تصمیم به جدایی از همسرم رو دارم ...

سلام دوستان،
۱.۵ سال پیش در این فروم به دلیل مشکلات با همسرم و دروغ گویی ایشون برای چندین سال ازتون کمک خواستم .
https://www.hamdardi.net/i/domains/h...ead-47591.html

الان دیگه تصمیمم رو برای جدایی گرفتم و قطعی هست ..
با دروغ هایی که گفته هیچ اعتمادی بش ندارم و هیچ علاقه ای هم بش ندارم ...

وقتی گفتم می خوام جدا بشم ازش ، اول که خونه ام رو که به نامش زده بودم به نامم زد و بعدش هم ۱۱۰ سکه مهریه ر‌و بخشید ...
به پدر و مادر خودم و پدر و مادر زنم هم گفتم چکارهایی زنم این چند سال بام کرده بود و با خانواده زنم قطع رابطه کامل کردم .

الان مثله اولش که فهمیده بودم ازش متنفر نیستم .
اما بازم هیچ علاقه ای بش ندارم و هیچ اعتمادی هم بش ندارم ..

به من می گه به خاطر دو تا بچه کوچک مون زندگی کنم باش و حرف طلاق رو که می زنم شروع می کنه به گربه کردن و التماس کردن من برای ادامه زندگی ...

اما من نمی خوام این زندگی رو ادامه بدم... علاقه ای به ادامه دادن زندگی مشترک ندارم و می خوام از این وضعیت بیرون بیام ...

البته این جدایی برای منم چالش زیاد داره ..
نگران خودم هستم و نگران بچه هام ...


نگران بچه ۳ ساله و ۵ ساله من چه آینده ای دارن و چطور بزرگ می شن !
الان شراکت با داداشم رو هم به هم زدم مغازه رو بش واگذار کردم و دارم براش کار می کنم و کار درست حسابی ندارم . البته حقوق خوبی از داداشم می گیرم . چون بیشتر کار فروش و حسابداری زمان شراکت هم با خودم بود .
می ترسم با دادن نصف مبلغ خونه ام به عنوان حق تسهیم چون درخواست طلاق رو می دم ، هیچ وقت دیگه خونه دار نمی شم ...
نمی دونم بعد از جدایی از همسرم ، اصلا می تونم با شرایطی که دارم دوباره ازدواج کنم و زنی بگیرم که مثله همسرم نباشه ؟؟
چکار کنم که همسرم متوجه بشه به نفع همه هست جدا بشیم و بیشتر التماس نکنه ...


ممنون می شم هر کسی تجربه مشابهی داشته یا چیزی به ذهنش می رسه منو کمک کنه

با سلام و احترام
بسیار متاسف ام از اینکه تاپیک قبلی اتان را بعد از اینکه بنده برای شما مطلب گذاشتم بدون هیچ بازخوردی رها کردید. و اکنون یک تاپیک جداگانه ایجاد کرده اید. در حالیکه دقیقا مسائلتان در امتداد همان تاپیک هست.
شما به درستی متوجه ضعف های همسرتان شده اید. اما آنچه که متوجه نشده اید و بهتر بگویم اصلا دوست ندارید متوجه شوید سهم خودتون و روش خودتون هست که باید بهسازی شود.
من در آخر تاپیک قبلی گفته ام که مسئله به این مهمی فقط و فقط وقتی می تواند به درستی حل شود که از راه درستی برای حل آن اقدام شود.
(منظورم از حل: هم می تواند طلاق باشد، هم می تواند بازسازی و ساختن زندگی باشد.)

اگر دقت کرده باشید. وقتی متوجه می شوید برای حل مسائل زندگی باید انرژی بگذارید و پیگیری کنید بهانه جویی می کنید. و فرار می کنید.
الان هم نه برای زندگی حاضرید اقدامی کنید، نه آسیب ها و هزینه های طلاق را می توانید تحمل کنید.

لطفا آخرین پست مرا در تاپیک قبلی مجدد مطالعه و اقدام فرمایید:

بعد ۶ سال فهمیدم همسرم چقدر بم دروغ گفته ......

سلام
خواستم تایپیک قبلی رو ادامه بدم ، اما قفل شده بود .

من نمی گم خودم هر کاری می کنم 100 درصد اوکی هست . اما واقعا از وقتی که فهمیدم توی 6 سال چه بلاهایی سرم آورده ، دیگه واقعا هیچ علاقه ای بش ندارم .
به نظرتون با کارهایی که چندین سال با من کرده ، حق ندارم دیگه بش علاقه مند نباشم ؟؟؟


این موضوع برام خیلی مهه .... کارهایی که توی 6 سال با من کرده ، اونم توی سخت ترین شرایط زندگی من ، باعث شده واقعا هیچ علاقه ای به این فرد نداشته باشم .... الان حق با من نیست ؟؟ هر کسی جای من بود هم علاقه اش از بین می رفت ..


به من می گه اصلا می خوای با هر کی دوست داری دوست بشو ، اما بذار من بچه هام رو بزرگ کنم و بچه ها پدر و مادر داشته باشن ...


من نمی تونم این جوری تحمل کنم ... منم می خوام یکی رو داشته باشم که بش علاقه داشته باشم تا باش زندگی کنم .... قکر می کنم حق من هست ....

واقعا توی این 1.5 سال خیلی اذیت شدم ... دیگه نمی تونم این شرایط رو تحمل کنم .. انگار روی زمین و آسمون هستم ..
اگه گذاشته بود همون موقع طلاق گرفته بودم ...

انقدر التماس کرد و گریه کرد و گفت عوض می شم و خونه رو به نامم زد و مهریه رو بخشید و .... که من تا الان اقدام نکردم ..

من زندگیم رو خودم ساختم و از صفر هم شروع کردم .. با اینکه 6 سال با هر بهونه ای اذیتم کرد و ازم پول بی حساب و کتاب گرفت ، باز تونستم یه خونه خوب جای خوب شهر بگیرم ...
دیگه برام زور هست که بخوام اونو بفروشم و نصف پول رو برای حق تقسیم اموال بدم به زنم و برم مستاجر بشم ....
اونم الان که دیگه حوصله کار پر ریسک با درآمد بالا رو ندارم تا دوباره پول خیلی خوب در بیارم و بتونم دوباره برای خودم خونه خوب بگیرم ....

ضربه ای به من زد که دیگه حوصله استرس چک برگشتی و خریدهای میلیاردی از کارخونه ها رو هم مثله قبل ندارم که با سرمایه 1 میلیارد مبلغ 20 میلیارد خرید کنیم و همش استرس پاس کردن چک های کارخانه ها و فروش رو داشته باشم ....
توی 35 سالگی خودم رو بازنشسته کردم و سهم خودم رو از شراکت مغازه به داداشم فروختم و پول رو توی بورس سهام طلا گرفتم و به عنوان یه کارمند دارم برای داداشم کار می کنم و دیگه استرس چک و پاس شدن چک و فروش و ... رو ندارم ...البته درآمدم هم شاید یک دهم شده ...
توی نظام مهندسی هم مهندس ناظر ساختمان هستم که انقدر وضع ساخت و ساز خرابه که اصلا نظام کار نیست ....


اما بازم مهم نیست ...
بچه ها رو گقته نمی خواد ازش جدا بشن .. بچه ها رو بش می دم و نفقه بچه ها رو هم بش می دم ...
نصف پول خونم رو هم بش می دم ....

خودمم نصف پول خونه رو می رم توی بورس طلا می کنم و می رم یه طبقه 4 آپارتمان بدون آسانسور 50 متری با قیمت کم برای خودم اجاره می کنم تا نخوام برگردم توی این سن خونه پدرم ...

فقط نمی دونم چکار کنم که زنم بی خیالم بشه ...
می گه جوانی اش رو پای من گذاشته ....
چی بش بگم دست از سرم برداره ...

اگه دوستش ندارم تقصیر خودش هست ...
حرف من درست نیست ؟؟؟ چرا باید تا آخر عمرم با کسی که دوستش ندارم باشم و تنها زندگی کنم ؟؟؟؟؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام و احترام
بسیار متاسف ام از اینکه تاپیک قبلی اتان را بعد از اینکه بنده برای شما مطلب گذاشتم بدون هیچ بازخوردی رها کردید. و اکنون یک تاپیک جداگانه ایجاد کرده اید. در حالیکه دقیقا مسائلتان در امتداد همان تاپیک هست.
شما به درستی متوجه ضعف های همسرتان شده اید. اما آنچه که متوجه نشده اید و بهتر بگویم اصلا دوست ندارید متوجه شوید سهم خودتون و روش خودتون هست که باید بهسازی شود.
من در آخر تاپیک قبلی گفته ام که مسئله به این مهمی فقط و فقط وقتی می تواند به درستی حل شود که از راه درستی برای حل آن اقدام شود.
(منظورم از حل: هم می تواند طلاق باشد، هم می تواند بازسازی و ساختن زندگی باشد.)

اگر دقت کرده باشید. وقتی متوجه می شوید برای حل مسائل زندگی باید انرژی بگذارید و پیگیری کنید بهانه جویی می کنید. و فرار می کنید.
الان هم نه برای زندگی حاضرید اقدامی کنید، نه آسیب ها و هزینه های طلاق را می توانید تحمل کنید.

لطفا آخرین پست مرا در تاپیک قبلی مجدد مطالعه و اقدام فرمایید:

بعد ۶ سال فهمیدم همسرم چقدر بم دروغ گفته ......

---

سلام
ممنون که برام وقت گذاشتید .... زندگی با این زن برام هیچ معنایی نداره که بخوام به مشاوره رفتن باش ادامه بدم ...
من نمی گم بی نقص هستم ...
اگه درست رفتار می کردم 6 سال اونم با شرایط سختی که اول زندگیم داشتم بازیچه زنم نمی شدم ...
اما خب ایشون هم نشون داد با این کارا که نه چیزی به نام وجدان داره و نه کوچک ترین ارزشی برای من و زندگی مشترک مون قائل هست ....

حالا الان به من می گه جوانی اش رو پای من گذاشته و می گه طلاق ازش نگیرم ... می گه بچه ها ضربه می خورن و به طلاق فکر هم نکنم ....
اما من چی ؟ مگه من آدم نیستم ؟ اصلا از این زن دیگه بدم می یاد ؟؟ چرا باید به زندگی باش ادامه بدم ... اگه از اون و زندگی باش بدم می یاد ، به نظرم 100 درصد مقصر خودش هست ...
تو هیچ فیلم سینمایی و سریالی هم ، کارهایی که این با من کرده رو ندیدم زنی سر شوهرش بیاره و برای اونا هم قفله ....
گناه من این بود که بش اعتماد کامل و صد در صد داشتم . بش ایمان داشتم و هر چی که می گفت باور داشتم و کل زندگیم رو وقف اون و بچه هام کرده بودم ....
این زن یک گرگ تو لباس میش هست ... می دونم بعدا هم توی هر شرایطی بتونی ازم سواستفاده کنه حتما انجام می ده ...

زندگی با این این زن برای من هیچ معنایی نداره ... اگه تا الان هم جدا نشدم به خاطر التماس هاش و بخشیدن خونه و مهریه و گریه کردن و خواهش اون بوده ....
اگه بعدا بخوام ازدواج کنم ، هم قبل از ازدواج خودم می یام مشاوره و هم بعد از ازدواج مرتب با زن آینده ام مشاوره می یام ... ( البته 35 سالم هست و فعلا به نظرم تا ده سال دیگه فکر ازدواج هم نکنم ..)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hasan575

سلام
ممنون که برام وقت گذاشتید .... زندگی با این زن برام هیچ معنایی نداره که بخوام به مشاوره رفتن باش ادامه بدم ...

---

با سلام و احترام
بله من متوجه هستم که شما تحت چه فشاری هستید، درک می کنم که اکنون علاقه ای به این زندگی ندارید، و حس شما قابل فهم هست که در تعارض هستید و می خواهید زودتر راحت بشوید، اما شما اصلا تصور درستی از مشاوره ندارید. مشاوره به معنی این نیست که بخواهید با او ادامه دهید و حتما زندگی را دوباره بسازید.
مشاوره اتفاقا برای حل این تعارض هاست و کمک به شما تا در مسیری که آرامش و رشد مستمر شما ست قرار بگیرید. یعنی مشاور به شما کمک می کند از این تعارض های کنونی خارج شوید. و تصمیمی که به نفع خودتون و فرزندانتان هست را بگیرید.

پس این قضاوت اشتباه هست که رفتن به مشاوره یعنی کوتاه آمدن و زندگی کردن به هر قیمتی.
مشاور کمک به شما می کند توانمندتر شوید، مسئول تر شوید، با مهارت تر شوید، تصمیم بهتر بگیرید، و خود را بهتر بشناسید و منافع بلند مدت خود را درک کنید و راههای رسیدن به آن را به صورت کاربردی بپیمائید.


هر چه هم شرایط سخت و خاص تر باشد، لزوم مشاور بیشتر هست.
همانطور که در بیماریهای جسمی، هر چقدر درد بیشتر باشد و بیماری سنگین تر، نیاز به پزشک بیشتر می شود.

امیدوارم تونسته باشم منظورم را رسانده باشم:72:

همسرم قبلا می گفت اگه جدا بشیم ، بچه ها رو می خواد خودش بزرگ کنه ...

الان می گه اگه جدا بشیم بچه ها رو نمی خواد و من مجبورم برم پول پرستار بدم و بعدش از صبح تا شب که سر کار هستم ، بچه ها رو با یک پرستار غریبه تنها بذارم ....


می گه به جای اینکه پول پرستار بخوام من بدم ، ازش جدا نشم و صبح تا شب بچه ها رو می گیره و هیچ خرجی هم برای من نداره ...


حتی می گه برو با یه زن دیگه آشنا بشو و حتی حاظر هست از خونه یک روزهایی بره تا با اون زن بیام خونم !!!


فکر می کنم زنم داره دروغ می گه بچه ها رو نمی خواد .... تا من بگم بی خیال طلاق بشم ...البته احتمال می دم بخواد یه مدت بچه ها رو بسپره به من تا من بگم برگرده باش زندگی کنم ...
می گه برو با زن دیگه ای آشتا بشو ، اما ببینه دارم چت می کنم با گوشی ، سریع نگاه می کنه ببینه با کی دارم چت می کنم ....


موندم با دو تا دختر بچه ۳ ساله و ۵ ساله بعد از جدا شدن از زنم چکار کنم و به پرستار هم نمی خوام بدم بچه هام رو !!!


چقدر باید ماهانه به پرستار بدم ‌.... بعدشم از سر کار باید سریع بیام خونه به بچه ها برسم ... دیگه کی وقت می کنم برای خودم زندگی کنم ... برای دو تا دختر بچه باید بش هم پدر و هم مادر ...


مشاوره که رفتم همون اوایل که فهمیدم همسرم چندین سال منو بازیچه خودش کرده بود ، بم گفت یا باید رابطه ات با همسرم خوب بشه یا باید ازش جدا بشی ...نمی شه یه بیمار بین حالت مرگ و زندگی بمونه و یک رابطه هم همین طور هست ...


الان مطمئن شدم حق با اون هست ... اما زنم هم خیلی سیاست داره و دست از سرم نمی داره ... مشاوره می خوام ببرمش ، فقط برای اینکه مشاوره یه حرفی بش بزنه دست از سرم برداره ....

من فقط یک سریال نگاه می کنم و یک سریال ترکی هست به نام لیلا ..
شخصیت نور رو که توش می بینم ، یاد زنم می افتم ...
هر هفته پنج شنبه ها پخش می شه این سریال ...
اعصابم داغون می شه وقتی می بینم نور هنوز می تونه با بد ذاتی کارش رو پیش ببره ...

از چت جی پی تی که پرسیدم که با زنم چکار کنم و مشکلاتی که باش داشتم رو بش گفتم ، این جواب رو بم داد ..


می‌فهمم که این موارد باعث شده هنوز تصمیم قطعی‌ات رو اجرا نکنی، اما بذار بهشون دقیق‌تر نگاه کنیم:

1. خونه رو به نامت زد و مهریه‌اش رو بخشید


این کارها شاید جبران بخشی از گذشته باشه، ولی سؤال اینه که آیا این‌ها می‌تونن حس اعتماد و علاقه رو برگردونن؟ تو گفتی که نه. پس این کارها مشکل اصلی رو حل نکرده، فقط باعث شده بیشتر توی رابطه بمونی.






2. گریه و التماس برای موندن به خاطر بچه‌ها


احساس گناه یکی از ابزارهاییه که آدم‌های سمی ازش استفاده می‌کنن تا کنترل رو دست خودشون نگه دارن. ولی واقعیت اینه که زندگی کردن در یک رابطه ناسالم، برای بچه‌ها آسیب‌زاتر از طلاقه. مهم اینه که بعد از جدایی چطور براشون یک محیط سالم بسازی.






3. می‌گه تغییر کرده و باید بهش فرصت بدی


تغییر واقعی زمان می‌بره و نشونه‌های مشخص داره، نه فقط حرف. تو ۱.۵ ساله که منتظری و هنوز اعتماد و علاقه برنگشته. یعنی تغییرش (اگه واقعی هم باشه) نتونسته اون چیزی که تو لازم داشتی رو جبران کنه.






4. اینکه هنوز بعد از ۱.۵ سال داری باهاش زندگی می‌کنی


این نشونه‌ی قدرت عادت و ترس از تغییره. تو درگیر یک کشمکش ذهنی هستی که از یک طرف دلت می‌خواد جدا بشی، ولی از طرف دیگه هنوز مطمئن نیستی که آیا این بهترین کاره یا نه.








سؤال اینجاست: اگر امروز یک تصمیم قطعی بگیری، ۵ سال بعد حالت بهتره یا اگر تو همین وضعیت بمونی؟

رفتم به خانوادم گفتم امروز که می خوام از زنم جدا بشم ...

اونام گفتن اینکه خانومت خونه رو زده به نامت و مهریه اش رو بخشیده یعنی به زندگی بات علاقه مند هست ..‌
حالا هم که دو تا دختر کوچک داری ، برای اونا حتی اگه به زنت علاقه نداری هم باید باش زندگی کنی ....

انتخاب صحیح، شیوه حل مسئله و تعارضهای ما

سلام جناب مدیر ...
نمی دونم تا چه حد کمال گرا هستم یا می شه بم گفت کمال گرا یا نه .. .
اما از نوجوانی ام من این مشکل تعارض اجتناب _ گرایش رو داشتم و اسمش رو هم نمی دونستم و تازه الان فهمیدم ...
اگه یکی از مشکلات من آقانتازیا هست که با بقیه فرق می کنم ، یکی دیگه صددرصد همین تعارض اجتناب گرایش هست ....


1)برمی گردم به 17 سال پیش و وقتی که 18 سالم بود ...
یه مواقعی می شد همزمان سه تا دوست دختر داشتم و هر روز با یکی شون بیرون می رفتم ( البته من مثله جوان های الان نبودم تو زندگیم به جز زنم با کسی رابطه جنسی نداشتم )
بعد یه مدت می گفتم این چه کاریه که مدت زیادی از وقتم رو گذاشتم برای دختر بازی و ارتباط درست باید با ازدواج باشه و به همشون پیام می دادم که من شما رو دوست ندارم و با من خوشبخت نمی شید و برید سالم زندگی کنید و می خوام درست زندگی کنم و شما هم درست زندگی کنید و خداحافظ برای همیشه و شماره و عکس و هر چیزی ازشون داشتم پاک می کردم ...
دوباره چند هفته بعد به خودم می گفتم تنهایی که نمی شه زندگی کرد .. یا اون دخترا یه پیامی بم می دادن که دوباره باشون رل می زدم یا اینکه از دوستاشون شمارشون رو می گرفتم یا اینکه دوباره به یه دخترهای دیگه ای رفیق می شدم ... بعد یک ماه دوباره با خودم می گفتم ای وای مسیرم اشتباه هست و بشون همون پیاما قبلی رو می دادم و با همشون کات می کردم ...
دوباره بعد چند هفته می رفتم برای آشتی و می گفتم ای بابا این جوری که نمی شه زندگی کرد بدون دوست دختر
همه ی اونا بعد دو سه بار دیگه می گفتن برو دیگه سمت مون نیا و تکلیفت با خودت مشخص نیست ...
به جز یک دختری به نام فریبا ... چون آفانتازیا دارم حتی اگه ببینمش هم نمی شناسمش بعد این همه سال ... ده ها بار این کار رو باش کردم ... اما واقعا دوسم داشت .. داداشم تنوع طلب بود و بنده خدا هر دفعه می رفتیم بیرون یکی از دخترای دبیرستان شون رو براش جور می کرد و آبروش سر همین موضوع رفت ... یادم رفته آخرین بار چی شد که دیگه ارتباط مون تموم شد و کامل امیدش رو بم از دست داد ... فکر کنم تنها دختری بود که واقعا منو دوست داشت ... اسم فریبا رو که می شنوم برام معنای عشق داره ...

2)اینستگرام رو بیشتر از صدها بار توی نوجوانی ام نصب می کردم و بعد یه مدت می گفتم پست هاش آموزنده نیست و وقت آدم رو تلف می کنه و برنامه رو حذف می کردم ...
بعد چند روز دوباره می گفتم درسته آموزنده نیست ، اما خیلی باحال هست و بامزه هست و دوباره می ریختم ... دفعاتش شاید به هزار هم توی این مدت رسیده ...

3)یا مثلا توی نوجوانی ام فیلم های خاک بر سری خارجی ها رو توی دبیرستان می گرفتم و مثله الان راحت قابل دانلود نبود .. بعد چند روز با خودم می گفتم دیدن اینا اخلاقی نیست و بالاخره اینام ناموس کسی هستند و سی دی ها رو می شکوندم و بعد چند روز دوباره می گرفتم و ده ها بار در یک سال این سیکل تکرار می شد ...

4)یا همین همدردی ... من ده ها بار توش اکانت ساختم .. هر دفعه یک رمز خیلی سختی رو می گذاشتم که دیگه با اون اکانت نتونم بیام اینجا و به خودم می گفتم حالا که پستم چالشی شده و بعضی ها ازم رنجیدن دیگه بر نگردم همدردی .. اما بعد چند ماه یا چند سال برگشتم اینجا ... فکر کنم از 88 اینجا هستم البته با 20 تا اکانت که بقیه اکانت ها رو نه اسمشون رو می دونم نه رمزشون رو ...

5)یا کار با داداشم ... داداشم روابط عمومی خیلی خوبی داره و زبون خیلی نرمی داره و حسابی اهل خالی بستن از کارمون به شیوه ای ماهرانه هست و خریدهای میلیاردی از کارخونه ها چکی با قیمت خیلی استثنایی می تونه بکنه ، اما نه استراتژی فروش به همکارها رو بلده نه فروش اینترنتی و نه کار حسابداری ... نه اینکه نتونه ، اصلا نمی خواد وفت بذاره و می گه همین کارهایی که من می کنم کافی هست ... فقط کارش توی مغازه خوابیدن طبقه بالا و صحبت با دوست دختراش و ... بود ..
حرام و حلال و حق و ناحق و .... هم اصلا براش معنی نداره و ده ها بار متوجه شدم توی حساب های شرکت به نفع خودش دست می بره ...
شاید به دلیل همین کمال گرایی اون موقع که باش شریک بودم و می دونستم داره از پول شرکت برمی داره ، حتی دلم نمی یومد اندازه ای که اون از شرکت به ناحق برداشته از پول شرکت بردارم .. حتی الان هم که براش کار می کنم نمی تونم و واقعا به نظرم پول ارزشش رو نداره که حتی برای گرفتن حق خودم بخوام این کارا رو بکنم ..
با خودم هر چند ماه می گفتم ازش جدا می شم و بعدش می گفتم آخه جدا بشی بعدش چکار می خوای بکنی . با همه دزدی ها و تنلی های داداشت بازم چند برابر درآمد یه آدم معمولی رو داری ...
ولی بعد یک مدت دوباره انقدر از دست کاراش و تنبلی و دستکاری حساب ها و ... ناراحت می شدم که به خودم می گفتم توی اولین فرصت جدا می شم ..
الان هم حدود 5 ماه هست که باش شریک نیستم و دارم براش کار می کنم و چند برابر حقوق معمولی بم می ده . اما اگه شریک بودم خیلی خیلی بیشتر درآمد داشتم ..

6)ادامه دادن یا ندادن زندگی با زنم : می دونید اصلا دلیل اصلی که این همه سال دروغ گفتن زنم لو رفت چی بود ؟ من اونو بیشتر از هر کسی قبولش داشتم ..
یک روز رقتم خونه . اون موقع دختر بزرگم که الان 6 سالش هست حدود 4.5 سالش بود . گفت بابا من از دست مامان ناراحتم . گفتم چی شده ؟ گفت مامان با آقا رفته بود حموم و هر چی می گفتم درو باز کن درو باز نمی کرد .( بچه هام به مردهای غزیبه می گن آقا )
بعدش گفتم با خودم این بچه هست ، تو اشتباه شنیدی حتما ... زشته حتی اگه بخوای به این موضوع فکر کنی .. بعدش دیگه هر حرفی که بم می زدم رو می خواستم راستی آزمایی کنم و یواش یواش لو رفت که 6 سال چه بلاهایی سر من آورده بود و چطور از اعتماد من به خودش سواستفاده کرده بود ...
اما موضوع حموم رو بش نگفتم ... چجوری می تونم ثابت کنم اینو ...اینم زنی که انقدر نامرد و سیاست مدار و بی وجدان بوده .. گفتم هر حرفی برای موضوع حموم بزنم ، باعث می شه بقیه کارهایی که کرده رو پوشش بده و آخرش هم بگه اصلا من یه آدم خیالاتی هستم ...
واقعیت هم این اصلا قصد زندگی باش نداشتم . گفتم دارم ازش جدا می شم .. این حرفا رو نزنم که آبروش بره و بعدشم بخواد با دخترم همیشه با مادرش بد بشه ..بعدش چجوری می خوام چیو ثابت کنم ... نمی خوام باور کنم اما از طرفی از این زن هیچ چیزی بعید نیست ... بیشتر زن هایی که به شوهرشون خیانت کردن ، این کارهایی که زنم بام کرده رو با شوهرشون نکرده بودن ... بعدش آبروی خانواده خودش و من می ره و شاید همه هم منو مقصر بدونن ...

خب جناب مدیر ، این ماجرای حمام رو کجای اون لیست مثبت و منفی بذارم ؟؟

سلام
اون مقاله برای آشنایی با تردید و تعارضات هست. اما مسائل زندگی حادتر از این مطالب هست و همانطور که چند بار تاکید کردم نیاز به مشاوره حضوری داره

سلام

لطفاً این تاپیک رو هم کلا به بخش خصوصی منتقل کنید ..

- - - Updated - - -

به خاطر بچه ها نمی تونم از زنم جدا بشم ...

با یه زن طلاق گرفته که قصد ازدواج نداره ، دوست می شم ..
صیغه اش هم می کنم که هم قانونی و هم شرعی باشه کارم ..

چون بالاخره منم نمی تونم این جوری تنها زندگی کنم

- - - Updated - - -

خیلی موقع ها آدم ها نمی تونن جوری که ایده آل شون هست زندگی کنند

منم باید اینو بفهمم دیگه ....

- - - Updated - - -

این اتفاق ها و مسائلی که با زنم دارم و قضیه خیانت کردنش هم باید با خودم ببرم تا گور ...

چیزی نیست که قابلیت حل شدن داشته باشه

تو دینم گفته که دروغ گناه کبیرست.
وقتی یه آدم ۶سال تموم بدون هیچ عذاب وجدانی دروغ میگه، یعنی به هیچ مرز اخلاقی و دینی و وجدانی پایبند نیست.
به نظرم دختراتون، از وجود همچین مادری بیشتر آسیب میبرن تا نبودنش.
شما فک کنید یکی از همون آقاهایی که میومده خونه شما، به بچتون تعرض میکرد،اونوقت چیکار میخاستید بکنید؟

شما خودتونم با این ویژگیهای اخلاقیتون( عدم ثبات در تصمیم گیری و عدم قاطعیت و نداشتن هدف درست در زندگی و....) نیاز ویژه ای به مشاوره دارید.
لطفا بخاطر بچه هاتونم شده، یه فکری به حال بیمار خودتون و خانوادتون بکنید.

سلام
شرایط پر فشاری تحمل می کنید. و به خاطر همین نمی توانید تحت این همه فشار درست مسائل را تحلیل کنی.
فشارها را متوجه می شوی
اما راهکارها را نمی توانی خوب ببینی
به خاطر همین هست حداقل من چند بار شما را به مراجعه حضوری ارجاع دادم. اما شما یا نمی شنوی یا واکنش سرد به این پیشنهاد نشان می دهی و تصور می کنی فایده ای نداره

تعارض یعنی همین
یعنی اینکه می بینی هر انتخابی بکنی معایبی داره

اینجا هست که به کمک مشاور راهی را انتخاب می کنی که معایب آن حداقلی باشد و مزایای آن حداکثری
از طرفی یاد بگیری با معایب راهی که انتخاب کردی چگونه کنار بیایی که کمترین آسیب را برایت داشته باشد:72:

سلام جناب مدیر
راهی هست که بفهم زنم بم واقعا خیانت کرده بوده یا نه ؟؟
احتمالش هست که من اشتباه دارم می کنم ؟؟؟
وقتی طرفم یه آدم ۷ خط هست ، از کجا بفهمم واقعیت چیه ؟؟؟



همون موقع ها که دروغ های خانومم رو متوجه شده بودم ، من خودم تنها خدمت تون مشاوره اومده بودم و دو بار هم با زنم اومدم ...

- - - Updated - - -

علاقه که اصلا بش ندارم ....

اما بازم اگه بفهمم در مورد خیانت دارم اشتباه می کنم ، بازم به خاطر بچه ها باش زندگی می کنم ...

دوباره هم می خوام برای هفته بعد ، بیام مشاوره خدمت تون ، اما فکر نکنم اومدن زنم نیاز باشه یا فایده ای داشته باشه ‌‌‌‌‌..

نمی دونم چرا باورم نمی شه زنم بم خیانت کرده ؟؟؟
یعنی واقعا بم خیانت کرده ؟؟؟؟

امکانش هست دوباره تایپیکم برگرده به بخش عمومی ...


واقعا دیگه این حرفا رو رو نمی شه جلوی کسی حضوری بزنم ....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hasan575

امکانش هست دوباره تایپیکم برگرده به بخش عمومی ...

---

تاپیک شما به بخش عمومی مجددا منتقل شد

جناب مدیر به نظرتون الان با همسرم بیام مشاوره یا فقط خودم بیام مشاوره ؟؟؟


چشمک واقعا نمی دونم چرا ، ولی اصلا باورم نمی شه زنم بم خیانت کرده باشه ....
با اینکه همه چی از صحبت های دخترم شروع شد ، نمی دونم چرا فکر می کنم صد در صد خانومم بم خیانت نکرده !!!!
یعنی اشتباه می کنم ؟؟؟؟؟؟
توی ذهنم یه تصویری ازش‌ ساخته بودم که هیچ جوره نمی تونم باور کنم ...

کاش یه جوری می تونستم بفهمم واقعیت چیه ؟؟!!! اما آخه چطوری بفهمم ؟؟؟

با سلام
نخست خودتون جلسات مشاوره را تا جایی پیگیری کنید که تعارضات خود را کاهش دهید و بر افکار و احساسات خود مسلط شوید و بتوانید از تردید خارج شوید.
بعد برای تصمیم گیری قطعی و بهتر پیمودن بقیه زندگیتون به بهترین شکل نیاز هست که همسرتون هم بیاید

در مورد وسوسه ذهنی و نشخوار ذهنی که در مورد خیانت همسرتون دارید. به نظرم هیچ کس نمی تونه در این محیط گرهی از کارتون خارج شود. چون این مسئله به اطلاعات دقیق و ریز نیاز دارد نه تحلیل و تفکر و گمانه زنی/
چونکه تنها کسی که باید برای حل این مسئله اقدام کند شما و همسرتون هستید که جزئی از مراحل مشاوره حضوری هست.

در واقع مشاوره حضوری. برای اینست که گام به گام و پله به پله دل نگرانی ها و مسائل زندگی شما را مورد پردازش قرار دهد و به شما و همسرتان آرامش جهت تصمیم گیری و اقدام بدهد.

اینها مواردی نیست که هر کس یک نظری بده و شما به دغدغه ها و تعارضاتت افزوده شود.
لطفا خوب به این نکته توجه فرمایید.

آقای مدیر این یک ماه خیلی درگیر کارهام بودم . یک کار جدید مربوط به بازاریابی اینترنتی برای خودم زدم تا از تخصصی که در زمینه بازاریابی و فروش اینترنتی در کار لوازم خانگی داشتم ، این دفعه برای خودم استفاده کنم . پروانه نظام مهندسیم هم هست و اونم یه درآمدی ماهانه داره . البته کار جدیدم شاید تا یک سال هم طول بکشه جواب بده . اما بیشتر از یه میلیارد سهام طلا در بورس دارم و اگه برای خرجم کم بیارم از بورس پول برداشت می کنم .
هر چقدر هم داداشم ازم خواست و اصرار کرد که حداقل یک روز در میون برم کمکش باشم و حقوق خیلی خوبی هم پیشنهاد داد ‌، اما تصمیم گرفتم از آدمای سمی تو زندگیم فاصله بگیرم و قبول نکردم .

به زنم هم گفتم بت علاقه ای ندارم و می ریم مشاوره بگه چکار کنیم و فکر نکنم این زندگی رو بشه ادامه داد و می خوام دیگه بعد تموم شدن تعطیلات نوبت مشاوره بگیرم .

به جز بحث کاری ، سعی کردم خیلی خیلی به خودمم بها بدم . رژیم گرفتم و توی دو ماه الان ۲۰ کیلو کم کردم و دیگه چاق نیستم ، اما می خوام ۲۰ کیلو دیگه هم لاغر کنم تا ایده آل بشه وزنم . مزو تراپی مو هم دارم می رم و موهام کم پشت شده بود و الان بعد دو ماه موهای کوچک داره جاهایی که مو نداشت در می یاد .
چند نوبت لیرز برای صورتم رفتم تا صورتم صاف صاف بشه و چند تا خال کوچک هم داشتم برداشت دکتر .
بوتاکس برای پیشونیم هم زد تا پیشونیم بدون هیچ چروکی بشه و صاف صاف بشه .
یک روز در میون برای لاغری دارم می رم استخر پیاده روی و دوره ems هم برای لاغری ثبت نام کردم که تا چند روز دیگه شروع می شه و یک مقدار دیگه لاغر کنم می خوام برم بدنسازی و با مکمل کراتین غعضله بسازم .
برای سفید کردن دندونام با کامپوزیت و عمل زیبایی بینی هم نوبت گرفتم و تا دو ماه دیگه انجام می دم هر دو رو ...
بعدش که چند ماه از عمل بینیم گذشت ، می خوام برم جوان ساز و فیلر زاویه سازی فک انجام بدم ...
یه عمر زنم منو بازیچه خودش کرده بود و از خودم غافل بودم . اما الان دارم به خودم اهمیت می دم ...

می خوام ظاهرم آنقدر اوکی باشه که بعد طلاق زنم راحت بتونم تو سایت های دوست یابی یه آدم درست و حسابی پیدا کنم .
فقط یه جوری با مشاوره زنم بی خیالم بشه . هیچ علاقه ای واقعا بش ندارم ( واقعیت ازش متنفر هستم ) .فوقش نصفه خونم رو می فروشم و در بورس طلا می گیرم و نصف پول خونه رو می دم به زنم و بچه ها رو هم نگه داره و نفقه بچه ها رو می دم . خودمم برمی گردم خونه پدرم ..
خیلی خوشحالم که دارم به سمتی می رم که دو تا آدم سمی ( برادرم و همسرم ) رو از زندگیم حذف می کنم .

واقعا به اندازه کافی از این جور آدما ضربه خوردم و برام کافی هست .‌

تصمیمات سختی تو زندگیم گرفتم و واقعا خیلی تو زندگی بد شانس بودم .

کار فروش اینترنتی لوازم خانگی رو با داداشم خودم از صفر تا صد راه انداختم و اگه روزی ۳۰ تا فروش لوازم خانگی داداشم داشته باشه ، ۲۰ تاش از باسلام و دیجی کالا و سایت فروش اینترنتی هست که همه ی کارهای طراحی سایت و سئو سایت که کار خیلی خیلی تخصصی هست و رقابت توی پلتفرم های فروش اینترنتی کلا با خودم بود و خیلی توی بحث تبلیغات و تولید محتوا و سئو و ... کار کردم .
چند سال شریک بودیم و صبح تا شب هر روز سر کار بودم و اون فقط در حال استراحت و ولگردی تو اینستاگرم و قرار گذاشتن با دخترا و پیدا کردن راه دستکاری حساب های شرکت و .... بود .
حدود دو سال پیش ، باسلام ۱۰ غرفه پرفروش لوازم خانگی از حدود ۳۰ هزار غرفه رو دعوت کرده بود ، یکی ما بودیم و الان هم در همون اندازه هستیم و جزو برترین غرفه ها در سطح کشور هستیم .
سئو کارها فقط می دونن چقدر سخته محصولت رو توی سرچ گوگل بعد دیجی کالا و قبل ترب و باسلام یا شرکت های تولید کننده اون لوازم خانگی برسونی و رتبه دو جایگاه گوگل بشی و من این کار رو برای خیلی از محصولات مون کردم .
دیجی کالا هم علاوه بر بحث استراتژی رقابت در بای باکس ، خیلی از محصولاتی که کار می کردیم رو خودم در دیجی کالا تعریف می کردم و فروشنده اصلی دیجی کالا خودمون بودیم و به دلیل جذابیت عکس ها و استاندارد بودن نحوه تعریف کالا و رقابت سنجیده با بقیه فروشنده ها ، دقیقا همون محصولات جزو محصولات پر فروش دیجی کالا می شد ..
آخرش هم مفت و مجانی سایت و دیجی کالا و با سلام و اعتبار فروشگاه و .... رو بش واگذار کردم .

الانم زنم که سال ها بم دروغ گفته بوده و کاری کرده بود از زندگیم سیر بشم و بدون هیچ وجدانی منو این همه بازی داده بود ،و بیشتر درآدم رو به عناوین مختلف توی این سال هر ازم می گرفت ، مجبورم خونم رو که با عمری زحمت بدست آوردم نصفش رو بدم بش و برم خونه پدرم ...

اما بازم این چیزا رو می خوام پشت سر بذارم ....
روحیه ام رو نباختم .....
دارم به کار جدید رو برای خودم از صفر شروع می کنم ...
دارم به ظاهر و تیپ خودم می رسم تا آدم درستی بعد زنم بیاد تو زندگیم ....

الان معضل اصلی همسرم هست که وام کنه و پول نصف خونم رو بگیره و بره .... متاسفانه پدر و مادرم هم می گن برای بچه ها زندگی کنی ....
اما تنها امید من توی زندگی این هست که بتونم دبگه تا آخر عمرم با آدمایی مثله زنم و داداشم ارتباط نداشته باشم ...همین هست که داره بم روحیه می ده از صبح تا شب زحمت بکشم برای کار جدیدم که معلوم نیست نتیجه بده یانه ؟!!!
خیلی سخته وقتی این همه زحمت کشیدی ، بخوای دوباره از صفر شروع کنی.....اما خوشبختانه این اراده رو تو خودم می بینم ....

دارم به ظاهر و تیپ خودم می رسم تا آدم درستی بعد زنم بیاد تو زندگیم ....می دونم فقط تیپ و ظاهر مهم نیست . اما خب خیلی مهمه . دوره های اینترنتی دیت رفتن و مدیریت روابط دوستی رو هم دارم نگاه می کنم تا دیگه نذارم دختری منو بازی بده.
دوستام می گن همین اندازه هم لاغر شدی و لاغرتر نکن . بدنسازی نمی خواد بری و هیکلت خوبه . بینی ات طبیعی هست و برای صورتت بزرگ نیست که عمل کنی . ندونات کج و زشت نیستند که بخوای کامپوزیت کنی . اما من نمی خوام خوب باشم ، می خوام الان که خواستم به خودم برسم بهترین باشم.


دارم یه کار جدید رو برای خودم از صفر شروع می کنم و از صبح تا شب درگیر کار جدیدم هستم ...برای کسب و کار جدیدم دارم خیلی زحمت می کشم و حتی اگه تا یک سال ، یک ریال هم درآمد نداشته باشه ، بازم ولش نمی کنم و سعیم رو می کنم اونم تا چند سال دیگه بتونه برای خودش به جایگاهی پیدا کنه ...


یعنی می شه کسب و کار جدیدم به درآمد زایی خوبی برسه و تبدیل به یه شرکت بشه ؟؟؟؟
یعنی می شه از زنم خلاص بشم و بتونم با به دختر خوب هم از نظر ظاهری و هم اخلاقی ارتباط بگیرم ؟؟؟

رؤیاهای من اینا هست ....
هر کسی جای من بود ، داشت الان به خودکشی فکر می کرد ...
اما من هنوز سرپا هستم...

ضمنا من در مورد خیانت همسرم ، اصلا حرفی باش نزدم و نمی خوام هم بزنم . مطمئنم گردن که نمی گیره ، طلبکار هم می شه...فقط می خوام بی خیالم بشه ....

گاهی به این فکر می کنم که آدمی که به اندازه اون بی وجدان هست ، حالا که دیده دارم به خودم می رسم تا بعد اون زندگیم رو بسازم ، نخواد منو مسموم کنه یا حتی بکشه !!! من واقعا اصلا نمی شناسمش .... نمی دونید چقدر سخته شب ها روی یک تخت با یه آدم بی وجدان بخواهید بخوابید که اصلا نمی شناسیدش .....

صبح شد و هنوز دارم توی همدردی می نویسم !!!چقدر حرف داشتم و با کسی نزده بودم ...
اینم قسمت ما هست . قدر زندگی هاتون رو بدونید .عمری از صبح تا شب بدون وقت گذاشتن برای خودم و داشتن تفریح و سرگرمی ، فقط زحمت کشیدم برای کارم و خانوادم و الان هنوز نه خانواده درستی دارم و نه کار درستی دارم .

با سلام
این خیلی خوبه که روی تعارضات خود کار می کنی.
اگر فاز به فاز و منطقی مسائل را یکی یکی بررسی و حل کنی می توانی در کل زندگیت را سروسامان بدهی.
فقط دقت کن عجله نکن و همه چی را با هم شروع نکن.
باید پله به پله و تدریجی مسائل را بررسی و تصمیم گیری و اجرا کنی. تا بتوانی خودت را برای تغییرات پیش رو سازگار کنی.

هر برنامه ای هم باید جامع باشد هم باید دارای زمانبندی منظم باشد.
موفق باشید.

ممنون جناب مدیر
خواستم امروز نوبت مشاوره بگیرم . متاسفانه در مرکز مشاوره سه شنبه بودید که امروزم چهارشنبه هست و هفته بعد هم تعطیله و می ره برای دو هفته دیگه . برای دو هفته دیگه نوبت گرفتم .

می دونم اینجا باید فقط به موضوع تایپیکم بپردازم . اما واقعا یه مطلبی رو خیلی وقته می خوام در مورد همدردی بتون بگم .

همدردی 13 سال هست دارم باش کار می کنم و از زمان اینترنت دایل آپ با کامپیتورهای قدیمی تا اینترنت فیبر نوری با موبایل دارم ازش استفاده می کنم .
به نظرم خیلی وقته داره به تدریج جایگاه خودش رو از دست می ده . مخصوصا توی این شرایطی که تکنولوژی هر روز داره با شتاب جلو می ره .

چند تا نکته رو به ذهنم رسید خدمت تون بگم
1)رقابت توی سئو مشاوره خیلی خیلی کمتر از لوازم خانگی هست که تیم های سئو خیلی حرفه ای با بودجه های میلیاردی در اون فعالیت می کنند .
به نظرم باید روی سئو سایت همدردی کار زیادی انجام بشه . مقالات زیادی در وبلاگ باید فقط فقط با هدف سئو طراحی بشه و بعد که موضوع و کلمات کلیدی هر مقاله مشخص شد ، مقاله نوشته بشه .
مقالات نوشته شده باید لینک دهی مناسب به تایپیک های جذاب در مورد موضوع مقاله در سایت همدردی داشته باشند .
ضمنا وقتی یک نفر یک تایپیک رو در سایت می بینه ، باید آخر اون تایپیک موضوعات جذاب مشابه تایپیک بش پیشنهاد بشه تا زمان بیشتری رو در سایت بمونه و کمک کنه به بالا رفتن سئو همدردی .
علاوه بر لینک دهی داخلی ، لینک دهی خارجی هم خیلی مهم هست . سایت های زیادی برای لینک دهی خارجی وجود دارند که در اون مطالبی که موضوع اون و کلمات کلیدی اون با سئو توسط شما ساخته می شه باید قرار داده بشند و لینک به سایت همدردی داشته باشند .
از کیبورد چی برای گرفتن ایده برای سئو می تونید استفاده کنید و خوب علاوه بر شبکه های اجتماعی ، از سایت هایی مثله نیاز روز من برای لینک دهی خارجی استفاده کردم .
الان می تونید با سرچ مشاوره در گوگل ببیندید که جایگاه هزارم هم متاسفانه الان همدردی نداره و به نظرم حق این وبسایت اول هست .
یه سایت هایی مثله نی نی سایت که کار اصلی شون هم مشاوره نبوده ، نه تنها توی زمینه مشاوره ، در خیلی زمینه های دیگه هم تونستن ترافیک وحشتناکی رو جذب کنند و توی سئو اول باشند .مشاهده کار رقبا می تونه خیلی بتون ایده های جدید بده .
از هوش مصنوعی مثله گراک 3 یا چی پی تی 4 هم می تونید برای مقالات مربوط به سئو کمک بگیرد .

2)برای بحث سئو سایت ، یکی از موضوعات مهم داشتن پیج های جذاب هست . مثله داشتن پیج در اینستاگرام ، روبیکا ، یوتیوب و آپارت که همه ی این ها می تونن بازخورد خیلی خوبی داشته باشند و با لینک دهی از اونا به سایت تون اعتبارش توی گوگل هم افزایش پیدا می کنه و مخصوصا کاربرای زیادی از اینستاگرام می تونه سایت جذب بکنه . روبیکا و آپارت هم خیلی موثر هست و تا نتیجه کار باشون رو ندیدم خودم باور نمی کردم . ویدیوهای جذاب در زمینه مشاوره می تونه خیلی جذاب باشه و چون رقابت توش کم هست ، می تونه بسیار بسیار در جذب کاربر به سایت و افزایش سئو همدردی بتون کمک کنه . ایتا متاسفانه اصلا نمی تونه کمک زیادی به سایت بکنه و جامعه کاربری کمی داره . تلگرام هم همین طور به نظرم و خیلی ازش راضی نبودم .

3)طراحی وبسایت باید نهایتا هر 6 ماه عوض بشه و امروزی بشه و هزینه های زیادی هم داره . البته می دونم هزینه های زیادی داره . چیزی که در سئو گوگل و زمان ماندن کاربران در سایت خیلی تاثیر داره بهینه بودن سایت برای استفاده با گوشی هست . 13 سال پیش شاید 90 درصد کاربرا از طریق کامپیتور به سایت دسترسی داشتند ، اما الان بالای 90 درصد به صورت عادی از طریق گوشی به سایت متصل می شوند .پس باید سایت تون برای کار با گوشی بهینه باشه . به نظر شخصی خودم سایت شما از لحاظ بهینه بودن برای استفاده با گوشی صفر هست . باید سایت طوری طراحی بشه که فردی که دنبال یه موضوع خاصی می گرده راحت با گوشی بتونه مطلب مورد نظرش رو پیدا کنه ، از طرفی کسی که بخواد در مورد دغدغه خودش تایپیک بزنه راحت با گوشی این کار رو انجام بده .

4)تشویق اعضا به گذاشتن نظرات در تایپیک ها . افرادی که تایپیک می زنند در همدردی ، نیاز دارند علاوه بر بهره گیری از نظرات مدیران و مشاوران ، از نظرات افراد عادی هم بهره بگیرند . نباید وقتی کسی نظری می ده که کارشناسی هم نیست ، مشاورین بخوان طوری با فرد برخورد کنند که نظر دادن در تایپیک های همدردی فرد خسته بشه . مشاور می تونه نظرش رو بده و فرد مشاوره گیرنده هم مختار باشه به نظرم مشاور یا فرد معمولی که عضو همدردی هست گوش کنه . خودش می بینه که یک فرد عضو معمولی هست یا مدیر یک بخش همدردی یا مدیر کل همدری یا مشاور همدردی . همزمان با تشویق افراد عادی به نظرم دادن در تایپیک ها ، می شه هزینه ای رو برای اینکه مشاورین خبره در موضوعات مختلف و تایپیک های مختلف نظرشون رو بذارند در نظر گرفت که اینم هزینه بالایی هست . باید مدیران تحمل خیلی بیشتری برای شنیدن نظرات مخالف در وبسایت داشته باشند و تصمیم گیری رو به عهده فردی که داره نظرات رو بررسی می کنه بذارند . الان مثله 13 سال پیش نیست و جامعه بسیار بسیار بازتر از قبل هست .

5)با بالا رفتن ترافیک سایت و همین طور بالا رفتن کاربران سایت ، همدردی می تونه هزینه های بالای طراحی مدرن مستمر وبسایت و همین طور هزینه های مشاورین نخبه وبسایت رو پرداخت کنه .
در یک تایپیک بین چند پست در صفحه می تونه تبلیغات ریزی قرارداده بشه و از سایت های زیادی مثله یکتا نت می تونید سفارش برای تبلیعات بگیرید .
ضمنا عضویت ویژه و پولی در وبسایت می تونه بهتر تبلیغ بشه تا درآمد خوبی رو داشته باشه . مثله در زمان گذاشتن پست جدید ، دکمه ای کنار ارسال پاسخ ، برای عضویت تعبیه بشه و داخل کارد اون دکمه نوشته بشه (عضویت ویژه برای پاسخ سریع تر و پاسخ دهی متخصصان حرفه ای ). یا اینکه داخل یک تایپیک وقتی کسی کاربری خودش رو می بینه ، دکمه ای برای عضویت ویزه در کنار نام کاربری فرد تعبیه بشه و داخل کارد اون دکمه نوشته بشه (عضویت ویژه برای پیام خصوصی به اعضا و عدم نمایش تبلیغات) .


با عرض معذرت که این مطلب کاملا بی ربط رو در این تایپیک نوشتم و می دونم شما خودتون استاد هستید در زمینه این موارد .
می دونم همین الان هم از بیشتر از 99 درصد مشاورین جلوتر هستید ، اما به نظرم می تونه همدردی به نفر اول مشاوره اینترنتی در سطح کشور ارتفا پیدا کنه .
خواستم شخصی بتون پیام بدم و موفق نشدم و اینجا پیام دادم .
این پیام رو برای شما نوشتم و می تونید پاک کنید و می دونم بی ربط به موضوع هست .
یابت اینکه توی این 13 سال این محیط رو در همدردی ایجاد کردید که منم خیلی ازش استفاده کردم ازتون ممنونم . :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hasan575

می دونم اینجا باید فقط به موضوع تایپیکم بپردازم . اما واقعا یه مطلبی رو خیلی وقته می خوام در مورد همدردی بتون بگم .

همدردی 13 سال هست دارم باش کار می کنم و از زمان اینترنت دایل آپ با کامپیتورهای قدیمی تا اینترنت فیبر نوری با موبایل دارم ازش استفاده می کنم .
به نظرم خیلی وقته داره به تدریج جایگاه خودش رو از دست می ده . مخصوصا توی این شرایطی که تکنولوژی هر روز داره با شتاب جلو می ره .

چند تا نکته رو به ذهنم رسید خدمت تون بگم
1)رقابت توی سئو مشاوره خیلی خیلی کمتر از لوازم خانگی هست که تیم های سئو خیلی حرفه ای با بودجه های میلیاردی در اون فعالیت می کنند .
به نظرم باید روی سئو سایت همدردی کار زیادی انجام بشه . مقالات زیادی در وبلاگ باید فقط فقط با هدف سئو طراحی بشه و بعد که موضوع و کلمات کلیدی هر مقاله مشخص شد ، مقاله نوشته بشه .
مقالات نوشته شده باید لینک دهی مناسب به تایپیک های جذاب در مورد موضوع مقاله در سایت همدردی داشته باشند .
ضمنا وقتی یک نفر یک تایپیک رو در سایت می بینه ، باید آخر اون تایپیک موضوعات جذاب مشابه تایپیک بش پیشنهاد بشه تا زمان بیشتری رو در سایت بمونه و کمک کنه به بالا رفتن سئو همدردی .
علاوه بر لینک دهی داخلی ، لینک دهی خارجی هم خیلی مهم هست . سایت های زیادی برای لینک دهی خارجی وجود دارند که در اون مطالبی که موضوع اون و کلمات کلیدی اون با سئو توسط شما ساخته می شه باید قرار داده بشند و لینک به سایت همدردی داشته باشند .
از کیبورد چی برای گرفتن ایده برای سئو می تونید استفاده کنید و خوب علاوه بر شبکه های اجتماعی ، از سایت هایی مثله نیاز روز من برای لینک دهی خارجی استفاده کردم .
الان می تونید با سرچ مشاوره در گوگل ببیندید که جایگاه هزارم هم متاسفانه الان همدردی نداره و به نظرم حق این وبسایت اول هست .
یه سایت هایی مثله نی نی سایت که کار اصلی شون هم مشاوره نبوده ، نه تنها توی زمینه مشاوره ، در خیلی زمینه های دیگه هم تونستن ترافیک وحشتناکی رو جذب کنند و توی سئو اول باشند .مشاهده کار رقبا می تونه خیلی بتون ایده های جدید بده .
از هوش مصنوعی مثله گراک 3 یا چی پی تی 4 هم می تونید برای مقالات مربوط به سئو کمک بگیرد .

2)برای بحث سئو سایت ، یکی از موضوعات مهم داشتن پیج های جذاب هست . مثله داشتن پیج در اینستاگرام ، روبیکا ، یوتیوب و آپارت که همه ی این ها می تونن بازخورد خیلی خوبی داشته باشند و با لینک دهی از اونا به سایت تون اعتبارش توی گوگل هم افزایش پیدا می کنه و مخصوصا کاربرای زیادی از اینستاگرام می تونه سایت جذب بکنه . روبیکا و آپارت هم خیلی موثر هست و تا نتیجه کار باشون رو ندیدم خودم باور نمی کردم . ویدیوهای جذاب در زمینه مشاوره می تونه خیلی جذاب باشه و چون رقابت توش کم هست ، می تونه بسیار بسیار در جذب کاربر به سایت و افزایش سئو همدردی بتون کمک کنه . ایتا متاسفانه اصلا نمی تونه کمک زیادی به سایت بکنه و جامعه کاربری کمی داره . تلگرام هم همین طور به نظرم و خیلی ازش راضی نبودم .

3)طراحی وبسایت باید نهایتا هر 6 ماه عوض بشه و امروزی بشه و هزینه های زیادی هم داره . البته می دونم هزینه های زیادی داره . چیزی که در سئو گوگل و زمان ماندن کاربران در سایت خیلی تاثیر داره بهینه بودن سایت برای استفاده با گوشی هست . 13 سال پیش شاید 90 درصد کاربرا از طریق کامپیتور به سایت دسترسی داشتند ، اما الان بالای 90 درصد به صورت عادی از طریق گوشی به سایت متصل می شوند .پس باید سایت تون برای کار با گوشی بهینه باشه . به نظر شخصی خودم سایت شما از لحاظ بهینه بودن برای استفاده با گوشی صفر هست . باید سایت طوری طراحی بشه که فردی که دنبال یه موضوع خاصی می گرده راحت با گوشی بتونه مطلب مورد نظرش رو پیدا کنه ، از طرفی کسی که بخواد در مورد دغدغه خودش تایپیک بزنه راحت با گوشی این کار رو انجام بده .

4)تشویق اعضا به گذاشتن نظرات در تایپیک ها . افرادی که تایپیک می زنند در همدردی ، نیاز دارند علاوه بر بهره گیری از نظرات مدیران و مشاوران ، از نظرات افراد عادی هم بهره بگیرند . نباید وقتی کسی نظری می ده که کارشناسی هم نیست ، مشاورین بخوان طوری با فرد برخورد کنند که نظر دادن در تایپیک های همدردی فرد خسته بشه . مشاور می تونه نظرش رو بده و فرد مشاوره گیرنده هم مختار باشه به نظرم مشاور یا فرد معمولی که عضو همدردی هست گوش کنه . خودش می بینه که یک فرد عضو معمولی هست یا مدیر یک بخش همدردی یا مدیر کل همدری یا مشاور همدردی . همزمان با تشویق افراد عادی به نظرم دادن در تایپیک ها ، می شه هزینه ای رو برای اینکه مشاورین خبره در موضوعات مختلف و تایپیک های مختلف نظرشون رو بذارند در نظر گرفت که اینم هزینه بالایی هست . باید مدیران تحمل خیلی بیشتری برای شنیدن نظرات مخالف در وبسایت داشته باشند و تصمیم گیری رو به عهده فردی که داره نظرات رو بررسی می کنه بذارند . الان مثله 13 سال پیش نیست و جامعه بسیار بسیار بازتر از قبل هست .

5)با بالا رفتن ترافیک سایت و همین طور بالا رفتن کاربران سایت ، همدردی می تونه هزینه های بالای طراحی مدرن مستمر وبسایت و همین طور هزینه های مشاورین نخبه وبسایت رو پرداخت کنه .
در یک تایپیک بین چند پست در صفحه می تونه تبلیغات ریزی قرارداده بشه و از سایت های زیادی مثله یکتا نت می تونید سفارش برای تبلیعات بگیرید .
ضمنا عضویت ویژه و پولی در وبسایت می تونه بهتر تبلیغ بشه تا درآمد خوبی رو داشته باشه . مثله در زمان گذاشتن پست جدید ، دکمه ای کنار ارسال پاسخ ، برای عضویت تعبیه بشه و داخل کارد اون دکمه نوشته بشه (عضویت ویژه برای پاسخ سریع تر و پاسخ دهی متخصصان حرفه ای ). یا اینکه داخل یک تایپیک وقتی کسی کاربری خودش رو می بینه ، دکمه ای برای عضویت ویزه در کنار نام کاربری فرد تعبیه بشه و داخل کارد اون دکمه نوشته بشه (عضویت ویژه برای پیام خصوصی به اعضا و عدم نمایش تبلیغات) .


با عرض معذرت که این مطلب کاملا بی ربط رو در این تایپیک نوشتم و می دونم شما خودتون استاد هستید در زمینه این موارد .
می دونم همین الان هم از بیشتر از 99 درصد مشاورین جلوتر هستید ، اما به نظرم می تونه همدردی به نفر اول مشاوره اینترنتی در سطح کشور ارتفا پیدا کنه .
خواستم شخصی بتون پیام بدم و موفق نشدم و اینجا پیام دادم .
این پیام رو برای شما نوشتم و می تونید پاک کنید و می دونم بی ربط به موضوع هست .
یابت اینکه توی این 13 سال این محیط رو در همدردی ایجاد کردید که منم خیلی ازش استفاده کردم ازتون ممنونم . :72:

---

پست مذکور منتقل می شود به تاپیک:
دفتر مدیران تالار(سؤالات-مشکلات-انتقادات و درخواستها)2

سلام
بعد یک ماه و خورده ای اومدم همدردی ...

توی 4 ماه گذشته خیلی کارا موفق شدم بکنم .. حدود 30 کیلو لاغر کردم و هنوزم دارم ادامه می دم تا دو ماه دیگه به وزن ایده آلم برسم .... مزو مو و پی آر پی مو زدم و موهام که داشت می ریخت دراومده و خیلی بهتر شده ... چند تا جای کوچک زخم توی صورتم بود لیزر زدم و جاشون معلوم نیست دیگه .... بوتاکس زدم به پیشونی ام و سنم کمتر می خوره ... روتین پوستی شامل فوم شست و شوی صورت و آبرسان و ... استفاده می کنم و پوستم خیلی بهتر شده و حتی قرص اینفینتی با اینکه پوستم سفیده برای سفیدی و براقی پوست می خورم ... دندونام رو که فاصله ام هم بین شون بود کامپوزیت خیلی خوب نانو زدم ... دماغم که هم بزرگ بود و هم انحراف داشت رو عمل کردم و هم کوچک شد و هم قوس ملایم داره .... کلی برای خودم لباس شیک و اکسسوری و ... خریدم ...

آماده ام تا 2 ماه دیگه ورم بینی ام کامل بخوابه و برم یه فیلر زاویه فک هم بزنم ....
بعدش آماده بشم برای پیدا کردن یه دختر خوب ....

اما خب کاری که شروع کرده بودم برای خودم شکست خورد و نتیجه نگرفتم و بی خیالش شدم . می خوام از فردا برگردم پیش داداشم به صورت کارمندی کار کنم و باش صحبت کردم که یک روز در میون می یام...

کار نظارت نظام مهندسی هم می تونم انجام بدم . اما می خوام صبر کنم دو ماه تا چسب لازم نباشه به بینی ام بزنم و بعدش کار نظارت بردارم .... با چسب دماع خیلی قشنگ نیست برم نظارت ساختمون


مهم ترین مشکل من اینه که با زنم چکار کنم . اون مهندس معمار هست و پول خوبی برای نظارت بش می دهند . تازه بعد یه مدت کار می خواد پروانه اجراش رو فعال کنه....
می تونم ازش جدا نشم ... دختر بازی بکنم و همزمان هم کار نظارت نظام خودم رو بکنم و هم کمک اون کنم برای کار اجرا ... حقوق اجرای نظام مهندسی هم خیلی خوبه ...

عذاب وجدانی هم ندارم که بش خیانت بکنم ....
چون هم احتمالش هست خودش بم خیانت کرده باشه و هم چندین سال داشته اذیتم می کرده و بم دروغ گفته و کارهایی بام کرده که هیچ آدم باوجدانی نمی تونه انجام بده ...
خودشم می دونه به خودم دارم می رسم تا با شخص دیگه ای برم تو رابطه ...

تازه پیش داداشم هم یک روز در میون برم ... این همه سال شریک بودیم و از حساب و کتاب های شرکت دزدی می کرد و می فهمیدم و به روی خودم نمی یاوردم ... اون که اصلا سر از حساب و کتاب در نمی یاره و می تونم بیشتر از حقوقی که می خواد بده ازش بردارم و بدزدم به جای سال هایی که شریک بودیم ( هم خیلی از پول مغازه برمی داشت و هم کار نمی کرد و حقوق می گرفت و شریک بود)

سلام
به جز دستکاری و اصلاح سر و صورت ، مسائل تاثیر گذار مهم دیگری در زندگیتون باید سر و سامان بگیرد. که باید اولویت بندی و برنامه ریزی و اجرا شود.
همه این مهم همانطور که قبلا گفتم نیاز به مشاوره حضوری و خصوصی دارد.
با تشکر

براتون خوشحالم كه تونستي براي حال خوب خودت قدم برداري و مواظب خودت باشي ..
يه نكته كه شايد شنيدنش بد نباشه
تجربه به من نشون داده كه وقتي حالت از درون درست نشه ، وقتي مشكل اصولي حل نشه .. اين اقدامات تاثيرشون گدرا ميشه

زنم خیلی زرنگه ... با اینکه صد بار گفته بچه ها رو می خواد خودش بزرگ کنه ، حالا که می دونه می خوام ازش جدا بشم ، می گه بچه ها رو نمی خواد تا من بی خیال طلاق بشم ...الان مهریه رو بخشیده خودش ، فوقش برای شرط تصنیف توی مهریه مجبورم خونم رو بفروشم و نصف پولش رو بدم بش و خلاص خلاص بشم ....

می گه بام مشاوره هم نمی یاد ... می گه می خوای طلاق بگیری برو تقاضای طلاق بده و اگه نمی خوای زندگی کنی چرا بات بیام مشاوره .... می گه بچه ها هم نمی خواد ...

با یه دختر خانمی تو یه سایت دوست یابی آشنا شدم ....۲۶ سالشه و ۴ سال زندگی مشترک داشته و شوهرش هم بداخلاق بوده و هم مسخرش می کرده و از لحاظ باروری مشکل داشته ...
فقط الان ترم ۶ توی یک شهر دور هست و ۷ ترمه درسش تموم می شه. خانوادش اما یک شهر نزدیک به ما هستند ...
از چهره و از اخلاقش هم خوشم اومده ...تازه یک ماه هست که طلاق گرفته ...
می خوام بعد طلاق از زنم باش ازدواج کنم اگه همه چی اوکی بشه ...

می خوام به جای اینکه از مدرک معماری زنم استفاده کنم ، خودم چهار سال وقت بذارم و معماری بخونم ...

نمی تونستم چطور اتفاق های زندگیم رو برای اون دختر خانومم بگم ....
تایپیک هایی که اینجا گذاشته بودم رو براش فرستادم بخونه ... به نظرم بهترین راه هست ....

بخواد می تونه اینجا جواب بده و ثبت نام کنه ...
احتمالا هم دیگه جواب نمی ده و بی خیال من می شه...

لطفا این تایپیک قفل کنید و ببندید

تایپیکم رو قفل نکنید ...
دیشب حالم خوب نبود که گفتم قفلش کنید

الان دیگه 1.5 سال می گذره از زمانی که فهمیدم در طول زندگی مشترک چطور داشته زنم منو بازی می داده ...
توی این مدت واقعا ازش متنفرم ...
اینکه چجوری من خودم رو وقف زندگی مون کرده بودم و اون در تمام این سال ها با بی رحمی در حال بازی دادن من بود .....

البته قبلش هم این جوری نبود که بش علاقه داشته باشم ...
توی اون 6 سال که داشت منو بازی می داد ، می دیدم داره منو تحقیر می کنه ، منو نادیده می گیره ، بم توهین می کنه و .... اینا باعث شده بود که علاقه ام رو بش از دست بدم ...
اما به خودم می گفتم اون یه آدم خیلی خیلی موفقه .... اون یه آدم خیلی خیلی باپشتکاره ... اون داره خیلی بیشتر از من زحمت می کشه و پول در می یاره ... اون یه آدم خیلی قوی هست که با اینکه مریضی به این خطرناکی داره ، صبح تا شب داره خودش رو وقف زندگی می کنه و این قدر تونسته زندگی مون رو جلو ببره و از لحاظ جسمی و روحی به خودش فشار آورده برای آینده زندگی مون ....

احتمالا توی اون سال ها داشته بم خیانت هم می کرده و انقدر هفت خط هست که اصلا به روش نیارم بهتره و اینجا ماجراش رو گفتم ....


من خیلی ساله که تنها هستم ...
هم اون 6 سال که منو بازی می داد ...
هم الان که 1.5 سال داره می گذره که همه چی رو فهمیدم ....


من تا کی باید تنها باشم .....
مگه منم آدم نیستم .....

من از زندگی چی می خوام مگه ؟؟؟؟؟
عمری مثله اسب درس خوندم ، مثله اسب کار کردم .....

فقط می خوام کسی کنارم باشه که وجدان داشته باشم ...
آدم باشه ...
بتونم بش اعتماد داشته باشم ...
توقع خیلی زیادی هست ...؟؟؟؟

الانم بعد از سال ها که خودم رو فراموش کرده بودم ، چند ماه وقت گذاشتم برای ظاهر خودم....
دیگه واقعا حس می کنم دارم می پوسم ... هیچ کسی هم طرف من نیست ....

اون دختره هم بی خیالم شد ....

گفت دوست نداره نامادری کسی باشه و من دو تا دختر دارم و اون دنبال آرامش هست و توی زندگی قبلیش به اندازه کافی اذیت شده ....

گفت من نباید بعد دو هفته حقیقت رو در مورد زندگیم بش می گفتم و گفت باید همون اول می گفتم ...( البته یک هفته هم نشده بود ... )
گفتم خب دو هفته که چیزی نیست ....
گفت یکی توی چند سال دل می بنده و یکی توی یک ساعت و ... ( فکر کنم منظورش این بود که به من دل بسته بود)

گفت تو هم با این کارت شبیه زنت شدی ....بش اگه اصرار می کردم رابطمون فکر کنم ادامه پیدا می کرد ...اما خب نخواستم توی زندگی که دوست نداره وارد بشه .

حق داشت .... بش گفتم دیگه بش زنگ نمی زنم و پیام هم نمی دم ... اما خب واقعا ازش خوشم اومده ....خیلی برام سخته ...

- - - Updated - - -

حیف شد . ازش خوشم اومده بود ...هم دختر خوشگلی بود و هم من فکر می کنم که دختر سالمی بود ...

به نظرم دختر قوی و خود ساخته ای هم بود ... اما خب نشد دیگه

الان پدر و مادرم هم برای طلاق بام همراه نیستند و مخالف هستند ... زنمم می خواد زندگی کنه ....

هیچ کسی رو ندارم که طرف من باشه ...

سلام و وقت بخیر

شما اگر مشاوره حضوری نرید آنهم مرتب و منظم و با راهکارهای مشاور پیش نرید شک نکنید که پریشانی و واگویه های حاکی از نارضایتی و نوسانات روحی شما ادامه یافته و با ترسیم راه های برون رفتی که مسکن وار هست، دست به تصمیمها و انتخابهایی می زنید که به شما آسیب می زند.
شما که برای رسیدگی به جسمتون وقت گذاشتید و هزینه کردید، حیف نیست برای رسیدگی به روح و روان خود که مهمتر هم هست وقت و هزینه اختصاص ندهید؟؟؟

غالبا ماها مشکلات جسمی و ضرورت رسیدگی و درمان آنراچون مشهود هست درک می کنیم و به متخصص آن مراجعه می کنیم برای رفع و رجوع.
اما مشکلات روحی و خلقی و... را یا باور نمی کنیم یا متوجه نمی شویم یا ضرورت مراجعه مرتب به متخصص کمک کننده به بهبود را درک نکرده و اقدام نمی کنیم و آسیب مضمن و آزار دهنده تر میشه.

شما برای جذابیت ظاهری وقت و هزینه صرف کردید، نمی خواهید برای جذابیت روحی،و رضایت درون، کاری کنید؟
اگر می خواهید باید مشاوره حضوری را جدی و منظم پی بگیرید