-
تله های زندگی
-
مقدمه ای را از خانم دکتر مونا چراغی از این مبحث آغاز می کنیم :
طرحواره درمانی برای اولین بار توسط جفری یانگ مطرح شد ... روشی پیشنهادی برای درمان مراجعانی بود که با درمانهای کلاسیک شناختی رفتاری ، بهبود چندانی پیدا نمی کردند.
منظور از طرحواره یه سری الگوهای هیجانی شناختی خود آسیب رسان هستن که غالبا در اوایل زندگی شکل می گیرد و خودشون را تا پایان زندگی بر فرد تحمیل می کنن ...
یه جورایی ما را تسخیر خودشون می کنن – یه جورایی ما انگار برده گان این طرحواره ها میشیم که در خدمت طرحواره هامون قرار می گیریم و اونها را تغذیه می کنیم تا آخر عمرمون ... موزی هم هستن به خاطر اینکه خیلی وقت ها رو و نمایان نیستن .
طرحواره ها مثل یه سری کوه های آتشفشانی هستن که دوره ای فعالیت خودشون را شروع می کنن ....
هر چه طرحواره های ما قوی تر باشن و اونها در سالهای اول تری شکل گرفته باشن و بر اساس آسیب های شدیدتری شکل گرفته باشن ، قوی ترن و زود به زود فعالیت خودشون را این کوه های آتشفشان شروع می کنن ....
و هر موقع که فعال میشن مدت زمان طولانی تری را حکمرانی میکنن در زندگی ما و تخریب ها و آسیب های شدیدتری را به ما می زنن .
طرحواره ها صفر و یکی نیستن که بگیم یا من دارم یا ندارم ....
طرحواره ها را ما کماکان خیلی هامون داریم ولی از نظر عمق اونها - شدت اونها و میزان آسیب پذیری و اینکه چند وقت یکبار روشن میشن و چقدر آسیب می زنن با هر بار روشن شدن ، ما با هم فرق می کنیم .
پس طرحواره ها در یک طیف هستن ، صفر و یکی نیستن .
در جلسات زیر این مقدمات و آشنایی اولیه با طرحواره ها :
طرحواره درمانی قسمت اول
طرحواره درمانی قسمت دوم
طرحواره درمانی قسمت سوم
طرحواره درمانی قسمت چهارم
-
-
-
-
-
-
-
-
-
9) طرحواره شکست
طرحواره شکست
طرحواره شکست 2
طرحواره شکست 3
طرحواره شکست 4
*یه مطلب کوچک باقی مانده از مبحث پست قبل (طرحواره گرفتار ) در ویدیو اول این طرحواره (طرحواره شکست) ،، بحث میشه .*
............................................
تحقیق و بررسی بیشتر :
نشانه های تله شکست
ریشه های تله شکست
تله شکست و سبک های مقابله ای
-
-
11) طرحواره خویشتن داری ( خود کنترلی و خود انضباطی ناکافی )
طرحواره خویشتن داری
طرحواره خویشتن داری 2
طرحواره خویشتن داری 3
-
12) طرحواره اطاعت
طرحواره اطاعت
طرحواره اطاعت 2
طرحواره اطاعت 3
طرحواره اطاعت 4
طرحواره اطاعت 5
*یه مطلب کوچک باقی مانده از مبحث پست قبل (طرحواره خویشتن دار ) در ویدیو اول این طرحواره در این پست (طرحواره اطاعت ) ،، بحث میشه .*
-
13) طرحواره ایثار
طرحواره ایثار
طرحواره ایثار 2
طرحواره ایثار 3
طرحواره ایثار 4
طرحواره ایثار 5
طرحواره ایثار 6
طرحواره ایثار 7
...............................................
تحقیق و بررسی بیشتر :
نشانه های تله ایثار
ریشه های تله ایثار
تله ایثار و سبک های مقابله ای
**باید بین فداکاری و گذشت و طرحواره ایثار تفاوت قائل شد و نمیتوان هر کسی را که به دیگران خدمت میکند را دچار طرحواره ایثار دانست.
فردی که طرحواره ایثار دارد، در برابر واکنشهای دیگران حساس است و از رفتارهای آنها میرنجد. او از قدر ناشناسی دیگران و عدم احترام و توجه دیگران بهخود در درون خشمگین است. چنین فردی اگرچه در ظاهر نشان میدهد که توقعی از دیگران در برابر فداکاریهای خود ندارد، ولکن در درون بهشدت توقع پاسخ متقابل دارد. او همواره احساس میکند دیگران کمتر از آنچه او برای آنها فداکاری کرده است، به او پاسخ میدهند. چنین فردی برای دیگران فداکاری میکند زیرا از نظر روانی مجبور است و در غیر اینصورت احساس گناه و اضطراب میکند، پس ترجیح میدهد برای دیگران فداکاری کند تا احساس اضطراب و گناه خود را فرو بنشاند.
در مقابل، فردی که طرحواره ایثار ندارد و به دیگران خدمت میکند، در صورت لزوم توان نه گفتن دارد و خود را مجبور به برآوردن خواستههای دیگران نمیبیند. او با انتخاب خود فداکاری میکند و تحت فشار روانی مجبور به دادن پاسخ مثبت به نیازها و خواستههای دیگران نمیباشد. او با سنجش موقعیت، خواسته دیگران را برآورده میکند و یا آن را رد میکند و از رد کردن خواسته دیگران احساس گناه نمیکند.
ویژگیهای فرد مهرطلب با فردی که طرحواره ایثار دارد، بسیار با یکدیگر همپوشانی دارند.
**در حالت کلی اینکه خودش یه نیاز واجب داره ، نیاز غیر واجب دیگران را برطرف کنه .
** فرهنگ شهادت و فداکاری و ایثار ، گذشت و آموزه های دینی این حوزه ، مفهومی زیباست و در اینجا ، منظور از طرحواره ایثار ، ایثار مخرب ....هست .
-
-
-
-
-
مطالب بیشتر در مورد کمال گرایی :
* کمال گرایی فکر و خودخوری هایی ست که شما را وادار می کنه به هدفی برسید که غیر عملی و غیر واقع گرایانه ست ،،
کمال گرایان اعتقاد دارنند همه چیز باید کامل باشد ،،،
اونها اعتقاد دارنند ، همه چیز را کامل می خواهند یا هیچ چیز را نمی خواهند !
کمال گراها اعتقاد دارنند خوب نیستند و می خواهند با هدف های بلند و خاصی ، این را پوشش بدند و این جوری احساس خوب بودن کنند ،،
درحالی که حس خوب داشتن از دنیا و زندگی ،، جنسش یه احساسه ،،،
احساسی که به خود واقعیمون بریم ، خودمون را دوست داشته باشیم ( در هر جایگاهی که هستیم ) و اون را نیازمند هدف خاصی ندونیم .
* کمال در معنا یعنی جویای حقیقت ،یعنی در مسیر خداوند و سیر و سلوک عرفانی ، یعنی رسیدن به قرب الهی ، یعنی هدف غایی انسان و رسیدن به رسالت خویشتن .
ولی کمال گرایی میشه ، همه چیز را در حد کمال خواستن ! ،،که ما کامل گرایی هم تعبیر می کنیم .
شخصیت کامل گرا هیچ وقت از خودشون راضی نیستند و همیشه استانداردهای غیر عقلانی و توقعات بالایی از خودشون انتظار دارند که به صورت وسواسی پیگیری میکنند ،
این ویژگی باعث میشه افراد ، معمولا انعطاف پایینی داشته باشند در روند زندگی ....
*متأسفانه واقعیت این است که کمالگرایی ناشی از احساس کمبود و بیتوجهی به خود است،
قبول نمیکنیم که همین طور که هستیم، خوبیم و ناچاریم که نقصهایمان را با کسب عنوانی بینقص مثل «آقا یا خانم همه چیز تمام» جبران کنیم .
کمالگرایی به معنی انتخاب نادرست و عبور از خط قرمزها نیست !
کمال گرایی یعنی هدف ها و سخت گیری های غیر معقولانه که از توانایی فرد خارجه و تا طرف به اون هدف کامل نرسه ، احساس شادی نمی کنه
* با کمالگرایی از بسیاری فرصتها محروم خواهیم شد و کارهایی را که میتوانیم خوب، اما نه ایدهآل انجام بدهیم ، هرگز به انجام نخواهیم رساند.
-پیشرفت باید آهسته و پیوسته باشد و باید یاد بگیریم همیشه در زمان حال شاد باشیم ، و این شادی را وابسته به آینده نکنیم .
روی نقاط مثبت خودمون تمرکز کنیم
باید حقیقت و رسالت خودمون را در دنیا بدونیم ،،رسالت ما این نیست که کارهای عجیب انجام بدیم ، مهم اینکه در زندگی تعادل را رعایت کنیم و همیشه در مسیر رضای خدا باشیم .
*اینکه میخواهیم بهتر بشیم خیلی خوب هست ،از تناسب اندام بگیر تا توسعه های علمی و ...
اما تلاش زیادِ سالم با کمال گرایی متفاوت است،،
تلاش سالم یعنی از خودتان راضی هستید و میدانید که میتوانید بهتر بشوید،،
از طرف دیگر، کمال گرایی از احساسی میآید که میگوید که هیچچیز به اندازه کافی خوب نیست ( همه چیز را به اندازه کمال می خواهد و تعادل و انعطافی ندارد )
کمالگراها فکر میکنند اگر به استاندارد x یا y برسند، آخرش میتوانند حس خوبی به خودشان داشته باشند ،ولی در تلاش سالم شما از همان ابتدا حس خوبی به خودتان دارید و هر میزان پیشرفت برا شما خوشایند هست ،،،به بیان دیگر، تلاش سالم یعنی برای خودتان ارزش قائل شوید و سعی کنید از همه پتانسیلهایتان استفاده کنید،،،
کمال گرایی یعنی به خودتان بگویید که برای به اندازه کافی خوب بودن ، باید به چیز خاصی برسید .
** حضرت علی (ع ) جمله ی زیبایی دارد :
هرگاه آنچه را خواستی نشد، آنچه را شد، بخواه.
هرگاه آنچه را خواستی نشد، آنچه را هست، سخت مگیر.
اگر آنچه را خواستی نشد، اهمیت نده که چگونه هستی.
http://www.hamdardi.net/imgup/597835f3d399392f54.png
-
در ادامه بحث کمال گرایی :
افراد بهتره در هر کاری " ضروریها " و " غیر ضروریها " را مشخص کنند
با سئوال کردن از خود می تونیم بررسی را شروع کنیم ،،
سوالهایی که لازم است بپرسید اینها هستند:
ویژگیهای «ضروری» کدامهاست؟
ویژگیهای « غیر ضروری» چطور؟
کمال گراها دوست دارند "غیرضروریها" را در همه کارهایشان وارد کنند، در حالی که اکثر مواقع "ضروریها" کافی هستند.
فقط غیر ضروری ها را زمانی در کارتان وارد کنید که ، ارزش وقت گذاشتن داشته باشند + وقت و منابع لازم برای دستیابی به آنها را در اختیار داشته باشید .
فرض کنید دنبال خانه میگردید،، اولین کاری که باید بکنید این است که ویژگیهای «ضروری» را تعیین کنید. مثلا بگویید:
- دو اتاق خواب
- سرویس بهداشتی
- آشپزخانه
- محله ی آرام
- ناحیه مناسب از نظر مدرسه
حالا ویژگی های غیر ضروری را بیان کنید ، مثلا :
این فقط یه مثال بود ، که قضیه بهتر روشن بشه :)
در همه کارها بخصوص تحصیل - ازدواج - سرمایه گذاری و ...می تونیم از این سیستم استفاده کنیم
اول ضروری ها را مشخص کنید ،،،،، سپس غیر ضروری ها ( اگه منایع +شرایط + وقت اجازه داد )
** در هر حوزه ای ، افراد برا اینکه با " ضروری ها و غیر ضروری ها " آشنا بشند ، بهتره از مشاوران آن حوزه مشورت بگیرنند ،،
مشورت از متخصصین باعث میشه به خودشناسی خودمون کمک کنیم .
** همان طور که گفته شد ، کمال گراها معمولا دوست دارنند ویژگیهای غیر ضروری را در همه کارهایشان لحاظ کنند ،
برا همین با این سخت گیری ها ، از یه کاری که انجامش معمولی هست ، یه کوه بزرگ می سازند ،،کوهی که هیچ وقت رفتن به بالا را ازش آغار نمی کنند...
اونها همه چیز را کامل می خواهند یا هیچ چیز را نمی خواهند .
-
از هر چیزی که کمال گرایی شما را تقویت می کند فاصله بگیرید
دنیای اطراف ما استاندارد بالایی دارد ،، از مجله ها تا انواع رسانه ها ، پر از افرادی ست با چهره ها و زندگی های مختلف ،،
ما تمام زندگی افراد را نمی دانیم ،،ما از دور به آنها نگاه میکنیم ،،
مسئله موقعی پدیدار میشه که ما آدم ها خودمون و اطرافیانمون را مورد مقایسه با دیگران قرار دهیم ،،
این سیستم مقایسه ادامه پیدا می کنه ، تا در مغز ما شبکه ای از نورون های عصبی ایجاد و بیدار بشه ،،
با تشکیل این شبکه عصبی در مغز ، باعث میشه ما به مرور زمان از خودمان و اطرافیانمان راضی نباشیم،،
راضی نمیشیم چون داریم خودمان و عزیزانمون را با ستاره ها و شخصیت هایی که در ذهنمون درست کردیم ! مقایسه می کنیم ،،
این سیستم مقایسه گری منفی ، باعث میشه دیگه آرامشی که از خودمون - همسرمون و یا نزدیکانمون در زندگیمون داشتیم و یا می تونستیم بدست بیاریم ، دیگه نداشته باشیم ،،
طبیعی ست که همسرمون و یا تمام عزیزانمون، نمی تونند با ستاره های مختلفی که فقط از دور آنها را می شناسیم و برا خودمون شرطی کردیم و در ذهن داریم رقابت کنه !
مقایسه را کنار بگذاریم و خودمان باشیم ،،،
ما قرار نیست دیگران باشیم ،،،
از داشته های خود لذت ببریم و لذت را با داشته های دیگران ، که نمی دانیم چقدر واقعی ست ،، مقایسه نکنیم ،،
کمالگرایان همیشه در سیستم مقایسه شناور هستند و برا همین در زندگی آرامش لازم را ندارنند ،،
و متاسفانه اگر به مقایسه ای که دوست دارنند هم برسنند ،،باز این مقایسه جهش دیگری پیدا می کند و قوی تر میشود ( شبکه های عصبی ) و به مرور زمان باز افسرده خواهند بود ،،،
خودشناسی ، خداشناسی و پرورش بُعد معنوی ، کمک بزرگی می کنه که گرفتار مقایسه گری ها نشیم .
................................
انعطاف پذیری یعنی تمرین کنیم کم تر عالی باشیم !
چون کافی بودن می تونه به انداره کامل و عالی بودن حال ما را خوب کنه ،،،
کمال گرا ها دوست دارنند عالی و کامل باشند ،،برا ی همین دچار مشکل میشن ،،،
کافی بودن را تمرین کنیم و نتایج را باز بینی کنیم و تغییرات خودمون را ببینیم .
دکتر شیری .
-
دام کمال طلبی ...این فایل را تماشا بفرمایید .
کمالطلبی
.................................
نگاهی به کمال طلبی منفی و اثرات مخرب آن
کمال طلبی منفی
.................................
تقریبا کسی که کمال طلبی منفی داره آرامش نداره ،،،از زندگیش لذت نمی بره ،،،،
دائم می خواد پیشرفت کنه ( درست و این خیلی خوب ) ولی این موجب میشه همه جا بجنگه ...برای درسش - برای ورزشش - زندگیش ،،حتی برای تفریحش ، چون از تفریحش هم لذت نمی بره ،،،،
کمال طلبی منفی باعث میشه این موضوع جدی بشه چون برد و باخت توش خیلی مهمه و توش نگرانی وجود داره .
من از آدمی حرف می زنم که چهار تا موفقیت خوب هم داره و لذا اصلا گوشش بدهکار نیست ،،چون فکر می کنه موفقیت محصول همین حساسیت هاست ،،،در حالی که اینطور نیست ،،،
اگر معنای زندگی تو یعنی موفقیت تو کسب و کار ، موقعیت ، پول ،، تو مبتلا شدی به کمال طلبی منفی .
آیا شما نیز گرفتار کمال طلبی هستید؟
" دکتر شیری "
.................................
همه کامل نیستند ،،همه اون جور که فکر می کنی نیستن،،
ماها یه مدلی میشیم بچه ها ، که نسبت به خودممون بسیار بی رحم و همزمان نسبت به دیگران بسیار خوشبین میشیم که میگیم بقیه چقدر خوبن و ما چقدر افتضاحیم .
این یه خطای شناختیه .
امکان داره روان آدم ، آدم را گول بزنه ،،، مرغ همسایه غاز نیست ..خودمون هم بد نیستیم ،،، ما خودمون هم از خیلی ها جلوتریم .
"دکتر شیری "
-
معمولی باشیم ،،،
معمولی بودن در زندگی، میتواند سخت ترین وضعیت ممکن باشد.
مثلا؛ شاگرد معمولی بودن، قیافه معمولی داشتن، دونده معمولی بودن، نقاش معمولی بودن، دانشجوی معمولی بودن، نویسنده معمولی بودن، معمولی ساز زدن، معمولی مهمانی دادن، فرزند معمولی داشتن…
منظورم از “معمولی” همان است که عالی و ایده آل و منحصر به فرد و کمیاب و در پشت ابرها نیست، بلکه همین جا، روی زمین، کنار ما، فراوان و بسیار هست.
فرهنگ ایده آل گرایی تیغ دولبه ای است که هم انگیزه ایست مثبت برای پیشرفت و هم می تواند شوق و ذوق فراوان آدمهای معمولی را شهید کند.
من مثلا بعد از سالها با علاقه نقاشی کشیدن، روزی که فهمیدم در نقاشی خیلی معمولی ام برای همیشه نقاشی را کنار گذاشتم.
این کنار کشیدن زمانی بود که همکلاسی دبیرستانم، در عرض دو دقیقه با مداد بی جانش، چهره معلم مان را کوبید…کنار طرحی که من بیست دقیقه طول کشیده بود تا دزدکی در حاشیه جزوه از او بکشم.
حقیقت این است که دوستم در نقاشی یک نابغه بود و تمرین و پیگیری من خیلی با نبوغ او فاصله داشت و من لذت نقاشی کشیدن را از خودم گرفتم تا خفت معمولی بودن را تحمل نکنم.
آن روزها آنقدر ضعیف بودم که با شاخص های “ترین” زندگی کرده و خود را مقایسه می کردم. و این " ترین بودن " آدم را ضعیف و شکننده می کند.
شاید همه آدم ها اینطور نباشند. من اما، همیشه در درونم یک سوپر انسان داشته ام که می خواست اگر دست به گچ بزند، آن گچ حتماً بایستی طلا شود.
یک توانای مطلق که در هیچ کاری حق معمولی بودن را ندارد ،،،اما امروز فهمیده ام که معمولی بودن شجاعت می خواهد.
آدم اگر یاد بگیرد معمولی باشد نه نقاشی را میگذارد کنار، نه دماغش اگر معمولی است را عمل می کند، نه غصه می خورد که ماشینش معمولی است، نه حق غذا خوردن در یک سری از رستوران های معمولی را از خودش میگیرد، نه حق لبخند زدن به یک سری آدم ها را، نه حق پوشیدن یک سری لباس ها را.
حقیقت این است که “ترین” ها همیشه در هراس زندگی می کنند. هراس هبوط (سقوط) در لایه آدم های “معمولی”. و این هراس می تواند حتی لذت زندگی، نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن، خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از دماغشان دربیاورد.
تصمیم گرفته ام خودِ معمولی ام را پرورش دهم. نمی خواهم دیگر آدم ها مرا فقط با “ترین”هایم به رسمیت بشناسند.
از حالا خودِ معمولیم را به معرض نمایش می گذارم و به خود معمولیم عشق می ورزم ...
منبع :
https://tavangary.com/blog/tag/%da%a...7%db%8c%db%8c/
-
-
18) طرحواره تنبیه
طرحواره تنبیه
طرحواره تنبیه 2
طرحواره تنبیه 3
طرحواره تنبیه 4
طرحواره تنبیه 5
...........................
18 طرحواره را بررسی کردیم ،،
تفاوت در داشتن و نداشتن طرحواره ها نیست ،،،
تفاوت در نحوی مقابله با این طرحواره ها هست .
یعنی اینکه تسلیم طرحواره ها نشیم ، ازش فرار نکنیم ،،، سعی کنیم باهاش منطقی عمل کنیم ، تربیتش کنیم .
http://www.hamdardi.net/imgup/15010/...89ec7038e1.jpg
-
ما بنابر دلایلی در سال های اولیه کودکیمون ،، به دلیل آسیب هایی که شاید دنیای نسبی ما به ما آورده و یا یک بخشیش هم ، به آسیپ پذیری شخص خودمان مربوط بوده باشه ،،ممکنه بخش کودک درونی ما یه آسیب پذیری هایی داشته و یا بهش خورده ،،،بخش مهم طرحواره درمانی ، اینکه یاد بگیریم این کودک آسیب دیده را ببینیمش ،، اون کودک را به آغوش بکشیم ،،و از نو این کودک را بازسازیش کنیم .
تغییر و تحول فردی
تکنیک ها
-
شاید یه سئوال پیش بیاید و اون اینکه : " آیا امکان داره بعضی از این طرحواره ها را با هم داشته باشم ؟ "
پرفسور یانگ ، یه موضوع دیگه ای را وارد این نظریه کرد ( نظریه طرحواره ها ) ،،به نام ذهنیت های طرحواره ای ( حالت های شخصیتی )
ما امکان داره بنابر تجربه رشدی و اون نیازهای اصلی که در دوران کودکی به درستی ارضاء نشده ، ممکنه مستعد چند طرحواره باشیم ،،،
ممکنه خیلی وقتها طرحواره های ما روشن و فعال نباشند ،،
ممکنه خیلی وقتها طرحواره های ما در یه طیفی باشند با نوع های مختلف ( شدت متوسط - کم - زیاد )
گاهی ممکنه با یک سری اتفاق های محیطی این طرحواره ها روشن بشن و همیشه همراه ما نباشن .
چیزی که هر لحظه روشنه و با ما هست ،ذهنیت های طرحواره ای ست ( حالات طرحواره ای )
این خیلی شبیه به تحلیل رفتار متقابل ( Transactional Analysis (TA هم هست ،،،
پرفسور یانگ ذهنیت ها را به چهار قسمت تقسیم می کنند :
-کودک
-والد
-بزرگسال سالم ، بالغ
-ذهنیت مقابله ای
در ادامه بررسی می کنیم :
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 1
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 2
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 3
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 4
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 5
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 6
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 7
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 8
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 9
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 10
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 11
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 12
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 13
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 14
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 15
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 16
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 17
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 18
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 19
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 20
شناخت ذهنیت های طرحواره قسمت 21
..................................
پی نوشت :
مرور و جمع بندی ذهنیت طرحواره ای
-
-
-
نگاه طرحواره درمانی به اختلال دو قطبی :
طرحوارهدرمانی | اختلال دوقطبی ؟
..............................................
نگاه طرحواره درمانی به تاثیر تربیت غلط بر آینده فرزند :
طرحوارهدرمانی | تاثیر تربیت غلط بر آیندهی فرزند
..............................................
نگاه طرحواره درمانی - شوهر بد اخلاق :
طرحوارهدرمانی | شوهر بداخلاق
..............................................
نگاه طرحواره درمانی به کنترل خشم :
طرحوارهدرمانی | کنترل خشم
..............................................
نگاه طرحواره درمانی به رابطه طلاق عاطفی با خیانت :
طرحوارهدرمانی | رابطهی طلاق عاطفی با خیانت
http://www.hamdardi.net/imgup/597835f1de61204223.jpg
-
-
-
-
-
-
-
-
-