-
پریشانی بعد از ازدواج
سلام.من دختری 27 ساله هستم که حدودآ دو سال از ازدواجم می گذرد.ازدواج ماسنتی بود ولی تقریبآ یک سال با هم نامزد بودیم تا شناخت کافی از هم پیدا کنیم.می تونم به جرات بگم همسرم بی نظیرترین انسانیست که تا به حال دیده ام.من در دوران مجردی هر وقت به معیارهام برای ازدواج فکر می کردم مهمترینش ذات آدمی بود که قرار ه زندگیم رو باهاش به اشتراک بگذارم.و همچنین عاشق بودنش برام بسیار مهم بود.و حالا همسرم حتی بیش از توقع من عاشقم است و همینطور انسان فوق العاده پاک و بی نظیریست.ولی ...
از همان روز اولی که ایشون به خواستگاریم اومد تمام شرایط معمول یک ازدواج عالی رو داشت :اخلاق و انسانیت مثال زدنی،شرایط مالی خوب؛شغل عالی؛خانواده مومن و مهربون و ....ولی تنها یک مشکل بود و اون قدش بود!!! من از شوهرم حدود 7-8 سانت بلند تر هستم و این تنها چیزی بود از همان ابتدا مرا دچار تردید می کرد.باید بگم این مسئله برای خود من اصلآ مهم نبود ؛ولی متاسفانه مردم بافرهنگ ایران اسلامی(!)هر جا که می رفتیم به چشم تمسخر نگاهمون می کردند.
پیش چندین مشاور مختلف رفتم همه می گفتند این مسئله پس از مدت بسیار کوتاهی برایت عادی می شود؛ حتی می تونم بگم مشکل من ازنظربعضی روانشناسها و مشاورها مسخره هم می آمد!!!خلاصه با توجه به تمام مشاوره ها و فکر کردنهام با این ازدواج موافقت کردم چون واقعآ شوهرم از تمام نظرات دیگه ایده آله!!
ولی متاسفانه هنوز این موضوع برام عادی نشده.دارم افسرده میشم.حتی برای فرار از این نگاهها تصمیم گرفتم از ایران بریم و شوهرم هم موافقت کرد(البته دلیلش رو نمی دونه چون دوست ندارم تحقیرش کنم).گاهی فکر می کنم حتمآ در زندگیم گناه نابخشودنی مرتکب شدم که خدا من رو مستوجب چنین عذابی دانسته؛نمی دانید چه عذاب زجرآوریست که در عین خوشبختی کوچکترین لذتی از خوشبختیت نبری!از خودم بدم میاد که نمی تونم با این موضوع کنار بیام،چون می تونم قسم بخورم از ابتدای آشناییم با شوهرم تا حالا حتی 1 مورد کار اشتباه هم از ایشون ندیدم.واقعآ انسان کاملیه.تورو خدا نگید دارم کفران نعمت می کنم و مشکلم اصلآ مهم نیست.خواهش می کنم کمکم کنید؛حال روحیم اصلآ خوب نیست.خودم می دونم ضعف از منه و تقصیر هیچ کسی غیر از خودم نیست.ممنونم.
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
سلام لاله گرامی
به تالار همدردی خوش آمدید
اولا کسی که فرهنگ اسلامی داشته باشد اهل تمسخر دیگران نیست . کسانی که شما را مسخره کرده اند بویی از اسلام نبرده اند .
دوما به نظر من شما باید این مشکل را درون خود حل کنید . این نگاههای تمسخر آمیز ارزش ناراحتی و یا پریشانی را ندارند . میدانید که در دروازه را میشود بست اما دهان مردم را نمیشود بست . شما و همسرتان مشکلی ندارید و خوشبخت هستید و همدیگر را دوست دارید . مردم هر چه میخواهند بگویند .
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
واقعآ از اینکه وقت گذاشتید و پاسخ دادید سپاسگزارم.ولی به خدا به این راحتی نیست.باور کنید شاید اگر خودتان هم در خیابان زوجی با شرایط ما ببینید نگاهشان کنید حالا نه با تمسخر که با تعجب!!!نمی دونم باید چه کار کنم شاید این موضوع به این دلیل برای من اینقدر بزرگ شده که کلآ آدم فوق العاده حساسی هستم.
من همه ی راهها رو برای اهمیت ندادن به نگاهها و حرفهای مردم امتحان کردم ... ولی متاسفانه حل نشد.
ممنونم که پاسخ دادین.کمکم کنید؛خواهش می کنم.
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
من نمیدونم کیا هستن که شما رو تو خیابون نگاه میکنن، چون من خودم که میرم خیابون اصلا به این چیزها حتی نگاه هم نمیکنم!
بابا اینقدر مردم غرق در مشکلات و گرفتاری های خودشون هستند که حتی اگه به شما نگاه هم کنند فکرشان جای دیگری مشغول هست.
من زیاد دیدم همچین مواردی ولی نه تنها نگاه خاصی نکردم بلکه برام مهم هم نبوده این مسئله.
فکر کنم شما خودتون برای خودتون این وهم پیش امده که مردم حساس هستند به این مسئله و نگاهتون میکنند اما باید بگم در اکثر موارد این طور نیست و صرفا این فکریه که شما در موردشون میکنید.
گرفتاری ها زیاده کی وقت داره فکر کنه شما 8 سانت کوتاهید یا بلندید؟؟
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
متاسفانه همون آدمهایی که شما می گید غرق در مشکلات و گرفتاری های خودشون هستند حتی ما رو با انگشت به هم نشون میدن!!!جالبه نه؟این که توهم نیست!
امیدوار بودم چیزی بگید که از این حالت بد روحی خارج بشم نه این که کلآ صورت مسئله رو پاک کنید.ممنون میشم کمکم کنید.راستش من خیلی با خودم کلنجار رفتم تا اینجا مشکلم رو مطرح کنم.چون از تحقیر شدن همسر گلم حتی در جایی که اصلآ نمیشناسنمون بدم میاد.فقط به این امید اومدم اینجا که شاید راه حلی پیدا کنم!
از این که وقت گذاشتید ممنونم.
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
نمیگم مشکلی ندارید ولی باور کنید مشکلتون خیلی کوچیک تر از اینه که بخواید دچار افسردگی بشید یه سری به تایپیک من بزنید اونوقت مشکل رو میبینید
من فکر می کنم شما خیلی توی زندگی بی مشکل هستید یه شوهر خوب مهربون دارید به جای فکر کردن به این موضوع به آینده تون به اینکه اگه یه روزی به مشکل من یا بعضی افراد دیگه دچار شدید اونوقت باید چیکار کنی فکر کن
خوشبختی خیلی بهت نزدیکه با پات هولش نده با دستتات بگیرش
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
عزیزم دوتا از دوستای منم با شوهرشون همین اختلاف قد رو دارن. دوستان من هر دو نیز از مسرشون خیلی خیلی زیباترن. ولی اصلا مهم نیست . حتی مادر شوهرم حدود 15 سانت از پدر شوهرم بلند تره. ولی باور کن همه اینها بستگی به دید خودت داره. وقتی خودت دیدت منفی باشه مطمئن باش ناخوداگاه این دید منفی رو به دیگران هم منتقل می کنی. باور کن جدی می گم.
خودت دیدتو مثبت کن می بینی کم کم این رو به مردم دیگه هم منتقل می کنی. :72:
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
لاله جان سلام
منم مشابه مشكل تو رو داشتم. شوهرم همه چيزش عاليه ولي لهجه غليظي داره. اوايل مثل شما سختم بود و وقتي با هم بيرون ميرفتيم و يه جايي صحبت ميكرد خجالت ميكشيدم ولي واقعا بعد از يه مدت واسه آدم عادي ميشه. مهم اينه كه اعتماد به نفس داشته باشي. اگه موقع راه رفتن كنار هم اعتماد بنفس داشته باشي و به خودت و شوهرت احترام بگذاري بقيه هم اين احترامو ميبينن. با خودت صادق باش: آيا وقتي باهاش ميري بيرون سعي ميكني يه كمي ازش فاصله بگيري ؟ يا يكي دوقدم ازش عقب جلو باشي؟ يا سرتو خيلي ميندازي پايينو سعي ميكني با كسي چشم تو چشم نشي؟ نگاهتو از بقيه ميدزدي؟ عصبي ميشي؟ اگه اينجوريه اين هم دقيقا همون چيزيه كه مردم ميبينن و مسخره ات ميكنن . شوهرت هم ممكنه چيزي نگه ولي اينو حس ميكنه.
اينو هميشه يادت باشه كسي كه تو و شوهرتو ببينه وقتي شما رو ميشناسه و با اخلاق خوبتون اشنا ميشه اين مسئله اصلا به چشمش نمياد و كسي هم كه شما رو نميشناسه و گذري توي خيابون شما رو ميبينه 5 دقيقه بعد اين مسئله رو يادش رفته. ما ادما خودمونو بيشتر از بقيه ميبينيم.
اعتماد بنفس داشته باش دختر. موفق باشي.
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
دوست عزیز سعی کن کمی از حساسیت خودت کم کنی ، چون احساس میکنی این موضوع موجب تمسخر دیگران میشه زیاد بهش توجه میکنی توی هر جمع دقت میکنی ببینی بقیه چطور نگاهت میکنند ، فکر میکنم اگر یک کوچولو به جمعتون اضافه بشه کمتر به این موضوعات بی اهمیت فکر میکنی و خودت رو آزار میدی ، به این مسئله دقت کن که گل بی عیب فقط ذات خداوندی است وبس ، کمی ایمانت را محکم کن اگر بخواهی زیادتر از این حساسیت نشون بدی زندگی رو به خودت وهمسرت تلخ میکنی و آینده تون را هم تباه میکنی اگر واقعا نتونستی حتما به یک مشاور مراجعه حضوری داشته باش موفق باشی
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
سلام عزیزم . عمو و خانوم عموی منم همین طورن ( دیدی تو همین چند جواب چند نفر بهت گفتن فلانی و فلانی که من میشناسمشون هم همینطورن ولی خوشبختن!!!!!!!!) آره عزیزم اگه نگاهتو عوض کنی همه چیز درست میشه ! چشمهارا باید شست جور دیگر باید دید!!!!!! عمو و خانوم عموی من با داشتن 3 تا بچه بزرگترینش 26 سالشه هنوز دارن هم دیگه رو با ... جان و..جان صدا میکنن!جالبه نه؟ به مشکلاتت بخند تا دنیا به روت بخنده
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
:81:لاله عریزم شما داری خودت این مسئله رو بزرگ میکنی . همچین مسئله حادی هم نیست . بخدا انقدر مسائلو مشکلات دیگه ای تو زندگی هست که این چیزی که شما میگید توش گم میشه . عزیزم همسر تو بهتری ویژه گیها رو داره . تورو خدا به خاطر7-8 سانت ناقابل خودت و زندگیتو خراب نکن . سعی کن همیشه بهترین چیزهای همسرت مد نظرت باشه نه قد ایشون . به مردم چه ربطی داره که شما از همسرتون بلندتر هستید مگه شما برای مردم زندگی می کنید. به اون فکر کن اگه همسرتون قدش از شما بلندتر بود ولی ادم بد و لاابالی بود ویا خدای ناکرده معتاد بود انوقت چی ؟؟؟؟؟؟؟ این مسئله قد اصلا مسئله بغرنجی نیست که شما انقدر بزرگش کردی .
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
سلام دوست من
يه حساب دو دو تا چهار تا بكن .... ببين اگه همسرت از ده بيست تا معياري كه براي ازدواج داشتي 60-70 درصد يا بيشتر داره انتخابت درست بوده ... مطمئن باش همسرت رو درست انتخاب كردي .....
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
سلام عزيز جون
احتمالا هيچ مسئله اي در زندگي نداري و بقدري همه چيز برايت ok هست كه نشسته اي و به مسئله اي اينچنين بي ارزش مي انديشي .اگر شوهرت 10 سانت هم از شما بلندتر بود و بعد هوسباز بود يا اصلا به شما محبت نمي كرد آن وقت راضي بوديد؟؟؟ سعي كنيد نيمه پر ليوان را ببينيد.همسر شما به قول خودتان به معني واقعي كلمه ايده آل است حال شما فقط دست روي همين نقطه حساس گذاشته ايد0 در ضمن شما مي توانيد با تدبير زيركانه زنانه خود اين 7-8 سانت اختلاف قد را از بين ببريد.مثلا از همسرتان بخواهيد كه از كفشها ويا كتوني هايي استفاده كنند كه داراي لژمي باشد0 خودتان هم سعي كنيد زماني كه با همسرتان بيرون مي رويد از كفشهاي بدون پاشنه استفاده كنيد.به اين ترتيب حداقل 4-5 سانت اين اختلاف را كمتر مي كنيد.
به خدا توكل كنيد و از او بخواهيد كه ياريتان كند كه اين حساسيت نابجا از بين برود.
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
سلام.از همه ی کسانی که وقت گذاشتند و مطلبی نوشتند ممنونم.
خانوم وهم من از حرفهاتون برداشتی کردم که امیدوارم اشتباه باشه!
خانوم وهم شما گفتی : "یه سری به تایپیک من بزنید اونوقت مشکل رو میبینید" راستش تاپیکت رو تقریبآ نصفه و نیمه خوندم،یه چیزی می خوام بگم؛ راستش در موضوعی که خانوم افسون اینجا مطرح کردن(البته من هم اصلآ با طرز فکر ایشون موافق نیستم)خودشون یک جا گفته بودن اگه موضوعی که اینجا نوشته می شه در مورد خیانت شوهر یا مشکل با خانواده همسر و ... از این دست موضوعات خاله زنکی ! باشه مورد توجه قرار می گیره و باقی مشکلات زیاد جدی گرفته نمی شه.من هم دارم همین نتیجه رو می گیرم.خانوم وهم شما مشکل رو فقط همین چیزا میدونیند؟؟؟
وهمچنین فرمودین که "به جای فکر کردن به این موضوع به آینده تون به اینکه اگه یه روزی به مشکل من یا بعضی افراد دیگه دچار شدید اونوقت باید چیکار کنی فکر کن" پس نتیجه می گیرم که شما مشکلات زندگی رو فقط مسائل خاله زنکی می دونی و فکر می کنی این مسائل تقریبآ سراغ همه میاد.امیدوارم ناراحت نشی فقط خواستم بگم یه کمی دیدت رو بازتر کنی خانومی.
اغلب شما مشکل من رو با مشکلات رایجی که در زندگی خیلی از زوجها پیش میاد مقایسه کردین؛دوستان عزیزم من همسرم رو با معیارهای منتطقی انتخاب کردم و با چشم بسته عاشقش نشدم پس فکر نمی کنم به این راحتی به مشکلاتی که شما مشکل من رو با اونا مقایسه می کنید بربخورم.من اول عاشق نشدم سپس به باقی شرایط همسرم فکر کنم.
وقتی من به دوستام نگاه می کنم و می بینم که 90 درصدشون اول جذب قیافه و تیپ مرد می شن و بعد راجع به بقیه شرایطشون فکر می کنند و بعد توی زندگیشون به مشکلات عجیب و غریب می خورند تعجب نمی کنم.چون کاملآ قابل پیش بینیه!(البته باید بگم تقریبآ همه ی دوستام تحصیلات عالی دارند و کم سن هم نیستند حداقل بالای 25 سال سن دارند)
من بین خواستگارهام در مورد مردهایی که هنوز به بلوغ فکری نرسیده ولی دست به تشکیل خانواده میزنند و بعد از ازدواج موجب مشکلات عجبب و غریبی میشن اصلآ فکر هم نمی کردم که بعد ازدواج مجبور باشم با یه سری مسائل کنار بیام تا زندگیم از هم نپاشه.
راستش من خیلی از خانومهایی که اینجا مشکلاتشون رو مطرح می کنند اصلآ درک نمی کنم!!!شاید به همین دلیله که توقع پاسخهایی پخته تر رو داشتم.ولی به هر حال از همه و همچنین خانوم وهم از اینکه وقت گذاشتین و راهنماییم کردین واقعآ ممنونم.
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
سلام.. من خودمو جای شما که میذارم راستش شاید این حرفم نا خوشایند باشه اما چنین انتخابی نمیکردم چون بر خلاف دیگر دوستان به نظر من نا خوشاینده و به احساس شما حق میدم.
ولی برای من خیلی جالب شما هم از این ور بوم افتادین!!!!!!!!!
یکی فقط ظاهر رو میبینه و باقی قضایا هیچ!!!!شما همه چی رو سنجیدین و الان!!!!!
تنها کاری که به نظر من میتونی انجام بدی فکرتونو مشغول کنید متاسفانه به نظر من دچار وسواس فکری شدید به یک روان پزشک مراجعه کنید.
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
عزیزم کاملا درکت می کنم اما وقتی مشکلای خیلی از بچه ها رو ببینی که مثلا شوهرش کتکش میزنه یا معتاده یا فحاشی می کنه چی میگی ؟ وقتی به این مشکلا نگاه کنی مشکلت میبینی چقدر کمرنگ میشه و میتونی براحتی باهاش کنار بیای
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lale1360
سلام.از همه ی کسانی که وقت گذاشتند و مطلبی نوشتند ممنونم.
خانوم وهم من از حرفهاتون برداشتی کردم که امیدوارم اشتباه باشه!
خانوم وهم شما گفتی : "یه سری به تایپیک من بزنید اونوقت مشکل رو میبینید" راستش تاپیکت رو تقریبآ نصفه و نیمه خوندم،یه چیزی می خوام بگم؛ راستش در موضوعی که خانوم افسون اینجا مطرح کردن(البته من هم اصلآ با طرز فکر ایشون موافق نیستم)خودشون یک جا گفته بودن اگه موضوعی که اینجا نوشته می شه در مورد خیانت شوهر یا مشکل با خانواده همسر و ... از این دست موضوعات خاله زنکی ! باشه مورد توجه قرار می گیره و باقی مشکلات زیاد جدی گرفته نمی شه.من هم دارم همین نتیجه رو می گیرم.خانوم وهم شما مشکل رو فقط همین چیزا میدونیند؟؟؟
وهمچنین فرمودین که "به جای فکر کردن به این موضوع به آینده تون به اینکه اگه یه روزی به مشکل من یا بعضی افراد دیگه دچار شدید اونوقت باید چیکار کنی فکر کن" پس نتیجه می گیرم که شما مشکلات زندگی رو فقط مسائل خاله زنکی می دونی و فکر می کنی این مسائل تقریبآ سراغ همه میاد.امیدوارم ناراحت نشی فقط خواستم بگم یه کمی دیدت رو بازتر کنی خانومی.
اغلب شما مشکل من رو با مشکلات رایجی که در زندگی خیلی از زوجها پیش میاد مقایسه کردین؛دوستان عزیزم من همسرم رو با معیارهای منتطقی انتخاب کردم و با چشم بسته عاشقش نشدم پس فکر نمی کنم به این راحتی به مشکلاتی که شما مشکل من رو با اونا مقایسه می کنید بربخورم.من اول عاشق نشدم سپس به باقی شرایط همسرم فکر کنم.
وقتی من به دوستام نگاه می کنم و می بینم که 90 درصدشون اول جذب قیافه و تیپ مرد می شن و بعد راجع به بقیه شرایطشون فکر می کنند و بعد توی زندگیشون به مشکلات عجیب و غریب می خورند تعجب نمی کنم.چون کاملآ قابل پیش بینیه!(البته باید بگم تقریبآ همه ی دوستام تحصیلات عالی دارند و کم سن هم نیستند حداقل بالای 25 سال سن دارند)
من بین خواستگارهام در مورد مردهایی که هنوز به بلوغ فکری نرسیده ولی دست به تشکیل خانواده میزنند و بعد از ازدواج موجب مشکلات عجبب و غریبی میشن اصلآ فکر هم نمی کردم که بعد ازدواج مجبور باشم با یه سری مسائل کنار بیام تا زندگیم از هم نپاشه.
راستش من خیلی از خانومهایی که اینجا مشکلاتشون رو مطرح می کنند اصلآ درک نمی کنم!!!شاید به همین دلیله که توقع پاسخهایی پخته تر رو داشتم.ولی به هر حال از همه و همچنین خانوم وهم از اینکه وقت گذاشتین و راهنماییم کردین واقعآ ممنونم.
لاله خانم شاید ظاهر قضیه خاله زنک بازی باشه ولی چند تا سئوال ازتون دارم با خودتون روراست باشید و جواب این سئوالا رو به خودتون بدید
شما هر موقع توی اجتماع و نزد دیگرون با نامزدتون ظاهر میشید دچار این حس میشید ولی فکر کنید نامزدتون بهتون شک داشت آیا هر لحظه زندگیتون با این فکر براتون جهنم نمی شد؟اگر نامزدت به راحتی پلک زدن بهت می گفت ازت متنفرم زندگیم آیندم رو خراب کردی طلاقت میدم باز هم شب راحت می خوابیدی؟ اصلا می تونستی مردی که دایم از هر چیزت ایراد میگیره حتی توی تنهایی دو نفرتون او رو تحمل کنی؟ اگر فقط برای یک بار بهت بی احترامی میکرد یا به خودت و خانواده ات فحاشی می کرد بازهم می گفتی این مشکلات خاله زنک بازیه؟منهم مثل شما نامزدم رو با چشم باز و معیارها و ملاکهای خودم انتخاب کردم فقط یه اشتباه کوچیکی که کردم این بود که به حرفهاش به حرفهای بزرگترهام اطمینان کردم و طرف من آدمها صادقی نبودن عدم صداقت اونها اشتباه منه
من فکر می کردم می تونم یه کمک کوچکی به شما بکنم ولی مثل اینکه باعث ناراحتی شما شدم و خب هر عملی یه عکس العملی داره(من شما رو ناراحت کردم شما هم منو) ازتون معذرت می خوام و دیگه در مورد مشکلات شما نظر نمیدم
خداحافظ
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
خانوم وهم عزیز مثل این است که من از درد دندان در عذاب باشم و پزشک به جای درمان و دادن مسکن به من بگوید که که اگر دستت بریده میشد چکار میکردی؟؟؟!!!
نویسنده ، شاعر یا انسان اهل تفکری باشد که دغدغه های بزرگ و چالش های خاص خود را در زندگی داشته باشد و احساس شادی از زندگی نداشته باشد ، به طور مثال کارگر فقیری به او بگوید که اگر جای من بودی چه؟ اگر گرسنه بودی چه؟ و...
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
افسون عزیز هیچ کس نخواسته به دوستمون بگه مشکلت بی اهمیت است بلکه هدف این بو د که متوجه بشه مشکلش انقدر بزرگ نیست که زندگیش و خوشبختیشو تحت تاثیر قرار بده عزیزم مثال درستش این که کسی از بزرگی بینیش رنج ببره و دکتر بجای معالجه بهش میگه فکر کن یک چشم نداشتی ویا ...
دوست خوبم لاله کمی به واقعیت های زندگی با دید بازتر نگاه کن ، خوبیهای همسرت را ببین و به اون چیزی که خداوند به او نداده حساس نباش
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
خداوند داره امتحانتون میکنه . شما گفتید تنها چیزی که براتون مهمه ذات طرف مقابلتون هست. ولی با این کار و طرز فکرتون توی امتحان رد شدید و ثابت کردید که اون حرف رو قلبا نزدید و خداوند با این کارش می خواسته بهتون ثابت کنه که حرف حرف خودتون نیست. می شینید ببینید مردم چی در موردتون میگن.واقعا باعث تاسف که جونهای ما فقط چشمشون به نگاه دیگران هست.به دیگران هیچ ربطی نداره که شوهری که شما انتخاب کردید کوتاه هست یا بلند. هر کسی هم تمسخر کنه نفهمی و بی شعوری خودشون رو می رسونه.برای خودتون زندگی کنید نه مردم.
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
فقط بحث قد نيست
من فكر مي كنم با تمام تعاريفي كه از همسرت كرده اي اما اينقدرها هم به او وابسته و دلبسته نيستي. چرا كه وابستگي و دلبستگي زياد باعث مي شود تا هر حرف و هر حركتي از ديگران بي اثر شود و تو حاضري به خاطر آنچه كه براي تو ارزشمند ترين است تلاش كني تا از دست ندهي و تعصبت اجازه نخواهد داد تا ديگران چيزي بگويند و در كل در آن زمان ناراحت خواهي شد اما از اينكه به حريم شخصي تو دخالت مي كند نه اينكه احساس سرافكندگي كني.
اين سرافكندگي به دليل نداشتن اعتماد به نفس كافي و قبول نداشتن تمام محاسن خود، شوهر و زندگيت است.
نيازي به فرار نيست و اين فرهنگي كه در ايران است ممكن است در خيلي از ممالك ديگر هم باشد
آن چيزي را كه شما با خود هميشه به همراه خواهيد داشت 1/ وضعيت ظاهري و 2/ اعتماد به نفستان است. پس همه جا آسمان همين رنگ است آدمهاي ديگر و ظاهر را نمي توان تغيير داد اما شما مي توانيد خودتان را تغيير دهيد
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
کاش یه نفر پیدا می شد که به جای مقایسه مشکل من با بقیه مشکلات و به جای همه ی حرفای تکراری که خودم همشون رو قبول دارم !!! یه حرف تازه و امیدوار کننده می زد.خیلی خسته ام از همه چیز.
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
عزیزم پس چو دانی و پرسی سوالت خطاست.
خودت که همه چیز رو می دانی پس عمل کن . واقعا منتظر شنیدن چه چیزی هستی ؟؟؟ معجزه یکباره برای تغییر فکرت ؟؟؟
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
لاله جان تو منتظری چی بشنوی طوری که من دیدم دوستان هم با تو هم دردی کردن و هم سعی کردن کمکت کنند ، به این مسئله دقت کن کسی که خواب رفته میشه بیدارش کرد ولی کسی که خودش رو به خواب بزنه نمی شه بیدارش کرد ، تو اگر دوست داشته باشی مشکلت حل بشه میتونی از بین همه صحبتها به راه حل مناسب برسی ولی اگر بر این باوری که مشکلت قابل حل نیست دنبال راه حل نگرد
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
می خوام یه چیزی بنویسم که امیدوارم کسی ناراحت نشه.یعنی سعی می کنم جوری نگم که کسی رو برنجونه.
من موضوع خانوم افسون رو دنبال می کردم چون یه شباهتهایی توی مشکلشون با خودم دیدم(البته من هرگز و هرگز به طلاق فکر نمی کنم)اوایل که ایشون موضوعشون رو مطرح کردند خیلی برخورد شدیدی باهاشون شد.همه به مغرور بودن و خودخواه بودن متهمشون کردن و ... حتی چند نفر گفتند که ایشون شاید داره دروغ می گه و به قول خودشون بقیه رو سرکار گذاشتن! ولی حالا که نظر خانوم افسون عوض شد و در واقع همنظر با بقیه اعضا شد همه یکی یکی می رند ازشون عذر خواهی می کنند!!!! جالب نیست؟ یعنی انگار همیشه باید در جهت جریان آب بود تا همه قبولت داشته باشند و بهت احترام بذارند.فکر می کنم دکتر شریعتی گفته بود که حتی ماهی های مرده هم توان حرکت در جهت جریان آب را دارند پس چرا ما حتی مجبور میشیم ماهی مرده ایی باشیم تا مورد احترام بقیه باشیم؟؟؟ البته به خاطر اینکه خانوم افسون تصمیم به فکر کردن گرفتن من هم خیلی خوشحال شدم ولی نتیجه گرفتم من هم اگه مثل 99 درصد خانومها از شوهرم کوتاهتر بودم هیچکس نگاهمون هم نمی کرد، ولی حالا که با بقیه یه فرق کوچیک داریم از احترامشون بی نصیب موندیم.همیشه از این بیت شعر :"خواهی نشوی رسوا/همرنگ جماعت شو" خوشم نمی اومده ولی انگار بدجوری واقعیه!!!
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
لاله عزیز هیچ کسی به خاطر مثبت شدن نظر خانم افسون تشویقش نکرد. همه بیشتر به خاطر رفتار منطقی و تواضعشون تشویقش کردن.
خیلی ها بهشون توهین کردن. و به قول خودت بهشون تهمت زدن ولی ایشون شخصیتشون در حدی بود که مقابله به مثل نکردند و فقط زیبا گوش دادند حتی به نظرات مخالف و هیچ حرف توهین آمیزی نزدند.
متاسفانه بعضی دوستان در جواب هاشون حریم ها و احترام رو حفظ نکردند و خیلی تند پاسخ دادند.
من خودم به شخصه به خاطر ظرفیت بالاشون در مقابل انتقاد و شخصیت قویشون و نوع بیانشون تشویقشون کردم. :72:
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
سلام lale1360
اگر وقتی دستت را روی شانه كسی گذاشتی و فریاد كشید. به او خرده نگیرید. اشكال از شما هم نیست،مطمئن باشید شانه او التهاب دارد. لیكن پیدا نیست.
نه lale1360 در این مورد مقصر است، نه شما كه این مسئله را مشكل نمی بینید.
اشكال از التهابات درونی lale1360 می باشد.
وقتی حساسیت بالا می رود، یعنی درون مایه های ذهنی فرد، باورهای رایج فرد، خطاهای شناختی فرد ، كنترل هیجانی و احساسی فرد، و نحوه تجزیه و تحلیل فرد نیاز به دگرگونی دارد تا سازگاری با واقعیت ها انجام گیرد.
در اینجا چون نه می توان چند سانتیمتر به قد شوهر lale1360 اضافه كرد،و نه می توان چند سانتیمتر از قد lale1360 لاله را كاهش داد و از طرفی همه مردم را هم نمی توان عوض كرد ، پس نتیجه می گیریم یا باید ایشون طلاق بگیرند. یا برداشت خود را اصلاح كنند.
البته این برداشت خانم lale1360 هست و هر كجای دنیا هم كه برود چون این برداشت با او هست تغییری در وضعیت ایجاد نمی شود. مثل فردی كه پارانویا دارد، چنین فردی همیشه فكر می كند دیگران در مورد او فكر بد می كنند. یا كسی كه وسواس دارد همیشه فكر می كند كه همه جا ناپاك هست. در حالیكه اینها توهمات ذهنی هست كه باید علاج شود. به قول معروف اشكال از گیرنده است به فرستنده دست نزنید.
نتیجه: شما شخصا به یك روانشناس بالینی مراجعه كنید و بگوئید افكار آزارنده ای از باورهای خود دارید، و از احساسی كه محركش را مردم می دانید، ناخشنود هستید. بعد با تكالیفی كه به شما می دهند دست به حساسیت زدایی منظم و كاهش فشار احساسی شما می كنند
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
-
RE: پریشانی بعد از ازدواج
مادر من چندین سانت از پدرم قد بلند تره (راست و حسینی) اما خیلی هم خوشبختند.
برای خودت زندگی کن نه برای ساکت کردن دیگران.
برای خودت زندگی کن نه برای بستن دهن من و دیگران چون دهان من هرگز بسته نمی شود.
برای خودت زندگی کن نه برای دیگران.
به قول دوستمون وهم خوشبختی رو با پات هول نده با دستتات بگیرش.
بگیرش و برو حالتو ببر.