+سر از کاره چشمات کسی در نیاورد !

درود بر همگان

گاهی اوقات در جمعی ، در مجلسی ، سر کلاس ، تو دانشگاه ، تو خیابون ، تو کوچه ............ با وجود این چند میلیون جمعیت ، یک دفعه که سرتو میاره بالا ...
...
.
.
.
.
میبینه با یه نفر چشم تو چشم شدی !
...
.
.
.
جالب شد نه ؟
.....
حالا چند ثانیه دارید به همدیگه نگاه میکنید .....
.....
از خجالت ، خانم نگاهشو از رو صورتت بر می داره و میره ...
....
حالا دیگه ...... سر هر دوتان داره گیج میره .....
...
.
حالا هی میری ... هی اون میاد ... هی اون میری .. تو میای ....
...
انگاری دارید دنبال هم میگردید ....
.
.
.
وقتی دوبار دیدیش ..... این بار نگاتون عوض میشه .....
....
آره .. داره باهات حرف میزنه اما نه ......
.....
...........
دیگه ......
.---------------------

فکر میکنم تونسته باشم منظورم رو برسونم .....
....
فقط سوالم اینه که این همه آدم.... چرا یک دفعه فقط این دو نفر به هم نگاه میکنن ؟
......
تا به حال فکر کردید که چرا اینطوری میشود ؟
شبی پر از علامت سوال را طی کردم ...... و به دنبال جواب می گردم !
به قول دوستان همدردی .. کمک .... فوری :D

لرد حامد عزیز
میدونی که ما تحت تاثیر نیروی درونمون هسنیم و امواجی وجود دارن که ما رو هدایت میکنند من فکر میکنم مسبب اصلیش همین امواج باشه

نیروهای درونمان که تا چند لحظه پیش نمی دانست که چه کسی را خواهد دید !

این نیروی عجیب کمی مرموز است !

البته در بعضی مواقع هم بسیار زودگذر است !

اما ....

نميدونم شايد حرفم احمقانه به نظر بياد اما به اين ميگن:قسمت.

حامد جان تا به حال برای بنده رخ نداده است و اگر داده سالها پیش بوده که نشانی از آن را در حافظه ام نمی یابم . . . .به هر حال بنده بنابر تفکر منطقیم این را بر حسب تصادف می گذارم و البته به دلیل کشش جنسی پیامدهایی نیز دارد که شاید دلبستگی و شاید و شاید و هزار بار هم شاید عاشقی باشد.
ولی نمی پندارم در زندگی هر جوانی این اتفاق یک بار افتاده باشد . . .بویژه جوانان میان 18 تا 35 سال زمان حاضر؛زیاد ماجرا را احساسی نکنید،زیرا بسیار بوده که سوءتعبیری پیش نبوده است..
اگر شرایط آماده نیست،بنده به شخصه از ادامه آن نگاه و پیامدهایش می پرهیزم،به شدت،دیگران چنین کنند بهتر است زیرا وقت و عمر و پول و احساس آدم بسیار امکان دارد که هدر رود.

با نگاهت ای دلم کاری دادی به دست ما چشم من خوب می پیچونی این دل سرمست ما :72:

درود بر شما ای گرد آفرید عزیز
شما نوشته ای :
این را بر حسب تصادف می گذارم و البته به دلیل کشش جنسی پیامدهایی نیز دارد که شاید دلبستگی و شاید و شاید و هزار بار هم شاید عاشقی باشد.

حال من می گویم :
درست است و من این را 100 درصد می پذیرم . با وجود این همه انسان چرا این دو تن ؟ پس نمی توان نظریه جز تصادف را بر گزید !

اما جالب تر هم هست ... چون وقتی این دو تن نگاه میکنن انگار دیگر دنیا در این دو تن خلاصه می شود ....
.....

سلام لرد حامد جان. آره این تجربه خوبیه. اما من تا بحال این تجربه را به آن صورتی که شما گفتید نداشتم و امیدوارم که دیگر هم نداشته باشم اخه اگه بدونی این نگاها............... ولش . خلاصه نمی خوام این جور نگاهو تجربه کنم.

نخیر حامد جان،اگر انسان جوان تر باشد،شاید اولین گره خوردن نگاه ها باشد،اما در آینده باز هم این گره خوردگی و قفل شدن اتفاق خواهد افتاد . . .زیاد جدی نگیرند بهتر است،احساسی نشوند بسیار بهتر . . .آیا اخیراً فیلمی یا کتابی رمانتیک خواهنده اند؟آنها را را می گویم،ازشان بپرسید . . . .می دانم خیلی خوب می شناسیدشان! . . .آیا نیازی دارند و رازی . . .آیا یکی از آنها امر بر او مشتبه شده؟ . . .پیله است؟ . . .

گاهي اوقات مي بيني كه مدتها و ساعتها وقتت رو با جنس مخالف مي گذروني ولي هيچ كشش و تمايلي به طرف پيدا نمي كني ولي گاهي فقط به اندازه يك تلفن كوتاه يا يك رابطه مشتري و فروشنده و يا خيلي كوتاه تر از آن با يك نفر هم صحبت مي شوي ولي انگار كه سالهاست آن شخص را مي شناسي. شايد اين برگردد به دنياي دروني دو نفر. شايد دو نفر از نظر روحيات به هم نزديك باشند و همين مسئله آنها را به سمت هم جذب كند. چرا كه از نگاه يك نفر مي تواني به احساسات و عواطف و دنياي درون آنها پي برد و شايد دو نفر در آن لحظه مي توانند اين نزديكي روحيه را با هم حس كنند البته گاهي اين حسها دروغ هم مي گويند و ضريب خطاي بالايي هم دارد.

درست .

طی ساعات متوالی ، زیاد بهشان گفته ام و صحبت کردم ...

اما خیر نه فیلم عاشقانه دیده و از دیدن لحظه معاشقه دو معشوق به تنگ آمده است .

از اذیت شدن دخترکی معصوم که با نگاهش هزاران کلمات را می خواهد بیان کند اما پسرک هیچ راه نفوذی به این دژ محکم را ( به لطف پروردگار ) نمی دهد .

پیله بودن را نمی توان انکار کرد و گاهی این موضوع احساس می شود که به دلیل این محکم بودن احتمال خوردن لنگه کفش بر سر مبارک می رود !

اما این موضوع پیش کشیده می شود که این نگاه ها تا کی می تواند ادامه داشته باشد ... ؟

چون شخصی دیگر را می شناسم که با این نگاه ها سال هاست که در حال زندگیست .
حال نمی خواهم این شخصی که هم شما (گردآفرید جان شما را می گویم ) و من می شناسمش به این منوال زندگی خود را بگذراند .
و به خاطر آن طفل معصوم (دخترک) ، افکاری پر از علامت سوال داشته باشد !

سلام دوست عزیز

با نظر الینا جان موافقم.این مسئله به انرژی افراد بر می گرده!

چنانچه شما و فرد دیگری "احساسات و عواطف مشابهی در خود داشته باشید با یکدیگر رزنانس خواهید کرد."
رزنانس به" ارتعاشات پر انرژی تولید شده میان شما" اطلاق می شه.
پس" با کسانی رزنانس جسمانی می کنید که انرژی ارتعاشی آن ها مشابه انرژی ارتعاشی شماست."
"ولی این مسئله لزوما به این معنا نیست که با هم تفاهم دارید و همسران خوبی خواهید شد."*

*آیا توآن گمشده ام هستی؟ ، باربارا دی آنجلیس ، ترجمه هادی ابراهیمی ، انتشارات نسل نو اندیش ، ص 412-408

ببخشید آقا حامد من همون کوچه بازاری بنویسم راحت ترم پس شروع میکنم .یه وقتایی یه چیزایی توی وجودت نیست میخوای اونارو توی وجود کسی دیگه پیدا کنی تو همین گیر وداره که یه هو چشمات به یه جفت چشم گره میخوره انگار اونم داره دنبال چیزی میگرده شاید اونم داشته دنبال تو میگشته پس دیگه بادا بادا مبارک بادا این خودشه همونی که من میخواستم .یک سال بعد .شما اصلا همو درک نمیکنید اصلا اشتباه کردید که با هم ازدواج کردید باهم تفاهم ندارید و...............................پس به این چیزا خیلی توجه نشه بهتره این میل روخدا تو وجود ما گذاشته که بهم کشش داشته باشیم و زن ومرد در کنار هم بتونن زندگی کنن .فقط این روزا بیشتر به این چشما توجه میشه شاید آدما تنهاتر شدن چون از خدا دورتر شدن .

با درود و احترام فراوان :72::72:

راستش واسه من قابل هضم نيست اين كه با يه نگاه به كسي علاقمند شد . ميشه طي يك جلسه جذب رفتار و اخلاق يك نفر شد ولي نگاه ...؟
به نظر من اين يك اتفاقه و فكر نمي كنم مصلحت خاصي درش وجود داشته باشه و نبايد بهش بها داد .
ممكنه اصلاً يك نفر چشاي خوشگلي داشته باشه يا نگاه گيرايي و با اون چشم تو چشم شيم اين دليل بر اتفاق خاصي نيست شايد هزاران نفر ديگه هم نگاه ايشون واسشون جذاب باشه .
به نظر من نگاه واسه كساني معنا پيدا مي كنه كه نسبت به هم شناخت دارن .

همون بهتر سر به زیر راه بریم که یه موقع چشمامون چشمایی رو نبینه که بعد یه عمر خودمونو نفرین کنیم که ای کاش چشمام کور شده بودو با تو چشم تو چشم نمیشدم