چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
سلام دوستان
شرمنده ، من يه مشكل جدي دارم ، نميدونم چرا وقتي صداي قرآن پخش ميشه و يا حتي اذان ، دلم ميخواد يا تلويزيون رو خاموش كنم يا بزنم يه شبكه ي ديگه ؟ اصلا طاقت ندارم كه بشنوم ... يه جورايي انگار روي اعصابم راه ميره ...
نميدونم چرا با شنيدن قرآن اصلا احساس آرامش بهم دست نميده ، نه از خود آيات ، بلكه از لحن قاري قرآن بدم مياد .....
يه روز يه جايي خوندم كه توي يك تحقيقي توي يك اداره ، هرروز قرآن پخش ميكردند و نتيجه ي اين تحقيق اين بود كه كارمندان آرامش بيشتري داشتند و كارهاشون بهتر پيش ميرفت
اما من نميدونم چرا نميتونم با قرآن خو بگيرم ، با خود كتاب ميتونم(تاحدودي ) ولي وقتي يكي از قاري هاي قرآن ميخونه دلم ميخواد فرار كنم ، ( البته هميشه اينطور نيست ولي اكثرا همينطوريه )
نميدونم شايد يكي از دلايلش اينه كه از بس توي مراسم ختم و عذا داري قرآن شنيدم هر موقع كه ديگه قرآن ميشنوم ياد مرگ و ... ميوفتم
اصلا فكر مرگ آزارم ميده ، گاهي كه به مرگ فكر ميكنم نا خواسته اشك توي چشمام مياد ، نميتونم فكر از دست دادن مادر و پدرم رو بكنم ، غمش واسم زجر آوره ....
قبلا خيلي به مرگ فكر ميكردم و نتيجه اش چيزي جز ناراحتي روحي نبود ،واسه اين تصميم گرفتم كه ديگه به مرگ فكر نكنم ، ولي چند شب پيش كه رفته بودم توي رخت خوابم ، بابام زده بود شبكه سلام ( شبكه مذهبي ايه ) و داشت قرآن و اذان پخش ميكرد ، نميدونم چرا همش دلم ميخواست داد بزنم كه بابا تلويزيون رو خاموش كن!!!! بزن يه شبكه ديگه !!! داره آزارم ميده !!!
خودمم ناراحتم از اين بابت http://qsmile.com/qsimages/251.gif ، شما علتش رو ميدونين ؟ شده شما هم گاهي احساسي مثل من داشته باشين ؟
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
رویا جان علتش را خودت گفتی :
نقل قول:
نميدونم شايد يكي از دلايلش اينه كه از بس توي مراسم ختم و عذا داري قرآن شنيدم
اینقدر توی این مراسم و توی حجله مرده ها قرآن گذاشتند که تا جایی صدای قرآن میاد ( مخصوصا عبدالباسط )آدم یاد غم و سوگواری و ... میفته .
ولی شما سعی کن با شنیدن قرآن به یاد معانی آن بیفتی و به یاد خدا : با یاد دا دلها آرام میگیرند .
مرگ هم حق هست و همه میمیرند .کسی که میمیرد فقط از این دنیا به جایی دیگر میرود و هیچ اتفاق دیگری نمی افتد. پس بهتر است از عمر خود بهترین استفاده را کنیم .
موفق باشید .
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
مي توني بيشتر توي سبكهاي قرائت قرآن دقيق بشي به طوري كه وقتي قران از تلويزيون پخش مي شه ناخودآگاه بخواهي صداي قاري رو كارشناسي كني و ببيني كه به چه سبكي مي خونه و كجاهاش قشنگه و كجاهاش جالب نيست و...
بعد از مدتي گوشت به صداي قاري ها حساسيتشو از دست مي ده و بعدها خيلي عادي تر به قران گوش مي كني.
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
بخدا پيرو حق بودن ايقدر سخت نيست.براي به خدا رسيده نبايد حتما عربي بلد باشي وحرف حق رو به زبون عربي بخوني.معني نداره.چرابايد ما به زبون عربي با خدا رازو نياز كنيم(نماز خواندن).مثل طوطي.و هزاران چيز ديگه كه همه رو خسته مي كنه.براي رسيدن به خدا بايد قلبت پاك باشه!بابا به خدا من عرب نيستم ولي خدا رو دوست دارم . آيا اجازه دارم عرب نباشم و خدا رو دوست داشته باشم؟
رويا جان من هم از زبون عربي بدم مياد. مي دوني چرا؟ چون نسبت به اون شرطي شدم!من با خداي خودم فارسي حرف ميزنم.فارسي، فارسي . و مطمئنم اون حرفمو گوش ميده وقتي دارم فارسي باش حرف مي زنم با قلبم حرف مي زنم ولي وقتي عربي باش حرف مي زنم، با زبونم حرف مي زنم. حالا شما بگيد تاثير كدوم بيشتره؟
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
پيروز جان
رويا مشكلش با خود قرآن نيست
مشكلش با قاري هاي قران و قرائت و پخش اون از راديو و تلويزيونه
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
من كه صداي موذن زاده خيلي خيلي آرومم ميكنه.رويا جان از كي اينطوري شدي؟خودت قران ميخوني؟
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
من هم با قران مشكل ندارم.با پرداختن به حاشيه ها و فرامش كردن اصل مشكل دارم.قرآن كلام خداست و مقدس.و مهم نيست به چه زباني قرائت شود.من كه هر وقت بخواهم قران بخوان فقط معني فارسي آن را مي خوانم.و معني آن را درك مي كنم.و ايمانم به آن بيشتر مي شود. توصيه من به شما رويا جان اين است كه قران بخوان اما به زبان فارسي تا معاني عميق آن را درك كني و از اين حالت بيرون بيايي.
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
رويا جان منم دقيقا اين مشكلو دارم . صداي اذان و يا قرآن اصلا دگرگونم ميكنه . منم هميشه كانالو عوض ميكنم . البته من با بعضي موسيقي ها هم همچين مشكلي دارم . با اينكه من خودم قرآن ميخونم اونم با صوت ، ولي نميدونم چرا اين حالت بهم دست ميده .
خيلي دوست دارم بدونم علتش چيه؟
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
علتش اينه كه از صداي زيباي قرآن از ابتدا به درستي استفاده نشده و از آن فقط براي ماتمها استفاده شده و هيچ كجا در ميان شادي ها جايي نداشته و ناخودآگاه ذهن آدم نگران و دلواپس مي شود براي ترس از يك اتفاق ناگوار و يا يك غم بزرگ.
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
سلامي دوباره به همه ي شما دوستان digitalman، pirooz ، taravat ، بالتكين و دانه ي عزيز
ممنون از راهنمايي هاتون
ولي مشكل اصلي من اين احساسمه ، يه احساس تنفر توام با ترس !!! يه جورايي انگار موذن يا قاري قرآن با تك تك جملات و لحن اداي اونها داره به من هشدار ميده و انگار يه جورايي ميخوان يه چيزي رو بهم بگن و من همش از زيرش در ميرم ... هر موقع يه آيه رو ميبينم فكر ميكنم كه شايد من مخاطبشم !!! يه جورايي انگار قاري ميخواد بهم بگه سرنوشت خوبي در انتظارت نيست ... لحنش واسه من غم و ترس و نا اميدي رو مياره !!!
يه بار از داداشم خجالت كشيدم ... 8 سالشه ... تلويزيون داشت قرآن پخش ميكرد ... بهش گفتم ميشه بري تلويزيون رو خاموش كني يا بزني يه شبكه ديگه ؟ گفت نه ، دلم ميخواد قرآن گوش بدم ... تو چرا دلت نميخواد قرآن گوش بدي ؟
يا يه بار ديگه ميخواست سي دي قرآن مدرسه شون رو بياره و با ضبط صوت توي اتاق من گوش بده ولي من با بدترين وجه ممكن باهاش برخورد كردم و گفتم من همچين اجازه اي بهت نميدم ... حوصله ندارم بخوام از اين ... واسم بذاري ( خيلي هم طولاني بود )
علاوه بر اينها غروبهاي جمعه هم دلم شديدا ميگيره ........
ولي خودم يه حدس ميزنم ، و اون اينكه ، من گناهكارم و شايد دلم نميخواد يه كسي من رو از خواب غفلت بيدار كنه ... من گناهكارم و از اينكه هشدار بشنوم و تهديد ميترسم ....يكي از دلايلشم ترس از مرگه ، ولي ميگم شايد يه دليلي پنهان و شايد مهم تر داره كه من نميدونم ... چون واقعا صداي قرآن به قول خانم بال تكين يه جورايي دگرگونم ميكنه كه من فكر نميكنم دليلش فقط همين دو تا دليل باشه !!!!!
نميدونم ... واقعا آيا با گوش دادن به آيات قران به هدف بررسي و كارشناسي صداي قاري يا تشخيص سبك ، ميتونم اين حس رو از خودم دور كنم يا نه ؟
بعضي ها ميگن قرآن قشنگه ولي نميدونم چرا من قشنگي اي توي ظاهر اون نميبينم به جوري كه لذت ببرم ... يكي ميگفت من عاشق سوره ي شمس هستم ، مخصوصا وقتي قاري ... ميخونه . ولي من اين عشق رو نميتونم درك كنم !!چون هيچ حس خوبي و هيچ لذتي بهم دست نميده
نخندينا ولي گاهي ميگم نكنه من شيطانم و خودم خبر ندارم http://qsmile.com/qsimages/286.gif
چرا خيلي ها زيبايي هاي قرآن رو متوجه ميشن ولي من زيبايي اي در اون نميبينم و همش ترس دارم .
به نظر تون آيا اين ترس و نفرت ميتونه يه زمينه ي روانشناسي داشته باشه ؟؟
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط pirooz
بخدا پيرو حق بودن ايقدر سخت نيست.براي به خدا رسيده نبايد حتما عربي بلد باشي وحرف حق رو به زبون عربي بخوني.معني نداره.چرابايد ما به زبون عربي با خدا رازو نياز كنيم(نماز خواندن).مثل طوطي.و هزاران چيز ديگه كه همه رو خسته مي كنه.براي رسيدن به خدا بايد قلبت پاك باشه!بابا به خدا من عرب نيستم ولي خدا رو دوست دارم . آيا اجازه دارم عرب نباشم و خدا رو دوست داشته باشم؟
رويا جان من هم از زبون عربي بدم مياد. مي دوني چرا؟ چون نسبت به اون شرطي شدم!من با خداي خودم فارسي حرف ميزنم.فارسي، فارسي . و مطمئنم اون حرفمو گوش ميده وقتي دارم فارسي باش حرف مي زنم با قلبم حرف مي زنم ولي وقتي عربي باش حرف مي زنم، با زبونم حرف مي زنم. حالا شما بگيد تاثير كدوم بيشتره؟
نه گويا اين طور كه تصوير شده شما بايد با واسطه 12 امام و 14 معصومو 350000حديثو زبان عربي مي تونيد با خالقتون صحبت كنيد!!!
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
رويا جان من كاملا تو را درك ميكنم چون منم دقيقا اين مشكلو دارم .:302: دانه جان برات نوشته كه شايد چون در مراسم عزاداري صداي قران شنيدي اين حالت به تو دست ميدهد؟ در صورتي كه من در طايفه اي زندگي ميكنم كه در مراسم عزاداري اصلا صداي قران را پخش نميكنن يعني رسم ندارن هر كي تو مجلس ختم خودش قران ميخونه .:203: و لي تو " بعضي " از مراسمهاي عروسي مسابقه قران ميزارن كه هر كي با صوت قشنگتري بخونه برنده ميشه و جايزه خوبي بهش ميدن.:227:
پس براي من كه ، صداي قران يا صداي اذان خاطره بدي به همراه نداره ، ولي بازم نمي دونم كه چرا دچار اين حالت ميشم دلم ميگيره و سريع كانالو عوض ميكنم يا صدارو تا آخر ميبندم . رويا عزيز اميدوارم تو به نتيجه برسي.:72:
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
سلام دوستان
به نظر من اگه شما قرآن رو بصورت داستان گونه با ترجمه فارسی بخونی ،بیشتر باهاش آشنا میشی و متوجه ی این مسئله میشی که در خیلی از جاهای قرآن،چنان نیروی امیدواری و قدرت رو بهمون اقا میکنه که شما تو هیچ کتاب فراروانشناختی نمی تونی بخونی و با آگاهیه بیشتر میتونی بهتر و کامل تر بهش نگاه بکنی.
در ضمن یادمن نره که تاریکی موجودیت نداره ،بلکه تاریکی یعنی عدم وجود نور(امیدوارم زیادی بی ربط نباشه)
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohajer
میشی که در خیلی از جاهای قرآن،چنان نیروی امیدواری و قدرت رو بهمون اقا میکنه که شما تو هیچ کتاب فراروانشناختی نمی
)
منظور از اقا،همون القاء خودمونه.
دیگه صحبتی ندارم،
شاد باشین
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
رویای عزیزم دوست خوبم.:72:
میدونی رویا جان تو خودتم دلیلشو بین حرفات آوردی.ولی به نظرم من سعی کن ترسو کنار بذاری و موقعی که قرآن یا اذان را میشنوی سعی کن به فکر خدا بیوفتی و باهاش دردو دل کنی:shy:،میدونی چقدر آرامش میگیری:72:.اگر با دید درد و دل به این قضیه نگاه کنی خیلی راحتتر میتونی باشی.
کسی که بهش باید توکل کنیم و امیدمون به اون باشه فقط خداست پس حتما وقتی درد ودل کنیم ،صدامونو میشنوه .
دوست من در این دنیا پیامبران معصومن وما به آنها غبطه میخوریم.اما اگر ما ندانسته دچار اشتباهی میشویم ،حتما باید جستجو کنیم ودلیل آنرا بفهمیم که چرا اینگونه شده و این نشانه ایست و دیگر مرتکب آن نشویم.
دوست من سلامت وموفق باشی.:72:
امیدت به خدا باشه.:305:
:72::72::72:
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
یعنی اونهایی که مثل مردم ما مسلمون نیستند همه افسرده و در هم و داغونند؟
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
اگر چه تاریخ این تاپیک به قبل باز می گردد اما چون دیدم موضوع مبتلا بهی است ، نظری دارم که عرض می کنم .
دوستانی که با این مشکل موجه هستند به شکلی که حنان و بعضی دیگر از دوستان اشاره کرده اند لازمه از این جهت هم به موضوع نظر کنند : از نظر روانشناختی
این حالت نوعی فرار از خود است . و به عبارتی فرار از خود کاوی است ، برای اشخاصی که داری عقاید مذهبی هستند اما در عمل احساس ضعف می کنند حالتهایی مثل :
بحران فلسفی ، یا فرار از مواجهه با آنچه فرد را متوجه خود می کند برای اینگونه افراد پیش می آید ، شاید بشود گفت نوعی حالت سوپر ایگو در فرد به وجود آمده .
یعنی فرد بدون بررسی رفتارهای خود ( و تحلیل آنها ) به طور معمول ، از خود فاصله گرفته ، و از این بابت دچار عذاب وجدان می شود و به جای توجه کردن و خودکاوی و رفع اشکالات عذاب وجدان را بیشتر می کنند و رفته رفته از موقعیتهایی که سوپر ایگوی آنها را برانگیخته می کند فرار می کنند . و یا بعضی دچار وسواس فکری می شوند و با آن که مشکلی در امور دینی ندارند ، همیشه احساس نارضایتی و ترس را دارند ، این دسته از افراد هم از موقعیتهایی که این ترس و عذاب را بیشتر می کند گریزان می شوند .
به یاد دارم زمانی که در محیط اداری در هسته مشاوره کار می کردم ، به قصد پیشگیری یک سری برنامه ها از جمله همایشهایی پزوهشی و.. در بعد تربیتی طراحی می کردیم ، در اغلب آنها با کارشنکی ها و یا مشکل تراشی های معاون مافوق مواجه می شدیم ، با آن که با هدف و محتوای این برنامه ها موافق و حتی معتقد بود اما در عمل رفتارهاش به گونه ای بود که مایل نبود کار به نتیجه برسد . این تضاد رفتاری برایم عجیب و جالب بود و با همراهی مسئول هسته مشاوره به آنالیز رفتار پرداختیم ، نتیجه ای که با بررسی واکنشهای او مخصوصاً وقتی برنامه ها اجرا می شد و ایشان مستمع و ناظر آن بودند ( حالتی غمگین و گرفته پیدا می کرد) متوجه شدیم ، که دچار غم و آشفتگی از این بابت می شود که این برنامه ها تلنگری به او می زند که به آنچه معتقد است و از آن دم می زند عامل نیست و این تضاد رفتار او از این است که به اصل کار معتقد است ، اما از مواجه شدن با آن فرار می کند چون دچار عذاب وجدان می شود به خاطر این که عامل به اعتقاداتش نیست .
لذا به نظر بنده دوستانی که با شنیدن صدای قرآن یا اذان و.... دچار حالاتی به گونه ای که دوستان این تاپیک عنوان کرده اند می شوند ، یا از وسواس فکری ( مذهبی ) ناشی می شود ، یا گریز از وجدان اخلاقی به خاطر کاستی های عملی در آنچه به آن اعتقاد دارند است ( فاصله اعتقاد و عمل ) .
البته گروهی نیز که خارج از حالات این دوستان ، از این موارد فرار می کنند کسانی هستند که گریز از اصل این منابع و درگیری با فطرت دارند ، ( مثل حالتی که بعضی از مشرکین در ابتدای ظهور اسلام وقت شنیدن صدای قرآن پیدا می کردند و با پنبه در گوش کردن و.... از شنیدن فرار می کردند ) می شود گفت این گونه افراد مایلند در دنیای به دور از دین زندگی کنند ، اما وقت مواجهه با آنچه یاد آور دین است دروناً با خود درگیر می شوند ( درگیری نفس با فطرت ) و لذا برای جلوگیری از این درگیری و حفظ دنیای بدور از دین ، از این مواجه ها فرار می کنند . اینگونه افراد دروناً به سمت دین کشش و تمایل دارند ، اما جلوی این کشش را گرفته و نمی خواهند تسلیم آن شوند .
این بحث می تواند وسیعتر از این دنبال شود ، تا دیگر دوستان چه نظر داشته باشند ؟
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
با تشکر از فرشته مهربان عزیز که از بعد دیگری به ماجرا پرداخته و مسائل را کاملا روشن ساختند.
اما از چند دلیل دیگر هم نباید روی گردان بود::
الف) تجربیات زندگی فردی و آداب مرسوم در جامعه
ب)طرحواره قبلی و نتیجه گیری بعدی(انتظار ما و خود فرد از وقوع رفتاری معین با دریافت محرک معین با استفاده از اطلاعات مربوط به طرحواره فرد)
در فرصت مناسب این دو دلیل را بیشتر مورد بررسی قرار خواهم داد.
و نکته دیگر(از انجا که فرشته مهربان به آن پرداختند و ایجاد کننده تاپیک مونث است) این است که: تشکيل "سوپر ايگو" در دختران بسيار کند و ضعيف می باشد.
RE: چرا وقتي صداي قرآن رو ميشنوم همه ي غم ها مياد سراغم؟
بسیار مایلم ، از بعد روانشناختی و تحیل رفتار و از طرفی بعد فلسفی این موضوع بررسی شود .
منتظر نقطه نظرات نقاب عزیز ( که اشاره کردند ) و دیگر دوستان هستم .
البته این نکته را اشاره کنم که علت این که به اثر مجاورتها نپرداختم ( مجاورتهایی چون شنیدن قرآن در مراسم عزا و..... ) چون این موضوع در پستهای قبلی مطرح شده و با وجود این با مشکل بعضی از دوستان در پستهایشان روبرو شدم که چنین تجربه ای ناشی از مجاورت نداشته اند و یا مجاورت به عکس داشته اند اما باز هم این حالت فرار را از شنیدن صدای قرآن یا اذان داشته اند ، مثل این نمونه :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بال تكين
رويا جان من كاملا تو را درك ميكنم چون منم دقيقا اين مشكلو دارم .:302: دانه جان برات نوشته كه شايد چون در مراسم عزاداري صداي قران شنيدي اين حالت به تو دست ميدهد؟ در صورتي كه من در طايفه اي زندگي ميكنم كه در مراسم عزاداري اصلا صداي قران را پخش نميكنن يعني رسم ندارن هر كي تو مجلس ختم خودش قران ميخونه .:203: و لي تو " بعضي " از مراسمهاي عروسي مسابقه قران ميزارن كه هر كي با صوت قشنگتري بخونه برنده ميشه و جايزه خوبي بهش ميدن.:227:
پس براي من كه ، صداي قران يا صداي اذان خاطره بدي به همراه نداره ، ولي بازم نمي دونم كه چرا دچار اين حالت ميشم دلم ميگيره و سريع كانالو عوض ميكنم يا صدارو تا آخر ميبندم . رويا عزيز اميدوارم تو به نتيجه برسي.:72: