عیب هامو چطوری ریشه یابی کنم؟

سلام و عرض ادب خدمت مشاورین و کاربرای محترم سایت

من خیلی خیلی خلاصه میخوام صحبت کنم

10 سالی میشه یعنی از18 سالگی گریبان گیر یکسری مشکلات هستم .5 ساله با بیشتر که کم کم بهشون پی بردم تا 60% برطرفشون کردم ولی همچنان این مشکلات نمیزارن زندگی مناسبی داشته باشم
من تو این 10 سال تقریبا همیشه بازنده بودم
اصلا عزت نفس ندارم که ریشه در تربیت من داره
به شدت وابسته هستم
درهنگام انجام کارها احساس عجز وناتوانی میکنم
درتمام روابط عاطفیم به دلیل انتخاب یا رفتار اشتباه شکست خوردم
ضعیف هستم چه روحی چه شاید جسمی
اخساس بی کسی وغم همیشه با من بوده و درعمل هم هیچ حامی ندارم

درکل قدرت مدیریت زندگیم رو نداشتم تابحال و تا اینجای زندگی یک بازنده ناتوان بیشترنبودم
اصلا نمیفهمم با خودم چکار بکنم هستم از تحقیر ونادیده گرفته شدن ها
اصلا نمیدونم دلیل این مشکلاتم چیه

سلام
و باز هم کمالگرایی
یک بیماری اپیدمی در دنیا امده به نام کمالگرایی
کمالگرایی که توام با نگاه صفر و یکیه یا سفید یا سیاه
شما از کجا فهمیدید بازنده اید ?
از کجا فهمیدید شخصیت وابسته دارید?اونم به شدت?
چرا فکر میکنید شکستهای عاطفیتان تقصیر رفتار شماست و نه فرد روبرو ?
دارای شغل هستید ?
مدیریت زندگی رو نداشتید مثلا چی?
چه کسی شمارو تحقیر کرده?کسی که تحقیر میکنه خودش مشکل روانی دارن نه شما
چه کسی شما رو نادیده گرفته است?
دوست من انسانها متناهی هستند خودشان داری انواع اقسام بیماریهای روحی روانین پس
پس دلتو ببند به خدا
خدایی که لا متناهی است خدایی که کامل هست و ازش میشه توقع کمک و حمایت داشت
ایت الکرسی زیاد بخونید به خدا توکل کنید میتوانید سرچ بفرمایید و یاد بگیرید توکل کردنو

الان باید علامت میتیکمون اقای باغبان رو بزارم براتون
طرف دو تا پا دو تا دست نداره میخواسته خودکشی کنه یک نفر بهش میگه تو باید مربی انگیزه برای دیگران بشی
باز خوبه شما حس میکنید بلخره مثل تمام ادمها یک ضعفهایی دارید
شاعر میفرماید
آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند

پس اونی که نمیداند وضعیتش بد تر است

بزرگوار اتفاقا مشکل من کاملا برعکسه شاید کمال خواستن چیه من یه ادمی هستم کهدر رفتار هام وتصمیم هام کاملا احمقانه عمل میکنم

الان هم سوالم اینه چطوری یه ادم احمق نیاشم احمق ضعیف وابسته

من صحبتای شمارو قبول دارم که نباید با خودم بد صحبت کنم ولی هر ادمی یه جا تو زندگیش به یه نتیجه ای میرسه نه مثل من انگلی وابسته ضعیف وحقیر زندگی کنه و هرکسی هرجور خواست باهاش برخورد کنه

سلام
چند سؤال دارم لطفا پاسخ بدین؛

۱ . شما آقا هستین یا خانم؟
۲. تحصیل میکنین یا شاغلین؟
۳.میتونین یک مثال از مشکلاتی که بر طرف کردین و یک مثال از مشکلات برطرف نشده بزنین؟
۴. خواسته های شما در زندگی چی هست؟
۵. توانایی های شما چی هستن؟
۶. اگر اشتباه کنین یا شکست بخورین واکنشتون چی هست؟

متشکرم:72:

سلام
من خب خانمم
من تقریبا هیچ مشکلیم کامل برطرف نشده ولی الان نسبت به 5 سال پیش به حرف مردم کمتر اهمیت میدم یه ذره مستقل ترم
مشکلیم که مونده حماقت هامه وابستگیامه بی نتیجه موندن کارهامه
منم دلم میخواد مثل همه زندگیم سروسامان بگیره نتیجه کارهامو ببینم کسی باشم براخودم زیردست همه نباشم
من توانایی های مختلفی دارم کم و بیش که به خطر اعتماد به نفس کم و عدم حمایت همش نابود شد لیسانس گرفتمو دیگه ادامه ندادم . اگه یکم پرورش بدم خودمو تو چند زمینه میتونم کارکنم
من زیاد اشتباه میکنم و بعدش پشیمون و سرخورده میشم متسفانه مشکل اینه که بخاطر نبود اگاهی زیاد اشتباه میکنم کلکسیونی از اشتباهاتم من

سلام
منظور از وابستگی ای که فرمودید چست ؟
وابستگی در کارهاتون دارید ؟ ( یعنی هر کاری یا هر جایی می رید باید یکی پیش شما باشه )
یا وابستگی عاطفی به دیگران ؟

سلام خدمت شما
کمی روحیم مساعدنیست پس مثالی حرف میزنم
یکی باید به من باید یه جوری بفهمونه تو دنیا فقط خودت مهمی فقط خودت. نگران کسایی که مسیر زندگیشونو بر پایه هرچی انتخاب کردن نباش
نگران اینده خودت باش روی خودت تمرکزکن خانم خودت مهمی ادما هرکدومشون امکان داره به دلیلی توروول کنن برن جاییکه منفعتشونو بیشترمیبینن خانم خودتو دریاب.خانم یکم خودخواه بااااااااااش
چقدر حماقت اخه من الان10 ساله دارم حماقتامو تکرارمیکنم

وابستگی هم توی عمل هم در ارتباط با ادمها
من تاچندسال پیش تصمیمات زندگیم رو میگفتم بقیه برام زحمتشو میکشیدن الان چندوقته بهترشدم نمیدم بقیه تصمیم بگیرن برام کلا تصمیم نمیگیرم خیلی بلد نیستم

درمورد ادمها هم بهتون بگم شاید شما دلتون بسوزه کمک کنید .
الان که عاقل ترشدم کلا سمت کسی نمیرم اما
پارسال تابستون نزدیک بود رسمی با یه پسر نامزد کنیم تقریبا شاید یکماه یا کمتر مونده بود اقا پسر اومدگفت من میخوام برم فلان شهر فلان زن (متاهل) رو ببینم حالا با بهانه خانوادش کنارش (.اما همیشه خود زنه توی تلگرام و جاهای دیگه باهاش درارتباط بود فقط).قبلا باهاش یه سری دوره میرفتم خاطرات دارم باهاش خاطراتمو نمیتونم پاک کنم تا یکماه باهاش سراین موضوع دعوا داشتیم درنهایت هم دیدن اون زن و امثالش رو به من ترجیح داد .من برای این پسر 6 ماه فقط عذاداری کردم.اخه من برای چی این ادم واین حرفاش و رفتارش تا شش ماه هنوز چک میکردم خودش و دوستای دختر وپسرشو .غصه میخوردم این پسر داره هرز میشه خراب میشه.درحالیکه اون این مسیر رو دوست داشت انتخاب کرده بود هوسبازیاشو دوس داشت نیازی به غصه من نداشت.
اشتباه این شکلی هم کم نکردم
منم که تو زندگیم چیزی نداشتم و ندارم

چقدر حماقت اخه شمابگید کجا من میخوام فکری به حال زندگیم بکنم .توی چالش های زندگیم عقب نکشم.مسایل سختمو یه حوری حلش کنم .یه حوری زور بزنم به جلو..کی واقعا

- - - Updated - - -

کی میخوام از این ضعیفی و حماقت بیرون بیام
چه جوری؟ با کدوم وسیله

با سلام
ممنون از پاسخی که فرمودید ،،
مسائل را خوب باز کردید ،،،در واقع هر دغدغه تون یه مسئله ای داره که باید روش کار کنید ،،
به نظرم اولین چیر اینکه یاد بگیریم خودمون را نوازش کنیم ،،
یعنی به خودمون باور مثبت بدیم ، خودمون را سرزنش نکنیم ،گذشته خودمون را قبول کنیم - ازش فرار نکنیم - ازش یاد بگیریم و تعهد و تلاش داشته باشیم برای زمان حال و آینده ،،،
والد انتقاد گر درونی شما زیادی فعاله .....پس با کودک درون شادتون، بیشتر دوستی کنید ...
این مقالات را مطالعه بفرمایید :

تغییر و تحول فردی
تکنیک ها

ذهنیت طرحواره ای کودک شاد-01
ذهنیت طرحواره ای کودک شاد-02
طرحواره ای کودک شاد-03


...............................


اینکه فرمودید باید خودتون را دریابید ،،،یه مطلب خدمتتون بگم :
بعضی موقع ها ما یه نیاز واجب داریم و نیاز واجب را در نظر نمی گیریم ..میریم نیاز غیر واجب دیگران را حل میکنیم ...
مثلا یه معتادی خودشو شبیهه نیازمندی در می یاره و میره گوشه خیابون :)
یه فردی هم داره می یاد خونه .... مادرش زنگ میزنه و می فرماید بیا خونه فشار خونم رفته بالا .....این فرده هم مثلا پولی که همراه داره به اندازه سوار شدن یه تاکسی ست .
وقتی میخواد تاکسی بگیره ...چشمش میخوره به همون فردی که گوشه خیابون میگه کمک ...کمک کنید ...به من نیازمند کمک کنید :)
اگه اون فرد نیاز خودش را نتونه آنالیز کنه ( نیاز واجب ) و بره به اون فرد مثلا نیازمند :) ، پولش را به جایی که بده تاکسی تا زود برسه خونه ، بده به اون فرد،خب خوب نیست .
در حالی که باید می رفت به مادرش کمک میکرد ...شاید یه فرد دیگه بیاد و به اون فرد گوشه خیابون کمک کنه .
این جا به مطلبی می رسیم به نام طرحواره ایثار ( ایثار مخرب ) ...مقاله زیر کامل بخونید و وقت بذارید :

طرحواره ایثار

طرحواره ایثار 2

طرحواره ایثار 3

طرحواره ایثار 4

طرحواره ایثار 5

طرحواره ایثار 6

طرحواره ایثار 7



.................................................



اینگه فرمودید وابستگی دارید درکارها به دیگران ، باید برنامه ریزی کنید کارهای کوچک و آسون را یواش یواش خودتون بدون حضور دیگران انجام بدید ....
وقتی کارها را به مرور زمان و با یه برنامه ریزی ،،خودتون از عهده اش بر آمدید ... اعتماد به نفستون و عزت نفستون میره بالا ،،
این مطالب را کامل بخونید :

طرحواره وابستگی/بی کفایتی 1

طرحواره وابستگی/بی کفایتی 2

طرحواره وابستگی/ بی کفایتی 3

طرحواره وابستگی و بی كفایتی 4




....................................

د ر مورد وابستگی عاطفی و مسائل ازدواج چند مطلب کلی خدمتتون میگم :
-سعی کنید معیارهای استانداردی برا خودتون داشته باشید ،،،و هر فردی را وارد این استاندارد نکنید
-مسیر ازدواج در مسیر درست و خانواده باشه ،،
-کانال شناخت و آشنایی در روند خواستگاری ،،، در کانال احساسی و هیجانت نباشه ،،
-تا عقدی صورت نگرفته ( تعهد قانونی و رسمی ) برا خودتون وابستگی ایجاد نکنید ،،
-طبق آیات قرآن وابستگی فقط برا خدا معنا داره ، برا غیر خدا دلبستگی مطرح هست ...که دلبستگی هم خودش دو تا قسمت داره : دلبستگی امن - دلبستگی نا امن
آدم در دلبستگی امن بنا زندگیش فرو نمیریزه ...ولی اگه جای وابستگی و دلبستگی ها عوض بشه تو زندگی ،، مشکل می خوریم .
-برا همچین پسری که فرمودید لازم نبود و نیست عزاداری کنید ...خدا را شکر کنید .




***مسائلتون را می بایست اصولی و ریشه ای حل کنید که نیاز به زمان و تلاش و صبر هست .( در مسیر درست )
مطالب بالا را مطالعه بفرمایید ، ( یه زمانی و یه همتی می طلبه ، ان شالله براتون مفید باشه . )
الگوهایی که شاید سال ها با خود حمل کردیم را باید آهسته و با مرور زمان ببریم جلو و مدیریت کنیم .
عصای جادویی ای در کار نیست ..ان شالله با تلاش و زحمتی که می کشید در مسیر ؛؛؛ هر روز براتون روشن تر و زیباتر میشه.
از مشاور حضوری حتما بهره ببرید
اگه زنده باشیم بعدا می یایم با دیگر دوستان ، چند تا مطلب دیگه براتون می نویسیم .







-------------------------------------------
پی نوشت
این مقالات هم مطالعه بفرمایید:


سطوح رابطه دختر و پسر

10 اشتباه دوران خواستگاری یا شناخت

باغ غنی ذهن شما


تله های شخصیتی










http://www.hamdardi.net/imgup/659065e8a1708bb2e6.jpg

خیلی خیلی از شما ممنونم بخاطر پاسخی که به من دادید و پیوست هایی که گذاشتید حتما مطالعه شون میکنم

حقیقتش همینطور که گفتم من از پارسال بعلاوه 6ماه زمانی که برای فراموشی گذاشتم به هیچکسی اعتماد نکردم

ولی سوالای زیادی توذهنم مونده که جوابی ندارم براشون.میشه تعارف نکنید و اینها رو جواب بدید

چه جور پسریه که میگه من با فلان زن خاطره دارم میخوام برم ببینمش
خاطراتمو که نمیتونم پاک کنم وبه درودیوار میزنه که موقعیتی حوربشه تابره ببینه اون زن رو
چه حوری یه مرد میتونه به کسیکه میخواد باهاش زندگی کنه این حرفا روبزنه
چه جوری این کارهارو به اسم ادب و احترام توجیح میکنن
میشه این مردا روبیشتر برای من بازکنید که خوب بفهممشون
جه جوری باید تو برخوردای اول این مردا روشناخت
ما مرد خوب هم داریم واقعا؟؟
خیلی سوال داشتم از ذهنم پریدند
سپاس ازشما

اعتماد رفته خودمو چه طوری بسازمش

با سلام

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نحوای من

خیلی خیلی از شما ممنونم بخاطر پاسخی که به من دادید و پیوست هایی که گذاشتید حتما مطالعه شون میکنم
خواهش می کنم




حقیقتش همینطور که گفتم من از پارسال بعلاوه 6ماه زمانی که برای فراموشی گذاشتم به هیچکسی اعتماد نکردم

خب طبیعی ست ....وقتی صدمه ای از طرف دیگران و یا از حتی از خودمون ، به ما وارد میشه ،،،در یه مسیری قرار می گیریم ،،مسیری شاید به مانند : بی اعتمادی - منفی گرایی - احساس شکست و .....
هر انسانی شاید در دوران ِ ، دوران زندگیش یه اتفاقی داشته باشه ....چه در دوران کودکی تا کهنسالیش ،،
چیزی که باید مراقب باشیم اینکه در حلقه مسیر اشتباه قرار نگیریم .....یعنی نیافتیم تو حلقه بی اعتمادی ،،، و اعتماد را صفر و یکی ببینیم.
میگن هر چیزی را استاندارد بررسی کنیم .....یعنی اعتماد سالم - محبت سالم - تلاش سالم و ....

مراقب باشیم خودمون را قربانی نبینیم ،بلکه به اندازه خودمون و اختیاری که در مسیر داشتیم و تصمیماتی که گرفتیم آنالیز داشته باشیم ، بازبینی کنیم ،،
یاد بگیریم نقاط ضعف و مثبت را شناسایی کنیم - ورودی ها و خروجی های اشتباه را چک و بررسی کنیم - مشورت بگیریم تادر حال و آینده موفق باشیم .





................................

ولی سوالای زیادی توذهنم مونده که جوابی ندارم براشون.میشه تعارف نکنید و اینها رو جواب بدید
چه جور پسریه که میگه من با فلان زن خاطره دارم میخوام برم ببینمش
خاطراتمو که نمیتونم پاک کنم وبه درودیوار میزنه که موقعیتی حوربشه تابره ببینه اون زن رو
چه حوری یه مرد میتونه به کسیکه میخواد باهاش زندگی کنه این حرفا روبزنه
چه جوری این کارهارو به اسم ادب و احترام توجیح میکنن


یه مقدمه درباره مغز بگم :
در مغز نورونها و شبکه های عصبی وجود داره ....
هر رفتاری که انجام میدیم یه شبکه و یه نورن عصبی برای اون کار ایجاد میشه،،، وقتی اون کار زیاد تکرار بشه ، شبکه ها پررنگ و تبدیل به عادت میشن ،،
مثلا فردی که سیگار میکشه، اینجوری معتاد به سیگار میشه ، یعنی وقتی یه نخ سیگار میکشه یه شبکه ای از نورون ها در ذهن اون فعال میشه وقتی بیشتر تکرارش کنه این شبکه ها قوی تر و تبدیل به عادت میشن .
مغز اطلاعات را نمی تونه مثل پاک کن پاک کنه،
مغز اطلاعات را کم رنگ میکنه .... وقتی کم رنگ کنه برامون اهمیتش کم میشه و وقتی اهمیتش کم بشه ،،،،انگار نیست !


همین علت یابی شما د رمورد اون پسر و چراها ، خودش باعث میشه در حلقه این شبکه ها باشید ،،
هر چرایی ، یه چرایی دیگر برا شما بوجود میباره و این ادامه داره ....
و این چراها کمکی نمیکنه .....
دنبال چگونه ها باشید...
مثلا چگونه در مسیر درست باشم؟
چگونه احتیاط را رعایت کنم ؟
چگونه در خواستگار بعدی بیشتر دقت کنم و کجاها را بیشتر چک کنم و چگونه مدیریت داشته باشم؟



ولی یه چیزی خدمتتون میگم :
ما به محیط بیرون خودمون تسلطی نداریم ....
در محیط اطراف ما شاید افراد سوء استفاده گر ، چه پسر و چه دختر - چه مرد و چه زن ، در هر سنی و طیفی باشند ،،،
بعضی از افراد بخاطر کمال گرایی ها ، نفس و هوس ها و تنوع گرایی ها و عدم مدیریت احساساتشون و عدم تعهد ،، تو مسیر غلط رفتاری قرار می گیرند .
یعنی اگه به موردی هم برسن باز راضی نمیشن به خاطر تنوع گرایی هاشون و متاسفانه این مسائل چه در مردها و چه د ر خانم ها ،، بعضا دیده شده .
چیزی که مهمه و در پست قبلی هم براتون نوشتم و تاپیک ها ی مرتبط هم براتون معرفی کردم اینکه ، مسیر درست خودمون کجاست ،،،
مثلا در مسیر خواستگاری چه چیزهایی را احتیاط کنیم .

یه فردی رفت پیش عالمی.... بهش گفت منو نصیحت کن ....عالم بهش گفت شغلت چیه؟
طرف گفت نجار هستم ،،،
عالم گفت برا دلت دروازه بساز ....و براش نگهبان بذار و جز خدا توش وارد نکن ....تو دل باید فقط خدا باشه ...بقیه نعمت ها زیر سایه لطف خدا .

وقتی این دروازه را هممون درست کنیم ...براش نگهبان بذاریم ....می دونیم مسیر را چطوری بریم و چطور مسائل و شرایط سخت را حل کنیم .
این مطالب + پست قبلی و تاپیک های معرفی شده را بخونید ...ان شالله جواب را پیدا می کنید .
البته من جواب دادم در این پست :)
انرژی تون را بذارید برا بازسازی...برا پیشرفت .
گذشته را مانند چراغی داشته باشید و ازش یاد بگیرید .



.......................


میشه این مردا روبیشتر برای من بازکنید که خوب بفهممشون
جه جوری باید تو برخوردای اول این مردا روشناخت
نمی تونید کامل بشناسید مردها را با برخورد اول ،،، همان طور که ما مردها هم نمی تونیم خانم ها را با رفتار اولیه بشناسیم ،،
ولی خب، یه چیزهایی کمک می کنه ....مثا رفتار - ادب - حیاء - نگاه چشم - صحبت کردن - ایمان و ...
باید رفت و آمد خانوادگی بشه - از محله جستجو بشه - از محل کار و ....تا بشه یه مقداری شناخت پیدا کرد...بقیه اش مهارت در زندگی ست .( هر دو )


ما مرد خوب هم داریم واقعا؟؟
نه پ َ ،،، فقط خانم ها خوبن :applouse:
صفر و یکی را بذارید کنار ....هر انسانی ویژگیهای خودش را داره ،،،سعی کنیم اول خودمون خوب باشیم ...مسیر را خوب بریم ....حتما در مسیر یارمون را پیدا می کنیم .



خیلی سوال داشتم از ذهنم پریدند
الهی شکر از ذهنتون پرید


سپاس ازشما
خواهش می کنم



اعتماد رفته خودمو چه طوری بسازمش
اول گذشته خودتون را قبول کنید ...سپس جاهایی که از طرف خودتون اشتباه بوده را بررسی کنید - از مشاور مشورت بگیرید - با توکل به خدا در مسیر اعتماد سالم قرار بگیرید
یه چیز کلی بگم :
اعتماد زیاد و کم اعتمادی و بدبینی ، ایراد داره و شاید ریشه در کودکی و محیط شخص باشه ....
بعضی موقع ها همان طو رکه گفته شد حوادث ها این موضوع را در ما روشن میکنه ،،
هر چیزی در یه طیفی هست ....دنیا به صورت صفر و یکی نیست .
تو تاپیک تله های شخصیتی ...طرحواره بی اعتمادی را مطالعه کنید ،بهتون کمک میکنه و با خوندش حتما رشد خوبی خواهید داشت و اگه پیش مشاور هم رفتید با دونستن این مطالب،،، می تونید سئوالات بهتری بپرسیم :18:

---

موفق باشید
درپناه حق.

سلام به شما و همه دوستان
حقیقت اگه من دیر میام چون خیلی نمیتونم بیام
یه چندتا سوالی بپرسم
اول بگم اون نورون ها رو خوب اومدین چه از جهت من چه اون یارویی که نورونای اون زنه رو خیلی پیش خودش تقویت کرده بود!

بنظرتون چقدر درسته که من رفتارای دیگران در قبال خودم رو تحلیل کنم
چه خانواده درجه اولم پدر مادر خواهر برادر.چرا کم محبتی میکنن.چرا اینقدرخودخواهن کم لطفن بی رحمن و....
چه امثال اون یارو که چرا به من متعهد نشد من چی کم داشتم در برابر اون زن متاهل .البته کلی میخوام بدونم برای ایندم که باز به این بدبختی ها گرفتارنشم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نحوای من

سلام به شما و همه دوستان

حقیقت اگه من دیر میام چون خیلی نمیتونم بیام

یه چندتا سوالی بپرسم
اول بگم اون نورون ها رو خوب اومدین چه از جهت من چه اون یارویی که نورونای اون زنه رو خیلی پیش خودش تقویت کرده بود!

---

سلام
خواهش می کنم
درباره نوروون ها که در پست قبلی براتون نوشتم ....به طور کامل در تاپیک " باغ غنی ذهن شما " توضیح داده شده ،،
لینکش هم براتون گذاشتم،،،
یه چیزی کلی خدمتتون بگم ( هم برا خودم و هم با شماو دیگر دوستان ) ...سعی کنیم رو پست ها کارکنیم ،،
دو پست قبلی که براتون گذاشتم + تاپیک های مطالعاتی مرجع ...حداقل دو هفته ای وقتتون را می گیره !
به قول یه دوستی : مشورت + مطالعه + تحقیق + انجام دونسته ها + صبر ،،، ما را رشد میده و کمک میکنه مسائل را جلو ببریم




.................................................. ..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نحوای من

بنظرتون چقدر درسته که من رفتارای دیگران در قبال خودم رو تحلیل کنم
چه خانواده درجه اولم پدر مادر خواهر برادر.چرا کم محبتی میکنن.چرا اینقدرخودخواهن کم لطفن بی رحمن و....

---

در مبحث تحلیل رفتارمتقابل و ذهنیت طرحواره ای ، درتاپیک تله های شخصیتی ،،، اگه دیده باشید بحث شده ،،،که بهتون هم معرفی کردم تاپیک را .
به نظرم باید مراقب باشیم ، تحلیل معنی قضاوت را نده ،،،
ما باید والد - بالغ - کودک - ذهنیت مقابله ای رفتارها را ،،،،بشناسیم و بتونیم در محیط استفاده کنیم ،،،
یه مثال بزنم:
مادرمون از دست ما عصبانی میشه و یه مطلبی به ما میگه ،،،
اینکه ما برگردیم و بگیم چرا مادر من اینجور حرفی زد و چرا به من رحم نکرد ، خب به هدفمون نمی رسیم ،، این میشه قضاوت و عکس العمل !
بلکه باید ذهنیت طرحواره ای را بلد باشیم ( این میشه تحلیل )
یعنی وقتی مادر به ما حرفی میزنه که ما خوششمون نمی یاد ..اون لحظه کاراکتر والد ما روشن میشه ،،یعنی میریم سمت خشم و عصباینت ،،
ما باید یاد بگیریم چطوری بالغانه رفتار کنیم .....یعنی چطوری کاراکتر والد را کوچکش کنیم ( اسیرش کنیم - رامش کنیم ) و کودک شاد یا بالغ بزرگسال را بزرگ کنیم .

یه مثال دیگه :
داریم تو خیابون میریم ، یه فردی ما را مسخره می کنه ،،
اونجا کارکتر والد انتقادگر ما فعال میشه که گاهی خودش را به صورت خشم نشون میده و گاهی میره تو عزت نفس و عزت نفس ما را میزنه . میگه دیدی ارزشش نداری !
اگه ما بلد باشیم این مهارت ها را ( یعنی ذهنیت طرحواره ای و تکنیک رفتار متقابل ) میتونیم با محیط تعامل کنیم .
در کل ما دو رفتار بالغ داریم :
تکنیک بالغ بزرگسال + تکنیک کودک شاد
نیاز به تمرین داره و هممون باید کار کنیم و هر روز از روز قبل بهتر.
که درتاپیک زیر بحث شده :
تله های شخصیتی


بعضی موقع ما می ریم برا کنترل گری ....یعنی فقط دنبال این هستیم که دیگران چرا اینجوری با من رفتار می کنند ،،
دائم محبت دیگران را چک میکنیم نسبت به خودمون ،،لذا سعی کنیم از این کنترل گری ها خارج بشیم .
تاپیک معرفی شده کمکتون می کنه در این زمینه .





یه انیمشین کوتاه میذارم ببینید :)
آلفرد و سایه داستان کوتاهی در مورد خودسرزنشی
تحلیل روانشناختی انیمیشن درون و بیرون-inside out





.................................................. ..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نحوای من

امثال اون یارو که چرا به من متعهد نشد من چی کم داشتم در برابر اون زن متاهل .البته کلی میخوام بدونم برای ایندم که باز به این بدبختی ها گرفتارنشم

---

اینها را در دو پست قبلی صحبت کردیم ...
چون فرمودید دوست دارید در آینده از این مسائل براتون پیش نیاد ،،،یه مطالبی هم راستای پست های قبل خدمتتون میگم :
اگه دوست دارید در آینده براتون پیش نیاد ،،، اولا یادمون باشه تو همه کارها به خدا توکل داشته باشیم و در مسیر درست بریم ،،راضی باشیم به رضای خدا و حکمت خدا ( خیلی مهمه )
بعضی موقع ها سختی ها نعمته ...نعمتی که می تونیم ازش رشد کنیم .
سعی کنیم در دوران خواستگاری مسیر شناخت و آشنایی مسیر درستی باشه و از طریق خانواده باشه ،،،
احساسات مدیریت بشه ،، و از طرفی تا عقدی صورت نگرفته وابسته نشیم و همه چی را تمام شده ندونیم .
تو این دنیا به این بزرگی، درمقام همسر ، فقط باید عاشق یکی باشید و اون همسر آیندتون هست ...چون اون تا آخر مسیر با شما بوده و معیارهای شما را تیک زده و شما هم معیارهای ایشون را تیک زدید.
در بین مسیر امکان داره خواستگارانی داشته باشید که شما معیارهای اونها را تیک نزنید ( شما اونها را قبول نکنید ) و اونها هم معیارهای شما را تیک نزنند و این طبیعی ست .
وقتی پسرها و چه دختر خانم ها جواب نه میشنوند در روند مسیر خواستگاری.....امکان داره در یه طرحواره ای قرار بگیرند ،،به نام طرحواره بی ارزشی .
همین طرحواره ای که شما الان دارید میگید ..
یعنی چرا نشد ؟
من چِم هست ؟
ایرادم چیست؟
و....

اگه واقعا دوست دارید اصولی حل کنید ،، این طرحواره را مطالعه کنید :

طرحواره نقص و شرم

طرحواره نقص و شرم 2

طرحواره نقص و شرم 3

طرحواره نقص و شرم 4

طرحواره نقص و شرم 5





**یه مطلب دیگه هست به نام خطاهای شناختی و مشکلات ما
یعنی برگردیم بگیم از این میلیون ها پسر و دختر ، فقط این یکی می تونه منو خوشبخت کنه - اگه این نباشه و نشه تمام هست .
لذا این اندیشه را اگه داشته باشیم ، یعنی دچار خطای شناختی هستیم ،،که این هم باید کار بشه ، اگه اینجوری تفکر می کنیم
اون تاپیک هم بخونید .



**اگه در زمین پر از طلا باشه .... زمانی می تونیم کیسه خودمون را پر از طلا کنیم که کیسه مون را از بارهای بیهوده ، خارج کرده باشیم و بعد طلا را توش پر کنیم ،،
همه ما آدم ها از فردای خودمون و ثانیه های بعدمون خبر نداریم ،،، همه ما آدم ها مسافریم و یه روز باید راهی آخرت بشیم .
زمان را از دست ندید و " چراها " را کنا ر بذارید و به سمت تعالی حرکت کنیم.
گذشته را مانند چراغی در دستانتان بگیرید و از روشنایی اون برا حال و آیندتون استفاده کنید .



امیدوارم به کارتون بیاد و بتونید با زحمت و تلاش و توکلی که به خدا می کنید مشکلات را جل کنید .
مشاور حضوری هم برید
باشد که رستگار شویم.




در پناه حضرت دوست .




-----------------------------------------

پی نوشت :

سطوح ارتباط دختر و پسر

مدیریت روابط در خواستگاری و قبل از ازدواج

گفتگوی صمیمانه مدیر همدردی با دخترانش

عشق: دلبستگی ؟ یا وابستگی؟

ترمیم و التیام شکست عاطفی

انتخاب همسر در زیر نور قرآن از زبان مثنوی