راهنمائي ام كنيد

سلام
من زني 37 ساله ام ، پدر بچه هام چند سال است با دختر مجردي دوست شده، دوست؟؟؟؟ نه كلمه غلطيه فدايي شده
دختري كه... هرچي كه بگم فايده نداره چون در مقام قضاوت نيستم راستش دلم برا اون هم ميسوزه.
(شوهرم؟)مرد خوش ذاتيه از خيلي نظر ها واقعاً مرد خوبيه اما در مقابل زن ها مقاومت نداره. دوست ميشه تحويل مي گيره وقت مي ذاره... خلاصه براي هر زني به نحوي كه مي تونه عمل مي كنه اكثر اين خانم ها نه زيبا هستند نه پولدار نه... خلاصه داراي شرايطي كه مناسب باشه هم نيستند اما اكثرشان زنان هم بد نام نيستند بيشتر هم با بد گويي فوق العلده وحشتناك از من دلشونو بدست مياره. جالبه كه از سر شب تا آخرشب با پيام كوتاه با همه ارتباط داره اما بيشترين هزينه روحي و جسمي (و كمتر جنسي)و مالي برا همون دختره صرف ميكنه
حالا از شما راهنمايي ميخوام
1- باوجود همسر ودوتادسته گل وشغل خيلي خوب و........ چرا دنبال اين كارها ميره (بيشتر دلم مي خواد از آقايون بپرسم
2-اون دختره واقعا بد بخته واگه با اين مرد ارتباطش به جاهاي باريكتر بكشه خيلي بدبخت تر مي شه چه طئري ميشه راهنمائي اش كرد
3-من چه كنم؟

سلام دریای آبی عزیز :
در صورتی که شما با همسرتون مشکلی نداشته باشید ، ایشون باید مشکل روانی داشته باشه که با وجود یک زندگی خوب دنبال این کارها بره .
تا حالا باهاش در این مورد صحبت کردید ؟ پاسخش چی بوده ؟ آیا تا حالا به مشاور مراجعه کردید ؟ آیا همسرتان حاضر هستند با هم نزد مشاور بروید ؟

از اينكه جواب داديد متشكرم. مشكل ما مشكلات معمول است اما همان هم اغلب از اين مسئله نشات ميگيره.
يكي دوبار باهم به مشاور مراجعه كرديم.دفعه اول آقاي مشاور خيلي با ملاحظه با ايشون صحبت كرد كه دوباره بياد اما بعد كه برگشتيم خيلي عجيب بود كه همه چيز را وارونه قلمداد كرد و به همه گفت مشاوري كه خودش پيشنهاد كرده (يعني من)، گفته زنم داراي مشكل داره واصلا يك جور ديگه همه چيز را نشون داد.دفعه دوم به يك پزشك خيلي معروف مراجعه كرديم
ايشان به من گفت با شماديگه كاري نداريم بايد همسرتون چند جلسه مراجعه كنند.
جالبه كه شوهرم گفت ،مشاور گفته تو ديگه قابل مداوا نيستي، آب از سرت گذشته!! ولي خوب منو ميخواد ببينه. من هم از تمام مشاور ها اطلاعاتم بيشتره پس نيازي ندارم!
باورتون نميشه به گوشي موبايلش چسبيده خيلي افراطي.
خلاصه اينكه حاظر نميشه به مشاور مراجعه كنيم. اونقدر هم به بچه ها محبت ميكنه وگاه گاه به خودم وكلي صفات خوب ديگه كه خيلي وقت ها بخاطر خودش دلم ميسوزه.تو سراشيبي كه به نيستي ختم ميشه با سرعت زياد داره ميره جالبه كه مادرش هم هولش ميده!! خيلي دوست دارم نجاتش بدم بخاطر خودش بخاطر بچه ها آيا ميشه؟

دریای آبی عزیز
ببینید بعضی وقتها این یک حالت روانی برای آدم ها را مجبور به این اعمال می کنه.
یک روز یک آقایی که هم زن داشت هم بچه ... زن بچه شم خیلی دوست داشت.. ولی وقتی ازش می پرسیدم چرا دنبال این کارا میری؟ واقعا جوابی نداشت بده. حتی سفسطه هم نمی کرد...
یکی دیگر که خیلی از زندگیش راضی بود می گفت چون زنم غریزه جنسیم را تامین نمی کنه... بعد می گفت زنم خبر داره... راضیه ازاین کار...
اگر قبل از ازدواج هم این عادت در همسرتون وجود داشته کار شما خیلی سخت میشه.
امیدوارم همسرتون خودش به اشتباهش پی ببره. چون اگر خودش نخواد ...

به شوهرتون بگین برند باشگاه بدنسازی ، دست از بچه بازی بردارند.

نمیشه یه طرفه به قاضی رفت.خانم شاید نسبت به ایشون بی توجه شدید که دنبال این کارا میرن بیشتر براشون وقت بزارین و سعی کنید شاد پر انرژی برخورد کنید براشون تو زندگی تنوع ایجاد کنید حتی با تغییر پوشش آرایش تغییر دکوراسیون منزل و...باهاشون بیشتر حرف بزنید از خودتون بگید نه از بچه و مشکلات زندگی .شاید زندگی تون براش یکنواخته و نیاز به هم صحبت داره .در ضمن در مورد این قضیه نظر خودشون چیه وآیا خودشون در مورد این خانم با شما حرف زدن یا سعی در مخفی کاری دارن ویا وجودشون رو کتمان میکنن؟

بنظرم تکه یخ نکات خوبی گفت . بد نیست شما یکبار دیگه هم به مشاوره برید ( تنها ) و بگید که همسرتون وقتی مشاوره میره چه برخوردی داره . نگفتید که آیا در مورد اون دختر باهاش صحبت کردید ؟ چه جوابی داده ؟

باهاش صحبت كرده ام بارها. اما ابتدا شديداً انكار مي كرد... حالتهاي شوهر من در اين گونه ارتباطات بخصوص اون شخص خاص شبيه(البته تا اونجائي كه شنيدم)آدم هاي معتاده. همه چيز را شديد انكار مي كنند حتي زماني كه رسوائيشان سر به فلك ميزنه. اما ديگه به غفلت شما هم فكر نمي كنند مثل آهنربا جذب ميشن.ابتدا آنقدر شديد انكار مي كرد و من را متهم به عدم سلامت عقل مي كرد كه ديگران كه هيچ خودمم شك مي كردم! اما حالا نه نه تنها انكار نمي كنه به جايي هم رسيده كه خيلي دريده از اين كارش دفاع مي كنه .اما براي من سواله كه خوب اگه واقعاً عاشقه چرا خيلي كلمات عاشقانه ورفتار هاي جذب كننده براي بسياري از خانمهاي ديگر هم داره. اونو خيلي دوست داره وعاشقه!! اما خانم با خانواده اما از لحاظ سطح خانوادگي بسيار پائين داخل محل كار چه گناهي داره كه اون .. بلاخره زنها قبل از ازدواج خيلي خيلي ساده و زود باورند زود رويا پردازي مي كنند. به جان بچه هام خيلي دلم براش مي سوزه. چند بار تهديدش كردم رسواش مي كنم، شايد خودشو از يك ضربه روحي مهلك (كه برا آدمهاي ضعيف قابل جبران نيست )نجات بده . اما با كمال وقاحت كف دست شوهرم گذاشته و وامصيبتها. باورتون نميشه اين ماجراها خيلي به باز سازي روحي من كمك كرد خيلي قوي شدم با اعتماد به نفس و... اما ابتدا نگران خود شوهرم كه به بيراهه اي غير قابل انكار مي رود بعداً برا بچه ها بعدش برا اون دختره وبقيه كه حالا اگه عاشق نباشه باهاشون وقت مي گذرونه واونها اميدوار مي شن! نميدونم اون كه اينهمه عاشقه چرا اينهمه بزدلي مي كنه خوب دست به كار بشه چرا مثل پسر بچه هاي ترسوي 17 ساله كه از ترس مامان يواشكي با دختر همسايه توي انباري قرار مي ذارن رفتار مي كنه (چنين كار هايي كرده) باور كنيد نه تنها به مشاور حتي تنهايي مراجعه كردم از مشاوره هاي تلفني هم زياد استفاده كرده ام اما ترك اعتياد مگر بدون اراده شخص مي شه؟ راهكارهايي به من نشان دادن اما همان موقع هم پيدا بود كه خودشون هم موندن حتي برخي اظهار تعجب هم مي كردن.ايمان دارم راهش به تركستانه ايمان دارم هرچه طولاني تر باشه عمق شكست آتي كه هيچ شكي در اون نيست، بيشتره اما من دارم اذيت مي شم خيلي خصوصاً پيش بچه ها تحقير مي كنه رفتار هاي زننده اش بيشتر شده .
مدير محترم همدردي آيا شما مي تونيد راهي به من نشان دهيد. از تمام شما هم التماس دعا دارم

به نظرم شما به رفتن پیش مشاورتون ادامه بدید. رفتارهای همسرتون را برای مشاور شرح بدید و از ایشون کمک بخواهید.
اینکه چه رفتاری بهتر است رانمیتونم چیزی بگم چون تجربه اون را ندارم.
شاید این رفتارهای ایشون ریشه در کودکی و گذشته همسرتون داره...با مشاوره حضوری بهتر به نتیجه میرسید.
اون احتمالا زندگی مشترکش را دوست دارد... شما فعلا بی خیال باشید (البته نظر شخصیه) تا از مشاوره های حضوری تون نتیجه بگیرید.
نباید اجاره میدادید حرمت بین تون شکسته بشود.
بیشتر از اون که نگران همسرتون باشید نگران خودتون باشید. به خودتون برسید. به بچه هاتون برسید.
اگر پیش مشاور نمیاد اون را مجبور نکنید. ظاهرا همسرتون از کارشون خیلی لذت میبرند. نمی دونم چرا؟؟؟:302:(برای اینکه این لذت را خنثی کنید باید لذت بهتری را بهشون نشون بدید.البته به صورت غیر مستقیم. چه جوریش را نمی دونم..)

به خاطر مشکلتون خیلی ناراحت شدم. کاش میتونستم کمکی کنم.

به نظرم شما به زندگي عادي خود ادامه دهيد هر عكس العمل تند و نفي ياعث به هم ريختگي ميشود بعضي از آقايان متاسفانه به اين روش زندگي مي‌كنند شايد بعد از مدتها كنار بگذراند من چندين مورد از اين زندگيها را ديده ام اگر جدا شده اند هر دو به مشكلات شديد برخورد كرده اند و اگر جنگ و دعوا كرده اند مشكل زندگي را بدتر و شديدتر كرده اند بهتر است شما به خودتان و بچه ها فكر كنيد ماندن و بي خيال رفتار او بودن و شايد با محبت كردن به او زندگي خودتان و بچه‌ها آرامتر باشد دختراني كه آنقدر وقيح هستند كه وارد زندگي مردي شوند حقشان است هر تاواني داشته باشند شما نگران آنها نباشيد بايد تجربه كنند كه وارد زندگي ديگران نشوند

من يه حرفي ميزنم اما نميدونم كه براي شوهرتون تاثير داره يا نه؟اين پيشنهاد يه دوست به خودم بود كه به جوري تاثير داشت.
فيلم **انعكاس** رو بگيريد و وقتي شوهرتون منزل هست و ار نظر فكري ازاد اون رو ببينيد.نميدونم شايد يه جوري به خودش بياد

واقعاً نمي دانم چه بگويم. ولي به اين صبر و گذشت شما احسنت مي گم. من اگه بودم يه لحظه هم نمي موندم.

سلام
به نظرم با توجه به پستهایی كه زدید تحلیل خوبی از مشكل همسرتون دارید. به هر حال شاید مستقیما نتوانید خودتون یا مشاور، شوهرتون را از این مسیر اشتباه برگردانید.،‌ اما روشهای زمان بر و غیر مستقیمی برای تغییرات تدریجی مثبت وجود دارد.
1 - انرژی های روانی انسانها محدود هست. هروقت كانالهای موازی و مثبت باز شود، انرژی كمتری به سوی كانالهای مخرب روانه می گردد.
مثلا: اگر شما ترتیبی اتخاذ كنید كه لیست طولانی از علاقمندیهای شوهرتون را داشته باشید،‌همچنین فعالیت ها و شغلهایی را كه زیاد دوست دارد، می توانید با بازكردن چنین فایلهایی ، انرژی او را هدایت كنید.
مثلا اگر به كامپیوتر علاقه داره ،‌نرم افزارهای جدید...
اگر اهل شوخ طبعی هست... .سرچ و جستجوی كلی عكس و مطلب و جك و ...
اگر اهل جدول و مطالعه و رمان و فیلم هست... به همین ترتیب....
اگر اهل صحبت كردن و نظر دادن و خودشو بالاتر دونستن و ....، باید زمینه نظرخواهی از او را فراهم كنی و نقش معلم و سخنران را به او بدهی و مورد تشویقش قرار دهی.

2 - بعضی وقتها اعتماد به نفس پائین و ارزش قائل نشدن فردی به خودش ،‌زمینه لغزیدنش را بیشتر می كند. استفاده تدریجی از برچسب های مثبت بر اساس صفات خوبش و تحویل گرفتن در جمع و تنهایی و یافتن نقاط مثبت او و مانور روی آنها می تواند چنین خلاء‌هایی را كم كم پر كند.

3 - عدم پرده دری، هم مفید است.

4 - ترتیب میهمان، مسائل سورپرایز كننده ، شوخ طبعی، تفریح ، سینما، فیلم ، ...... هم می تواند مكمل خوبی باشد.

5 - توضیح احساسات خود را در بعضی موارد ، بدون تمسخر، ریشخند، دستور، انتقاد،‌توصیه یا .... به صورت خالص.

مثلا":
من دوستت دارم. و دوست دارم به من و بچه ها توجه كنی. و مواقعی كه می بینم چنین وقتی را می گذاری احساس خوشبختی می كنم. بازهم به احساس خوشبختی بیشتری نیاز دارم. خیلی خوشحال میشم تو هم از احساساتت برام بگویی.
من همه عالم و همه مردهای دنیا را كنار گذاشته ام... و از میان همه آنها به محبت هایت نیاز دارم. وقتی برایم وقت می گذاری و نوازشم می كنی... قند توی دلم آب میشه... پس بازهم به نوازشت محتاجم.


دریای آبی؛
اینها نسخه ای نیست كه امروز بپیچی و فردا جواب بگیری، خودت هم این را خوب می دانی.
به میزان استمرار و ثبات و صبرت در این مسیر مطمئن باش كم كم نتیجه مطلوب را خواهی گرفت.

اگر ما با كسی با تمام نقطه ضعفش ادامه می دهیم و جدا نمی شویم ،‌پس ناچاریم جهت كاهش نقطه ضعفهای زندگیمون سختی بكشیم و عمل كنیم.
راههای طعنه و بحث و جدل و كارآگاه بازی و درگیری و قهر و فشار و اخم و ... منجر می شود انرژی همسرتون بیشتر در كانالهای مخرب بیفتد. سعی كن كانالهای بیشماری در جهت های مثبت بگشایی این شاه كلید كاهش مشكلاتت هست.

آقاي مدير از اينكه جوابم را دادين 1دنيا متشكرم جالبه كه با وجود مشاوره هاي زياد برخي راه كارهاي شما برايم تازگي داشت والبته نظريه ي- ساده بگم- در مورد كسب لذت.البته بقيه هم لطف دارن
اما سوالي دارم بين ما دعوا وپرده دري زياد پيش امده حتي كار به جاهاي باريكتر هم رسيده اگه لازم ديديد كه بدونيد خصوصي براتون ميفرستم.
ايشون الان خيلي خيلي من را به عمد وبا اصرار تحقير مي كنه البته بدون رودر بايستي بگم واقعا نه تعريفاش منو شاد ميكنه نه تحقيراش آنچنان ناراحت توي دلم واقعا ارزشي براش قائل نيستم .و براي خودم آنچنان ارزش قائلم كه حرف خيلي ها مهم نيست. اما بخاطر حفظ حرمت بچه ها تو جامعه بايد زندگيمو نگهدارم هديه ميخرم خودمو آراسته مي كنم و هر كار ديگه اي كه زن هاي ديگه انجام مي دن برا تحكيم زندگيشون. دلم با مرد ديگه اي هم نيست هم اعتقادات مذهبي دارم هم نيازي احساس نمي كنم. اما با خودم فكر مي كنم شايد بتونم برش گردونم چون اگه بخواد ادامه بده مجبور به جدايي ميشم . شايد بخاطر وجود خود بچه ها. از خودم (در اين زمينه )گذشته ام مسئول زندگي دو بچه هستم كه شايد هريك از اون ها روزي دنيا را تغيير بده هميشه فكرمي كنم اديسون، امام خميني و... خيلي هاي ديگه يك نفر بودند اما دنيا را تغيير دادن حالا با اين وجود بنظر شما آيا باز هم ميتونم ادامه بدم واميدوار به برگشتنش باشم؟

از همه دوستان متشكرم. من خيلي راه ها رفته ام شايد همين كه تا حالا ظاهر زندگيم حتي براي بچه ها حفظ شده نشان دهنده همينه! اما چيزي ديده ام كه پاك نا اميدشده ام! شرايط شايد 20 سال آينده ام را در وجود زن و مردي با نوه اي آماده ازدواج . مرد ..... همان بود در اين سن. شديداً فكر جدايي به سرم زده حاضر نيستم در آن سن شرمنده نوه ام باشم ومسخره شوهرم با اين كار او ديگر به چشم يك مرد خوشبخت با خانواده اي خوب... مصداق( زاهدان چون جلوه بر محراب ومنبر مي كنند ژون به خلوت مي روند....) نمي شوم ! دوباره دلشكستگي و نا اميدي به سراغم آمده. آيا راهي هست ؟"با اين وضعيت به اميد سلامت رابطه مان ماندم اگر چنين نشود پس اشتباه است اشتباه!

عزیزم تو می توانی معجزه کنی . جلوی آینه برو و با خودت خلوت کن . به اشتباهات خودت فکر کن به تحقیرهایی که مردت را کرده ای . به صورت نازنین خودت نگاه کن و بگو که می توانی مسئولیت حفظ رابطه با زن است ، به خودت قول بده که می توانی تغییر کنی ، خواهی دید که همسرت هم تغییر خواهد کرد . هم به لحاظ ظاهری به خودت برس و هم به لحاظ اخلاقی و روانی در خودت تجدید نظر کن . مطمئن هستم تا دیر نشده موفق خواهی شد . فقط خیلی زود . معجزه نجات زندگی ات در دستان توانای توست . به دنبال دلیل در شوهرت نباش در خودت جستجو کن . قظعا موفق می شوی و او هم تغییر خواهدکرد.

سلام دریای آبی
زندگی در قبال دریافت هزینه به ما می دهد آنچه را كه در پی آن هستیم.
شما باید اول انتخاب كنید كه از زندگی دقیقا چه می خواهید؟
مرزها و خطوط قرمزت را برای ادامه به زندگی زناشویی یا جدایی پررنگ كن.
و بعد هزینه های هر انتخابی را پذیرا باش.

1 - شما هم آزاد هستید كه پیگیر جدای ات باشی.
2 - و هم آزادی كه پیگیر بهتر كردن زندگی ات.(جدا از اثرات تخریبی فعالیت های اشتباه همسرت)

در هر كدام از این انتخابها به دنبال نتیجه نباش. سعی كن كه هر كدام را انتخاب می كنی ، رنجهایش را بپذیری، و سختكوشانه در آن قدم برداری و امیدوار باشی.
شما در ابتدا می توانی با توجه به نتایج احتمالی هر كدام از این راهها انتخاب كنی.
اما وقتی قدم در آن مسیر گذاشتی نباید هر روز به موفقیت یا شكست های احتمالی بیندیشی،‌چون سست می شوی، چون مضطرب می شوی.

اگر تصمیم به بازسازی زندگی كردی. باید این قدرت و توان را در خود داشته باشی یا كسب كنی، كه مستقل از همسرت فعالیت هایت را تنظیم كنی. اگر او sms زد و شما روشت و نحوه صحبتت و تعاملت عوض شد. پس شما مستقل از او نیستی ، پس نمی توانی تغییرش دهی. چون تو عكس العمل رفتار او هستی. (نه مربی با ثبات و مستقل از او)

اما اگر تصمیم به جدایی گرفتی. باید هزینه و زحمت تنها بودن، و مشكلاتش را با آغوش باز بپذیری، و مانند شكست خوردگان در جامعه نباشی. و با افسوس به گذشته خود احساس بدبختی نكنی یا در توهم آینده یا ترس از آینده خود را ملول نكنی.

شما باید یكبار برای همیشه این دو راهی را با توجه به توانمندی و اعتقادات و شخصیت خود انتخاب كنی.
اما قوانین انتخاب را دقت كن:
1 - انتخاب مطلق خوب و انتخاب مطلق بد وجود ندارد و هر كدام راه را انتخاب كنی برای خود ضعف هایی دارد.
2 - هر انتخابی مسئولیت هایی را به دوشت می اندازد و هزینه هایی لازم دارد. اینها هزینه انسان بودن است و در این موضوع هر فردی مستقل از دیگری حتی همسرش باید عمل كند و نسبت به تفكرات و اعتقاداتش دست به انتخاب و پرداخت هزینه بزند.
3 - به جای اضطراب دائمی و تنش به خاطر فكر كردن به نتیجه كارهایت. بهتر است هر روز و هر ساعت و هر دقیقه سعی كنی قدمهای صحیح و درستی را برداری. قدمهای صحیحی كه در آغاز آن انتخاب و در پیامد آن تلاش و استمرار هست به بهترین جا منتهی می شود.
پس به دنبال یك نتیجه راحت و ساده نباش. چون وجود ندارد.
4 - متاسفانه دنیای بی نهایت بزرگ برای تو روز به روز كوچك تر شده است. آنقدر كوچك كه به همسرت ، و آنهم به یك رفتار غلط آن ختم شده است.
تو الان =او ( نحوه ارتباط او با جنس مخالف شده ای)
در حالیكه تو یك انسان آزاد، با اراده و تصمیم گیری هستی. می توانی با او باشی یا جدا شوی.
و در هر دو صورت می توانی در مسیرت مستقل از او بوده و روی او تاثیر مثبت بگذاری یا فعالیت های سازنده خودت را روی خودت و فرزندانت برنامه ریزی كنی.
5 - شاه كلید موفقیت،‌آرامش و رشدت در این اصل اساسی زندگی نهفته هست. كه رنجها را هدفمندانه و آگاهانه انتخاب كن و از آنها بهره بگیر و حتی لذت ببر.
عمری با ترس رنج.... زندگی كردی. چند روزی رنجهایت را هدفمند كن و در مسیری كه دوست داری از آنها بهره بگیر.

از اين در عجبم كه چه چيزي به او اجازه مي دهد اينطور گستاخانه نزد من، با وجودي كه ميداند مي فهمم، پيام رد و بدل كند بخندد و يا غمگين شود.با اصرا وجديت وپيگير ساعتها روي مبل جلو تلوزيون حتي زمان پخش برنامه هايي كه اگر بچه ها كوچكترين سرو صدايي بكنند خشمگينانه آنها را دور ميكند كه فرصتي هرچند اندك از برنامه را از دست داده. نميدانم سخت بر سر دوراهي ام وبچه ها مسئله بزرگ زندگيم هستند با جديت وپيگيري آيا مي توان عشقي چنين آتشين را فراموش كرد؟ يا بهتر است فرصت با او بودن را به او بدهم؟

با سلام امیدوارم احساستون بهتر شده باشد ولی یک پیشنهاد دارم خواهش میکنم از زاویه جدیدی به موضوع نگاه کنید اینکه همسرتون از یک موضوع رنج میبرد مثل عدم تحقق آرزوئی و یا حس اینکه شما نتوانید در اون موضوع ایشان را درک کنید منظورم این نیست که شما برای ایشان کافی نیستید بلکه کشف افکار هست بعضی وقتا ما اینقدر گرفتار حواشی هستیم از درک موضوعات خیلی ساده هم عاجز می شویم البته حرفهای منو در حد یک پیشنهاد ببینین امروز با این سایت آشنا شدم بعدا سعی میکنم بیشتر حرف بزنم

دوست عزيز لطفا به تاريخ آخرين ارسال توجه كنيد....

چهار شنبه, ۰۷th اسفند, ۱۳۸۷, ۱۳:۰۵ عصر