به اين تازه وارد ساده كمك كنيد تا زندگيش خراب نشه!!

با سلام و احترام من دختر 20 ساله اي هستم كه دو ساله كه عقد كردم ولي هنوز عروسي نكرديم و به خاطر كار و دانشگاه مجبورم خونه مادر شوهرم كه در يك شهر ديگه است با همسرم زندگي كنم تا وقتي كه عروسي كنيم . شوهرم مرد سنگين آروم و مغروريه ... من آدم برون گرا ولي اون درون گراست من دوست دارم شوهرم با كلام خيلي بهم محبت كنه ولي اون مي گه از اين چرت و پرت ها و لوس بازي ها بدم مي ياد حتي وقتي ازش مي پرسم دوسم داري يا نه جواب نمي ده در ضمن همسرم خيلي كم صبر و عصبي تا اشتباهي ازم سر ميزنه بهم فحش مي ده و توهين ميكنه بارها باهاش حرف زده و ازش خواستم به من توهين نكنه اما مي گه آدم باش تا باهات خوب باشم... من خيلي اذيت مي شم ار خانوادم هم دور هستم و جز همسرم از كسي ديگه محبت نمي بينم خواهش ميكنم كمكم كنيد؟؟؟؟ من شاغلم و عصر ها هم دانشگاه هم و همسرم شب كاره و چند ساعتي بيشتر همديگرو نمي بينيم چند روزه كه به دليل مهمان داشتن 5 روزه كه پيش هم نخوابيديم وقتي بهش مي گم خيلي احساس كمبود مي كنم مزينه به در شوخي و مي گه واي... بهش كه مي گم جوابمو بده كه آيا تو هم مثل من اذيت هستي يا نه مي گه اعصابمو نريز بهم ... بهش sms ميدم ولي جواب نمي ده وقتي ازش مي پرسم مي گه من حوصله اين لوس بازي هارو ندارم من خيلي تحت فشار هستم خواهش ميكنم جوابمو بدين؟؟؟؟؟؟ ديگه به جايي رسيده كه همش خواسته هامو ميگم اون ميگه تو شوهري مي خواستي كه 24 ساعته پرستشت كنه اگه به اين رفتارت ادامه بدي طلاقت ميدم !!!!!!!!!در ضمن من عاشق همسرم هستم.

گلی خانم عزیز..
خوش اومدی..
میشه کمی هم رجع به همسرت توضیح بدی؟؟
چند سالشه ؟ چه کار میکنه؟ ساعات کاذی اون چه طور هست؟؟

همسرم 26 سالشه . ديپلمست و ساعت كاريش از 11 شب تا 10 صبحه معمولاً با عمل بهم محبت ميكنه ولي چون بهم توجه نداره مخصوصا تو جمع احساس ميكنم ديگران رو به من ترجيح ميده .

سلام دوست عزيز
من فكر مي كنم كه همسر شما جزء مردان متعصب مي باشند و از اينكه در حضور ديگران به شما محبت كنند خيلي خوششان نمي آيد .شما خودتان مي گوييد كه محبتش را با عمل ثابت مي كند.پس بي محبتي يا كم محبتي ندارد فقط شيوه ابراز آن به گونه اي كه دلپسند شما باشد نيست .سعي كنيد همسرتان را درك كنيد و به عقايدش احترام بگذاريد .شما تازه اول راه زندگي هستيد و يقينا مي توانيد شرايط را به گونه اي كه دلخواه خود هست تغيير بدهيد فقط كافيست كمي صبر كنيد و تدبير كافي داشته باشيد.مدام از همسرتان به خاطر شيوه هاي مختلفي كه دارد گلايه و شكايت نكنيد اين امر برايش عادي مي شود.
سعي كنيد كه عصباني نشود تا دهان به فحش و ناسزا باز كند و حتي اگر عصباني شد شما كوتاه بياييد و سكوت كنيد مطمئنا وقتي شما سكوت كنيد ديگر فحش نمي دهد او هم ساكت مي شود.خوتان بايد به گونه اي رفتار كنيد كه او هم دوست داشته باشد.
به خدا توكل كنيد و از او بخواهيد كه ياريتان كند .[/font]font=Tahoma]

سلام گلی خانم
سعی کن بفهمی شوهرت از چه طریقی تحریک میشه؟ از اون طریق وارد شو. وقتی میدونی که گفتن تاثیری نداره پس زیاد خودتو کوچیک نکن. اگه راهشو پیدا کنی اون خودش به این کار رو میاره.
بعضی مردا غرورشون اجازه نمیده تو جمع به همسرشون ابراز علاقه کنن که البته خوب نیست ولی باید با این قضیه کنار بیای تا کم کم بتونی تغیراتی رو که میخوای به مرور زمان ایجاد کنی.

عزیزم هیچ مردی از یه زن دائم نالان و شکست پذیر خوشش نمی یاد البته من اینو از صحبتاتون برداشت کردم بنابر این بجای اینکه مدام بهش ابراز علاقه کنین زندگی کنین! اگه یه خورده ببینه که سرتون رفته تو کارهای خودتون و مدام به اون توجه ندارین خودش میاد جلو.( نکته : اگه خواستین اینطور باشین : 1 - کارهار رو حتماً دقیق و مرتب انجام بدین تا این بی توجهی شما رو به حساب یه بی توجهی به همه چیز قلم داد نکنه. 2 - اگه ایشاا.. جواب داد به محظ اینکه اومد جلو بلافاصله روند قبلی رو پیش نگیرین. تا اون هم پشیمون نشه) موفق باشین

سلام دوست عزيز. به نظر من انقدر وابستگيتو به شوهرت نشون نده. سعي خودت بكن كه تو هم مثل اون بشي. بهش بي توجه باش در حاليكه دوستش داري. اون كارهايي رو كه تا به امروز انجام مي دادي يه كمي كمترش كن. بذار بفهمه كه چفدر به تو احتياج داره. از اينكه كم همديگر رو مي بينيد پيشش چيزي نگو. بذار فكر كنه براي تو مهم نيست. بيشتر سمتت مي ياد. سعي كن كمتر همديگر رو ببينيد تا احترام هاي از دست رفته برگرده.

دوستاي عزيزم به خاطر كمك هايي كه كردين ممنون برام دعا كنيد

گلي خانم نذار شوهرت بفهمه كه چقدر بهش وابسته اي ديگه اس ام اس نده ، هر زماني احساس تنهايي كردي به خواهرت * دختر عمو و خالت ااس ام اس بده يه كم كه بي توجه بشي اون مياد سمت تو.همه مردها همينطوري هستن

طراوت عريزم خيلي ممنون كه جواب دادي سعي ميكنم كه اين كارو كنم ولي من خيلي نازك دلم باور كن اصلا طاقت نمي يارم كه بهش كم توجهي كنم ولي اين بار ميخوام عزم جدي داشته باشم.

دوستاي عزيزم خواهش ميكنم اگر مشكل منو خونديد جوابمو بدبد من خيلي به كمك شما احتياج دارم.

عزیزم به نظر من این اصلا درست نیست که شما تو دوران عقد رسما داری با همسرت زندگی می کنی ! راهی نداری که توی این دوران خانه مادر شوهرت نباشی ؟؟؟
یا اگه مجبوری چرا عروسی نمی کنین ؟؟؟
یک سوال خصوصی دیگه هم دارم اگه دوست نداشتی جواب نده. ( شما الان با هم عروسی کردین ؟؟؟ )

گلی عزیزم..
من هم دقیقا سئوالات نازنین رو از شما داشتم....
شما قبل از ازدواج با کی زنذگی میکردین؟؟؟
هنوز خیلی زوده که زیر یک سقف باشین؟؟ آیا راهی نیست تا این دوران را در خونه جدا بگذرونی..؟

گلي جان
همونطور كه خودت هم گفتي همسرت آدم برون گراييه و اين محوري ترين خصوصيتشه ، چرا كه همه رفتارهايي رو كه گفتي همه به همين نوع از شخصيتش بر ميگرده ، حالا بهتره شما هم يك كم مثل خود ايشون رفتار كنيد ، يعني دقيقا همين رفتارشو تو انجام بده ، زياد به دست و پاش نپيچ ، يه جورايي بذار اون پيشقدم بشه ؛ فقط يه كوچولو دندون رو جيگرت بذار درست ميشه ، راحت بهت بگم بذار اون عشقت رو گدايي كنه نه تو !!!!!!!
مردها اگه يه مدت ازشون فاصله بگيري بعد يه مدت خواهي ديد كه چه طور تشنه محبت ميشن و ميان طرف زنشون . پس بذار اينبار اون اينكارو بكنه و بياد طرف تو . اگه اين كاري رو كه بهت گفتم و درست و با سياست انجام بدي خواهي ديد كه همه چيز و به نفع خودت تموم كردي .

شما که دارید باهم زیر یه سقف زندگی می کنید پس مشکل تهیه خونه رو ندارید چرا یه جشن مختصر نمی گیرید تا مشکل عروسی رو نداشته باشید؟
ببین خانم من مدت زیادی نیست که عقد کردم ولی روش ماندگار رو امتحان کردم اگه بگم معجزه کرده اغراق نکردم!!!
من فکر می کردم یه اجباری هست که هر موقع نامزدم خواست در اختیارش باشم تا حدی که خودم رو براش یه همخواب می دیدم نه چیز دیگه ای در صورتیکه این غلط بوده شما هم می تونید خواسته ای داشته باشی او نامزد شماست نه خدای شما!!! با اینکه خیلی دوستش داری ولی اول خودت رو دوست داشته باش
چرا دارید با مادر شوهرت زندگی می کنی در حالیکه هنوز عقدید؟

دوستاي عزيزم از همتون ممنونم
اما من به خاطر كار و درس مجبورم تو اين شهر باشم در ضمن همسرم مي گه من هنوز آمادگي ازدواج ندارم چون بايد حتما خونه بخرم و آدمي نيستم كه توي خونه مستاجري زندگي كنم وقتي هم كه با هاش در اين مورد حرف مي زنم بحثمون مي شه و ميگه هميني كه هست...
در ضمن نازنين عزيز در مورد سوال شما
(ما هنوز ازدواج نكرديم!!!!!!!) در مورد دوري و فاصله گرفتن يك كم بيشتر توضيح بدين آدم خنگي نيستم ولي خيلي كم تجربه ام ميترسم از طرف ديگه ي بوم بيفتم براي همتون آرزوي خوشبختي دارم.

شما قبل از اينكه عقد كنيد كجا زندگي مي كرديد؟ تو دوران عقد اصلاً صلاح نيست كه عروس بيشتر از يك روز خونه مادرشوهرش بمونه. هر چه قدر هم كه مادرشوهرش خوب باشه. چون يكسري احتراما از بين مي ره. اصلاً كار درستي نمي كني كه همش خونه مادرشوهرتي. جدا شو. فاميلي، كسي رو اونجا نداريد؟ از نظر من تو دوران عقد زن و شوهر هم نبايد زياد همديگر رو ببينند. اين نظر شخصي من بود.

عزیزم به نظر م هم درست نیست که مدام خونه مادرشوهرت باشی . حالا هر کجای ایران که باشی فرقی نداره . بالاخره شای به بوی خودشون نیارن اما مطمئن باش تو دلشون از این حرکت راضی نیستن. احترام خودت رو حفظ کن . فکر کن اگه خونه همسرت تو اون شهر نبود و دانشجو بودی چکار میکردی همون کار رو بکن. در ضمن منظور دوستان از فاصله گرفتن فکر میکنم این باشه که مدام پا پیچش نشی . زندگی خودت رو بکنی . درس ، خرید، رسیدگی به کار های عقب مونده و... هر چیزی به غیر از اینکه مدام به همسرت بگی چه کار میکنی ؟ کجایی؟ چه خبر ؟ و ...

عزیزم من هم با نظر دوستان موافقم، نباید در دوران عقد با همسرت و خانواده ایشون زندگی کنی، سعی کن از اونها جدا بشی، نمیتونی خوابگاه بگیری؟
:72:

گلي جان نميتوني بري خوابگاه دانشجويي؟در اين مورد با مادرت حرف بزن و بگو كه نميخوايي تا جشن عروسيتون با مادرشوهرت توي يه خونه باشي ، يه جوري راضيشون كن از اونجا بري...اگه از همسرت دور بشي بهتره و اون مياد سراغت.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط گلي خانم

همسرم مي گه من هنوز آمادگي ازدواج ندارم چون بايد حتما خونه بخرم و آدمي نيستم كه توي خونه مستاجري زندگي كنم وقتي هم كه با هاش در اين مورد حرف مي زنم بحثمون مي شه و ميگه هميني كه هست...

---

با این گرونی فکر میکنید اگه دو سال دیگه هم نامزد بمونید می تونید خونه بخرید؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط گلي خانم

دوستاي عزيزم خواهش ميكنم اگر مشكل منو خونديد جوابمو بدبد من خيلي به كمك شما احتياج دارم.

---

سلام!
بااينكه تازه خودمم تازه واردم،
اما تجارب بسيارتلخي
درتمام زندگي ي مجردي ومشترك دارم.اون تجارب ديگه به دردخودم نميخورن؛
اماشايدبدرد افرادي بخوره كه يادرآغاز راهند،يادرميانه ي راه؛حاضرم رايگان دراختيارتون بذارمشون،
درصورتي كه بيهوده ولخرجيش نكني!
اغراقي دركارنيست.
ميتوني بپرسي درخدمتم.
درضمن مشاور قابلي هم هستم؛
به جرئت ميگم.
مشكلتون خيلي قابل حله.
به خودتون سخت نگيريد.

zhar گرامی لطفا تاریخ تاپیک و آخرین پست را دقت کنید!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی دل

zhar گرامی لطفا تاریخ تاپیک و آخرین پست را دقت کنید!

---

ببخشيد!
ممنون از تذكرتون؛