عدم تفاهم من و همسرم (ادامه تاپیک قبلی)

سلام خدمت بزرگواران و مشاوران محترم انجمن همدردی:72:

در ادامه تاپیک قبلی من http://www.hamdardi.net/thread-44903.html

علی رغم گذشت چندین ماه از مشکلات بین من و همسرم که قبلا ذکر کردم و دوستان پیشنهاد مشاوره دادن بالاخره شرایط فراهم شد من و همسرم جداگانه نزد مشاور خانواده بریم و از راهنمایی و تصمیمات ایشان برای زندگی مشترک خودمان استفاده کنیم. امیدوارم مثمر ثمر واقع بشه. از نتایج آن شما را با خبر میکنم و خوشحال میشم بتونم به دیگران هم که مشکلاتی شبیه ما دارن کمک کنم. فردا نوبت اولین جلسه بنده هست. اگر نکته ای یا موردی هست که باید در جلسات مشاوره گفته بشه خوشحال میشم بیان کنید

دوستان نظر و یا پرسشی داشتید حتما بپرسید. :72:

با سلام آرزوی بهبود رابطه شما و موفقیتتون
توی صحبتهای قبلی که در این سایت داشتین مطلبی به ذهنم رسید که نتها برای این خانم بلکه برای هر کسی غیر قابل قبوله. لطفا روی اشتباهات خودتون فکر کنین.

شما فرموده بودین؛

(در دوران عقد انتظار رابطه جنسی دارند وقتی شرایط محیا نیست.بنده شب منزل پدرخانمم هستم تا شب بعد(چون اگر یوقتی بخام تا خونمون برم همسرم باز دعوا راه میندازن و میگن حق رفتن نداشتی و میخام کنارم باشی که میشه مبحث به چالش کشیدن استقلال مرد) و مجبور میشم تا یک روز کامل نمازم رو نخونم. موضوع مهمتر اینه که بخاطر رفتارهای ایشون من دلسرد شدم و حس رابطه جنسی هم ندارم و دلیل این رو هم گفتم بهشون که چرا دلسرد شدم ولی زیاد اهمیت نمیدن چون توی اخلاقشون نیست. چن روز پشی هم گفتن من نیاز دارم به رابطه جنسی و اگر رابطه کم داشته باشیم من فیلم .... از اینستاگرام مبینیم و اون لحظه فقط گفتم من راضی نیستم اینکارو بکنی و زندگیت خراب میشه اگر ادامه بدی.)

اگر منظورتون از عقد ثبت رسمی اون هست شما زن و شوهر هستین و چه کار بدی هست که چه زن و چه شوهر از رابطه ی جنسی خودشونو کنار بکشن. شما نماز میخوانید آیا پیامبر اکرم یا امام علی و سایر اولیاء و انبیای الهی نمار نمیخواندند؟
اینکه به هر دلیلی نخواین با همسرتون ارتباط داشته باشین هر کسی باشه باشه به فساد اخلاقی کشیده میشه.

و چقدر این عمل در اسلام مورد نکوهش قرار گرفته.

برادر محترم حتما در افکار خودتون تغییراتی ایجاد کنین .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sahar.66

با سلام آرزوی بهبود رابطه شما و موفقیتتون
توی صحبتهای قبلی که در این سایت داشتین مطلبی به ذهنم رسید که نتها برای این خانم بلکه برای هر کسی غیر قابل قبوله. لطفا روی اشتباهات خودتون فکر کنین.

شما فرموده بودین؛

(در دوران عقد انتظار رابطه جنسی دارند وقتی شرایط محیا نیست.بنده شب منزل پدرخانمم هستم تا شب بعد(چون اگر یوقتی بخام تا خونمون برم همسرم باز دعوا راه میندازن و میگن حق رفتن نداشتی و میخام کنارم باشی که میشه مبحث به چالش کشیدن استقلال مرد) و مجبور میشم تا یک روز کامل نمازم رو نخونم. موضوع مهمتر اینه که بخاطر رفتارهای ایشون من دلسرد شدم و حس رابطه جنسی هم ندارم و دلیل این رو هم گفتم بهشون که چرا دلسرد شدم ولی زیاد اهمیت نمیدن چون توی اخلاقشون نیست. چن روز پشی هم گفتن من نیاز دارم به رابطه جنسی و اگر رابطه کم داشته باشیم من فیلم .... از اینستاگرام مبینیم و اون لحظه فقط گفتم من راضی نیستم اینکارو بکنی و زندگیت خراب میشه اگر ادامه بدی.)

اگر منظورتون از عقد ثبت رسمی اون هست شما زن و شوهر هستین و چه کار بدی هست که چه زن و چه شوهر از رابطه ی جنسی خودشونو کنار بکشن. شما نماز میخوانید آیا پیامبر اکرم یا امام علی و سایر اولیاء و انبیای الهی نمار نمیخواندند؟
اینکه به هر دلیلی نخواین با همسرتون ارتباط داشته باشین هر کسی باشه باشه به فساد اخلاقی کشیده میشه.

و چقدر این عمل در اسلام مورد نکوهش قرار گرفته.

برادر محترم حتما در افکار خودتون تغییراتی ایجاد کنین .

---

ممنونم خانم سحر

موردی که فرمودید قبول دارم و چندین ماه هست که برطرف شده و ما رابطه غیر کامل داریم ولی مشکلاتمان بیشتر هم شده. با اینجال بابت نظر مثبتتون از شما تشکر میکنم

سلام اساتید همدردی

من و همسرم 7 8 جلسه ای پیش مشاور رفتیم و راهکارهایی به ما نشان دادند برای سازش در کنار هم. میشه گفت مشکلاتی که ما با هم داشتیم حل نشد و بجث های بدی بین ما پیش آمده حتی بعد از مشاوره به خاطر مسائل قبل از مشاوره در صورتی کع مشاور گفته نباید گذشته رو مورد بحث قرار بدین ولی همسرم اینو هم نادید گرفتن و باعث بحث های بدی بین ما شدند. خیلی از حرف هایی که مشاور گفته همسرم نادید گرفته و روند قبلی در رفتار خودش رو ادامه میده و بنده هم تا حدی همینطوری هستم. چند روز قبل هم بود بحث شدیدی بین مادر گرفت که مقصر هر دو بودیم ولی برای اولین بار ایشان دستش رو من بلند شد و سیلی زد. حالا با این اوصاف و اخلاق تندی که من از ایشون میبینم و خیلی نگران اینم اینده توی خونه خودمون چه اتفاقاتی میتونه بیفته و این کار همسرم ممکنه تکرار بشه یا نه و اونوقت باید چکار کنم!

ایشون قسمت زیادی از وسایلشون رو خریداری کردن و بنده هم قرار شده طی روزهای آتی وسایلم رو بخرم ولی هرچی به زمان عروسی نزدیک میشیم بیشتر نگران میشم و دودل هستم برای اینکه میشه زیر یک سقف بریم یا نه. بعضی اوقات حرفی که میشه میگن مجردی بهتر از متاهلی هست باز بعضی اوقات میگم متاهلی بهتر از مجردی هست. همچنان بعضی اوقات فحاشی هم وجود داره و انگار توی همسرم از بین نمیره و منم خیلی رو این مورد حساسم و برام مهمه عفت کلام

توی این چندماه اخیر یکسری حرف ها گفته شده که واقعا منو ناامید کرده نسبت به ادامه زندگی با ایشون.تعطیلات عید که بحث شدیدی بین ما اتفاق افتاد و خانواده ها با خبر شدن بعد از این اتفاق پدرم گفتن مشاوره برید اگر بعد از دو سه ماه اختلافات حل نشد اونوقت باید فکر دیگه ای کرد. من هنوز در این مورد با پدرم هم صحبت نکردم و مردد هستم بگم یا نه.

بزرگوارانی که تجربه روبرو شدن با چنین مواردی رو دارن لطفا نظرشونو بگن. آیا امیدی به این زندگی هست؟ چکار باید کرد؟

سلام

نظر همسرتون در مورد جدایی چیه؟

راضیه به طلاق یا به شدت مخالف یا کمی مخالف یا ؟؟

سلام. هرموقع که بحثی میشه میگن جداشیم بهتره. با توجه به حرف هایی که تا الان شنیدم فکر میکنم از جدایی بدش نیاد. به نظر خودم منم تا الان انگار یه جور ترس داشته باشم نسبت به این قضیه خب اقدامی نکردم و از یک طرف هم مونده ام در این مورد با پدرم صحبت کنم یا نه.

میگم که دائم از اینده ترس دارم توی خونه خودمون اتفاقات بدتری بیفته و اونجا طلاق بگیریم یا کمترین حالتش طلاق عاطفی رخ بده

تحمل رفتار همسر شما آسون نیست.

زن نماد عاطفه و آرامش و عشق و صلح برای خانواده است، نه داد و بیداد و فحش و بددهنی و کتک زدن شوهر !

ناراحت شدن طبیعیه، عصبانی شدن طبیعیه، اما پرخاشگری و کتک زدن و بد دهنی طبیعی نیست،
اسمش مشکله و باید درمان بشه

به نظرم هم با پدرتون صحبت کنید
هم عروسی را عقب بندازید و از یک مشاور و روانشناس کمک بگیرید ببینید همسرتون رو به بهبود می رن یا نه
اگر نه، الان جدا بشید بهتره تا با یکی دو بچه یه زندگی آشفته و هر روز جنگ داشته باشید، یا به طلاق برسید.

از نظر مالی هم چون رابطه جنسی کامل نداشتید، شاید بهتره همینطور ادامه بدید که در صورت طلاق براتون ضرر مالی کمتری داشته باشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

تحمل رفتار همسر شما آسون نیست.

زن نماد عاطفه و آرامش و عشق و صلح برای خانواده است، نه داد و بیداد و فحش و بددهنی و کتک زدن شوهر !

ناراحت شدن طبیعیه، عصبانی شدن طبیعیه، اما پرخاشگری و کتک زدن و بد دهنی طبیعی نیست،
اسمش مشکله و باید درمان بشه

به نظرم هم با پدرتون صحبت کنید
هم عروسی را عقب بندازید و از یک مشاور و روانشناس کمک بگیرید ببینید همسرتون رو به بهبود می رن یا نه
اگر نه، الان جدا بشید بهتره تا با یکی دو بچه یه زندگی آشفته و هر روز جنگ داشته باشید، یا به طلاق برسید.

از نظر مالی هم چون رابطه جنسی کامل نداشتید، شاید بهتره همینطور ادامه بدید که در صورت طلاق براتون ضرر مالی کمتری داشته باشه.

---

ممنونم از راهنماییتون. من هم نظرم با نظر شما موافقه البته مشاوره رفتیم و میگم تاثیری نداشته و از نظر مالی هم در موقعیتی نیستیم که دیگه بتونم برای مشاوره ایشون هزینه کنم و خودشم هزینه اینکارو نداره. فقط بیش تر از سر دلسوزی موندم و اینکه به هم حتی علاقه هم داشته باشیم ولی این رفتارها خطرساز هست و اصطکاک بین ما دردسرساز میشه. برای این مورد با پدرم صحبت میکنم تا ببینم نتیجه چی میشه

سلام.. من تایپک هاتونو خوندم
لطفا به این سالات جواب بدین

سه تا ایرادی که از نظر همسرتون شما دارید و به خاطر اونها میخواد طلاق بگیره چیا هست؟ چند تاش که مهم تره رو دقیق بگید

راستش من مطلبتونو خوندم و جایی ندیدم که به انتظارات همسرتون از شما اشاره ای کرده باشید... اون از شما چی میخواد... یهواشاره ای به رابطه جنسی کردید کهوگفتقد حل شده غیر از اون دلیل بدرفتاری همسرتون به نظرتون چیا هست ؟

دلایل طلاق شما بددهنی و خشمگین بودن خانمتونه اگه اشتباه نکرده باشم حالا دلایل طلاق همسرتون چیا هست؟
بهوعبارت دیگه انتظارات همسرتون از شما چه چیزهاییه که منجر بهوبروز چنین رفتارهای اشتباهی میشه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نارجیس 2

سلام.. من تایپک هاتونو خوندم
لطفا به این سالات جواب بدین

سه تا ایرادی که از نظر همسرتون شما دارید و به خاطر اونها میخواد طلاق بگیره چیا هست؟ چند تاش که مهم تره رو دقیق بگید

راستش من مطلبتونو خوندم و جایی ندیدم که به انتظارات همسرتون از شما اشاره ای کرده باشید... اون از شما چی میخواد... یهواشاره ای به رابطه جنسی کردید کهوگفتقد حل شده غیر از اون دلیل بدرفتاری همسرتون به نظرتون چیا هست ؟

دلایل طلاق شما بددهنی و خشمگین بودن خانمتونه اگه اشتباه نکرده باشم حالا دلایل طلاق همسرتون چیا هست؟
بهوعبارت دیگه انتظارات همسرتون از شما چه چیزهاییه که منجر بهوبروز چنین رفتارهای اشتباهی میشه؟

---

سلام
یکیش میتونه زود عصبانی شدن من باشه مثل خودشون. تو این زمینه هر دو مثل هم هستیم که من باز دیرتر از ایشون عصبانی میشم.

دومین مورد اینه که من باید جلوی دیگران از همسرم تعریف کنم که خب اینکارو هم کردم ولی کم بی هیچ نبوده ولی اصولا از اینطور کارا خوشم نمیاد با توجه اینکه تیپ اخلاقی سنگین و رسمی دارم.

سومین مورد هم اینه که ایشون هرچی در مورد مادر من بد فکر کردن و یا اشتباه کردن و خواستم براشون روشن کنم که موضوع چیه ایشون گفتن تو مادرتو بیشتر از من دوست داری و ازش دفاع میکنی در صورتیکه فقط میخواستم سوتفاهمات برطرف بشه و

براشونم توضیح دادم ولی بی فایده بوده

چهارم انتظارات غیرمنطقی مثل اینکه وقتی میره تو مهمونی کمک کنه ظرف بشوره من برم جلوی همه بگم شما نمیخاد ظرف بشوری بخاطر فلان دلیل. خب این یعنی چی؟!

یا اینکه دائم منت پولی که برای خرید خونه فراهم کرده از سمت پدرش رو سرم میزاره توی هر بحثی!

حس میکنم بیشتر رابطه ما فرسایشی هست و مشخص نیست تا کجا میشه ادامه داد!

از مدیران محترم بخش کسی راهنمایی نداره؟

دیروز من باید برای کاری بیرون میرفتم و وقتی برگشتم خونه ی پدرخانمم(به فاصله 20 دقیقه) دیدم که همسرم نیست. زنگ زدم به موبایل اول که رد داد. دوباره تماس گرفتم جواب داد پرسیدم کجا رفتی بی خبر به من میگه تو موقع رفتن به من گفتی برو بابا (در صورتی که من همچین چیزی اصلا نگفتم) البته قبلش با هم شوخی کردیم و ایشون بینیش یکم با بالشت ضرب خود و بعدشم به من توهین کردن و منم چیزی نگفتم فقط موقع رفتن گفتم صبحانه که ندادی من همینطوری میرم دنبال کارم. پس منم اومدم بیرون

درنهایت گفت خونه ام. اومدم داخل خونه دوباره دیدم نیستن. که حتی اومدم باز برگدم بیرون تماس بگیرم مادرخانمم گفتن خانمت کجاست منم گفتم اومدن داخل خونه. باز اونا هم نگران شدن وقتی دیدن دخترشون خونه نیست. خلاصه با تماس بعدی فهمیدم رفتن خونه خودمون که چند وقت پیش خریدیم. خلاصه خیلی باعث ناراحتی و نگرانی من و خانواده خودش شد. با دیدن این رفتارها نمیتونم روی ایشون به عنوان همسر و خانم خونه حساب کنم و میگم نکنه یوقت یهویی سر بحث که توی هز خونه ای هست بزاره بره بیرون بی خبر.

بزرگواران همدردی هیچ نظری ندارید؟

فقط میتونم بگم بااین همه مشکل کاش اتاقی باپول خودتون اجاره میکردید ولی برای خریدخونه از پدرخانمتون کمک نمیگرفتید درآینده اینکار به نفع هیچکدومتون نیست وروابطتون رو بدتر ازاینی که هست میکنه.

کاریه که شده.البته من خونه رو با اینکه یک سوم هزینه رو دادم به نام همسرم زدم تا بعدا منت روی سرم نباشه ولی متاسفانه همچنان هست

الان بهترین کار چیه و من باید چکار کنم؟

از من میپرسه اگر به زمان قبل عقد برمیگشنی چی رو تغییر میدادی. منم پرسیدم منظورت چیه؟ گفتن مثلا من اگر برگردم به عقب با تو ازدواج نمیکنم و تحصیلاتم رو ادامه میدم و لیسانسمو میگرفتم. فکر میکنم ته دلش به خاطر آبروی باباش و اینکه خودش توسری نخوره مجبوره زندگی رو تحمل کنه و این منو خیلی وقته مایوس کرده چون اینو یکبار توی بحثاش به من گفت به خاطر باباش داره زندگی میکنه. ماهم داریم بساط رفتن به خونمون رو جمع و جور میکنیم و با هزار سختی هزینه های قبل عروسی رو فراهم میخام بکنم. ولی یه چیزی ته دلم میگه زندگی ما به بن بست میخوره چون رفتارهای ایشون اینو به من نشون داده.

خلاصه موندم چه کنم و کمتر از دوماه تا عروسی مونده!!!

سلام.. ممنون که جواب سوالات رو دادین... با توجه به صحبتهای شما مشکلاتی که خانمتون با شما داره عبارتند از

1.خشم و عصبانیت
همونطور که اشاره کردین خانمتون هم درجاتی از خشم و عصبانیت دارند ... لطفا بگید هم شما و هم ایشون وقتی عصبانی میشید چه کارهایی انجام میدین؟ به عبارت دیگه درجه عصبانیتتون در چه حدیه؟
اگه شدیده حتما حتما هر دو باید مشاوره و درمان بشید تا بتونید زندگی رو شروع کنید چرا که خشم و عصبانیت دوست داشتن رو به نفرت تبدیل میکنه


2 . گفتید انتظارتی که در مورد توجه کردن از شما دارند...من به عنوان یک خانم و طبق آگاهی از تجربیات بهتون میگم که خانمتون فقط و فقط به محبت و توجه شما نیاز داره و نه فقط ایشون بلکه هر کس دیگه ای جای این خانم بود این انتظار رو از شوهر آیندش داره که بهش توجه کنه و اولویت اول زندگیش باشه
ببین آقای محترم شما الان متاهل هستید پس باااید قبول کنید که یکسری وظایف در قبال خانمتون دارید و اولینش توجه و محبت چه کلایم و چه رفتاریه.
خانم ها نمیتونن مستقیما به شوهرشون بگن لطفا به من بگو دوست دارم... یا منو بغل کن و مثلا دست بکش به موهام و این قبیل صحبتها.... ولی غیر مستقیم میگن تو چرا جلوی فلانی کاری نکردی یا به چیزای تقریبا غیر مرتبط گیر میدن که ریشه اش همون چیزیه که گفتم


3. مشکل ایشون با خانواده بویژه مادرتون
که به نظر من مشکل دوم دو شما حل کنید و هییییییچوقت از خانوادتون دفاع نکید خود بخود این مساله هم حل میشه
اینجور مواقع یا چیزی نگو یا بگو عزیزم مهم اینه که من تو رو دوست دارم... یا بگو ولشون کن به ما چه ربطی داره... مهم اینه که ما داریم زندگیمونو میکنیم و کاری به کسی نداریم


اگه مورد دیگه ای بود حتما بگید تا دوستان بتونن کمک کنن
ولی به نظر من مسائل این چنینی فقط و فقط بدلیل ندانستن و عدم آگاهی از مهارتهای زندگیه که کاااملا قابل حله
موفق باشید