-
اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
خلاصه بعد از 3 ماه که از هم دوریم یعنی ارتباط داریم ولی با هم زندگی نمی کنیم دو شنبه هفته پیش بطوراتفاقی ازش خواستم که یه جا بریم بهش نگفتم کجا وقتی رسیدیم گفت اینجا برای چی منو اوردی گفتم خوب می خوام شکم بر طرف شه رفتیم و خودش از دکتر خواست هر ازمایشی که من می خوامو براش بنویسه تست حشیش مورفین و شیشه نوشت تست حشیشش مثبت در اومد وقتی تو اتاق مشاوره بود و من فهمیدم زدم بیرون بعد از اینکه اومد بیرون گفت چرا فرار کردی گفتم بخاطر جوابت گفت من نمی کشمواز این حرفا ولی دیگه حرفاشو باور نمی کنم دیروز رفتم یه مشاور و با توجه به حرفایی که من زدم گفت دچار اختلال شخصیت و شک نکن که حشیش می کشه دکتر گفت از من معجزه می خوای گفتم اخرین تلاشمم می کنم بعد اگه نشد........حالا قرار امروز باهاش برم پیش دکتر اما اون نمیدونه که من قبلا رفتم پیش مشاور خلاصه بگم خیلی داغونم و باورش برام خیلی سخته .........اخه چرا منیکه تنها از ازدواج یه زندگی اروم می خواستم عاقبتم این شد برام سخته پسری که می ره ورزش حجامت میکنه چه میدونم امپول انفولانزا برای سلامتیش میزنه و .....اینقدر به فکر سلامتیش چرا حشیش مصرف می کنه راستی شما می دونین کسی که حشیش مصرف می کنه دهنش چه بویی میده 27 سال خدا بهم سن داد تو این 8 ماهه شدم یه زن 54 ساله دعا کنین برام
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
سلام دوستای عزیز من یکماه پیش مشکلمو فرستادم اما متاسفانه دوستان به مشکل من بی توجه بودن
اول خودمو معرفی کنم 27 سالمه و فوق دیپلم کامپیوترم و مسئول شبکه یه شرکتم و دانشجوی ترم 3 مدیریت بازرگانی همسرم 24 ساله قبلا نگهبان شرکتمون بود زیر دیپلم و در ظاهر بسیار پسر مودب و مهربونیه من اواخر سال پیش از علاقه همسرم اگاه شدم و خوب با خانوادم در میون گذاشتم و همسر و مامان همسرم با خانوادم صحبت کردن و ما تا اول عید با هم در ارتباط بودیم برای شناخت بیشتر از همدیگه اخه مامانم اینا شهرستان زندگی می کنن خلاصه عید اونا اومدن خواستگاری و ما با هم نامزد شدیم البته مامانش اصرار داشت که ما سریع عقد کنیم اما پدرم نظرش به نامزدی بود تو اردیبهشت ماه با هم عقد کردیم و تو 2 ماه اول من خونه اونا زندگی می کردم خوب گهگاه با هم دعوا می کردیم تو حین دعوا اون شروع به گریه کردن می کرد و خودشو می زد اوایل زیاد جدی نمی گرفتم بعد از دو ماه چون خواهر همسرم با شوهرش قرار شد بیان خونشون من و همسرم به خونه پدربزرگم نقل مکان کردیم چون من و اون با هم تو یه شرکت کار می کردیم با وجود اینکه خوب ارتباط من رو قبلا با همکارام دیده بود بسیار حساس شده بود و من چون می دونستم اذیت میشه خوب رابطمو با همکارام کمتر کرده بودم اما روز بروز اختلافات ما بیشترو بیشتر شد تا اینکه من خانوادمو در جریان گذاشتم و اومدن یه روز که ما بازهم دعوا کردیم اون جلو من قرص خورد و گفت می خوام خودمو بکشم و من چون ترسیده بودم پدرمو صدا زدم و اون زجه می زد و گریه می کرد من از اینکه میدیدم اون اینقدر خودشو ازار میده اذیت میشدم و پدرم با مادر ایشون صحبت کردن که ما نگران اون هستیم و باید یه راه پیدا کنیم مادر ایشون با خواهرش اومدن و من گفتم من نمی تونم ببینم که اون خودزنی می کنه یا دست به خودکشی میزنه و من عذاب می کشم اینم بگم که همسرم گذشته بسیار بدی داشته فرزند طلاق و یه مدت با نامادریش زندگی می کرده مادرش گفت عزیزم دوست دختر داره یا تو رو می زنه خودشو می زنه کار بدی نکرده گفتن براش دعا بخون خوب میشه گفتم شما چرا منظور منو نمی فهمید من ازاینکه اون روز بروز لاغرتر میشه عذاب می کشم خلاصه گفتن اره تو پسر مارو دیونه کردی و می خوای مهریه تو 300 به اجرا بذاری منم گفتم من اگه اینکارو می خواستم بکنم که به شمانمی گفتم و هر چی خواستن گفتن خلاصه همسرم از شرکت استعفا داد و یه روز که منو کتک زد با خانوادش وسایلشو از خونمون جمع کرد وحتی 2تا سکه و عطری رو که مال من بودمادرش ورداشته بود و گفته بود دختر شما شهرستانی و کسی نمیاد بگیردش و پسر منو خام کرده حدود 3 ماه که ما از هم جدا زندگی می کنیم اما ارتباط داریم البته پیش یه مشاور رفتیم گفتن گرایش به جنون جوانی داره و زندگی با اون خیلی سخته و پیش یه روانپزشک رفتیم بهش قرص داد و گفت افسردگی شدید داره خلاصه درس کار اخلاق همه اینا شده مشکل من اخلاق و مهربونی اون که باعث شد من انتخابش کنم ازار م داد اما مشکل من اینه که اون اصلا نمی پذیره که مریضه و باید قرص بخوره و فکر می کنه همه بدن تو رو خدا بمن راهکار بدید چه کنم بهش گفتم دوست دارم و به فکر حل مشکلم هستم نه اینکه بخوام تحقیرت کنم میگه چرا من باید قرص بخورم و از این حرفا ................47
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
شب تاریک جان مشکل همسر شما یک مشکل روانی هست و با توصیه های ما نمیشه کار زیادی کرد . شما باید پیش یک مشاور خوب بری و دقیق مشکلتو بهش بگی و طبق پیشنهاد های اون عمل کنی .
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
مشكل شما خيلي حاده. رفتارهاي شوهرتو بسيار غير منطقيه. تنها مشاور مي تونه به شما كمك كنه. شما خودتون هم يه تصميم منطقي بگيريد. آيا مي تونيد يه عمر با همچين آدمي سر كنيد؟ از نظر من ازدواج شما از اول هم اشتباه بود.
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
فيلم پارك وي رو ديدي. من يه جورايي ياد اون فيلم افتادم. دفت كن.
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
دوست خوبم شوهرت چون فرزند طلاقه احتمالا دچار مشکلات شخصیتی است اگر هنوز عقدید و عروسی نکردید از همین حالا خیلی جدی با او به یک مشاور مراجعه کن و تصمیم درستی در مورد آیندت بگیر اگر هم عروسی کردی خیلی مواظب باش بچه دار نشی تا وضعیت شخصیتی شوهرت و حالتهای روانی او مشخص بشه ، عزیزم خیلی مراقب بشه هنوز اول راهی اشتباه نکنی حتما مراجعات را با شوهرت به مشاور به صورت مستمر ادامه بده ، درسته که طلاق از نظر خداوند منفوره ولی حلال است ودر بسیاری موارد لازم
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
به تستی که داده اطمینان دارید؟
من درمورد مواد مخدر اطلاعات زیادی ندارم ولی می دونم اگه قرص کدئین استفاده کرده باشی جواب آزمایش اعتیاد مثبته!!! شاید شوهر شما هم قرصی استفاده کرده که برای مریضیش بوده و جواب آزمایش مثبت بوده
توی یکی از این موضوعهای تالار خوندم که نوشته بود یه کنگره ای هست به اسم گروه 60 که هم کمک به ترک اعتیاد می کنه هم باعث تغییر اخلاق میشه
یادم میاد که دوستان آدرس مشاور رو توی اون مشکلتون "شما نمی خواین به منم کمک کنین؟" دادن رفتید پیش مشاور که چه جوری شوهرت رو به خوردن قرص و دارو متقاعد کنید؟ یا نه؟
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
بله درسته امروز دارم باهاش میرم پیش مشاور اما شوهرم نه اعتقاد به مریضیش داره نه حشیش کشیدنش اگه می خواست بخدا خودم همه جوره کمکش می کردم درمورد اعتیاد باید بگم تریاک اینا جوابش با خوردن قرص کدئین دار مثبت میشه نه حشیش چون حشیش در ظاهر اعتیاد اور نیست از بد روزگار من همسرمو خیلی خیلی دوس دارم و طلاق برای من خیلی سخته چون اغلب اونایی که تصمیم به طلاق می گیرن دیگه همو دوس ندارن که این شامل من و همسرم نمیشه می دونین یه جورایی گذشته تلخ همسرم باعث اختلال شخصیتش و رو اوردن به مصرف مواد شده هم عاشقانه دوسش دارم هم دلم براش خیلی میسوزه چون ادم بسیار تنهایی دلم بقدری درد داره که نمیدونم چه کنم فقط می دونم دوس داشتن تنها فایده نداره و تا خودش نخواد و اعتقاد نداشته باشه فایده نداره من اونو به چشم یه بیمار می بینم و نمی تونم بیشتر از اینا ازش انتظار داشته باشم اما چه حیف که خودش برا خودش تلاشی نمیکنه
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
من نمي گم طلاق بگير. ولي با دوست داشتنت كاري نكن كه يه عمر پشيمون بشي. تصميم عاقلانه اي بگير. الان عقد هستيد بري سر خونه و زندگيت مشكلات ديگه اي به وجود مي ياد كه اين دوست داشتن رو هم تحت شعاع قرار مي دهد. بازم مي گم تمام جوانب رو بسنج بعد تصميم بگير.
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
فكر مي كنم پيگيري هاي خودتو توسط مشاوري كه مي روي قطع نكن تا نتيجه بگيري
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
برات پيغام خصوصي گذاشتم حتما بخون.
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
خانوم گل با خوندن مطالبي كه نوشتي خيلي ناراحت شدم
تو يه جا گفتي هم دوسش داري و هم دلت براش ميسوزه
ميخوام بگم زندگي شوخي نيست و يه روز و دو روز هم نيست كه اين حرفا رو بزني. حرف يه عمره. تو رو خدا با عقل تصميم بگير نه با احساسات.
اول به فكر خودت باش.
با اين مطالبي كه نوشتي معلومه كه خانواده شوهرت از قبل ميدونستن كه پسرشون مشكل داره چون به اين سردي و با اين روش با مشكلي كه براشون مطرح كردي برخورد نمي كردند و اين كه تو بايد همون موقع خواستگاري حقيقت رو ميفهميدي (يعني بايد بهت ميگفتن)
عزيزم تو شايسته يه زندگي آروم هستي
خودت رو به آتيش ننداز
زندگي كردن با يه آدمي كه مشكل رواني داره خيلي وحشتناكه.
بهترين راه اينه كه خودت به يه مشاور مراجعه كني تا بدوني بهترين تصميم براي تو چيه
اگر دلت نميخواد طلاق بگيري پس حداقل تا زماني كه شوهرت بهبودي كامل پيدا كنه عروسي نكن
ما رو بيخبر نذار خانومي
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
شب تاريك عزيز امروز برات پيغام گذاشتم + اون شماره.
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
عزيزم مشكلتو جدي بگير و نذار به خاطراحساسات آيندت خراب بشه حتما پيگيري كن و نظرات مشاورو انجام بده برات دعا مي كنم.....
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
رفتم مشاوره اول خودم تنها رفتم و کل جریانو گفتم بهم گفت خانوادش دنبال یه قلاب می گشتن اونم خوب قلابی پیدا کردن گفت طلاقش بده گفتم دکتر من اگه می خواستم طلاقش بدم که نمی یومدم پیش شما گفت دچار اختلال شخصیت نمی دونم بهش گفتم دنبال حل مشکلمم نه پاک کردن مشکلم گفت این ادم اگه خودش نخواد تو مطب خدام بری فایده نداره خلاصه فرداش با همسرم رفتم جوری که اون نمی دونست من قبلا اونجا رفتم همه اون چیزی رو که بینمون اتفاق افتاده بودو گفت اما نه دلیل قانع کننده ای برای خرج کردن بیش از حد پولاش اورد نه قبول کرد حشیش میکشه هیچی دکتر گفت برو ازمایش thc برای اعتیاد بده گفت باشه اما حالا میگه نمی رم تو چرا به من اینقدر شک داری خلاصه که کلافم همش انکار می کنه موندم باهاش چیکار کنم از یه طرف اصلا امادگی طلاقو ندارم همش احساسم باهام حرف میزنه تا منطقم
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
شما وارد این زندگی شدید و برای طلاق هم وقت زیادی دارید یه مدت دیگه هم صبر کن و پیش مشاور برو تا شما رو راهنمایی کنه تا شوهرت رو راضی به درمان کنی در این مدت هم می تونی به احساساتت غلبه کنی و منطقی فکر کنی
کار نشد نداره!!!!
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
وای خدایا به خودت پناه می برم این قبل ازدواج اینم بعدش به نظرم یه پیام به مدیر بدی بهتره
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
زندگي دوران عقد با زندگي كه زير يك سقف مي ريد زمين تا آسمون فرق مي كنه. مشكلات خيلي بيشتر از ايني كه هست مي شه. يه كمي منطقي تر تصميم بگيريد. لطفاً احساسات رو كنار بگذاريد.
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
سلام بچه ها امروز برای بار دوم باهاش رفتم دادگاه اما بازم بهونه اورد همیشه نفرینم میکنه که تو منو به این روز اوردی اما من همیشه براش ارزوی خوشبختی کردم دیروز باهم که صحبت کردیم گفت من نمی تونم چنین زن لجباز و غدی رو تحمل کنم می خوام ازت جدا شم چون کلاهبرداری و اونی نیستی که من می خوام حرفام دیگه هیچ تاثیری روش نداره خلاصه رفتیم کارشناس دادگاه دیر اومد گفت من نمی تونم بمونم تو باش کاراتو بکن برو پزشکی قانونی منم بهش گفتم تنهایی توانشو ندارم گفت زن زندگی نیستی چه مالی چه روحی بهم ضرر زدی گفتم خوب خودتو اینقدر اذیت نکن داریم جدا مشیک گفت اره تو همینو می خوای از اول می خواستی تنها باشی گفتم اگه اینو می خواستم چرا باهات ازدواجکردم گفت حتما می خواستی اسمم تو شناسنامت باشه گفت کلاهبرداری گفتم من اگه می خواستم کلاهبرداری کنم با پسری که نه توانایی مالی داری نه خانواده نه تحصیلات ازدواج نمی کردم تازه الانم دارم توافقی ازت جدا میشم گفت اصلا من تورو طلاق نمی دم ببینم می خوای چیکار کنی خلاصه گذاشتو رفت منم الان تو شرکتم امتحانامم شروع شده دیگه نمی دونم چیکار کنم می خواستم بدونم اگر من خودم تقاضای طلاق بدم و احضاریه براش بره و نیاد دادگاه حکم طلاقو صادر می کنن 4 ماه که وضعم اینجوریه می خوام دیگه برا زندگیم هدف داشته باشم من محکومم به چیزی که اصلا حقم نیست تو رو خدا بگید چیکار کنم تازه 4 شنبه هم تولدش ولی حیف ...........
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
روان درمان و روانکاو می تواند به همسر شما کمک کند و این کار نیاز به دارو و گفتگوی تخصصی دارد . ما هیچکدام نمی توانیم کمکی به غیر از شنیدن حرفهایتان و همدردی بکنیم . سریع اقدام کنید . مسئله اعتیاد از همین جاها شروع می شود و متاسفانه به جهت اتفاقاتی که در مغز می افتد ادامه می یابد
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
سلام بچه ها وقتی که فهمیدم همسرم مواد مصرف میکنه تو اینترنت سرچ کردم و رسیدم به گروهی که معتادین رو درمان میکنن (کنگره60) از حدود دو ماه پیش وارد کنگره شدم بدون همسرم و اینکه چه جوری کاری کنم که همسرم به فکر درمانش بیفته اول خیلی منو اذیت می کرد و می گفت تو همیشه از جمع خوشت میاد غریبه پرستی و از این حرفا و فایده نداشت تا اینکه از مامانم خواستم که ازش بخواد بیاد منو طلاق بده چون دیگه فایده نداشت این ارتباط نمی دونم بخاطر اون تهدید بود یا........ خلاصه بهم گفت میام کنگره منم بهش گفتم هیچ زوری در کار نیست چون ادم تا خودش نخواد هیچ فایده ای نداره خلاصه مشاوره شد و درمانشو در حال حاضر شروع کرده و خدا رو شکر علاقه نشون میده البته گهگاه میگه من با ادمای اونجافرق میکنم یا فردا هی بمن نگی من تو رو خوب کردی و.... خوب اخه خیلی از ادمایی که میان اونجا در حقیقت به اخر خط رسیدن و من همیشه میگم بهش کهببین خدا چقدر دوست داشته که قبل از اینکه به اخر خط برسی راه بهت نشون داده راستش با اون رفتاری که خونوادش با من کردن خیلی ازشون دلخورم چون به من گفتن تو دیونش کردی در صورتی که اصلا اونا نمی دونن که پسرشون مصرف مواد داره اما من می دونم که یه روزی می فهمن که با من به اشتباه برخورد کردن و الان تنها چیزی که برام مهم سلامتی همسرم نه چیز دیگه اما هنوز اون پر توقع و عصبیه گهگاه که امیدوارم با درمانش روز به روز بهتر شه
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
خدا رو شکر عزیزم.
سعی کن به همسرت نشون بدی که بهش اعتماد داری و تنهاش نمیذاری . این خیلی مهمه. امیدوارم به زودی زود بهبودی کامل همسرت رو تو سایت اعلام کتی. موفق باشی<a href="http://www.sweetim.com/s.asp?im=gen&lpver=3&ref=11" target="_blank"><img src="http://content.sweetim.com/sim/cpie/emoticons/000202B2.gif" border=0 ></a>
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
سلام
من بهتون تبریک می گم که انقدر به زندگگی و همسرتون اهمیت می دیدن و بخاطر عشق به همسرتون دارین کمک اش می کنین
مطمئن باشین یه روزی جوابه خوبیاتونو می گیرین
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
ممنون الینا و بلوم عزیز منم امیدوارم در تمام مراحل زندگیتون موفق باشین
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
شب تاریک عزیز، بهت تبریک می گم، چون کنگره 60 خیلی از لحاظ روحی و فکری به انسان کمک می کنه. من مطمئن هستم که اگه همسرت این راه رو ادامه بده از هر لحاظ روی زندگیتون تأثیر مثبت خواهد داشت.
:72:
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
شب تاریک عزیز:
شما اگه واقعا شوهرتو دوست داری باید بدونی کار بسیار سختی در پیش داری و باید وقت زیادی روی این کار بذاری اما بالاخره جواب می گیری. پکبار یک روانپزشک می گفت وقتی کسی خودکشی می کند در مراحل بالای افسردگی است. می گفت نباید توی خونه قرص یا تیغ یا هر چیز محتملی رو در دسترس این افراد بذارید. تنهایی هم نذار بیرون بره . در اولین فرصت با یک روانپزشک مشورت کن . اگه میگه قرص نمیخورم مجبورش میکنند در بیمارستان یک مدت بستری بشه این کار به ترک احتمالی حشیشش هم کمک می کنه. توی این راه اگه خانوادش بهت کمک کنند خیلی خوبه. اما سعی کن توی این شرایط اونو نرنجونی و یه کم بیشتر بهش بها بده چون مشکل داره.
حتما به روانپزشک مراجعه کن.من یک توصیه دیگه هم دارم که عنوان تاپیکتو به روز روشن تغییر بده چون هر شب تاریکی یک روز روشن در پی داره پس به خدا توکل کن و از او یاری بخواه
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
ممنون از شاد عزیز و ویونا اما به نظر من ویونای عزیز با محدود کردن همسرم کار بدتر میشه چون اون خودش باید به این نتیجه برسه با تهدید و پیگیری تو کاراش کار خراب میشه ادمارو باید ازاد گذاشت تا خودشون به نتیجه مطلوب برسن بامحدود کردنش کار خرابتر میشه نه اینکه اصلا حواسم بهش نباشه نه اما زیاد پا پیچش بشم کار بدتر میشه به نظر من اون ادمی که تو یه چار دیواری خودشو محبوس کرده و میگه من کاربدی نکردم هنر نکرده بلکه اون ادمی موفق که تویه محیط خراب هم سالم بمونه یعنی اونقدر اراده داشته باشه تا بدون چی به صلاحش بازم ممنون ای دیمم حتما عوض میکنم
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
منظورم این نبود که مواظبش باشی که حشیش نکشه من برای جلوگیری از خودکشی (خدانکرده) این حرف رو زدم چون افراد اینچنینی به محض تنها شدن فکرهای مخرب بیشتری در ذهنشون میاد یا حتی ممکنه برا جلب توجه دست به چنین کاری بزنند و اونوقت....
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
سلام عزیزم
نصیحت خواهرانه ایی بهت دارم واینکه با حلوا حلوا کردن دهان آدم شیرین نمیشه!!!
یک تلنگری به همسرت بزن البته اگه ایشونم شما را دوست داره ...ازش بخواه به مریضی اش اهمیت بده به حرفهای دکترش واگر بخواهد بی اهمیتی بکند وانکار کند تهدید به جدایی بکنش...عزیزم حرف یک روز دوروز نیست فعلا آتش دوست داشتنت تند هستش اما بعدیک عمری می تونی بازم این حرف وبزنی ؟؟اگه خودش حاضر به پذیرفتن باشد شما هم خب کمکش کن اما اگر قبول نکند این کمکهای شما هیچ سودی ندارد جز اینکه حال شما بدترشود!!چون حرصی را که باید خودش بخورد شما میخواهید حرص کنید...احساسی تصمیم نگیر وعاقلانه فک کن وتصمیمت را بگیر بالاخره پس فردا پای یک بچه ایی هم این وسط باز میشه ونباید این وضع ادامه داشته باشد.
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
دوست خوبم من بر خلاف دلداده عزیز معتقدم حالا که شروع کرده به هیچ وجه و در هیچ زمینه ای ناراحتش نکن اجازه بده حالش بهتر شه بعد فقط مواظب باش تا مطمئن از تغییراتش نشدی و حالش کامل خوب نشده بچه دار نشی اون الانبیشتر از هر چیز به محبت و توجه تو احتیاج داره انشا الله که موفق بشید و زندگی خوبی در انتظارتون باشه
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
سلام دوستای عزیز من ایدیمو عوض کردم از شب تاریک شدم روز روشن .خوشبختانه همسرم درمانشو شروع کرده و داره ادامه میده و دو هفته ای میشه که اومدیم سر خونه زندگیمون البته فعلاعروسی نمیگیریم تا من و اون ببینیم واقعا میتونیم یه عمر در کنار هم باشیم یا نه یه مشکلی داشتم و اون اینه که خانوادم دارن از شهرستان میان و با اون اتفاقاتی که برام افتاده همسرم از دست پدرم دلخور میگه چرا اون شبی که ما با هم دعوا می کردیم پدرت بهم گفت تو زندگی دخترمو سیاه کردی و باید اون از من عذر خواهی کنه چه پرتوقع؟ اخه یکی نیست بهش بگه مامانتواومد وسایلتو جمع کرد برد یه تیکه طلایی هم که به من داده بود ورداشت بردو سکه هایی که پدرم بهمون دادو عطری که همسرم برام خریده بود همونجا گم شد و مادرش هزارتا دری وری به من و خانوادم گفت تنها چیزی که خانواده من بهش گفت این بود که روزگار دختر مونو سیاه کردی و جالب اینکه که قبلا میگفت توشهامت نداری اما اون اگر شهامت داشت اعتیادشو به خانوادش می گفت و اونها میفهمیدن که من بی تقصیر بودم و بجای اینکه اون از خونوادم دلجویی کنه انتظار داره پدر من اینکارو بکنه بهنظر شما من چه جوری میتونم راه درستو در پیش بگیرم من خانوادمو خیلی دوسشون دارم و میدونم خانوادم از خیلی چیزا بخاطر دوس داشتن من گذشتن و انتظار همسرم کاملا بیجا اما نمی دونم چه جوری بهش این نکته رو یاداور شم که جبهه نگیره
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
شماها قرار نیست یه من کمک کنید
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
به نظر من بهتره شما با سیاست برخورد کنید، مثلا یه روز که حالش خوبه بگین خوشحالید که با هم هستین و هر دو تون به خاطر زندگیتون از حرفهایی که شنیدین می گذرید فقط به خاطر اینکه همدیگه رو دوست دارید. بگین من به تو افتخار می کنم که به من درس گذشت رو دادی اگه تو نبودی من نمی تونستم حرفهایی که تا الان شنیدم رو فراموش کنم و ببخشم..
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
روزن عزیز من بخاطر اون از خیلی چیزا گذشتم از دیپلم نداشتنش از بیکاریش از اعتیادش اما از خانوادم نمیگذرم چون کارایی کردن برام که من شرمنده اونام در صورتی که خانواده ایشون تنها کاری که کردن بجای اینکه نگران بچشون باشن سروصدا راه انداختن و هزارتا بدوبیراه گفتن من از خودم بخاطرش گذشتم اما از خانوادم نمیتونم حالا نوبت اونه من تا کی در برابر خانوادش و بلاهایی که سرم اوردن سکوت کنم اون باید یه تکونی بخودش بده نه اینکه پرتوقع تر شه
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
سلام بچه ها امیدوارم عیدبهتون خوش گذشته باشه برا من که بخصوص روزای اول خیلی بدبود حتی تصورشم برام سخت بود اخرین پنجشنبه من بازم کتک خوردم نمیگم اصلا بی تقصیر بودم اما اصلا من بد توجیهی برای عمل زشت کتک زدنش نبود من خانوادم از شهرستان اومده بودن واز همسرم می خواستم که بیاد ببینتشون که اون هم میگفت چون پدرت به من گفته روزگار دخترشو سیاه کردم ازش دلخورم و نمیام خلاصه من خیلی ناراخت بودم که پنجشنبه که از چهارشنبش باهم حرف نمیزدیم خواست بره بیرون که من گفتم کجا میری منو تنها میزاری که دعوامون شد و کتک کاری کردیم و منم بهش گفتم که خانواده تو هستن که روزگار منو سیاه کردن و خلاصه ایندفعه منم زدمش گفت اره زنگ بزن به پدرت بگو منو نمی خوایو از این حرفا منم زنگ زدم و پدر و مادرم اومدن خونمون پدرم که خیلی از دستش دلخور بود گفت این بود خوشبخت کردن دختر من مگه من غیر این چی ازت خواستمو ........و مامانم به مادرش زنگ زد گفت این پسر دسته گلتونو بیاین تحویل بگیرید و اینکه پسرتون اعتیاد داره و مادرش به مامانم گفته بود خودتون دخترتونو ببیرد ازمایش ببینید ....تا اینکه پدرم گفت برو از خونه بیرون که نرفتو ما زدیم بیرون اولین عیدیمو از دست عزیزترین کسم گرفتم اونم چه عیدی که تا دو روز نمیتونستم از جام تکون بخورم و تمام بدنم درد می کرد و کبود شده بود خلاصه این از عیدمون من بهش اس ام زدم که چهارشنبه5 فروردین بیا دادگاه من دیگه نمی خوام باهات زندگی کنم که بازم گفت نه نمیام خلاسه باهم اشتی کردیم و بعد از چندروز اونم مادرم ازش خواست که بیاد و با پدرم آشتی کنه اونم اومد و رابطش با خانوادم بهتر شده اما من خودم انگیزمواز دست دادم همیشه پر توقع و تو هر دعوایی منو مقصر می دونه منم بهش میگم اگه منو نمی خوای خوب منو طلاق بده اما اینکارم نمیکنه نه اعتیادشو قبولداره نه رفتارشو میگه تو همش دنبال بهانه ای و میخوای با من بجنگی اما اصلا اینطور نیست نا شکری نمیکنم رابطمون در حال حاضر خوبه اما انگیزه زندگی کردنو ازم گرفته اصلا نمیدونم منی که این همه خواستگار داشتم چطور با این مرد ازدواج کردم البته زمان آشنایی خوب میگفتم اگه مهندس نیست خوب پاک و مهربونه که معتادو دست بزن از آب در اومد خلاصهاین از تعطیلات عیدم به نظر شما با چنین آدمی چطور باید برخورد کرد
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
دوست خوبم سلام به نظر من تو باید با درایت و سیاست بیشتری با همسرت رفتار کنی؟
ببین تو اول باید این موضوع رو در نظر بگیری که چقدر همسرت و زندگیت رو دوست داری؟ ببین همسرت چه ویژگی های مثبتی داره و اون ویژگی های چقدر برای تو ارزش دارن، تو باید حالا تصمیمت رو بگیری و اگر واقعا قصد داری که با همچین مردی زندگی کنی باید روش برخوردت رو باهاش عوض کنی؟ باید خودت و رفتارت و نگاهت رو نسبت به زندگیت و روش ها و کارهایی که در قبال ایشون و در قبال این زندگی انجام می دی رو سنجیده تر کنی؟
حتما حتما با یک مشاوره خوب صحبت کن؟ با همین شماره 148 تماس بگیر، و کد 49 صحبت کن و مشکلت رو عنوان کن!
چون به نظر من مردی که توی دوران عقد بخواد و به خودش اجازه بده که دست روی همسرش بلند کنه باید یه کم با دقت و درایت بیشتری روش فکر کرد
زود تصمیم نگیر و بیشتر فکر کن
امیدوارم موفق باشی!
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
سلام بچه ها امیدوارم عیدبهتون خوش گذشته باشه برا من که بخصوص روزای اول خیلی بدبود حتی تصورشم برام سخت بود اخرین پنجشنبه من بازم کتک خوردم نمیگم اصلا بی تقصیر بودم اما اصلا من بد توجیهی برای عمل زشت کتک زدنش نبود من خانوادم از شهرستان اومده بودن واز همسرم می خواستم که بیاد ببینتشون که اون هم میگفت چون پدرت به من گفته روزگار دخترشو سیاه کردم ازش دلخورم و نمیام خلاصه من خیلی ناراخت بودم که پنجشنبه که از چهارشنبش باهم حرف نمیزدیم خواست بره بیرون که من گفتم کجا میری منو تنها میزاری که دعوامون شد و کتک کاری کردیم و منم بهش گفتم که خانواده تو هستن که روزگار منو سیاه کردن و خلاصه ایندفعه منم زدمش گفت اره زنگ بزن به پدرت بگو منو نمی خوایو از این حرفا منم زنگ زدم و پدر و مادرم اومدن خونمون پدرم که خیلی از دستش دلخور بود گفت این بود خوشبخت کردن دختر من مگه من غیر این چی ازت خواستمو ........و مامانم به مادرش زنگ زد گفت این پسر دسته گلتونو بیاین تحویل بگیرید و اینکه پسرتون اعتیاد داره و مادرش به مامانم گفته بود خودتون دخترتونو ببیرد ازمایش ببینید ....تا اینکه پدرم گفت برو از خونه بیرون که نرفتو ما زدیم بیرون اولین عیدیمو از دست عزیزترین کسم گرفتم اونم چه عیدی که تا دو روز نمیتونستم از جام تکون بخورم و تمام بدنم درد می کرد و کبود شده بود خلاصه این از عیدمون من بهش اس ام زدم که چهارشنبه5 فروردین بیا دادگاه من دیگه نمی خوام باهات زندگی کنم که بازم گفت نه نمیام خلاسه باهم اشتی کردیم و بعد از چندروز اونم مادرم ازش خواست که بیاد و با پدرم آشتی کنه اونم اومد و رابطش با خانوادم بهتر شده اما من خودم انگیزمواز دست دادم همیشه پر توقع و تو هر دعوایی منو مقصر می دونه منم بهش میگم اگه منو نمی خوای خوب منو طلاق بده اما اینکارم نمیکنه نه اعتیادشو قبولداره نه رفتارشو میگه تو همش دنبال بهانه ای و میخوای با من بجنگی اما اصلا اینطور نیست نا شکری نمیکنم رابطمون در حال حاضر خوبه اما انگیزه زندگی کردنو ازم گرفته اصلا نمیدونم منی که این همه خواستگار داشتم چطور با این مرد ازدواج کردم البته زمان آشنایی خوب میگفتم اگه مهندس نیست خوب پاک و مهربونه که معتادو دست بزن از آب در اومد خلاصهاین از تعطیلات عیدم به نظر شما با چنین آدمی چطور باید برخورد کرد
-
RE: اخر فهمیدم حشیش میکشه باورم نمیشه حالا چه کنم؟
شب تاریک عزیز به نظر من خونسردیت را حفظ کن چون نیازی نیست با27 سال سن خودتو داغون کنی تو تازه اول راهی .با شوهرت پیش یه دکتر خوب وحاذق برو در ضمن از مشاوره هم غافل نشین . امیدوارم نتیجه بگیرین . هیچ وقت نا امید نشو و از یاد خدا هم غافل نشو امیدوارم شب تاریکت طلوعی زیبا داشته باشد