نمایش نسخه قابل چاپ
سلام.
من واقعا همه نعمت هاي خدا هم يك جا بريزه كف دستم, زندكي جيزي خواستني برام نيست. يعني واقعا هيج علافه اي به زندكي ندارم. تنها جيزي كه به شدت بهش نياز دارم تا دليلي براي زندكي داشته باشم اينه كسي به وجودم نياز داشته باشه و بخواد بهش محبت كنم.
اين اسمش نميدونم جيه. ولي واقعا بدون ابن ديكه قادر به تحمل عمرم نيستم.
به نظر شما بايد جي كار كنم?
یکی از بستگان که جوانی 25 ساله بود و سالیانه سال است که به رحمت خدا رفته روزهای آخر بیماری اش جمله ای گفت که هنوز که هنوزه برام تازست.
اینکه کلی ثواب روی زمین ریخته کافیه تا خم شوی و آنها را برداری.
در مورد خواسته شما هم کلی آدم دورو برتون هست که نیازمند محبتتون هستند کافی است که اونها را ببینید.
سلام پو عزیز
مسئله ای که مطرح کردی میتونه دو بعد داشته باشه...یکی اینکه ایا نیاز به یک همدم داری (مثل ازدواج) که بهش محبت کنی و یا نیاز داری صرفا محبت کنی..حالا به یک شخص پیر، یک ادم تنها، یک کودک یتیم و یا حتی یک حیوان....
بیشتر توضیح بده.خیلی مختصر بود.
سلام پوه عزیز
این همون فقدان احساس ارزشمندی هست .به قول دکتر بابایی زاد شاید شما مهار مهم نباش در خودت داری و معمولا این مهار رو با رانه های کامل باش و.... می پوشونن. یعنی با کامل بودن سعی داری تا احساس مهم نبودنت رو پوشش بدی.این احساس نه صرفا به دلیل این ایجاد شده که شخص مهمی نیستی بلکه این میتونه یه باور پیشنویسی باشه که در پیش نویس زندگی شما ( عمدتا از بدو تولد تا 4سالگی و یا بعدها ) شکل گرفته.
پس میتونی برای تقویت حس ارزشمندیت کارهایی رو انجام بدی و قدم به قدم پیش بری.شاید واقعا در بوجود اومدن این احساس نقشی نداشتی اما الان میتونی تو تغییرش نقش داشته باشی به شرط اینکه بخوای.
از تغییرات کوچک شروع کن.
برای خودت قرارداد اسمارت تنظیم کن. یعنی کاری رو باخودت قرار بذار شروع کتی که مشخص و دقیق و زمان دار باشه.مثلا:
من روزهای زوج به مدت نیم ساعت از خونه تا میدون فلان پیاده میرم و بر میگردم. و هر روز این کارها رو ثبت کن و تعیین کن چقدر به موفقیت نزدیک شدی.اگر لازم شد تو قرارداد هات بازنگری کن .
سلام. ممنون از دوستان. ببخشيد, من با كوشي وصلم و نتونستم كزينه تشكر رو بيدا كنم. همينجا ازتون تشكز ميكنم.
فكر ميكنم بيشتر نياز به يك محبت و مهرورزي خاص دارم. بنابراين فكر كنم نياز به همدمه
- - - Updated - - -
ههسلام خانم يا اقاي ارم. ممنونم از نظرتون
سعي ميكنم سخنراني كه كفتيد رو بيدا كنم و كوش كنم. جون هنوز منظورتون رو از مهار و مفاهيمي كه بيان كرديد متوجه نميشم.
اكر منظورتون از حس ارزشمندي, حس اعتماد به نفس و حرمت نفسه, بله, تا حدودي توشون ضعف دارم. البته درونا ادمها رو دوست دارم ؤ هيج كس به نظرم بي ارزش نيست و درونا براي ديكران احساس خيرخواهي دارم. ولي زياد خودمو دوست ندارم. بنابراين فكر كنم ضعفم بيشتر در اعتماد به نفسه تا حرمت نفس. و مدنيه دارم سعي ميكنم روش كار كنم
پوه عزیزم
منبع دقیق: برنامه حال خوب شبکه سلامت سه شنبه ها ساعت 9شب باحضور آقای دکتر علی بابایی زاد به تحلیل مهارها می پردازه.
برنامه ای جالب و کاربردیه. برنامه های هفته های پیش هم میذارن برای دانلود.
امیدوارم ببینی و استفاده کنی.:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Pooh
.................
با سلام
حرمت نفس بخشی از عزت نفس هست ،،،بخشی که از احترام به خود یاد می کنیم .
وقتی خودمون را دوست داشته باشیم و به صدای درونمون احترام بذاریم و با این صدا درد و دل کنیم ،،،یعنی همدم خوبی برای خودمون هستیم .
سعی کنید همدم خوبی اول برای خودتون باشید،،،
وفتی همدم خوبی برای خودتون بودید ،،می تونید برای دیگران هم همدم خوبی باشی و بهشون محبت کنی .
لذا اول روی عزت نفستون کار کنید ،،،
یکی از تمرین ها ی خوب برای افزایش عزت نفس اینکه ،،، نعمت چیزهایی که داریم را به جا آوریم ،،،
یه کاغذ بردارید مثلا 50 دلیل برای اینکه باید سپاس گذار این نعمت ها باشید را بنوسید ،،،
مثلا :
1- می بینم
2- راه میروم
3- میشنوم
..
..
...
وقتی یادآور نعمت هامون باشیم ،،،،خودمون را ارزشمند تر می دونیم ،،
وقتی خودمون را ارزشمند بدونیم ،،خودمون را بهتر باور و قبول میکنیم !
در پناه حضرت دوست .
سلام
این بنده خدا منظورش اینه که به محبت همسر و فرزند (دو طرفه) نیاز داره:311:. وگرنه کسی برای آموزش کسب ثواب و قربت که اینجا پست نمی گذاره :323:
* در جامعه رفت و آمد داشته باشد ضمن اینکه وقار و متانت تون رو هم حفظ می کنید. (کار ...)
* در جلساتی که خانم ها رفت و آمد دارند شرکت کنید. مجالس مذهبی، وزشی، تفریحی و ... .
* سطح آگاهی و معلومات تون رو بالا ببرید بطوریکه در مجامع علمی، اجتماعی، دوستان ... حرف مفید و جالب برای گفتن داشته باشید. (بعضی خانم ها تنها هنرشون گفتن جوک های بی مزه و یا چرخاندن صدا در دهان است)
* ورزش کنید. هم روحیه تان بالا می رود و هم سلامت و ظاهرتان حفظ می شود.
* خوش لباس، تمیز و متین باشید. نه اینکه گران بپوشید ولی با سلیقه و خانمانه بپوشید.
* از ابتذالات دوری کنید و با کسانی که با آن ها دمخور هستند قطع معاشرت کنید. قلیان، سیگار، جلف بازی، مجالس لهو و لهب ...
* در رفتار و گفتار مردانه نباشید، رنانه رفتار کنید.
موفق باشید :72:
آقای یک دوست گرامی ، تیکه تون را خوب انداختید و من هم گرفتم.
زمانی که من پستم( استفاده از کلمه ثواب) را گذاشتم ایشون مشخص نکرده بودند که منظورشون همدم و شاید همسر باشه .
اما قربت را در اینجا به کار نبردم در تاپیک خانم میشل از این کلمه استفاده کرده بودم متاسفانه متوجه نشدم کنایه شما به آن یه پستم از چه جهت بود وربطش به این تاپیک چه بوده؟!!!
اعتراف می کنم من هم مثل سایر کاربران در جاهایی نمی تونم احساساتم رو کنترل کنم واین می شود که از پست شما دلگیر شدم و ترجیح دادم بر خلاف قوانین اینجا دلخوری ام را عنوان کنم.
اما از آقای دوران گشته و سرد و گرم چشیده روزگاری، مثل شما جنین کنایه هایی بعیده.
نمی دونم مدتی است چه فضایی در تالار به وجود آمده که هر کس به طریقی دل ما می شکند
اگر واقعا حضورم موجب آزار دوستانه بفرمایند رفع زحمت می کنم.
سلام خانم پو
من صحبت هاي دوستان رو خوندم.
فكر ميكنم نظر همه دوستان در مورد شما صدق ميكنه. البته فقط تقدم و تاخرش فرق ميكنه.
براي اينكه منظور من رو از تقدم و تاخر متوجه بشيد شما رو ارجاع ميدم به نوشته خانم Eram در تاپيك خانم ميشل:
http://www.hamdardi.net/thread-44758.html#post437501
فكر ميكنم اگر الويت بندي كنيم، نظر آقاي يه دوست ميشه آخرين نظري كه بايد بهش توجه كنيد و صحبت هاي باغبان و خانم بي نهايت رو در درجه اول بايد بهش توجه كني.
خانم پو " اول خودت رو بساز، از خودت لذت ببر"
من هم اولش فكر ميكردم اين جمله كليشه اي هست، ولي وقتي بهش فكر كردم و تو زندگي ام سبك سنگين اش كردم، ديدم چقدر خوب و موثره. چند رو پيش پشت يه موتور سه چرخه جمله زير رو ديدم:
"خدايا داده هايت نعمت، نداده هايت حكمت و بازستانده هايت امتحان من است."
ديدم چقدر من با اين جمله غريبم.
پيشنهاد ( قدم اول):
صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ ﴿۱۳۸﴾
رنگ خدا را و چه کسی رنگش نیکوتر از رنگ خداست؟ و ما فقط پرستش کنندگان اوییم.
تفسير:
به کارهای خود رنگ خدایی بزنید
منظور از رنگ خدایی ؛اخلاص در کارهاست؛
انسان در زندگى خویش باید رنگى را بپذیرد، امّا در میان همه رنگها، رنگ خدایى بهتر است. ناگفته پیداست که تا رنگ نژاد وقبیله وهوسها را کنار نگذاریم، رنگ وحدت و برادرى و تسلیم امر خدا بودن را نخواهیم گرفت. همه ى رنگها به مرور زمان کم رنگ وبى رنگ می شود. امّا رنگ خدایى همیشگى و پایدار است.
.
«کل شىء هالک الاّ وجهه»
.
و چه رنگى بهتر از رنگ خدا که او را عبادت و بندگى می کنیم. بگذریم که یهود، کودکان خود را با آبى مخصوص شستشو داده و بدینوسیله به او رنگ مذهبى می دهند. .
بهترین رنگ آن است که صفا و بقا داشته و چشم اولیاى خدارا به خود جلب کند. همرنگ با فطرت و منطق بوده، مشترى آن خدا، و بهاى آن بهشت باشد. همه ى رنگها پاک می شوند، قبیله، نژاد و نسب، دیر یا زود از بین می روند، ولى آنچه ابدى و باقى است همان رنگ و صبغه ى الهى یعنى اخلاص وایمان است.
خانم بى نهايت شما چرا انقدر زودرنج هستين؟ اگه كسى نظرش مخالف نظر شما باشه كه قصدش دل شكستن نيست. منم تو خيلي تاپيك ها نظر مخالف كه ميذارم بعضيا ميان جبهه ميگيرن. مگه همه آدمها بايد دنيا رو از يك زاويه مشخص ببينن؟؟
و اما اينكه من از پست خانم بى نهايت تشكر كردم چون يه جنبه خاصى توش بود. خانم پو اينجا تاپيك زياد داشته و هميشه يه نكته اى توى تاپيك هاشون براى من جلب توجه ميكرده اون هم اينكه چقدر كاربرها توى تاپيك هاشون فعاليت دارن و سعى در كمك. ولى در مقابل، استارتر تعداد زيادى از پست ها رو ناديده ميگيره و جواب نميده و يا با بعضى برخورد تندى داره. من با پست خانم بي نهايت موافقم چون حرفش اينه كه چرا اول از همه سعى نميكنى اين آدمها رو دوست داشته باشى؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی نهایت
سلام
این سایت سایت طرح مسائل دینی نیست. فکر نکنم کاربران اینجا هم برای طرح مشکلات دینی و احکام اینجا بیان. پس میشه منظور گوینده رو حدس زد.
ثواب و قربت رو هم بصورت مثل و طنز بکار بردم.
بهتره بدونید کلا اهل نیش و کنایه و دل شکسن نیستم. حرفی داشته باشم صریح میگم. مشکل اینه که زبان شیرین فارسی رو به طرق مختلف میشه تعبیر و تفسیر کرد وگرنه گناه از دل ما نیست.
شاد باشید :72:
سلام . ببخشید در این چند روز من دسترسی به لپ تاب نداشتم و با گوشی وصل بودم و نمیتونستم گزینه تشکر و پاسخ با نقل قول رو پیدا کنم. خانم بی نهایت ممنونم از نظرتون. من در کل آدم مهربانی هستم. و عملا هم به دیگران محبت میکنم. گرچه اخیرا کم شده. و تمام سعیم رو یکنم که به دیگران اگر کمکی از دستم بر یاد کمک کنم. شاید سعادت نداشته ام که مثلا دست یک از پا افتاده رو بگیرم یا مثلا به یک کودک یتیم کمکی کنم. گرچه گدر حد توانم که خیلی کم بوده کمک مالی کرده ام به خیریه ها. ولی این پاسخگوی خلا درونی من نیست.نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی نهایت
براتون یک مثال میزنم. مثلا بعد از قضیه پسرخالم و جواب منفی اجباریم، و بار و غم اون شکست عاطفی سنگین، من از پدربزرگ ناتوانم و از خواهر زاده ی سه ساله ام مراقبت میکردم. یادمه که حتی مثلا برای پر کردن این خلا درونم به گل و گیاه میرسیدم به ماهی ها میرسیدم برای کنجشک ها نون خورد میکردم میریختم برای گربه ها توی حیاط خونه غذا میریختم و توی خیابون و ... هم اگر کمکی ازم بر میاومد انجام میدادم مثلا اینکه توی اتوبوس بلند م و جام رو بدم به یه آدم مسن . و میل زیادی هم به دعا کردن برای همه داشتم. زمان زیادی از روز رو در حد دو سه ساعت فقط در حال نوشتن بودم و برای تک تک افراد خانواده و فامیل و دوست و آشنا و هر کسی میشناختم دعا میکردم.
ولی اینها خلا درون من رو پر نکردند. احساس تنهایی درون من هست.
اما در جواب آقای یک دوست....
سلام. نظر شما درسته. من نیازمند محبت به همدم و حتی محبت کردن به فرزند هستم.
اما در مورد راهکارهاتون. خب من تمام نکاتی رو که گفتید رعایت میکنم. به جز شاید ورزش منظم و شرکت در جلساتی که خانمها هستن.
ا
شایسته عزیز ، نظر مخالف از نظر من هم هیچ اشکالی نداره .نقل قول:
نوشته اصلی توسط Shayeste
اما باید مراقب باشیم زمانی که کسی را نقد می کنیم و یا نظر مخالف می دهیم اولا نظر اون فرد را تحریف نکنیم اون فرد را تخریب نکنیم و یا به تمسخر نگیریم و با کنایه حرفمان را نزنیم.(توی پرانتز اینکه البته باید اونقدر از درون قوی باشیم که در مقابل چنین نقد هایی غیر قابل نفوذ باشیم اما خوب چه کنم که اونقدر قوی نیستم و گاهی هم در مقابل چنین نقدهایی ناراحت می شم)
در خیلی از این تاپیک هایی که شرکت می کنم و پست می گذارم خیلی پیش اومده که نظر سایرین با من مخالف باشه اما من هیچ وقت ناراحت نشدم . جاهایی که مطمئن هستم که نظرم همسو با رویه مدیران همدردی هست و نظر مخالفان ممکن هست که موجب گمراهی باز کننده تاپیک و یا حتی سایر خوانندگان بشه و آفت مشاورهای داشته باشه در اونجا مثلث پایین پست را هم به همین منظور گذاشتند که در صورت گزارش باز هم خود مدیران تصمیم می گیرند و پیش اومده که حتی مدیران هم گزارش بنده را بی مورد دانسته اند . نه تنها ناراحت نشده ام بلکه دیگر خیالم از آن بابت راحت شده .
بارها شده حتی خود من پستی گذاشتم که مورد داشته و توسط مدیران حذف و یا ویرایش شده .هیچ کدوم ما کامل نیستیم .
هر کاری در این تالار کرده ام فقط و فقط از باب وظیفه ای است که در حد توانم در مقابل یک همنوع که مثل خودم درگیر مشکلات زندگی است ، بوده است. و همه اعضای تالار برایم مهم و قابل احترام هستند.
پوه عزیز ازت واقعا عذر می خوام که توی تاپیکت این مطلب را گذاشتم.
هر چه پستم را نگاه کردم مطلبی راجع به باز کردن و شرح احکام و مسایل دینی در آن ندیدم . ایشان گفته بودن نیاز دارند کسی را محبت کنند و من آن مثال را از جانب آن مرحوم (که چه خوش خیال پیش خودم گفتم شاید این نقل قول موجب خیراتی هم برای ایشان شود )برای بیشتر مشخص شدن اصل حرفم که دقت کردن و دیدن آدم های دورو برمون که نیازمند محبتمون هستند به کار بردم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط Ye_Doost
یه دوست گرامی جدای از این تاپیک شاید بشه گفت 99 درصد مشکلات و مسایلی که ما انسان ها ، محدود می کنم ما ایرانی ها باز هم محدود می کنم ما مسلمانان ایرانی در زندگی هامون داریم به خاطر همین رعایت نکردن اصل دین وهمون احکامی است که جنابعالی به آن اشاره فرمودید.
چنانچه در این تالار با اینکه یک تالار روانشناسیه اما اگر اجمالی نگاهی انداخته باشید متوجه شده اید که پر است از انجمن ها ، و مقالاتی که حول مسایل دینی است.
- - - Updated - - -
در کل متوجه نشدم نقدتون را صریح گفتید یا با مثل و طنز . بنده حتی مناسبت طنز مطلب تون در مقابل نقد مطلبم را متوجه نشدم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط Ye_Doost
احتمالا ایراد از بنده می باشد. که دیر مطلب را می گیرم.
با شما موافقم زبان شیرین فارسی را همه جوره می شه تعبیر و تفسیر کرد اگر ظرف آن را زیبا انتخاب کنیم زیبا تفسیر می شود و اگر ظرف آن را نازیبا انتخاب کنیم نازیبا تعبیر می شود و این به هنر ما بر می گردد.
پوی عزیز سلام مجدد
حالا کمی مطلبت باز تر و قابل فهم تر شد....اگر منظورت همسر هست یادت باشه ازدواج امری هست که اگر زمین و زمان هم دست بهم بدن برای رخ دادنش، تا خدا نخواد نمیشه.برای هرکسی در این مورد موعدی در نظر گرفته شده.یکی تو 18 سالگی ازدواج میکنه و یکی در 40 سالگی .
از طرفی من به این نتیجه رسیدم دنبال چیزی رو که خیلی میگیری (در این مواردی که خدا مستقیم باید برات بخواد) انگار باعث دور شدن اون موضوع از خودت میشی.به نظرم کاملا این امر رو واگذار کن به خدا.اصلا پافشاری نکن چون ممکنه از چاله بیفتی خدایی نکرده تو چاه.
ذکرهایی هست که مداومت بر گفتشنون داشته باش.مثل ذکر یا ودود و ذکرهایی دیگه که سرج کنی پیدا میکنی.و اصل قضیه رو بسپر به خدا و با ارامش بشین و تماشا کن که چطور برات مهره ها رو جا به جا میکنه و کاری میکنه که از اعتمادی که بهش کردی ذره ای پشیمون نشی.
سلام.
خيلي ممنونم از همه دوستان عزيز.
مريم جان از بيشنهاد شما هم ممنونم. سعي ميكنم بسبارمبه خدا.
خانم بي نهايت عزيز, سلام.
نميخوام توي بحث شما با جناب يك دوست دخالتي كنم.فقط خواستم بكم اتفافا من نظر و بيشنهاد شما رو خيلي هم دوست داشتم و جمله اي كه از اون مرحوم ذكر كرده بوديد در ذهنم يك جمله ماندكار خواهد شد. و ازتون خيلي ممنونم.
ضمنا به خاطر غلط هاي املايي عذر ميخوام. صفحه كليدم عربيه و جهار حرف فارسي رو ندارم. ببخشيد.
سلام.
ممنون از تمامي دوستان.
مريم جان, من سبردم به خدا. كرجه انكار تقدير و خواست خدا اون جيزي كه من خواستم نيست. ولي خب جاره جز همين سبردن به خدا نيست كويا.
در بحث خانم بي نهايت و اقاي يك دوست نميخوام دخالتي كنم. فقط خواستم به خانم بي نهايت بكم اتفاقا نظر ايشون رو خيلي دوست داشتم و نقل قولي كه از اون مرحوم كقته بودن, برام خيلي قشنك بود و از اون جملاتي ميشه كه هميشه توي ذهنم خواهد موند و بابتش از شما خيلي ممنونم. و بكم كه حتي ذره اي از نظر شما ناراحت نشدم و برعكس خيلي دوستش داشتم. ممنونم .
بنظر من اصلا واست مهم نباشه
فقط سعی کن خودت شاد باشی و خوشبخت که ناخوداگاه به هدفت میرسی
وگرنه هرچی بهش فکر کنی بدتر ازت دور میشه
منکه میخوام برگردم موقع ازدواجم و بخاطر این نیاز الکی خودمو بدبخت نمیکردم
پوه عزیز نمی دونم تاپیک زیر با روحیات شما جور در می یاد یا نه ولی تاپیک خوبیه مطالعه آن ضرری نداره.
http://www.hamdardi.net/thread-40427.html
نقل قول:
نوشته اصلی توسط juddi
سلام. ممنون از شما دوست عزیز. بله. درست میگید. باید رها کنم و شاد باشم. یا میشه یا نمیشه دیگه.
سلام خانم بی نهایت. ممنونم. تاپیک خیلی خوبی بود و مطالب مفیدی هم برای من داشت. باز هم ممنونم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی نهایت
--------------------------------------------------------------------------
یک سری سوال در مورد ضعف هام در تاپیک ضعف های شخصیتیم میخوام بپرسم. ممنون میشم اگر دوستان اونجا هم راهنماییم کنن.
سلام.
دوستان، من ملاک هام رو به صورت درصد اهمیتش برام امتیاز بندی کردم. به نظر شما منطقیه این امتیاز بندی؟ واقعا اولویت بندی بینشون برام کار سختی بود. بعضیهاش به نظرم به اندازه هم اهمیت شتن و اولویت بندی بینشون برام سخت بود.
1- فرهنگ خانوادگی 20
2-تیپ شخصیتی 18
3-اخلاق 15
4-شغل 15
5-تحصیلات 12
6-ظاهر 10
7-سن 10
مثلا این خواستگار اخیر با ملاحظه و تخفیف، به زور 64 امتیاز گرفت. ولی مثلا وقتی اون یکی آقاهه که دستمو گرفته بود رو امتیاز دادم، به راحتی و حتی با اینکه سعی میکردم بهش کم امتیاز بدم، امتیاز 85 گرفت.
اشکال کار کجاست که حتی وقتی امتیاز بندی میکنم، نتایج معقولی نمیگیرم؟
وقتی می خواهید امتیاز بدهید با چه معیاری امتیاز می دهید. مثلا چه فرهنگ خانوادگی ای از نظر شما امتیاز 20 را دارد؟ مثلا 10 مشخصه از فرهنگ خانوادگی با امتیاز 20 را نام ببرید. و همینطور در موارد دیگر.