-
+سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
من دختری 22 ساله هستم که در تمام مراحل زندگیم فقط به درس فکر می کردم و اکنون با رتبه تک رقمی در یکی از بهترین رشته های دانشگاه تهران در حال تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد هستم. در اشاره به یک بعدی بودن زندگیم همین بس که رتبه اول دوره کارشناسی شدم و حتی هم اکنون از همکلاسی هایم 2،3 سال کوچکترم.
مدتی است که به شناخت جنس مخالف فکر می کنم و علت عمده آن را هم در تنهایی حاصل از مهاجرت از شهرم می دانم و اینکه در دوستان و نزدیکان می بینم که هر کس همراهی دارد و من کاملاً پاستوریزه و به دور از هرگونه رابطه ای، دوران نوجوانی را بی هیجان سپری کردم و جوانیم نیز به همین طریق در حال گذر است.
اکنون که به فکر افتادم، احساس می کنم آنقدر در روابطم خشک و سخت گیر هستم که پسرها بدون اینکه سؤالی کنند، پاسخ منفی می شنوند و تلاشم برای برقراری ارتباط بی نتیجه است.
مدتی پیش پسری که هم شهریم و6 سال از من بزرگتر بود، به من پیشنهاد آشنایی بیشتر داد. 11 سال در تهران زندگی کرده بود و با وجودی که خانواده اش با دوست دختر داشتن به شدت مخالفند، راه خودش را انتخاب کرده بود تا زندگی آینده اش بی خطرتر باشد. با او قراری گذاشتم و ضمن اینکه از قبل به او گفته بودم اهل دوستی نیستم و او نیز گفته بود که تجارب زیادی دارد، از من خواست تا نوع دوستی را برایش تعیین کنم، مثلاً هم شهری، دوست عادی، دوست پسر، برادر، ... و به من اطمینان خاطر داد که هر کدام را که انتخاب کنم، بهترینش خواهد بود و می تواند تفکیک کند و در این مورد شک نداشتم.
من که از وضعیت فوق العاده وی در تحصیلات، موقعیت و روابط اجتماعی، درآمد و ... اطلاع داشتم، خیلی ساده انگارانه اما با بیان تردید خود پیشنهاد دوست پسر بودنش را پذیرفتم و او بلافاصله صورتش را پیش آورد تا ببوسمش که از این کار خودداری کردم و او گفت که از درسته که به خاطر مسائل پیش پا افتاده ی جنسی دوست انتخاب نمی کند، اما از من انتظاراتی دارد و اگر خودداری کنم، خود را جای دیگر ابراز می کند.
وقتی به خانه وی رفتم، در طی مسیر به او فهماندم که از انتخابم مطمئن نیستم و در خانه اش، وقتی تخت 2 نفره اش را دیدم، حسابی شکه شدم و قلبم به تپش افتاد و به صرافت افتادم که از انتخابم پشیمانم و می توانم براش فقط یه دوست عادی باشم. او که از حالت چهره من متوجه شد، بلافاصله عذرخواهی کرد و کاملاً عادلانه رفتار کرد و بعد به من پیشنهاد داد تا حداقل به عنوان خواهرش باشم تا قداستی داشته باشد و ازمن خواست تا با توجه به شناختی که ازش داشتم، برایش دوستی پیدا کنم.
اما هنوز دستانم را می گرفت و سعی در بوسیدنم داشت که به شدت پرهیز می کردم و او می گفت که من هیچ هوسی در این کار ندارم و تو را مثل خواهرم دوست دارم و این مسائل برای من عادی است، فقط می خواهم تو عادت کنی که در این دنیا دیگر با رسم قدیم زندگی کردن امکان دارد. هنوز بعد از چند روز که از ماجرا گذشته، تپش قلبم پایین نیامده، اصلاً اشتها و خواب ندارم و مدام به تفاوت هایی که در من و دیگران وجود داره فکر می کنم. فکر نمی کردم معنای دوست پسر داشتن حتما به روابط جنسی منتهی بشه و من که کاملاً در این مسائل خام بودم، با فردی برخورد کردم که همه وجودم پر از اضطراب شد، از اینکه نکنه من مشکلی دارم که نمی تونم احساساتم رو تخلیه کنم و اینقدر سخت و جدی هستم که مسخره ام می کرد و مرا کوچولو خطاب می کرد. با تمام جذابیتی که داشت، هیچ احساس خاصی در من به وجود نیاورد و هرکس جای من بود، به او علاقه مند می شد.
حال بر سر این راه مانده ام:
راه درست کدام است؟ او در همه مسائل زندگیش پیشرفت کرده بود و آرزوی خیلی از دختران، بودن با اوست. نماز و روزه اش ترک نمی شد و اهل دود و مشروب نبود، با وجودی که برای مهمانهایش که اکثراً افراد عالی مهمی بودند، شراب و سیگار در خانه نگه می داشت. برخلاف من احساسات خیلی قوی داشت و مطمئنا همسر آینده اش را راضی نگه می داشت. یک زندگی شاد و راحت، یا در چهارچوب قوانین افسرده و بدبین شدن؟ شاید برای شروع لقمه ی خیلی بزرگی برداشتم؟! آیا هر دو ما در مسیرمان افراط کردیم؟..
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی – مانده
دوست عزیز بنظر من اگر می خواهید یه رابطه رو شروع کنید اونم با توجه به اینکه تا حالا چنین تجربه ای رو نداشتید اول از خودتون بپرسید که می خواین از این رابطه چه چیزی رو بدست اورید و انتظاراتتون از طرفتون چیا هست و همیشه حدومرزی رو برای ارتباطتون بذارید و فکر نکنید اگر تا الان این تجربه رو نداشتید یعنی کمبود بلکه چه خوب که تا الان درگیر اینجور روابط نشدید چون خیلی از این روابط نتیجه خوبی رو نداشته و بدونید بیشتر این ارتباطها بخاطر روابط جنسی و چون شما در این راه ناپخته ای شاید خیلیا بیان و با حرفاشون که تو بچه ای و از این حرفا شمارو تو راهی قرار بدن که نه تنها لذتی از ارتباطتون نبرید بلکه پشیمون شید رابطه داشتن خوبه در حد معقول اما بنظر من هیچ وقت به طرفتون اجازه ندید که پاشو بیشتر از گلیمش درازتر کنه شاید قصد شما از برقراری ارتباط ازدواج باشه اما خیلیا اینطوری فکر نمی کنن و تا بدستتون اوردن دیگه در نگهداشتنتون هیچ تلاشی نمی کنن البته استثنا هم وجود داره پس اگه واقعا هدفتون دوستی یا ازدواج ارتباط داشته باشید اما در حد یه دوستی معمولی نه بیشتر چون اگه کسی شمارو بخواد از ته دل بطور رسمی میاتد جلو شناخت ارتباط دوستی خوبه اما حد داره همین و بس
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی – مانده
درود بر تو ای جوان
وقتی درونی پاک داریم به پلیدی های بیرون استرس داریم و این استرس ها برای ما مضر هستند . گاهی بهتر است به این عقاید قدیمی ، کمی علمی فکر کنیم . چرا قمار بازی حرام است ؟ چرا دروغ گو دشمن خداست ؟ چرا خانم ها باید پوشیده باشند ؟ چرا آیات قرآن برای به وجود آمدن پدیده ازدواج خوانده می شود ؟ چرا نا محرم و محرم وجود دارد ؟ دلیلش چیست ؟ آیا با گذشت زمان باید همه چیز تغییر کند ؟ آیا با گذشت چند میلیون سال از شروع و آغاز این واجبات که گذشته ، فرقی در نوع و شکل و شمایل سیستم بدنی خانم ها و آقایان اتفاق افتاده است ؟
اگر قمار بازی حرام است ، چون افرادی که در حال بازی هستند قلبشان چندین برابر فرد عادی در حال تپش است و ایجاد سکته قلبی می کند - شخصی که حرفی را به حقیقت بیان نمی کند دچار استرس است و دچار سکته های مغزی و قلبی می شود .و ............
تمام این موارد برای خود انسان است ... تا به حال به این فکر کرده اید که پسر دایی یا پسر عمه یا عمو شما با یک مرد عادی در خیابان در مورد حجاب هیچ فرقی نمی کند ؟ هم باید برای او حجاب کنید هم برای بقیه مردان !
حال از شما این پرسش را دارم ، آیا ابزار های عشق ورزی را می شناسید ؟ با توجه به وارد بودن به گزینه ها ، آیا گزینه بوسیدن هم در این سوال جایی دارد ؟
پس ، بهتر است طوری دیگر تدبیر کنید .
اگر شما خواهر آن آقا هستید ، چرا با او زندگی نمی کنید ؟ چرا هر کدام پدر و مادری جدا دارید و دارای شهرت هایی متفاوت هستید ؟
بهتر است حرف هایی که پسران و دخترانی که برای داشتن ساعاتی پر از خیالات خام و تیره گون است را کنار بگذارید و به کارهای سازنده دست زنید .
همیشه وقت برای خوشگذرانی هست این را فراموش نکنید ! همانطور که نیت کردید و همانطور شد .
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی – مانده
خیلی متشکرم از 2 دوستی که زحمت کشیدند و وقت گذاشتند. با قرارگیری در این محیط جدید و مشاهده اطرافیانم داشتم به این نتیجه می رسیدم که خیلی عقب موندم و دنیای امروزی چیز دیگری می طلبه. هنوز هم کاملا به یقین نرسیدم که مسیر من درسته، اما حداقل متوجه شدم 2 نفر راه من را تأیید می کنند.
زمانی که در دنیایی به سر می بریم که اکثرا قبل از ازدواج رابطه داشته اند و آن هم از بدترین نوع ممکن ( یا بهتره بگوییم تا آخرین مرحله)، چگونه می توان به یقین رسید که همسر آینده ما مثل خودمان ساده باشد و در اثر زیاد دیدن، زیاده خواه و تنوع طلب نشده باشد؟! گاهی این فکر شیطانی به ذهن آدم می رسه که پس حالا که این طوره، ما هم همرنگ جماعت شیم!
خوشبختانه من دختر احساساتی، کم سواد و کودنی نیستم که فریب پسران سودجو رو بخورم، اما گاهی باید با مسائلی که اقتضای سن است، جنگید. همان کاری که در این مدت کردم و من بعد هم خواهم کرد، چون خلاف آن باعث بیماریم می شه!
اگر هرم مازلو را جایی دیده باشید یا درموردش مطلبی خوانده باشید، می بینید که نیازهای بشر مانند هرمی است که سطحی ترین و ابتدایی ترین آن ها مانند نیاز به غذا، امنیت، نیازهای جنسی و ... در نازلترین مرتبه قرار گرفته و همین طور که درجات آن بالا می آید، نیازهای عالی تری را شامل می شود. نیاز به محبت دیدن و محبت کردن، زیبایی شناسی، رسیدن به کمال و ...
آیا می شود بدون برطرف نمودن نیازهای ابتدایی، به درجات عالی و کمال رسید و این مراتب را جهش زد؟! زمانی که روحیه شاد و سرزندگی افرادی را می بینم که این گونه نیازهایشان برطرف شده، پاسخ را منفی می بینم. من به درجات علمی و ایمان خود می بالیدم، اما با دیدن لوح تقدیرهای آن پسر و سجاده و ... فهمیدم این ها هیچ تضادی با هم ندارند و حتی با آرامش یافتن درونی، انجام کارهای علمی و هنری و .. خیلی راحت تر می شه!
نظر شما عزیزان چیه؟
خواهش می کنم هر مطلبی هرچند کم و ساده که به ذهنتان رسید را با من درمیان بگذارید ومرا با سردرگمی رها نکنید.
ممنون.
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی – مانده
دوست عزیز ایشون یک شارلاتان به تمام معناست!! مشخصا قصد و منظور خودش رو نمی تونسته بیان کنه!!! ساده نگاه نکنید . مسلمه که اون نمیاد بگه قصدم س ک س ه با شما!! باید شما رو با حرفهای ساده و عاشقانه رام کنه و بعد!!! ببینید کسی که نمی تونه قبل از ازدواج خودشو کنترل کنه به چه درد شما می خوره خواهر عزیزم؟
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی – مانده
خیلی سربسته نوشتید اما چون نظر خواسته بودید این هم از نظر من :
بنظر من نداشتن رابطه قبل از ازدواج نشان از عقب ماندگی ندارد .
بله خیلی ها قبل از ازدواج رابطه جنسی دارند و بالطبع طبق قانون جذب !! همسری مانند خودشان خواهند یافت .
در مورد هرم آبراهام مازلو هم شما درست میگویید اولین طبقه نیازها ( کف هرم) مربوط به نیاز های اولیه و جسمانی است . البته نیاز های طبقات بالاتر هم بسیار مهم هستند . بنظر من نیاز های هر طبقه را باید از راه صحی برطرف کرد .
در مورد لوح تقدیر و سجاده هم باید بگویم که هیچ تضادی ندارند .
در مورد همرنگ جماعت شدن هم اختیار با شماست . شما بالغ و عاقل هستید و اگر میبینید این کارها خوب است؛ خوب میتوانید همرنگ جماعت بشوید .
موفق باشید .
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی – مانده
منم با شناختی که از جنس مرد دارم با حرف sorena_arman موافقم. گول ظواهرو نخورید.
شما با کدوم تحقیقات فهمیدین که سجاده و روزه و ....... یه ظاهر سازی نیست؟ کسی که گفته های پروردگارشو باور کرده باشه از دوستاش با شراب پذیرایی نمیکنه. دوست مهم یعنی کی؟ یعنی یه ادم شرابخوره اهل دود و دم؟! هر کس و عقایدشو از روی دوستان اون میتونید تشخیص بدین.
سجاده با لوح تقدیر تناقضی نداره ولی با ....
شما اگر می خواید عاشق شید یه ادم درست پیدا کنید. پیشنهاد رفتن به خونه رو تا مدتها بعد از اشناییتون واطمینان کامل از طرف مقابلتون قبول نکنین.
سعی کنین کنجکاویتون نسبت به این مسائل باعث زیر پا گذاشتن عقایدی که تا الان داشتین نشه.
فکر کنم حرفام مثل نصیحت شد ولی اگر صبر کنین بهترین موقعیتها رو در پیش خواهید دشت.
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی – مانده
خیلی خیلی خیلی ممنون از راهنمایی هاتون.
خیلی خوشحالم که این سایت رو پیدا کردم.
من نه فریب ظاهرش رو خوردم، نه خونه اش تو بهترین نقطه تهران، نه ماشین های مدل بالاش، نه کتاب ها و مقالاتی که داشت، نه روابط عمومی قویش، نه ایمانش به خدا، نه سلامت جسمانیش، نه موقعیت اجتماعیش و دوستهای گردن کلفتش. به نظرم این فرد فقط یک مشکل داشت و اون هم این بود که روابط جنسی قبل از ازدواج براش یک مسئله کاملا عادی بود که شاید به نظر خیلی ها این اصلا مشکل نباشه اما برای من مهم بود.
لغتی که digitalman استفاده کرد، خیلی برام جالب بود: "قانون جذب". خیلی خوبه و حقیقت داره. من هم طبق قانون دفع (!) به این آقا فهماندم که اهلش نیستم و چه قدر جالب و خوب که دیگه ازش خبری نشد. فکر می کنم منتظر تغییر عقیده من ماند و من با کمک شما دوستان عزیز راه خودم رو پیدا کردم و دیگه سراغش رو نگرفتم. این تجربه هرچند می تونست برای من گرون تموم شه اما با توجه به تدابیری که اتخاذ کردم و همچنین خود اون طرف که شخصیت فهمیده ای بود، تجربه تلخی نشد و باعث رشد من شد. ارزش خودم رو فهمیدم و متأسفانه دیدم چه قدر، چه قدر، چه قدر زیادن افرادی که ارزش خودشون رو نمی دونن و با رضایت کامل همه وجودشون رو در اختیار دیگران قرار می دن. لااقل در مورد افراد با تحصیلات عالی در بهترین مراکز همچین فکری نمی کردم.
در مورد صحبت های sorena_arman باید بگم که این قدر دختر بی اعتقاد زیاد شده که پسرا دیگه لازم نیست برای برطرف کردن نیازهای جنسیشون هیچ تلاشی کنن و کسی رو مجبور به این کار کنن یا به قول شما رامش کنن. دخترهایی رو می شناسم که با رضایت کامل این کار رو انجام می دن. خصوصا فردی با شرایط ایشون. پس چه دلیلی داره به دنبال افرادی باشن که نه تجربه ای داشتن و نه ...(مسائلی که مطرح کردنشون جالب نیست.)
در مورد صحبت های pooarot باید بگم من 2 روز تمام مریض شدم، به یک نقطه خیره می ماندم و خواب و خوراک نداشتم، چرا؟ چون از صحت حرف های این آقا اطمینان داشتم. منظور من تناقض بین لوح با سجاده نبود، بلکه بین لوح و سجاده با تخت 2 نفره...! و این امکان داشت. این فرد، فرد منحصر به فردی است که فکر می کنم هنوز به خاطر محیط سالمی که در آن رشد کرده و خانواده محترمی که داره (همون طور که گفتم همشهری بودیم)، بعضی مسائل شرعی را رعایت می کنه و تکلیف خودش رو کامل مشخص نکرده. از این ناراحتم که مطمئنم تا چند سال دیگه نه به نماز و روزه اش افتخار کنه، نه به شراب نخوردن و سیگار نکشیدنش... من از این شکه شده بودم که مهمان هایش که آن ها را مهم خطاب کردم، افراد عالی مرتبه کشور هستند و سمت های مهمی دارند و باور این حقیقت تلخ انقدر برام سخت بود که به خودم شک کردم، به پاکی خودم. وقتی دیدم این پاکی برای آن ها مسخره و بی ارزش است، اعتقادات و ارزش هام زیر سؤال رفت و به این نکته فکر کردم که نکنه همه همین طورین؟؟!!!
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی – مانده
نقل قول:
و من با کمک شما دوستان عزیز راه خودم رو پیدا کردم و دیگه سراغش رو نگرفتم. این تجربه هرچند می تونست برای من گرون تموم شه اما با توجه به تدابیری که اتخاذ کردم و همچنین خود اون طرف که شخصیت فهمیده ای بود، تجربه تلخی نشد و باعث رشد من شد. ارزش خودم رو فهمیدم
خیلی خوشحالم . ان شاءالله در همه مراحل زندگی موفق باشید . :72:
نقل قول:
در مورد صحبت های sorena_arman باید بگم که این قدر دختر بی اعتقاد زیاد شده که پسرا دیگه لازم نیست برای برطرف کردن نیازهای جنسیشون هیچ تلاشی کنن و کسی رو مجبور به این کار کنن یا به قول شما رامش کنن. دخترهایی رو می شناسم که با رضایت کامل این کار رو انجام می دن. خصوصا فردی با شرایط ایشون. پس چه دلیلی داره به دنبال افرادی باشن که نه تجربه ای داشتن و نه ...(مسائلی که مطرح کردنشون جالب نیست.)
بنظر من خیلی دلایل وجود داره که دنبال از راه بدر کردن دخترای پاک باشن . یکی دلزدگی از نفرات قبلیه و یکی اینکه ممکنه ظاهر دختری اونها جذب کنه و یکی تنوع طلبی و دنبال تجربه جدید بودن هست .
نقل قول:
وقتی دیدم این پاکی برای آن ها مسخره و بی ارزش است، اعتقادات و ارزش هام زیر سؤال رفت و به این نکته فکر کردم که نکنه همه همین طورین؟؟!!!
همه که نه ولی خیلی ها اینطورین . همون جماعتی که همرنگ هم هستند و اگر همرنگشون بشی رسوا نمیشی . البته بین خودشون رسوا نمیشی .
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
به نام خدا شما مرا شوکه کردید یاد کسی انداختید که از روی افراد می خواست دین را بشناسد شما بین معاویه وعلی گیر کرده اید معاویه مگر چه کرد که علی علیه السلام با او سرجنگ داشت معاویه چه دینی را داشت عرضه می کرد شما نهج البلاغه را بخوانید تامعنی صداقت ها و درستی ها را بفهمید ایشان به نظرمن ادم بی غیرتی بوده است بله دارد خودش را اقناع می کند و به کارهایش هم می رسد ولی این ادم با غیرتی نبوده است رابطه هایش هم برایتان مهم نباشد مگر هر کسی پستی گرفت مهم است واقعا خدمت می کند از ته دل بعدش هم انسان باید از همه جنبه ها درست باشد ما درستی تک حنبه ای نداریم . ایشان مزه خیلی هار ا چشیده و خواسته شما را هم به کلکسیونش اضافه کند بگذاریدش برای زنانی از نوع خودش که این را به کلکسیون خودشان بیفزایند انها راحت وجدانشان خوابیده است هردوشان ولی شما از این نوع نیستید به شما می گویم رن و مرد مسلمان واقعا عاشق هم هستند ولی از نوع عشق علی وفاطمه سلام الله علیهما . نه با این توجیه های پست هوسشان را درست می پندارند و نه خشکه مقدسی دارند .زن با حجابش حافظ دل پر احساس و دامان پر عاطفه اش است و به دنبال غیرت و مردانگی و مروت می گردد و مرد به دنبال حیا و دلی که واقعا احساسات پاکش رابرای مرد نگه داشته است و برای مادری . احکام دین راباید به دست مردش و زنش سپرد وگرنه میشود چاقو درکف زنگی مست . خدا ته دل انسان را می خواند . خدا به کمیت نمی نگرد کیفیت را مد نظر دارد . عمل خالص را . شیطا ن درکمین است . اگر ملاک شما رسیدن به دنیا باشد که معاویه دنیا داشت و ظاهردین را . علی دین را داشت ولی عمق دنیا را سنجید و دیدشایسته شناوری او نیست . او مکارم اخلاقیش را نگه داشت . بعضی از دین استفاده هوسی کرده اند . ادم درست که اینطوری نیست که شما می گویید. اگر می خواهید چرا غ چشم شوید که هستند کسانی در امریکا که خیلی دنیا دارترند و خیلی چنین و چنان . چرا خدا می گوید در سوره طه لاتمدن عینیک الا ما متعنا .....چرا در سوره زخرف انطور صحبت می کند چرا می نالد از دست ابی لهب : ما اغنی ماله و ما کسب . ادم وقتی طرف دین امد جان و مالش را معامله می کند وهمه چیز را در صورت او می بیند احساساتش از نوع علی اکبر و حسین علیهما السلام از نوع علی و فاطمه و حسنین سلام الله علیهم اجمعین است . سرشار از نور وصداقت و درستی . بهترین وقوی ترین احساس .
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
فقط میتونم بگم از اینکه مدتهاست قرآن نخوندم شرمنده ام، اما من همچین جسارتی نکردم که بخوام دین رو با افراد بشناسم.
من فقط یه سرک به اون طرف ماجرا انداختم و از آنچه دیدم ناراحت شدم.
دیگه نه دختری چون فاطمه پیدا میشه و نه پسری چون علی.
تهران شهر کثیفیه. چند ماه بیشتر نیست اینجا مهمانم، اما پسرهای زیادی دیدم که شماره بدهند و شماره بخواهند، حتی چند مورد بدون هیچ ترس و واهمه ای و صریح پیشنهاد سکس دادند که واقعا شکه شدم.
من دیشب در راه تهران بودم، به خاطر جسارت و دست درازی 2 پسر به دختری که در اتوبوس جلوشان نشسته بود، ساعت ها در پاسگاه معطل شدیم و نتونستم به کلاس امروزم برسم. در این چند وقت، این بار سومه که همچین حادثه ای را می بینم و این خیلی تأسف باره. برای رهایی از استرس حادثه ای که در نزدیکیم اتفاق افتاده بود، هزینه ی بیشتری کردم و تاکسی ترمینال گرفتم تا با امنیت بیشتر به محل اقامتم برسم. راننده که مرد جوان خوش تیپی بود و خودش مسئول تاکسیرانی آنجا بود، سر صحبت را باز کرد و من که از کودکی یاد گرفته ام با غریبه ها حرف نزنم، جواب نمی دادم یا کوتاه .. ناگهان خودش را معرفی کرد و دستش را به سمت عقب دراز کرد و منتظر ماند تا من هم دست بدهم. هاج و واج مانده بودم و با خود فکر کردم اینجا ایرانه؟! با لبخند پرسید قابل نمی دونید؟ سری به نشانه افسوس تکان دادم. دستش را پس زد و گفت شاید دوست پسرت گفته با کسی دست ندی؟ باز جوابی ندادم و گفت دختری به زیبایی شما حتما طرفداران زیادی داره، این طور نیست؟! و باز هم سکوت کردم و صورتم را از نگاه هرزه اش برگرداندم. خلاصه، با تهدید من ساکت شد و من با داستان های جدید، دوباره وارد این شهر بی در و پیکر شدم. هر روز هزاران حادثه این چنین در انتظار ماست و ما باید بگوییم که در کشوری اسلامی هستیم و امنیت داریم!
از تمام دخترانی که شرایط من را دارند، خواهش می کنم فریب گرگ های خوش زبان را نخورند. اینان به محض اینکه بفهمند دختری در این ابرشهر تنهاست، هزار نقشه برایش می کشند و چه توجیه های زیبایی هم می کنند. چشم و گوشتان را باز کنید تا پشیمان نشید...
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
خانم گرامی بنده خواهر ندارم ولی از رفتارهای این بی ناموس ها در قبال شما به اندازه آنچه بر خواهر نداشته ام مانند شما بگذارد،شرمنده ام.
مورد مهم آن است که بسیاری از پسران و دختران که تحصیلات آکادمیک بالایی هم دارند،مهارت اجتماعی کمی دارند که شناخت نسبی اجتماعی و چگونگی برخورد و تعامل با عموم مردم نیز جزو همان مهارت است.به هر حال شما تا همین الان سه تجربه داشتید که شناخت شما را از روابط میان دو جنس انسانی در ابرشهر تهران بالا برده است.
آن پسری که نخست ماجرایش را گفتید،جریان اتوبوس و آنچه در تاکسی رخ داد.شما باید حریم خود را اگر راضی به ارتباط جنسی نیستید،همچنان نگاه داشته و از سویی آگاهی های اجتماعی و جنسی خود را بالا ببرید و بدن مردان و زنان و روابط جنسی این دو و نیز احساسات خودتان را بیشتر و بیشتر بشناسید.به هر حال همه این تحصیلات برای زندگی بهتر شماست و البته زندگی مشترکتان که در نتیجه باید آگاهی بهتری از آچه لازم است،بدست آورید.
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
میخوام بیشتر بدونم. راهش چیه؟ چه طور میشه ارتباط داشت و فریب نخورد؟
رشته تحصیلی من طوریست که در آینده بیشتر با مردان باید ارتباط داشته باشم و از این بابت نگرانم.
نمی خوام کم کم به این باور برسم که بهتره کنج عزلت بگزینم، افسرده بشم و اطمینان نکنم. زمانی پدرم گفت، اینجا همه گرگند، یا باید خورده شوی، یا باید بخوری. حال تکلیف یک فرد ساده که هیچ کدام را نمی تواند بپذیرد، چیست؟! راه همزیستی مسالمت آمیز با این همه فساد چیست؟!...
راجع به این موارد ( آگاهی های اجتماعی و جنسی، نحوه اعتماد به جنس مخالف، خودشناسی،...) اگه کسی کتابی سراغ داره، ممنون میشم مطرح کنید.
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
عزیزم شما میتونید ارتباط داشته باشید اما این خودتون هستین که رابطه تون رو تعریف می کنید، یعنی باید حد و حدودی برای ارتباطاتتون در نظر بگیرید، این چیزی نیست که قانون خاصی داشته باشه، صرفا دوست پسر و دوست دختر بودن به معنی داشتن رابطه جنسی نیست، اینو خود طرفین مشخص می کنن که آیا رابطشون شامل همچین قضیه ای بشه یا نه، در رابطشون دست دادن و گرفتن معمول باشه یا نه، «تو» خطاب کردن معمول باشه یا نه و .... از کوچکترین تا بزرگترین مسائل به دست دو طرفه و اگه یکی از طرفین رضایت نداشته باشه این رابطه خود به خود فسخ میشه!
پس شما بهتره اول حدود مورد نظرتون رو مشخص کنید، با اونها پیش برید، اجازه ندید کسی قوانین شما رو نقض کنه... در روابط اجتماعی هم معمولا روابط همراه با احترامه و کمتر پیش میاد که روابط حالت صمیمانه خاص به خودش بگیره که باز هم اون بستگی به دو طرف داره. به هر حال شما با رفتارتون میتونید به شخص مقابلتون بفهمونید که چه انسانی هستید و چه روابطی رو می پسندین...
:72:
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
دیگران با شما به آن گونه رفتار می کنند که شما به آنها می آموزید. (در تایید سخنان شاد)
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نمی دونم چرا هرچی دختر خوب گیر آدم ناتو میفته هرچی پسر ساده هم گیر دختر هفت خط.دیده ساده ای توی شهر غریب هم که هستی پاستوریزه هم که هستی جوون هم که هستی تا حالا هم تجربه هیچی نداشتی منم بودم با چنگ و دندون بدستت میاوردم و بعدشم.....بی خیال. بشین درستو بخون به حرف هیشکی هم اهمیت نده منظورم همکلاسی و هم اطاقیه ادمه حسود و ناقلا هم زیاده از درس خوندن ضرری بهت نمیرسه ولی با رابطه این مدلی ...بله دیگه .اخه دختر درس خونده ای مثه تو فکر نکرد از کی تا حالا ادما تونستن احساس و روابطشون رو انقدر منظم دسته بندی کنن مگه روباتن که بشه بهشون برنامه داد تعیین نوع دوستی هم آخرشه ..هرچه زودتر ولش کن اعتماد به نفس داشته باش .محکم باش الان که از خانوادت دوری باید خودت رو نشون بدی که میتونی روی پای خودت وایسی.
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
به جایی رسیدم که حالم از خودمو هر چی رابطه و ضابطه ودوست و دوست داشتن و عشق و علاقه به هم میخوره همش دروغه دروغ هیشکی تا منافعش در خطر نباشه طرف کسی نمیره .الان خودمم از طرز فکرم تعجب میکنم چون من خیلی قشنگ به دنیا نگاه میکردم ولی وقتی احساسات و احتمالات رو کنار میزارم میبینم هیچی قشنگ نیست ..
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
tak-bo'di عزیز مغز انسان در برابر مسائلی که در موردش منع میشه واکنش نشون میده شاید یکی از دلایلی که انقدر به این مسائل حساس شدی اینه که بهت میگین همه تو جامعه گرگن فساد بیداد میکنه،همه دزدن و ..مسائلی که در ضمیر ناخوداگاه انسان شکل میگیره و خود به خود باعث میشه آدم نسبت به اون عکس العمل نشون بده
میتونی این کار رو بکنی که بی توجه به این حرفها هر چه که میتونی اطلاعات عمومی خودت رو در زمینه های مختلف بالا ببری مثلا با دیدن و خواندن مشکلات دیگران در ارتباط با جنس مخالف که به وفور میتونی در این سایت مشاهده کنی و از آن عبرت بگیری ولی سعی نکن با وحشت به این مسائل نگاه کنی تلاش کن به صورت یک مسئله عادی که راحت میتونی از پس اون بر بیای نگاه منی
چند کار رو انجام بده 1-اطلاعات عمومی خودت را بالا ببر 2-اعتماد بنفست رو تا جایی که میتونی ارتقاء بده 3-با مسائل یک بعدی برخورد نکن 4-از مسائل و مشکلاتی که برای دیگران در زمینه های مختلف پیش اومده نهایت استفاده رو ببر و تجربه كسب كن 5-تا جایی که میتونی در مورد اعتماد به ديگران با فكر عمل كن
اين رو بدون استفاده از تجربيات ديگران باعث ميشه درصد خطاي انسان در مواجه با مسائل مختلف بشدت پايين بياد ضمنا در اخر بايد بگم اين فقط خودت هستي که میتونی روابط اجتماعی خود را در عین بالا بردن مدیریت کنی ،همچی دست خودته
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نه، من نمی زارم کسی به مقدساتم توهین کنه، ممنون ازshad و sorena_arman. باید بیشتر روی نحوه فهامندن حد و مرزم به دیگران کار کنم.
اما واقعا نمی دونم چرا به قول teke.yakh هرچی پسر هفت خط و زرنگه، سر راه من قرار می گیره!
رامتین عزیز، من زیاد دیدم و خوندم، از زمانی هم که با این سایت آشنا شدم، اطلاعاتم بالاتر رفته، اما واقعا تا زمانی که در دل ماجرا نباشی، تجربه ای به دست نمیاری که کارآمد باشه. البته سعی می کنم هم ذات پنداری کنم تا تأثیر بیشتری روم بزاره و حتما لازم نباشه سرم به سنگ بخوره تا بفهمم سنگ سخته!...
راستش رو بخواید، گاهی واقعا احتیاج به یک پشتوانه و حامی می کنم، اما هیچ وقت غرور خودم رو نمی شکنم و احتیاجم رو به جنس مخالف ابراز نمی کنم. مثلا همون مورد اول (که نگذاشتم رابطه مان در حد همان یک دیدار بیشتر بشه) ، چون می دونست من احتیاج شدید به کامپیوتر دارم و از پس خریدش برنمیام، به زور می خواست لپ تاپی رو به من هدیه بده. اما قبول نکردم، چون این یعنی وابستگی و مدیون شدن و هزار مدل توقع طرف مقابل (شاید هر دختری جای من بود از وضعیت اقتصادی خیلی خوبش سواستفاده میکرد). من افکارم آنقدر تر و تمیز است که نه خودم می تونم سر کسی کلاه بزارم، نه به ذهنم نمیرسه کسی بخواد از من سواستفاده کنه و زمانی که مدتی سپری می شه و به ماجرا فکر می کنم، معنای حرکات و حرف هاشون رو می فهمم! مسلما این ناشی از بی تجربگیه.
این رو هم می دونم که وقتی آدم تنهاست، خیلی ها با نقشه تکیه گاه به آدم نزدیک می شن و ما هم که در یک خلا عاطفی قرار داریم، سریع دل می بندیم...
آخه، از طرفی هم این روزا خیلی میگن کسانی که قبل از ازدواج تجربه نداشته باشن، ازدواج موفقی نخواهند داشت و شکست می خورن. نمی تونن همسر مناسبی باشن، چون شناخت درستی از جنس مخالف ندارن. شما با این موضوع موافقید؟! نمی خوام آینده ام به خطر بیفته. البته این را هم شنیدم که بهتره قبل از ازدواج رابطه جنسی برقرار بشه تا افراد بفهمن ارضا می شن یا نه، ممکنه کسی سردمزاج باشه و نتونه با فردی گرم مزاج زندگی کنه یا بالعکس و خیلی از آمار طلاق به خاطر نارضایتی جنسی هست. حتی اگه این مورد دوم حقیقت داشته باشه، مثل اینه که به من بگن برو خودت رو زنده به گور کن!
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
سلام دوست من
من با این نظریه موافق نیستم، چه کسی این رو گفته؟بستگی به این داره که این خیلی ها کی باشند.
بیشتر مشکلات جنسی هم که در بین زن و شوهر پیش میاد ریشه در روابط نا صحیح و احساسی هست که دو طرف نسبت به هم دارند.
آخه میشه که با هر خواستگاری این رابطه رو برقرار کرد. میدونی چه دردسرهایی مخصوصا برای دختر پیش میاد؟
درآخرهم خود شما اشاره ای کردی عزیز
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
tak-bo'di عزيز واقعا نمیدونم چجوری بگم فقط این واقعیت رو بگم در مورد اینکه بعضی از مواقع نیاز به یک هم صحبت از جنس مخالف خودت رو احساس میکنی یک حس کاملا درسته چون اتفاقا من هم بعضی از مواقع چنین حسی دارم ولی برای روشن شدن مطلب می خوام خودم رو مثال بزنم که فکر نکنی کسی تو این شرایط نبوده خود من تا حالا با توجه به شرایطی که داشتم می تونستم چندین دوست دختر داشته باشم همانطور که خیلی از دوستام دارن ولی من معتقد به یک اصول و مبانی خاصی هستم که به دین هم ربطی نداره و اون وجدان انسانه من وجدانم قبول نمی کنه که با یک دختر به خاطر ارضاء نیاز عاطفیم برای یک مدت زمانی دوست بشم بعد از اون که نیازم رفع شد اون دختر رو تنها بگذارم،دختری که در این مدت آشنایی ممکنه به من وابسته شده باشه و بعد از این مسئله بخاطر من دچار یاس و ناامیدی بشه و ضربه روحی بخوره،شاید خیلیا براشون مهم نباشه ولی من نمی تونم اینرو قبول کنم،پس می خوام بگم من هم این احساس رو داشتم ولی جلوی خودم رو گرفتم و مطمئن باش هر پسري اين حالت رو داره ولي اگر بخواد قيد وجدانشو بزنه براحتي با يك دختر ارتباط بر قرار ميكنه و دختر هم ناخواسته وارد يك رابطه خيلي خطرناك ميشه كه عواقبشو نميدونه
مسئله بعدي درمورد نیاز عاطفي و اینکه گفتی میگن باید قبل از ازدواج رابطه با جنس مخالف داشته باشی تا تجربه کسب کنی باید بگم این حرف کاملا اشتباه است کافی یک سری به تاپیک دخترها در همین سایت بزني تا ببینی چه مشکلات عدیده ای براشون بخاطر همین دوستی ها پیش اومده بخاطر اینکه اینجور روابط هیچگونه پایداریی در اون دیده نمیشه و پسر هم چون عقد نامه ای وجود نداره خودش رو ملزم به هیچ قاعده و قانونی نمیبینه یعنی براحتی می تونه زیر همچی بزنه و در این حالت بیشترین ضربه رو دختر می خوره چون عاطفی تره
سوم در مورد رابطه جنسی هم باید بگم قبل از ازدواج کاملا غلطه من نمونه های زیادی رو سراغ دارم که این رابطه رو داشتن و بجای اینکه از اون خوشحال باشن احساس گناه و سرخوردگی و مورد سوء استفاده واقع شدن درشون پديد اومده،این رو بدون فقط یک عده خاص هستند که اون هم بعلت بیماری های جنسی نمی تونن بعد از ازدواج رابطه خوبی داشته باشند وگرنه در بسیاری از موارد دختر و پسر با منابع مختلفی که در اختیارشون هست ميتونن از نحوه ارضاء شدن این نیاز مطلع بشن بدون اینکه اون رو تجربه کرده باشن
الان خیلی از دوستای من که ازدواج کردن با توجه به همین منابع هیچ مشکلی در زندگی احساس نمی کنن و كاملا از سکس با همسر خودشون راضین و این یک تعامل بین طرفین است
ضمنا اگر مثال میارم بخاطر اینه که حداقل این شواهد رو به عینه دارم میبینم و در موردشون تحقیق می کنم پس این رو بدون که به خیلی از حرفهای بظاهر درست نباید اعتماد کرد باید تحقیق کرد تا اشتباهي جبران نشدني رو در زندگی نداشته باشيم
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رامتين
tak-bo'di عزيز واقعا نمیدونم چجوری بگم فقط این واقعیت رو بگم در مورد اینکه بعضی از مواقع نیاز به یک هم صحبت از جنس مخالف خودت رو احساس میکنی یک حس کاملا درسته چون اتفاقا من هم بعضی از مواقع چنین حسی دارم ولی برای روشن شدن مطلب می خوام خودم رو مثال بزنم که فکر نکنی کسی تو این شرایط نبوده خود من تا حالا با توجه به شرایطی که داشتم می تونستم چندین دوست دختر داشته باشم همانطور که خیلی از دوستام دارن ولی من معتقد به یک اصول و مبانی خاصی هستم که به دین هم ربطی نداره و اون وجدان انسانه من وجدانم قبول نمی کنه که با یک دختر به خاطر ارضاء نیاز عاطفیم برای یک مدت زمانی دوست بشم بعد از اون که نیازم رفع شد اون دختر رو تنها بگذارم،دختری که در این مدت آشنایی ممکنه به من وابسته شده باشه و بعد از این مسئله بخاطر من دچار یاس و ناامیدی بشه و ضربه روحی بخوره،شاید خیلیا براشون مهم نباشه ولی من نمی تونم اینرو قبول کنم،پس می خوام بگم من هم این احساس رو داشتم ولی جلوی خودم رو گرفتم و مطمئن باش هر پسري اين حالت رو داره ولي اگر بخواد قيد وجدانشو بزنه براحتي با يك دختر ارتباط بر قرار ميكنه و دختر هم ناخواسته وارد يك رابطه خيلي خطرناك ميشه كه عواقبشو نميدونه
مسئله بعدي درمورد نیاز عاطفي و اینکه گفتی میگن باید قبل از ازدواج رابطه با جنس مخالف داشته باشی تا تجربه کسب کنی باید بگم این حرف کاملا اشتباه است کافی یک سری به تاپیک دخترها در همین سایت بزني تا ببینی چه مشکلات عدیده ای براشون بخاطر همین دوستی ها پیش اومده بخاطر اینکه اینجور روابط هیچگونه پایداریی در اون دیده نمیشه و پسر هم چون عقد نامه ای وجود نداره خودش رو ملزم به هیچ قاعده و قانونی نمیبینه یعنی براحتی می تونه زیر همچی بزنه و در این حالت بیشترین ضربه رو دختر می خوره چون عاطفی تره
سوم در مورد رابطه جنسی هم باید بگم قبل از ازدواج کاملا غلطه من نمونه های زیادی رو سراغ دارم که این رابطه رو داشتن و بجای اینکه از اون خوشحال باشن احساس گناه و سرخوردگی و مورد سوء استفاده واقع شدن درشون پديد اومده،این رو بدون فقط یک عده خاص هستند که اون هم بعلت بیماری های جنسی نمی تونن بعد از ازدواج رابطه خوبی داشته باشند وگرنه در بسیاری از موارد دختر و پسر با منابع مختلفی که در اختیارشون هست ميتونن از نحوه ارضاء شدن این نیاز مطلع بشن بدون اینکه اون رو تجربه کرده باشن
الان خیلی از دوستای من که ازدواج کردن با توجه به همین منابع هیچ مشکلی در زندگی احساس نمی کنن و كاملا از سکس با همسر خودشون راضین و این یک تعامل بین طرفین است
ضمنا اگر مثال میارم بخاطر اینه که حداقل این شواهد رو به عینه دارم میبینم و در موردشون تحقیق می کنم پس این رو بدون که به خیلی از حرفهای بظاهر درست نباید اعتماد کرد باید تحقیق کرد تا اشتباهي جبران نشدني رو در زندگی نداشته باشيم
رامتین جان همه صحبت هات 100% نظر منه جوری که حس میکنم موقعیت هامون هم مثل هم باشه دوست من:D
جالبه که من هم دوست دختر نداشتم اصلا تا حالا به این سن:160:
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
امیدوار شدم که هنوز نسل مرد ایرانی منقرض نشده .ولی فکر نکنید دخترا هم نمیدونن که قصد پسرا از دوستی چیه البته همه ی اونا پسرا رو میگم اینطور نیستن که بخوان سوء استفاده کنن اما اون عده هم که قصد سوءاستفاده دارن دخترا متوجه میشن فقط اونا هم قصد میکنن تا نیازای خودشون رو براورده کنن یعنی یه جورایی سر خودشون کلاه میزارن انگار دوست دارن که گول بخورن چراشو نمیدونم .اینم یه مدلشه.در هرصورت دختر گل هر وقت احساس تنهایی کردی بیا توی این تالار مشکل دوستات رو بخون وببین چه کمکی میتونی به اونا بکنی .اینطوری وقتی خودت رو جای دیگری میزاری واز یه زاویه دیگه به قضیه نگاه میکنی مسائل برات روشنتر و ملموس تر میشه و دیگه نیاز نیست هرچیزی رو شخصا تجربه کنی دیگه هم به حرف اونایی که اون حرفا رو از خودشون درآوردن اهمیت نده برا خودشون گفتن.
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
سلام به همه دوستان عزیز:
من هم باید بگم که با نظر رامتین گرامی کاملا موافقم( این رو هم اضافه کنم که اتفاقا رفتار ایشون-پیروی از وجدان-مصداق با ارزش رفتار دینی واخلاقیه).ضمنا تز برقراری رابطه جنسی قبل از ازدواج-برای سنجش میزان ارضا شدن -نتیجه معکوس داره (در دراز مدت) چرا که نوعی میل تنوع خواهی رو در فرد ایجاد میکنه.هزار و یک ایراد دیگر هم بر اون مترتبه.
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
كامران عزيز خوشحالم كه با اين عقايدي كه دارم هنوز تنها نيستم
ضمنا teke.yakh فكر مي كنم ما با اين ديدگاه در اقليت قرار داشته باشيم
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رامتين
كامران عزيز خوشحالم كه با اين عقايدي كه دارم هنوز تنها نيستم
ضمنا teke.yakh فكر مي كنم ما با اين ديدگاه در اقليت قرار داشته باشيم
ممنون رامتین جان
منم به سختی باور میکنم که مثل خودم توی این جامعه باشه! اما واقعا بین کل دوست و فامیل و آشنا و جاهایی که زندگی کردم به تعداد انگشت های یه دست این عقیده رو ندارن,من اصلا آدم مذهبی نیستم.اما هرکسی شاید منو ببینه با توجه به موقعیت و امکاناتی که دارم جالبه که باور هم نمیکنه که دوست دختر نداشته باشم!اما من توی چشمای یه دختر هم نگاههای آنچنانی نمیکنم!!
جالبه که رامتین جان دختری که مثل ما باشه نیست و الان توی این جامعه در حال گذار!ایران دخترها از سن راهنمایی دوست پسر دارن و رفت و آمدو......:104:
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
رامتین میگه:
ضمنا teke.yakh فكر مي كنم ما با اين ديدگاه در اقليت قرار داشته باشيم
کامران میگه:
منم به سختی باور میکنم که مثل خودم توی این جامعه باشه!
جالبه که رامتین جان دختری که مثل ما باشه نیست و الان توی این جامعه در حال گذار!ایران دخترها از سن راهنمایی دوست پسر دارن و رفت و آمدو......:
و حالا من میگم :اولا اگه بین آقایون هستند کسانی که اینطور فکر میکنن مطمئنن بین خانم ها هم هستن بعدشم همه دخترا مثه هم نیستن همونطور که همه پسرا مثه هم نیستن در ضمن اینکه رابطه به چه طرفی کشیده میشه بستگی به طرفین دوستی و خصوصا دخترا داره من الان 24-23 سالمه با هیچ کس هم دوست نبودم ولی الان با یکی دوستم که در حال حاضر 12-10روزه ازش خبری ندارم .توکل دوستیمم نه باهاش بیرون رفتم نه حتی نزدیکش وایسادم چه برسه به ...حتی با صدای بلند هم نخندیدم.کل تماسای تلفنی مون هم یک ساعت بیشتر نبوده .هشت ماه پیش هم دیدمش .با اسم فامیلی هم همدیگه رو صدا میزنیم .فقط چون هم رشته ایم از هم راهنمایی میگیریم هیچ ابراز علاقه ای هم به هم نکردیم چون من نخواستم.اون هم فهمیده که با من چطور رفتار کنه پس 1)اصل رابطه با توجه به شناخت ودانایی دو طرف اشکال ساز نخواهد بود بلکه مهارتهای ارتباطی افراد رو تقویت میکنه 2)جهت دهی به رابطه رو خود افراد تعیین میکنن پس اگه یکی صدمه میبینه مشکل از خودشه که جنبه نداشته و3) هرکسی خودش رو بهتر میشناسه و میدونه میتونه از پسش بر بیاد یا نه ومسائل رو با هم قاطی نکنه
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
واي، دوستای گلم، چه قدر منو خوشحال کردید!!!
الان کاملا مطمئن شدم که تنها نیستم. هنوز هم آدمایی هستن که ارزشها رو به عدم ارزش تبدیل نکرده باشن. آخه هر طرف که نگاه می کنم، چیزی رو میبینم که دوست ندارم! از بس این جمعیت سردرگم زیاد شدن و دوست دارن همه رو به درد خودشون دچار کنن. وحشتی بیشتر از شب اول قبر به سراغم اومده بود!
امروز کتابی با عنوان "دختران خوب به آسمان می روند دختران بد به همه جا" رو دیدم و کمی از اون رو خوندم. مطالبش خیلی با عنوانش نمی خونه، اما عنوانش هم جالبه. فکر کنم جواب خیلی از سؤالای من توش نوشته شده. در مورد خودشناسی و خودباوری زنان و تله های ارتباطی و ... به دخترخانم ها پیشنهاد می کنم یه نگاه بهش یندازن. مثلا نوشته بود میل به محبوب واقع شدن و عدم اعتماد به نفس باعث میشه زنها زمان زیادی را صرف پیدا کردن یک حامی کنند و از ابراز وجود خود و شناساندن ارزشهای درونی خود بپرهیزند و این باعث سرخوردگی میشه...
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tak-bo'di
واي، دوستای گلم، چه قدر منو خوشحال کردید!!!
الان کاملا مطمئن شدم که تنها نیستم. هنوز هم آدمایی هستن که ارزشها رو به عدم ارزش تبدیل نکرده باشن. آخه هر طرف که نگاه می کنم، چیزی رو میبینم که دوست ندارم! از بس این جمعیت سردرگم زیاد شدن و دوست دارن همه رو به درد خودشون دچار کنن. وحشتی بیشتر از شب اول قبر به سراغم اومده بود!
امروز کتابی با عنوان "دختران خوب به آسمان می روند دختران بد به همه جا" رو دیدم و کمی از اون رو خوندم. مطالبش خیلی با عنوانش نمی خونه، اما عنوانش هم جالبه. فکر کنم جواب خیلی از سؤالای من توش نوشته شده. در مورد خودشناسی و خودباوری زنان و تله های ارتباطی و ... به دخترخانم ها پیشنهاد می کنم یه نگاه بهش یندازن. مثلا نوشته بود میل به محبوب واقع شدن و عدم اعتماد به نفس باعث میشه زنها زمان زیادی را صرف پیدا کردن یک حامی کنند و از ابراز وجود خود و شناساندن ارزشهای درونی خود بپرهیزند و این باعث سرخوردگی میشه...
سلام tak-bo'di
خوشحالم که خوشحالی:72:
من هم یه مدت برام سوال شده بود که چرا یه عده سعی میکنن که کارای اشتباهشون رو توجیه کنند و حتی خیلی سعی میکنن قبح گناه رو پیش چشم عده ای دیگر از بین ببرند،ولی بعد متوجه شدم که این ما هستیم که باید سعی کنیم از این افراد دور بشیم.
منم در این تالار متوجه شدم که تنها نیستم
این کتاب هم خیلی جالبه
موفق باشی
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رامتين
tak-bo'di عزيز واقعا نمیدونم چجوری بگم فقط این واقعیت رو بگم در مورد اینکه بعضی از مواقع نیاز به یک هم صحبت از جنس مخالف خودت رو احساس میکنی یک حس کاملا درسته چون اتفاقا من هم بعضی از مواقع چنین حسی دارم ولی برای روشن شدن مطلب می خوام خودم رو مثال بزنم که فکر نکنی کسی تو این شرایط نبوده خود من تا حالا با توجه به شرایطی که داشتم می تونستم چندین دوست دختر داشته باشم همانطور که خیلی از دوستام دارن ولی من معتقد به یک اصول و مبانی خاصی هستم که به دین هم ربطی نداره و اون وجدان انسانه من وجدانم قبول نمی کنه که با یک دختر به خاطر ارضاء نیاز عاطفیم برای یک مدت زمانی دوست بشم بعد از اون که نیازم رفع شد اون دختر رو تنها بگذارم،دختری که در این مدت آشنایی ممکنه به من وابسته شده باشه و بعد از این مسئله بخاطر من دچار یاس و ناامیدی بشه و ضربه روحی بخوره،شاید خیلیا براشون مهم نباشه ولی من نمی تونم اینرو قبول کنم،پس می خوام بگم من هم این احساس رو داشتم ولی جلوی خودم رو گرفتم و مطمئن باش هر پسري اين حالت رو داره ولي اگر بخواد قيد وجدانشو بزنه براحتي با يك دختر ارتباط بر قرار ميكنه و دختر هم ناخواسته وارد يك رابطه خيلي خطرناك ميشه كه عواقبشو نميدونه
ممنون از این که این قدر پیگیر و با دقت جواب منو دادید..
این خویشتن داری شما قابل تحسینه! کاش همه همین طور بودن و باشن...
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tak-bo'di
واي، دوستای گلم، چه قدر منو خوشحال کردید!!!
الان کاملا مطمئن شدم که تنها نیستم. هنوز هم آدمایی هستن که ارزشها رو به عدم ارزش تبدیل نکرده باشن. آخه هر طرف که نگاه می کنم، چیزی رو میبینم که دوست ندارم! از بس این جمعیت سردرگم زیاد شدن و دوست دارن همه رو به درد خودشون دچار کنن. وحشتی بیشتر از شب اول قبر به سراغم اومده بود!
امروز کتابی با عنوان "دختران خوب به آسمان می روند دختران بد به همه جا" رو دیدم و کمی از اون رو خوندم. مطالبش خیلی با عنوانش نمی خونه، اما عنوانش هم جالبه. فکر کنم جواب خیلی از سؤالای من توش نوشته شده. در مورد خودشناسی و خودباوری زنان و تله های ارتباطی و ... به دخترخانم ها پیشنهاد می کنم یه نگاه بهش یندازن. مثلا نوشته بود میل به محبوب واقع شدن و عدم اعتماد به نفس باعث میشه زنها زمان زیادی را صرف پیدا کردن یک حامی کنند و از ابراز وجود خود و شناساندن ارزشهای درونی خود بپرهیزند و این باعث سرخوردگی میشه...
واقعا آفرين داره.خوشحال شدم حتما مطالعه ات رو زياد كن تا بتوني اطلاعات و شناختت رو از خودت و محيط اطرافت بيشتر كني. اين رو هم بدون كه همه مثل اون پسرا نيستند مطمئنا وقتي تو شهر خودت بودي چنين پيشنهادهاي صريحي رو كمتر داشتي بلاخره هر محيط و شهري مثل هم نيستند در برخي جا ها براحتي هنجارشكني ميشه مثل همين تهران مهم اينه كه ما با افراد خوب برخورد و ارتباط داشته باشيم تا باعث پيشرفتمون بشه نه پسرفت.برات آرزوي موفقيت دارم.
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
teke.yakh عزيز لازمه در این ارتباط یک توضیحی بدم و اون اینکه در کشورهای دیگه همانطور که میدونید دختر و پسر از دوران ابتدایی تا دانشگاه رو با هم و در یک محیط آموزشی می گذرانند و بزرگ می شوند و با خصوصیات،رفتار و احساسات هم به صورت لحظه به لحظه آشنایی بیشتری پیدا می کنند حال اینکه در ایران این اتفاق بعد از یک دوران 12 ساله و اون هم در دانشگاه و به صورت محدود یا با سختی رخ میدهد این چند اشکال رو ایجاد می کنه و اون اینکه بعد از این دوران(12 سال) دختر و پسر با یک خلع احساسی بزرگی رشد می کنند که به صورت یک نیاز برآورده نشده در آنها باقی میماند که سیستم بدن انسان به صورت خودکار و ناخوداگاه در صدد رفع این نیاز و در جهت هدف گذاری برای براورده شدن آن کوشش می کند و در اینجا تصور کنید در این زمان دختر و پسر با هم آشنا می شوند فکر می کنید چه اتفاقی می افتد؟ خوب مشخصا بدن انسان شروع به عکس العمل برای برآورده شدن این نیاز و با نيرويي دوچندان می کند و باز اتفاقي که می افتد این است که برای انسان 2 راه بیشتر نمیماند
1-رفع نیاز 2-مقابله با خواسته طبیعی بدن که در حالت دوم که مد نظر این بحثه صدمه شدیدی به سیستم عصبی و فکری انسان وارد میشه که اثراتش روی عملکرد انسان انکار ناپذیره
این مطالب رو گفتم که به اینجا برسم که شاید یکی از دلایلی که دوستی های بین دختر و پسر در ایران غیر قابل کنترل میشه و حالت تعادل خودش رو از دست ميده همین مسئله است(خلع برآورده نشدن نیاز)، اینکه دوست عزیز میگویی که افراد باید جنبه این کار رو داشته باشند کاملا موافقم ولی اگر به اطرافت نگاه کنی میبینی 99 درصد این دوستی ها به افراط گري و در پايان به صدمه ديدن و نابود شدن یک طرف منجر میشه و باعث بروز مشکلاتی میشه که در این سایت به وفور می شود یافت کرد
وگرنه اگر دوستی های ما،دوستی هایی بدون شکسته شدن حد و مرزها و با پایداری و پایبندی بیشتر و با رعایت احترام بین طرفین بود ما الان این مشکلات را نمیگم اصلا ولی حداقل خیلی کم شاهدش بودیم
که به نظر من تا سیستم آموزشی ما درست نشه این مشکلات همچنان ادامه داره
ضمنا tak-bo'di عزیز باید بگم وقتی میبینم دخترهای زیادی به خاطر این خلع احساسی به صورتهای مختلف دچار سرخوردگی و ضربه روحی میشن از درون آتیش میگیرم و سعی می کنم تا جایی که بتونم حداقل تا اتفاق برای کسی نیفتاده بتونم جلوی اون رو بگیرم و كمكي كرده باشم.
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
آقای رامتین با حرفات کاملا موافقم .ولی بازم میگم با این شرایط هم اگه بخوایم میتونیم حدود رو رعایت کنیم و خودمون اختیار دار اعمالمون باشیم نه غریزه مون در هر صورت خوشحالم که میبینم پسرایی با این دیدگاه وجود داره امیدوارم همیشه همینطور باشی .
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رامتين
teke.yakh عزيز لازمه در این ارتباط یک توضیحی بدم و اون اینکه در کشورهای دیگه همانطور که میدونید دختر و پسر از دوران ابتدایی تا دانشگاه رو با هم و در یک محیط آموزشی می گذرانند و بزرگ می شوند و با خصوصیات،رفتار و احساسات هم به صورت لحظه به لحظه آشنایی بیشتری پیدا می کنند حال اینکه در ایران این اتفاق بعد از یک دوران 12 ساله و اون هم در دانشگاه و به صورت محدود یا با سختی رخ میدهد این چند اشکال رو ایجاد می کنه و اون اینکه بعد از این دوران(12 سال) دختر و پسر با یک خلع احساسی بزرگی رشد می کنند که به صورت یک نیاز برآورده نشده در آنها باقی میماند که سیستم بدن انسان به صورت خودکار و ناخوداگاه در صدد رفع این نیاز و در جهت هدف گذاری برای براورده شدن آن کوشش می کند و در اینجا تصور کنید در این زمان دختر و پسر با هم آشنا می شوند فکر می کنید چه اتفاقی می افتد؟ خوب مشخصا بدن انسان شروع به عکس العمل برای برآورده شدن این نیاز و با نيرويي دوچندان می کند و باز اتفاقي که می افتد این است که برای انسان 2 راه بیشتر نمیماند
1-رفع نیاز 2-مقابله با خواسته طبیعی بدن که در حالت دوم که مد نظر این بحثه صدمه شدیدی به سیستم عصبی و فکری انسان وارد میشه که اثراتش روی عملکرد انسان انکار ناپذیره
این مطالب رو گفتم که به اینجا برسم که شاید یکی از دلایلی که دوستی های بین دختر و پسر در ایران غیر قابل کنترل میشه و حالت تعادل خودش رو از دست ميده همین مسئله است(خلع برآورده نشدن نیاز)، اینکه دوست عزیز میگویی که افراد باید جنبه این کار رو داشته باشند کاملا موافقم ولی اگر به اطرافت نگاه کنی میبینی 99 درصد این دوستی ها به افراط گري و در پايان به صدمه ديدن و نابود شدن یک طرف منجر میشه و باعث بروز مشکلاتی میشه که در این سایت به وفور می شود یافت کرد
وگرنه اگر دوستی های ما،دوستی هایی بدون شکسته شدن حد و مرزها و با پایداری و پایبندی بیشتر و با رعایت احترام بین طرفین بود ما الان این مشکلات را نمیگم اصلا ولی حداقل خیلی کم شاهدش بودیم
که به نظر من تا سیستم آموزشی ما درست نشه این مشکلات همچنان ادامه داره
رامتین جان من چند سالی رو در خارج از کشور هم زندگی کردم,اصلا از هر نظر به هیچ وجه قابل مقایسه با ایران نیست.
ایران رو فقط باید با ایران مقایسه کرد حالا در هر زمینه ای;)و همینطور مردمش
نقل قول:
ضمنا tak-bo'di عزیز باید بگم وقتی میبینم دخترهای زیادی به خاطر این خلع احساسی به صورتهای مختلف دچار سرخوردگی و ضربه روحی میشن از درون آتیش میگیرم و سعی می کنم تا جایی که بتونم حداقل تا اتفاق برای کسی نیفتاده بتونم جلوی اون رو بگیرم و كمكي كرده باشم.
دقیقا مثل من,خوشبختانه من هم تونستم به چندین نفر کمک کنم که بعدا خودشون از من تشکر کردن که خیلی منو خوشحال کرده که تونستم حداقل کاری رو براشون کرده باشم.
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
اما این یه حقیقته که چه بخوایم، چه نخوایم جامعه داره به این سمت پیش میره و نمی شه جلوش رو گرفت. همین باعث میشه این اقلیت معتقد احساس خوبی از زندگی به سبک خودشون نداشته باشن. پس بهتره هدفمند و با برنامه ریزی این دوره گذار طی بشه تا مشکلات ناشی از اون کمتر بشه. داشتن رابطه به منظور شناخت بد نیست، اما با تعیین مرزها، با شناسایی معضلات و اقداماتی که در جهت پیش گیری از اون باید انجام بشه.
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
سلام بچه ها
درسته این مشکل به جامعه خیلی مربوطه ولی به نظر من به خونواده هم برمیگرده اگه یه دختر به خونوادش مثلا برادرش به عنوان یه حامی نگاه کنه یا یه خواهر بتونه تا حدودی نیازهای احساسی برادرشو بر طرف کنه احساس نیاز به این رابطه کمتر میشه.
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط pooarot
سلام بچه ها
درسته این مشکل به جامعه خیلی مربوطه ولی به نظر من به خونواده هم برمیگرده اگه یه دختر به خونوادش مثلا برادرش به عنوان یه حامی نگاه کنه یا یه خواهر بتونه تا حدودی نیازهای احساسی برادرشو بر طرف کنه احساس نیاز به این رابطه کمتر میشه.
تا حدودی درسته، اما جنس این نیازها کاملا متفاوته.
دوستی داشتم که مادر، پدر و برادرش ناز همه عالم رو ازش می خریدن وهیچ گونه مشکلی هم نداشت، اما باز دنبال چیز دیگه ای بود و خب خیلی از پسرای بیچاره رو امیدوار می کرد برای برطرف کردن نیاز عاطفی خودش و همین که می دید فرد دیگه ای هست که نازش رو بخره، کهنه می شد دل آزار!
متأسفانه بعضی برای رفع این نیازشان وجدان خود را می خوابانند. خدا کنه این جور افراد سر راه آدم قرار نگیرن
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
متأسفانه بعضی برای رفع این نیازشان وجدان خود را می خوابانند. خدا کنه این جور افراد سر راه آدم قرار نگیرن
بله خدا کنه آدم بی وجدان سر راه آدم قرار نگیره ، خدا کنه آدم دغل کار و دروغ گو سر راه آدم قرار نگیره . و خدا کنه اگر آدم با اینجور افراد مواجه شد بتونه زود اونهارو بشناسه و دل نبنده .
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط digitalman
نقل قول:
متأسفانه بعضی برای رفع این نیازشان وجدان خود را می خوابانند. خدا کنه این جور افراد سر راه آدم قرار نگیرن
بله خدا کنه آدم بی وجدان سر راه آدم قرار نگیره ، خدا کنه آدم دغل کار و دروغ گو سر راه آدم قرار نگیره . و خدا کنه اگر آدم با اینجور افراد مواجه شد بتونه زود اونهارو بشناسه و دل نبنده .
الهی امین
اگر ادما میدونستن که چقدر در مقابل اعمال خود مسئولند
اگر به خدا اعقاد واقعی داشتند
اگر فراموش کار نبودند...........
دنیا بهشت بود
-
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط pooarot
سلام بچه ها
درسته این مشکل به جامعه خیلی مربوطه ولی به نظر من به خونواده هم برمیگرده اگه یه دختر به خونوادش مثلا برادرش به عنوان یه حامی نگاه کنه یا یه خواهر بتونه تا حدودی نیازهای احساسی برادرشو بر طرف کنه احساس نیاز به این رابطه کمتر میشه.
پس ما که خواهر نداریم چی؟:D تا حدی صحبتتون درست هست هرچند که جنس این نیازها متفاوته,اما همون وجدان به نظرم تنها عاملی هست که من میتونم حداقل در مورد خودم روش حساب کنم.