-
+در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
سلام، خسته نباشید.
خدای من اینقدر احساس ناراحتی و خردشدگی می کنم که حد نداره! اما فکر میکنم حداقل شهامت گفتنش توی سایت رو دارم تا کسایی که همچین تجربه ای دارند شاید بتونند کمکم کنند.
من دختری 24 ساله هستم. و خیلی هم مغرور هستم، البته در مورد پسرا! تا 10 روز پیش با هیچ پسری دوست نبودم. و هر کسی هم تا به حال پیشنهادی داده بود تا به حال رد کرده بودم. 10 روز پیش توی اینترنت با یک پسر 25 ساله آشنا شدم و نمیدونم چرا به سرم زد که باهاش بیشتر آشنا بشم. ازش خواستم که عکسی از خودش برام بفرسته. ازش بدم نیومد. ارتباط ما بعد از چند روز تلفنی شد! اما رسمی از طرف من. باهم توافق کردیم که به صورت حضوری و گذرا توی خیابون همدیگه رو ببینیم! تا اگه از هم خوشمون نیومد تمومش کنیم. در کل پسر منطقی و خوبی بود. امروز بالاخره این اتفاق افتاد. میدونید چی شد؟؟؟ من از اون خوشم اومد اما اون نه!!!!!!!! حتی فکرش رو هم نمی کردم!!! واقعا احساس خردشدگی شدیدی دارم. یعنی اصلا نمیدونم با این احساسم چطور برخورد کنم. الان میفهمم پسرا وقتی از یک دختری جواب رد می شنوند چه احساسی بهشون دست میده! یاد همه اونایی که بهشون جواب رد دادم می افتم!! اما میدونید به نظر من حس خردشدگی ای که یک دختر تو این زمینه بهش دست میده صد برابر یک پسر هست. از کارشناسان محترم میخوام که منو راهنمایی کنند احساس می کنم که شان خودم رو آوردم پایین! ای کاش اصلا بهش اجازه نمیدادم باهام بیشتر آشنا بشه! واقعا این حس خردشدگی داره مثل خوره وجودم رو میخوره. غرورم هم بهم اجازه گریه کردن نمیده! خودم دستی دستی یه خاطره فوق العاده بد برای خودم درست کردم! دارم دیونه میشم!
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
دوسته خوبم به نظر من شما این غرورت رو در رفتارت اشکار کردی و این اقا هم مثلا به اصطلاح خواسته پوزه شما رو بخوابونه جای شما بودم به خدا توکل می کردم و ازش از ته دلم می خواستم اگه به صلاحمه اون شخص رو سرراه زندگیم بزاره و اگرنه بهت قدرت حلاجی این اتفاق رو بده....کمی هم از این غرورت دست بردار من هم داشتم ولی طوری خورد شد که نفهمیدم از کجا خورد.سرسنگینی تا حدی برای خانوم لازمه ولی نه تکبر
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
دوست خوبم، از پاسخت ممنونم. نه اون آقا در اون شخصیت نبود که بخواد یه کاری بکنه که به اصطلاح شما پوزه منو به خاک بمالونه! میدونی از چی ناراحتم؟ از اینکه من واقعا ازش خوشم اومده بود. هم از رفتارش و هم از ظاهرش. اما اون نه! یعنی اون بود که به من نه گفت! این برام خیلی سنگینه!
اون فقط با یک نگاه که منو دید فکر کنم از من خوشش نیومد. درسته که کسی که با یک نگاه روی آدما قضاوت میکنه اصلا ارزشش رو نداره و این برخلاف حرفایی بود که قبلا به من زده بود.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
دوست عزیزم وقتی اشنایی از طریق اینترنت باسه خوب امکان چنین چیزایی هم هست
وقتی کسی از چنین راهی میخواد اشنایی ایجاد کنه خوب این چیزا طبیعیه
خوب تو ممکنه واقعا دلخواه خیلیها باشی ولی این طبیعیه که قیافت بهدل بعضیا نشینه
و این ممکنه هیچ ربطی هم به (پوزه به خاک مالوندن )نداشته باشه
یا از این طریقا با کسی اشنا نشو و یا اگر میشی اینا رو بپذیر
در هر حال این چیزل طبیعیه
و خیلی زود یادت میره
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
بله حق با شماست!
همین بار اولم، بار آخرم بود! اما واقعا خیلی دردم میاد! اصلا باورم نمیشه. امیدوارم که اونطوری که شما میگید زود از یادم بره! اما احساس می کنم اعتماد به نفسم رو هم از دست دادم.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
بله از یادت میره به شرطی که اینقدر روش زوم نکنی
و خودتو به کارای دیگه سرگرم کنی
بدون که اعتاد به نفس ادم هرگز با رفتار یه ادم از بین نمیره
و این یه حس سرخوردگی معمولی هست که زود برطرف میشه
شاید بهتره بشینی و خصوصیات مثبتت رو بنویسی و کسایی که به هر طریقی در گذشته میخواستن با تو باشن:46:
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
ممنون از راهنمایی هایتون، امیدوارم. اما میدونم یعنی با شناختی که از خودم دارم چون آدم حساسی هستم به لحاظ روحی! که این موضوع رو هیچ وقت نمی تونم فراموش کنم. شاید در آینده برام کم رنگ بشه. نمیدونم چرا هیچ کدوم از اونایی رو که در گذشته من رو میخواستن من دوستشون نداشتم؟ اصلا چطوری میشه کسی رو پیدا کرد که هر دو طرف همدیگه رو دوست داشته باشند؟ برای من تا حالا این موضوع پیش نیومده. یعنی یا من طرف مقابل رو دوست نداشتم یا اینکه مثل همین مورد ذکر شده اونا من رو نخواستند. قبل از این هم من فقط به یک نفر از همکلاسی هام دورادور احساسی پیدا کرده بودم. که البته اصلا بروز ندادم. اما از طرف ایشون هم چیزی ندیدم!
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
سلام . دوست عزیز. من یک پسر 25 ساله دانشجوی کارشناسی ارشد هستم. سال پبش همین اتفاق از طرف یک دختر تازه وارد دانشگاه شده برام افتاد. حالا می بینی که چه حالی این پسرا دارن وقتی جواب رد می شنوند.
عوضش حالا دیگه می تونی غرور کاذب دخترانه رو کنار بذاری و با منطق و معقولانه پیش بری. ارزش آدما رو می تونی بفهمی و تو زندگی واقع گرا باشی.
موفق باشی.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
ساحل عزیز خودتو ناراحت نکن . به قول کاترین آشنایی های اینترنتی این مشکلات رو هم داره ولی این که اون آقا از تو خوشش نیومده دلیل بر وجود ایرادی از طرف تو نمی شه . ما ممکنه تو زندگیمون با خیلیها برخورد کنیم که نسبت به ما بی تفاوت باشن ، علاقه ای نداشته باشن ، حسادت کنن و ... اینا نباید باعث شه که یه نفر توانشو واسه رفع این برخوردها یا حلاجی شون بذاره .در مقابل افراد زیادی هم هستند که از ته دل دوستمون داشته باشن . در کل زیاد اهمیت نده عزیزم
هر کس بد ما به خلق گوید ، ما چهره به غم نمی خراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم ، تا هر دو دروغ گفته باشیم
این داستان کوتاه رو هم بخونی فکر کنم بد نباشه . موفق باشی
یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک اسکناس هزار تومانی را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟
دست همه حاضرین بالا رفت.
سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگا ه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟
و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.
این بارمرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان ، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.
و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و
صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
البته قبول دارم که پسره بدجوری ضدحال زده . ولی در کل ضدحال زدن چه از طرف دخترا و چه از طرف پسرا خیلی زشته. خدا هم از آدم نمی گذره.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
از همه شما دوستان بابت پاسخ های ارزشمندتون ممنونم. از عصر که این اتفاق برام افتاده و کل سیستم روحی و روانیم رو بهم ریخته دارم توی اینترنت مطالب مشابهی رو سرچ میکنم تا بلکه بتونم با مطالعه و آگاهی بیشتر با این موضوع کنار بیام. در هر حال فکر میکنم من تنها کسی نیستم که با همچین مساله ای روبرو شدم! و حتما هم این وسطا یه حکمتی بوده تا من به یه سری از چیزها با دید عمیق تری نگاه کنم. از لحاظ عقلانی با مطالعه دارم قانع میشم اما از لحاظ احساسی هنوز نمی تونم احساسات جریحه دار شده ام رو تسکین بدم!
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
سلام، من هنوز احساس سرخوردگی میکنم! با چه چیزی خودم رو تسکین بدم؟ واقعا ناراحتم. اگه طرف مقابل نظرمو جلب نمیکرد اینقدر ناراحت نمیشدم. اما متاسفانه برعکس شد! چیکار کنم؟
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
دوست من شما خودتو درگير يه مساله اي كردي و حالا فهميدي كه اشتباه كردي .... خدا رو شكر كه ضرري هم متحمل نشدي و چيزي رو از دست ندادي ... اما يه تجربه مهم بدست آوردي ........به اين فكر كن
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
بله به غیر از ضرر روحی ضرری رو متحمل نشده ام! اما این خودش کم نیست؟! lمگه سرخوردگی کم ضرری هست؟!
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
sahelسلام. اول از همه بهت خوش آمد می گم.
می دونی بعضی وقت ها آدما مجذوب کسایی می شن که واقعا مجذوب کننده اند. اما آیا طرف مقابل هم این احساس رو داره؟ واین کنک و گیج بودن این رابطه بنظر من یکی از بهترین لحظه عشقه. من خیلی فکر کردم اما چیزی به ذهنم نیامد جز این شعر....
"می توانی در انتهای شب پنهان شوی....
تغییر چهره دهی....
شهرت را عوض کنی و حتی نامت را.
می توانی او را نیز از یاد ببری.
اما از ""عشق"" گریزی نیست!!!!(اگر واقعا معنی عشق را بدانی)
موفق باشی دوست عزیز.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahel2008
اما میدونید به نظر من حس خردشدگی ای که یک دختر تو این زمینه بهش دست میده صد برابر یک پسر هست. از
اينم تاييدي ديگر بر غرور مزخرف !!دخترونه
كاترين جان اينجا رو هم بخون
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
sorenaجان راست میگه. حس خرد شدگی در دختران بیشتر از پسران نیست. اصلا این حس زن و مرد نمی شناسد بستگی به ظرفیت روحی و روانی طرف است. sorenaالبته این خانوم منظور بدی نداشتند چون دچار فشار روحی هستند کمی ناراحتند.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
sahelسلام. اول از همه بهت خوش آمد می گم.
می دونی بعضی وقت ها آدما مجذوب کسایی می شن که واقعا مجذوب کننده اند. اما آیا طرف مقابل هم این احساس رو داره؟ واین کنک و گیج بودن این رابطه بنظر من یکی از بهترین لحظه عشقه. من خیلی فکر کردم اما چیزی به ذهنم نیامد جز این شعر....
"می توانی در انتهای شب پنهان شوی....
تغییر چهره دهی....
شهرت را عوض کنی و حتی نامت را.
می توانی او را نیز از یاد ببری.
اما از ""عشق"" گریزی نیست!!!!(اگر واقعا معنی عشق را بدانی)
موفق باشی دوست عزیز.
نقاب عزیز ممنونم! اما متوجه منظورت نشدم! یعنی چی که این گنگ و گیج بودن این رابطه به نظر شما یکی از بهترین لحطات عشقه؟؟؟!!!
منظور شعرتون رو باز نتونستم درک کنم. آره کتمان نمی کنم که حس نیاز به عشق در من بیدار شده و دوست دارم عاشق شدن رو تجربه کنم. اما این چه ارتباطی با سرخورده شدن من داره!!!
بله او جذاب بود یعنی بیشتر از خودش و شخصیتش، تیپش جذاب بود! چون باهاش چند بار صحبت کرده بودم. و می تونم این رو تشخیص بدم. خب مسلما اون نسبت به من احساس جذب شدگی نکرد!!! میدونید من سعی کردم در ساده ترین شکل ممکن خودم برم. حالا برای اینکارم هم دلایل خاص خودم رو دارم! شاید اون انتظار یک دختر سانتی مانتال داشته و شایدهای دیگر! از طرفی نمی تونم اعتراضی هم به سلیقه اون داشته باشم!فقط حس سرخوردگی در من ایجاد شده! از لحاظ منطقی مشکلی با این قضیه ندارم. اما از لحاظ احساسی چرا. میدونید حس پس زدگی و خواسته نشدن چقدر تلخه؟ تا حالا تجربه اش کردین؟
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahel2008
اما میدونید به نظر من حس خردشدگی ای که یک دختر تو این زمینه بهش دست میده صد برابر یک پسر هست. از
اينم تاييدي ديگر بر غرور مزخرف !!دخترونه
كاترين جان اينجا رو هم بخون
sorena_arman عزیز، به نظر من غرور دخترانه نه تنها مزخرف نیست بلکه زیباست!!! دختر و پسر هر دو باید غرور داشته باشند اما فطرت انسان اینه که زن مظهر نازه و مرد مظهر نیاز! بنابراین غرور زن در این مورد بیشتره! زن همیشه میخواد که خواسته بشه! اگه دید که واقعا خواسته میشه اون هم متقابلا احساسات خودش رو ابراز خواهد کرد اما هیچ وقت در مرحله اولیه و بدون اطمینان بروز نمیده! این طبیعت زنه! غرور زن از متانتش نشات میگیره نه از تکبرش!
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
سلام بر دوستی که می خواهد عشق را تجربه کند. اول از همه می خواهم بدانم از نظر شما عشق یعنی چی؟ و عاشق به کی می گن؟
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
عشق از نظر من یعنی رسیدن به آرامش. عشق یعنی تکیه کردن و تکیه گاه بودن. عشق یعنی رشد کردن، بزرگ شدن. عشق یعنی برای هم بودن و با هم بودن.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
سلام ساحل جان
زیاد خودتو ناراحت نکن.واسه خیلیا از این مشکلات پیش میاد.بهش فکر نکن.
خوب شد همون اولش بهت گفت.اگه اون موقع که بهش وابسته میشدی میگفت اوضاع خیلی بدتر میشد.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
تبریک می گویم معنای واقعی عشق همین است. اما منظور من از کنک بودن آن رابطه همان خوش آیند بودن و در عین حال تلخ بودن لحظه انتظار است همان لحظه ای که در عمق ذهن خود به او فکر می کنی و همان لحظه ای که نمی دانی آخر این احساس چی می شه.
منظورم از شعر این بود که.... نه تنها این تجربه . بلکه تجربه های زیادی برای شما ایجاد خواهد شد . ویژگی عشق همین است مثل هوا است همه جا موجوده تو قدری نفس هاتو جانانه بکش. ببین شوقی که در فراقه در وصال نیست.
شما خودتان می دانید که هر کس برای هدفش انگیزه ای دارد و انگیزه شما هم رسیدن به او و تایید کردن شماست. ولی این را بدانید هر انگیزه ای بعد از وصال عادی می شود و خاصیت خود را از دست می دهد و تنها انگیزه ای که می تواند همیشه تازگی داشته باشد عشق است. اگر منظورم را تا الان فهمیدید ادامه بدم.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
تبریک می گویم معنای واقعی عشق همین است. اما منظور من از کنک بودن آن رابطه همان خوش آیند بودن و در عین حال تلخ بودن لحظه انتظار است همان لحظه ای که در عمق ذهن خود به او فکر می کنی و همان لحظه ای که نمی دانی آخر این احساس چی می شه.
منظورم از شعر این بود که.... نه تنها این تجربه . بلکه تجربه های زیادی برای شما ایجاد خواهد شد . ویژگی عشق همین است مثل هوا است همه جا موجوده تو قدری نفس هاتو جانانه بکش. ببین شوقی که در فراقه در وصال نیست.
شما خودتان می دانید که هر کس برای هدفش انگیزه ای دارد و انگیزه شما هم رسیدن به او و تایید کردن شماست. ولی این را بدانید هر انگیزه ای بعد از وصال عادی می شود و خاصیت خود را از دست می دهد و تنها انگیزه ای که می تواند همیشه تازگی داشته باشد عشق است. اگر منظورم را تا الان فهمیدید ادامه بدم.
بله نقاب عزیز می فهمم که چه می گویید. اما عشقی دلپذیر هست که حتی اگر به وصال هم نرسد اما دوطرفه باشد. عشق یک طرفه جز زجر و دل شکستن چیزی به همراه ندارد.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sara_star
سلام ساحل جان
زیاد خودتو ناراحت نکن.واسه خیلیا از این مشکلات پیش میاد.بهش فکر نکن.
خوب شد همون اولش بهت گفت.اگه اون موقع که بهش وابسته میشدی میگفت اوضاع خیلی بدتر میشد.
بله، خوشبختانه اون فردی صادق بود.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
دوست عزیز حرف شما درست. ببخشید یک مشکلی برایم پیش آمد باید از تالار خارج شوم. فردا ادامه می دهیم.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
دوست عزیز حرف شما درست. ببخشید یک مشکلی برایم پیش آمد باید از تالار خارج شوم. فردا ادامه می دهیم.
باشه دوست عزیز، مشتاق خوندن راهنمایی ها و حرفاتون هستم.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
به نظر من خودت داری واسه خودت سختش می کنی در حالی که اینطوری نیست ، البته منکر این نیستم که عشق یه طرفه خیلی خیلی سخته ولی ادامش کارو خراب میکنه نه الان
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط whisper
به نظر من خودت داری واسه خودت سختش می کنی در حالی که اینطوری نیست ، البته منکر این نیستم که عشق یه طرفه خیلی خیلی سخته ولی ادامش کارو خراب میکنه نه الان
ببینید من هنوز به مرحله عاشقیت نرسیده بودم. تازه میخواستم وجود یک نفر از جنس مخالف رو احساس کنم. مدت آشنایی ما خیلی کوتاه بود. و خوشبختانه زیاد درگیر احساسات نشده بودم. حس نخواسته شدن داره آزارم میده!
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
شما از طرف يك نفر خواسته نشديد! از طرف دهها نفر خواسته خواهيد شد! به اون حق انتخاب بدين. شايد ايشون صورت استخوني رو مي پسندن در حاليكه صورت شما در عين زيبا بودن استخوني نيست. اختلاف سليقه پيش اومده! به همين راحتي! سخت نگير خواهر من! شما لايق بهترين هستي
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
شما از طرف يك نفر خواسته نشديد! از طرف دهها نفر خواسته خواهيد شد! به اون حق انتخاب بدين. شايد ايشون صورت استخوني رو مي پسندن در حاليكه صورت شما در عين زيبا بودن استخوني نيست. اختلاف سليقه پيش اومده! به همين راحتي! سخت نگير خواهر من! شما لايق بهترين هستي
ممنون سورنای عزیز. حرف شما کاملا درسته! منم کاملا بهش حق میدم. منم بارها توی همین موقعیت قرار گرفتم. اما هیچ وقت سعی نکردم کسی رو به خاطر ظاهرش پس بزنم. میدونید شاید بیشتر از دست خودم ناراحتم که بی گدار به آب زدم. منی که تا به حال همیشه متانتم رو حفظ کرده بودم نباید از این طریق اقدام می کردم!
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
سلام دوست من
وقتی یک رابطه میخواد شکل بگیره برای شناخت و به ترتیب بقیه مراتب اینقدر باید فکر کنی و سبک سنگین کنی واین مراحل رو با دقت و کمی استرس بگذرونی تا نیمه ی گمشدتو انتخاب کنی.ممکنه مثلا یه نامزدی چند ماه طول بکشه و یه طرف حالا دختر یا پسر بگه نمیخوام.پس اون موقع باید چه کار کرد؟؟؟
همیشه جای شکر خدا با قیه...
شما هم یه تجربه ای شد برات که ممکنه هر کسی در این شرایط قرار بگیره. خودت باید باهاش کنار بیای
مثلا به خودت بگی چقدر خوب شد همین اولش بهم گفت نمیخواد
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lمریم
سلام دوست من
وقتی یک رابطه میخواد شکل بگیره برای شناخت و به ترتیب بقیه مراتب اینقدر باید فکر کنی و سبک سنگین کنی واین مراحل رو با دقت و کمی استرس بگذرونی تا نیمه ی گمشدتو انتخاب کنی.ممکنه مثلا یه نامزدی چند ماه طول بکشه و یه طرف حالا دختر یا پسر بگه نمیخوام.پس اون موقع باید چه کار کرد؟؟؟
همیشه جای شکر خدا با قیه...
شما هم یه تجربه ای شد برات که ممکنه هر کسی در این شرایط قرار بگیره. خودت باید باهاش کنار بیای
مثلا به خودت بگی چقدر خوب شد همین اولش بهم گفت نمیخواد
بله درسته، ولی خداییش سخته نیمه گمشده رو پیدا کردن. راستی به نظر شما چطور میشه اون نیمه دلخواه رو پیدا کرد؟
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
شما از طرف يك نفر خواسته نشديد! از طرف دهها نفر خواسته خواهيد شد! به اون حق انتخاب بدين. شايد ايشون صورت استخوني رو مي پسندن در حاليكه صورت شما در عين زيبا بودن استخوني نيست. اختلاف سليقه پيش اومده! به همين راحتي! سخت نگير خواهر من! شما لايق بهترين هستي
سورنا جان چقدر زیبا نوشته. فرصت ها!!!
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
سلم دوست عزیز. خوبید؟
نیمه گمشده شما در وجود خود شماست . کمی بنگر ببین کسی را که در ذهنت تصور می کنی و دوست داری نیمه گمشده ات باشد همان کسی نیست که خودت همیشه دوست داشتی مانند او باشی!!
آیا کسی هست که مانند نیمه کمشده شما باشد. آری او همین حالا در درون شماست. او را پرورش بده. به او بیاموز که" هر کسی می تواند نیمه گمشده ات باشد ولی هر دلی نه" به او بیاوز"هر دلی می تواند دلباز باشد ولی دلسوز نه" در گوش او فرو کن " هر نگاهی می تواند از روی احساس باشد ولی عشق نیست" و بلاخره یادش بده"این نه تنها اولین تجربه تو بلکه آخرین نیز نیست"
شما در مرحله قرار دارید که فراوان احساس را تجربه خواهید کرد . مرحله به مرحله که پیش می روی خواهی گفت چه خوب که در مرحله قبل اشتباهی نکردم. این دورانی است که باید طی شود ولی مواظب باش که راه را با چه وسیله ای طی می کنی "آیا احساس اسب تو است و عشق کالسکه شما" یا"عشق اسب شما و احساس کالسکه شما" فقط این را بدان کسی که این کالسکه را می راند خود تویی یا رویایت.
و در آخر دوست من این احساس ها زود گذرند و تمام می شوند و شما باز عشق های دیگری را تجربه می کنید ولی نگذار حتی زود گذرترین احساس ها هم عشقت را زیر سوال ببرند. موفق باشی.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
سلم دوست عزیز. خوبید؟
نیمه گمشده شما در وجود خود شماست . کمی بنگر ببین کسی را که در ذهنت تصور می کنی و دوست داری نیمه گمشده ات باشد همان کسی نیست که خودت همیشه دوست داشتی مانند او باشی!!
آیا کسی هست که مانند نیمه کمشده شما باشد. آری او همین حالا در درون شماست. او را پرورش بده. به او بیاموز که" هر کسی می تواند نیمه گمشده ات باشد ولی هر دلی نه" به او بیاوز"هر دلی می تواند دلباز باشد ولی دلسوز نه" در گوش او فرو کن " هر نگاهی می تواند از روی احساس باشد ولی عشق نیست" و بلاخره یادش بده"این نه تنها اولین تجربه تو بلکه آخرین نیز نیست"
شما در مرحله قرار دارید که فراوان احساس را تجربه خواهید کرد . مرحله به مرحله که پیش می روی خواهی گفت چه خوب که در مرحله قبل اشتباهی نکردم. این دورانی است که باید طی شود ولی مواظب باش که راه را با چه وسیله ای طی می کنی "آیا احساس اسب تو است و عشق کالسکه شما" یا"عشق اسب شما و احساس کالسکه شما" فقط این را بدان کسی که این کالسکه را می راند خود تویی یا رویایت.
و در آخر دوست من این احساس ها زود گذرند و تمام می شوند و شما باز عشق های دیگری را تجربه می کنید ولی نگذار حتی زود گذرترین احساس ها هم عشقت را زیر سوال ببرند. موفق باشی.
از مطلب مفید شما واقعا استفاده کردم دوست عزیز!
بله شما درست میگویید نیمه گمشده من همان کسی است که دوست داشتم مانند او باشم. تا حدودی هستم اما نه کامل!
اما به راستی این عشقی که می گویید کجاست؟ قراره کجا ملاقاتش کنم؟ اون دلی که دلسوز هست کجاست؟ نگاه عاشقانه در کجا به انتظارم نشسته؟ تا کی باید تجربه کنم؟ آیا این تجربه کردن ها احساس مرا نخواهد کشت؟ تصور می کنم در این زمینه تجربه کردن ها و شکست خوردن ها اشتیاق مرا برای به دست آوردن عشق کم خواهد کرد. وقتی کسی درگیر رابطه ای میشه داره از روح و احساسش خرج میکنه. مگه چقدر میشه بدون اینکه پس انداز کرد خرج نمود؟!
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
سلم دوست عزیز. خوبید؟
نیمه گمشده شما در وجود خود شماست . کمی بنگر ببین کسی را که در ذهنت تصور می کنی و دوست داری نیمه گمشده ات باشد همان کسی نیست که خودت همیشه دوست داشتی مانند او باشی!!
آیا کسی هست که مانند نیمه کمشده شما باشد. آری او همین حالا در درون شماست. او را پرورش بده. به او بیاموز که" هر کسی می تواند نیمه گمشده ات باشد ولی هر دلی نه" به او بیاوز"هر دلی می تواند دلباز باشد ولی دلسوز نه" در گوش او فرو کن " هر نگاهی می تواند از روی احساس باشد ولی عشق نیست" و بلاخره یادش بده"این نه تنها اولین تجربه تو بلکه آخرین نیز نیست"
شما در مرحله قرار دارید که فراوان احساس را تجربه خواهید کرد . مرحله به مرحله که پیش می روی خواهی گفت چه خوب که در مرحله قبل اشتباهی نکردم. این دورانی است که باید طی شود ولی مواظب باش که راه را با چه وسیله ای طی می کنی "آیا احساس اسب تو است و عشق کالسکه شما" یا"عشق اسب شما و احساس کالسکه شما" فقط این را بدان کسی که این کالسکه را می راند خود تویی یا رویایت.
و در آخر دوست من این احساس ها زود گذرند و تمام می شوند و شما باز عشق های دیگری را تجربه می کنید ولی نگذار حتی زود گذرترین احساس ها هم عشقت را زیر سوال ببرند. موفق باشی.
نقاب جان مطلبتون خیلی مفید و آموزنده بود. تشکر فراوان از شما
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
ممون از دوستان.
sahelجان آره تو راست میگی نمیشه بدون پس انداز خرج کرد. اما می شود بدون خرج اضافی زندگی کرد. دوست من یافتن کسی که دلسوزه و نیمه گمشده توه نیاز به زمان داره. در واقع ما هیچ وقت نخواهیم توانست براستی نیمه خود را پیدا کنیم . اما می توانیم این ویژگی که همیشه دوست داشتیم نیمه گمشده ما داشته باشد در آن کسی که به او نیاز داریم ایجاد کنیم.
می دانم و شما را درک می کنم و این را هم می دانم که نمی شود تا آخر عمر دست به تجربه کردن زد. ولی دوست من این را بدان هیچ کس در این دنیا فردی کامل نیست و در صورتی کامل خواهد شد که با ما در هم آویزد.
به قول دوست عزیزمان"لرد حامد" بلاخره دو جنس مخالف در هم می امیزند و زندگی خود را تشکیل می دهند.
دوست مهربان اینکه دیگران می گویند زیاد سخت نگیر را من قبول ندارم اتفاقا این مسایل را سخت بگیر و سخت ترش کن تا در خودت حلش کنی.
فقط منتظر گذر زمان باش . این گذر زمان چیز هایی به شما و خود بنده خواهد آموخت که از پیدا کردن نیمه گمشده هم دلنشین تر است.
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
ممون از دوستان.
sahelجان آره تو راست میگی نمیشه بدون پس انداز خرج کرد. اما می شود بدون خرج اضافی زندگی کرد. دوست من یافتن کسی که دلسوزه و نیمه گمشده توه نیاز به زمان داره. در واقع ما هیچ وقت نخواهیم توانست براستی نیمه خود را پیدا کنیم . اما می توانیم این ویژگی که همیشه دوست داشتیم نیمه گمشده ما داشته باشد در آن کسی که به او نیاز داریم ایجاد کنیم.
می دانم و شما را درک می کنم و این را هم می دانم که نمی شود تا آخر عمر دست به تجربه کردن زد. ولی دوست من این را بدان هیچ کس در این دنیا فردی کامل نیست و در صورتی کامل خواهد شد که با ما در هم آویزد.
به قول دوست عزیزمان"لرد حامد" بلاخره دو جنس مخالف در هم می امیزند و زندگی خود را تشکیل می دهند.
دوست مهربان اینکه دیگران می گویند زیاد سخت نگیر را من قبول ندارم اتفاقا این مسایل را سخت بگیر و سخت ترش کن تا در خودت حلش کنی.
فقط منتظر گذر زمان باش . این گذر زمان چیز هایی به شما و خود بنده خواهد آموخت که از پیدا کردن نیمه گمشده هم دلنشین تر است.
نقاب عزیز ممنون که این تایپیک رو پیگیری میکنید.
اما چند تا نکته به ذهن من رسید که می خوام نظر شما رو در این زمینه بدونم.
دوست عزیز، من زیاد با این جمله شما که " می توانیم این ویژگی که همیشه دوست داشتیم نیمه گمشده ما داشته باشد در آن کسی که به او نیاز داریم ایجاد کنیم." موافق نیستم. چون ما نمیتونیم کسی رو تغییر بدیم. مگه اینکه خود شخص بخواهد. در ضمن این هم مستلزم زمان و فداکاری زیاد خواهد بود!!! پس باید دنبال کسی باشیم که نزدیکترین خصوصیات مد نظر ما رو داشته باشه. هیچ کس کامل نیست. اما سوالی که دارم که اینه که چطوری باید اونو پیدا کنیم؟ چطوری میشه به افراد اعتماد کرد؟ تا بتونیم به شناخت از اون دست پیدا کنیم؟ همه ما از دوران نوجوانی درگیر این موضوع میشویم! الان هم در اواسط جوانی هستیم. چقدر زمان نیاز هست؟ موقعی که دیگر جوانی جای خود را به میانسالی داده است؟
-
RE: در عمرم اینقدر خرد نشده بودم!!!
تشکر دوست من. بله حرف های شما را قبول دارم.
من از شما سوالی داشتم. فرض کنید برای شناخت پسری با او دوست می شوید آیا می توانید در عرض یک سال دوستی با او .. او بشناسید؟