لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
سلام من اولین باری که دارم تو این سایت کار می کنم یه سوال دارم از مشاور سایت ولی نمی دونم کجا باید تایپ کنم در هر صورت اینجا مینویسم لطفاً بهم بگین که اگه باید جای دیگه تایپش کنم مجدد این کار رو بکنم. سوال من اینه زندگیه برادرم داره از هم میپاشه البته از روز اولی که باهم ازدواج کردن خیلی با هم مشکل داشتن حالا هم با وجود داشتن یه دختر 4 ساله این مشکلات داره روز به روز بیشتر میشه درسته که من نگران هر دوشون هستم ونمی خوام ناراحت بشن اما نگرانی بیتر من واسه دخترشونه می خواستم بدونم زندگی با پدر و مادری که تمام شب و روز دارن با هم دعوا میکنن و نمی تونن همدیگه رو تحمل کنن بهتره یا زندگی با یکی از اونها ( بعد از طلاق ) چون این طور که پیش میره فکر نمی کنم اوضاعشون درست بشه و من خیلی واسه اون بچه ناراحتم لطفاً سریع تر جوابمو بدین تا از این نگرانی در بیام آیا طلاق راه حل مناسبی براشون هست در حالی که هر دو شون به این کار راضین و واقعاً زندگیشون غیر قابل تحمل یا باید به خاطر بچه با هم زندگی کنن در ضمن باید بگم هر دو تاشون عصبی هستن و خیای زود کنترلشون رو از دست میدن ممنونم
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
سلام
به تالار همدردی خوش آمدید .
لطفا بفرمایید اختلاف برادرتان با همسرشان بر سر چه چیزی هست ؟
چرا با وجود اختلاف ازدواج کردند ؟
در مورد شرایط زندگی آنها هم توضیح دهید .
آیا تا بحال نزد مشاور رفته اند ؟
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
سلام ممنون که جواب دادید اختلاف آنها از روز اول بر سر بیشتر مسائل مالی بود ما از خانواده ی بزرگی هستیم که در شهر کوچکی زندگی میکنیم و همه خانواده ما را میشناسن البته منظورم از خانواده کل فامیل و در حال حاضر بابای خود من یه بازنشستهی اموزش و پرورش و هر چند ارپی هم از باباش برده ولی در مقایسه با بقیه خونوادش وضعش چندان پولداری نیست در حالی که خونواده ی زن برادرم به اون امید به برادرم دختر دادن و بعد که دیدن نه اوضاع اون طور نیست که فکر میکردن ساز مخالفتشون کوک شد
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
من ادعا نمی کنم که برادرم بی عیب بی عیب ولی اینو خدا شاهد که به عنوان یه پسر سالم و سر به راه و اهل کار و خونواده تو تمام فامیل شهرت داره و 2 تا عیب داره یکی اینکه به اندازه ای که خانومش توقع داره پول نداره و دوم اینکه مثل خیلی از پسرها اهل شوخی زیاد و تو یه کلام با حال بودن نیست بیشتر شنوندست تا گوینده بر عکس دو تا برادر دیگم و همین شده یه معضل انگار خانومش توقع داره شوهرش هم اهل بگو بخند باشه که نیست
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
درضمن پیش مشاور هم رفتن زیاد هم رفتن که هر بار یه راه حلی داده میشد واینها عمل میکردن لی بی فایده بود یه هفتهی پیش که رفته بودن مشاور گفته بود از اینجا که خارج شدین فکر کنین تازه با هم آشنا شدین و سعی کنین اوضاع رو براه شه ولی با گذشت یه هفته دیشب باز درگیری سختی داشتن و برادرم به قصد طلاق اومده خونه ی ما ( خونشون طبقه دوم مادر خانومشه) من نگرانیم واسه دخترشونه نمیدونم باید مثل دفعه های قبل بهش توصیه کنیم به خاطر دخترش برگرده و ادامه بده یا به خاطر خودش که اصلاً و ضع روحی مناسبی نداره تمومش کنه
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
سلام دینا جون
این مسائلی که شما گفتی نمیتونه دلیل از هم پاشیدن بنیان یک خانواده باشه شاید اگر بچه ای وجود نداشت این قضیه خیلی راحت اتفاق می افتاد چون خدایی نکرده خیانت و اعتیاد و ... در کار نیست هیچ محکمه ای این حرف ها را قبول نمیکنه و با وجود بچه معصوم 4 ساله این کار شدنی نیست و برادر و زن برادر شما در وهله اول باید پیش مشاور برن و حتی شاید لازم باشه که مدتی را تحت درمان پزشک باشن .
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
سلام ترگل جان راستش خانوم برادر من به خاطر اینکه مشکل افسردگی شدید داشت خیلی تحت درمان بود حالا هم افسردگی نداره ولی خیلی حساس برادرم هم به خاطر مشکلاتشون خیلی اعصابش به هم ریخت و پیش روانشناس و مشاور رفت اما مشکلاتشون پا بر جاست متاسفانه دلیل اصلی در خواست کمک من بچشونه می خوام بدونم زندگی با این وضع براش بهتره یا زندگی با یکی از اونها بدون اینهمه بحث وجدل
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
ببين عزيزم
قبل از شما مادر و پدر اون چه بايد به فكرش باشند. اونها اگر به جدايي فكر مي كنند آيا واقعا به بچه شان هم فكر مي كنند؟!
زماني كه آرامند و در صلح به سر مي برند با آنها در مورد بچه شان و آينده اش صحبت كنيد.
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
حالا که اونا به فکرش نیستن و هر کدوم فکر می کنن خودشون بهتر می تونن ازش نگه داری کنن یعنی هیچ کس نمی تونه جواب این سوال رو به من بده پس کجا باید بپرسم
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
دوست عزيز مشكلاتي كه شما گفتيد با يه كم تلاش بيشتر و گذشت حل ميشه من واقعاً نميدونم چرا تصميم به جدايي گرفتن. شايد يه مسائل ديگه اي در زندگي شخصيشون و جود داره كه شما از اون بي خبريد . در هر حال بخاطر آينده بچشون بايد كوتاه بيان اگر مشكل واقعاً لاينحله طبيعتاً بچه در آرامش باشه بهتر از اينكه دائم شاهد دعواي پدر و مادرش باشه ولي در هر حال با هر كدومشون هم كه زندگي كنه باز كمبود اون يكي رو حس ميكنه اونجوري هم يه سري مشكلات ديگه هست . بستگي داره بچه توسط چه كسي بزرگ بشه يه مادر قوي كه بتونه با محبت درست و به جا هم نقش پدر رو بازي كنه براش هم مادر يا برعكس .در هر حال بچه ضربه ميخوره و اين ضربه قابل جبران نخواهد بود.
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
سلام دینا جون
اگر برادر و خانم برادرتون این تصمیم را گرفته باشن کسی نمیتونه از تصمیمشون منصرف کنه حتی مشاور چون اگر کسی بخواد کاری را انجام بده انجام میده .
میدونی این بچه 4 ساله که هیچ گناهی نداره تو هر 2 حالت ضربه میخوره چون این بچه هم به پدر نیاز داره هم به مادر وبا نبود هر کدومشون کمبودش را بالاخره احساس میکنه .
عزیزم وقتی که مادر و پدری که این بچه از وجودشونه فکر نمیکنند وگذشت نمیکنند از شما نمیشه توقعی داشت درسته که تحملش واقعا سخته و کسی دیدن این صحنه ها براش خوشایند نیست ولی چاره ای نیست .
امیدوارم که خدا خودش به این بچه 4 ساله رحم کنه .
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
دینا عزیز دوست دارم گوشه ایی از جنجال بعد طلاق به شما بگم که خودم کاملا در ان درگیرم........طرف مقابل من هم یک مرد مطلقه با یک پسر 3ساله است حالا از دلایل طلاق که بگذریم برادر شما میدونه که تا 7سالگی دخترش باید پیش مادرش باشه؟و بعد اون چه برنامه ایی داره؟می خواد یه دخترو از مادرش که حتما در یک مراحلی به راهنمایی های زنانه اون احتیاج داره بگیره؟........اول برادر شما قبول میکنه دخترش پیشه مادرش باشه بعد به رای دادگاه تعداد روزهایی که میتونه با دخترش باشه که باید کلانتری طرفین هر دفعه امضا بدنوما عمری با این ارزش بزرگ شدیم که میگیم طرف ادم خوبیه پاش به کلانتری نرسیده بعد شما هر دفعه دختر 4ساله رو ببرین اونجا؟فردا بره مهد بگن پلیس ماله ادم بداس به ذهن این بچه نمیرسه پس چرا من هر دفعه بابامو میبینم باید از پلیس اجازه بگیریم؟بعد که اون پدر این هارو یهو میبینه و حس میکنه دست میکشه دخترش رو مدت ها حاضر میشه نبینه که اون ارامش داشته باشه.هر بچه ایی که ببینه لباش کبود میشه حالش بد میشه دلش خب بچشو می خواد هرچه قدر ادم بدی باشه باز یه پدره...بعد که دخترش 7ساله شد از پدرش طلبکار میشه این مدت کجا بودی؟معلوم نیست توی این مدت که پدر نبوده چی پشتش به اون دختر گفتن...بعد پدر رو متهم میکنه و قبولش نمیکنه اون پدر خرد میشه....مجبوره از زور و بازو بگذره....بزرگگ که بشه معلوم نیست با ایده های ذهنی پدر باشه یا نه و باز هم اون پدر خرد میشه..در این وسط حتما اون پدر زن هاییی رو میبینه خوشش میاد و حتی ممکنه زندگیشو وقف یک نفر بکنه و حتی خلا نبود خانوادشو پر کنه و در حالت اخر ازدواج کنه که باز هم معلوم نیست پشت صحنه چی تو گوش اون دختر درباره پدرش میخونن...و اون مادر با تمام اینکه محبت وصف نشدنی مادری به دخترش ارزونی میکنه ولی نمیتونه در اخر یه پدر بشه از همه خواسته های زندگیش مجبور میشه بگذره حالا نتیجه دادن این همه گذشت باز شاید و اما داره تازه اون هم یه زنه مگه نیاز نداره؟مگه غریزه نداره؟مگه لذت نزدیکی نچشیده؟مگه نمیشه از مردی خوشش بیاد؟بعد که اون دختر قشنگ بزرگ شد و فرصت فکر کردن پیدا کرد میاد و مادرش رو متهم به این میکنه که تو بخاطر خودخواهیت و خودت این کارو کردی و تمام زحمت های مادر رو زیر سوال میبره بعد که میخواد به پدر رو بیاره نمیشه چون اون توی یه ماجرای دیگه س و در اخر دنبال همه نیازهاش توی افراد متفرقه خواهد گشت که امیدوارم در پناهه خدا باشه....این تصویر هایی بود که یک روانشناس برای من و طرف مقابلم کشید(ما با هم مراجعه کردیم)ما بین راه بودیم و دنده عقب جایز نبود ولی اینو به برادرتون بگید جدا زندگی کردن بهتراز طلاقه....اینطور باز یه حرمت هایی شکسته نمیشه و همیشه یک راه برگشت باقی میمونه و فردا روزی حق انتخاب با فرزند میشه.....فقط خواستم چیزی که درک کرده بودم رو به شما هم بگم
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
سارا جون از حرفات خیلی ممنونم و از حوصلت و توجهت بیشتر ! عزیزم ممتاسفانه و شاید هم خوشبختانه داداش من خیلی بچه دوست در حقیقت به خاطر بچش تا حالا هم دووم آورده و راستش بعد اون دعوای وحشتناکی که باعث شد من این تاپیک رو بنویسم باز هم کوتاه اومد و البته به حالت قهر دارن با هم زندگی میکنن. یه وقتایی تو زندگی آدم کم میاره و من فکر میکنم برادرم تو این حالته. واسه زندگیشون دعا کنین تا یهو مثل معجزه به خاطر اون دختر خوشگلشون همه چی عالی شه!ازت بازم ممنونم