-
همش داریم دعوا میکنیم
سلام دوستای خوبم
قبلا هر وقت که دلم میگرفت میومدم اینجا و یه چرخی میزدم کلی دلم باز میشد. اما امروز دلم باز نشد. شاید چون هر دفعه فقط مشکلمو فراموش کردم.
دوستان عزیز من 25 سالمه. 3 سال پیش با یکی از همکلاسیهام عقد کردم و 9 ماهه که ازدواج کردیم. من الان فوق لیسانس میخونم . هم کار میکنم هم درس میخونم. خرج زندگی هم که میدونید چقدر بالاست. خودم شبانه میخونم و هرترم کلی شهریه میدم. خانمم هم شبانه قبول شده و شهریه دانشگاه اون هم اضافه شده. کرایه خونه هم هست. اینارو نگفتم که دلتون برام بسوزه. خوب کار میکنم و شکر خدا دخل و خرجمون میخونه. پول برام ارزش زیادی نداره. چیزی که منو اذیت میکنه رفتار همسرم در زندگیه.
متاسفانه با اخلاق و رفتار اون خیلی مشکل دارم. اصلا هم انتقاد پذیر نیست . یعنی هر وقت خواستم بگم من با این رفتارت مشکل دارم اول که شاکی میشه بعدش منکر میشه و درنهایت منو محکوم میکنه که تو خیلی ایراد گیری و همش از زندگی ناراضی هستی. منم نمیخوام کسی تو زندگیمون دخالت کنه برا همین فقط دارم تحمل میکنم. واین باعث شده کم کم ارامشم رو از دست بدم و عصبی بشم.
راستش اون در برخورد با دیگران خیلی خوبه و طوری نشون میده که همه فکر میکنن خوش اخلاق ترین ادم دنیاست. اما در منزل اینطور نیست. خیلی زود عصبی میشه. در مقابل کوچکترین حرف بی اهمیت جبهه میگیره و جنگ و دعوا راه میفته. من میدونم که بخش زیادی از مشکلات من تقصیر خودمه. اون زمان که عاشقش بودم چشممو روی خیلی چیزا میبستم. اما الان دیگه عشقی نمونده. من دوست ندارم دعوامون طولانی بشه برا هیمن باهاش قرار گذاشتم هر وقت دعوا می کنیم ا همون روز قبل از خواب تموم بشه و به فردا نکشه. ظاهرا قبول کرد. اما کم کم فهمیدم برای رسیدن به این مقصود این منم که همیشه تو دعواها دارم کوتاه میام. برا هیمن چند باری سعی کردم کوتاه نیام. که نتیجش یه دعوای طولانی چند روزی بود که بازم دیدم اگه من کوتاه بیام تموم میشه. من با کوتاه اومدن تو دعوا مشکلی ندارم چون معتقدم هر کاری بکنم که زندگی بهتر بشه در واقع برا خودم کردم. اما خوب اون هر روز پر رو تر میشه.
از نظر اون زندگی زناشویی یه میدان مبارزه است. اگه نکشی کشته میشی. خیلی بهش گفتم این تفکر غلطه اما میگه من اینجوری فکر نمیکنم. انگار همیشه اماده دعواست. جدیدا هم که در دعواهامون کتک کاری داره باب میشه. من از اینکه دستمو روی زن بلند کنم خجالت میکشم. اما اون یهو میپره. و با ناخن هاش حسابی به من حال میده. منم چاره ای ندارم جز اینکه دستو پاشو بگیرم تا منو خونین نکنه. البته بعضی مواقع یکی بهش میزنم. چون پدرش فوت شده دوست ندارم احساس کنه چون یتیمه من دارم بش زور میگم.
خلاصه اینکه دیگه بریدم. الان 2 روزه که دعوا کردیم. و تصمیم گرفتم جلو نرم تا ببینم چی میشه. بالاخره یه روزی باید جلوی این رفتارو گرفنت. اما خانم شاکین که حالا مگه چی شده ؟
جالبه که داره فوق لیسانس روانشناسی هم میخونه.
تو خونه به همه چیز توجه میکنه جز من. مخصوصا که اگه مشغول کاری باشه که دیگه هیچی. اگه مامانشو ببینه که دیگه خداحافظ تا چند روز. هرچی میگم بابا جون این چند ساعتی که من خونم لااقل به منم توجه کن. میگه تو مشکل کمبود محبت داری. مامانت زیادی قربون صدقت رفته عادت کردی ! نمیدونم اتظار بی جاییه ؟منظور من از توجه فقط صحبت کردن و محبت و نوازشه. نمیدونم شاید دعوا تو خون و پوستشه. چون خواهرش هم دقیقا همین وضعیت رو داره. از فامیل های خودشون شنیدم که پدر خدا بیامرزش با مادرش به همین صورت دعوا زیادی داشتن.
فوق العاده هم حساسه. یادم میاد یه روز که هنوز عقد نکرده بودیم بهش گفتم این دختره چقدر شبیه توئه. قهر کرد. و من تا الان هم نتونستم بفهمم علت قهرش چی بود. فقط میدونم ازش معذرت خواهی کردم تا اشتی کرد. از این نمونه ها زیاد دارم که بگم.
من اهل دروغ نیستم و از اولش با اون صادق بودم. حتی یه دروغ هم به اون نگفتم. همه زیروبم زندگیه خودم و خانوده ام رو میدونه. قبل از اون هم با کسی نبودم. اما اون صداقت لازمه رو نداره. علی رغم اینکه خیلی هم مذهبیه . هم خودش هم خانوادش. اما یکمی در صداقت خورده شیشه دارن و پنهان کاری میکنن. و فقط چیزایی که لازمه رو میگن. نه همه چیو. من چیزای زیادی بعد از ازدواج فهمیدم که لازم بود قبل از ازدواج گفته میشد . هرچند که تاثیری در تصمیم من نمیذاشت. اما اینکه میبینیم اینارو نمیدونستم اذیتم میکنه.
اگه حرفی بزنی یا قولی بدی دیگه بیچارت میکنه. خوب یه موقع آدم شاید نتونه قولی رو که داده اون لحظه عملی کنه. برا همین دیگه هیچ قولی بش نمیدم. بهش هم گفتم. حتی برا سینمای هفته آخر هفته هم نمیتونم بش قول بدم.
از نظر فرهنگی تقریبا در یه سطحیم. شاید خیلی کم خانواده اون بالاتر باشن. از نظر اعتقادی هم در یه سطحیم.
من دوست ندارم از مشکلات فرار کنم اصلا جرات نمیکنم کلمه طلاق رو به ذهنم راه بدم. اما اون از گفتن این کلمه هیچ ترسی نداره. و این خیلی بده. بعضی مواقع فکر میکنم من براش یه ابزارم برا رسیدن به موفقیت و همین که رسید منو میذاره کنار. مخصوصا اینکه تو حرفاش مدام میخواد منو تشویق به خارج رفتن کنه. که البته این آرزوی دیرینه اون هست. و چون من مخالفت میکنم میگه خوب نیا من تنها میرم.
میدونم که خیلی حرف زدم و حوصلتونو سر بردم اما میخواستم کامل تر توضیح بدم تا بتونین منو راهنمایی کنین. خوشحال میشم نظرات شمارو بدونم.
آخی یکمی سبک شدم. داشتم میترکیدم.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
سلام دوست عزيز
من همچين چيزي رو قبول نميكنم ، يعني شما آروم و بي حرف نشستي يه دفعه خانومت ميادو چنگت ميندازه!!! فكر ميكنم يه ورده زيادي دلت پر بود و مثل بقيه مردها گارد گرفتي.لطفا چند نمونه از دعواهاتون رو برامون بگيد شايد بشه هم قضاوت كرد هم كمك.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
مرد شیشه ای عزیز اخلاق همسر من هم کاملا مثل همسر شماست زندگی ما هم بجز چند خط آخر کاملا مثل زندگی شماست . من هم از همین مشکلات دارم رنج میبرم فقط تنها فرق ما اینه که تا حالا دست روش بلند نکردم.اما راهنمائی من اینه که قبل از اینکه به روز من بیفتی جلوشو بگیر البته منظورم اصلا این نیس که باهاش لج کنی یا دعوا کنی منظورم اینه که بشینید صادقانه با هم حرف بزنید و مشکلاتتون رو حل کنید.من موافق مشاور نیستم چون بهترین مشاور خود آدمه. اگه خودتون نخواین دنیا هم جمع بشن نمیتونن براتون کاری کنن البته از راهنمائیهای خوب و درست حتما استقبال کن.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
خانم طراوت شما چرا اینقدر با مردها مخالفین؟ یا واقعا خودتون خیلی خوبین که با ورتون نمیشه زنهای دیگه اینجوری باشن و یا اینکه خدای ناکرده شوهرتون فوق العاده بد اخلاق هستن؟
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
دوست عزیز بیشتر سر چه مسائلی دعواتون میشه؟
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط taravat
سلام دوست عزيز
من همچين چيزي رو قبول نميكنم ، يعني شما آروم و بي حرف نشستي يه دفعه خانومت ميادو چنگت ميندازه!!! فكر ميكنم يه ورده زيادي دلت پر بود و مثل بقيه مردها گارد گرفتي.لطفا چند نمونه از دعواهاتون رو برامون بگيد شايد بشه هم قضاوت كرد هم كمك.
اول ممنون از اینکه جواب دادین.
بعدش اینک اخیرا تو دعوا یهو قاطی میکنه و حمله میکنه. من سعی میکنم جلوشو بگیرم.
اصلا هم گارد مردونه نمیگیرم. مشکل من خود دعواست. اینکه چرا باید همش مثل سگ و گربه بپریم به هم.
اخرین دعوای ما 2 روز پیش بود. فکر میکنید سر چی ؟ سر صدای تلویزیون . مسخره است بخدا. من داشتم فیلم میدیدم یکمی ترسناک بود و سرو صداش زیاد بود. شاکی شد. من ازش خواستم حالا که تو این اتاق کار خاصی نداری برو اون اتاق تا منم این فیلم رو با هیجان ببینم. اما مخالفت کرد. و بحثمون بالا گرفت. که یهو دیدم شیرجه زد سمت من. قبل از اینکه کاری صورت بده دستو پاشو گرفتم.
البته اینو هم یادم رفت بگم که جدیدا فحش هم داره بینمون باب میشه. و اولش اون شروع کرد. هی گفتم تو دعوا فحش نده. گوش نکرد . حالا منم یاد گرفتم.
شما بگین من چیکار کنم ؟
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
دوست عزیز من خیلی کوچکتر از اونیم که بخوام شما رو راهنمایی کنم ولی من به عنوان یه خواهر میگم بهتره یه مدت روشتونو عوض کنید یعنی به جای انتقاد ازش تعریف کنید من نمیگم شما مقصرید ولی اون کار بهتره متاسفانه این جروبحثها جز اینکه روی شما رو بهم باز کنه نتیجه ای نداره
خواهشا" کاری رو که گفتم انجام بدین و نتیجه اش رو به من بگین
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
tanzimekhanevadeh.ir از این سایت استفاده کن و مقالاتش رو بخون. کمک زیادی میکنه. حیف که من این مقالات رو خیلی دیر پیدا کردم
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
چرا مثل دو تا آدم عاقل و بالغ نميشينيد با هم صحبت كنيد و مشكلاتتونو حل كنيد من فكر ميكنم يه كم داريد با هم لجبازي مي كنيد اگر از هم دلخوري داريد سعي كنيد با صحبت حلش كنيد و نذاريد كينه از هم تودلتون بمونه. شايد اونم حرفهايي براي گفتن داشته باشه نذاريد حريم بينتون شكسته بشه.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
http://www.asheghi4u.net/ اینجا رو هم حتما ببینید
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
سلام
من با الینا موافقم برادر گرامی
خوب چرا بحث می کنین اگه همون موقع که گفت صدا رو کم می کردین این اتفاق نمی افتاد وقتی می گین برو تو یه اتاق دیگه شاید برداشتش از این حرف این باشه که
مزاحمه باور کنین من نمی گم شما مقصرین نه رفتارای خانومتون خیلی تنده ولی اگه شما بهانه دستش ندین اونم این رفتارا رو نمی کنه
آخه وقتی سر چیزاهای بی پایه دعوا می شه یعنی دارین با هم لج می کنین بقول یکی از دوستان دقیقا مثه فیلم آتش بس
یکم سیاست داشته باشین ازش ایراد نگیرین بزارین فکر کنه تو همه زمینه ها قبولش دارین اینجوری خودتونم آرامش دارین
یا اگه از رفتاری ناراحت می شین یه جوری غیر مستقیم بهش بفهمونین که از کاراش خوشتون نمی یاد
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
نمیدونم چرا باورتون نمیشه. ما اولش که اینجوری نبودیم. یعنی هر وقت من راضیش کنم که صحبت کنیم میاد و کلی حرف میزنیم و ظاهرا مشکلاتمون حل میشه. اما دوباره همون آش و کاسه. اون متاسفانه تا من نگم نمیاد حرف بزنه. یا بهتره بگم تا من مجبورش نکنم. اما خوب بلده دعوا کنه.
تاحالا کلی از کتاب های باربارا دی انجلیس رو خوندیم. و سعی کردیم از اون استفاده کنیم. حرف زدن خالی فایده نداره. می میخوام اون دست از لجبازی برداره. با من مهربون باشه. وقتی میام تو خونه حداقل 20 دقیقه به من توجه کنه. بعد بره دنبال کارهای خودش. متاسفانه از وقتی دانشگاه قبول شده اوضاع بدتر شده. چون بهانه درس هم میاره. اما این بهانه پذیرفتنی نیست چون منم بیشتر از اون درس دارم .
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
دوست عزیز mem06067
ممنون بابت سایت هایی که معرفی کردی. من اصلا فکر نمیکردم یه روزی به این وضعیت برسیم.
از امروز حرف elina رو گوش میدم ببینم چی میشه. یعنی دیگه هیچ انتقادی ازش نمیکنم. ولی آخه من مگه چند بار در یک ماه ازش انتقاد میکنم؟ موقع انتقاد هم همیشه مودبانه و جدی میگم. مثلا هر وقت غذا بد میشه من که بروی خودم نمیارم و میخورم. ولی خودش گیر میده که مثلا یکمی شور شده. من میگم نه خوبه. خودش میگه معلومه که خوبه !!!
شما بگین من چیکار کنم ؟
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
دوست عزیز
به نظر من اون این کارو میکنه که شما نازشو بکشید یه مدت بهش محبت کنید . ازش انتقاد نکنید. ازش برای هر کار خوبی که میکنه تعریف کنید
من مطمئنم که موفق میشین
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elina
دوست عزیز
به نظر من اون این کارو میکنه که شما نازشو بکشید یه مدت بهش محبت کنید . ازش انتقاد نکنید. ازش برای هر کار خوبی که میکنه تعریف کنید
من مطمئنم که موفق میشین
elina جان
من دائما این کارهارو میکردم که نتیجه اش این شد. اینقدر دوروبرش میچرخیدم که شاکی میشد. اصلا براش کم نذاشتم. من هرچقدر هم که سرم شلوغ باشه اونو فراموش نمیکنم. اگه تو خونه باشم و مشغول هر کاری، حداقل هر یک ساعت یکبار 10 دقیقه میرم سراغش. باهاش حرف میزنم. بوسش میکنم. چون خودم نیاز دارم. دوست دارم اونم اینجوری باشه. وقتی اینارو بش میگم شاکی میشه و میگه تو همش از من ناراضی هستی.
مگه من چقدر انرژی دارم که با وجود کار و درس همزمان و سر و کله زدن با مردم بیام خونه 4 ساعت هم با زنم دعوا کنم ؟
خودش میدونه که تو فامیل کسی به اندازه من زنشو دوست نداره و بش اهمیت نمیده.
باورتون نمیشه اما من یه قانون گذاشتم تو خونه. اونم اینه که بعد از غذا باید حتما پیش هم بخوابیم و کمی عشق بازی کنیم. اوایل خوشش میومد. اما بعدا براش عادی شد. طوریکه حالا باید درخواست بوسه و عشق بازی کنم.
بابت هر سکس ازش تشکر میکنم !
دیگه چجوری محبت کنم نمیدونم ؟ قبلا همیشه براش گل میگرفتم. اما از وقتی بد رفتاری هاش زیاد شده خوب منم دیگه حس و حالی برام نمبمونه.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
باز هم گل بگیرید دیگه هم انتقاد نکنید هر کار خوبی کرد ازش تعریف کن دوست گرامی
موفق باشید
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
سلام من فکر میکنم یه چیزی داره ادیتش میکنه که اینطوری رفتار میکنه وگرنه هیچ زن و نه هیچ مردی بی دلیل شروع به ازار طرف مقابلش نمیکنه که اگه می خواست به عمد و بی دلیل زندگیش رو خراب کنه اصلاً ازدواج نمی کرد یه پیشنهاد کوچولو هم دارم هم واسه شما هم واسه آقای memo6067البته اگه قابل بدونین اونم اینه که یه روز که از صبحش با خانومتون صحبتی نکردید ( منظورم اینه که برخوردی بینتون نبوده تا از اول روز ذهنتون به هم ریخته باشه ) عصر یا شبش یه لباس مرتب (ترجیحاً بهترین لباستون یا لباسی که می دونین خانمتون خوشش میاد بپوشین ) رو تنتون کنین یه دسته گل مرتب و شیک تهیه کنین والبته یه هدیه کوچولو ( بستگی به جیبتون داره ولی سعی کنید چیزی باشه که می پسنده ) برین دم در خونه دنبالش و ازش بخواین شب رو با هم برید بیرون اگه هر حرفی زد حتی ناپسند با لبخند جواب بدین و دنبال انتقام و ناراحتی نباشین یه رستوران یا هر محل دیگه ای که می تونین اروم باشین رو انتخاب کنید و وقتی رسیدین دستاشو بگیرین و بهش بگین عزیزم می خوام مثل روز اول عاشقت باشم و از اول شروع کنیم اگه هر بهانه ای گرفت فقط یه این شب رو لا اقل کوتاه بیاین و بگذارید راحت حرف بزنه و تو حرفش نپرید و همش بگین تو درست میگی عزیزم ( مطمئن باشید اگه ایشاا.. اوضاع درست شه میتونید به مرور زمان اونو متوجه کنید که شاید حرفای اون شبش همش درست نبوده )و ازش بخواین مثل روزاول باشه و.. شاید این روش یه کمی غرور شکنش و البته خرج داشته باشه اما یه چیز محشر داره اونم اینه که شما حداقل به خودتون ثابت کردید تمام تلاشتون رو برای آرامش زندگیتون کردید حتی به قیمت شکستن غرورتون . موفق باشید
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
سلام دوست عزیز. نوشته هاتونو خوندم. اول از همه یه سؤالی دارم: چرا اسم "مرد شیشه ای"رو انتخاب کردید؟ فکر نمیکنید بهتر باشه یه "مرد آهنین" یاشین؟این اسمی که انتخاب کردید خیلی چیزهارو درباره ی شما نشون میده. چرا شیشه شدید یه با یه ضربه ی کوچیک بشکنید؟ با یه بی محلی افسرده بشید؟....
به نظر من بهتره شما اول خوب خودتو بشناسی و توی رفتارات و خواسته هات دقیق بشی. شاید، شاید یه کمی اونا نیاز به تغییر داشته باشن. اجازه بده بعد از اون درباره ی خانمت صحبت کنیم.
شاد و پیروز باشی
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
مرد شیشه ای عزیز، اگه شما واقعا به این صورت که گفتین عمل می کنید، من از رفتار همسرتون کاملا متعجب شدم، آیا در ماه هر روز به این صورت برخورد می کنند یا فقط چند روز به این شکل هستن و باقی روزها نورمالن؟
این استنباط منه: من احساس کردم خانم شما دنبال چیز تازه ای در وجود شما میگرده، شاید شما یکجا کل عشقتون رو نثار خانمتون می کنید، شاید به این عمل شما عادت کرده و براش اهمیت قبل رو نداره، اگه خانم شما از این دسته از افراد باشه، بهتره که روشتون رو عوض کنید، این معنیش این نیست که بیشتر بهش عشق بورزین، روش ابراز علاقتون رو عوض کنید، شاید حتی اگه کمی متعادلترش هم بکنید بهتر باشه، قوانینی که برای زندگیتون گذاشتین رو عوض کنید، این قوانین تا وقتی مناسبه که یکطرفه نشده باشه، به هر حال ایشون اگه روانشناسی می خونن باید بیشتر از هرچیزی سعی کنن روی رفتار خودشون کنترل داشته باشن...
بهشون بگید که علاقه ای که الان شما بهش دارید به خاطر یک سری از اخلاقهای خوبیه که در وجود ایشون هست و می بینیدو امکان داره با از بین رفتن اون اخلاقها علاقه شما هم تغییر کنه، نباید طوری برخورد کنید که ایشون تصور کنن به هر صورتی که برخورد کنن شما همچنان ایشون رو دوست خواهید داشت این مسئله باعث سوء استفاده خواهد شد. برعکس اگه ایشون اطمینان حاصل پیدا کنن که میزان علاقه شما با میزان صفات خوب در وجود خودشون رابطه مستقیم داره سعی می کنه بیشتر حواسش به رفتارش باشه.
به هر حال برای شما آرزوی آرامش دارم، امیدوارم هر چه زودتر با همسرتون صحبت کنید و این دفعه اساسی مشکلتون حل بشه.
:72:
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
ببین دوست عزیز شما با دید درستی ازدواج نکردید. خانومها چون حساسترند!!!! نیازهای خودشون رو حق طبیعیشون می دونن و نیازهای شما رو محبت خودشون در حق شما!! واقع بین نبودید. چون نمی شناختید اونا رو. بهتره تغییر کنید و توقع محبت دیدن رو حذف کنید.مگر اینکه قصد طلاق داشته باشید! پس برای تدوام زندگیتون واقع بینانه زندگی کنید. لااقل این انتظارات که در عالم واقع برای کمتر مردی برآورده می شه رو حذف کنید
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
سلام آقاي شيشه اي. خيلي متأسفم براي خانومتون. بهتر از اين زندگي ديگه چي مي خواد. خدا انشاالله به راه راست هدايتش كنه. من كاملاً با نظر خانم شاد موافقم. شما علاقه زيادي بهش نشون داديد و ايشون دلزده شده اند. البته اكثر خانومها اين تيپي نيستند ولي از بخت بد شما خانم شما اينطوري از آب در آمده. كاملاً باهاش منطقي صحبت كن كه اگه به اين رفتاراش ادامه بده، رفتار شما هم تغيير خواهد كرد. و در اين قضيه هم محكم عمل كنيد. به اميد روزهاي بهتر براي شما دوست عزيز.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
ببین دوست عزیز شما با دید درستی ازدواج نکردید. خانومها چون حساسترند!!!! نیازهای خودشون رو حق طبیعیشون می دونن و نیازهای شما رو محبت خودشون در حق شما!! واقع بین نبودید. چون نمی شناختید اونا رو. بهتره تغییر کنید و توقع محبت دیدن رو حذف کنید.مگر اینکه قصد طلاق داشته باشید! پس برای تدوام زندگیتون واقع بینانه زندگی کنید. لااقل این انتظارات که در عالم واقع برای کمتر مردی برآورده می شه رو حذف کنید
اصلا با نظر شما موافق نیستم. چون خانم ها حساس ترند هرکاری خواستن باید انجام بدن . پس احساسات من چی میشه؟ یعنی توقع محبت داشتن واقع بینانه نیست ؟ عجیبه که این حرف هارو میزنید.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شعله
سلام دوست عزیز. نوشته هاتونو خوندم. اول از همه یه سؤالی دارم: چرا اسم "مرد شیشه ای"رو انتخاب کردید؟ فکر نمیکنید بهتر باشه یه "مرد آهنین" یاشین؟این اسمی که انتخاب کردید خیلی چیزهارو درباره ی شما نشون میده. چرا شیشه شدید یه با یه ضربه ی کوچیک بشکنید؟ با یه بی محلی افسرده بشید؟....
به نظر من بهتره شما اول خوب خودتو بشناسی و توی رفتارات و خواسته هات دقیق بشی. شاید، شاید یه کمی اونا نیاز به تغییر داشته باشن. اجازه بده بعد از اون درباره ی خانمت صحبت کنیم.
شاد و پیروز باشی
خدمت شما عرض کنم که شیشه نشکن هم داریم. بهتره بیشتر مطالعه کنین. اینکه اسم مرد شیشه ای انتخاب کردم برای اینه که با همه روراستم. نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی 2 رو نیستم. به کسی هم دروغ نمیگم. تاحالا یه دروغ هم به همسرم نگفتم. هرکی میشناسه اینو قبول داره.
دیگه اینکه خدمت شما عرض کنم که اگه اینجام برای اینه که از همفکری و تجربیات دوستان در جهت حل مشکلم استفاده کنم. من که نتونستم رفتار همسرم رو عوض کنم. تا حالا هم همیشه داشتم خودم رو با اون وفق میدادم. از اولش هم همینطوری بوده تاحالا. احتمالا بعدش هم همینطوری خواهد بود.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
مرد شیشه ای عزیز، اگه شما واقعا به این صورت که گفتین عمل می کنید، من از رفتار همسرتون کاملا متعجب شدم، آیا در ماه هر روز به این صورت برخورد می کنند یا فقط چند روز به این شکل هستن و باقی روزها نورمالن؟
این استنباط منه: من احساس کردم خانم شما دنبال چیز تازه ای در وجود شما میگرده، شاید شما یکجا کل عشقتون رو نثار خانمتون می کنید، شاید به این عمل شما عادت کرده و براش اهمیت قبل رو نداره، اگه خانم شما از این دسته از افراد باشه، بهتره که روشتون رو عوض کنید، این معنیش این نیست که بیشتر بهش عشق بورزین، روش ابراز علاقتون رو عوض کنید، شاید حتی اگه کمی متعادلترش هم بکنید بهتر باشه، قوانینی که برای زندگیتون گذاشتین رو عوض کنید، این قوانین تا وقتی مناسبه که یکطرفه نشده باشه، به هر حال ایشون اگه روانشناسی می خونن باید بیشتر از هرچیزی سعی کنن روی رفتار خودشون کنترل داشته باشن...
بهشون بگید که علاقه ای که الان شما بهش دارید به خاطر یک سری از اخلاقهای خوبیه که در وجود ایشون هست و می بینیدو امکان داره با از بین رفتن اون اخلاقها علاقه شما هم تغییر کنه، نباید طوری برخورد کنید که ایشون تصور کنن به هر صورتی که برخورد کنن شما همچنان ایشون رو دوست خواهید داشت این مسئله باعث سوء استفاده خواهد شد. برعکس اگه ایشون اطمینان حاصل پیدا کنن که میزان علاقه شما با میزان صفات خوب در وجود خودشون رابطه مستقیم داره سعی می کنه بیشتر حواسش به رفتارش باشه.
به هر حال برای شما آرزوی آرامش دارم، امیدوارم هر چه زودتر با همسرتون صحبت کنید و این دفعه اساسی مشکلتون حل بشه.
:72:
خانم shad
ممنون از حرفای خوبتون. با شما موافقم. همسرم همیشه اینطور نیست. بعضی مواقع رابطمون خیلی متشنج میشه. بازم میگم اگه من کوتاه نیام اون ول نمیکنه. شده 1 ماه هم دعوا کنیم براش مهم نیست. اما من اعصابم به هم میریزه. داغون میشم.
با حرفای شما موافقم. اگه میشه بیشتر راهنماییم کنین که چطوری باهاش رفتار کنم. اون مثل باروت میمونه. همیشه آماده انفجاره . من میخوام از این حالت درش بیارم. فقط همین. هر کاری هم که لازم باشه میکنم.
به توصیه های شما عمل میکنم ببینم نتیجه چی میشه.
منم برای شما آرزوی سعادت و شادی دارم.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دینا. ه
سلام من فکر میکنم یه چیزی داره ادیتش میکنه که اینطوری رفتار میکنه وگرنه هیچ زن و نه هیچ مردی بی دلیل شروع به ازار طرف مقابلش نمیکنه که اگه می خواست به عمد و بی دلیل زندگیش رو خراب کنه اصلاً ازدواج نمی کرد یه پیشنهاد کوچولو هم دارم هم واسه شما هم واسه آقای memo6067البته اگه قابل بدونین اونم اینه که یه روز که از صبحش با خانومتون صحبتی نکردید ( منظورم اینه که برخوردی بینتون نبوده تا از اول روز ذهنتون به هم ریخته باشه ) عصر یا شبش یه لباس مرتب (ترجیحاً بهترین لباستون یا لباسی که می دونین خانمتون خوشش میاد بپوشین ) رو تنتون کنین یه دسته گل مرتب و شیک تهیه کنین والبته یه هدیه کوچولو ( بستگی به جیبتون داره ولی سعی کنید چیزی باشه که می پسنده ) برین دم در خونه دنبالش و ازش بخواین شب رو با هم برید بیرون اگه هر حرفی زد حتی ناپسند با لبخند جواب بدین و دنبال انتقام و ناراحتی نباشین یه رستوران یا هر محل دیگه ای که می تونین اروم باشین رو انتخاب کنید و وقتی رسیدین دستاشو بگیرین و بهش بگین عزیزم می خوام مثل روز اول عاشقت باشم و از اول شروع کنیم اگه هر بهانه ای گرفت فقط یه این شب رو لا اقل کوتاه بیاین و بگذارید راحت حرف بزنه و تو حرفش نپرید و همش بگین تو درست میگی عزیزم ( مطمئن باشید اگه ایشاا.. اوضاع درست شه میتونید به مرور زمان اونو متوجه کنید که شاید حرفای اون شبش همش درست نبوده )و ازش بخواین مثل روزاول باشه و.. شاید این روش یه کمی غرور شکنش و البته خرج داشته باشه اما یه چیز محشر داره اونم اینه که شما حداقل به خودتون ثابت کردید تمام تلاشتون رو برای آرامش زندگیتون کردید حتی به قیمت شکستن غرورتون . موفق باشید
من ازش میپرسم . بعد از دعوا که اصلا حرف نمیزنه. وقتی هم همه چیز آروم میشه بازم چیز خاصی نمیگه.مطمئن نیستم پیشنهاد شما مفید باشه. البته خرجش که چیزی نیست. همش فدای یه لحظه با هم بودن و محبت. اما با شناختی که من ازش دارم بدتر میشه. و دیگه اصلا نمیشه باهاش حرف زد. اگه چیزی رو یه بار پیشش بگی همیشه تو حرفاش و دعواها به اون قضیه استناد میکنه.
ممنون از وقتی که برای من گذاشتین.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
اگه همیشگی نیست، دقت کنید ببینید در چه مواقعی بیشتر این اتفاقها می افته، منظور از نظر وضعیت فیزیکی خانمتون هست، چون معمولا خانمها به علت PMS یا سندرم ماهیانه ای که دارن در ماه چند روزی دچار بدخلقی و افسردگی میشن، ببینید اگه مربوط به این قضیه اس، با مراجعه به پزشک و مصرف دارو می تونید این قضیه رو کنترل کنید. اما اگه ربطی به این قضیه نداشت، باید سعی کنید از طریق دیگه ای عمل کنید.
من بهتون پیشنهاد می کنم که هم شما و هم خانمتون لیستی از خصوصیاتی که هنگام ازدواج در هم دیده بودین رو تهیه کنید، یعنی خصوصیات مثبتی که باعث شده بود این انتخاب صورت بگیره، و بعد هم لیستی از خصوصیاتی که الان وجود داره، ببینید کدوم یکی حذف شده و کدوم یکی اضافه شده، بدها و خوبها را جداگانه بنویسید، به این خصوصیات امتیاز بدین، ببینید وجود کدوم یکی از ضروریات رابطه خوب می تونه باشه، با همسرتون بشینید جدی صحبت کنید، بهش بگین که داشتن این خصوصیات باعث میشه که به زندگی دلگرم باشید، علاقتون روز به روز به ایشون بیشتر بشه و برعکس عدم وجود اونها باعث دلسرد شدن شما و از بین رفتن علاقه تون خواهد شد، از ایشون هم بخواین این کار رو بکنن، فقط سعی کنید قضیه رو به لجبازی پیش نره، برای اینکه بهتر نتیجه بگیرید و ایشون امید بیشتری برای بهبود رابطه داشته باشه، بهشون بگین که هنوز علاقه شما کم نشده و می ترسید با ادامه پیدا کردن این قضایا علاقه تون دستخوش تغییر بشه.. اینطوری ایشون حتی اگه اون لحظه عکس العمل خوبی نشون ندن اما مطمئن باشید به این قضیه فکر خواهند کرد و سعی در بهبود رفتارشون خواهند داشت...
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
مرد شيشه اي عزيز سلام....
اول بايد اخلاق نيكتون رو در زندگي تحسين كنم.... مردي كه اينقدر همسرش رو دوست داره و به فكر درست كردنه زندگيشه خيلي قابل تحسينه....
و اما من هنوز فكر ميكنم واسه راه حل نشون دادن و تصميم گرفتن واسه مشكل شما زوده....
شما خيلي خوب رفتارهاتونو با همسرتون توضيح داديد ولي اگه اشكالي نداره ميخواستم يه خورده از حرفا و گفته هاي خانومتون و رفتاراشو بيشتر توضيح بديد..... چون نوشتيد اون ساكته و شماييد كه هميشه آغازكننده ايد....
بهرحال اميدوارم بتونيد راه حل مناسبي را پيدا كنيد... ضمنا منم مثل همه با كتك كاري و فحش و دعوا مخالفم .... شما كاري كردين (منظورم هردوتونه) كه بقول قديمي ها روتون تو روي هم باز شده....
اما ماهي رو هر وقت از آب بگيرين تازه است.... توكلتون به خدا باشه و اميدوار باشين....
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
سلام برادر خوبم. می شه کمی هم از خودتون بگید؟؟؟ از چه چیز همسرتون انتقاد می کنید؟ چه کارهاییش شما رو ناراحت می کنه که کارتون به بحث کشیده می شه ؟؟؟ و روابطتتون با خانواده ها چه طوره ؟؟؟
تا اینجا من فقط می تونم بگم مطمئن باشید از چیزی ناراحته و رفتارهای شما رو بد برداشت می کنه که باعث این عکس العمل می شه. لطفا سوال هامو جواب بدید تا بتونم نتیجه گیری بهتری کنم. موفق باشید
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
اگه مربوط به قضیه ای بود که گفتم این مطلب رو مطالعه کنید
درباره PMS
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
دوست عزیز
شاید شما هر دو نفر دارید با هم لجبازی میکنید ، یا همسرتون احساس می کنه شما برای اون اهمیت قائل نمی شید مثلا همین دعوای اخیرتون بیشتر شبیه یک اجبازی دو طرفه بوده ، کمی ب ارامش بیشتر با همسرتون بر خورد کنید سعی کنید بیشتر محبت کنید و اونو متوجه رفتار های نا منابش کنید موفق باشید .
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
سلام دوستان
ببخشید که از دیروز نتونستم جواب بدم.
راستش من با نظرات خانم shad خیلی بیشتر موافقم. این به نکته خوبی اشاره کرده بودن. محبت زیادی باعث شده بود دیگه محبت کردن به چشم نیاد. این اولین بار بود که من 2 روز با اون حرف نزدم. جالبه دیشب که رفتم خونه، برای اولین بار اون اومد جلو. اصلا باورم نمیشد. فکر میکنم بیشترش تقصیر خودم بوده که همیشه برای اینکه دعوا زود تموم شه من پیشقدم میشدم و فرصت رو به اون نمیدادم و اون اینجوری عادت کرده بود. اا این که من نرفتم جلو این فرصت رو پیدا کرد که پیش قدم بشه و با آغوش باز از من استقبال کرد. همه حرفهاشو گوش کردم و کلی با هم صحبت کردیم. همه خصوصیات خوبی که در وجودش بود رو بش یادآور شدم و اونم خیلی صمیمانه برخورد کرد. طوری که من از این نوع برخورد شوکه شدم. خیلی با هم صحبت کردیم. اون هم نکاتی رو به من یادآور شد و خواسته هاش رو گفت. قرار شد تا رسیدن به نتیجه مطلوب اصلا با هم درگیر نشیم تا هردومون فرصت کافی داشته باشیم خودمون و رفتارهامون رو اصلاح کنیم.
اصلا دیشب برام یه شب استثنایی بود. باورتون نمیشه. داشتم بال درمیاوردم. بهش گفتم که خیلی خوشحالم کردی و ....
فکر میکنم اگه دیروز اینجا کلی با شما دوستان درد دل نمیکردم و اعصابم آروم نمیشد شب اصلا نمیتونستیم صحبت کنیم و احتمالا دوباره دعوا میکردیم. از این به بعد سعی می کنم دلتنگی هامو بیارم اینجا.
ایشالا روز شنبه نتایج این چند روز رو براتون میگم.
واقعا از همه دوستانی که برای من و همسرم و زندگیم وقت گذاشتن ممنونم. برای همهتون آرزوی بهترین هارو دارم. مخصوصا شما shad عزیز که دقیقا تونستی مشکل منو پیدا کنی. به قول مادر بزرگ ها : خیر ببینی ننه.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
مرد شیشه ای عزیز، خیلی خوشحال شدم، امیدوارم فرمول تعادل زندگیتون رو پیدا کنید و برای با هم بودنتون ارزش زیادی قائل بشید...
:72:
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
سلام
اگه یه مدت بهش کم محلی کنید بهتره ولی اول روش الینا جان رو انجام بدید اگه جواب نداد یه مدت بهش کم محلی کنید شاید بهتر شد.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مرد شیشه ای
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
ببین دوست عزیز شما با دید درستی ازدواج نکردید. خانومها چون حساسترند!!!! نیازهای خودشون رو حق طبیعیشون می دونن و نیازهای شما رو محبت خودشون در حق شما!! واقع بین نبودید. چون نمی شناختید اونا رو. بهتره تغییر کنید و توقع محبت دیدن رو حذف کنید.مگر اینکه قصد طلاق داشته باشید! پس برای تدوام زندگیتون واقع بینانه زندگی کنید. لااقل این انتظارات که در عالم واقع برای کمتر مردی برآورده می شه رو حذف کنید
اصلا با نظر شما موافق نیستم. چون خانم ها حساس ترند هرکاری خواستن باید انجام بدن . پس احساسات من چی میشه؟ یعنی توقع محبت داشتن واقع بینانه نیست ؟ عجیبه که این حرف هارو میزنید.
عجیبه که هنوز این رو متوجه نشدید. پیشنهاد من رو هر گز اجرا نکنید. مگر به قصد شناخت و یقین. چون به ضررتون تموم می شه. "شما به جای اینکه به حرفهای اون گوش بدید براش 1 ماه از خودتون صحبت کنید و دردهای خودتون رو بگید. به این باور می رسید که زندگی چقدر سست تر از این حرفهاست و چقدر راحت می تونه پاشیده شه" شما فکر کردید مردهای دیگه بیمارن که نمی تونند از دردهاشون چیزی به همسرشون بگن؟ شما برای پاشیده نشدن زندگیتون بایستی از حقوق مسلم خودتون بزنید. توقع محبت داشتن حقیقی و حق بینانه است ولی واقع بینانه نیست.راستی حقیقت است اما واقعیت موجود دروغ است. یه مثال ساده بود. روزی رو می بینم که خانوم شما وارد همچین تاپیکی می شه می گه اینقدر محبت کردم جواب نگرفتم!!! حالا اینکه چقدر راست می گه رو کسی کارنخواهد داشت.مسلما با کلماتی مثل همه مردها بی معرفتن و... جوابش داده میشه. مهم اینه که همسر شما گرفتن کیف شما رو دم در منزل یا سرتون غرغر نکردن رو محبت به شما می دونه و شما گاها تمام زندگیتون رو به پاش ریختن رو حتی محبت نمی دونید.
تعادل در زندگی واقعی به معنای برابری حقوق افراد نیست. کفه توقعاتتون رو سبکتر کنید و محبت رو به موقع به همسرتون نشون بدید. به موقع. به جای انتظار محبت داشتن از کسی که اینو یاد نگرفته سعی کنید ذره ذره محبت رو بهش بدید. گنجایش افراد متفاوته. و به قول شاد ظرفیتشون
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
دوست عزیز خیلی خیلی خوشحالم. خدا رو شکر:72:
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
سلام مرد شيشه اي. واقعاً خوشحال شدم. اميدوارم ديگه روي بد زندگي رو نبينيد.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
سلام دوستان
ممنون از راهنمایی شما. راستش الان چند روزیه که آتش بس برقراره. تو این چند روز من خیلی سعی کردم روند رو عوض کنم. خیلی تو خونه کمکش کردم، علی رغم اینکه خیلی خسته بودم و سرم شلوغ بود. براش خیلی وقت گذاشتم. و یه شب تئاتر هم رفتیم. الان همه چی خوبه. امیدوارم همینطوری بمونه. ولی هنوز رگه هایی از عصبانیت زودرس و بی مورد درش دیده میشه. خودش هم میدونه. البته باید بش فرصت داد تا بتونه به خودش مسلط باشه. از این به بعد سعی میکنم متعادل باشم. نه اینقدر محبت کنم که از چشش بیفتم و نه کم محلی کنم.( ولی راستش این جوری بهم نمیچسبه. ابراز محبت و علاقه رو خیلی دوست دارم. ولی خوب چاره نیست.)
با حرفای خانم sorena هم اصلا موافق نیستم. چون وضعیت ما مرتبط با حرفای ایشون نمیشه.
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
مرد شیشه ای عزیز. سورنا آقا هستند نه خانم .
-
RE: همش داریم دعوا میکنیم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین غ
مرد شیشه ای عزیز. سورنا آقا هستند نه خانم .
:P عجیبه. فکر میکردم ایشون خانم هستند. عذر خواهی میکنم.