پیشنهاد یک ماه طلاق عاطفی از طرف همسرم
سلام دوستان
بعضی از دوستایی که همراهم بودن در جریان تاپیکای قبلیم هستن خیلی وقت بود جو زندگیم آروم شده بود من یاد گرفتم کمتر حساس باشم به کمک دوستان خیلی مهارتای دیگه یاد گرفتم که کمکم کرد.
همسرمم نمیگم خیلی اما تغییراتشو حس میکردم قهرای طولانیش کمتر شد از لج های زیادش کم شد داشت یاد میگرفت بدون داد و بیداد مشکلشو بگه و...
منم داشتم احساس آرامش میکردم که بالاخره تونستم ازونهمه مهرطلبی و ضعف یکم خودمو بالا بکشم.
همسرم یه مدت یه کار جدید داشت و خیلی ذهنشو درگیر کرده بود خیلی تحریک پذیر شده بود یعنی حتی اگه یه حرف ساده میزدم دادوبیداد میکرد.منم چون حس میکردم بخاطر کارشه اصلا واکنش نشون نمیدادم.
تا چند وقت پیش از مسافرت داشتیم میومدیم وقت ناهار گفت تا چند ساعت دیگه میرسیم خونه دیگه تو راه ناهار نخوریم خودت درست کن منم گفتم عزیزم باور کن خستم نمیتونم گفت یه چیز ساده درست کن گفتم باشه چشم. پس یه چیزی میخورم تا خونه. یهو عصبی شد گفت چی میخوای بخرم منم گفتم هیچی دیگه میریم خونه!
بخاطر این موضوع تا رسیدیم خونه قهر بود منم سکوت کردم که دعوا نکنه.
وقتی رسیدیم چون چند روز بارون شدید بود خونه سرد بود شوفاژو روشن کردم داد زد گرممه خاموشش کن منم گفتم عزیزم خونه سرده که شرو کرد به داد زدن به درک سرد نیس من گرممه و....
بعدش رفت حموم و اومد بیرون گفت ببین من تصمیممو گرفتم تو اخلاقت بده و عوض شدی یک ماه جدا میخوابیم و هیچ کاری به همدیگه نداریم باید به رفتارامون فک کنیم!!!!!!!!!!!!!!
منم سکوت کردم گفتم باشه بعدش شام دعوت بودیم رفتیم تو مهمونی تظاهر بودیم انگار که هیچ مشکلی نداریم.
آخر شب که برگشتیم جاشو جدا کرد منم خیلی دلم گرفته بود داشتم تو تخت گریه میکردم اومد گفت خواهش میکنم گریه نکن و... گفتم وقتی بارها ازت خواهش کردم جاتو جدا نکن گوش کردی؟
گفت من تصمیممو گرفتم منم گفتم بهش عمل کن دیدی که هیچ مخالفتی هم باهات نکردم بااینکه بااین کار مخالفم اما چون تو خواستی حرفی نزدم.
بعدش اومد سرجاش خوابید گفت یادم اومد قبلا قول دادم جدا نخوابیم. تا صبح قهر بود صبحم بدون خداحافظی رفت.
الان من باید این یک ماهو مثل اون ده روزی که قبلا خواسته بود بگذرونم؟ اینجوری که حتی از غذایی که درست کنم نخوره و فقط درصورتی حرف بزنیم که من چیزی واسه خونه یا خودم لازم داشته باشم.
دیگه راستش خسته شدم میخوام این مسخره بازیاش تموم بشه واقعا همسر من چون هیچوقت نه نشنیده لوسه و منم بعداز نزدیک دوسال خستم. میشه راهنماییم کنید ممنونم
معذرت میخوام طولانی شد