نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام .واقعا به کمکتون احتیاج دارم.نمیدونم چکار کنم
اینم ادرس تاپیکم هستhttp://www.hamdardi.net/showthread.php?t=45145
با شوهرم کلی صحبت کردم ولی هنوز رفتارهای مشکوک در مورد گوشیش داره و نمیخواد من متوجه بشم با کی چت میکنه
- - - Updated - - -
نمیتونم بهش اعتماد قبل رو داشته باشم.
- - - Updated - - -
نمیتونم بهش اعتماد کنم.
میبینم که با گوشیش چت میکنه و تا میرسم صفحه ی گوشیشو قفل میکنه .دارم دیوونه میشم ولی به روی خودم نمیارم
سلام
صحبت های مدیر رو انجام دادین؟
باغبان چه طور؟
نتایح چی شد؟
--------------------ب
نکته ای که وجود داره به نظر من اینه که شما تا چند روز دیگه احتمالا مادر میشید و مهمترین چیز اینه که بچه شما چه از لحاظ روحی و چه از لحاظ تغذیه خودش و مادرش در رفاه باشه.
نمیگم حق ندارید نگران باشید، ولی اولویت بندی کنید و تو این برهه سلامتی بچه و خودتون رو انتخاب کنید.
-----------------------------
یه مرد اگر کاری بخواد بکنه و یا پاش رو کج بگذاره، با هزار تا کنترل گری ( یه مرد ازش متنفره و معمولا نتایج عکس میده) و غیره هم، باز کار خودش رو میکنه. پس اگر واقعا سر و گوشش بجنبه، جلوی شما کاری رو انجام نده، پشت سرتون و تو محل کار این کار رو انجام میده.
ولی قبل از هر گونه پیش داوری به نظرم باید ریشه یابی بشه که این رفتار برای چی هست، چه کمبودی از سوی شما بوده، چه نیازی در همسرتون بوده، مشکل همسرتون چی بود.
شما به عنوان یک همسر و بعد یک مادر وظایف خودتون رو در حد توان انجام بدین، توصیه های باغبان و مدیر رو هم به طور مستمر انجام بدین و نا امید نشید.
البته همه این قضایا رو موکول کنید به بعد از تولد بچه و پایدار شدن خودتون.
------------------------
بعد از توجه های بیشتر شما به همسر و حضور هدیه خدا بهتون شاید نگاه همسرتون برگرده، از طرفی نگاه عارفانه به تولد و شکل گیری یه نوزاد و دروس خداشناسی خیلی دیدم مسیر زندگی آدم ها رو تغییر داده.
ممنون از لطف شما.نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohamad.reza164
کارهایی که آقای باغبان و مدیر گفتن رو انجام دادم.با همسرم کلی صبحت دوستانه کردم .فضا رو جوری ایجاد کردم که فکر نکنه متهمش میکنم .بهش گفتم که رفاقتمون کمرنگ شده.اخه من و شوهرم خیلی باهم دوست بودیم.اما در دوران بارداریم خیلی کمتر شد .دو هفته دیگه بچمون بدنیا میاد.همه ی تلاشمو کردم که تا قبل از تولد بچه مشکلمون حل بشه .شوهرم خیلی مرد با درکی هست ولی نمیدونم چرا این رفتارو میکنه.البته خودمم حساس شدم .نمیتونم رفتارشو قبول کنم.نسبت به قبل بهتر شده ولی هنوز ادامه داره.حتی به شوهرم گفتم که مشکلی داره چیزی شده بهم بگه .غیر مستقیم بهش گفتم خیلی چیزا رو و خودشم متوجه شده که من میفهمم ولی هنوزم به کارش ادامه میده
- - - Updated - - -
ببخشید اینو بیان میکنم تنها کمبودی که توی این دوران بوده از لحاظ ... بوده .البته خودم به شوهرم میگفتم ولی اون میگفت بخاطر بچه بهتره به بعد از بارداری موکول بشه.البته اینو بگم که شوهرم مرد خیانتکاری نیست اینو مطمینم .و خدای ناکرده آدمی نیست که روابط نامشروع داشته باشه.
چندین بار در مورد نیازهای ...صحبت کردم ولی شوهرم راضی نبود
افرین بر شما که رفیق هم دیگر هم هستید .
این نکته خیلی خوبیه.
خیلی از دوستام و هم چنین اینجا تو همدردی دیدم زمان بارداری اول از طرف یکی از زوجین کوتاهی و یا ناراحتی پیش میاد یا سطح توقع یکی بالا میره یا یکی کمبودی احساس میکنه که عمده این اتفاقات بر میگرده به عدم مهارت مدیریت شرایط جدید( بارداری) همین شرایط میتونه برای دوران تولد بچه هم پیش بیاد چون اون موقع هم شرایط جدیدتری وجود داره که تا حالا زوجین تجربه نکردند. حتی حساسیت ها بالاتره چون فشار خانواده ها هم هست.
چندتا نکته مثبتی که وجود داره اینه که هر دو شما اهل درک مسایل هستین و از طرفی رفیق همید.
باید دو تایی با هم این شرایط رو به نفع خودتون تغییر بدین و شرایط خوبی رو در کنار هم تجربه کنید.
مثال: اگر دوست شما معتاد بشه چه کار میکنید؟ ناراحت میشید و ترکش میکنید و یا محکم پشتش می ایستید و کنارش میمونید؟ ( این مثال رو زدم که منتهاش رو بگم)
رفاقت تو زندگی هم همینطوره. یعنی اگر شرایط به ضرر یکی تغییر کرد خودشو کنار نکشه بلکه بره به سمت رفیقش ( همسرش) . فقط کمی مهارت میخواد که مطمینم شما میتونید.
-----------------
حساسیت خودتون رو کم کنید
رفاقت کنید
با محبت وارد ذهنش بشید
اهداف عالیه برای شخص خودتون و بعد زندگی متاهلی تون در نظر بگیرید.
________________
سلام
یا ایشون اهل روابط دیگرند
یا شاید برای حتی یکبار هم ایشون از اینکه همسرشون یا فردی در گوشیشون سرک بکشه اسیب دیدن یا فکر میکنه که اسیب میبینه
در حد فقط گوشی مهار نزدیک نباش دارند
ارتباط برای او کل زندگی می‌شود و از آنجایی که مهار نزدیک نباش را دارد نمی‌تواند ارتباط سالم راحت صمیمی داشته باشد. مدام چشمش دو دو می‌زند که بلاخره من کجا احساس امنیت میکنم؟ کجا بتوانم صمیمیت را تجربه کنم؟ نمی‌تواند پله های بعد را طی کند و عزت نفس، دانش، زیبایی شناسی و آگاهی، خود شناسی و خود شکوفایی را تجربه کند
کسی که اجازه نزدیک شدن را نداشته است {به ریشه های آن در ادامه بحث خواهیم پرداخت} یعنی اینکه در زمان بچگی او نمی‌توانسته به دیگران نزدیک شود. این دیگران چه کسانی هستند؟
در کودکی کسی نیستند جز پدر و مادر و اعضای اولیه خانواده. بنابراین دوری می‌گزیده تا بتواند بقا حاصل کند. تمامی مهارهایی که ما در سطح کودکی درون تصمیم گیری می‌کنیم نوعی راه حل جادویی و به اشتباه و غلط از طریق پرفسور کوچولوی درون است که برای رسیدن به بقا عمل می‌کند. تصمیم اشتباه او این است که تصمیم می گیرد که نزدیک نشود تا بقای او تضمین شود.
از ایشون بپرسید صمیمیت یعنی چی؟
حالا کدام یک از این افراد که اطراف من هستند. می‌توانند در این تعریف بگنجند که من برای ایجاد رابطه صمیمی با آنها اقدام کنم ؟
ممنون از شما.نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid12
اقای امید مشکل از اینجاس که من همه ی این حرفا رو بهشون گفتم .در هر زمینه ایی باهمیگه صحبت کردیم .شوهرم حرفای منو قبول داره ولی سکوت میکنه .خودش دوست داره فاصله بگیره درصورتیکه قبلا حتی واسه یک روز هم طاقت دوری منو نداشت ولی الان واسش فرقی نداره.ما حتی یکروز نبود بصورت کلامی بهم ابراز علاقه نکنیم ولی الان خیلی کم پیش میاد که شوهرم بگه.
من چجوری میتونم دیگه بهش بکم از هر راهی باهاش صحبت کردم ولی اثری نداشت.خوب الان تکلیف من چیه؟؟از نگرانیهام گفتم از رفتاراش که تغییر کرده .تنها جوابی که میده با خنده موضوع رو عوض میکنه یا اینکه سکوت میکنه.واقعا درمونده شدم.اگه واقعا پای نفر سومی وسط باشه من چجوری باید متوجه بشم ؟؟؟الان نزدیک زایمانم هست سه ماهه تلاش کردم که موضوع کاملا حل بشه اما ننها تغییری که صورت گرفت اینکه کمتر با گوشیش چت میکنه ولی بازم متوجه میشم .حتی نمیزاره ببینم سریع صفحه ی گوشیشو قفل میکنه.
شایدهمسرتون فقط داره بااین روش جلب توجه میکنه.یعنی یه جور داره لذت میبره ازاینکه شما رو حساس کرده.وگرنه هیچکس علنا جلوی دیگری یه جور وانمودنمیکنه که داره کارایی میکنه.
من خودم این تجربه شما رو عینا داشتم هنوز که هنوزه گوشیش رو دست همه میده به جزمن.بعدچندسال باخودم به این نتیجه رسیدم اگه چیزی بود که گوشیش رو راحت دراختیار بقیه نمیگذاشت.
ممنون از شما.نقل قول:
نوشته اصلی توسط tavalode arezoo
نه دلیل اینکارش حلب توجه نیست.موضوع اینکه یه موردی رو نمیخواد من متوجه بشم.
اگه اشتباه نکنم یه جایی توی همین تالارخوندم بالفرض که توی گوشیشون مدرکی دال برخیانت پیداکردی اون وقت میخوای چکارکنی؟!!اگه سفت ومحکم میخواهین جدابشین که هیچ ولی اگه یه درصد فکرمیکنی توی این زندگی به هر دلیلی میمونی تجسس نکن.فقط حد آخرش رو در نظر بگیرببین اگه اون اتفاق بیفته راه برخوردباهاش چیه؟
بعضی از اعضا توی بعضی از تاپیکها نظرات خیلی مفیدی میذارن من باخوندن تاپیکهای مختلف اعضا خیلی ازضعفهام رو پیداکردم درصورتیکه قبل از اون فکرنمیکردم هیچ جا اززندگیم کوتاهی کرده باشم.وقتی اون ضعفها پیداشد ریشه خیلی ازمسائل هم پیداشد خب بالطبع به دنبال رفعشون رفتم درنتیجه زندگیم هم تغییرعمده کرد.هنوزم توی خیلی از تاپیکها نکات جدیدی میبینم که مناسب زندگیمه ازشون نت برمیدارم.امیدوارم شماهم ریشه مشکل وراه برخورد باهاش رو یاد بگیرین
ممنون از لطف شما. دوست عزیز من زایمانم نزدیکه فرصتی ندارم.دلم میخواد هرچی زودتر این موضوع حل بشه.خیلی نگران هستم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط tavalode arezoo
شوهرم خیانتکار نیست .مرد پاکی هست فقط تنها مشکلی که منو آزار میده همین چت کردن با گوشیش هست .
میدونم حرف درستی نیست :| ولی خیلی رک میگم داره با یه زن حرف میزنه :| این چیزا تو ایران عادی شده دیگه بیشترش هم بخاطر بی فرهنگیه من الان یه جا کار میکنم 90 درصد همکارای مرد و مشتریای مردمون همینطورن هم زن دارن هم یکی دیگه رو حالا ممکنه فقط مجازی باشه ممکنه واقعی... حقیقت چرا دروغ بگم من بابام 48 سالشه الان نزدیک 2 3 ساله میدونم به یکی sms میده و فک میکنه نمیدونیم ولی من به شخصه میدونم ولی چیکار میشه کرد؟ :| مردای ایرانی خیلی بی جنبن :| اون اولا هم مامانم مشکوک شده بود هر وقت بحثش میشد بابام یه طوری از زیرش در میرفت یا دعوا راه مینداخت دف اخر دیگه خواست مامانم نفهمه گوشی رو زد زمین شکوند ( در این حد:311: )... این حرفا رو هم بخاطر این زدم چون دیدم همه گفتن فک میکنی و این حرفا ولی ادم واقعیتو بدونه بهتر...
ممنون از شما.نقل قول:
نوشته اصلی توسط chaplos
شوهرم حتی در دوران مجردی هم با هیچ دختری نبوده.خیلی از این بابت بهش اعتماد دارم.فقط تنها مساله ایی که وجود داره ممکنه همکاراش توی زندگیشون مشکل دارن و به شوهرم پناه آوردن و درواقع ازش کمک میخوان.البته اینم فقط در حد یه حدسه و هیچ موردی رو نمیتونم با اطمینان بگم.هنوز نتوستم بفهمم چی به چیه.واسه آخرین بار میخوام برخورد جدی داشته باشم .منتظرم تا ببینم با گوشیش چت میکنه و اینبار برخورد جدی کنم.واقعا خسته شدم
دوستای مهربون بنظرتون اینکار درستی هست من برخوردم هربار با آرامش بوده فقط دوبار برخورد جدی کردم که چند روز قهر بودیم.اما الان تصمیم گرفتم که اگه دوباره شاهد این بودم که داره چت میکنه و من بهش نزدیک شدم و صفحه ی گوشیش رو قفل کرد با برخورد شدید روبرو بشه و اگه همون لحظه گوشیش و رمزشو بهم نگفت توی خونه نمونم و گوشیمو خاموش کنم.آخه شرایطم خیلی خاصه دو هفته دیگه بچمون بدنیا میاد و من هنوز نتوستم موضوع رو واسه خودم روشن کنم و این داره عذابم میده.توی شرایطی که من زایمان میکنم باید برم یه شهر دیگه و شوهرم کنارم نیست و باید بخاطر شغلش دوباره برگرده شهر خودم و من باید بخاطر دکتر رفتن توی شهر زایمان میکنم بمونم
سلام
در مورد دعوا بر سر گوشی شاید بهتر باشه یه مدت سکوت کنید مخصوصا که قراره بچه دار بشید و این وضعیت روحی شما به بچه صدمه می زنه هم در دوران جنینی و هم شیردهی (و همینطور به خودتان)
اگر اینطور که میگید همسرتان اهل خیانت نبوده اند دنبال دلایل دیگه ای باشید
* خانم ها هم در دوران بارداری روحیات عجیب و غریبی پیدا می کنند و گاهی به اشتباه نسبت به بعضی چیزهای بی اهمیت حساس میشند. (این مورد رو به خانم ها و آقایان متاهل:302: می سپارم بهتر می تونند براتون توضیح بدند)
*خانم ها در دوران بارداری و بعد از آن وضع ظاهری شان بهم می ریزه مخصوصا ازنظر اندام. برای بعضی مردها (احتمالا همسر شما هم) این وضع خیلی ناراحت کننده است. و چه بسا احساس کمبود جنسی پیدا کنند. نه اینکه لزوما خیانت کنند ولی چون درون خانه کمبود دارند توجه شون به بیرون جلب میشه... و اگر رویشان هم نشه اعتراف کنند که مشکل شان چی است، هر دو طرف در سوء تفاهم باقی می مانند و مشکلات بعدی بوجود می ایند.
بهتر یه راه بهتر پیدا کنی چون کسی که چنین کاری میکنه بهترین راه فرارش همینه که دعوا راه بندازه و قضیه رو بپیچونه و حتی تو رو مقصر جلوه بده... به نظرم بهترین راه اینه که بدون اینکه متوجه بشه بفهمی حالا چطورش دیگه با خودته...نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستیلا
خانم ستیلا اگر اینطور که خودتون توضیح دادید باشه
اینکه شما خودتون به موبایلش نزدیک نمیشید ، با آرامش برخورد میکنید و از راه درد دل ایشون رو متوجه اشتباهشون میکنید ..
در این مرحله نیاز هست اقدام دیگری انجام بدید
اقدام پیشگیری کننده
1 - به همسرتون خیلی جدی و مطمئن بفرمایید به خاطر یکسری فشار عصبی و استرس نیاز به مشاوره دارید
( یعنی تو مشکل نداری ، من نیاز به مشاوره دارم بخاطر فشار عصبی زایمان)
میتونید بفرمایید این توصیه پزشکتون هست و ضروریه ،
بعدش مشاور خودش به ایشون میفهماند که این فشار عصبی از کجا میاد
و اینکه فردا ان شاالله نوزادتون به دنیا بیاد ، همسرتون باید بیشتر همراهی کنه و توجیه مسائل بعد از بارداری .
از مشاورتون بخواهید ابتدا یک رب خودتون تنها صحبت کنید .
2- مادر یا خواهر همسرتون قدرت بیان خوبی دارند ؟
کسی که بزرگتر و دلسوز باشه و برای همسرتون قابل احترام و از درد دل کردن شما پیش ایشون هم ناراحت نشن ،
با یه همچین شخصی تماس بگیرید بیان منزلتون بهتون سر بزنن ، بهشون بگید نیاز دارید درد دل کنید ،
درد دل ، و نه گلایه
ایشون بعدش باید به همسرتون توضیح بدن که اومدن خونتون شما رو ببینن ولی متوجه ناراحتی شما شدن و
خلاصه باهاشون صحبت کنند .
آرامشتون رو حفظ کنید چون خدارو شکر همسر خوبی دارید و این مسائل توی همه زندگی ها اتفاق میوافته عزیزم ،
ولی دست روی دست نگذارید .
با خودتون اینطور فکر کنید که دارید برای زندگیتون سرمایه گذاری ( پیشگیری ) میکنید و خد رو شکر هنوز اتفاق خاصی نیوافتاده ،
اما این پیشگیری خیلی مهمه .
موفق باشید .
سلام خانم
اگر واقعا تصمیم خودتون رو گرفتین که این مسئله رو مجددا بیان کنید، به چندتا نکته زیر توجه کنید بعد:
1- چرا بهشت زیر پای مادران هست؟ چون به خاطر بچه اشون از خودشون میگذرند. حالا ممکنه بهتر باشه شما هم بخاطر حفظ روحیه و غیره حساسیت خودتون رو کم کنید
2- اگر خواستید بگید پست مدیر رو دوباره بخونید
3- قانون پل طلایی رو در نظر بگیرید.
این قانون میگه اگر پل پشت سر دشمنت رو خراب کنی و فقط 10 نفر از اونها مقابل قرار بگیرند، قدرت اون ده نفر دو چندان میشه چون راه برگشتی دیگه ندارند، ولی اگر پل های پشت سرشون رو خراب نکنی، قدرت اون ده نفر کلی به واسطه روحیه شکست و نفرات انداک نقلیل پیدا میکنه و شما هم هیچ آسیبی نمیبنید.
4- از موضع بالغ درونتون باهاش صحبت کنید و هدفتون این باشه که این موضوع حل بشه. شما از همین الان موضع کودک و والد گرفتین و یکی از اهدافتون قهر کردنه.
پس:
خیلی منطقی باهاش صحبت کنید، یه جوری صحبت کنید که بیاد به سمتتون و حرف زدن براش راحت باشه. مثلا: اگر مشکلش کمبود جنسی هست، شما چندتا بحث تو این زمینه راه بندازید که فکر کنه چقدر امنیت داره با شما تو این زمینه صحبت کنه. و این مورد رو برای مسائل دیگه می تونید تسری بدین.
از احساساتون بگید.
نگذارید فکر کنه امنیت و حریم خصوصی اش به خطر افتاده
احساس امن بودن بهش بدین
از درصد بالای موفقییت گفتگو و مذاکره صحبت کنید.
پل پشت سرش رو خراب نکنید( این موضوع رو نمیتونم باز کنم، ولی با توجه به شناختی که رو همسرتون دارید به این مسئله و اینکه چه موضوعی پل پشت سرش رو خراب میکنه فکر کنید.)
موفق باشید
کاربر گرامینقل قول:
نوشته اصلی توسط chaplos
چون پست مذکور ممکن است موجب بدبینی شود ، لازم است مطلبی را در این باره توضیح دهم
ان شاالله خانم ستیلا هم دچار بدبینی نشود ،
مردهای بدکاره با چه کسی هستند ؟ با مرد یا زن ؟ قطعا با زن بدکاره !
پس آمار خانم ها و آقایان این کاره برابر است چه بسیار خانمها که اینجا بیان میدارند همسرشان با خانم متاهل در ارتباط است و امثالهم،
اصلا به همین دلیل هم مردهای خائن ، به همسرانشان بدبین میشوند ،
باید همه مردها به زنهاشون مشکوک شوند ?
منتها کلا در مشکلات خانمها به خاطر روحیه نیاز به درد دل مشکلات را بیان میکنند ، مشاوره و...
اما آقایان بیان نمی کنند ، در خصوص خیانت که مساله حیثیت شان است و ناموسشان !
چه چیز را جار بزنند ؟
مستقیم و بی سروصدا سراغ یک وکیل میروند و کار را تمام می کنند ،
از طرف دیگر یک مرد اینکاره ، مثل خودش را که میبیند خودش را لو میدهد
اما یک خانم اینگونه نیست .
از طرفی متاسفانه هنجار شکنی مختص کشور ما نیست بلکه موضوع جهانی است .
این درست نیست که ما شخصیت و عزت مرد ایرانی را بکوبیم .
و درست نیست که خانم ستیلا دچار بدبینی شوند ، همانطور که خانمهای متشخص و اصیل با عزت زندگی می کنند ،
مردان بسیاری نیز اینگونه اند .
ستیلا برایت آرامشی به اندازه دریا آرزو دارم
نوزاد تو به آرامش نیاز دارد و به امنیت .
پس آرام باش و سرمایه گذاری ( پیشگیری ) کن .
بخاطر یه رمز گوشی میخواید دم زایمان قهر کنید و گوشیتونم خاموش کنید؟؟؟ شوهرتون رو زنده به گور کنید کمتر اذیت میشه.
منم رمز گوشی خانمم رو دارم ولی اون مال منو نداره هیچ کار خطایی هم با گوشیم نمیکنم.
من اگر دو هفته به زایمان خانمم مونده بود دغدغه اصلیم این بود که برای زایمان و بعدش باید چی کار کنم فکرم به چیز دیگه نمیرسید! نمیدونم چرا انقدر به همسرتون بدبین هستید اگر کار خطایی تاحالا ازش ندیدین.
اگر بچه اولتون هست دوتا حالت داره یا همسرتون تو نت با کسی راجع به بچه و زایمان و وضعیت خود شما داره صحبت میکنه و نمیخواد شما بدونید این چیزارو بلد نیست. یا اگر بلده یا بیخیاله و دنبال این چیزا نیست ممکنه یک مشکلی هست مثلا در خانواده یا کار یا حتی یک دوستی مشکلی داره و همسرتون مجبوره راجع بهش با یکی یا چند نفر صحبت کنه و نمیخواد هم شمارو که حامله هستید نگران کنه و گوشیشو جلوی شما میبنده.
ممکن هم هست راجع به یه چیزی یا کسی حساسیت زیادی از شما دیده و حالا نمیخواد دیگه ناراحتتون کنه مخفی میکنه.
یه سوال الان شما مگه میاید اینجا تاپیک زدید همسرتون رو در جریان گذاشتید؟ خیلی همه چیزو بخواید به هم بگید میذارید چند ماه دیگه یه وقتی که اعتمادتون برگشته بهش میگید اینجا یه همچین تاپیکی زده بودین غیر از اینه؟ اونم شایده تازه. بهش نگفتید اینجا تاپیک زدید ولی هدف بدی هم از این مخفی کاری نداشتید. هر کار مخفیانه ای که الزاما خبط و خطا نیست.
بعد ایراد داره مثلا محمدرضا و آقای یه دوست و من که مرد هستیم باهاتون حرف میزنیم؟
هر حرف زدن با جنس مخالفی هم باز خبط و خطا نیست. همسرتون اگر قابل اعتماده تو چت با یک دختر هم دست از پا خطا نمیکنه مطمئن باشید. اگرم آدم مشکل داری باشه شما باید جلوی سر کار رفتنشم بگیری چون میتونه هر خیابون یه دختر سوار کنه یا به یکی شماره بده!
یکم برای شوهرتون حریم خصوصی قائل بشید. من خودم هم این مشکل رو با زنم دارم گاهی شب ها که میخوام بیام همدردی مجبورم صبر کنم زنم بخوابه تا بتونم بیام. هیچ کار خطایی هم اینجا نمیکنم و اصلا بخاطر خودش اینجا عضو شدم ولی منم بیاد بالای سرم گوشی رو میبندم که نبینه خیلی هم حساسه و زود از همه چی ناراحت میشه. همسرتون هم هزاران مورد ممکنه باشه براش که دغدغه شخصیش باشه یا اصلا راجع به حاملگی و زایمان شما نگرانی داشته باشه یا راجع به دوست و فامیلش مسئله ای باشه و نخواد یا نتونه شمارو در جریان بذاره. خانمها وقت آزادشون بیشتره روز که همسرشون سر کاره وقت دارن این کارای یواشکی رو انجام بدن ما مردها بیشتر شب ها وقت برای خودمون داریم که اینم شما خانمها اجازه نمیدین. یکم به همسرتون فضا بدین وگرنه احساس خفگی میکنه و به تدریج ازتون فاصله میگیره. باهاش سر این مسائل دعوا درست نکنید. مردی که دو هفته دیگه داره پدر میشه و مشکل خاصی هم با همسرش نداره ذهنش اصلا سمت خطاهایی که شما تو ذهنتون درست میکنید نمیره مطرح کردنش تازه این دریچه های جدیدو براش باز میکنه.
اگرم بخاطر حاملگی حساس شدید و نمیتونید سکوت کنید با دعوا و متهم کردن همچین چیزی رو مطرح نکنید اگر خطایی نکرده باشه بهش حسابی برمیخوره که براش احترام قائل نیستید و اعتمادم ندارید.
دوست عزیز از شما ممنونم.بخاطر محدویت پست نتوستم پاسخ شما رو بدم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط گیسو کمند
دوست عزیز در مورد اینکه به مشاور یا به اعضای خانوادش بگم ،من چند روز پیش که واسه تعطیلات عید منزل پدرشوهرم بودم با خواهرش که خیلی باهم صمیمی هستیم صحبت کرده بودم و ایشون گفتن هروقت لازم دونستی تا باهشون صحبت کنم البته ایشونم گفتن محاله داداشون سمت کسی رفته باشه ولی خوب گفتن حتما باهاشون صحبت میکنم اما من بهشون گفتم نمیخوام موضوع رو باز کنه و فقط اینو بگه که ستیلا خیلی از لحاظ روحی و روانی عوض شده بود و تعطیلات خیلی بهم ریخته بوده .دوست ندارم شوهرم جلوی خواهرش کوچک بشه و از یه طرف بهتره شوهرم حریمش رعایت بشه .
- - - Updated - - -
ممنون دوست مهربون.نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohamad.reza164
من تا جایی که تنوستم با آرامش باهاشون حرف زدم بدون اینکه ایشون رو متهم کنم اما شوهرم اصلا دوست نداره من رمز گوشیشو بدونم.اینو از حرفاش متوجه شدم .منم واسش توضیح دادم که اینکه من رمز گوشیش رو بدونم واسه آرامش و از بین رفتن حساسیت من هست .
در مورد کمبود...من خیلی راحت و بدون رودربایستی باهشون حرف زدم و ازشون درخواست کردم توی این زمینه ها با من راحت باشه.البته ما خیلی توی این موضوع راحت بودیم و تنها بخاطر بارداری این کمبود متاسفانه بدلیل عدم مهارت من بوجود آومد که الان دارم سعی میکنم این کمبود رو جبران کنم
ممنون از شما آقای امیر که از دیدگاه یه مرد متاهل پاسخ دادید.نقل قول:
نوشته اصلی توسط Amir A
بله من بارداری اولم هست.اقای امیر تا قبل از بارداری هیچ وقت مشکلی از این بابت نبود که من به گوشی شوهرم دست بزنم.البته رمز گوشیش رو بلد نبودم اما ایشون هروقت ازشون درخواست میکردم بدون اکراه در اختیارم قرار میداد.حتی زمانهایی که با اعضای خانواده اش و دوستانش چت میکرد خیلی راحت درکنارش بودم یا حتی خودش بهم میگفت موصوع چیه .اما تقریبا سه ماه پیش متوجه شدم که ایشون وقتی من درونارشون هستم دوست نداره من ببینم با کی چت میکنه و حتی فاصله میگرفت.چندباری هم به دروغ بهم گفت با فلانی صحبت میکنم که یکبار که سر این موضوع بحث میکردم بهش گفتم اون شب چرا به دورغ گفتی فلانی هست.اونم سکوت کرد.
از نظر من زن و شوهر مسایل خصوصی بینشون نیست.من بهشون گفتم اینکه شوهرم رمز گوشی منو میدونه ایا هر روز میاد پیامهای منو چک میکنه.فقط یه اطمینان خاطر و آرامش واسه شوهرم هست که رمز گوشی خانمش رو میدونه.
در مورد اینکه من اینجا صحبت میکنم شوهرم نمیدونه ولی مطمینم که بهم اعتماد داره که اگه به هردلیلی بهم نزدیک شد بهش بگم دوست ندارم الان کاری که با گوشیم انجام میدم رو ببینی.دروغ نگفتم و واقعیتو هم نگفتم اما شوهرم اینجوری مطمینه که خانمش مساله ایی هست که دوست نداره اون ببینه.
من نمیگم شوهرم دست از پا خطا میکنه .اصلا شاید ایشون با کسی چت نمیکنه اما باید بصورت شفاف منو روشن کنه .نه اینکه هربار یه جوری از توضیح دادن فرار کنه.از طرف دیگر هر زن و شوهری یه خط قرمزهایی واسه زندگیشون دارن.من صحبت کردن با نامحرم بدون دلیل کاری رو اصلا قبول ندارم.این خط قرمز زندگی ما هست.همیشه این موضوع بوده و دقیقا یکسال پیش یکی از آقایون همکلاسیم بهم پیام داد و من اول با شوهرم صحبت کردم که بنطرت در مورد مقاله راهنمایش کنم یا خیر .پس اینجور مسایل برای زندگی ما خیلی باارزش هست
مراجعه به مشاور ، با ابزار خانواده و بزرگتر ، تفاوت دارد ،نقل قول:
در مورد اینکه به مشاور یا به اعضای خانوادش بگم
ستیلا جان مشاور میروید مثل وقتی که بیمار هستید و نیاز به پزشک دارید ،
چرا فکر میکنی مراجعه به مشاور ، حریم شما رو به خطر می اندازه ،
هر موضوعی راه حلی داره و هر راه حل اصولی ، و اصول نزد متخصص هست ،
برید که یاد بگیرید ، به همسرتون یاد بدند .
یکبار دیگه قسمت دوم پست قبلم رو بخون ، اگه نیازه .
پیشگیری = سرمایه گذاری
هم خیلی ضروری و مهم است هم دید شما همراه با صمیمیت و آرامش است .
ممنون .
بالاخره کدومش؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستیلا
بالاخره مسئله خصوصی میشه بین زن و شوهر باشه یا نه؟!نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستیلا
شما میخواید خودتون در جریان همه مسائل باشید ولی این حق رو برای همسرتون قائل نیستید. خب منم همینجوریم ولی دیگه قبول هم دارم اینجوریم یعنی میگم من مرد هستم اصلا تعصب دارم و قبول هم دارم در این مورد عادل نیستم. ولی شما میگین من عادلم زن و شوهر نباید هیچی بینشون باشه ولی من خودم حق دارم یه چیزهایی رو نگم چون شوهرم بهم اعتماد داره ولی شوهرم حق نداره مخفی کنه و باید حتما همه چیزو بهم بگه! این منصفانه نیست.
اگر همسرتون بهتون بگه دوست ندارم الان کاری که با گوشی انجام میدم ببینی راضی میشید؟ اگر همین حرفی که خودتون بهش میزنید راضیتون میکنه بهش بگید دقیقا این جواب رو بهتون بده که خیالتون راحت بشه.
اگرم راضی نمیشید بشینید فکر کنید چرا راضیتون نمیکنه؟ مگر همین حرف رو خودتون به همسرتون بزنید کافی نیست؟ برعکسش چرا کافی نیست؟
منم اوایل گوشیمو دست زنم میدادم الان دیگه نمیدم. دلیلش هم رفتارها و حساسیت های خودشه. ولی همچنان به تعهداتم پایبندم. ربطی نداره کار خطایی بکنم. کلا یک خانم اینجا نمیتونه بیاد بگه من خصوصی وعمومی حرف نامربوط و بدی بهش زده باشم. رمزدار بودن گوشی مرد الزاما معنی خیانت یا عدم صداقت رو نمیده صدها دلیل مختلف میتونه داشته باشه. دقیقا همون چیزی که خودتون میفرمایید دروغ نمیخواد بگه راستشم نمیتونه بگه!
همه زن و شوهرها خط قرمز دارن خانم ستیلا ولی شما از کجا انقدر مطمئنید که همسر شما داره خط قرمزهاتون رو رد میکنه؟ همسرتون اگر دنبال کار خلافی بود در جواب اینکه بهش گفتین چرا دروغ گفتی یه دروغ دیگه بهتون میگفت سکوت نمیکرد. شما در منگنه گذاشتینش ایشونم مجبور شده یه دروغی بگه ولی دوست هم نداشته اینکارو بکنه و بعدش سکوت کرده ادامه نداده. دست از سرش بردارین. بذارید به حال خودش باشه نه اون عذاب وجدان میگیره که به شما دروغ میگه نه شما ناراحت میشید که دروغ میشنوید. یه مسئله ای از سه ماه پیش رخ داده ایشونم مجبوره تنهایی اونو یدک بکشه به جای احتمال خیانت که انگار به صورت پیش فرض روی همه خانمها نصب شده میتونید این احتمال رو بدین که یه اتفاق ناخوشایند کاری براش پیش اومده و اونقدر شمارو دوست داره که نمیخواد با گفتنش در این وضعیت حاملگیتون ناراحتتون کنه. نمیتونه در یک موردی فعلا به هر دلیلی با شما شفاف صحبت کنه شما میتونید دوستیتون رو نشون بدین آرامش بهش بدین در صورت لزوم خودش بیاد براتون تعریف کنه دیگه به زور که نمیشه!
چرا اینجوری فکر نمیکنید واقعا؟ هم خودتون و بچه تون آرامش میگیرید هم حس اعتماد و صمیمیت به همسرتون میتونید منتقل کنید.
مسئله مهم دیگه هم اینه که این میزان محدودیت و کنترلگری شما همسرتون رو زده میکنه و بیشتر فراری میده. مردها از اینکه چک بشن شدیدا متنفرن. فرار میکنه چون براش راهی نذاشتین دیگه. شما مرتب دارید با این اخم و تخم ها به همسرتون پیام میدین که بهش اعتماد ندارین و به غرورش برمیخوره هم دارین آزادیشو که برای هر مردی خیلی مهمه محدود میکنید. ایشونم تنها راهی که پیدا کرده فرار و دروغ و سکوته که هیچ کدوم رابطه ی شمارو نزدیک نمیکنه یعنی اگه یه روز از شدت عصبانیت گوشیشو بده دست شما بگه بشین هرچی دلت میخواد چک بکن شما باید جای خوشحال شدن ناراحت بشید چون یعنی دیگه ازتون قطع امید کرده. نذارید به اون مرحله برسه که فکر کنه صمیمیت و اعتماد بینتون هیچ ارزشی نداره. بهش فضا بدین خودش اگر چیز مهمی باشه میاد بهتون میگه به همسرتون اعتماد داشته باشید همونطور که میفرمایید ایشون به شما اعتماد داره.
از شما سپاسگزارم گیسو کمند عزیز.نقل قول:
نوشته اصلی توسط گیسو کمند
من برای رفتن به مشاور مشکلی ندارم اتفاقا خیلی هم دوست دارم .شوهرم ممکنه قبول نکنه.سعی خودمو میکنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Amir A
ممنون از شما اقای امیر.کلی نوشتم ولی ارسال نشد
من احساس میکنم شما فکر میکنید من هر روز در حال چک کردن گوشی شوهرم بودم اصلا چنین چیزی نبوده.ازادی ایشون هیچ وقت گرفته نشده .مساله خصوصی با صحبت کردن با دوست یا خانواده تفاوت داره.منظورم اینکه لازمه زن و شوهر رمز گوشی همدیگه رو بدونن نه اینکه کنترل همدیگه رو بدست بگیرن
نه من اصلا فکر نکردم شما دائما در حال چک کردن هستید شرایط روحی شما رو هم قضاوت نمیکنم چون در جایگاه شما نیستم ولی دقیقا میدونم در چه شرایطی و چطوری میرید بالای سر همسرتون یا چطوری ابراز ناراحتی میکنید و حال همسرتون رو (در صورتی که بیگناه باشه) درک میکنم!
اینکه از توضیح دادن فرار میکنه یا متوسل به دروغ میشه یعنی شما دارید زیاده روی میکنید.
صحبت کردن با دوست و خانواده هم میتونه مشمول حرف خصوصی بشه. اجازه بدین مثال براتون بزنم. یکی از دوستان من سال گذشته جراحی مردونه ای داشت که در این مورد به من چندبار نصفه شب پیام زد و من لازم بود و باید باهاش صحبت میکردم خب مسلما نمیتونستم و نباید این مسئله رو به زنم میگفتم بحث رازداری بود و نمیشد زنم بیاد تو گوشی من پیامهارو بخونه و خانمم ناراحت میشد وقتی من با این دوستم صحبت میکردم و میخواست سر در بیاره من چی کار میکنم. یا مثلا من یک بدهی خیلی سنگین داشتم که نمیخواستم همسرم متوجه بشه و در این مورد نگران بودم و با چند نفر صحبت میکردم و بازم باید مراقب میشدم زنم متوجه نشه بخاطر نگرانی خودش که رقم رو متوجه میشد حتما استرس میگرفت. خب میخوام بگم هر نگفتنی به معنی کار خلاف نیست ذهنتون رو سمت چیزهای بد نبرین.
احتمال اینکه ایشون با توجه به تجربه اول بچه دار شدنتون، نگرانی در مورد وضع حمل شما داشته باشه و در حال یادگیری باشه رو هم در نظر بگیرید.
شما اگر از در رفاقت و دوستی وارد بشید هم خودتون در این مقطع حساسی که هستید آرامش میگیرید هم این آرامش رو به همسرتون منتقل میکنید که اگر موضوع در حدی باشه که بتونه به شما انتقال بده خودش بیاد بگه. ولی با قهر و تشر و اینکه باید رمز گوشیتو بدی و داری چی کار میکنی و با کی حرف میزنی راه به جایی نمیبرین فقط باعث همین قهر چند روزه و ناراحتی و فاصله گیری میشید. همسرتون هم نباید البته سر این مسائل قهر کنه من خودم خانمم در این حد حساسیت که نشون میده کلا گوشیو میندازم یه ور دیگه که بدونه چیزی از خودش برام مهمتر و واجب تر وجود نداره ولی حالا همسر شما یا بلد نیست یا انقدر اون موضوعی که درگیرش شده حساس و ناراحت کننده ست براش که نمیتونه خیلی خوب شمارو اون لحظه آروم کنه و بهتون اطمینان خاطر بده خبری نیست و باعث ناراحتی و قهرتون میشه. ولی من حرفم کلا اینه قصاص قبل از جنایت نکنید. اگر دست از پا خطا کرد برید روش بنزین بریزید اصلا آتیشش بزنید ولی تا وقتی خطا نکرده و میگید بهش اعتماد دارید و مرد خوبی هست لازم نیست اینجوری تجسس کنید و اگر اجازه بدین یک محدوده و حریمی برای خودش داشته باشه خیلی پیشتون احساس آرامش بیشتری میکنه و این آرامش رو در نهایت به خودتون برمیگردونه.