+10 دقیقه دوستش داشتم 10دقیقه بعد دوستش نداشتم(خدا کمکم کن)

:16:سلام
همیشه سر نمازام از خدا می خواستم یک همسر با ایمان مهربون و تحصیلکرده نصیبم بشه و چه بسا 2ماه پیش چنین کسی به خواستگاری من اومد و من هم که دیدم اون دقیقا تمام معیارهای من رو داراست جواب مثبت دادم و این رو هم بگم که حتی نذر کردم که این وصلت جور بشه چون پسر خوب و قابل اعتمادی بود به هر حال وصلت جور شو و ما دقیقا 2 ماه پیش عقد کردیم از همون لحظه اول قد من نسبت به همسرم سرد شدم دوست نداشتم باهاش باشم همش تو خودم گریه میکردم 1ماهه اول همش کارم این بود همش از خدا می خواستم یه ذره مهرش بره تو دلم .1ماهه بعد احساسم نسبت بهش بهتر شد اما یه جوری بودم 10 دقیقه دوستش داشتم 10دقیقه بعد دوستش نداشتم نمیدونم چرا اینطوری شدم با خودم میگم اگه ازدواج اینه پس کاش ازدواج نمیکردم اخه من همیشه دوست داشتم عاشق طرف باشم یا نه دوستش داشته باشم و بع ازدواج کنم ولی قسمت من یه چیزه دیگه بود چه کار کنم که بهش علاقه مند شم کمکم کنید خواهش میکنم حتی میترسم کنارش بخوابم یا اصلا دوست ندارم کمکم کنید

سلام
اول از همه تبریک می گم برای ازدواج خوبت
خانومی عشق و علاقه از برخورد ها و عادت ها و با هم بودن ها بوجود می یاد شما شاید آمادگی ازدواج نداشتی و یهو چشماتو باز کردی دیدی سر سفره ی عقدی
این که اشکالی نداره فقط یکم تمرین می خواد قرار نیست الان نقش یه زن تمام کمالو براش بازی کنی اول سعی کن باهاش دوست بشی بهش اعتماد کنی برا حرفات بهش نزدیک بشی
واسه کارات ازش نظر بخواه سعی کن ملاقات ها تونو بیشتر کنی تو لباس پوشیدن آرایش کردن و ... باهاش مشورت کن
سر یه ساعتهای مشخصی بهش زنگ بزن سعی کن شاد باشی کم کم بهش نزدیک شو که اذیت نشی بعد یه مدت می بینی که به بودنش عادت کردی

اون متوجه احساس شما شده ؟

سلام mush_66 جان
عزيزم ، از چي اون خوشت نمياد ؟
قيافه و ظاهرش رو ميپسندي ؟ باهات رفتار گرمي داره يا خشك و خونسرده ؟ منم فكر ميكنم مثل خانم bloom بهتره كه سعي كني مثل يك دوست باهاش برخورد كني ، فكر كن كه دوستته ، بايد باهاش صميمي و قاطي بشي ...
از گذشته اش بپرس ، از كارش ، از كارهايي كه كرده يا ميخواد بكنه .... از خاطراتش ، از افكارش ....گاهي بهش ابراز علاقه كن و ببين اون چه عكس العملي داره ؟
خيلي از ماها دوست داريم كه با يك مرد خوب و عاقل و تحصيل كرده و سنگين و ...ازدواج كنيم ولي شايد همين خصوصيات اخلاقيشون در اول آشنايي به دلمون نشينه .... چون به نظر من اول بايد عشق بوجود بياد و از همه چيز مطمئن بشم و بعد يه سري چيزها رعايت بشه ....
مثلا به نظر من خيلي خوبه كه پسره خيلي سنگين و آقا باشه ولي اوايل آشنايي نه !! اول بهتره شما رو از عشق خودش مطمئن بكنه و بعد رفتارش سنگين بشه ....شايد زيادي خوب و سر به زير بودن اون اقاست كه شما جذابيتي در اون نميبينين ... شايد فكر ميكنين كه دوستتون نداره ؟؟؟
شما كه الان عقدين ، ولي به نظرم مياد از بيان عشق و علاقه و .... خود داري ميكنين ، درسته ؟
شايد دلتون ميخواد اين ويژگي هاي اخلاقي رو براي ديگرون داشته باشه و براي شما يه جور ديگه باشه ؟
مثلا من دلم ميخواد عرفان با من بگه و بخنده ، شوخي كنه ( در بعضي موارد ) يا .... ولي دلم ميخواد تنها با يك نفر اونطوري باشه و اون هم فقط من باشم ، دلم ميخواد با بقيه سنگين باشه و خيلي متين و آروم ... ولي چه كنم كه با اكثريت همينجوريه و واسه اين از شوخي و ... هاش خوشم نمياد و....
يه جورايي سعي كن شخصيتش رو درك كني .... به نظرم مياد كه تو هنوز نميشناسيش ... درسته ؟
بگو رابطه ات با همسرت چه جوريه ؟ آيا بهت ابراز علاقه ميكنه يا مثل دو تا آدم غريبه ميمونين ، خوب اگه رفتاراتون مثل دو تا آدم غريبه است كه طبيعيه به دلت نشينه
به نظرم بهتره روابطتون رو صميمي تر و گرم تر كنين
اگه بيشتر توضيح بدي شايد بچه هاي با تجربه تر بتونن كمكت كنن
من اون چيزي كه به ذهنم ميومد گفتم
اميدوارم موفق باشي

نه اون به من ابراز علاقه هم می کنه رفتارشم گرمه و خوب قیافشم خوبه و ظاهر خوبی هم داره اشکال از منه که می ترسم تا اخر عمر همینجوری باشم ولی یک چیزی که فهمیدم اینه که موقع عادت ماهانم افسرده میشم و ازش بدم مییاد اما بعد از اون دوره باهاش خوبم شوخی می کنم لپش رو می کشم اما دلم میخواد عاشقش بشم همین

bloom عزیز شما ازدواج کردید؟مطمئنید من بهش عادت می کنم ؟اون لیاقت دوست داشتن رو داره من لیاقت اون رو ندارم یک جرایی بهش حسودیم میشه اون من رو خیلی دوست داره اما من نه به اندازه اون

عزیزم قدر این شوهر خوب رو بدون:46:
سعی کن به خوبیاش فکر کنی/یه وقت کفر نعمت نکنی ها:72:
این ماله پریود که خیلی ها تو این دوره افسرده میشن و طبیعیه:43:

خدایا صد هزار مرتبه شکر راست میگی کاترین این افسردهگی ونفرت ماله دوره ی پریود هست؟ شوهرم همه چیزش خوبه الا یه چیز و اون تن صداش هست که من از صداش خوشم نمیاد با خودم می گم شاید واسم عادی شه چه کار کنم دارم دیوونه میشم ای خدا من نا شکری نمیکنم

تن صدا ؟!!؟!؟!؟
از تن صدای ایشون خوشتون نمیاد ؟!؟؟!!؟!؟!؟
به حق چیزای نشنیده .

به نظر مال پائیزه گه ادم افسروده میشه !!!! سهت نگیرید ، عاشق هستین ، فقط خبر ندارین !!!

نه عزیزم من ازدواج نکردم دلیلشم مفصله ولی در مورد ازدواج خیلی تجربه دارم چون 4 تا 5 ساله با هاش درگیرم ولی عادت کردنو دوست داشتن در مورد همه پیش میاد خانومی ازدواج فقط رابطه رو رسمی می کنه همین هی به خودت نگو نمی شه دوستش ندارم نم خوام اشتباه کردم اینا همه فکرای منفیه بجای اینکه دنبال نقصاش باشی دنباله حسناش باش
شما که نمی خوای ازش جدا بشی؟؟؟ اگه بخوای دوستش داشته باشی باید خودت به خودت کمک کنی

bloom عزیز اره دوست دارم دوستش داشته باشم نمی خوام ازش جدا شم فقط دلم می خواد این مدتی رو که باهاش هستم شاد باشم نه اینکه ناراحت و کسل باشم

یکم تمرین می خواد یکم شیطنت

من فقط یه چیز بگم شده عقده رو دلم:
از دست شما زنا :58::58::58::58::58::58::58::58:

از تن صداش خوشت نمیاد؟
آخه ملت مونث خله چله قاطیه ... شما خودتونم می دونید از مردای بدبخت چی می خواین؟ به جون مادرم قسم اگه خودتونم بدونین!:97:


شرمنده قصد توهین به جنش لطیف و با احساستون رو نداشتم فقط گاهی یاد حرکات و صحبتای فجیعتون میوفتمو دلم می خواد:
:223:
بازم ببخشید نمی دونم از دست این اخلاقاتون خودمو بکشم؟ بخندم؟ گریه کنم؟ واقعا موندم ...

راست میگید mke معلوم نیست ما زنا چی می خوایم ولی از بس داستانای عشقی می خونیم دلمون می خواد زندگی مون هم عشقی باشه

mush_66 این اصلا قشنگ نیست. یک نظرسنجی ساده از آقایون مشخص می کنه چقدر از این رفتار زنان متنفرند وچقدر این به کاهش ازدواج افزایش طلاق و افزایش خیانت مردان کمک می کنه. یخورده رشد کردن ذهن و خارج شدن از داستانهای دوران 15-16سالگی بد نیست!

عزیزم دوست صمیمی من دقیقا مشکل شما رو داشت
البته خیلی حادتر جوری که 1 هفته قبل از عقدش همش گریه می کرد حتی خودش می گفت سر عقد فقط زیر تور اشک می ریختم
تو روابطش هم بسیار سرد بود جوری که وقتی پسره بغلش می کرد دستشو پس میزد و می گفت من تو رو دوست ندارم به من دست نزن
پسرم بهش گفته بود من تا زمانی که خودت از ته دل منو نخوای اذیتت نمی کنم جالبه من بیشتر دلم برای پسره می سوخت این دوستمم خودش می گفت دلم براش می سوزه
ولی دهنم نمی چرخه بهش بگم دوست دارم یا اینکه بهش محبت کنم یا اصلا بدم می یاد بغلش کنم یا پیشش بخوابم
تا اینکه به پیشنهاد شو هرش رفتن مسافرت و انقدر پسره بهش محبت کرده بوده که خوده دوستم شرمنده شده
الان یک ماه از اون جریان میگذره و دوست من هم عاشق پسره شده هم از رفتارای قدیمش خیلی شرمندست

نزار بعدن شرمنده ی شوهرت بشی چیزای ظاهری مهم نیست مهم باطن طرفه دوستش داری فقط حسشو گم کردی

mush_66 عزيز:72:
معمولا اوايل دوران عقد اين مشكل رو همه دارن خود من با اين كه 3 سال با شوهرم دوست بودم و عاشقش اما از فرداي روزي كه عقد كردم پشيمون شدم و دودل باور ميكني فقط دوست داشتم تلفني باهاش حرف بزنم و زياد نبينمش!!! اما مرور زمان همه چيرو درست ميكنه.عزيزم يه طوري رفتار نكن كه همسرت براش اين ذهنيت پيش بياد كه تو تصميمش اشتباه كرده :163:ميدوني اين فكرش ميشه اولين جرقه ميشه براي افكار بعدي.ضمنا گفته بودي دوست نداري پيشش بخوابي؟ اذيتت ميكنه؟بوي بدنش رو دوست نداري؟بد خوابه؟ :162:لطفا دليلش رو بگو.ضمنا چند سالته؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mke

من فقط یه چیز بگم شده عقده رو دلم:
از دست شما زنا :58::58::58::58::58::58::58::58:

از تن صداش خوشت نمیاد؟
آخه ملت مونث خله چله قاطیه ... شما خودتونم می دونید از مردای بدبخت چی می خواین؟ به جون مادرم قسم اگه خودتونم بدونین!:97:

---

بهتره یه کم مودبانه تر صحبت کرد
این چیزا به بلوغ عاطفی احساسی ... بر میگرده
فکر میکنین مردا از این کارا نمیکنن
پسر همسایه خودمان عاشق دختری شد عقدش کرد چند ماه بعد گفت من از این خوشم نمیاد و ایراد الکی گرفت
به مادر و پدرش هم گفت اونا هم گفتن از ارث محرومت میکنیم و خیلی سریع عروسی رو گرفتن به همین سادگی
حالا اون خانم هم باید میگف ملت مذکر خله چله...
بیایید یاد بگیریم همه چیز را به جنسیت افراد ارتباط ندهیم

آخه این نه اولین نه دومین نه... مورده همشم از این جنس من اول باره اونم از نوشته ی شما راجع به مردا اینا رو میشنوم!
ولی ازت عذر خواهی نمی کنم چون دوباره تو دلم میمونه که حرفمو رک نزدم اگه خانومی هم باز بیاد اعتراض کنه یه چیز دیگه میگم!(نمی دونم چرا یه مدته بی ادب شدم!)
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
شوخی کردم ببخشید قصد جسارت نداشتم ولی سر حرفم هستم!

mke لحن مناسبی رو انتخاب نکردید.
کاترین یک سوال؟ شما خودتون قبول ندارید تصورات زنان از زندگی مشترک نسبت به تصورات مردان تا حدود زیادی از واقعیت دورتره؟ این یک سواله. و جوابشو ممنون می شم بدید(به طور متوسط دارم عرض می کنم)

taravate عزیز من 21 سالمه نه شوهرم اذیتم نمی کنه بوی بد نمیده تازه از گل هم خوشبو تره ولی نمی دونم چرا این جوری میشم 5 روز به عادت ماهانم افسرده می شم ازش بدم میاد دلم واسش میسوزه دیشب که رفتیم حرم هی ازش ایراد میگرفتم هی طعنه میزدم دست خودم نبود قبلش که بیاد دنبالم با خدا حرف زدم گفتم خدایا کمکم کن بداخلاق نشم ولی تا در روباز کردم و دیدمش افسرده شدم تو ماشین باهاش حرف نمیزدم تو خودم گریه میکردم ولی اون سکوت میکرد با خودم گفتم شوهرم چقدر بدبخته که زنی ثل من داره دارم دیوونه میشم کمکم کنید

bloom عزیز چرا ماجرای دوستت رو زود تر نگفته بودیا ا ره می ترسم یه روزی شرمندش بشم که خیلی دیر شده باشه من یه چیز از خدا می خوام و اون اینکه دوستش داشته باشم و عاشقش بشم اون لیاقت دوست داشتن رو داره الان شدم یه دخترافسرده همش به ظاهرش نگاه میکنم ببینم دوستش دارم یا نه من یه دختر شاد بودم پر هیجان ولی الن همش گریه میکنم
از دوستای عزیزم که به حرفام گوش میدن ممنونم اخه من خواهر ندارم تا دردو دل کنم یه بارم که با مامانم حرف زدم اینقدر نارحت شد گفت تو خودت انتخابش کردی حالا میگی نه بابام گفت من از دست تو سکته میکنم من عاشق مامان بابام هستم واسه همین تصمیم گرفتم حرفامو بهشون نگم تا ناراحت نشن الان که دارم تایپ میکنم تو خودم گریه میکنم

تابلوه که عاشقی .فقط علائم عاشقی رو نمیدونی منتظری بهت بگن که بابا تو قیافت چقدر شبیه آدمای عاشقه ....

حضرت آقا بله منظورم شمایید .mke همین رفتارای بی معنیه که خیلی از آقایون نه همه (سورنا و بقیه آقایونی که با احترام در هر مساله ای اظهار نظر کردید شما به خودتون نگیرید لطفا)رو دلباخته و عاشقه سینه چاک همین خانم های به قول شما خلو چل کرده .این بنده خدا فقط میخواد دردو دل کنه کارش گیره که اینجاست پس معلومه خیلی به حرفایی که میزدی هم اعتقاد نداری میدونی که کدومارو میگم؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط teke.yakh

تابلوه که عاشقی .فقط علائم عاشقی رو نمیدونی منتظری بهت بگن که بابا تو قیافت چقدر شبیه آدمای عاشقه ....

---

من هم موافقم. اتفاقا فکر می کنم شما در ناخودآگاهتون از این علاقه زیاد در هراس هستید و خودتون هم نمی دونید. زندگی خوبی دارید. شما خانوم باهوش مهربودن و باشهامتی هستید و یقینا با اندکی صبر متوجه می شید که عاشق همسرتون بودیدوهستید.

وای تو رو خدا راست میگین من عاشقم ؟پس چرا احساسش نمی کنم؟پس کی علائمش ظهور می کنه ؟.به خدا خیلی خوشحالم کردیدtake_ yakh عزیز به خاطر جمله ی تسلی بشت ازت ممنونم و همچنینsorena ازتون ممنونم شایدم همینطور که میگ باشه یا طبق حرفbloomدوستش دارم اما حسش رو گم کردم نمیدونم همش حسرت زن و شوهرایی رو می خورم که با عشق ازدواج کردن من دانشجو هستم وقتی تو دانشگاه بعضی ها رو میبینم حسرت میخورم وای به خدا ناشکری نمیکنم فقط یه ذره احساس گم شدمو می خوام خدا فقط همینامروز میاد دنبالم تو رو خدا دعا کنید باهاش مهربون باشم گناه داره دست خودم نیست یه دفعه اخمام میره تو هم

بله شک نداشته باشید و اصلا فریب زندگی دیگران رو نخورید. زندگی دیگران به اون شیرینی که شما فکر می کنید نیست. صبر داشته باشید و عجله نکنید برای شناخت احساس قشنگی که نسبت به همسرتون دارید.
به قول معروف
اندکی صبر سحر نزدیک است :D :72:

سعی کنید در رفتارتون باهاش مهربونتر باشید. رفتارتون بر درونتون اثر گذاره. به مرور لذت بیشتری از زندگیتون می برید تحت هیچ شرایطی این قضیه رو به رخ اون نکشید.

sorena شما خانم هستید؟ ایا ازدواج کردید؟واقعا این حرفا رو از ته دل میگین یا واسه دلخوشی من؟ممنونم تو رو خدا واسم دعا کن امروزباهاش مهربون باشم و از دستش ندم و دلش رو نشکنم دست خودم نیست

استغفرالله خواهر:D. بنده پسری هستم با دومتر سیبیل :D . شوخی کردم. نه من دختر نیستم.
ببینید خانوما کلا رو احساساتشون حساسن. این باعث می شه که گاهی احساس کنند همسرشون اونا رو دوست نداره یا بالعکس اونا اونطور که باید همسرشون رو دوست ندارند . اینم به دلیل وابستگی اونها به احساساتشون که هم می تونه خوب باشه و هم بد. فقط به خودتون کمک کنید. رفتارتون رو تغییر بدید و از تغییرات مثبت تدریجی!! لذت ببرید. سعی نکنید یک مرتبه عاشق پیشه شید که اگر نتونید سرخورده می شید. امروز بهترین روزتون می شه. شک نکنید:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sorena_arman

mke لحن مناسبی رو انتخاب نکردید.
کاترین یک سوال؟ شما خودتون قبول ندارید تصورات زنان از زندگی مشترک نسبت به تصورات مردان تا حدود زیادی از واقعیت دورتره؟ این یک سواله. و جوابشو ممنون می شم بدید(به طور متوسط دارم عرض می کنم)

---

ببینید این مربوط به احساسات بیشتره خانم هاست ولی اگه منظورتون اینه که اونا خیالاتی ورویاپردازن و تو فکر یه شاهزاده سوار اسبن بخدا تو این دوره زمونه خیلیاشون فهمیدن دیگه از این خبرا نیست
مگر اینکه شما فقط زوم کنی روی یه قشر خاص

می شه تو پیغام خصوصی به من بگید منظورتون چیه از این که این مربوط به احساسات خانومهاست. یعنی احساسات توقعات رو زیاد می کنه؟ خوب چرا همچین توقعی برای خود فرد(خود زن ) نسبت به خودش پیش نمیاد."شما رفتار یک خواهر رو با برادرش با رفتار همون دختر با همسرش مقایسه کنید. احساسات خواهری توقع رو از خود خواهر بیشتر کرده ولی احساسات زنانگی توقع رو از همسر بیشتر کرده" از اونجاکه نمی خوام اینجا شلوغ بشه ممنون می شم به من پیغام خصوصی بدید.

افرین من یک دختر حساسی هستم و ببخشیدا دهن بین هم هستم ونمیدونم علاجش چیه ولی ممنونم اقا سورنا سعی میکنم امروز بهترین روزم باشه دعاکنید واسم میشه بپرسم تحصیلاتتون چیه که عضو فعال شناخته شدید؟

mush_66 عزیزم شما فقط قبل پریود دچار این احساس میشی یا نه بعدشم ادامه داره؟
اگه فقط تو اون دورانه که اصلا مسئلاای نیست واین یه افسردگی طبیعیه
میتونی به همسدتم بگی که تو این دوران دچار این مشکلی تا ایشون ناراحت نشن:72::72:

مگه به تحصیلاته!؟:D عضو فعال شدن به تعداد پسته.:D من کارشناس ارشد مهندسی هستم.دارم برای آزمون دکترا یا بورس خارج شدن تلاش می کنم.ایشالله که موفق باشید. امروز شما گل بخرید. نه اون :72:

کاترین عزیز من قبل لز پریود دچار این بحران میشم که اصلا نمیتونم کنترلش کنم و دست خودم نیست و تمام عصبانیتم رو سر همسرو خورد میکنم

سورنا من فکر کردم روانشناس هستید ولی معلوم میشه دارای فکر خوبی هستید و میتونید مشاوره بدید

دست خودتونه. به این خودباوری برسید. بهش بگید"فلانی(اسمشون رو نمی دونم) من اینطوریم نمی دونم چرا. از این هم تو عذابم. بهم کمک می کنی؟" یعنی یک درخواست. هر موقع این احساس بوجود اومد سعی کنید به جای عصبی شدن این رو به صورت درخواست بگید. همسر مهربان شما یقینا تنهاتون نمی ذاره. یقینا.