نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
روزتون خوش
شخصی که دچار وسواس فکری شده و صد مرتبه روی چیزی اصرار میکنه در ذهنش
و همه چیو به همه چی ربط میده
مثلا اگر افتاب باشه مثلا میگه فلانی میاد
البته با دارو بهتر شده ولی امکانش هست حالش بهتر بشه و اصلا امیدی هست بعد از ١٠ سال ١٥ سال دارو استفاده کردن حالش بهتر بشه داروهاش کمتر بشه
ایا اصلا داروهای وسواس بعد از استفاده مدام کمتر میشه و حال طرف بهتر میشه
با سلام
وقتی انسان در مسیر درست باشه و از کارشناسان اون حوزه در مشورت باشه و براش تلاش کنه ، توکل کنه ،،،قطعا شرایط بهتر میشه.
این مواردی هست که می بایست حضوری از مشاور بپرسید .
به نظرم به روانپزشک مراجعه بشه و با صلاح دید ایشون و در صورت لازم ، به روانشناس بالینی مشورت هم بشه .
در پناه حق .
سلام خادم رضای عزیز وقتتون بخیر
به عنوان کسی که در این زمینه تجربه دارم ، این بیماری حالا حالا ها درمان نمیشه ..یعنی با خوردن دارو کمتر و کمرنگ میشه ولی از بین نمیره ...بخصوص اگر فرد وسواسی دارای اضطراب و استرس هم باشه ....
البته دارو ها عوارض خودشون را دارند ولی تا حد زیادی کمک میکنند .
ممنون
پروردگارا از بزرگی نعمتهایی که به ما داده ای اگاهمان کن
تا نداشتن نعمتهای کوچک ارامشمان را بهم نریزد
خدا رو شکر که حالا باز قرصی هست
آفریننقل قول:
نوشته اصلی توسط خادم رضا
توکلتون به خدا باشه ...
در هر قدم ، فرجی هست
همین که نا امید نشیم و در مسیر درست در تلاش باشیم و به خدا توکل داشته باشیم و شکر داشته هایمان را بگوییم خودش یه آرامش هست و کمک در مسیر درمان .
شاید دو قدم بریم جلو ،،و یه قدم بیایم عقب ....اونجاست که باید باز حرکت کنیم و بریم جلو
مثل دونده ای که وقتی خسته میشه باید باز بدوه ...
فقط نا امید نشید و بدونید امید چیز خوبیه ،و چیزهای خوب همیشه باقی میمونه .
برنامه ریزی متنوع داشته باشید ( کوتاه مدت - میان مدت - بلند مدت ) ،،،به خودتون جایزه بدید
تمرینات ذهنی و تصویر سازی ذهنی انجام بدید
به مشاوران این حوزه مراجعه داشته باشید و با کمک مشاوران و توکل به خدا ادامه بدید .
موفق باشی.
مرسی برادر محترم که انقدر دلسوزانه به مراجعه کنندگان مشاوره میدید
امیدوارم همه مردم از این بیماری ها دور باشن یا اگر گرفتن سخت بهشون نگزره و بشه کنترلش کرد
من واقعیتش خودمم همیشه این دعا رو برای بقیه میکنم که از این بیماری های روحی و روانی دور باشن ...آخه آرامش خاطر و دور بودن از استرس و نگرانی خیلی مهمه .... ولی زیربنای بیشتر وسواس های فکری که بوجود میان افسردگیه ...من خودم اول دچار افسردگی بودم و بعد از اون وسواس فکری اومد سراغم و هنوز هم ادامه داره ولی خیلی بهتر شدم و کمرنگ شده ...به مدد خدا و داروهای دکترم .... پیش روانشناس نرفتم چون خیلی تعداد روانشناس های حاذق و خوب کمه و ممکنه باعث بشن بیماریت از اونی که هست بدتر بشه تا بهتر .... خود من هم فعلا به این قرص ها اکتفا کردم و همینطور برخی اعمال عبادی مثل گفتن ذکر ها و خوندن سوره های معوذتین و سوره ی الحدید .نقل قول:
نوشته اصلی توسط خادم رضا
نه تنها این بیماری بلکه کلا بیماری های روحی زمان زیادی میبره تا کمرن بشن ولی جای شکرش هست ...اون هم اینکه اگر آدم تلاش کنه حتی تا 80 الی 90 درصد بهبود پیدا میکنه ...جوریکه دیگه اون بیماری اذیتش نمیکنه .
برای من شکر خدا خوب بوده ...امیدوارم ان شاءالله برای شما هم خوب باشه .
سلام
ممنون خانم خادم رضا
-هر شب قبل از خواب یه مدت کوتاهی قرآن گوش بدید ( همیشه ) ،،
-بعد نماز رو به قبله بشینید ،،چند دقیقه سکوت کنید و همین طوری از سکوت لذت ببرید ،،
-تمرین نقاشی کمک می کنه
-ورزش سبک
-یه چیز جالب خدمتتون بگم ،،در مورد غازها تحقیق کنید و ازشون لذت ببرید
ببخشید مزاحم نشم
د ر پناه حق.
http://www.hamdardi.net/imgup/5978355f583ce362d3.jpg
سلام
ممنون اقای باغبان
حالا چرا غاز:))))))
خانوم سون ممنون از شما
پیش میاد دیگه
اتفاقا من فکر میکنم چیز خاصی نیست اگر بقیه بزرگش نکنند و ازش سو استفاده نکنند
یکی از اقوام ما از جوانی اسپرین مصرف میکرد هر روز
حالا اینم اسپرین روان
بازم از همتون ممنون
- - - Updated - - -
قبلنا میگفتن خون به مغز نمیرسه اینطوری میشه
الان دانشمندان فهمیدن که رگهای مغز همچین افرادی کوچکتر از حالت و واقعا خون به مغزشون نمیرسه پس فکر کنم میشه گفت این یه بیماریه جسمیه
من فکر میکنم کمی کمالگرا هم هستم و اصلا وسواسم بخاطره کمالگرایی
هر چقدر بالا میرم احساس میکنم من بخاطره بیماریم یه نقصی دارم و شاید نتونم اون وظیفه رو کامل انجام بدم در صورتی که میدونم از خیلیا بهترم در اون کار
بعضی وقتهام از بازی چوب زیر بغل استفاده میکنم و به خودم با اینکه میتونم کاری رو عالی انجام بدم حق میدم که عالی انجام ندم و همینم میشه
فکر میکنم غول وسواس همیشه با منه و منی که تک تک سلولام انسان کامل رو صدا میزنه و این اعتماد بنفسمو کم کرده
خداوند در سوره ناس به این امر اشاره میکنه
من شر الوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدور ناس من الجنته و ناس
این خناس خلاصه ول کن ما نیست
با لطف قرصا بهترم ولی انگار یه چیزی به من میگه من باید نامبر وان باشم یا کلا نباشم
در صورتی که هیچکدوم ما بدون عیب و نقص نیستیم تازه من یه قدم جلو ترم چون قرص مصرف میکنم و حالم کمابیش خوبه ولی اونایی که قرص استفاده نمیکنند و نوشخوار ذهنی دارن که وضعیتشون به مراتب بدتر از منه
فقط خدا کمکمون کنه
- - - Updated - - -
گفتم کلا نباشم در اون موقعیت نباشم
-----------------------------------------------------------------نقل قول:
نوشته اصلی توسط خادم رضا
با سلام و احترام
:)
نگاه به پدیده های آفرینش به انسان آرامش میده
غازها همیشه در حال سفرن ،،،
تو سفر هم سختی هست ،،
با تحقیق بهشون می فهمیم چقدر با برنامه و چقدر صبر در مسیر دارن،،علاوه بر اینکه زیبا در مسیر هستند .
با پزشکتون در مسیر ، مشورت داشته باشید ( حضوری ) ،،
ان شالله حل میشه .
در مورد مطلب کمال گرایی که فرمودید ،،این مقالات را مطالعه داشته باشید ،،
طرحواره معیارهای سرسختانه
طرحواره معیارهای سرسختانه 2
طرحواره معیارهای سرسختانه 3
طرحواره معیارهای سرسختانه 4
طرحواره معیارهای سرسختانه 5
طرحواره معیارهای سرسختانه 6
.................................................. ....................
هر آدمی یه مسائلی در زندگیش داره ،،،
این طبیعی ست ،،
این ایراد و نقص نیست ،،
ما ارزشمندیم ،،،ما مقبول هستیم ،،،برا اینکه اینجوری آفریده شدیم ( روح خدا در وجودمون هست )
ما مقبولیم با کلی سلولهای خوب و اتفاق های قشنگ ،،
این فرد را نگاه بفرمایید ،، مربی روحیه د رجهانه :
http://www.hamdardi.net/imgup/5978355e01d78dd4a5.jpg
طرحواره نقص و شرم
طرحواره نقص و شرم 2
طرحواره نقص و شرم 3
طرحواره نقص و شرم 4
طرحواره نقص و شرم 5
بررسی بیشتر :
نشانه های تله بی ارزشی
ریشه های تله بی ارزشی
تله بی ارزشی و سبک های مقابله ای
.................................................. ....................
شاید هر فردی گونه های مختلف این طرحواره ها را داشته باشه ( با شدت های مختلف )
ممکنه برا افرادی درونشون باشه ، ولی خاموش باشه و یا بر اساس اتفاق ها روشن بشه ،،،
داشتن و نداشتن این طرحواره ها مهم نیست ،،
امکان داره از کودکی با ما باشه ،،،
ما دبستان که می رفتیم یه ناظم داشتیم بچه ها را می نداخت تو انباری تاریک ،،( بچه های 7 و 8 ساله را )
البته تقصیر خودمون بود ،،دیر می رسیدیم به مدرسه :))
بعضی موقع ها اون فکرها تو ذهنم می یاد و می گم چرا مثلا انباری :applouse:
الان تربیتش کردم که بهش بخندم :)))
مهم نحوه مقابله با اینهاست ،،،یعنی طرحواره ها را کنترلش کنیم ،،،رامش کنیم ،،،مدیریتش کنیم ،،،
اگه مدیرتشون کنیم تو زندگی ، مشکل پیدا نمی کنیم .
یه کارتون بود به نام چگونه اژدها خود را رام کنیم یا تربیت کنیم ( هم چیزی نام داشت )
با طرحواره ها هم باید این کار را کنیم ،،،
موارد بالا راه کارهای خوبی میده .
با یه روانشناس بالینی هم حضوری مشورت کنید و طبق برنامه باهاش برید جلو
وقتی آدم در مسیر یه الگو صحیح و یه متخصص باشه و بره جلوه ،، آدم روحیه اش میره بالا و فقط به تلاش تمرکز می کنه .
*** د ر پناه حضرت دوست ***