بی حوصلگی و چند سوال راجب به ازدواج

سلام.ترجیح میدادم از روی موضوعات قبلی جوابمو پیدا کنم اما تقریبا تمام موضوعات بی خوصلگی شبیه من بی جواب بودن.من نوعی بیحوصلگی دارم که حتی برای نامزدیی که شاید بزودی در پیش داشته باشم شوق وذوقی ندارم هرچند طرف مقابلم مشکلم نیست.
اما چندسوال دارم درمورد شخصی مدتیه باهاش اشنا شدم
1 در زمانی که با شخصی به منظوراشنایی بیرون میرید وهیچ عنوان و نسبتی بین شما نیست اینکه بفهمید اون اقا با دخترای دیگه ای هم اشناست یا بدتر از اون غیرمستقیم سراغ و خبر ازدختر دیگه ای میگیره چقدر این موضوع اشکال داره؟

2 اینکه پسری همه جا رو بچرخه وبعد برگرده بیاد سراغ شما بده یا بد نیست؟

3 چه طوری بایدبه پسر بفهمونید ازگذشتش یا دخترای دیگه پیش شما نگه وناراحت پیشید

4 پسری که ارتباطاتاش زیاده رو چطور میشه فهمید بعد از ازدواج خیانت میکنه یا نه

لطفا در مورد بی بحوصلگی غیرقابل کنترل من هم اگه نظری دارید بفرمایید

منم درگیر این بی حوصلگی لعنتی هستم، یعنی رسما حوصله هیچیو ندارم، اگه فقط یکم حوصله میکردم، الان واسه خودم کسی بودم، همش تو هر مرحله ای از زندگی که با پسری بودم، یه شوق و ذوق و انگیزه خاصی برای پیشرفت داشتم ولی وقتی کسی تو زندگیم نباشه، هیچ رغبتی ندارم.

در مورد سوالات جواب کلی میدم، اگه همه این سوالات مربوط به یه پسر باشه، ببخشیدا اصلا اینجور پسرا به درد نمیخورن، یعنی نه اینکه از خودم یه چیزی بگما، خودم تجربه این چنینی داشتم، این مدل پسرا سبک زندگیشون همینه و هیچوقت درست نمیشن، همه زندگیشون فقط هست دختر، دختر و دختر
خیانت هم اصلا قابل پیش بینی نیست و نمیشه گفت در چه افرادی بیشتر رخ میده و در چه افرادی کمتر.
یکیو میبینه در گذشته انقد با دخترا بوده و وقتی ازدواج میکنه دیگه حوصله این کارارو نداره و میچسبه به زندگی ولی ممکن هم هست که چون عادت به این روابط داره ، به همون روندش ادامه بده.

یکی هم میبینی در گذشته خودش انقد ساده بود و با هیچ دختری نبود و یهو بعد ازدواج از این رو به اون رو میشه ولی ممکنه همین آدم سفت بچسبه به زندگیش و هیچوقت دنبال خیانت نره.

من هیچ موقع ادبیات وانشا وانتقال مطلبم خوب نبوده فکرمیکنم درست منظورمو نرسوندم .میشه بگین ازحرف من درباره اون اقا چی برداشت کردین تا بگم درسته یا نه؟

جایی خونده بودم وشنیده بودم تا پسر تعهدی نداشته باشه نباید ازش انتظاری داشت .من تا الانکه 27سالمه تاحالا یک پسردرست حسابی بهم نخورده.برای همین گفتم شاید انتظارات من از ادمی که باهام نسیتی نداره اشتباهه وگرنه خودم همیشه فکرم ادمای با ثبات شخصیت بیشتر بود

یه سوال دیگه اینکه من از بین حرفاش احساس کردم شکست عشقی بد داشته. کسی میدونه بودن با اینجور ادما عواقبش چیه؟

درمورد حوصله هم وضعم خیلی بده.چون مثلا من الان حدود یکساله کار نیمه وقت دارم اونو هم فقط بخاطر نیمه وقت بودنش و غیر ثابت بودنشه تحمل کردم وشده چندبار برای مصاحبه کارای دایمی دعوت شدم ولی روزش نرفتم! حتی قبل ترها شده موقع امتحان داشتن از بیحوصلگی قید همه چیوزدم و نخوندم وحوصله نداشته باشم یعنی صفرم

امیدوارم از پست قبلم ناراحت نشده باشی.
والا من به محض اینکه خوندم یادِ دوست پسر سابقم افتادم، دقیقا همین مشخصات رو داشت و من بو برده بودم که شکست عشقی خورده و از من فقط برای آرامش خودش استفاده میکنه، حتی خودشم به زبون آورده بود که باهات آرامش میگیرم و ... و آخر ماجرا هم فهمیدم شکم درست بود و شکست عشقی داشت.
من که دورشو یه خط قرمز کشیدم، اینجور پسرا هیچوقت مرد زندگی نمیشن.
نه تو توقعت بالا نیست.
من خودم در مورد گذشته طرفم خیلی سختگیری نمیکنم ولی اینکه با من باشه و من مدام فکرم درگیر باشه که وای خیانت نکنه، اَه چقد در مورد فلان دختر حرف میزنه، اوووو چرا این همه دخترا رو میشناسه و همه اینو میشناسن، این مدل پسر به درد نمیخوره.

در مورد شکست عشقی هم تجربم اینه اگه شکستش شدید بوده، یا دنبال تو هست برای آرامش موقت و به محض برگشتن دختر قبلی، میره سمتش (اتفاقی که واسه من افتاد)
یا تا آخر عمر هیچوقت نمیتونه تو رو مثل اون دوس داشته باشه.
خیلی وقتا هم دیده شده که طرف قید ازدواج و تعهدش به همسر فعلی رو زده و برگشته به عشق سابقش.

نه چرا ناراحت.ما دوست نبودیم.یکسال پیش اشنا شدیم نخواست اشنایی بیشتری داشته باشیم
یکماه پیش نمیگم خواستگاری اومدن اشنایی.چندباری باهم حرف زدیم
حالا اگه ببینم کیس ذهنی و عملی زیاد داره میزارمش کنار.ازخودم سیرنشدم
مشکل این بیحوصلگی هم هست که حوصله اونو هم زیاد ندارم بشینم مسایلشو تحلیل کنم یاهرچی

موضوع دیگه ای هم هست الان همه یا قبلا عاشق شدن یا شکست خوردن.یه چیزی هست الان دهه هشتادیا دارن عروس میشن

من خودمو مثال میزنم، من 28 سالمه، قاعدتا با یه پسر تو رنج سنی 28 الی 35 ازدواج میکنم و آدم تو این سن قطعا تو گذشته روابطی داشته و این اصلا مساله مهمی نیست.
ولی بعضیا یه شکستای عشقی بدی رو تجربه میکنن، همونطورکه گفتم حتی اگه ازدواج کنه و وسط تعهد باشه و طرف برگرده سمتش، حاضر طلاق بگیره و .....

اینکه تو این یه سال چیکارا کرده خیلی مهمه، اینکه آیا با دختری بود و یا نه و اگه بود سطح رابطش در چه حد بود، خیلییی مهمه.
اینکه شما رو تو آب نمک خوابونده بود یا نه خیلی مهمه (ببخشید مجبور شدم این اصطلاح رو به کار ببرم)

چقد جالب، چقد شبیه همیم، منم حال ندارم بشینم کسیو تحلیل کنم و همش از بی حوصلگی هست. دوس دارم یکی حاضر و آماده بیاد و تمام.
از بس هم تو گذشته وقتمو گذاشتم و طرف تو زرد از آب در اومد، دیگه حوصله این کارارو ندارم ولی دلمم میخواد ازدواج کنم.

ولی با توجه به چیزایی که نوشتی، یه مورد پر دردسر هست، حالا ایشالاه بازم بقیه میان و راهنمایی میکنن

من از اینکه چیزیو رک بهم بگین ناراحت نمیشم

پسر بدی به نظر نمیاد اما اخلاق جذابی نداره

همون پارسال یکی رو که فهمیدم باهاش اشنا بوده رو جلوی خودم دک کرد اون قبل از من بود نمیدونم چرا

یک مورد رو هم که حس کردم سراغشو ازمن میگیره چون تقریبا دوست خودم بود میدونم اگه میخواست میتونست داشته باشه منتهی اولویت بندی خودشو داره و هرکسی تواین الویت بندی باهاش نمیمونه و منفعت خودشو درپیش میگیره

از اینکه توی اب نمک بوده باشم هم خیلی ناراحت نمیشم انتخاب خودم بوده اینکار .اعصاب خوردی این میتونه باشه که هنوز درگیر قبلش باشه واگه درگیر قبلشه چرا دنبال مورد جدیه با خانواده

میشه بگین سطح روابطش توی این سال ازچه جهت مهمه؟ چون میدونم داشته

و چکار کنم حرف بزنه زیاد اهل حرف زدن نیست

با سلام

موضوع بی حوصلگی ،هم می تواند دلیل بالینی داشته باشد هم روحی .

از نظر بالینی نیاز هست یک چکآپ خون بدهید و از نظر کم خونی و وضعیت بعضی هورمونها خود را چک کنید ... همچنین وضعیت ویتامین های گروه .

اگر از این نظر مشکلی وجود نداشته باشد . از نظر روحیه مهمترین عامل که شاید بتوان گفت یک اپیدمی شده و فراوانی بالایی در میان جوانان بخصوص دختران پیدا کرده است .... سبک زندگی از نقطه نظر اینگونه روابط هست .

این روابط دوست پسر دوست دختری که غالباً در آن دختران آسیب روحی و گاه جسمی می ببینند از جمله عوارضش همین است بی حوصلگی ها ... زود عصبی شدن ها .... زود رنجی ها سردر گمی ها ، و .....

از آنجا که در جنس زن عواطف مقدم هست و در مرد میل جنسی .... لذا دختران در این روابط میل به دریافت عواطف بصورت پایدار و خالصانه دارند ( نیاز طبیعی ) که در این روابط محقق نمی شود و اگر هم گاهی توجه عاطفی ببینندسیگنالهای هوشمند روح خانمها خالص نبودن و ناپایداری را حس می کند ...
برای همین همیشه دنبال دریافت کد های اثباتی از طرف مقابل هستند و وقتی نبینند به مرور و ذره ذره و نامحسوس اثرات روحی نامطلوب بجا می گذارد ....

علت اینکه دختران در این ارتباطات دنبال ازدواج هستند حتی آنها که ژست روابط دوستانه اجتماعی به خود می گیرند و لذا اضطراب پنهان از اینکه آخر رابطه به کجا می انجامد در درون آنها پیوسته هست .... و پسران برعکس دختران راه را برای روابط متعدد برای خود باز می بینند و نیاز نمی بینند سرمایه گذاری با ثبات روی رابطه ای خاص داشته باشند و انگیزه تامین نیاز جنسی را همیشه در پس ذهن دارند و خرج عواطف هم عطف به این انگیزه است شکست عشقی هم برایشان ناکامی در این زمینه هست وقتی نسبت به موردی خیلی کشش و انگیزه برایشان بالاست .

پسران با وجود روابط متعدد حتی همزمان ، نیازی به پایداری رابطه با دختری مشخص نمی بینند لذا مثل دختران آسیب نمی بینند .

دختران در این رابطه اضطراب ها و تردیدها و سرخوردگی های عاطفی و برخوردهای نامناسب دریافتی از سوی طرف مقابل و .... از نظر روحی ذره ذره دچار فرسودگی می شوند و یکی از عوارض آن همین بی حوصلگی هاست .

این روابط همچنین آبیاری کردن نیازهای عاطفی و جنسی هست و عدم تامین درست و با ثبات این نیاز ها هم آسیب های روحی و جسمی می زند و موجبات مشکلات روحی از جمله بی حوصلگی ، ضعف پشتکار در برنامه و اهداف ، سرگردانی ، افسردگی در درجات متفاوت ، پرخاش ، گوشه گیری ، بدبینی ، و ...... را فراهم می سازد .

برای همین غالب کارشناسان و متخصصان از اینگونه روابط پرهیز می دهند و ازدواج را تنها بستر مطمئن ارتباط با جنس متفاوت و تامین نیازهای عاطفی و جنسی در کنار هم می دانند .

اینکه یکیو دک کرده رو اصلاااا باور نکن، همش فیلمه، اصلا دارم از رو بدبینی این حرفارو نمیزنم.

نمیخوام تو اعتقادات و طرز فکرت دخالت کنم ولی اینکه تو آب نمک یکی باشی و اون با یکی دیگه عشق و حال کنه رو یکم توش تجدید نظر کن، البته شاید من تو پست قبل منظورمو از آب نمک خوب نرسوندم.

منظورمم از سطح روابط میتونه میزان عمیق شدن احساسش با یه دختر باشه، میتونه روابط جنسی باشه و .....
اصلا همین که با یه دختر روابط احساسی عمیق داشته باشه خیلی مهمه، پسرا تو این مسائل خیلی احساساتی تر از دخترا هستن، دخترا معمولا با اومدن یه فرد جدید، فرد قبلی رو فراموش میکنن ولی تو پسرا من تاحالا ندیدم کسی بگه عشق سابقش رو فراموش کرد.
ممکنه از طرف خانواده تحت فشار باشه برای ازدواج و دنبال یه کِیس هست که ازدواج کنه و تمام و اینجور آدما معمولا به روابطشون دوباره ادامه میدن چون لایف استایلشون هست، ایرادی هم نمیشه گرفت بهشون چون عادت کردن.

ببین به نظرم باید حوصله کنی.
خیلی راحت ازش بپرس این سوالا رو:
این یک سال کجا بودی.
کسی تو زندگیت هست.
چطور شد به فکر ازدواج افتادی.
هدفت از ازدواج چیه.

و سوالای اینجوری که الان حضور ذهن ندارم.
ولی رک بپرس، صحبت زندگی و جوونیت هست، پس نیاز هست رک باشی.

شایدم کار من درست نیست که ایشون رو ندیده و نشناخته دارم مورد قضاوت قرار میدم ولی از همون حرفهای پست اولت اصلا بوی خوبی حس نکردم و تماماً دوس پسر آخرم برام تداعی شد که نمونه کامل یه پسر هرزه و بازیگر (یه مدل شخصیتی) بود.
برو تو اینستاگرام و پیج salamatezanan و دنبال پست "چهار مدل شخصیتی مردان" بگرد، حوصله کن و بیین، خیلی خوبه.

سلام.ممنونم ازجوابتون وازخانم happy

من ادمی نیستم که سالی چندین رابطه دوستی و اشنایی داشته باشم وانتظارداشته باشم شرایط روحی مناسبی داشته باشم

بی حوصلگی درمن قدیمی و مزمنه و تاحدی زیادی به زندگیم ربط داره تا روابط با جنس مخالف.البته کمی بخاطر اونم هست

از طرفی حرفای شما درشرایط این یکماهه من صدق میکنه چون اطلاعات زیادی از شخصیت این ادم نداشتم ودچارحالت های بد روحی هم میشدم باتوجه به تمامی حرفا وبازم تشکراز happy میخوام وقتی پیام داد بهش بگم مشغولیت هایی دارم و ازش زمان بخوام و از یک فرد قابل اعتماد کمک بگیرم تا دربارش بهم اطلاعات بده. چون خودم ادمی نیستم که بتونم انرژیمو برای کسی بزارم وبعد ببینم کارم ازابتدا اشتباه بوده وکلا ازلخاط شخصیتی واخلاقی فرد مطلوب و مناسبم نیست

فکرمیکنم فرشته مهربان هم غیرمستقیم تذکراتی دادن

یک سوال دارم شاید غیرمعقول باشه. بودن با کسیکه سلامت کامل اخلاق نداره چه عواقبی داره؟یه چیزیایی رو خودم میتونم تصور کنم میخوام کاملتربدونم

بازهم ازهردونفر ممنونم

خواهش میکنم.
والا من جواب فرشته مهربان رو نخوندم. حوصلم نکشید!!!! (من بی حوصلگیم ژنتیکی هست)

خیییلللیییی کار درستی میکنی که میخوای از فرد قابل اعتماد کمک بگیری.
والا در مورد سوالت دیگه خیلی بستگی به خودت داره.
مثلا من همینطوریش از یه سری روابط آدمای اطرافم با خبر میشم، خیلی شوکه میشم. چه برسه بخوام باهاشون زندگی کنم.
سلامت اخلاق مهمه، خیلی هم مهمه، انقدر آدمای با اخلاق بودن که بعد از سال ها زندگی سالم، گند زدن رو سلامت اخلاقشون، حالا چه برسه آدم از اولش بدونه که طرف مشکل اخلاقی داره، زندگی خیلی سختی میشه، هیچی هم نمیتونی بگی، چون راحت میگه تو از اولش منو همینجوری دیدی و قبول کردی.
با آدم ناسالم، فقط یکی مثل خودش میتونه زندگی کنه، مثل همین زن و شوهرایی که میبینی تو اینستا هستن و دیگه همه کاری جلو دوربین میکنن.
یکم حوصله کن، بشین رو کاغذ معیاراتو بنویس واسه خودت، توقعاتی که از همسر آیندت قراره داشته باشی. خیلی سختگیرانه نباشه ولی جوری هم نباشه که از مواضع اخلاقی و حد و مرزها و خط قرمزهای خودت مجبور باشی کوتاه بیای و خودت رو لایق یه رابطه و زندگی ارزشمند بدون.

وقتی میدونید طرف روبرو سلامت اخلاقی نداره
اینجا سوال از شماست که چرا میخوایید ادامه بدید بهتره بهش بگید برو دنبال زندگیت ایا خود ازاری دارید؟؟؟

اول اینکه من شناخت کمی دارم ازش.نمیدونم وقتی با بکنفر باشه فکر وذهن و قلبش با ادمای دیگه چطوریه
دوم اینکه فکرمیکنم ازش قبلا خیلی خوشم میومد علاقه ای داشتم بهش
درکل حرف مناسبی نیست ولی همه رو برق میگیره منو .........

فعلا که این چراغ نفتی کار خودشو خوووووووووووووووووببببببب بلد بوده که تو دل خواهر ما چطور بشینه :72:
عزیزم مجبور که نیستی

چی بگم والا.
به نظرم خیلی بی حوصله تر از این حرفا هستی.
یکم تو مواد غذایی که میخوری بررسی کن، اگه سردی‌جات زیاد میخوری، خیلی میتونه بی‌حوصلگی رو تشدید کنه.

بهت حق میدم، یه جورایی خیلی درکت میکنم.
منم همون دوس پسرم که میگم هرزه بود رو خیلی دوس داشتم ، هنوزم دارم، ولی چون میدونم یه دختر اومده تو زندگیش خیلی سعی میکنم از دلم بندازمش بیرون.
انقدر با هم مچ و صمیمی بودیم، تقریبا هر شب خوابشو میبینم.
مطمئنم با اومدن یکی تو زندگیم، اونو خیلی راحت فراموش میکنم و چون الان کسی تو زندگیم نیست، هنوز یکم دلم پیشش مونده.
اینا رو گفتم که بگم وضعیت تو هم طبیعی هست، بالاخره آدم نیاز به کسی داره، از یه جایی به بعد دیگه واقعا دلش میخواد یکیو تو زندگیش داشته باشه.
و حالا که شخص مد نظر تو زندگی آدم نیست، آدم دست به دوست داشتن آدمهایی میزنه که حتی سلامت اخلاقی ندارن.

بلد نیستم مفهوم حرفمو خوب برسونم.
تمرکزت رو بزار فقط روی خودت، نمیدونم شاغلی یا دانشجو یا اهل باشگاه هستی یا نه.
ولی فقط و فقط تمرکزت رو بزار رو خودت و اهداف خودت.
انقدر هم به خودت تلقینِ بد نکن.
تلقین خیلی موثره.
خودتو بالا بگیر.
منم همه موردایی که دو طرفه بهم علاقه داشتیم، آدمایی بودن که همه چیز داشتن ولی اینجور مشکلات دختر باز بودن رو هم داشتن ولی دلیل نمیشه که من این موضوع رو بپذیرم، انقدر منتظر میمونم که بالاخره کسی که در شأن من و خانوادم هست پیدا بشه.
وقتی در اول آشنایی این همه موارد بد و مشکوک وجود داره، بهتره بیخیال بشی ولی واسه راحت بودن وجدانت با همون آدمی که میگفتی مشورت کن و تحقیق کن، شایدم رفتارای اون آقا پسر جوری بوده که کلا برداشت های اشتباه به وجود آورده برات.

من ادم کم حوصله ایم ولی سرگرمی زیاد دارم.این ادم هم شد شد نشد نشد فعلا که بهش گفتم مشغولم و ازاین حرفا.اگه رفت که به سلامت
هیچوقت خیلی دنبال ازدواج نبودم
من اعتقادات زیادی به چرخش گردون و این چیزا داشتم امیدوارم همش به پوچی نرسه