-
لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت گر
دوستان عزیزم سلام. من مصطفی هستم 32 سالمه، همسرم 26 سالشه، 10سال هست که ازدواج کرده ایم و خدا به ما دو تا بچه ناز 7-8 ساله داده. اما متاسفانه از همان اوائل ازدواج زندگی ما با اختلاف روبرو شد. در این مدت 3-4 بار به چند قدمی طلاق نزدیک شدیم و هر بار نهایتا من عقب نشینی کردم. یعنی بخاطرتنفر از طلاق، خو گرفتن به همسرم و وجود میزانی علاقه به ایشان، و فرزندانمون که بچه های طلاق نشوند من بند رو پاره نکردم. اما هر چه می گذشت برخورد همسرم با من بدتر می شد و زندگی رو واسه من سخت تر می کرد. مثلا اون اوائل ایشون به من احترام می ذاشت اما تو سه چهار سال اخیر بدترین فحشها رو نثار بنده حقیر میکنه اونهم پیش بچه ها. سریع عصبانی میشه و خودش رو هم نمی تونه کنترل کنه حتی اگر کسی هم مهمون ما باشه همون جا ناراحتی شو نشون میده و پیش بقیه هم احترام من رو حفظ نمی کنه. مگر قرآن نمیگه که همسران لباس یکدیگرند؟! اما ایشون دعوای خانه رو به همسایه میبره و یا اونقدر داد و بیداد میکنه که پیش همسایه ها ضایع شیم یا اینکه میره خونه همسایه و اونو میاره خونمون که حاج آقا یا حاچ خانوم بیا ببین این شمر چکارم میکنه. تا بحال 2-3 بار بعد از دعواهامون رفته خونه یکی از همسایه هامون و 2-3 بار هم اونا رو آورده خونمون بلافاصله بعد از دعوا. تو این چند سال آب خوش از گلوی ما پایین نرفت و زندگی ما تقریبا خالی از صفا همچنان ادامه پیدا کرد تا جایی که 2 ماه قبل بعد از دعوا سر مساله ای کوچولو و بی ارزش منو تو خونه راه نداد بعبارتی منو از خونه انداخت بیرون و با اجازه دوستان عزیز من به مدت تقریبا ده روز در مسافرخونه بسر بردم. بعد که اوضاع آرومتر شد برگشتم خونه اما در این مدت تصمیم خودم رو گرفته بودم. تصمیم من این بود که این زندگی اینجوری به مقصد نمیرسه و بخاطر خودم و بچه هامون بایستی از هم جداشیم. دوستان عزیز من از این نگرانم که بچه هام دو روز دیگه که بزرگ میشن برای من هیچ احترامی قائل نشن. آخه وقتی همسرم منو آدم حساب نمیکنه این طبیعیه که بچه من هم به من احترام نذاره. البته من نیاز به احترام کسی ندارم اما این که زندگی نمیشه. بعد از اینکه از مسافرخونه برگشتم خونه رفتار همسرم بدتر از قبل شد و درگیری پشت درگیری بدون صلح و حتی آتش بست و قطعنامه. بالاخره تقریبا یک ماه پیش بار و بنه مو جمع کردم و خونه مجردی اجاره کردم و به اتفاق خودم اومدم خونه جدید. الان همسرم هنوز سر خونه و زندگیش مونده و همراه با بچه ها تو خونه خودمونه و من هفته ای دو سه بار بهشون سر میزنم. من کارهای حقوقی رو شروع کردم و امروز فرداست که دادخواست طلاق رو تقدیم دادگاه کنم. حالا مشکل اصلی من اینه که درحالی که مصمم هستم با دلایل عقلی فراوان همسرم رو طلاق بدم اما خیلی واسم سخته جدا شدن از کسی که باهاش الفت گرفتم، 10 سال باهاش زندگی کردم (هرچند فلاکت بار)، باهاش یه عالمه خاطره دارم، مادر بچه هامه، و توی او ته تهای دلم دوستش دارم. عقلم میگه طلاقش بده و رهایش کن اما احساسم میگه استاد داری چیکار میکنی؟! درسته به این نتیجه رسیدم که طلاق تنها و آخرین چاره ماست اما برای من که آدم فوق العاده احساسی هستم خیلی سخته که از کسی که سالها همدم من بوده (ولو خیلی هم اذیتم کرده) جدا شم.
هر وقت به جدایی فکر میکنم بغض گلوم رو میگیره و یکی دو بار هم با اجازه شما گریه کردم. از همه شما درخواست می کنم راهنماییم کنید. حتما نظر خودتون رو بگید حتی یک جمله حتی یک کلمه. من الان به همه شما نیاز دارم. کمکم کنید و دستم را بگیرید.
-
لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما تحمل جدایی برام سخته
همکنون نیازمند یاری شما هستیم...
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
آقا مصطفي
تا به حال كه چندين بار در مرود طلاق با او صحبت كرده ايد او چه عكس العملي نشان داده؟ او هم ناراحت شده؟از طلاق نترسيده؟
تا به حال نشده كه از او جدا باشيد و او براي شما دلتنگ شود؟!
در كل مي خواهم بدانم احساس خانم شما نسبت به شما چطور است؟!
نمي دانم دعواهاي شما بر سر چيست اما اين را خوب مي دانم كه اگر يك تصميمي را مي گيري اگر تصميمت از روي احساس بود تا آخر عمر با احساست پيش برو و به عقل و منطق رجوع نكن ولي اگر تصميمي را از روي منطق گرفتي تا آخر به احساست توجه نكن.
چيزي هست به اسم عادت. 10 سال عادت كردي كه او باشد حالا به هر شكل خوب يا بد. بعد از جدايي هم عادت مي كني كه او نباشد.
قبل از اقدام براي طلاق، فكرهايت را بكن كه در مورد بچه ها چه كار مي خواهيد بكنيد؟! چه كسي آنها را نگه خواهد داشت و آيا توانيي نگه داشتنش را دارد؟؟
نمي گويم طلاق نگيريد چون كه با تعريفهايي كه كرديد گويا شما قبلا همه راهها را امتحان كرده ايد و به اين نتيجه رسيده ايد كه اين آخرين راه است، اما از طلاق هم نترسيد. فقط برنامه ريزي صحيح داشته باشيد
راستي شما داريد كه مهريه اش را پرداخت كنيد يا اينكه بر سر آنهم جنگ و دعوا خواهد بود؟!
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
از كسي از خانواده اش نيست كه ريش سفيدي كنيد؟!
دعوا ها بر سر چيست؟!
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
سلام دوست عزیز
اولا که شما چرا قبل از اینکه راه های دیگه رو امتحان کنید دارین می رین دنبال طلاق بدشم همسرتونن سر چه مسائلی عصبانی می شه چرا اویل احترامتونو نگه می داشته ولی الان نه
برخورده شما تو این مدت چطور بوده یعنی همیشه مقصر خانومتون بوده و وقتی فحاشی می کرده شما ساکت بودین
بشین فکر کنین ببینین چه رفتارهایی باعث شده بین شما و همسرتون فاصله بیافته
اول مشکلاتونو ریشه یابی کنید بعد به دنبال راه حل باشین
اینکه همسرتون هنوز سر خونه زندگیشه یعنی اینکه دوست داره زندگی کنه پس فعلا فکر طلاقو نکنین شما دوتا بچه دارین سعی کنین بیشتر با روحیات همسرتون آشنا بشین
رفتارهای زشتشو بهش بگین
بهش بگین که حریم خصوصی خونتونو به بیرون نکشه این حرفارو می شه با سیاست کامل طوری گفت که طرف مقابل قبول کنه
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
با تشکر از خانم دانه.
بله بارها ما هم رو تهدید به طلاق کردیم تا جایی که صحبت کردن و فکر کردن به اون برامون عادی شده. به نظر من میرسه طلاق هدف نهایی همسرم نیست و پای پاش که برسه جا میزنه و میگه اشتباه کردم منو ببخش و الی آخر (همانطور که تا بحال اتفاق افتاده). اما اخیرا که در رابطه با طلاق حرف میزنیم ازش استقبال می کنه و حتی بهم گفت تا تو دادخواست بدی من سریع امضا میکنم و میرم پی بختم. شاید این بار دیگه دوستم نداره اما من فکر میکنم اون هم ته دلش من رو میخاد. تابحال در اوقاتی که از هم جدا بودیم می فهمم که خیلی برای من دلتنگ میشه یعنی در یک جمله برداشت من اینه که ایشون من رو دوست داره اما با تصور غلط و با یک روش غلط میخاد هر چه بیشتر از من امتیاز بگیره و تسلط بیشتری روی من و زندگیمون داشته باشه و متاسفانه میخاد برای من یک مرد باشه و من برای اون یک زن. البته مشکل بزرگ من اینه که ایشون حرفای من رو اصلا نمی فهمه و اهل گفتگوی دو طرفه نیست و به عبارتی دیگه ما با هم اصلا دیالوگ نداریم.
یکی از مشکلات عمده من مساله بچه هاست. الان هنوز نمی دونه دارم دادخواست طلاق دادم و فکر میکنه یعد از چند وقت دیگه با معذرت خواهی برمیگردم سر خونه زندگی. شاید زمانی که دادخواست طلاق دستش برسه خونه رو ول کنه و بره پیش مادرش (چند بار این رو بهم گفته) و من بمونم و نگهداری دو تا بچه ناز و البته باید سر کار هم بروم و مدیریت این وضع برای من تا حدی غیر ممکنه. آخه ما شهرستانی هستیم و از پشت کوه آمده ایم و فامیل نزدیک هم در تهران نداریم.
در رابطه با مهریه هم تصمیم گرفتم تمام و کمال اون رو پرداخت کنم و همه حق و حقوقشو بدم که هم پیش وجدان خودم از این لحاظ سرافکنده نباشم و هم بعدا بچه هام خیلی بهم گیر ندن.
در رابطه با ریش سفید نگو که دلم ریشه. ایشون تک فرزنده، پدرش قبل از تولد ایشون شهید شدن، مادرش یک سیب زمینی تمام عیاره، پدر بزرگ پدریش هم که سرپرست قانونیش محسوب میشد و تازه فامیل ما هم هست نمی خواد تازه قیافه منو ببینه و حرف اول و آخرش طلاقه. وقتی هم که من مسافرخونه نشین شده بودم یکبار بهم زنگ زد (پس از سالها) و منو تهدید کرد که فلانت میکنم و پدرت رو در میارم و الی آخر که البته من هم داغ کردم و بدون ملاحظه کوچکتر بزرگ تر هر چه به زبانم اومد نثار ایشون کردم. این هم از وضعیت ریش سفیدی ما...
در رابطه با اینکه دعوا ها بر سر چيست؟! باید خدمتتون عرض کنم سر هر چیز بی ارزش که شما تصورش رو بکنی. از بحث کردن سر چیزهای حقیر خسته شده ام.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
آقا سعی کنید زندگیتان را به هر قیمت ممکن حفظ کنید سخت است ولی ممکن است باید یک کمی از خودتان گذشت بیشتری نشان دهید (از محبت خارها گل می شود) و راهنمایی من به شما که خودم هم این تجربه را کرده ام کمک از یک مشاور خوب و باسواد است چون بعضی مشکلات وقتی شکافته می شود تازه ما می فهمیمیم که چه کار کرده ایم حتی اگر شده برای مشاوره به تهران بیایید این کار را انجام دهید بخاطر وجود فرزندان گلتان زندگی را به راحتی به باد ندهید و به وظایف پدری بیشتر فکر کنید که مسئول آینده خوب یا بد فرزندانتان شما هستید و همینطور مادرشان ولی شما رئیس خانواده هستید و رئیس باید در مواقع بحرانی زندگی را مانند یک ناخدا کشتی را به ساحل نجات برساند به خودتان و خانمتان فرصت دهید.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
شايد خيلي ها در اين جور مواقع پيشنهاد كنن كه بريد پيش مشاور البته نه اينكه راه بدي باشد اما قبل از آن بايد بدانيد كه اگر واقعا هر دوي شما قصد سازش و ساختن زندگي را نداشته باشيد مشاور و اين حرفها به هيچ دردي نمي خوره و اگر با شما پيش مشاور هم بيايد اگر نيت قلبي اش نباشد موثر نخواهد بود و فايده اي نخواهد داشت
پس بايد به دنبال راه ديگري بگرديم.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
اي واي فاطمه جان من اين ارسال را وقتي فرستادم ارسال شما را نديده بودم. ببخشيد منظور من از خيلي ها شما نبوديدا!!!!
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
آقا مصطفي
قبول كنيد كه شما خيلي جاها زيادي وا داده ايد و باعث شديد كه نقش زن و شوهري شما در زندگيتان گم شود.
شايد الان برگشتن به حالت ايده آل سخت باشد اما محال نيست.
بهتر است اقدامات قضايي خود را انجام دهيد اما قبل از آن طي يك تماس تلفني از همسرتان به صورت كاملا محترمانه بخواهيد كه با هم گفتگويي داشته باشيد. در صورتي كه فحاشي كرده و يا با صداي بلند با شما صحبت كرد اينبار را سكوت كرده و پاسخش را ندهيد
سعي كنيد با او گفتگويي دوستانه برقرار كنيد و از آغاز زندگي خود و هدفهايي كه از آن ابتدا براي زندگيتان را داشتيد را با او مرور كنيد تا حالا و به او بفهمانيد كه زندگيتان به كجا رسيده است او هم حرفهايي خواهد زد. شايد از منظر شما منطقي نباشد اگر اينطور بود طوري وانمود كنيد كه كاملا او را درك مي كنيد. فضايي به وجود بياوريد تا به شما اعتماد كند و سعي كند او هم به حرفهاي شما گوش كرده و شما را درك كند. اگر بتوانيد بحث را به اينجا بكشانيد خيلي خوب است. در اين صورت مي توانيد خواسته هايتان را تا حدي به او بفهمانيد
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
بلوم عزیز
من بارها سعی کردم رفتار ایشون رو تصحیح کنم و به او بهمانم که این شیوه برخورد معقول نیست. در این سالها من رفتارهای زننده ایشون رو تحمل کردم به امید اینکه بالاخره درک کنه که راه درست کدومه. بلوم عزیز به نظر شما قبل از طلاق چه راههایی برای ما قابل تصوره تا امتحانشون کنیم.
اینکه چرا اوائل به من احترام میگذاشت و الان نه نمیدونم دلیلش چیه. شاید الان فکر میکنه من ثابت کردم که عمرا طلاقش نمیدم بنابراین ایشون میتونه تا جایی که میتونه روی من فشار بیاره و از این طریق ریاست خودش بر خانواده رو تثبیت کنه.
من نمیخام بگه همیشه خانمم مقصر بوده. ابدا! حتما من هم تقصیرکار بودم و یا حتی شروع کننده دعوا، اما این دلیل نمیشه که اگر من حتی یک حرف زور زدم شما دنیا رو بذاری روی سرت و رکیک ترین فحشها رو با صدای بلند نثار بنده حقیر بفرمایید و صدای شما تا خونه همسایه هم بره. البته زمانی که ایشون فحش میدادن من اکثرا سکوت میکردم و میرفتم اتاق خواب و در رو می بستم (خداوکیلی راست میگم) که البته ایشون تشریف میاوردن پشت در اتاق و به فعالیت هنری خودشون ادامه میدادن، بعضی مواقع در جواب بهش می گفتم خودتی، و اوقاتی که به هیچ وجه دست از سر کچلم بر نمی داشت دو تا چک حسابی میزدم زیر گوشش و چون بعد از این عمل ناجوانمردانه من ایشون دیگه اصلا ولم نمی کرد کفش و کلاه می کردم و از خونه میزدم بیرون. بعد از دو سه ساعت ول گشتن تو خیابونا بر میگشتم خونه و آروم و بی سر و صدا زندگیمون رو می کردیم تا فردا یا پس فردا یا نهایتا پسین فردا که روز از نو و روزی ازنو همون آش و همون کاسه...
از همراهی و راهنمایی تون بی نهایت ممنونم.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
سعي كنيد در منزل بيشتر اوقاتتان را با فرزندانتان بگذرانيد تا حضور شما را كاملا حس كرده و از ارزش و احترام شما كاسته نشود.
پست سر مادرشان بدگويي نكنيد كه اين خود باعث كم شدن اعتبارتان خواهد شد.
مي دانيد كه اگر دادخواست طلاق بدهيد به احتمالي او هم راضي شده و با شوكه شدن از اين كار شما ممكن است لج كند. البته ممكن هم هست كه به قول شما عذرخواهي كرده و زندگيش را از شما بخواهد. در حالت اول اگر لج كند به خاطر اينست كه از شما انتظار ندارد و احتمالا شما را مردي ضعيف مي شناسد و انجام چنين حركتهايي را بعيد مي داند و وقتي مي بيند برايش افلگير كننده خواهد بود در حالت دوم اگر درخواست زندگيش را از شما بكند به اين دليل است كه دلش نمي خواهد در اين سنين بيوه شده و فرزندان خود را بي مادر كند. در اين مورد هم مطمئن باشيد به خاطر خود شما نمي خواهد در زندگيتان بماند بلكه به خاطر خودش و فرزندش است.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
پس راهي نداريد جز اينكه قبل از دادخواست طلاق سعي كنيد مشكلات را با زبان خوش به او بفهمانيد و او را متوجه عواقب رفتارش بكنيد.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آقا مصطفی
و از این طریق ریاست خودش بر خانواده رو تثبیت کنه.
چرا مي خواد رياست كنه؟!
واقعا دليلش چي مي تونه باشه؟!
شايد به اشتباه تصور مي كنه كه شما از عهده مسئوليت زندگي بر نمي آييد؟!؟!
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
ببینید معلومه که شما دوست دارین به زندگیتون برگردین و با همسرتون زندگی کنین اگه خلاف این بود اینجا اظهار علاقه به همسرتون نمی کردین
من می دونم که دادو بی داد کردنو اعصاب خورد کردن و فحش دادن آدمو خسته می کنه ولی شما نباید دست رو همسرتون بلند کنین
اینجوری تمام کارهای زشت ایشون مهو می شه و فقط دست بلند کردن شما نمایان می شه
اول از خودتون شروع کنین آروم باشین عصبانی نشین بهانه دستش ندین نزارین عاملی برای دادو هوار داشته باشه
خانوما مثل آقایون تشنه ی محبتن شاید شما مثل اوایل ازدواج هوای خانومتونو ندارین شاید بهش بی توجه شدین شاید می خواد با این کارش جلبه توجه کنه
ببینید من بازم می گم اصلا رفتار خانومتونو تصدیق نمی کنم ولی شما برای رام کردن ایشون نیاز به یکمی سیاست دارین
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
دلیل این رفتارهایی که خانومتون نشون می ده اینه که تعادل روحیشو از دست داده آرامش نداره ببینید چی داره این آرامشو ازش می گیره
شاید بچه ها اذیتش می کنن شاید از کارهای عادی خونه خسته شده
برادره گرامی سعی کنین تو خلوتتون برای چند لحظه هم که شده بشین همون عاشق دوران نامزدی اصلا تا حالا شده دوست داشتنتونو به زبون بیارین
اینکه شما تو دلتون همسرتونو دوست داشته باشین کافی نیست خانوما گاهی احتیاج دارن کلمات رو بشنون
حیف نیست 10 سال زندگی از بین بره وقتی با کمی گذشت درست می شه کاش می شد با خانومتون هم حرف زد
درسته که اشتباهات خانومتون خیلی زیاد بوده بد نیست کمی واسه زندگیه 10 سالتون تلاش کنین
حالا که اون تلاش نمی کنه شما پیش قدم بشین
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
سلام آقا مصطفي. دوستان راهنمايي هاي خوبي كردند. اما من فكر مي كنم يه كمي يه طرفه به قاضي رفتيد. شما شغلتان و درآمدتان خوب هست. خداي نكرده معتاد به چيزي نيستيد؟ اينها فقط در حد يك سواله. برداشت بدي نكنيد. آخه يه خانم از زندگي چي مي خواد؟ بايد ريشه شو پيدا كني. هر چند اون زياده روي كرده اما شما هم فكر مي كنم بي تقصير نيستي. بايد يه راه حل اساسي براش پيدا كني. اگه زندگيت از همه چي راحته. پس موضوع شايد سر اخلاق شما باشه كه شايد گاهي وقتا خيلي خودتون رو ضعيف نشون داديد و ايشون هم از آدمهاي ضعيف بدشون مي ياد. لطفاً بيشتر راهنماييمون كنيد. ممنونم.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
از راهنمایی های همتون صمیمانه متشکرم.
حرف دل جان حتما من در این زندگی مقصرم و شاید عدم مدیریت صحیح من بازی رو به اینجا کشونده. به فاطمه خانم علی محمدی هم می گم رو چشمام سعی می کنم گذشت بیشتری از خودم نشون بدم. تابحال تلاش کردم زندگیمون رو به هر قیمت ممکن حفظ کنم اما الان دیگه فکر نمی کنم به هر قیمتی این کار رو بکنم. در ضمن فکر کنم کار ما از مشاوره هم گذشته اما حتما پیش مشاور هم خواهیم رفت البته بعد از اینکه دادخواست طلاق دستش برسه. و تو ای حرف دل من معتاد نیستم بخدا... و حتی سیگاری هم نیستم
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
جناب مصطفی عزیز، همیشه باید تعادل رو حفظ کنید، زندگی شما از حالت تعادل خارج شده، اینطور که شما توصیف کردید بیشتر شبیه میدان رزم شده! همیشه احترام باید دو طرفه باشه، قرار نیست کسی قربانی بشه.
شما خودتون رو بی تقصیر نمی بینین و همین امر باعث میشه که نظریه یک طرفه به قاضی رفتن تا حدودی منتفی بشه، باید این حس در وجود همسرتون هم به وجود بیاد، تا کسی قبول نکنه که اشتباه کرده سعی نمیکنه خودش رو اصلاح کنه و متاسفانه وقتی گذشت یک طرفه باشه طرف مقابل سوء استفاده می کنه، بهتره بعد از درخواست طلاق، منطقی با همسرتون صحبت کنید، مثل اینکه میخواین از اول در مورد زندگی با ایشون تصمیم بگیرید، تمام حرفهاتون رو بزنید و البته مواظب باشید از آن طرف بام نیفتید! یعنی مواظب حفظ تعادل در زندگی باشید. امیدوارم همسرتون هم پی به اشتباهاتش ببره و ایشون هم در حفظ این تعادل به شما کمک کنه، سعی کنید اگه تصمیم گرفتید با هم زندگی کنید، این تصمیم فقط به خاطر وجود فرزندانتون نباشه، بلکه بیشتر به خاطر حضورتون در کنار هم باشه.
:72:
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانه
شايد خيلي ها در اين جور مواقع پيشنهاد كنن كه بريد پيش مشاور البته نه اينكه راه بدي باشد اما قبل از آن بايد بدانيد كه اگر واقعا هر دوي شما قصد سازش و ساختن زندگي را نداشته باشيد مشاور و اين حرفها به هيچ دردي نمي خوره و اگر با شما پيش مشاور هم بيايد اگر نيت قلبي اش نباشد موثر نخواهد بود و فايده اي نخواهد داشت
پس بايد به دنبال راه ديگري بگرديم.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
شاد عزیز مرا امیدوار کردی ممنون از لطفت. تشکر فراوان از دانه.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
نمي تونيد يه جوري قبل از دادگاه و طلاق اين حرفها با خانومتون منطقي صحبت كنيد كه پاتون به دادگاه و اين حرفها نرسه. طوري كه خانومتون هم فكر نكنه شما دوباره از خودتون ضعف نشون داديد. سعي كنيد احترام ها رو برگردونيد به روز اول. كمتر بحث رو به دعوا بكشونيد. از قديم گفتند هر چي احترام بگذاريد احترام مي بينيد. باهاش با احترام صحبت كنيد. همراه با كمي جديت.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
آقا مصطفي
مشكل شما مرگ نيست كه چاره نداشته باشه
فقط كمي شما دو نفر بعضي چيزها رو فراموش كرديد. من مطمئن هستم كه اگر بتوان كمي روي خانم شما كار كرد خانم شما از اين رو به آن رو خواهد شد.
اين مشكل شما مشكل هزاران خانواده ايراني است كه برخي ها مثل شما طلاق را انتخاب مي كنند. برخي به همين منوال ادامه مي دهند ولي برخي ديگر كه گروه كمي هم هستند تلاش مي كنند تا شرايط را آنطوري كه بايد باشد كنند و موفق هم مي شوند
شما هم اگر توانستيد خانمتان را در آن شرايطي كه گفتم قرار دهيد و ذهن او را آماده شنيدن حقايق زندگي كنيد.
يخ ذهن او بايد كم كم آب شود
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
آقا مصطفي در چه حالي هستيد.؟
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
با تشکر از دوستان عزیز دانه و حرف دل
دیروز رفتم بچه ها رو بردم پارک و با خانمم هم صحبت کردم. ازش سوال کردم مرد ایده الش چه جوریه و من بایستی از نظر ایشون چجوری باشم. ایشون معتقده من به بلد نیستم به ایشون محبت کنم، معتقده در مسائل مالی من خسیسم، اینکه تا بهم نگه خانواده رو نمی برم رستوران. بهم یادآوری کرد که همش به حرف پدر و مادرم می کنم. البته این مساله آخر چیزیه که متاسفانه ایشون هر چند به غلط اما بهش شدیدا اعتقاد داره و زمانی قوم و خویشهای ایشون این مساله رو توی بوق و سرنا کرده بودن. من اینجور برداشتهای غلط رو که از ایشون می بینم باور کنید خونم به جوش میاد (حدودا 45 درجه فارنهایت). من خودم رو فرد تحصیل کرده ای می دونم و شخصیت خودم رو فراتر از این میدونم که گوش به فرمان این یکی یا اون یکی باشم از جمله والدینم. خصوصا اینکه پدر و مادر من 800-900 کیلومتر از من دورترند و من خیلی لطف کنم سالی دو یا نهایتا سه بار می رم شهرستان که اونا رو ببینم. و این اتهام سخت سخیفه. متاسفانه همسر من احترام به والدین رو با حرف شنوی از اونها قاطی میکنه و اصلا مشکل من اینه که ایشون قدرت تجزیه و تحلیل بالایی نداره و از طرفی تو این زمینه بدبینه. مثلا یه روز که میام خونه و حال ندارم یا درگیری بینمون درست میشه ایشون میگه: "چیه؟ باز مادرت تو رو پر کرده؟!" ببینید چه تصور باطلی میکنه. این موضوع رو بارها به دوستام و برادرام هم تعمیم داده. اگر امروز رفتم از برادرم (که تازه از من سنش هم کمتره) سربزنم و شب که برگشتم با هم حرفمون شد همین جمله رو تکرار میکنه که "چیه؟ باز برادرت تو رو پر کرده؟!"
من واقعا فکر نمی کنم همسرم بتونه طرز فکر و اخلاقشو عوض کنه. اما از طرف دیگه نمیدونم چجوری این دل لامثب رو راضی به جدایی کنم.
در حال حاضر اگرچه تنها زندگی میکنم و از خانواده بدورم اما تا حدی آرامش دارم. باوجود این به کمک همه شما هم نیازمندم.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
شما چی؟ خودتون در مورد احساستون چیزی نگفتین؟ اینکه چی میخواین و از چی دلگیرین؟ در مورد دادخواست طلاق چیزی نگفتین؟
متاسفانه این قضیه مادرت پرت کرده! در بین خیلی از زوجها وجود داره. آقایون و خانمهایی که فکر می کنن همسرانشون هیچ اختیاری از خودشون ندارن!
آیا واقعا همیشه بعد از دیدار اقوامتون با خانمتون دعواتون میشه؟ شاید همسر شما انقدر روی این قضیه حساس شدن که به طور اتوماتیک این جور مواقع مقدمات یک بحث رو توی ذهنشون می چینن. یک قضیه دیگه هم هست، معمولا افراد به این دلیل که حداقل تا سنین 20 سالگی در کنار پدر و مادرشون زندگی کردن، طبیعتا خلق و خوی اونها رو میگیرن، نظراتشون مثل هم میشه، حتی گاهی مواقع تکیه کلامها و حرکات، برای همین طرف مقابل بدون توجه به اینکه این قضیه در مورد خودش هم صدق می کنه، با دیدن کوچکترین شباهت بین حرکات و رفتار و گفتار همسرش با پدر و مادرش، این فکر رو می کنه که «اینها افکار همسرم نیست، من این رو قبلا از پدر اون هم شنیده بودم پس حتما پدرش بهش گفته که چنین حرفی بزنه» و ... در صورتی که این قضیه یک اتفاق طبیعیه، البته این مشکل در آقایون و خانمها وجود داره و فقط مختص خانمها نیست. یکی دیگه از دلایل هم ممکنه به این علت باشه که در کودکی از زبان پدر یا مادرشون بارها این جمله رو شنیده باشن و براشون اثبات شده باشه که حتما طرف مقابل یک فرد بدون اختیار هست. یکی دیگه از دلایل هم وجود واقعی این مشکل در طرف مقابله، اینکه واقعا اون شخص اختیاری از خودش نداره و تحت تأثیردیگران قرار میگیره .
به هر حال طبق گفته شما، شما فرد مستقلی هستید. به نظر خودتون راهی هست برای اینکه این فکر رو از سر همسرتون خارج کنید؟ کدوم یک از دلایلی که ذکر شد یا دلایل دیگه باعث به وجود اومدن این طرز فکر در همسرتون شده؟
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
آقا مصطفي امكان نداره كه خانمتان را به تالار بياوريد و از او بخواهيد كه تاپيكي باز كند و ما بدانيم كه حرف دلشان چيست و چرا فكر مي كنند كه شما به ايشان محبت نمي كنيد و يا حرف شنوي از خانواده داريد و از خودتان اختياري نداريد.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
آقا مصطفي شما اون روز باز هم دعواتون شد؟ در مورد دادخواست طلاق حرفي به ايشون نزديد؟ آخر سر به چه نتيجه اي رسيديد؟ شما خيلي كلي توضيح داديد. يعني چي كه خانمتون درست بشو نيست؟
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
با تشکر از همه دوستان که صمیمانه من رو از نظراتتون مستفیض می کنید.
اون روز که من ایشون رو زیارت کردم اتفاقا بهش گفتم که به نظر می رسه تنها راه ما جداییه... ببینید متاسفانه ما اصلا زبون هم رو نمی فهمیم. البته به ایشون عرض کردم که از لحاظ احساسی این جدا شدن برای من خیلی سخته اما ایشون هم در وضعیت مناسبی نیست. این بنده خدا نمی دونه داره چکار میکنه و نمی دونه که راه کدومه چاه کدومه. من بهش نگفتم که دادخواست طلاق رو دادم و چند روز دیگه خدمتتون می رسه به این خاطر که اصولا تو این مرحله (یعنی در مرحله دهمین سال کشمکش) ایشون اول بایستی دادخواست طلاق رو تحویل بگیرند و بعد نقشه راه واسشون روشن شه... و هر چه من بهش بگم اقدام حقوقی کردم شاید باورش نشه. از طرفی دیگه من نمیدونم عکس العمل ایشون چی خواهد بود. الان من هفته ای دو سه بار میرم و بچه ها رو میبرم پارک و هر وقت که به خانمم می گم مثلا من امروز نمی رسم بیام بچه ها رو ببرم بیرون شما لطف کن این زحمت رو بکش ایشون محترمانه به بنده میگن که اینا بچه های خودت هستن خودت بیا اونا رو ببر بیرون و ادامه میده که من نوکر بابای تو که نیستم من هزار تا کار دارم... الی آخر. بنایراین ایشون در حالی که اتفاقا بچه ها رو هم دوست داره و بهشون میرسه اما سعی میکنه از اونها هم بعنوان ابزاری جهت اذیت کردن من استفاده کنه بنابراین هیچ بعید نیست که دادخواست طلاق که دستشون برسه بچه ها رو بزاره و بره شهرستان (البته الان این تهدید رو میکنه اما نمیدونم اونو عملی خواهد کرد یا خیر). بارها گفته که وقتی ازت طلاق بگیرم بچه هاتو بهت میدم میرم دنبال زندگیم!
اصولا من و خانمم در مورد هر موضوعی که صحبت کنیم حد اقل به دعوای لفظی میکشه. ای بابا مثلا همین آخرین روزی که ایشون رو زیارت کردم ایشون به بچه ها حرف زشت میزنه (مثل پدر س.گ.) و وقتی بهش میگم استاد این حرف زشته شروع میکنه که تو خودت استاد این نوع حرفایی، تو خودت اینا رو به ما یاد دادی (شما باور نکنید)، خونه شما مرکز این حرفایه،...
و البته سرکار خانم دانه فرمودند که ایشان را به این تالار بیاورم و این امکان پذیر نیست. اولا تو خونه کامپیوتر نداریم (یعنی یکی بود من با خودم آوردم خونه مجردی:D) و دوما ایشون اهل اینترنت بازی و اینترپل بازی نیست. البته من باید تو این زمینه سعیم رو بکنم و ازش چنین چیزی رو بخوام اما در حال حاضر خیلی مایل نیستم افرادی که من رو میشناسن از گفتگو و همدردی بنده تو این تالار مطلع شن و اگر ایشون از چنین چیزی باخبر بشه شاید نه تنها اوضاع بهتر نشه بلکه ایشون این موضوع رو پیرهن عثمان کنه که ای داد و ای بیداد آقا مصطفی مشکلات خانوادگیشو به اینترنت کشونده...
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
دوست عزیز
متاسفانه پرده حیا بین شما دریده و این به آسانی قابل برگشت نیست جز با خواست هر دوی شما
بهتره چند روزی هیچ دیدار یا صحبتی بین شما نباشه و در این مدت حسابی به خود و کارهایتان بیندیشید و راه حل را پیدا کنید ببینید در این مدت دلتنگ میشوید؟
آن موقع باید به فکر راه حل بیفتید ولی جدایی تنها راه حل شما نیست
حتی بهتره تو این مدت بچه ها را پیش خود نگه دارید تا همسرتان در آرامش به آینده بیندیشد
موفق باشید
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
کمی محکمتر باهاش برخورد کنید. جدی و مردونه جلوش وایسین. اینجوری که گفتید شما رو از خونه انداخته بیرون ببخشید باید جزء اون مردهای ترسو باشین. قرار نیست که به ساز اون برقصید.الان سرنوشت دوتا بیگناه در دستای شماست. اگر دیدید کوتاه نمیاد تا چند سال جدا زندگی کنید ولی طلاق نگیرید.ولی پیشنهاد می کنم کمی هیبت مردانگی خودتون را حفظ کنید. نترسید زنها فقط زبونش کار میکنه.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
البته با عذر خواهی از تمام خانمهای گل. من منظورم خانهایی که شبیه خانم آقا مصطفی هستند. نه همشون. جسارت نکرده باشم
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
آقا مصطفي
هر چقدر فكر مي كنم مي بينم كه شما هم مقصر هستيد و يا از همان اول درست رفتار نكرده ايد و يا اينكه الان در اين تالار داريد يك طرفه به قاضي مي رويد.
خانم شما حتما بايد يك مشكلي با شخصيت شما داشته باشد كه به هيچ طريقي درست نمي شود.
مكالمه هاي شما دو نفر ايراد دارد. شما در صحبت كردن با غرور و احساس هم بازي مي كنيد
بهتر بود مدتي جدا زندگي مي كرديد تا هر دو طعم جدايي را بچشيد اما دادخواست طلاق نمي داديد. كلا دادخواست طلاق ورق را بر مي گرداند.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
به نظر من هم يه مدت جدا از هم زندگي كنيد. به خودتون و بچه هاتون فكر كنيد. شما فقط خصوصيات منفي همسرتون رو گفتيد. بالاخره ايشون يه سري خصوصيات مثبت هم دارند. و خود شما هم داراي يه سري خصوصيات هستيد كه همسرتون از اونها به شدت ناراضي است. سعي در رفع اون خصوصياتتون بكنيد. به نظر من يه نوع ترس در وجود شما هست كه نمي ذاره درست و منطقي با خانمتون صحبت كنيد.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
با تشکر فراوان از دوستان عزیز الینا شادزی دانه و حرف دل بخاطر راهنماییهای صمیمانه تان.
من هیچ شک ندارم که خودم در این زندگی مقصر بوده ام و شاید هم مقصر اصلی خود من بوده ام. دوستان عزیزم همسر من خیلی خصوصیات مثبت داره و من منکر اینها نیستم اما اونقدر زندگی واسه من سخت شد که دیگه من نتونستم تو خونه دوام بیارم و بالاخره بعد از 10 سال تصمیم کبرای خودم رو گرفتم. الان هم هر جور به قضیه نگاه میکنم امیدی به شکل گرفتن یک رابطه نرمال و ایجاد فضای آرام برای تربیت فرزندانمون توی این زندگی پیدا نمی کنم. و در حال حاضر تنها مشکل سر راه من همین رابطه عاطفی (هر چند ناسالمی) هست که توی این چند سال بین من و همسرم برقرار بوده و دل کندن از اون برام سخته. بیخود نیست که گفتن طلاق منفورترین حلال است.
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
سلام
آقا مصطفی یه تاپیک ایجاد کردم با نام قبل از طلاق به اين توصيه ها توجه كنيد بخونش شاید به دردت بخوره
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آقا مصطفی
باور کنید خونم به جوش میاد (حدودا 45 درجه فارنهایت).
بابا 45 درجه فارنهايت که زياد نيست!! تازه مي شه 15 درجه سانتيگراد! من فکر کنم منظورت اين بوده که خونت يخ مي زنه . ايشالله که بعد طلاق زندگي هر دوي شما بهتر از ايني بشه که الان هست:72::43:
دوست عزيز من شما معتاد اين رابطه ناسالم عاطفي شديد . نگرش جامعه ما بر طلاق درست نيست. طلاق يک اشتباه رو جبران مي کنه و اصلا هم عوارض اون به اين وحشتناکي که فکر مي کنيد نيست که اگر بود جوامعي در غرب آرامش روحيشون از ما کمتر بود. براتون بهترين زندگي رو درآينده بعد طلاق آرزو مي کنم
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
اقای مصطفی خواهش می کنم طلاق نگیر......جدا زندگی کنید ولی طلاق نگیرید...من با یه پدر بعد طلاق مستقیم در ارتباطم من دارم یک بچه بعد طلاق رو از نزدیک میبینم.از شما این تصمیم بعیده .......من یه غریبم که توی دنیای مجازی با شما افکارمون رو به اشتراک میزاریم ولی اگه لازم بدونید من از شما التماس میکنم طلاق نگیرید
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
سارا خانوم با التماس که نمي شه يه تصميم منطقي رو به تعويق انداخت يا منصرف کرد! البته با توجه به ديدي که شما در مورد زندگي آيندتون داريد و سطح توقعات اندک و قليلتون!!!!؟ خيلي هم بعيد نيست اينطوري بگين
-
RE: لطفا کمکم کنید. دارم از زنم جدا میشم اما جدایی ازاوکه باهاش الفت
آقا مصطفي
مدتي جدايي (نه طلاق!)براي هر دوي شما لازمست