عواقب اون اشتباه هنوزم ادامه داره.....

سلام دوستان من بعد مدتها برگشتم بیش از سه سال از اون اتفاق تلخ میگذره که تو تاپیک های قبلیم توضیح دادم .رابطه مون با شوهرم بد نیست و همه چیز تو زندگیمون آرومه ولی نمیدونم چرا عکسهای اون پسری را که قبلا باهاش تو تلگرام چت کرده و اون اتفاقات تلخ و رسوا شدنم بعدش برام افتاد را دایم تو گوشیش ذخیره میکنه (چون شماره اون پسر را از اول بدست آورده بود عکسهای پروفایلشو دایم چک میکنه و برای خودش ذخیره میکنه)به نظر شما هدفش از این کار چیست .چرا با روح و روان من اینکارو میکنه .ما که زندگیمون مشکلی نداره و همه جوره براش مایه میزارم پس چرا دست بردار نیست .انگار از عمد میخواد که فراموشش نشه .خیلی غصه دارم .به خاطر این اشتباه تا آخر عمرم باید تاوان پس بدم .ضمن اینکه دیگه دلش نمیخواد به هیچ وجه بچه دار بشیم .در حالی که هم شرایط مالیشو داریم هم به خاطر بالا رفتن سنم و علاقه خودم و تنهایی دخترم دوست داشتم این اتفاق بیفته .به نظر شما آینده این زندگی چی میشه؟خدایا کاش میمردم و اینجوری تیشه به ریشه زندگیم نمیزدم

سلام
معمولا بعضي از آقايون هستند كه خيلي غيرتي هستن . فكر ميكنم همسر شما هم از اين دست آقايون هستند.
خيانت كه شاخ و دم نداره شما ي جورايي به همسرتون خيانت كرديد و ايشان براي هميشه اعتمادشان به شما و زندگي تان از بين رفته همسرتون دنبال انتقام جويي هستند و ي روز به آخر عمرشون هم باشه انتقام جويي ميكنه.بخاطر همين موضوع اون آقاي محترم را رصد ميكنه.
از نظر شما زندگي خوب و آرومي داريد نظر همسرتون قطعا متفاوته...
به عقيده من تنها چيزي كه همسرت را راضي نگه داشته كه بمونه سر زندگي دخترتون هست.
من جاي شما بودم به دنبال راهي ميگشتم كه اعتماد از بين رفته را دوباره بدست بياورم . اين راه حل بسته به هنر شما داره و هيچ مشاور يا... نميتونه به شما كمك موثري بكنه .
موفق باشيد

باهاش صمیمی تر شو
بهش توجه کن
به خودش توجه کم بهش محبت کن
اما به این که عکس کی رو سیو می کنه کیو چک می کنه رو کاری نداشته باش چون این کارا حال شما رو خراب می کنه
همسرتون می خواد مطمعن شه که بین شما همه چی تموم شده و هرگز دوباره با اون پسر ارتیاطی برقرار نمی کنید بخاطر همین هم پروفایلش و عکساش رو چک می کنه
شما بی تفاوت باشید به این مسئله کاری نداشته باشید
ان شاالله درست میشه

سلام بشما
اعتمادی که بهتون داشتن از بین رفته و از طرفی علت اینکه تمایلی به بارداری شما ندارن همینه. حتی این اتفاق روی روابط جنسی، رفت و آمدها، صحبت ها، رفتارها و ... تأثیر میگذاره.
تنها راه این هست که اعتمادشو بدست بیارین. از نظر مسایل مذهبی خودتونو قوی کنین و این در رفتار، گفتار و حتی پوشش شما نمود پیدا کنه.

اگر امکان داره این اینترنت خودتونو قطع کنین . مادامی که وارد نت میشین همسر شما دچار آشوب میشن و افکار مختلفی به ذهنشون خطور میکنه.
اینترنت رو مدت زیادی هم قطع کنین و اگر میتونین از همون تلفن منزل برای احوال پرسی استفاده کنین.
با همسرتون پیاده روی و خرید و تفریح برین.
از تنها نشستن در اتاق ، تنها بیرون رفتن های غیر ضروری پرهیز کنین.

باید این اعتماد سریع برگرده.

سلام ببخشید دیر جواب دادم چند روزی دسترسی به اینترنت نداشتم و سرکار هم نبودم که بتونم جوابتون را بدونم .درسته خیانت کردم ولی بعد از اون همه تلاشم را برای حفظ و بهبود زندگیمون کردم .در حالی که اینقدر شرایطم سخت بود که تو وحشتناک ترین شرایط دست و پا میزدم .اینقدر حال خودم بد بود که چند بار تا مرز خودکشی رفتم .مشاوره و روانپزشک هم که تحت نظرشون بودم که بماند .ولی اون انگار که یه آدم دیگه شد .الان یه آدم هنجارشکن شده مثلا دوست داره آب را الکی هدر بره ،آشغال تو خیابون بریزه یا همسایه آزاری کنه مثل آدمای عقده ای شده .بعد اون اتفاق تازه فهمیدم چه خاکی به سرم ریختم و دستی دستی خودمو بدبخت کردم .خیلی اذیت شدم و اذیتم کرد .خیلی خیلی محدود شدم و حتی میخواست از کارم با اون همه سابقه بگذرم که با التماس های خانوادم بعد مدتی اجازه داد برم.خرد شده و از غصه پیر شدم .با اینکه خانواده م حمایتم میکردن و خودم هم شاغل بودم و عرصه را بهم تنگ کرده بود نخواستم جدا بشم تصمیم گرفتم بمونم و همه چیزو جبران کنم .واقعا هم یه آدم دیگه شدم .مشکل اینه که چند وقت یکبار دوباره یادش میوفته و دیوونه میشه .میره عکساشو سیو میکنه و بهم محل نمیده یا تیکه میندازه .به نظرتون تا کی میتونم اینجوری ادامه بدم .حیف اون بچه معصومم که به آتیش ندونم کاری مادرش میسوزه .بچه ای که تو اخلاقیات تو مدرسه و خانواده و فامیل نمونه هست

ببینین عزیزم همونطور که خدمتتون عرض کردم عمل کنین.
اگرچه بازگشت اعتماد و آرامش سخت و زمان بر هست اما تلاش میطلبه.

من فقط میتونم بهتون بگم؛

* اینترنت رو قطع کنین
* وقت بیشتری رو به با هم بودن اختصاص بدین
* به بهانه های مختلف اجازه بدین به گوشی شما دسترسی داشته باشه.
و به توصیه های بالا گوش بدین.
همسرتون این رفتارها رو انجام میده چون حس میکنه این جواب علاقه و محبتش نبوده..، دعوا نمیکنه ولی اینطور تخلیه میشه.

با سلام خدمت شما اتفاقی که برای شما افتاده چقدر برای من اشنا هست. البته همسر من خیلی بیشتر از شما جلو رفته بوده و شاید بگید من اینکارها رو نکردم . بگذارید من از طرف همسر شما صحبت کنم . اتفاقی که بریا من افتاده رو اینجا میتونید ببینید.

همسر من شرایط شما مثل شما شاغل هست و داره تمام تلاش خودش میکنه که موضوع رو جبران کنه اما این مورد هیچ ربطی به عقده ای بودنو غیرتی بودن و ..... نداره تمام دوستانی که اظهار نظر کردن تا حالا همچین موری براشون پیش نیامده و انشاله برای هیچ کس هم پیش نیاد همسر شما در مورد احساسات خودش صحبت نمیکنه اما بگذارید من به جای ایشون صحبت کنم چون این اتفاق دقیقا برای من 3 سال پیش افتاده ....

من الان با همسرم مشکلی ندارم و اون رو بخشیدم اما یه سری چیزها هست که هنوز اذیت میکنه و من به شدت با اونها مشکل دارم این مشکلات بیشتر شبیه خود درگیری هست تا مشکل با همسر . مشکلات اینها هستند به صورت خلاصه
1- متسفانه با وجود اینکه میدونم بهش میتونم اعتماد کنم اما نمیتونم اعتماد کامل رو داشته باشم یه ترس همیشه ته دلم هی به من اخطار میده که این کار رو نکن.
2- سوالات بی پاسخ و یا پاسخ هایی غیر قابل قبول . جواب هایی که همسرم توی اون تاریخ به من داد اصلا قابل قبول نبودن و حداقل از نظر من یر قابل قبول بود . مثلا هیچی بین ما نبود و من همینطوری رفتم اونجا و یه دفعه شد و اونطوری که فکر میکنی نیست ( خدایا از این جمله چقدر متنفر هستم :47:) .

3 - خاطراتی که هیچگاه فراموش نمیشن. مردها مثل زنها نیستن زنها وقتی خیانت ببینن دائما به این فکر میکنن ایا همسرم هنوز دوستش داره یا نه اما مردها بیشتر به این فکر میکنن که اون خیانت تا چه حد بوده و اگه مثل مورد من تا اخر قضیه پیش رفته چه اتفاقاتی ائنجا افتاده و این قضیه هی توی ذهن ادم تکرار میشه ببخشید رک حرف میزنم هنوز هم من وقتی میوایم رابطه داشته باشیم به این فکر میکنم ایا اون هم اینطوری انجامش داده و..... همه لذت از بین میره .برای همین تا اونجا که میتونم سعی میکنم رابطه جنسی رو تا اونجا که ممکنه کمتر کنم چون از نظر روحیم برای درد اور هست .
یا مورد دیگه اینکه مثلا خواهرش چند روزپیش شوهرش چدرش مریض بود و هر سه روز یه بار باید میرفت یشش میموند و همسر من میرفت پیش خواهرش تا تنها نباشه و من مجبور بودم دخترم رو نگه دارم و باور کنید اون شب چقدر بهم سخت گذشت دائما احساس میکردم که باز من بچه رو نگه داتم اون رفت بیرون و...... اعتراض هم کردم چون نمیتونستم دلیلش رو بگم اعتراض من به پای این قضیه گذاشته شد که من از خواهرش خوشم نمیاو و ....

من هم مث همسر شما تمام عکسها و تقریبا هر چیزی که از طرف تونستم پیدا کنم رو جمع کردم نمیدونم برای چی اما جمع کردم حتی پول دادم ادرس طرف رو برام پیدا کردن اما نمیدنم چیکارش میخوام بکنم.

منم مثل همسر شما بچه دیگه ای رو نمیخوام چون حالم از بچه جدید به هم میخوره یه جوریایی احساس میکنم بچه دیگه بچه خودم نیست.

میدونید الان حس من به این زندگی چی هست ؟ حس من اینه : این رابطه هیچ وقت درست نمیشه . هر چقدر همسرم میخواد بهم نزدیک بشه وقعیت اینه که من نمیتونم دیگه باهاش صمیمی بشم و همینطوری زندگی ادامه داره . به خدا اگه دختر کوچولوم نبود شاید تا حالا صد بار از هم جدا شده بودیم.
به خدا ضربه ای که همسرتون از نظر روی خورده خیلی سنگین بوده .

اما تا حالا این حرفها رو به همسرم نزدم شاید جرائتشو نداشتم . شاید هیچ وقتم بهش نگم و این وضعیت من تا اخر عمرم ادامه پیدا کنه. به خدا این خاطرات مثل اثر زخم هست روی پوست ممکنه خوب بشه اما هیچگاه پاک نمیشه. من الان هم احساس سال پیش رو دارم و هیچ چیز تغییر نکرده . هنوزم با خودم در گیرم -

سلام نوشته هاتون را خوندم و دلم پر از درد شد .حیف و صدافسوس که امثال ما ندونستیم چقدر بد داریم تیشه به ریشه زندگیمون میزنیم .کاش زمان به عقب برمیگشت.کاش میشد همه چیز را درست کرد.کاش همه به این درک میرسیدن که تو زندگی یه آدم متاهل پا نزارن و فکر کنن چقدر بد ممکنه تاوان بدن حتی با جونشون .من با همه سلولهای بدنم پشیمونم .دیگه دوست ندارم به هیچ مردی نگاهم کنم .کاش میشد همه اتفاقات تلخ را از ذهن همسرم پاک کنم .من اون طرف ر ا حتی یکبارم ملاقات نکردم قسم میخورم .اون آدم مثل شیطان تو روح و فکر من رفت درسته من باید محکم میبودم ولی خودمم نمیدونم چرا خام شدم.هر وقت سراغ عکسهای قدیممون میرم ناخوادگاه با اشک و حسرت اون ها را ورق میزنم چون مال دوران خوشبختی و اعتماد و رضایت مندی زندگیمون بود.همه حسرت شرایط شغلی و زندگی منو میخورن و من حسرت معمولی ترین آدمها که هیچ ندارن ولی آرامش دارن.التماس دعا :47:

سلام

ترانه خانم کا هایی رو که خدمتتون عرض کردم انجام دادین؟ قبل از امروز ... آخرین فعالیتتون در اینترنت کی بود؟

سلام
متاسفانه همونجور که کاربر عزیز mk000گفتند زخم خیانت هیچوقت خوب نمیشود‌. هرچقدر هم تلاش کنید باز اون‌خس بد منفور اینکه حتما کافی نبودم براش که با کسی دیگه رفت با ادم میموند برای همیشه.
اینکه عکسهاشو چک میکند و کنترل میکند هم علتش همینه. ناخوداگاه دنبال مقایسه خودش با طرف هست.
ای کاش هیچوقت هیچکسی خیانت نمیکرد. ای کاش.....
شما چون سرتون نیومده نمیتونین درک بکنید تا چه حد باورهای ادم و تمام چیزهایی که روزی براش مهم و با ارزش بودند با همچین کاری برای همیشه خراب میشود.
من خودم این اتفاق واسم اقتاده و هنوز بعد ۷ سال درگیرشم با اینکه رابطه هفت ساله تموم شده ولی منم همچنان پروفایل اون زن را چک میکنم.
خیانت بزرگترین‌جنایت هست......

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ترانه بهاری

سلام دوستان من بعد مدتها برگشتم بیش از سه سال از اون اتفاق تلخ میگذره که تو تاپیک های قبلیم توضیح دادم .رابطه مون با شوهرم بد نیست و همه چیز تو زندگیمون آرومه ولی نمیدونم چرا عکسهای اون پسری را که قبلا باهاش تو تلگرام چت کرده و اون اتفاقات تلخ و رسوا شدنم بعدش برام افتاد را دایم تو گوشیش ذخیره میکنه (چون شماره اون پسر را از اول بدست آورده بود عکسهای پروفایلشو دایم چک میکنه و برای خودش ذخیره میکنه)به نظر شما هدفش از این کار چیست .چرا با روح و روان من اینکارو میکنه .ما که زندگیمون مشکلی نداره و همه جوره براش مایه میزارم پس چرا دست بردار نیست .انگار از عمد میخواد که فراموشش نشه .خیلی غصه دارم .به خاطر این اشتباه تا آخر عمرم باید تاوان پس بدم .ضمن اینکه دیگه دلش نمیخواد به هیچ وجه بچه دار بشیم .در حالی که هم شرایط مالیشو داریم هم به خاطر بالا رفتن سنم و علاقه خودم و تنهایی دخترم دوست داشتم این اتفاق بیفته .به نظر شما آینده این زندگی چی میشه؟خدایا کاش میمردم و اینجوری تیشه به ریشه زندگیم نمیزدم

---

با اینکه این موضوع قطعا برای همسرتون میتونه عذاب آور باشه و همونطور که بعضی از دوستان گفتند شما باید تمام تلاشتون رو بکنید تا این موضوع رو از ذهن ایشون پاک کنید که مرور زمان و نیت و اخلاق شما میتونه این موضوع رو تضمین کنه، ولی در عین حال این موضوع نباید شما رو آشفته و ناراحت کنه، هر کسی در زندگیش مشکلاتی داره و بعضی اوقات امکان داره از مسیر اصلی خارج بشه و مجددا به راه اصلی بازگرده ، پس یه اشتباه نباید باعث بشه که شما از خودتون و زندگی تون بیزار بشید، چون با وجود این حس، دقیقا مخالف اون چیزی که انتظار دارید و خواسته تون هست اتفاق خواهد افتاد و همسرتون همچنان در همون حال باقی میمونه ولی اگر ابتدا شما خودتون رو ببخشید و دیگه دست از سرزنش خودتون بردارید کم کم ایشون هم فراموش خواهند کرد.

"مهمترین نعمتی که به انسان عطا شده فراموشی هستش"

• عکاسی
  
• استودیو عکاسی صنعتی ادد
  
• ضد یخ