چگونه به شوهرم بگم رمز گوشیش رو بهم بگه؟؟

با سلام ۲۸ سالمه و شوهرم ۳۰ ساله.در حال حاضر باردارم و اخرای بارداریم هست.شوهرم رمز گوشی من رو میدونه اما من رمز گوشی همسرم رو نمیدونم.البته قبلا گوشیش رو واسم باز میکرد و منم با گوشیش کار میکردم و تمام پیامهاشو میخوندم اما تقریبا دو ماهی میشه که گوشیش رو اصلا دستم نداده.خیلی ناراحت شدم چندباری بهش گفتم که چرا مثل قبلا گوشیت رو دستم نمیدی ولی با حرفای بی معنی رد کرد .تقریبا یکماهی میشه که همش میبینم با گوشیش چت میکنه و من بهش نزدیک میشم از برنامه خارج میشه.خیلی ناراحت شدم و روی این موضوع حساس شدم و دوبار بخاطر همین باهاش دعوا کردم و بهم گفت تو به من اعتماد نداری .منم بهش گفتم بهت اعتماد کامل دارم ولی این رفتارات اصلا قابل قبول نیست.شوهرم مرد خیلی خوبیه واقعا نمیتونم درک کنم چرا این کارو میکنه و نمیزاره مثل قبلا به گوشیش دست بزنم.این موصوع باعث شده شبها خواب نمیرم و همش در حال فکر کردنم .به شوهرم گفتم این موضوع باعث استرسم شده کلی قربون صدقه ام رفت و گفت مطمین باش من ادمی نیستم که با یه خانم بخوام حرف بزنم .منم بهش گفتم پس گوشیشتو بده دستم ولی اینکارو نکرد.چکاز کنم ؟؟؟نمیتونم بهش فکر نکنم البته رمز گوشیش زو خودم یواشکی یاد گرفتم ولی دلم میخواد خودش گوشیشو دستم بده

سلام عزیزم

گوشی همدیگه رو سرچ نکنید ! چون همسرت رمزو نمیگه شما حساس شدی عزیزم
باردار هم هستی دیگه حساسیتت دو چندان شده
از فکر چک کردن گوشی بیا بیرون.

شما الآن باید در آرامش باشی خانمی بیخودی خودتو اذیت نکن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تمنای عشق

سلام عزیزم

گوشی همدیگه رو سرچ نکنید ! چون همسرت رمزو نمیگه شما حساس شدی عزیزم
باردار هم هستی دیگه حساسیتت دو چندان شده
از فکر چک کردن گوشی بیا بیرون.

شما الآن باید در آرامش باشی خانمی بیخودی خودتو اذیت نکن

---

ممنون عزیزم.ولی رفتار شوهرم هم مثل قبلا نیست.اخه قبلا گوشیش رو میداد دستم و منم بخاطر همین بهش نگفتم رمز گوشیتو بهم بگو.الان واقعا کلافه ام .از یه طرف میگم دلیلی نداره دستم نده از یه طرفم هم نمیتونم خودمو آروم کنم.دوبار هم سر همین موضوع دعوا کردم و باهاش چند روزی قهر بودم

با سلام
شما خیلی خوب گفتید به ایشون که به خاطر اینکه زیاد چت می کنی دجار استرس شده اید.

همینطور ادامه دهید و به او بگویید خواهش می کنم به خاطر احساساتی که در این دوره بارداری دارم کمکم کن.
گوشی ات را که هر دو مطمئن هستیم مسئله ای نیست برای آرام سازی من مدتی در اختیارم بگذار.


دقت کن به هیچ وجه خودت وارد تجسس در گوشی نشو.
ما که به هر گفتیم و گوش نکرد پشیمون شد، خواهش می کنم شما این کار را نکنید.

اما بدون اتهام به شوهرت به او بگو. روحیه ام حساس و رنجیده شده است. خیلی می توانی به عنوان شوهر در این شرایط بارداری کمکم کنی.
این روزها دوست دارم مرتب کنارم باشی، نوازشم کنی و با من حرف بزنی. وقتی کم به خانه بیایی، یا زیاد با گوشی ات باشی، من شکننده می شوم.
من تحت فشارم و نیاز به نوازش های کلامی و عملی تو دارم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

با سلام
شما خیلی خوب گفتید به ایشون که به خاطر اینکه زیاد چت می کنی دجار استرس شده اید.

همینطور ادامه دهید و به او بگویید خواهش می کنم به خاطر احساساتی که در این دوره بارداری دارم کمکم کن.
گوشی ات را که هر دو مطمئن هستیم مسئله ای نیست برای آرام سازی من مدتی در اختیارم بگذار.


دقت کن به هیچ وجه خودت وارد تجسس در گوشی نشو.
ما که به هر گفتیم و گوش نکرد پشیمون شد، خواهش می کنم شما این کار را نکنید.

اما بدون اتهام به شوهرت به او بگو. روحیه ام حساس و رنجیده شده است. خیلی می توانی به عنوان شوهر در این شرایط بارداری کمکم کنی.
این روزها دوست دارم مرتب کنارم باشی، نوازشم کنی و با من حرف بزنی. وقتی کم به خانه بیایی، یا زیاد با گوشی ات باشی، من شکننده می شوم.
من تحت فشارم و نیاز به نوازش های کلامی و عملی تو دارم.

---

ممنون مدیر گرامی.چشم به حرفاتون گوش میدم.ولی چند روز پیش دعوا که کردم همراه با گریه بهش گفتم دیگه بیخیال میشم .اللن نمیتونم دوباره موضوع رو باز کنم

به شوهرم گفتم در مورد اینکه رمز گوشیشو بهم بگه و از احساساتم گفتم .بهش گفتم بخاطر روحیه ی حساسم کمکم کن قبول کرد اما هیچ کاری نکرده که من به گوشیش دست بزنم.نمیخوام مستقیم بهش بگم دوباره ولی خیلی ناراحتم بخاطر رفتارش .هروقت چیزی میخواستم سریع انجام میداد اما این موصوع که واسم مهمه رو هیچ عکسالعملی نشون نداد

- - - Updated - - -

خواهش میکنم کمکم کنید.مدیر همدردی عزیز واقعا در مونده شدم .به روی خودم نمیارم اما از درون داغونم

دیگه شوهرم مثل قبلا نیست .یعنی میتونم بگم اون عشق و علاقه ایی که توی چشماش برق میزد الان کمرنگ شده.از لحاط مادی هرچیزی بخوام واسم فراهم میکنه .شوهرم یه مرد احساسی هست اما واقعا برام عجیبه که چرا دیگه ابراز علاقه کلامیش حتی مثل قبلا نیست.ما شاید روزانه صدبار بهم پیام عاشقانه میدادیم و بیشترش از طرف شوهرم بود.اما این مدته همه چی عوض شده.از اینکه اهل خیانت باشه مطمینم همچین ادمی نیست اما پیش خودم میگم شاید بصورت چتی با کسی حرف میزنه.بازم میگم شاید واقعا مطمینم نیستم چون هیچ جوره نتوستم به گوشیش دسترسی پیدا کنم

:54:حتی یه نفر هم جوابم نداد .واقعا به کمکتون احتیاج دارم

سلام ستیلا خانوم.تاجایی که من یادمه شمامجردبودیدکه؟؟؟
اگه به تازگی ازدواج کردی تبریک میگم.

به نظرمن به خاطراین که رنزگوشی روبهتون نگفته شماروی رفتارهای همسرت زوم کردی وحساس شدی.شایدواقعا طورخاصی نشده واین فقط احساسدشماست.
امااگه هم واقعا اینطورشده شمامنفعل نباش وتلاش کن.مثل قبل محبت کن ومسئله گوشی روتوی ذهنت نیارتاروی رابطه ات یاحتی محبت کردنت تاثیرمنفی نزار.روزهاواحساس های خوش گذشته روباذوق وشوق یادآوری کن.
ازش بخواه که بیشتربهت توجه کنه.ببینیدهمسرتون ازشما چه انتظارهایی داشته که انجام ندادیدسعی کنیدانجام بدید.
یه مقدارازویژگی های مثبت زندگیتون واسمون بگید.چه قبلا چه الان

نگران نباش دوست عزیز به خداتوکل کن واسترس روازخودت دورکن که اگه باشه هیچ کاری رونمیتونی درست انجام بدی.
موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط paiize

سلام ستیلا خانوم.تاجایی که من یادمه شمامجردبودیدکه؟؟؟
اگه به تازگی ازدواج کردی تبریک میگم.

به نظرمن به خاطراین که رنزگوشی روبهتون نگفته شماروی رفتارهای همسرت زوم کردی وحساس شدی.شایدواقعا طورخاصی نشده واین فقط احساسدشماست.
امااگه هم واقعا اینطورشده شمامنفعل نباش وتلاش کن.مثل قبل محبت کن ومسئله گوشی روتوی ذهنت نیارتاروی رابطه ات یاحتی محبت کردنت تاثیرمنفی نزار.روزهاواحساس های خوش گذشته روباذوق وشوق یادآوری کن.
ازش بخواه که بیشتربهت توجه کنه.ببینیدهمسرتون ازشما چه انتظارهایی داشته که انجام ندادیدسعی کنیدانجام بدید.
یه مقدارازویژگی های مثبت زندگیتون واسمون بگید.چه قبلا چه الان

نگران نباش دوست عزیز به خداتوکل کن واسترس روازخودت دورکن که اگه باشه هیچ کاری رونمیتونی درست انجام بدی.
موفق باشی

---

سلام دوست خوبم .چقدر خوشحال شدم منو یادتون بود.عزیزم من 4 ساله ازدواج کردم.ممنون دوست خوبم.

عزیزم یه مختصری از زندگی گذشته و حالم میگم.خداروشکر شوهرم از همه جنبه ها مرد خوبیه بخصوص اخلاقش.کوچکترین خواستمو چه برای زندگیمون و چه برای حل مشکلاتمون اجرا میکنه .از لحاظ عافطی هردومون خوبیم اما ذوق و برق نگاه شوهرم چند ماهی میشه که مثل قبلا نیست.البته مشغله کاریش خیلی بیشتر از قبل از بارداریم هست.

در حال حاضر ماه 8 بارداریم هستم.سه ماه اول بارداریم بخاطر ویار شدید و خطرات سقط به مدت سه ماه منزل پدریم بودم و شوهرم بعد از تموم شدن کارش بهم سرمیزد اما شبها اونجا نمیخوابید.بعد از اینکه حالم بهتر شد به خونه ی خودم برگشتم اما شوهرم دیگه مثل سابق نبود.خودم حس میکردم فاصله بینمون افتاده و تمام سغیمو برای بهتر شدن رابطمون میکردم.

تقریبا دو ماه پیش متوجه شدم شوهرم دایما در برنامه واتس اپ انلاین هست و وقتی من بهش نزدیک میشدم جوری رفتار میکرد که من نبینم با کی حرف میزنه.چند روزی رفتاراشو زیر نظر گرفتم و اونم به کارش ادامه میداد.تا اینکه بهش گفتم این چه رفتاریه داری .چرا تا من بهت نزدیک میشم گوشیتو میبندی.بهم گفت با فلان دوستم حرف میزنم اما من واقعا باورم نشد و میدونستم راستشو بهم نمیگه






- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط paiize

سلام ستیلا خانوم.تاجایی که من یادمه شمامجردبودیدکه؟؟؟
اگه به تازگی ازدواج کردی تبریک میگم.

به نظرمن به خاطراین که رنزگوشی روبهتون نگفته شماروی رفتارهای همسرت زوم کردی وحساس شدی.شایدواقعا طورخاصی نشده واین فقط احساسدشماست.
امااگه هم واقعا اینطورشده شمامنفعل نباش وتلاش کن.مثل قبل محبت کن ومسئله گوشی روتوی ذهنت نیارتاروی رابطه ات یاحتی محبت کردنت تاثیرمنفی نزار.روزهاواحساس های خوش گذشته روباذوق وشوق یادآوری کن.
ازش بخواه که بیشتربهت توجه کنه.ببینیدهمسرتون ازشما چه انتظارهایی داشته که انجام ندادیدسعی کنیدانجام بدید.
یه مقدارازویژگی های مثبت زندگیتون واسمون بگید.چه قبلا چه الان

نگران نباش دوست عزیز به خداتوکل کن واسترس روازخودت دورکن که اگه باشه هیچ کاری رونمیتونی درست انجام بدی.
موفق باشی

---

از یه طرف با اعتمادی و شناختی که بهش دارم میدونم اهل خیانت نیست.اما اینکه نمیزاره مثل قبلا به گوشیش دست بزنم نگرانم میکنه.البته الگوی گوشیش رو من نمیدونستم اما همیشه واسم باز میکرد و گوشیشو دستم میداد.منم تمام چت هاشو میخوندم.حالا واقعا موندم چکار کنم خیلی بهم ریخته ام

با سلام و احترام



اول از همه مراقب آرامش خودتون و فرزندتون باشید ،،،و به خودتون استرس ندید ،،، تا این دوره به سلامت طی بشه ان شالله ،،،

خدمت بزرگوار شما بگم ،،،چک کردن گوشی همسر به نظرم مراقبت از همسر نیست ،،،و این چک کردن ها ،،یه حس عدم اطمینان را القا ء میکنه ،،،

به نظرم به ایشون حس اطمینان را دوباره القاء کنید ،،،



وقتی ما در اعماق خودمون همه چیز را مشکوک ببنیم از طرف مقابل ،،چیزی که بدست می آوریم همین حس مشکوکیست،،

لذا به نظرم بهتره به جای این حس مشکوکی ،،،، استفاده از مهارت های ارتباطی و کلامی را امتحان کنیم ،،،و یا توسعه بدیم !


از امروز یه تمرین انجام بدید :
از این به بعد وقتی کار خوب کرد مچش را بگیرید :)
این جوری محبت طرفین نسبت به هم بیشتر میشه ،،،


ولی اگر بخوایم مچ همدیگر را بر کارهای بد بگیریم ،،،حس کنترل گری نوع منفی در زوجین ایجاد میشه ،، وشاید هم خدایی نکرده لجبازی،،
این چک کردن و کنترل گری به نظرم اعتماد به نفس و عزت نفس شخص را میگیره ،،،و بهتره با برنامه ریزی و فرصت مناسب از دغدغه های خودتون با شیوه های مختلف بگید ( مثلا نامه نوشتن - هدیه دادن و ....)


موفق باشید .:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باغبان

با سلام و احترام



اول از همه مراقب آرامش خودتون و فرزندتون باشید ،،،و به خودتون استرس ندید ،،، تا این دوره به سلامت طی بشه ان شالله ،،،

خدمت بزرگوار شما بگم ،،،چک کردن گوشی همسر به نظرم مراقبت از همسر نیست ،،،و این چک کردن ها ،،یه حس عدم اطمینان را القا ء میکنه ،،،

به نظرم به ایشون حس اطمینان را دوباره القاء کنید ،،،



وقتی ما در اعماق خودمون همه چیز را مشکوک ببنیم از طرف مقابل ،،چیزی که بدست می آوریم همین حس مشکوکیست،،

لذا به نظرم بهتره به جای این حس مشکوکی ،،،، استفاده از مهارت های ارتباطی و کلامی را امتحان کنیم ،،،و یا توسعه بدیم !


از امروز یه تمرین انجام بدید :
از این به بعد وقتی کار خوب کرد مچش را بگیرید :)
این جوری محبت طرفین نسبت به هم بیشتر میشه ،،،


ولی اگر بخوایم مچ همدیگر را بر کارهای بد بگیریم ،،،حس کنترل گری نوع منفی در زوجین ایجاد میشه ،، وشاید هم خدایی نکرده لجبازی،،
این چک کردن و کنترل گری به نظرم اعتماد به نفس و عزت نفس شخص را میگیره ،،،و بهتره با برنامه ریزی و فرصت مناسب از دغدغه های خودتون با شیوه های مختلف بگید ( مثلا نامه نوشتن - هدیه دادن و ....)


موفق باشید .:72:

---

ممنون از پاسخگویی شما:72::72::72:

من اصلا گوشی شوهرمو چک نکردم ولی ازش توقع داشتم که برای آرامش من بصورت اتفاقی خودش گوشیشو دستم بده.

بعد از اینکه بهش احساسمو گفتم چت کردنش خیلی کمتر شده و شبها شاید در حد پنج دقیقه اما همون زمان هم کنار من نمیشنیه و دوست نداره من ببینم درصورتیکه قبلا حتی با اعضای خانوادش و دوستاشم صحبت میکرد کنار هم بودیم و خیلی راحت گوشیشو دستم میداد.
من بخاطر اینکه فکرنکنه بهش اعتماد ندارم دیگه در موردش حرفی نزدم .البته غیر مستقیم تا حدودی احساساتمو بهش گفتم تا بیشتر بهم توجه کنه.ولی نمیدونم این حس مشکوک بودنم رو چجوری سرکوب کنم.خیلی به این موضوع فکر میکنم .شوهرم که خونه میاد تا صدای بوق پیاماش میاد یه حالت اظطراب و نگرانی بهم دست میده بخصوص وقتی عمدا از کنارم بلند میشه و میره تو اتاق و با گوشیش کار میکنه.منم به روی خودم نمیارم ولی نمیتونم از درون کنترلش کنم

اون دوستی و رفاقتی که بینمون بود الان دیگه نیست .اگه دوباره با خندهچ هم بهش بگم میدونم بهش برمیخوره و واکنش خوبی نداره.چندبار تصمیم گرفتم موقع چت کردنش برم سربه سرش بزارم اما گفتم ممکنه فکر کنه میخوام مچشو بگیرم

نظر خودمم همین بود که روی برگه به عنوان درد و دل احساسمو بنویسم و جوریکه شوهرم متوجه نشه بزارم جایی که ببینه و بخونه

سلام


ممنون از پاسختون ،،،

از راه درستش وارد بشید ،،، و به نظرم راه درست اینکه سعی کنید این دوستی بینتون باشه ،،،

زن و شوهرها باید با هم دوست و رفیق باشند ،،،

یکی از شرایط پایداری دوستی و رفاقت اینکه به هم اعتماد کنند ،،،به فردیت هم احترام بذارنند و همدیگر را بازجویی نکنند ،،،

به حریم شخصی هم بها بدن و صمیمیت را برای هم بیشتر کنند ،،،برای هم نامه بنویسنند ،،هدیه بخرنند ،،

می تونید مثلا یه کاغذ بردارید و ویژگیهای خوب همسرتون را بنویسید و بهش بدید ،،،از ایشون هم همچین درخواستی کنید .

اینقدر کارهای خلاقانه می تونند زن و شوهر انجام بدند که دیگه وقت نمی کنند برن سرگرم موبایل بشنند :)




شما هم باید تو این رفاقت بهش کمک کنید و بهش یاد بدید ،،

فضای خونه را شادتر کنید ،،

همیشه آراسته و مرتب تر باشید،،

( کلی میگم خدمتتون - شاید موارد بالا را انجام میدید )

دریچه اعتماد نباید به گونه ای باشه که با کوچک ترین چیزی ،،این دریچه باز بشه ،،،،،محکم بگیرید این دریچه را !

......................................

یه برنامه روزی 1ماهه انجام بدید ،،،و تو این یک ماه سعی کتید دوستی و رفاقت بیشتر ی با همسرتون ایجاد کنید ،،،

و اگر مورد مشکوک هم دیدید به خودتون بگید قراره یه ماه مثبت فکر کنم !!

و از طرفی به آرامش خودتون و فرزندتون فکر کنید ،،،زیرا یه بچه ناز و سالم به این زندگی رنگ قشنگتری میده،،

برای خودتون برنامه داشته باشید ،،،نذارید فکرتون آزاد بچرخه ،،این کار را با نقاشی کشیدن - با مطالعه و ..... انجام بدید .

در حد توانتان در مسیر جلو برید ،،بقیه را به خداوند بسپارید .




در پناه حضرت دوست

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باغبان

سلام


ممنون از پاسختون ،،،

از راه درستش وارد بشید ،،، و به نظرم راه درست اینکه سعی کنید این دوستی بینتون باشه ،،،

زن و شوهرها باید با هم دوست و رفیق باشند ،،،

یکی از شرایط پایداری دوستی و رفاقت اینکه به هم اعتماد کنند ،،،به فردیت هم احترام بذارنند و همدیگر را بازجویی نکنند ،،،

به حریم شخصی هم بها بدن و صمیمیت را برای هم بیشتر کنند ،،،برای هم نامه بنویسنند ،،هدیه بخرنند ،،

می تونید مثلا یه کاغذ بردارید و ویژگیهای خوب همسرتون را بنویسید و بهش بدید ،،،از ایشون هم همچین درخواستی کنید .

اینقدر کارهای خلاقانه می تونند زن و شوهر انجام بدند که دیگه وقت نمی کنند برن سرگرم موبایل بشنند :)




شما هم باید تو این رفاقت بهش کمک کنید و بهش یاد بدید ،،

فضای خونه را شادتر کنید ،،

همیشه آراسته و مرتب تر باشید،،

( کلی میگم خدمتتون - شاید موارد بالا را انجام میدید )

دریچه اعتماد نباید به گونه ای باشه که با کوچک ترین چیزی ،،این دریچه باز بشه ،،،،،محکم بگیرید این دریچه را !

......................................

یه برنامه روزی 1ماهه انجام بدید ،،،و تو این یک ماه سعی کتید دوستی و رفاقت بیشتر ی با همسرتون ایجاد کنید ،،،

و اگر مورد مشکوک هم دیدید به خودتون بگید قراره یه ماه مثبت فکر کنم !!

و از طرفی به آرامش خودتون و فرزندتون فکر کنید ،،،زیرا یه بچه ناز و سالم به این زندگی رنگ قشنگتری میده،،

برای خودتون برنامه داشته باشید ،،،نذارید فکرتون آزاد بچرخه ،،این کار را با نقاشی کشیدن - با مطالعه و ..... انجام بدید .

در حد توانتان در مسیر جلو برید ،،بقیه را به خداوند بسپارید .




در پناه حضرت دوست

---

ممنون از راهنمایهای خوبتون باغبان:72:

من نمیخوام به چشم متهم به شوهرم نگاه کنم و هربار که متوجه میشم با گوشیش چت میکنه به خودم اینو القا میکنم که فکرهای منفی سراغم نیاد اما کنترل فکرهای درونم کار راحتی نیست.وقتی میبینم برای اینکه آرامش منو حفظ کنه به درخواستم عمل نکرد درصورتیکه خودش گفت باشه بیشتر ناراحت میشم .
امشب وقتی من بیرون بودم موقع برگشتن میدونستم شوهرم خونه هست و تو ذهن خودم گفتم امشب رو بیخیال بهش فکر نکن اما در خونه رو که باز کردم دیدم شوهرم داره با گوشیش چت میکنه. خوب ناخوآگاه ذهنم دوباره بهم میریزه البته به روی خودم نیاوردم و مثل همیشه بگو بخند داشتیم اما توقعم از شوهرم حیلی بیشتر از اینا هست اونم توی این شرایط بارداریم.خوب چرا اون کاری نمیکنه تا خیال زنش راحت بشه.بدتر با رفتاراش منو بیشتر بهم میریزه.

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باغبان

سلام


ممنون از پاسختون ،،،

از راه درستش وارد بشید ،،، و به نظرم راه درست اینکه سعی کنید این دوستی بینتون باشه ،،،

زن و شوهرها باید با هم دوست و رفیق باشند ،،،

یکی از شرایط پایداری دوستی و رفاقت اینکه به هم اعتماد کنند ،،،به فردیت هم احترام بذارنند و همدیگر را بازجویی نکنند ،،،

به حریم شخصی هم بها بدن و صمیمیت را برای هم بیشتر کنند ،،،برای هم نامه بنویسنند ،،هدیه بخرنند ،،

می تونید مثلا یه کاغذ بردارید و ویژگیهای خوب همسرتون را بنویسید و بهش بدید ،،،از ایشون هم همچین درخواستی کنید .

اینقدر کارهای خلاقانه می تونند زن و شوهر انجام بدند که دیگه وقت نمی کنند برن سرگرم موبایل بشنند :)




شما هم باید تو این رفاقت بهش کمک کنید و بهش یاد بدید ،،

فضای خونه را شادتر کنید ،،

همیشه آراسته و مرتب تر باشید،،

( کلی میگم خدمتتون - شاید موارد بالا را انجام میدید )

دریچه اعتماد نباید به گونه ای باشه که با کوچک ترین چیزی ،،این دریچه باز بشه ،،،،،محکم بگیرید این دریچه را !

......................................

یه برنامه روزی 1ماهه انجام بدید ،،،و تو این یک ماه سعی کتید دوستی و رفاقت بیشتر ی با همسرتون ایجاد کنید ،،،

و اگر مورد مشکوک هم دیدید به خودتون بگید قراره یه ماه مثبت فکر کنم !!

و از طرفی به آرامش خودتون و فرزندتون فکر کنید ،،،زیرا یه بچه ناز و سالم به این زندگی رنگ قشنگتری میده،،

برای خودتون برنامه داشته باشید ،،،نذارید فکرتون آزاد بچرخه ،،این کار را با نقاشی کشیدن - با مطالعه و ..... انجام بدید .

در حد توانتان در مسیر جلو برید ،،بقیه را به خداوند بسپارید .




در پناه حضرت دوست

---

در این چهار سال زندگی مشترک حتی یکبار نشد به شوهرم بی اعتماد باشم اما اینو میدونم که این مدت بی دلیل پیگیر نشدم.به قول معروف یه جای کار میلنگه.میدونم حساسیت من بیخودی نیست.خوب اگه واقعا چیزی نیست پس چرا شوهرم مثل قبل از بارداریم گوشیشو دستم نمیده وقتی که میدونه زنش اینقدر براش مهمه.اگه دوست و یا هرکس دیگه ایی بود بدون شک بهم میگفت.یا حتی مشغله کاری .تنها موردی رو که نتوستم خودمو قانع کنم همینکه به یه خانم چت میکنه که دوست نداره من بینم وگرنه چه دلیلی میتونه داشته باشه

دوستان عزیز و باغبان گرامی از راهنمایهاتون بی نهایت سپاسگزارم.
من سعی خودمو میکنم که بیشتر از این حساسیت بخرج ندم که اعتماد بینمون از بین بره ولی من از دورن متاسفانه نمیتونم خودمو کنترل کنم و ناخوآگاه دوباره بهش فکر میکنم که شوهرم با کی چت میکنه و دوباره فکرها و رفتاراشو میاد جلوی چشمم:54:
البته در حصور شوهرم کاملا سعی میکنم عادی باشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ستیلا

یه جای کار میلنگه.میدونم حساسیت من بیخودی نیست.خوب اگه واقعا چیزی نیست پس چرا شوهرم مثل قبل از بارداریم گوشیشو دستم نمیده وقتی که میدونه زنش اینقدر براش مهمه.اگه دوست و یا هرکس دیگه ایی بود بدون شک بهم میگفت.یا حتی مشغله کاری .تنها موردی رو که نتوستم خودمو قانع کنم همینکه به یه خانم چت میکنه که دوست نداره من بینم وگرنه چه دلیلی میتونه داشته باشه

---

.....................

با سلام


- اعتماد به نفس و عزت نفس خودتون را حفظ کنید ،،،
منظورم اینکه فکر نکنید چیزی کم دارید ،،،



- به نظرم یه مرد نباید فکر کنه تحت کنترله ،،،که خدایی نکرده لجبازی کنه،،
بعضی موقع ها شاید لجبازی باشه و اعتراض به رفتار همسر



-در یه زمان و فضای مناسب از دغدغه هاتون بگید،،از خط قرمزها - از خط زردها - از خط سبزها تون بگید ( با روش مختلف و صلح گونانه )
و بهشون بگید این روند چه خطراطی برای زندگیتون داره،،
منفعل و تهاجمی نباشید (کلی میگم ) ،،،صریح عمل کنید
یه صندوق پیشنهادات درست کنید و برای توسعه این زندگی به هم نامه بدید - انتقاد کنید - از درخواست هاتون بگید ،،،،از خوبی ها بگید و.......:)




-امکان داره حساسیت شما یا دورانی که دارید طی میکنید ( بارداری ) هم دخیل باشه در این موضوع ،،،
سعی کنید از یه مشاوره خانواده هم کمک بگیرید .



سال خوبی داشته باشید.