، شاید در این است که شما ارزش و اعتبار خودت را به خوبی واقف نیستید. شاید در بحث و جدل و صحبت با دیگران وانمود کنی که خودت را قبول داری، اما در واقع به خودت زیاد انتقاد می کنی، و خودت را کم می بینی، لذا رفتار و گفتار و حرکات همسرت را گواهی می گیری ، و تصور می کنی او هم همین عقیده را دارد، شما رفتار و گفتار دیگران را به میل خود تفسیر می کنید، و این تفسر علیه خودتان هست.
اما اگر خودتان را بزرگ بدانید اولا که گفتار و حرکات دیگران را همیشه در تائید خود تفسیر و تعبیر می کنید، ثانیا اگر هم گفتار آنها یا رفتار آنها در جهت تحویل نگرفتن شما باشد، ناراحت نمی شوید ، چون فکر می کنید آنها اشتباه می کنند و شما نباید ناراحت اشتباهات آنها باشی.
در واقع اگر شما گوهری با ارزش در وجودتان می بینید، وقتی مثلا همسرتان نوعی برخورد می کند که ارزش مثلا شما را نمی داند، به جای ناراحتی ، دلت می سوزد و برای اینکه او را کمک کنید، بیشتر به او توجه می کنید. و هرگز احساس کمبود و نیاز به عاطفه شدید موجب سرخوردگی و درماندگی شما نمی شود.
امیدوارم این مسائل یک بینشی را نسبت به مسائلتون به شما داده باشد، اما برای اینکه به طور عملی کار کنید و ارتباط خود را بهبود بخشید نیاز به دو دسته مهارت دارید، که انشاء الله باید کسب کنید و ما هم سعی می کنیم که در این تالار بیشتر در آینده به آن بپردازیم:
1 - افزایش اعتماد به نفس خود
2 - کسب مهارتهای ارتباطی و مهارتهای زندگی
-
RE: گناه من چيه
اميدوارم مشاور سايت .. در اين مورد راهنمايي كنه....
من كه خودم احتياج به راهنمايي دارم
اما نظر من
سعي كن برايش هديه بخري....
باهم در روزهاي تعطيل برنامه تفريح بگذاريد....
پارك سينما......
شايد كمك كند...
با او از خاطرات گذشته ات حرف بزن...
سعي كن به او به چشم يك دوست نگاه كني نه يك زن.....
محبت گاهي سنگ خارا را نرم مي كند
-
Re: گناه من چيه
با سلام
از برادر عزيزم مدیرهمدردی
و مريم خانم خواهر گراميم
شما بسيار خوب راهنمايي ميكنيد
اين وضعيت من را هم در نظر بگيريد
من سعي مي كنم بهانهاي از نظر پولي و بيرون رفتن او نگيرم او فقط برايم نهار درست ميكند من هم ميخورم و تشكر زياد ميكنم من هم انسان خوش مشربي هستم اگر مهمان از جانب آنها باشد بسيار با خوشرويي تمام از آنها پذيرايي ميكنم
اين رفتار او را بسيار خوشحال ميكند
من او را بسيار بوسه و نوازش و در آغوش خودم ميگيرم و به او دوستت دارم ميگويم
ولي در يك دعوا كه حساسيت منزل مادرش بود و حق هم با من بود خانه مادرش روضه بود و خانه ما هنوز ظرفها شسته نشده بود و سر اين دعوا كردم من بيشتر وقتها ظرفها را ميشورم در هديه خريدن تمام چيزهايي كه فكرش را بكني خريدهام و من گاهي گل به خانه ميبرم ولي او انگار توجهي ندارد ميگويد دستت درد نكنه ولي من فكر ميكنم او در جو خانه خود اينگونه بار آمده است لذا جر و بحثهاي ما بيشتر بر سر خانواده آنها و دوستهايش صورت گرفته است
با مطالب ابوالفضل جانم متوجه شدم كه بايد از حساسيتها كم كرد و بيشتر بايد رفتارهاي درست را جاري نمود
اينگونه است كه بيشتر حرص من درميايد من فهميدهام كه دختران دوست دارند حرص مردها را دربياورند و مردي كه اين حس را نشان ندهد برنده مي باشد كه در عمل موفق نبودهام ولي رفتارهايم بهتر شده است من دوست دارم رفتارم به حدي برسد كه ديگر برخي موانع حل شود و اشكالاتي كه در من ميباشد حل شود.
در مورد دعواي بالا
يك دست نويس او را يافتم كه در آن مطالبي را با مداد اتود نوشته بود و بسيار ناخوانا كه من فهميدم در زمان خشمگيني نوشته است
بدون اعلام نام مرد ديو صفت
زود تصميم گيري كرده و شايد به من گفته آره
دامادهاي يكشبه و غريبههاي سالهاي زندگي
احتمال ميدهم مرا معرفي كرده است
ابوالفضل و مريم جان
اميدوارم گام به گام اين عادت را در من با راهنماييهايتان از بين ببرم
ميدانم پنجاه درصد از دعواها تقصير طرفين ميباشد
اميدوارم كه هيچ مرد و زن عاشقي از هم جدا نشوند
آمين
-
RE: گناه من چيه
سلامwem:72:
اسمه این موضوع تا این باشه <<گناه من چیه>> احتمالا کمی مقاومت نشون بدید
گناهی در کار نیس....چون عذرها همه پذیرفته شده است...:305:
شما هنوز اول راهید...
من میگم نگران نباش نه به این خاطر که زمان مسائل رو حل کنه, بلکه به این خاطر که روز به روز بر مهارتهای شما افزوده خواهد شد و شهد عسل زمان به کام شما گوارا خواهد شد ....:228:
واقعاً اتوگرافی مفصلی از خودتون ارائه کردید ولی از اصل قضیه که تشریح وضع کنونی است کلمات کم اومدن و کمتر به این موضوع پرداختید....بیشتر به سختی هایی که بر شما وارد شده پرداختید و مشکل پیش اومده رو هم مخلوط ماجراهای قبل کردید و با این کار احساس خودتونو یقیتاً بیشتر جریحه دار کردی:47:
.در حالییکه ماهیت مشکل شما کما کان در تمام خانواده ها دیده میشه:P و با کمی یادگیری مهارتهای زندگی و از خود به طور موقت گذشتن, زندگی روی زیبای خودشو به شما نشان خواهد داد. :72:
شما هر دو جوانو سرشار از غرور...که اگر غرور شما عزیزان نبود حرکتی به سمت نور نبود....
ما اگر کاری رو انجام میدیم ,از دید خودمون باید عشق به همسر تلقی بشه :16:
و از دید اونها لطف....حالا اگه ایشون ابراز لفظی نکرد مثلاًاز گلی که شما بهشون هدیه دادید زیاد قدر دانی نکرد و نظر شما رو جلب نکرد,ما حداقل از کار خودمون احساس لذت خواهیم کرد و به مرورزمان عملاًشما انعکاس احساسات رو به همسرتون یاد میدید:43:.....
فصل جدیدی در زندگی شما ایجاد شده و تکالیف و نقشهای حدیدی بر عهده شما نهاده شده...و لازمه هر درس پس دادنی, خوب یادگیری فصول مختلف اونه..
اوایل زندگی زوجه های جوان نازهای مخصوص خودشونو دارن:227:...ولی با یه ترفندایی میشه زودتر با زوج خودشون همراه کرد...
شما از روش خلع سلاح کردن استفاده کنید...تا میتونید محبت کنید....و محبتهای خودتون رو عنوان نکنید(منتی در میان نباشه)
.....شما کمی هم دچار بی انصافی در قضاوت جهت بزرگنمایی مشکلت شدی...که این کمکی به رفع مشکل نمیکنه...مثلا با این لفظ که ایشون ((فقط ))برای شما نهار درست میکنه یاد میکنید...در حالی که من مطمئنم ایشون خانه دار ,مهربان,اهل کمالات,و دلسوز شمایند...منتها در اثر وادار کردن هم به این امر که تو باید آنی باشی که من میخواهم ,کمی واقعیت هارو نادیده میگیرید...
شما سعی کنید برای همسرتون جذاب باشید او خود به زودی جذب شما خواهد شد....
ما هشت نوع مرد غیر قابل تحمل از نظر زنان داریم که نوع پنجم : مردان فراري از ميدان مبارزه!
این گروه مرداني هستند كه از موانع و مشكلات فراري هستند و به جاي اينكه از مشكلات زندگي استقبال كرده و در رفع آن كوشا باشند ، فرار را بر قرار ترجيح ميدهند. طبيعي است مرداني كه حاضر نيستند به جنگ موانع و مسايل زندگي بروند و همواره ميدان مبارزه را ترك مي گويند، در زندگي زناشويي هم براي همسر خود تكيه گاه مناسبي نخواهند بود. این مطلب رو بیش از اونی که تصور کنی زنان با هوش و فراست خود میفهمند.... لذا خودتو قوی کن و اگر هم ضعفی هست وانمود به قوت کن...اهل اعتراض نباش.....اگه شما اصرار دارید که حتماًایشون اونطور که شما میخواهید عمل کنند باید بدانید تربیت هم سه گام دارد که دو گام آن تغافل است...(امام صادق)پس بازهم برای رسیدن به خواسته هاتون صبور باشید...هر چه شما جمیل تر و با سیاست کارهارو انجام بدید محبوب تر خواهید بود..البته این فقط مربوط به رفتار شماست....
برای شتاب گرفتن رفع این مشکل باید تکنیکهای ,آیین همسرداری رو هم همسرتون بدانند.....:228:
-
RE: گناه من چيه
سلام
فاطيما بسيار از راهنمايي دلسوزانه شما متشكرم
بسيار عالمانه و حكيمانه بود اقراق نميكنم
البته من معلم هستم و توصيفهاي من بيشتر بر خودم تاكيد دارد
همسر بنده بسيار خونسرد است و تنها اين مرا عصباني ميكند و مشكلات ديگر را هم پيش ميكشد مثلا اگر ماشين من هم ربوده شود ميگويد عيبي ندارد اين خونسردي در رفتار او بسيار مرا كلافه ميكند او بسيار خودنسرد عمل ميكند انگار مسائلي كه براي من مهمند براي ايشان مهم نيست
من رفتارهاي خانگيم را توصيف كنم
صبح كه از خواب بيدار ميشوم او را با لفظ همسر مهربان عزيزم جانم از خواب براي نماز بيدار ميكنم آرام
او را ميبوسم و از خانه براي كار خارج ميشوم
بعدازظهر كه از سر كار برميگردم دوباره او را در آغوش ميگيرم و نوازش ميكنم
براي آوردن نهار او را كمك ميكنم و با هم نهار را با خنده ميخوريم و ...
بعدازظهر دوباره سر كار ميروم او را در آغوش ميگيرم ميبوسم شايد با ماشين او را به خانه خودش ببرم
دوباره برگشتم خدايي او هم استقبال ميكند دوباره
ولي من مهرباني ميكنم و او هم جواب ميدهد ولي احساس ميكنم كه اينها وظايف من است عشق نيست
بسيار خونسرد است ولي
اوايل او اسمي از خانواده خود ميبرد و يا ناراحت بود كه از آنجا كنده شده به من بر ميخورد و منتهي به جر و بحث ميشد.
حالا ديگر او هر چه بگويد من از حساسيتم كمتر شده است يا مهارتي آموختم كه زنها جاي ديگر را اقراق ميكنند.
او از خانواده متوسطي است ولي ادعا با كلاس بودن ميكند و سنگين است من ميگويم اين رفتار را از دوستانش به ارث برده چون خانواده اش اينطور نيستند با دوستانش بسيار صميمي است و اگر روزي با آنها سخن نگويد ان روز روز نميشود واي به حال من كه باي قبض تلفن و تلفن همراه را بپردازم
و ...
-
RE: گناه من چيه
البته مطلبي كه دارم
اين است كه شايد من فكرم اين بوده كه گره اي كه با دست باز ميشود با دندان نبايد باز كرد من اول سراغ دندان ميرفتم
بگويم كه چند وقت است كه رفتارم بسيار تغيير كرده است كه حتي ميتوان از برخي از حرفهاي او ناراحت نشوم
و او را براي خودش دوست داشته باشم نه از خانوادهاش نه از خانوادهام فقط به خاطر خودش كاش ميشد كه او برخي از رفتارها مانند دوست بازيش راكنار بگذارد و زندگي او از انحصار خانوادهاش رهايي يابد و به زندگي خودش بيانديشد
-
RE: گناه من چيه
سلامwem:72:
مرحبا به این همه دید باز و اینکه برای تغیرات اینقدر آمادگی دارید:73:
اولا به خاطر این رسالت معلمی بهتون تبریک میگم....حقیقت اینه که ما تا آخر عمر قدر دان معلمین عزیز تر از جانیم....:43:
مشکلی که در ارسالی 8 شما ذکر شده خونسردی همسرتونه:16:...
شاید این به خاطر تاکید شما بر اموراته:302:...
بهر حال اگر یکی از زوجین رفتاری افراطی داشته باشه ,دیگری ناخودآگاه برای موازنه کفه زندگی راه تفریط رو در پیش میگیره...:305:
شما میتونید همیشه در کاراتون با ایشون مشورت کنید.....و با حالت متواضعانه و سوالی نظرات ایشونو در مورد مسائلی که مد نظرتونه بپرسید....
در ضمن شما نباید یه خانم جوان رو با پختگی که در مثلا مادرتون و یا ...قیاس کنید...:54:
شما روش زیبای خودتونو داشته باشید و سعی نکنید فکر کنید که اون چی فکر میکنه....:D
شما روی افکار زیبای خودتون متمرکز بشید....
خانم جوان شما با خونسردی خودشون شاید کمی قصد دارن در شما تکاپو ایجاد کنند...یا اینکه نمیخوان این توجه و محبت شما, انتهایی داشته باشه...لذا همین روش به ذهنش رسیده...
شما با این صراحت عنوان نکنید که من میخواهم تو اینگونه باشی بلکه با دیدن اولین شعله های محبت شما تقویت کننده های خودتونو ارائه بدید...چیزایی که ایشون دوست داره....:228:
مشکل آقایون در این بخش اینه که بعد ابراز عشق خانوماشون ,خانم حس میکنه کنار گذاشته میشه...و لذا سبک خانوم شما رو با زیرکی دنبال میکنند....:P
موفق باشید
-
RE: گناه من چيه
سلامي دوباره
خانم من در دوران مجردي بسيار آزاد و خودراي بوده چون فرزند آخر و همه خانوادهاش ازدواج كرده بودند.
-
RE: گناه من چيه
سلام بر شما فاطيما
من از راهنمايي شما بسيار خرسند شدم و دلسوزانه بنده را راهنمايي ميكنيد
ميخواهم با نوشتههايم تصويري از خانم بنده تجسم كنيد و بگويد بنده بايد چكار كنم در ضمن شما راهنماييهاي بسيار زيبا و ظريفي انجام دادهايد و من آنها را جديدا ميشنوم و بسيار تحسين آور است
به خواست خدا شما خوشبخت باشيد چون گوهري با ارزشتر از ياري به ديگران نيست خدا قضا و قدر خود را با همياري و همراهي برميگرداند
من از شما خواهش ميكنم كه تصويري از خانم بنده با توجه به نوشتههايم ايجاد كنيد و رفتار مرا هم پيشبيني نماييد ميدانم زحمت بزرگي است ولي انشاء اله خداوند به شما جزاي خير دهد.
-
RE: گناه من چيه
سلام :72:
بهترین روش برای لذت بردن از زندگی گذشته رو رها کردن و زمان اکنون را دریافتن است....:43:
همانطور که شرایط در حال تغیره و وظایف جدید تکالیف جدید رو میطلبه انشالله به زودی نظر شما تامین خواهد شد...شما خوشبختید ...وموقیعت خوبی دارید....این بار شما به داشته ها تون فکر کن..کمی تامل....:305:
1
2
3
.
.
.
فقط با همسرت دوست باش....برای هم وقت بذارید و سرمایه....
این بدین معناست که برای رسیدن به سود واقعی و ماندگار چاره ای جز هزینه کردن و با مدیریت به پیش رفتن نیست...
شما خیلی حساسید...دلتان دریا باشد ولی خود را شبنمی بیش ندان...
راههای جدید رو همیشه شما عنوان کنید ,حس میکنم خانم شما خیلی باهوشند:D...خودتو براش جذاب کن....:227:
موفق باشید
-
RE: گناه من چيه
سلام دوست عزيز من هم حدود يك سال است كه ازدواج كرده ام شوهر من هم مثل شما وقتي من به خانواده ام توجه مي كنم خيلي زود مي رنجد و حسودي مي كند من اسمش را حسودي گذاشته ام چون غير اين نيست زيرا كه شايد من او را از همه بيشتر دوست داشته باشم او خود نيز اين راهم مي داند ولي اگر ببيند من دارم به خانواده خود مهرباني مي كنم مخصوصا خواهرم سريع حالت حسادت به خود مي گيرد و بعدا وقتي كه تنها هستيم گله مند مي شود ولي اين دليل اين نسيت كه من او را دوست ندارم شايد زن شما هم به همين شكل باشد شايد او شما را از هر كس ديگه اي بيشتر دوست داشته باشد ولي در بيان ان يا عمل ان مشكل داشته باشد مي تونم بپرسم زن شما متولد چه ماهي هستند ؟ اخه من خودم كمي در بيان احساسات نسبت به همسرم مغرور هستم و با اينكه مي دانم اين اشتباه است ولي باز نمي توانم اصلاح شوم در ثاني بايد اين نكته را بداني كه خانمها از بيان بيش از حد احساسات مردها دلسرد مي شوند يعني اگر بدانند مردي خيلي انها را دوست دارد و قربون صدقه او مي رود سريع خودشان را لوس مي كنند و سعي مي كنند با شوهر بدبخت بد رفتاري كنند نمي دونم من خودم با اينكه زن هستم ولي به اين نتيجه رسيدم نمي دونم درسته يا نه ولي مي توني امتحان كني و كمي خودتو عقب بكشي نه اينكه خدايي نكرده بخواهي از زندگي كنار بكشي نه فقط كمي كمتر به او محبت كن يا قربونش برو شايد اينجوري به خودش بياد و متوجه تو هم بشه البته مي گم خيلي زياد نه هميشه حد تعادل و داشته باش چون ارتباط زناشويي خيلي حساسه اگه خيلي سرد شي مي رنجه اگه خيلي مهربون باشي و دوستش داشته باشي لوس و پرو مي شه نمي دونم ولي اينو مطمئنم كه اگه خانومت دوست نداشت باهات ازوداج نمي كرد به خصوص كه مي گي در دوران نامزدي هم اينجوري بوده پس چيزي نيست كه بعد از ازدواج بهش رسيده باشه و مي تونسته باهات ازدواج نكنه در ضمن سعي كن هميشه خودتو بالا ببري و خودتو كوچيك نكني و از شغلت بگي يا از سرخورگيهايي كه در كارت ايجاد مي شه بگي چون باعث مي شه كه در نظر او هم كوچيك به نظر برسي و اين صحصح نيست و باعث مي شه كه نسبت بهت رفته رفته سردتر بشه ولي اگه خودتو خوب جلوه بدي و نكات مثبت خودتو پرنگ تر كني در نظرش بزرگ به نظر مي ايي و بهت اعتماد مي كنه و فكر مي كنه كه مي تونه بهت تكه كنه و بهت احترام مي زاره در ضمت سعي كن كه به علايقش احترام بگذاري حالا گيريم كه عكس پسر خواهرشو مي زاره روي موبالش خوي مگه چي مي شه بزار بزاره وقتي همچين چيز به اين كوچيك مي تونه اونو شاد كنه چرا مي خواي ازش دريغ كني خدايي نكرده عكس نامحرم كه نزاشته عكس پسر خواهرشه چيز مشكل داري كه نيست در اين مورد تو داري خيلي حساسيت نشون مي دي و سخت مي گيري چرا كه با اين حساسيت ها شايد او را بيشتر مصر كني يعني شايد اگر چيزي نمي گفتي و حساسيت نشون نمي دادي چيزي نمي گذشت و عكس را بر مي داشت ولي حالا كه مي بينه تو حساسيت نشون مي دي دوست داره تورو اذيت كنه و بيشتر بزاره بمونه يا شايد هم اينجوري حسادت تو رو مي بينه خوشحال مي شه چون منم بعضي اوقات كه حسادت شوهرم را نسبت به محبت من به خواهرم مي بنيم كيف مي كنم نمي دونم چرا ولي لذتي داره شايد براي خانم شما هم هيمن حالت و داره پس سعي كن اگر چيزي رو يك بار بهش مي گي و مخالفت خودتو بيان مي كني ديگه بهش نگو ببين چي جوري ترك مي كنه به امتحانش مي ارزه يا همين رفت و امد هاي او با خانواده اش . بزار به كارايي كه دوست داره يك مدت عمل كنه بدون اينكه تو مخالفت كني چو ن تو مخالفت خودتو كردي اگر مي خواست گوش كنه مي كرد پس بزار كار خودشو بكنه شايد اينجوري زودتر دست بكشه من در بعضي موارد اينجوري هستم يعني اگه به شوهرم بگم كه ميخوام به مادرم زنگ بزنم و او بي دليل مخالفت كنه زود جبهه مي گيرم و مي خوام كه زودتر زنگ بزنم ولي اگه ببينم كه اون زود كوتاه مي اد و كاري نداره سريع منم كنار مي كشم . البته ادمها با ادمها فرق مي كنند ولي تو هم مقصري يكي به دليل اينكه انتظار محبت و توجه بيش از حد داري به همين دليل حركات و رفتارهاي خانومت بيشتر به نظرت مي ياد و بيشتر حس مي كني كه داره به خانوادش محبت مي كنه و چرا به تو نمي كنه چرا كه اگه انتظار بيش از حد نداشتي اوضاع خيلي معمولي و راحت بود . دوم اينكه كارايي كه مي كنه را زير ذره بين گذاشتي و مي خواي كه دقيقا همونايي كه تو مي خواي را انجام بده و اين خودخواهيه چون به هر حال هر انساني با ازدواج كردن مي خواد كه دامنه ارتباطات خودش و گسترش بده نه اينكه فقط بچسبه به شوهرشو ديگه بقيه رو كار نداشته باشده بالاخره بقيه هم ( پدر مادر خواهر ) از او سهمي دارن و او هم از بقيه سهمي داره و شما نمي توني منكر اين سهم بشي .
-
RE: گناه من چيه
سلام
ياس
از شما تشكر ميكنم كه نظر خود را ابراز كردهايد
به نظر من چگونه از حساسيت خودم كمتر كنم و حد اعتدال را در زندگي رعايت كنم الان خانم من سوار بر من است چگونه زندگي را به حالت نرمال درآورم
متشكرم
-
RE: گناه من چيه
سلام و بدرود بر شما دوست عزيز كه خود در تلاش بهبود زندگي خويش مي باشيد
به نظر من شما نبايد هنچين تصوري داشته باشيد و فكر كنيد كه خانم شما بر شما سوار است اگر ديد شما چنين باشد در زندگي موفق نخواهيد بود بايد ديد خود را تغيير دهيد با مثبت بنگريد و پيش خود بگوييد كه هر كاري كه مي كنم و هر تصميمي كه مي گيرم براي ثبات زندگي خودم هست . البته من مي دانم كه شما تلاش خود را مي كنيد و نمي شه گفت كه خانم شما بي تقصيره ولي بهرحال ما در اينجا به شما دسترسي داريم و مي تونيم با شما صحبت كنيم . راستي امكانش هست كه اين سايت به خانومتون معرفي كنين ؟ فكر مي كنيد استقبال كنه ؟ البته نبايد بدونه شما توي اين سايت هستيد و نبايد بفهمه . نمي دونم هيمن الان يك ان به ذهنم رسيد كه اگه ايشون هم توي سايت بود شايد حرفهايي براي گفتن داشت كه شما هم از شنيدنش به خيلي چيزها پي مي بردين و شايد ايشان هم از شما گلگي هايي داشته باشد كه بد نباشد شما هم بدانيد .
حالا بهرحال فعلا كه با شما در ارتباط هستيم ولي همانطور كه گفتم سعي كن كمي از حساسيت هايت كم كني و يك مدت به حال خويش رهايش كني بزار اونجوري كه دوست داره رفتار كنه فقط براي يك بار بهش بگو من زياد از اين كارت راضي نيستم و يا دوست ندارم تو همچين كاري رو بكني . فقط در همين حد ديگه نمي خواد هي بهش گير بدي و بگي كه نكن و بكن . خيلي هم بيش از حد قوربون صدقه نرو نمي دونم چه جوري بگم ولي بعضي مردها در بيان احساساتشون خيلي بد عمل مي كنند كه دخترها بدشون مي ياد مي دونيد چيه دخترها دوست دارن يك مرد در عين حال كه غرورشو داره و مردونه هست بهشون ابراز احساسات كنه يعني دوست ندارن ببين كه مردي خيلي خودشو پيششون كوچيك مي كنه مي خوان كه مرد غرورشو حفظ كنه و با جذبه باشه منم مي گم كه شما هم خيلي خودتو براي بيان احساسات كوچيك نكن سعي كن يك جور ديگه بهش بگي دوسش داري يا فقط عملي بهش نشون بده يعني نيازي نيست كه حتما بيان بشه گاهي اوقات توي عمل قشنگتر مي شه دوست داشتن و نشون داد مثلا هي بهش مستقيم نگو دوست دارم يا فدات شم يا چه مي دونم از اين جمله هاي عاشقونه اصلا اگه از اين جمله ها استفاده نكن چون مي گم خانومها زياد بيان كردن اينجوري رو دوست ندارن يعني اولاش دوست دارن و استقبال مي كنن ولي زود زده مي شن خودت بايد قلقشو در بياري .
سعي كن يك مدت ظاهري از خانم فاصله بگيري يعني به ظاهر نشون بدي كه بي تفاوت تر شدي و ديگه مثل سابق خيلي چيزها برات اونقدر اهميت نداره فقط سعي كن در ظاهرت باشه و به قلبت نفوذ نكنه مثل يك نمايش ، از جمله هاي عاشقونه كم كن كمي بي تفاوت تر و سردتر ، طوري كه خانومت احساس خطر كنه و زنگ خطر و هوشياري براش باشه
-
RE: گناه من چيه
با سلام
نمی دونم نوشتن این حرف ها درست است یا نه .
تمام مطالبی را که نوشته بودید کاملاً درک کردم ، زیرا به نکته ای اشاره کرده اید که با خواندن آن علت همه چیز را دریافتم ، شما ترک هستید و همسرتان فارس .
شاید باور نکنید که این مسئله تاثیر گذار است و چون خودم وهمسرم مثل شما و همسرتان از دو نژاد ترک و فارس هستیم ، کاملاً شما را درک می کنم .
هیچ کس تااین تجربه را نداشته باشد ، شما را عمیق درک نمی کند .
ترک ها بسیار با محبت ، گرم و بی ریا و حساس هستند و احساساتشان را بروز می دهند، بسیار دقیق ، تیز بین و در مقابل رفتارهای محبت آمیزشان، انتظار رفتاری با محبت دارند ، و در مقابل اتفاقات روزمره و یا امور کلی و جزئی بسیار پر حرارت و انرژی برخورد می کنند ،به جزئیات مسائل نیز اهمیت می دهند . ولی به نسبت ترک ها ، فارس ها ، بسیار خونسرد ، کلی نگر ، دارای محبتی عمیق هستند ، اگر با ترک ها مقایسه کنیم ، خیلی کمتر احساساتشان را بروز می دهند و در مقابل اتفاقات روزمره و امور زندگی دید کلی تری دارند و راحتتر از کنار مسائل می گذرند .
می تونم هزار مثال مشابه مواردی که نوشته بودید برایتان بنویسم ، که همه انها این را می رساند که از نظر شما ، همسرتان بی توجه به شما و زندگی مشترکتان است ولی باید بگویم که اینطور نیست ، همسرتان دارای عشقی عمیق است ولی قدرت او در بیان عشقش به اندازه شما نیست و حتی می تونم بگم گاهی اصلاً احساسی نشان نمی ده و شما احساس تنهایی می کنید .
یک سوال : گاهی اوقات سکوت همسرتان ، شما را کلافه نمی کند ؟
گاهی به خود نمی گوئید که چرا اینقدر نسبت به همه اتفاقات بی فکر است ؟
چرا اینقدر بی احساس است ؟
وقتی با هم تلویزیون تماشا می کنید ، یا وقتی به گردش می روید احساس می کنید خیلی سرد و بی روح و خشک است ،
همسرتان به اندازه شما حرف نمی زند ! مگه نه .
همسرتان در مقابل خیلی اتفاقات عکس العمل نشان نمی ده .مگه نه .
تمام مواردی که بالا نوشتم اگر در مورد شما هم صادق باشد نشان می دهد که علت یابی ام درست بوده و جای شکر کردن دارد ، زیرا خیلی راحتتر از آنچه فکر کنید حل می شود .
تمام چیزهایی که شما در مورد بی توجهی و سردی همسرتان فکر می کنید ، از نظر قلب ، احساس و ذهن و روح وانچه که آمیخته وجودتان است ، درست است ، اما کاملاٌ هم درست نیست . چون شخصیت همسرتان با توجه به نژادش همین طور است ، باید این موضوع را بپذیرید .
او شما را بسیار عمیق تر از شما دوست دارد . عشق او بسیار عمیق تر است ولی قدرت ابرازش در مقایسه با ابراز شما کمتر است .
قبل از اینکه ادامه حرف هایم را بنویسم می خواهم بدونم حرفام درست بوده یا نه؟
-
RE: گناه من چيه
سلام بر شما كيميا جان
از اينكه شما اين موارد را بيان كرديد بسيار متشكرم
بله همينطور است من هيچ مشكلي با او ندارم و تمام مشكلاتم از عدم ابراز احساساتش است من فكر ميكنم اصلا مرا دوست ندارد.
حتي من ماشين خريدم او بيتفاوت از اين مسئله گذشت
با اينكه من براي نشان دادن ماشينم به ايشان لحظه شماري ميكردم
با تشكر
-
RE: گناه من چيه
سلام
گاهی انسانها از یخ سرد تر میشن
گاهی از خورشید گرمتر
به نظر من شانس هم بی تاثیر نست
من هم شانس نداشتم......
-
RE: گناه من چيه
سلام hamed
نظرت در مورد شانس را نمی پذیرم.
قبول این نظریه ما را منفعل می کنه از همه بدتر مایوس، بی انگیزه و بی انرژی
خمودگی نتیجه تفکیک ناپذیر پذیرفتن این عقیده است که ما بی اختیاریم و باید منتظر شانس باشیم.
-
RE: گناه من چيه
سلام
بایت تاخیر طولانی ام معذرت می خوام
من هم به نوعی درگیر مشکلاتی چند درجه بدتر هستم
و من هم روش صحیح رفتار با همسر و خانواده اش را بلد نیستم .به خاطر همین موضوع خجالت می کشم اظهار نظر کنم .
ولی خیلی دلم می خواست با همسرتون حرف بزنم و متوجه این موضوعش کنم که اگه احساساتش را نشون بده ، شما برایش بهترین شوهر دنیا خواهی بود .ولی چون به شما دسترسی دارم می گم : حرف بزن ، حرف بزن ، حرف بزن ، انرژی بزار .
باهاش حرف بزن، متوجه این موضوعش کن که چقدر ترک ها به محبت و ابراز علاقه اهمیت می دهند .
باور کنید زمان می بره ، خیلی باید روی مغز و قلبش کار کنی .
آنقدر باید توجیه و محبتش کنی که خودش به فکر بیفته که کمی هم به خاطر شما خودش را تغییر بده .
سعی نکن دست و پاشو ببندی ، حداقل وانمود کن که آزاد هست ، حرف های خودت را با زبان خودش که منطقی است ، بزن .
ولی ناگفته نماند که شما هم باید این موضوع را بپذیرید که شما و رفتارتون با همسرتون فرق می کنه
باور کنید جدی میگم، "بیدی کی وار " اینه که هست
بهرحال شانس شما این است که خانمت فارسی زبان است و زنان کلاً احساساتی تر و مهربان تر و انعطاف پذیر ترند
باور کن می تونی عوضش کنی
فقط اول از همه بدانید که همسرت نمی دونه چقدر این رفتار شما را ناراحت می کنه ، یعنی اینقدر که شما انتظار دارید فکر کنه ، اون به ذهنش نمی رسه .
همسرت واقعا نمی خواد اذیتت کنه .
توجیهش کن
توکل کن
صبر کن
آزادش بزار
-
RE: گناه من چيه
با سلام
كيميا جان
از اينكه بنده را راهنمايي ميكنيد و مانند خواهر مهربان مرا ارشاد ميكنيد سپاسگزارم
الان زندگيم بهتر از قبل شده خانمم بسيار رعايت مرا ميكند احساس ميكنم او به من علاقهمندتر شده است به طوري كه ديگر مرا درك ميكند نميدانم ولي لطف خدا را دخيل ميدانم
مطمئن باشيد
كساني كه بخدا توكل كنند كارشان حل ميشود و در طول روزهاي صبرشان اجر معنوي دريافت ميكنند
با تشكر از لطف شما
-
RE: گناه من چيه
سلام دوست عزيز
از اينكه مي بينم به خدا توكل كردي و صبر پيشه كردي خيلي خوشحالم و ارزو دارم همين جور پيش بري تا به اون جايي كه مي خواي برسي
هيچ كس از توكل به خدا و صبر كردن بي نتيجه نمونده
-
RE: گناه من چيه
سلام
از اینکه زندگی تان بهتر شده است ، بسیار خوشحالم .
امیدوارم همیشه شاد باشید
یک نکته ای را می خواستم بگم و من از شما کمک بگیرم
من خودم فارسی زبان هستم و شوهرم ترک است، درست مانند شما .
فقط با این تفاوت که من روی ترک ها شناخت داشتم که چقدر روحیه مهربان و حساسی دارند .
با توجه به این موضوع می خواستم من را راهنمایی کنید که چه رفتارهایی از طرف همسرتان شما را به وجد می اورد و واقعا خوشحال می شوید و چه رفتاری آزارتان می دهد تا من استفاده کنم .
چطور همسرم را شیفته خودم کنم ؟
شوهرم دهن بین نیست ولی چطور از وابستگی و علاقه زیاد به خانواده اش کم کنم و جای بقیه را برایش پر کنم ؟
چطور زندگی ام را مانند بعضی خانواده های ترک که پر از شور و نشاط است ، تبدیل کنم؟
خیلی ممنون می شوم کمکم کنید
-
RE: گناه من چيه
كيميا سلام
من هر روز صبح كه به اداره ميروم خانمم را ميبوسم بارها به او ميگويم كه دوستش دارم اگر غذايي درست كند از او تشكر و قدرداني ميكنم و با خنده رويي از او تشكر ميكنم او را در آغوشم ميگيرم و واقعا دوستش دارم ولي خيلي بروز ميدهم دوست داشتن را
تمام زندگيم را وقفش كردم
تركها خوششان ميآيد كه از آنها تعريف كنيد يعني بگوييد كه با كارهايي او موافقيد و اين كار نقطه ضعف شما را نميرساند بلكه او را برده شما ميكند مانند اينكه تعاريف مصنوعي نباشد بايد طوري رفتار نماييد كه عادي ولي پر هيجان دنبال كارهاي او هستيد بسيار اين كار ديوانه كننده است.
تركها به خانواده خود حساس هستند اگر او ميرود بگوييد من هم ميايم من ميخواهم بروم خانه پدر و مادرت دلم برايشان تنگ شده او را برده خود ميكنيد
او را ببوسيد شانههايش را بماليد و در آغوشش بخوابيد او از اين كار خوشش ميايد نه افراطي
فارسها شايد به چيزي اهميت ندهند عشق عمقي دارند ولي تركها در رفتار و كردار اين كارها را نشانه ادب ميدانند و اگر شما بدون صحبت و سخن به كاري بپردازيد آنها تصور ميكنند شما دوست نداريد چون آنها رفتار و كردار را ملاك ميدانند
اگر حتي پر پرنده هم خريد شما آن را بزرگ جلوه دهيد او را بنده خود ميكنيد.
در زمان صحبت به چشمهايش نگاه كن اين كار او را عاشق خود ميكنيد.
روزهايي را با هم خلوت كنيد و او را ببوسيد.
من خانمم فقط به بچههاي فاميلش احترام ميگذارد
تركها به چايي اهميت ميدهند اگر از سر كار ميايد جلويش چاي بگذاري و به او خسته نباشيد بگوييد
تركها به شربت اهميت ميدهند با او همراه شويد دوست دارند با شما غذا بخورد با شما بخندند و با شما گريه كنند پس موقع گريه او نخنديد
يا موقع خنده او گريه نكنيد بر خلاف او نباشيد براي تظاهر هم شده با او همراه شويد
اينها در حد افراط خوب است
خانه پاكيزه باشد
ظرفها شسته باشد
چون مرد خانه احساس كند شما در غياب ايشان به وظايف خود عمل كردهايد
من نميدانم چرا خانم من اينكارها را نميكند بسيار تنبل است حتي من هم براي او آب ميآورم جا مياندازم بسيار تنبل است و لوس الان يكماه مريض است بسيار لجباز بود بسيار آزاد بود ميگويد نبايد از تو اجازه بگيرم و بيرون بروم زود از حرفها قهر مي كند اين حرف براي من بس يكبار از او چسب دوقلو خواستم ولي گفت من يه عالم جهازيه اوردم چسب نياوردم او بسيار خودخواه است براي ديگران آرايش و تميز ميكند و ميرود بيرون ولي براي من اين كار را نميكند من تنها مادر او را لعن و نفرين ميكنم زيرا مادرش بايد او را راهنمايي كند.
من بسيار ميل جنسي دارم ولي او لاغر است و هربار تقاضاي مرا رد ميكند و با منت بالاخره راضي ميشود هميشه بيحال است غذا فقط ظهرها درست ميكند و شبها اگر عشقش كشيد شام درست ميكند بسيار ناز پرده است اگر پدر و مادرش را نميديدم احساس ميكردم او يك شاهزاده و ملكه اليزابت است من از يك خانواده متوسط زن گرفتم و پول طبقه مرفه را ميدهم
من بسيار كار ميكنم صبحها و شبها ميروم كامپيوتر درس ميدهم تا پول اجاره قبوض و خرجي و قسطها كه نيم ميليون ميباشد را در بياورم جمعهها هم ميروم سر كار ولي چه فايده ...
شانس من هم اينطور بوده شايد فقط او را نفرين كنم و چيز ديگري از خدا نميخواهم و فقط ميخواهم يك بچه به ما بدهد
او چكار مي كند.
1- درس ميخواند پول دانشگاهش را من ميدهم
2- چيزهايي ميخواهد كه من بايد بخرم
3- مريض ميشود پول مداوا را من ميدهم
4- بسيار دوست دارد و تلفن منزل و تلفن موبايل بايد من قبضش را بدهم
5- بايد به خانه اقوامش برود يا پول تردد را بدهم يا اگر كار ندارم راننده ايشان شوم
6- غرههاي ايشان را تحمل كنم ريشتو بزن فلان كن بهمان كن
7- بيشتر مواقع كه خانه نيست چون دوستش دارم بايد درد دوريش را تحمل كنم
8- موقع صبح كه از خانه بيرون ميرم گرسنه ميرم و در محل كارم غذا ميخورم ايشان خواب است
9- گفته است كه بي احساس است و نميتواند بگويد دوستت دارم و ..
10 - پر شور نيست و هيجاني نيست من ماشين خريدم او هيچ اظهار بيتوجهي كرد.
11- از مادرم هم بدش ميايد
12- چاي و غذا را هم كه برخي وقتها بايد آماده كنم
13- آرايشش هم براي ديگران است
14 - خوش خلقش مال ديگران است و اخم و تخمش براي من
15- روز خوش نديدم
و به اميد روزي نشستهام كه او عاشق من شود تا دنيا را برايش خوب كنم زندگي خوب به وسايل و ماديات نيست به دلخوش است.
-
RE: گناه من چيه
با سلام
از حرف های قشنگ با توضیحات خوب و کارهای ریز عملی که نوشته بودید ممونم .ولی یک سوالاتی به ذهنم رسیده است که خواستم جسارت نشه بپرسم
اینکه شما پول کرایه ، قبض تلفن ، لوازم مورد نیاز همسرتان را می دهید کجایش اشکال داره ؟
ببینید وقتی شوهرم از من ایراد می گیره ، من نسبت به او سرد می شوم، او با هیجانات خود گاهی من را آزار می دهد ، مثلاً بارها شده است که تمرکز من را هنگام صحبت تلفنی با یک شخص مهم را برهم زده است ، گاهی با حالاتی که من احساس می کنم می خواهد من را زیر سلطه خویش بگیرد ، رنجانده است .
مطمئن هستید با توجه به حرف هایی که نوشته بودید ( علیرغم عدم رغبت من ، به سر کار رفت ) شما هم رفتاری مشابه بالا داشته اید
باور کنید گاهی احساساتی در یک زن می گذرد که اگر مرد بشنود باورش نمی شود که تمام این عکس العمل های ناشی از این رفتار یا حرف به اصطلاح کوچک اوست .
واقعا وقتی به رفتارهای خودتان فکر می کنید فقط محبت خالص می بینید ؟ واقعا مادر شما در زندگی تان دخالت نمی کند ، همسرتان را آزار نداده است ؟
از همسرتان ایراد نمی گیرید؟
تا حالا چند بار به او گفته اید که چرا اینقدر بی احساسی؟
یک نکته ای یادم آمد :
خواندن مداوم سوره مزمل برای ایجاد محبت بین زوجین بسیار موثر است .
-
RE: گناه من چيه
سلام
صحبت های جالبی بود ولی یه ایراد داشت اونم فعل خواستنه که حرفش بود ولی عملش نه!!!
wem مهربان
شما همسرتون رو دوست دارید و می خواهید او هم شما رو دوست داشته باشه ولی برای این که شما رو دوست داشته باشه چیکار کردید؟اگه بوس کردید تشکر کردید حرف بوده درسته کم چیزی نیست ولی در نهایت حرف بوده در مقابل برخوردهای غلطش صبوری هم کردید؟