+دوستان به نظر شما طلاق بهتره یا سوختن و ساختن؟

:302:
من 29 سال دارم و همسرم هم معتاد است و هم هوسران و .... که نمی خوام اسم ببرم. هر چه سعی در اصلاحش کردم نشد. 5 سال از ازدواجمون میگذره و من 1 دختر 1 ساله دارم . به نظر شما برای من و دخترم بهتره از همسرم جدا شم یا بسوزم و بسازم و اینکه آیا اون میتونه با رشوه دادن به قاضی دخترمو ازم بگیره؟ چون خیلی راحت می تونه برای چند روز اعتیادش رو بذاره کنار و جواب آزمایشش چیزیو نشون نده.
لازم به ذکره که اصلا دیگه دوستش ندارم و مدت زیادیه که طلاق عاطفی گرفتم. چون همه جور خیانت و دروغی ازش شنیدم. ضمنا شغل ندارم ولی میتونم از خودم یه خونه داشته باشم.
تورو خدا کمکم کنید. پدر و مادرم اصلا نمی خوان جدا شم ولی خودم خیلی خستم.:47:

میتونی خودت رو تقویت کنی از درون و مشکلات رو اصلاح کنی؟
همیشه به جدایی به عنوان آخرین راه و بدترین راه نگاه کنید.
چون مشکلات بعد از جدایی در جامعه ما خیلی زیاد هست.

خانم کامل یا اگر امکان داره یک مقداری بیشتر توضیح بدید.
اولا که دختر شما حداقل تا هفت ساگی پیش شما خواهد موند بنابراین غصه اون رو نخورید. اما لطفا توضیحات بیشتری در رابطه با مشکلتون بفرمایید تا امکان قضاوت حداقلی برای ما وجود داشته باشه.

اگه میتونین تحمل و سکوت کنین خوب! اینکار رو بکنین . چون واقعاً مشکلات بعد از طلاق کم نیست . من مردی رو میشناسم که از همسرش بنا به خیلی دلایل جدا شد . ولی بعد از جدایی ... یک مرد میشست و ساعت ها گریه میکرد!!!!!!! میگفت اگه همسرم برگرده حاضرم دوباره باهاش زندگی کنم! این میدونین یعنی چی؟
اما اگه موندین و سکوت کردین همیشه یادتون باشه سکوت و صبر واسه کسی خوبه که تا اخر عمرش اونا رو داشته باشه! یعنی 10 سال دیگه به بچش منت نکنه که به خاطر تو موندمو ....
موفق باشین

اگه من جاي شما بودم يه لحظه هم نمي موندم. اين جور مردها درست بشو نيستند كه نيستند. فقط عمر خودتون رو تلف مي كنيد و بس. اين نظر شخصي من بود.

دوستان از اظهار نظرهاتون خیلی ممنونم. یکی از دوستان از من توضیح خواسته . نمی دونم اینجا چطور توضیح بدم. من خیلی سعی کردم با آرامش / با محبت / با دعوا/ با تهدید و خلاصه هر جور که به عقلم می رسیده این آدمو اصلاح کنم ولی جواب نگرفتم با چند مشاور هم صحبت کردم ولی اونها نتونستم کمکم کنند. خواستم خودشو ببرم پیش مشاور ولی بعد از کلی اصرار فقط 2 جلسه حاضر شد بره و دیگه نرفت. چون افسردگی هم داره. کلاسهای na رو هم فقط 1 جلسه رفت و ول کرد. نسبت به هیچ چیز احساس مسوولیت نمی کنه و فقط به فکر کار و خوش گذرونی های خودشه.

به دنبال وكيل خيلي خوب نمي خواهد باشي. به دنبال وكيل باش.
اين كارها را هر وكيلي مي تواند انجام دهد
سعي كن صلاحيت خودت را براي نگهداري از فرزند به اثبات دادگاه برساني و عدم صلاحيت، هوسراني و اعتياد او را ثابت كني. حضانت فرزند راخواهي گرفت

مطمئنم كه تا به حال باهاش جدي صحبت كردي بهش نگفتي به فكر زندگي و آينده بچه مون باش؟ جوابش چيه؟ اگر شوهرت هنوز دوستت داره ميتوني از دوست داشتنش به عنوان يه صلاح استفاده كني و سعي كني اصلاحش كني؟ اگر واقعاً همه اين راهها رو امتحان كردي و جوابي نگرفتي به طلاق فكر كن طلاق هميشه اخرين راهه. يه وكيل خوب ميتونه بهت كمك كنه.نظر همسرت در مورد حضانت بچه چيه؟ اگر حضانت دخترت رو گرفتي و در زندگي مشكل مالي نداشتي ازدواج مجدد نكن... برات pm گذاشتم اگر برات ممكنه جوابم رو بده

سلام كاملیا
معمولا تصمیم طلاق ،‌ تصمیم سخت و مهمی هست. لذا وقتی شما می توانید با قطعیت از آن صحبت كنید كه مطمئن باشید راه كم هزینه تری وجودندارد.
لذا نیاز هست جلساتی را با مشاورخانواده به صورت حضوری داشته باشید و تمام مزایا و معایب این زندگی و همچنین پس ازطلاق را بررسی كنید.
باید مشخص شود آیا این زندگی ظرفیت تغییر را در خود به صورت بالقوه دارد یا نه؟!
اینكه تا حالا خیلی سعی كردید ،‌عالی هست ،‌اما كافی نیست.
شما برای طلاق جلسات مجددی با مشاور ترتیب دهید تا ارزیابی عینی و دقیقی صورت گیرد.

سلام خانوم گل
كسي كه هم معتاده و هم هوسباز ديگه ارزشي براي ادامه دادن نداره

سلام کاملیا ی عزیزم .اگر چه من دقیقا مشکل تورو ندارم اما زندگی من هم از لحاظی مثل تو با دودلیه در کنار هم ماندن وتحمل کردن یا جدایی وترس از اون گره خورده.من صلاحیت راهنمایی برای تصمیم نهایی به تورو ندارم ولی چون با تو همدردم ودرکت میکنم تنها راه کمکم اینه که ازت بخوام آرام باشی وآرامشت را به دختر نازت هدیه کنی .نگذار این آسیب اجتماعی خدایی نکرده یک لحظه دل اون کوچولوی نازنین رو بلرزونه.مواظب خودت باشوبهیکتای بی همتا که تورو میبینه صبرت رو تحسین میکنه ومواظب تو ودخترته پناه ببر وراه درست رو از اون بخواه تو مادری ودعای مادر معجزه میکنه.واسه درد ودل اینجا جای خوبیه بازم به این خونه سر بزنوصحبتهای اقای مدیر رو به عنوان یک کارشناس خبره به گوش بگیر.واست دعا میکنم خواهر عزیزم مارو از حال خودت بی خبر نذار.

مشكلات بعد از طلاق خارج از تصور است شما بايد همه جوانب را در نظر بگيريد داشتن يك خانه هم اصلا گره گشاي زندگي بعد از طلاق نمي‌باشد بعد از طلاق هزينه‌هاي زندگي طعنه‌هاي دوستان و نزديكاني كه در زمان زندگي مشترك عزيزترين كسان تو بوده‌اند مزاحمتهاي آدم هاي
بي ارزشي كه در محيط كار تو هستند زير ذره بين بودن و ترحم ديگران به فرزند تو كه پدري بالاي سر ندارد و اينكه مجبوري براي تامين زندگي هميشه درپي كاري باشي و وقت رسيدگي به فرزندت را نخواهي داشت و هزار و يك مشكل ديگر كه بايد با يك مشاور صحبت كني شرايط خود را بگويي حال و آينده و او تو را راهنمايي كند در ضمن در دادگاههاي ما گرفتن حضانت فرزند از طريق مادر خيلي راحت است معمولا پدرها اين مسئوليت را قبول نمي‌كنند فقط ادا دارند همه مسئوليت را سر مادر مي‌ريزند نفقه فرزند را اصلا فكرش را نكن گرفتن آن خيلي سخت است

طلاق مشکلات فراوان دارد که می توان گفت: آواز دهل شنیدن از دور خوش است و دوست من اصلا معنی زندکی یعنی تلاش کردن وسازندگی ، مگر در مواقع خاص که طلاق تنها راه باقی مانده باشد و مصائب طلاق و بعد از آن به مراتب کمتر از ادامه زندگی باشد .

بعد هم تا حد زیادی با واژه سوختن و ساختن مشگل دارم ، طرف با خانواده شوهرش می جنگد ، بعد از 20 سال که به عقب برمی گردد و می خواهد زندگی اش را تعریف کند می گوید سوختم و ساختم !!!! یکی نیست بگوید در این 20 سال تو خودت هم یک پای جنگ بوده ای ، چه سوختنی ؟! چه ساختنی ؟! اگر لب فرو بستی و توی مخ شوهرت نرفتی و روی روانش ماراتون نرفتی و به مادر شوهرت پشت چشم نازک نکردی و متلک نگفتی و... این معنی اش می شود سوختن و ساختن ، نه اینکه 20 سال جنگیدی و غر زدی و ... این که معنی سوختن و ساختن نمی دهد ، ما در استفاده از کلمات و مفاهیم آن خیلی اشکال داریم . این مورد را به شکل مثال عرض کردم .

دوستان از همدردی و راهنمایی همتون ممنونم. من هم بخاطر ترس از همین مشکلاتی گفتید هنوز طلاق نگرفتم و تصمیم دارم حتی المقدور اینکارو نکنم و اگه خدا کمکم کنه مشکلاتم رو حل کنم. البته مطمئنم نقش من در مقابل خدا برای حل این مشکلات هیچه..

با نظر هایده موافقم-اگر میدونی بعد جدایی مشکل حادی نخواهی داشت جدا شو

به نظر من قبل از اینکه اقدام به جدایی کنی، بدنبال یافتن یک شغل باش. اینجوری با آرامش خاطر بیشتری می توانی کار بیابی و از طرفی تحت شرایط فشار تن به هر کاری نمی دهی.
بدون اینکه راجع به این موضوع با شوهرت صحبت کنی، برای خودت کاری پیدا کن و کمی پس انداز کن و بعد اقدام به جدایی کن، اینطوری آسیب کمتری می بینی.

خانمی نمیتونم جداییرو بهت توصیه کنم ولی اگر احساس میکنی ادامه زندگی با او برای خودت ودخترت مناسب نیست با بزرگترها مشورت کن بخصوص خانواده خودش شاید با وساطت انها بتونی راه حل مناسبی پیداکنی در هر صورت احساس سوختن وساختن اشتباهه یا باید سعی کنی که بسازیش و زندگی کنی و یا.... درهر صورت اگر بزرگترها در جریان باشند و کمکت کنند بهتر میتونی تصمیم بگیری ضمن اینکه به فکر استقلال مالی هم باش

متسفانه چون دخترم 1 سالشه فعلا نمی تونم برم سر کار مخصوصا که شوهرم به شدت مخالف سر کار رفتنم بوده و هست . البته قبل از بارداری 1.5 سال کار کردم (توی شرکت پدرم) . فعلا حدود 1 ماهی هست که شوهرم اقدام به ترک اعتیاد کرده و در مورد هوسبازیهاش هم انکار می کنه می گه من اینکارهارو نکردم و فقط مشکم اعتیاده. نمیدونم عاقبت زندگیم چی میشه. فلا دارم با قرص به خودم آرامش میدم و تحمل می کنم شاید درست شه. امیدوارم پشیمون نشم.... از همتون ممنونم که به فکر منید...

از بابت غلطهای املایی پوزش می طلبم.

در مدت ترک اعتیاد بیش از پیش بهش محبت کن و بعدش هم سعی کن اصلا غر غر و نق نق نکنی انشاالله که موفق باشی ضمنا نگفتی به چی اعتیاد داره و چطور ترک میکنه اگر تحت نظر این محفلهای ترک اعتیاد باشه خیلی موفقتره در هر صورت در این مدت به محبت و توجه بیشترت نیاز داره ما رو بیخبر نذار

عزیزم سلام اصلا ناراحت نباش طلاق الان برای تو تولدی دوباره است از فکر این که آدم معتاد را ترک بدی هم بیا بیرون حالا ترکش هم که بدی با هوسبازیش چی کار میکنی اصلا ارزش سوختن و ساختن ندارد سریعا خودت و دخترتو از بندش رها کن زندگی ادامه دارد خدا هم مواطب تو فرشته زمینی اش هست با توکل به خدا و امام زمان پیش برو اشتباهی که بقیه کردند و پشیمان شدند را تو نکن در ضمن دادگاه مطمئنا بچه ات را به تو میدهد چون او صلاحیت ندارد.

سلام دوستان عزیزم
واقعا نمی دونم چی کار کنم. از طرفی دلم نمی خواد طلاق بگیرم . البته نه به خاطر اینکه شوهرم رو دوست دارم. اصلا دوستش ندارم. فقط بخاطر اینکه حوصله حرف و حدیثهای مردم و مشکلاتی از این قبیل رو ندارم. و همین طور فکر می کنم وقتی دخترم بخواد ازدواج کنه اگه مادرش طلاق گرفته باشه واسه اون بد میشه. این جور فکراست که اذیتم می کنه و باعث میشه به زندگی با این آدم ادامه بدم. ضمنا دوباره اعتیادشو شروع کرده.....خدارو شکر احتیاج مادی بهش ندارم ولی از مشکلاتی که گفتم می ترسم. و اینکه دخترم که بالاخره باباشو دوست داره.... کاش بزرگ بود و می شد از خودش نظر خواهی کنم.

عزیزم شما تهرانید اگر تهرانید حتما بخاطر همسرتون و خودتون یه سر به کنگره 60 بزنید شاید تحولی توی زندگیتون ایجاد شه

سلام كاميليا
از ايماني كه به خدا داري غبطه خوردم
حتما يك مشاور زبده بريد و سعي كنيد بهترين تصميمو بگيريد
بعد از خدا بخواه هر چي صلاح ميدونه برات پيش بياره.
راستي سعي كن دخترمونو از اين مسايل دور كني و محبت فراموش نشه
به اميد روزي كه خداوند به لطف و كرمش بهترين راه رو براتون هموار كنه
:72:

من پیش چند تا مشاور رفتم همشون تصمیم نهایی رو به خودم واگذار میکنند و بیشتر سعی می کنند بدیهای طلاق رو بهم بگن و منو از ین کار بترسونن. کنگره 60 تا حالا خودم نرفتن ولی شوهرم چند باری به جمعیت آفتاب رفته بود. خیلی آدم سر سخت و حرف نشنویی هست . از خدا خواستم خودش راه درست رو پیش پام بذاره . شما هم دعام کنید. مرسی

سلام
اميدوارم براي راهنمايي خيلي دير نشده باشه.من خودم از همسرم جدا شدم البته مشكلات ما اصلا شبيه مشكلات شما نبود(وقتي مشكلات شما رو ديدم ومقايسه كردم فهميدم كه مسئله شما خيلي حادتر بوده).بهرحال تجربه شخصي من (بعد از طلاق)به شما اينه:
اولا قبل از اينكه رسما جدا بشي يه مدت دور از شوهرت زندگي كن.(من وقتي تنهاش گذاشتم كه از هم جدا شده بوديم و اين فرصت رو بهش ندادم كه تجربه دور ازمن بودن رو داشه باشه كه به كاراش فكر كنه)بذار اين دوري يه كم طولاني بشه.اين دوري قبل از طلاق دو خاصيت داره :يكي اينكه شما خودت،ميتوني خودتو محك بزني وببيني آيا ميتوني بدون شوهرت زندگي كني؟هم از لحاظ عاطفي،هم از لحاظ مالي.(شما الان چون خيلي ازش دلخوري حس ميكني اصلا دوسش نداري اما شايد هنوز يه حسي نسبت بهش وجود داشته باشه)خاصيت دومش اينه كه همسر شما هم توي اين مدت كه از شما دوره،اگه واقعا شما وبچتونو دوست داشته باشه يه تلنگري ميخوره وشايد انشاءالله همين دلتنگي ناشي از دوري شما وبچش باعث بشه به خودش بياد و زندگيتون ازهم نپاشه.
اين راه رو هم امتحان كن.اگه ديدي خودت هيچ حسي بهش نداري وهمچنين ميتوني از لحاظ مالي خودتو بچه رو تامين كني بعد به جدايي فكر كن.برات آرزوي موفقيت ميكنم.

ببینید بیخیال درست کردن اون اقا بشید ولی به این فکر کنید که اگه طلاق بگیرید زندگیتون ایا بهتر میشه یا نه؟
اول یه کاری بکن یه پولی پس انداز کن همینجوری تصمیم نگیر به زندگی خوبم اصلا فک نکن سعی کن اول موقیعت رو فراهم کنی بعد طلاق بگیر به مشکلات مالی جدی فک کن به حرفای دیگران برخورد دیگران برخورد خونوادت به بچت اگه بیخیاله همه چیز شدی ولی وضعیت مالی رو جدی بگیر اول شرایط رو فراهم کن بعد طلاق بگیر

مشاورها میگن اصلا ما حق نداریم که بخواهیم کسی را تغییر بدیم . اونها همیشه سعی می کنند انگشت اتهام رو به سمت خود شخص بگیرند. منظورم اینه که منم قصد درست کردن اون آدم رو ندارم اگرچه که خیلی دلم می خواد این اتفاق بیفته. اما فعلا بی خیال همه چیز شدم و با کمک یک روانپزشک در حال گذران عمر هستم.
یه وقتا می گم اصلا این همه توی سر کله هم بزنیم که چی؟ هرکس جوابگوی اعمال خودش باید باشه و اثر عمل هر کسی به خودش بر می گرده. دو روز دیگه هم که می میریم تموم میشه میره ... اصلا ولش کن بذار هر کار می خواد بکنه. فقط مواظبم که به دختر گلم سخت نگذره که از جونم بیشتر دوستش دارم.... و در مقابلش خیلی مسوولم . مگه نه؟

سلام
به نظرم جند ماهي جدا زندگي كنيد و بهش اتمام حجت كن كه يا درست ميشه يا اين جدايي قانوني ميشه و خودت هم تو اين چند ماه يه ارزيابي بكن كه كدوم حالت بهتره يا كمتر بده؟......شايد بهتر بتوني تصميم بگيري