بابا مسلمونا یکی به داد من برسه کجایید پس ؟؟
حسابی گرفتارم .میشه با دقت مشکلمو بخونیدو راهنماییم کنید قبلا از همه دوستای خوبم تشکر می کنم.
نمایش نسخه قابل چاپ
بابا مسلمونا یکی به داد من برسه کجایید پس ؟؟
حسابی گرفتارم .میشه با دقت مشکلمو بخونیدو راهنماییم کنید قبلا از همه دوستای خوبم تشکر می کنم.
مشکلت چیه خوب؟؟؟/
حالت خوبه دوست من مشکلت فکر کنم الزایمره چون نگفتی چه مشکلی داری ولی تمنا میکنی کمک ما
حتما منظورش اینه:نقل قول:
نوشته اصلی توسط takamol
نقل قول:
نوشته اصلی توسط takamol
خوب اين كه كاري ندارد
بنشين با او از ايده آلهات و آرزوهات و برنامه هاي آينده ات صحبت كن
بعد كه خوب همه چيز را گفتي از او بپرس كه آيا در اين برنامه ها با تو شريك خواهد بود يا خير.
اگر هم كه من و من كرد و يه جورايي گفت الان نمي تونم و بايد فكر كنم و من الان موقعيت ندارم و.... بدون كه قصد ازدواج نداره
تو هم برو دنبال زندگيت
از فرزاد ممنون که منظوره منو متوجه شد و بقیه رو هم متوجه کرد. ولی میشه بیشتر راهنماییم کنید هنوز جوابمو نگرفتم . من با اینکه هیچ کاری نکردم ولی چون اولین بارمه که رابطه داشتم می خوام این اولین و آخرین مرد زندگیم باشه البته همش تقصیر اون بود منو تو این فکرا انداخت . نمیتونم مستقیم برم بگم .بعدشم یه بار یه باهم قهر کردیم سر یه موضوعی بعد اون گفت که منو دوس نداره ولی بعد از دو ماه دوباره برگشت.
سلام من درست متوجه نشدم. الان با هم ارتباط داريد يا نه. روابطتون تا چه حدي هست. لطفاً بيشتر توضيح بده.
سر چه موضوعی قهر کردید؟ وقتی برگشت بهتون چی گفت هدفش از برگشتنش چی بود؟
دوست عزیز سعی کن رٌک و پوست کنده باهاش حرف بزنی. اینطوری نمیشه که حتی تو ندونی که منظور طرف ازدواجه یا دوستی .نقل قول:
نوشته اصلی توسط takamol
درضمن زیاد رو این حسِ دوست داشتنی که نسبت به اون داری حساب نکن(نه اینکه بگم حس کاذبیه). چون بقول خودت اولین رابطته و خیلیا تو این موقعیت این حس رو داشتن و چه بسا مدتی گذشته و تبدیل به نفرت شده . در کل منطورم اینه که احساسی عمل نکن در عوض بیشتر منطقی باش.
سعی کن از یه دوست صمیمی که تو رو کامل میشناسه و بهش اعتماد داری ، کمک بگیری. تو این دوره تنها نباشی بهتره.
اینم بگم که ما همه از کمک به همدیگه دریغ نمیکنیم. پس هر مشکلی که داشتی مطرح کن . همَمون باید خوشحال باشیم که همچین جایی رو داریم
بازم سلام به همه دوستای خوبم .من نمیدونم چرا دوباره برگشت یعنی اگه میدونستم دیگه مزاحم وقت شما هم نمیشدم .
شاید دوسم داره که نتونسته فراموشم کنه شایدم چون مثه خودم آدم مغروری برگشته که یه روز تلافی کنه ببینید هزارجور فکر میکنم که نمیدونم کدومش درسته .دلیل قهرمون هم از طرف من بودنمی تونم توضیح بدم .فقط بهش حالی کردم که با من باید با احترام برخورد کنه و اگه یه دختر با یه پسر دوست میشه دیگه نمیاد به اعتقاداتش پشت پا بزنه البته شما فکر بد نکنید من خیلی جدی گرفته بودم.آقا فرزاد من دوسش دارم .از اونجایی که همیشه با غرور با پسرا برخورد کردم برام سنگینه که هرچیزی رو به اونا بگم. اصلا تا حالا احساسی برخورد نکردم اصلا بروز ندادم که دوسش دارم تازه اون فکرمیکنه شاید من کسی دیگه رو دوست دارمو احساسمو برای اون خرج میکنم.بعدشم من چون به مردا خیلی بی اعتمادم خواستم برای یه بار هم که شده امتحان کنم ببینم که طرز فکرم درسته یا نه؟ که گیر افتادم از شکست میترسم کمکم کنید تا همچین بلایی سرم نیاد. در ضمن چون به هیچ کس اعتماد ندارم کلا هم ابراز احساسات کردن برام سخته نمیتونم با کسی حرف بزنم .از درسام دارم عقب میفتم.البته از مادرم قبلا برای دوستی با این آقا اجازه گرفتم و چون به من اعتمادکامل داره و من هم از اون آقا خیلی تعریف کردم اجازه داد. ولی نمیتونم هرچیزی رو به مادرم بگم چون احساسی نظر میده من همیشه سعی میکنم با مسائل کنار بیام تا قبل از اینکه بگه عاشقه همه چی خوب بود .من با پشتکار و پرانرژی به کارام میرسیدم .
ببخشید یادم رفت توضیح بیشتر خواسته بودید :
بله الان با هم رابطه داریم ولی فقط با مسیج من یه چند باری بهش زنگ زدم .ولی دیگه خیال ندارم زنگ بزنم چون حس میکنم غرورم میشکنه بعدشم اصلا اهل قرار بیرون گذاشتنو این حرفا نیستیم چون هم اون سرکارمیره هم من سرکارنرفتم که درسمو ادامه بدم ترسیدم با سرکار رفتنم به هم بیشتر از پیش وابسته بشیم .در مورد هسم که آقا فرزاد گفته کاذبه نمی دونم شاید راست میگه من داغم نمیفهمم در هر صورت همیشه به فکرشم اونم همینو میگه ولی چون دوستا وهمکارای زیادی داشته و داره حدس میزنم ابراز این چیزا از رو عادته نه واقعیت نظر شما چیه ؟
عزیزم من کاملا حستو درک میکنم پس اصلا با عجله تصمیم نگیر. یه وقت از هول (اون اولین مرد زندگیمه میخوام آخریش باشه و این جور حرفا . . .) نیفتی تو دیگ!!!
اصلا دنبال عشق هم واسه زندگیت نگرد عشق بعد از ازدواج بوجود میاد اما قبل از ازدواج آدمو کور میکنه. من فکر میکنم شما بیشتر وابسته شدید تا عاشق. بهتر منطقی تر تصمیم بگیری به نظر من هدفهای زندگیتو مثل درس خوندنتو ادامه بده حالا حالا ها واسه ازدواج وقت داری.
اما اگه این آقا رو خوب شناختی و فکر میکنی مناسبه بهش بگو که از این جور رابطه ها خوشت نیاد اگه تورو دوست داره یه کم جدی تر فکر کنه و . . . اگه تورو واسه ازدواج بخواد میاد جلو اگه واسه دوستی خوب خودشو میکشه کنار.
اما به نظر من خودتو درگیر این جور چیزا نکن.
سلام دوست عزيز
برام جالبه كه يه دختر خانم 24 ساله مدعيه كه براي اولين باره كه ميخواد رابطه برقرار كنه ولي از طرف ديگه دم از بي اعتمادي نسبت به مردان ميزنه . اين بي اعتمادي از كجا نشات گرفته ؟ شايد بخواي بگي از تجربيات ساير دوستانتون . با اين تفاسير قضاوتتون خيلي درست نيست از كجا معلوم دوستانتون افراد موفقي نبودند منظورم اصول ارتباط صحيح و درست را با مردان نميدانستند . شما كه خودتان تجربه نكرديد بنابراين بي اعتمايتون ريشه غلطي داره .
اول بهتون پيشنهاد ميكنم اين فكر را كه اولين مرد آخرين مرد زندگيتون هم بايد باشه را كاملا از ذهنتون پاك كنيد .هيچ دليلي وجود نداره كه آدمي تا نسبت به كسي قلبش به تالاپ تلوپ كنه فكر كنه اين مرد روياهاشه .
يك زن و يا مرد موفق كسي است كه بتونه با جنسهاي مخالف خود در حد عرف و اخلاق و آنچه اجتماع و دين ميپذيره مراوده داشته باشه و نه با فقط و فقط يكي . وقتي با افراد مختلف برخورد داشتي اونوقت ميتوني محك بزني و انتخاب كني .اين به معناي دريدگي و هرزه گي نيست يه وقت بد قضاوت نكنيد . باز هم تاكيد ميكنم در حد معقول بايد ارتباط داشت براي كسب شناخت از جنس مخالف .
اما اگر شما خيلي اصرار داريد احساستونو فقط درگير كسي كنيد كه حتما باهاش ازدواج كنيد بنابراين راهي را كه خودم شخصا رفتم بهتون پيشنهاد ميكنم . هروقت كسي در لفافه بهتون پيشنهاد دوستي داد و يا ابراز علاقه كرد خيلي راحت و صريح ازشون بپرسيد از اين پيشنهادشون و يا درخواستشون به دنبال چي هستند يعني هدفشون چيه . اگه گفتند كه قصد انتخاب همسر دارند كه بسيار خوب به طور معقول ( مراقب باش كه خيلي مهار دل را وانگذاري ) با ايشون ارتباط داشته باشيد و به نظر من با توجه به اينكه مادرتون هم در جريان هست همه چيزو مثل يه دوست خوب بهش بگيد . قطعا ميتونه راهنماي خوبي براتون باشه . اين روند هم زمان مشخصي داره تا حدي كه شناخت اوليه بدست اومد ديگه بايد مسير اين ارتباط به سمت يك رابطه خانوادگي كشيده بشه و بالطبع هم سلسله مراتب بعدي براي خواستگاري .
اما اگه به قول يكي از دوستان من و من كردند و يا گفتند فعلا هدفشون دوستي است تا چه پيش آيد . خيلي راحت عذرخواهي كنيد و اين ارتباط را كامل قطع كنيد . تاكيد ميكنم كامل.
اينجوري قطعا از افتادن در مسير يك شكست احتمالي خلاص ميشيد . چون با توجه به نوشته هاتون به نظر نميرسه جزء اون دسته از افراد باشيد كه بتوانيد تحمل شكست در زندگي را داشته باشيد كه متاسفانه در افرادي كه خودشان هم اقرار ميكنند كه مغرور هستند اين شكستها اثرهاي بسيار مخربي به جاي ميگذارد .
در پناه حق باشيد
پس کجان این دوستای خوبی که آقا فرزاد وگفت؟؟؟
کاش این مردم دانه های دلشان پیدا بود...
سیما جان از راهنمایی دوستانه و منطقیت ممنونم ولی این که تا حالا با هیچ کس ارتباط نداشتم ادعا نیست . یه حقیقته .
قبول دارم که دو نفر میتونن سالم رابطه داشته باشن .من به هر حال توی این اجتماع گشتم همکلاسی و همکارای مرد زیادی رو داشتم اما این یکی به دلم نشست چی کار کنم !؟شد دیگه .دوباره میگم من فقط به اون به عنوان یه دوست مثه دوستای هم جنس خودم نگاه میکردم .اون با رفتار احساسیش منو به فکر انداخت . بعدشم من مطالعه زیادی در مورد مردا و طرز برخورد با اونا داشتم راحت می تونم با هاشون ارتباط برقرار کنم فقط تا حالا هیچکدوم رو به غیر این مورد نتونستن تو دلم جا باز کنن در ضمن روابط ما طوریه که حتی همدیگرو به اسم کوچیک صدا نمیزنیم چه برسه به مسائل دیگه .عزیزم چطور میتونم باهاش رابطمو حفظ کنم و از طرفی اگه یه موقع این رابطه قطع شد چطور خودمو از غرق شدن نجات بدم؟؟؟تو راست میگه شکست برای یه آدم مغرور که داره ازدوری کسی که دوسش داره میمیره ولی جسارت اینو نداره که بهش بگه میترسه از طرف اون پس زده شه و اونو برای همیشه از دست بده خوشحالم که حداقل تو تا حدودی منو شناختی .حتی بعضی وقتا با اینکه خیلی دلم براش تنگ میشه حاضر نیستم یه پیام براش بفرستم چون دوست ندارم قبل از اینکه اون مستقیم به من ابراز علاقه کنه من پا پیش بزارمو خودمو دلباختش نشون بدم کاش اینطور نبودم . ما هر سه چهار روز یک با به هم پیام میدیم فقط و فقط اینه رابطه ی عاشقانه ما حتما خندتون گرفت آره؟؟؟
مثله من عزیز یعنی به نظر شما از اول دوست شدن با این آقا کار اشتباهی بوده ؟؟؟و شما معتقدید اگه قصد ازدواج داشتن باید وارد این بازی پر دردسر شد؟؟؟
دیدگاه خود شما چیه؟ ازدواج برای سن شما خیلی مشکل دار نیست. شما به رشد فکری رسیدید که بتونید انتخاب کنید. دوستی مشکل ساز نیست. دوستی که بدون شناخت به احساسات و روابط جنسی بعد ش کشیده بشه مشکل داره. وگرنه اساس این دوستی برای افزایش شناخته. خیلی کلی صحبت می کنید. رفتارهای اون چه مشخصه ی رو داره که شما رو در مورد ایشون به فکر وادار کرده و از بقیه جدا کرده؟ این اولین سواله.
سورنای عزیز خوشحالم کردی که انقدر با دقت خوندی زندگی در کنار کسی که دوستش داری حتی با وجود خیلی از نداشته های هر دو طرف شیرینه و میتونه دو نفر آدمو به کمال واقعی برسونه من این احساساتمو فقط اینجا جرائت دارم بیان کنم از اینکه به خدش بگم هم می ترسم هم به دلیل اخلاقیاتم که قبلا گفتم نمی تونم بگم دوست دارم اون اول شروع کنه نه من . شاید بشه گفت به من به احترام میزاره خودشو برام لوس نمیکنه مطالب مشترک مورد علاقه ای با هم داشتیم در ضمن از قیافش هم خوشم اومد بله میدونم سیرت زیبای ظاهر هیچ نیست ولی چیکار کنم خوب قیافه هم مهمه تا یه حدودی باید به دل بشینه که نشسته .صبوره مهربونه خوش برخورده اهل مطالعه است با شخصیته دیگه شوخ طبعه الن فکر کنم همه پسرا از فردا این مدلی رفتار میکنن. من فقط میترسم در مورد همه این چیزایی که گفتم اشتباه کرده باشم و یه روز بگم این نبود اون آدمی که من فکرمیکردم درگیریم بیشتراز این بابته هر سوال دیگه داشتین بپرسین خوشحال میشم کمکم کنید بازم مرسی.
خانوم اولیت باوری که در ذهن شما باید عوض شه اینه که سیاه و سفید نبینید.
من به عنوان یک مرد نه تنها ناراحت شدم و بهم برخورد که بابت شما افسوس خوردم که راحت گفتید " مردها دروغگو و کلک هستند"این دید که همه پسرها از فردا اینطور رفتار می کنند هم نمادی بر اینه که شما من رو به عنوان یک مرد دروغگو می دونید مگر اینکه ثابت بشه دروغگو نیستم.
مردی که تموم زندگیشو برای زن و بچش گذاشته رو دیدی؟ اونایی که تا آخر عمرشون تو هیچ وقت نمی فهمی که همسرت یه ناهنجاری قلبی داشت که باعث مرگش شد و برای اینکه تو رو ناراحت نکنه بهت نگفته.... بگذریم. روزهای خوشی رو تو این کشور نمی بینم. فقط امیدوارم یک مقدار آمار انصاف بره بالا تا طلاق هم بیاد پایین.
شما یخورده باید دید خاکستری پیدا کنید. اون رو بسیار سفید می بینید و روزی رو من می بینم که با دیدن کوچکترین اشتباه از اون در زندگی مشترک به لکه سیاهی در زندگیتون تبدیل می شه...
من تصور می کنم دختر پاک و شایسته ای برای یک زندگی مشترک هستید. فقط آهسته آهسته خود رو وارد این جریان کنید. حتما باهاش بیشتر باشید" بدون اینکه رابطه رو از سمت و سوی سالم خودش منحرف کنید" و به خودتون و اون اجازه شناخت بدید. اینکه از چهره اون خوشتون میاد هم معیار قابل قبولیه.ولی نه برای یک دختر. یک مقدار دقیق تر شید. شما در آینده چیزهای مهمتری از اون خواهید خواست.ایشون درآمد دارند؟
ببخشید که ناراحتتون کردم قصدم واقعا این نبود البته متاسفانه این اولین بارم نیست که این طور کسی رو ناراحت میکنم قبلیش هم همین آقایی که الان با هاش دوستم بوده سر همین موضوع هم باهام قهر کرد.من رک و روراست احساسم رو گفتم تا همه بدنن که طرز فکرم چطوره که بهتر بتونن کمکم کنن نه اینکه قصد توهین به کسی رو داشته باشم بازم عذر میخوام خوب خودم هم قبول دارم که بدبینم از اول هم اینو گفتم .پس کسی رو که بیماریشو قبول داره کمک کنید نه توبیخ مچکرم.بله درامد دارند در ضمن خودم هم چند بار از طرف این آقا به همکاری دعوت شدم اما قبول نکردم و بهانه آوردم پسدر آینده خودم هم میتونم درامد داشته باشم .آهان یادم رفت اینو بگم قبلا گفتم که علت دوستیم بیشتر بی این خاطر بود که حداقل به خودم ثابت کنم که درست فکر میکنم یا نه؟از تعریفتون هم خوشحال و ممنونم این برام افتخاره که یه آقا در موردم اینطور فکر کنه .امیدوارم اونم منو اینطور ببینه راستی در مورد اینکه اون دوستای دیگه ای داره نظرتون چیه ؟بونید من شما رو آدم منطقی و روراستی دیدم که از احساساتم نسبت به اون گفتم .درست حدس زدید در آینده حتی اگه ازم خواستگاری کنه صد در صد مطمئن نیستم که جوابم به اون مثبت باشه چون شک ندارم که اون روابط الانش برام سوال برانگیز میشه؟شما چی فکر میکنید.؟
من قصد تخطئه شما رو نداشتم. فقط اگر بدبيني رو در خود مي بينيد اين رو در همه جا اظهار نكنيد كه پسرها .. چون خودتون هم واقف هستيد كه بدبينيد.
در مورد خود شما و رابطتون
سوال برانگيز بودنش درسته. من تصور مي كنم چندان هم ايشون قابل اعتماد نيستند. به هر حال در روابط احساسي افرادبايد لااقل در بازه زماني مشخص يك نفر را زير نظر داشته باشند و يك نفر را مورد انتخاب خود قرار دهند. به هر قصدي ايشون با دختران متفاوتي رابطه دارند(غير از روابط كاري و درسي) نشونه خوبي براي شما نيست. به من به عنوان برادر خودتون اعتماد كنيد و بدونيد اين ارتباط شما رو به مرور نسبت به آقايون بي اعتماد تر هم مي كنه. شايد الان خلافش رو ببينيد ولي بگذار زمان تعيين كننده سرنوشت تلخ براي تو نباشه.كساني هستند كه لياقت صبر و پاكي تو رو دارند.
من تصور مي كنم شخص شايسته اي براي شما نيستند. اگر جزئياتي هست كه بهتر كمك مي كنه در تجزيه تحليل بهم بگو
مرسی شما الان قدم به قدم دارین کمکم میکنید از این بابت خوشحالم از وقتی که برام میذارین جدا سپاسگذارم.امیدوارم جایی که به کمک نیاز دارین کسی مثه خودتون سر راهتون قرار بگیره .پس امیدی به درمان بدینیم هست. خودش میگه کاریه اصلا رابطه ی دیگه ای نداشته میگه مثه خواهر برادرن.بعدشم میگه با کسانی دوست میشه که قبولشون داره و به نظرش آدمای فهمیده باهوش ومنطقی هستن. در ضمن خودش میگه در ابتدا تو دوستیا پسرا بیشتر از دخترا دروغ میگن ولی بعد از اون دخترا بیشتر این کارو میکنن.به نظرم آدمی حساس یه کم حسود مردد و نامطمئن مثه اینکه دارم یواش یواش ساهش میکنم.
بانوي عزيز
رابطه مثل خواهر و برادر؟ ازشون توضيح نخواستي؟ من باور كنيد مي دونم اين جوري آشوب ممكنه بوجود بياد اما الان بهتره تا آينده. ايشون براي چي تا اين حد در ارتباطات خودشون راحت هستند. بالفرض كه واقعا چيزي نباشه. در اين طور موارد زن و مرد بايد با يكديگر تا حد زيادي مشابهت داشته باشند. توهم در روابط اجتماعي خودت باز برخورد مي كني؟
يخورده دقت كن. نمي خوام اين ديد منفي رشد كنه و به يك نقطه اي برسه كه غير قابل بازگشت باشه. لااقل در اولين ارتباطت كسي رو انتخاب كن كه اين حد شك و شبهه در موردش نباشه.
نتونستم بپرسم خواستم بگم برام اهمیتی نداره.تا فکر نکنه ازش خوشم میاد راستی خیلیا میگن آدم مغروریه . خودم هم وقتی احسایمو کنار میذارم با نظر شما موافقم .خیلی از روابطش یا میشه گفت همش بعد از یه دوره دیار کاری یا دانشگاهی قدیمش تلفنی شده .اونم بیشتر پیام فرستادن .توی برنامه ریزی برای درسام خیلی کمکم کرده ازش بدی ندیدم اگه به نظر شما بهتره که این رابطه رو تموم کنم بهترین روش که بتونم دوریشو تحمل کنمو به درسم بیشتر از این لطمه نخوره چیه؟میشه بزارم بعداز اینکه امتحانمو دادم و قبول شدم.
به اون هم زمان بده براي پذيرش اين دوري. خودخواهانه عمل نكن كه مي دونم نمي كني. من تصورم از ارتباط ايشون ارتباطهاي بيش از حد صميمانه است. پيام فرستادن به چه صورت و ... رو حتما تو ذهنت داشته باش. يخورده صبر كن بيشتر از چند وچون ارتباط هاي اون خبر بشي.
مهربونتر هم باش.اگر خواستي تركش كني اونم بايد كمك كني كه دوريتو تحمل كنه. مي دونم كه هستي.
خودمم قدرت ترکش برام سخته این فقط یه راه ازهزار راهه .به نظرت به حرفاش اعتماد کنم ؟وقتیگفت عاشقه باید باور میکردم که عاشق منه ازش پرسیدم جواب نداد همین سوالو از خودم پرسید.بعد خیلی با من مهربان و با احترام برخورد کرده به فکر اونم هستم انقدرام نامهربان نیستم .تازه دنبال راهم که یواش یواش شاید اگه کمش کنم یا فکر کنم بهم راست نمیگه شاید ترکش برام راحت تر باشه نه؟من نهایت تحمل دوریم چهار روزه البته فعلا .بعدشم شاید چون یه کم تنهام انقدر غیر منطقی به اون علاقه مند شدم .نمیدونم پسر بدی نیست تو کارشم خیلی جدیه .به نظرت چرا خواست دوباره باهاش همکار بشم یا کارمو ترک نکنم؟دلیلش علاقه بوده یا اینکه حوصلش سر میرفته و اونم به نوبه خودش تنهاست با وجود دوستانش این پسر سی ساله تحصیل کرده ممکنه از رو هوسش با من رفتار کرده باشه؟بازم ازت ممنونم.
ببين دليلش هر چيزي مي تونه باشه. تو فقط به مرور زمان مي توني بشناسيش. واسه همين مي گم زمان بده به خودت. چه اشكالي داره باهاش همكار باش. اما چندان ابراز علاقه نكن. بزار علاقه تو و اون! با سرعتي كمتر از شناختتون رشد كنه. من هوس رو بعيد مي دونم. اما تنهايي رو شك دارم علتش باشه. علتش مي تونه علاقه باشه( اين محتملترينه) ولي قبول كن كه همكارش بشي. از اين بابت اگر بتوني كنترل رو خودت و رفتارهاي اون و خودت داشته باشي مطمئنا ضرر نمي كني.
راستی من هیچکدم از دوستاشو نمیشناسم و ندیدم فقط یه بار گفت از بین خانمها دوستانی داره که حاضرن براش بمیرن .بعدشم گفت اولا از دخترا خجالت میکشیده خیلی زودم با هاشون دعواش میشده نمیتونسته توچشمشون نگاه کنه ولی این روابط کمکش کرده یاد بگیره چطور رفتار کنه. راستی الان برعکس اون موقعه که میگفت خیلی به دخترا نگاه میکنه نگاهش تن آدمو نمیلرزونه یعنی بد نگاه نمیکنه ولی وقتی کار میکردم حواسم بود که خیلی نگاه میکنه نه فقط به من به دخترای دیگه هم همینطور شاید من بیشتر.
تا با اون ارتباط نداشته باشي و مدام زير نظرش نگيري تمام ايده هايي كه مياري ايده هاي خامه. ببين تو با اون باش. حداقل در محيط كار. رفتارش رو نه فقط از اين بابت كه از همه لحاظ زير ذره بين بذار با خودت مقايسه كن. بعد بيا اين تالار يا پيش مشاور مطرح كن. سخنان احساسي رو حذف كن از بين حرفهايي كه به تو زده مي شه و بعد طبق شناخت خودت تصميم بگير. شك نكن تصميم تو بهترين تصميمه.
دیگه کار از کار گذشت چون اون موقعیت کارو از دست دادم چون ردش کردم نمیخواستم هنوز هیچی معلوم نیست سر کاری برم که اون برام پیدا کرده بعدشم ترسیدم خیلی وابسته بشیمو من بشم عروسک دستش قبل از ازدواجش چون به من مستقیما ابراز علاقه نکرده نمی دونم دوست داشتن چه رنگیه و تا چه حدیه.
بهش بگو نظرت عوض شده. غرورت رو الان كنار بذار چون به نفعته براي شناخت اون اين بهترين فرصته. به راحتي وابسته نشو ولي كنارش باش تا بشناسيش. قسم مي خورم به نفعته بانوي گرامي
خواهش میکنم از نظر من اشکالی نداره .اون اصلا از دل من خبر نداره من اینارو دارم به شما میگم اون منو یه آدم سرسخت و منطقی میشناسه که اصلا عشق و علاقه حالیش نیست سعی کردم اینطور تصویری از من داشته باشه تا حدودی هم موفق بودم.تا حالا حتی یع چیام عاشقانم براش ندادم اگه یه بار این کارو بکنم که نمی کنم از خوشحالی خوابش نمی بره .مثه اینکه به بن بست رسیدیمو اومدیم اول آره؟
نه. ما تازه راهو شناختيم :shy:. اين يعني يه قدم به جلو. مثبت تر فكر كن . اين خيلي عاليه كه فعلا نسبت به اون احساسي رو نشون نمي دي . به اين رفتار ادامه بده. فقط حتما باهاش تماس بگير تا حدي محكم بگو واقعيتش اينه كه اون مشكلي كه برات پيش اومده بود و نمي ذاشت كار كني برطرف شده و بذار خودش حرف بزنه.
مثبت تر فكر كن. قوي تر از اون چيزي هستي كه فكرشو مي كني ( تموم اين emotion ها هم بوسه هست يا گريه!! من نمي دونم اگر شكلك چشمك نياز باشه يا چيزي مثل اون بايد چي كار كرد!!)
نمیتونم اینکارو بکنم باور کنید .متاسفم که شمارو هم از خودم مایوس کردم .خیلی گذشته میدونم اشتباه کردم .الان کسی دیگه داره کار میکنه دیگه کار از کار گذشت بازم دارم ناامید میشم .چون دو سه با پیشنها دات مختلف داد و با تشکر ازش رد کردم دیگه فکر نمیکنم غرورشو بشکنه و بازم بهم پیشنهاد کاری با اینکه از نظر درسی آی کیو بالایی دارم و همه اونو قبول دارن اما تو این موارد خیلی خنگم کاش اون موقع با شما و این محفل دوستانه آشنا بودم تازه یه چیزی گاهی میترسم نکنه اونم اینجا باشه و حرف دلمو بفهمه /شاید برای بعضیا این دوستی اصلا چیز مهمی نباشه و تو دلشون به من بخندن ولی برای من حیاتیه.
اون كار فقط بهانه ايه براي آشناييه بيشتر:D. نيازي نيست كه اون كار جور بشه. با زبون بي زبوني بهش برسون كه تو هم اين آشنايي بيشتر رو مي خواي. بهش بگو " الان موقعيت كاري كه قبلا پيشنهاد دادي چه جوريه" اون از زير زمين هم كه شده موقعيت كاري برات بوجود مياره.الان شايد فكر كني اين به غرورت ضربه مي زنه. اما دنبال چي هستي .دنبال اين يك ذره ضربه نخوردن به غرور كه نيستي.ثانيا اون اول به تو پيشنهادو داده! دنبال اين هستي كه اون رو بشناسي و يك اشتباه كه ممكنه تمام زندگيت حسرتش رو بخوري انجام ندي. اين شكستنها(اگر اسمش رو شكستن بذاريم) ي غرور مقطعيه و اثرش تا زماني كه به تحقير تبديل نشه حيلي زودگذره. اگر هم نتونه به نوعي سعي مي كنه كه روابطو نزديكتر كنه. به هوش خودت اعتماد كن. :shy:
یه قهر و برگشتن مجدد اون که منو متهم به نامهربانی میکردو خودش رو بیگناه جلوه میداد برگشت و گفت منظور بدی نداشته و من بد فکر کردم نظرت در این مورد چیه؟
زياد جدي نگير. اگر گفته منظور بدي نداشته تو هم قبول كن. يك مقدار شيطنتو از پسرا در روابط احساسي قبول كن تا وقتي حريمت رو زير سوال نبرده. با دخترها يخورده فرق مي كنيم ما. فيزيولوژي رو مي گم. بهش اجازه نده كه اصلا از اين در وارد شه ولي اين قضيه اي كه پيش اومده رو فراموش كن.
راستي تاپيك من رو هم سر مي زني. خيلي برام حياتيه. مرسي
http://hamdardi.net/showthread.php?tid=4528
هر موقع تونستي
به خدا راست میگم نمیتونم خودمم لوس نمیکنم کاملا هم حرفاتو قبول دارم .نمیشه یه راه دیگه پیداکنی به خدا شرمنده تو هم شدم خیلی دارم اذیتت میکنم میدونم ببخشی ولی واقعا نمیتونم .من پیامم به هزار زورو زحمت براش میفرستم اونم تازه اگه یه کلمه از عشقو علاقه توش باشه یا نمی فرستم یا اون کلاماتو حذف میکنم .من خودم اگه پسر بودم بعد عاشق یه دختر میشدم رک میگفتم دوست دارم با من ازدواج میکنی یا نه ؟بعدشم مطمئنم بهم جواب رد نمی داد .
آخه به همين راحتي هم كه نيست. اون مي خواد تو رو بشناسه. ببين من تصور مي كنم ايشون فرد مناسبي براي تو نيست. ولي اين تصور من با توجه به اطلاعات بسيار كميه كه به من دادي. هر چي كه مي خواي تصميم بگيري سعي كن بهش نزديكتر بشي. شايد اطلاعات واقعي تري بدست بياري. من فكر مي كنم اون تعدد روابط زيادي داشته و دستش اومده كه با يك دختر بايد چه جوري برخورد كرد كه اونو مجذوب خودت كني. اين چيز بدي نيست. ولي وقتي بده كه از روي هوس باشه.واسه همين يخورده مراقب باش اما خيلي محكم برخورد كن و بهش نزديك شو . در بهترين حالت به عنوان يك كارمند.
راستي نمي شه كه من به عنوان يك پسرتا از چهره يك دختر خوشم اومد برم بهش پيشنهاد ازدواج بدم.مي شه؟
من بايد برم بخوابم. فردا ديگه بايد استارت بزنم واسه امتحان خوندن در حين كار!!. شرمنده كه ديگه نمي تونم بيدار بمونم.ا پيغامت رو بذار من جواب مي دم حتما.شبت بخير.
اگر وقت كردي يه سري هم به پست من بزن