RE: سربازی اون دانشگاه من
روژان عزیز، خوش اومدی، اما یه کم صبر داشته باش تا دوستان مشکلت رو بخونن عزیزم...
:72:
برنامه ات برای زندگی چیه خانمی؟ چرا نباید بری دانشگاه؟ مگه دانشگاه رفتن باعث میشه که دخترا اسیر گرگ بیابون بشن؟؟ نه عزیزم، بهت تبریک می گم که قبول شدی، درست رو ادامه بده، اگه می تونی دوستت رو هم تشویق کن که درسش رو بخونه.
دوست داشتن نباید مانع پیشرفت بشه، بلکه باید وسایل پیشرفت رو مهیا کنه، دوست شما به جای اینکه بهتون بگه نرو دانشگاه باید تشویقتون کنه که درس بخونید چون قرار نیست توی زندگی پسرفت کنیم یا اینکه راکد بمونیم..
شما نباید به ایشون قول می دادی که دانشگاه نمیری. اما به هر حال صبر داشته باش عزیزم. تا از طرف ایشون اقدامی صورت نگرفته باید به برنامه ها و زندگی خودت فکر کنی، شاید تا 4 سال دیگه نظر دوتا تون عوض شد، پس طوری برنامه ریزی کن که اگه این اتفاق افتاد حسرت این روزها رو نخوری، نگی فلانی نذاشت من فلان کار رو بکنم وگرنه الان وضعیتم اینطوری نبود..
دوستت هم وقتی ببینه که شما توی درس خوندن مصمم هستی و زندگیت برات مهمه، بیشتر سعی می کنه به فکر پیشرفت باشه و کلا این قضیه به نفع هر دوتون هست.
:72:
RE: سربازی اون دانشگاه من
روژان عزیز
به نظر من خودتو زیاد درگیر احساست نکن . سعی کن ازین فرصتی که داری نهایت استفاده رو بکنی و خودتو درگیر درس و دانشگاه کن تا کمتر به عشقت فکر کنی و دلتنگیت کمتر شه . گفتی خیلی حساسی به این فکر کن که یه بار که سر مسائل هیچ و پوچ قهر کردی عشقت واسه همیشه ترکت کنه بعد یه عمر حسرت می خوری گلم . تلاش کن رفتارات تو رابطه ای که داری منطقی باشه چون به هر حال ازدواج تصمیم جدی و مهمیه و نمی شه با بچه بازی شروعش کرد . اگه خونوادت هم نمی دونن بهتره هر چه زودتر اونا رو در جریان بذاری .
موفق و شاد باشی عزیز دلم
RE: سربازی اون دانشگاه من
سلام
امیدارم هر دو موفق بشین و بهم برسین و یه زندگی خوبو باهم شروع کنید
نصیحت لازم نیست / شما هر دو به سنی رسیدید که بتونید خوب و بد زندگیتونو تشخیص بدین
ازش بخوا با درس خوندنت مخالفت نکنه / چون دوستداره قبول میکنه / شما دوستید و میتونید حرف همدیگه رو بفهمید / شاید دوستت فکر میکنه تو دانشگاه پسری با شرایط بهتر از خودش زیاده و تو بیخیالش میشی / البته از لحاظ علمی و موقعیت اجتماعی
زیاد همدیگه رو اذیت نکنید / وقتی میتونید باهم خوب باشید حیفه باهم جنگ و دعوا کنید
موضوع رو با دوستان نزدیکت درمیان بزاری هم شاید کمکت کنه / چون اونا وضعیت هر دوی شما رو میدونن و میتونن راه بهتری بهت نشون بدن
راجب عصبانی شدنت هم میتونی از یه مشاور روانشناس یا روانپزشک کمک بخواهی / تو این سن زود عصبانی شدن به خاطر بعضی از مسائل طبیعی هست و سعی کن خودتو کنترل کنی
ناراحت نشو این مشکل هم حل میشه / همونطور که خیلی از مشکلات تو زندگیمون حل شده / فقط تو تصمیم گیری عجله نکن
ممنونم و فعلا با اجازه
RE: سربازی اون دانشگاه من
شاد عزیز برنامه من اینه که دانشگاه برم تا هر جا تونستم پیشرفت کنم .من و دوستمم قصدمون ازدواج هست اخه همدیگرو خیلی دوست داریم.نمیخوام ولی از رو احساس تصمیم بگیرم.دارم دوست پسرم رو جوری میکنم که خانواده ام اونجوری داماد و با اون شرایط دوست دارن تشویق به سربازی اینا کردم که رفت نمیخواستم الکی با هم باشیم.منم همون چون نخواستم پسرفت کنم حرفش رو گوش نکردم رفتم الان خوبه باهام فقط میگه توی خودم میریزم این حرص خوردنامو.ممنون راهنماییم کردی شاد عزیز
RE: سربازی اون دانشگاه من
پارمیس عزیز مامانم میدونه من دوست پسر دارم ولی نمیدونه قصدمون ازدواجه اخه مامانم اینا خیلی حساس اند روم اخه یکی دخترم.به خاطره همین میخوام وقتی همه چیه دوست پسرم تکمیل شد بگم اینجوری بهتر نیست به نظرت عزیزم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ممنون از راهنمایی شمام عزیزم
RE: سربازی اون دانشگاه من
yekamuz عزیز.ممنون بابت جمله اولت خیلی خوشم اومد.مشکلمون همینه که خیلی زود عصبی میشیم دیگه و من خیلی بیشتر اینجوریم مثلا اگه دارم باهاش حرف میزنم بگه 5 دقیقه دیگه زنگ بزن ناراحت میشم خیلی حساسم شدید نه تنها اون بگه ها هر کی این حرف رو بزنه ناراحت میشم .خودمو با دوستام مقایسه میکنم میبینم خیلی حساس تر از اونام .با دوستامم مشورت کردم ولی زیاد نتونستن منو راهنمایی کنن به خاطره همین از شما ها کمک خواستم خیلی بهم امید دادی عزیزم بازم کمکم کنی ممنون میشم مرسی از راهنماییت .
RE: سربازی اون دانشگاه من
سلام روژان عزيز
من هم مثل تو در اكثر موارد از حرفهاي ديگران ناراحت ميشدم وبهم برميخورد ولي كم كم مشكلم حل شد بايد بدوني با اينكه دوستت تو رو خيلي دوست داره ولي بعضي اوقات چيزي پيش مياد كه مطابق ميل تو نيست يا حتي برخورد ديگران با تو مطمين باش اگه خودتو كنترل كني اينم حل ميشه فكر نكن موضوعات به اين كوچيكي ميتونه تورو عصباني كنه با هر چيزي منطقي برخورد كن شايد طرف مقابل تو دليلي براي اون رفتارش داشته باشه
بهت تبريك ميگم بابت قبوليت من هم بانظر دوستانم موافقم تو ميتوني همونطوري كه اونو راضي كردي سربازي بره ميتوني اونو تشويق به درس خوندن كني (من همچين تجربه اي داشتم دوست من هم اوايل آشنايي ما به من ميگفت نبايد بري دانشگاه ولي بالاخره خودش كوتاه اومد وكنكور داد نميدونم به خاطر دوست داشتن من بود يا چيز ديگه ولي به هر حال براي من كه همه چيز تموم شد اميدوارم تو دوست خوبم موفق باشي) بهش اطمينان بده كه باهاش هستي (البته اون الان ناراحته كه زير قولت زدي ولي همين حرفايي كه به ما زدي به او نم بگو مطمين باش اينقدر دوستت داره كه دليل تو رو هم قبول كنه ) و بهش اطمينان بده كه همه اين رفتارات به خاطر اونه الانم بهترين كار اينه كه خودتو مشغول درسات كني الان شرايط اونم در نظر بگير
دوست خوبم موفق باشي
RE: سربازی اون دانشگاه من
مریم جون .دارم تمرین میکنم که دیگه کمتر ناراحت بشم همین رو هم باید قبول کنم که هر چی من میخوام نباید انجام بشه.اره ایشالا از سربازی اومد یه کاری مغازه ای میزنه .اره دلیل ام رو قبول کرده ولی من بد قولی کردم دیگه.عزیزم ایشالا شمام هم موفق باشی ممنونم که منم راهنمایی کردی گلم م م م.
RE: سربازی اون دانشگاه من
دوستان هیچ کس نگفت رابطه مون خوبه یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چی کنیم تا 4 سال دیگه ماله هم بمونیم؟؟؟؟
RE: سربازی اون دانشگاه من
خوب من كه در مورد خوب بودنش نظري نميتونم بدم لازم نيست شما تا 4سال ديگه كاري بكنيد اگه واقعا همديگرو دوست داشته باشيد با جور شدن شرايط همه چيز درست ميشه
دوست گلم
موفق باشي
RE: سربازی اون دانشگاه من
مریم جون شما الان دختری منو درک میکنیی
میگم به نطر شما به من میگه با دوستات نرو بیرون ؟؟این اخلاقش خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من نمیرم اصلا ولی دوست نداشتم بهم اینجوری بگه
به نطرتون من چی کنم؟؟؟میگه شک ندارم اصلا بهت ولی خوشم نمیاد کسی بیوفته دنبالت.میگه اگه خوشگل نبودی میزاشتم بری.این منطقی هست؟؟؟
RE: سربازی اون دانشگاه من
سلام دوستان عزیز / روژان خانم منتظر جوابهای شماست !
نمیخواهید نظری بدید ؟
من ازش خواستم بره پیش یه دکتر روانپزشک و راجب حساس بودن و زود عصبانی شدنش مشورت کنه !
همه خوب میدونیم تو این سن ( حدود 18 سالگی ) اینجور مسائل خارج از ذهن نیست و به راحتی با مشاوره قابل حله / چون خودمون 18 سالگی رو تجربه کردیم !
شما راجب اینکه ایشون چیکار کنه که دوست عزیزش رو از دست نده و بتونن بهم برسن چه پیشنهادی دارین !
RE: سربازی اون دانشگاه من
چی بگم این حساسیتها اویل هر نامزدی از طرف آقا وجود داره ولی بعد از مدتی که شناختها کامل میشه این حساسیتها هم کمتر میشه البته این درمورد نامزدهاست شما ببین نسبت به گذشت زمان حساسیتش کمتر شده اما در مورد 4 سال صبرت مطمئنی که از خدمتم برگرده هنوز خاطر خواه تو آخه پسرای
ایرانی تازه بعد از این که 2سال سربازیشون تموم میشه عاقل میشن و میفهمند مرد شدن عشق بازی قبلیشونم بچه بازی میدونند البته آقایون ببخشند اینطوری راجع بتون نظر دادم ولی 50درصدتون خداییش همینجوری هستین اگر تو این مدت یه کیس مناسبتر برات پیداشد یا برای اون آقا اونوقت چی پس یشین خوب فکر کن ببین واقعا کیس مناسبی برای هم هستین یا نه
RE: سربازی اون دانشگاه من
من مینا خانوم حرفتون رو قبول دارم. من در تکمیل سخنان شما عرض می کنم که خانومها از همون ابتدا باهوش عمل می کنند . بهترین گزینه رو نگه می دارند و هیچ وقت کیس نامناسب رو رد نمی کنند. مسما بهترین هست یک مرد تا زمانی که بهتر از اون پیدا نشه. یک فرق کوچیک خانومها با آقایون که در ابتدا واقعا بچه هستند و بعد مرد می شند همینه که خانومها از همون ابتدا سالهای سال زندگیشون رو مدیریت کردند و می دونند دقیقا چی می خوان. امیدوارام خانوما ناراحت نشن . ولی قبول کنند که 50% شون!! اینطورین.
RE: سربازی اون دانشگاه من
ببین عزیزم شما تنها کاری که می تونی بکنی اینه که رابطه تو در حد معقول همراه با احترام نگه داری و سعی کنی از وابستگیت به اون آقا کم کنی . امیدوارم که با توجه به علاقه ای که به هم دارین و انشالله که انتخاب درستی کردین به هم می رسین ولی به هر حال احتیاط شرط عقله عزیزم . سعی کن یه جوری پیش بری که اگه خدای نکرده بعد چند سال به هم نرسیدین زندگی واست سخت نشه گلم . در مورد اینکه گفتی مامانت می دونه اما نه واسه ازدواج , به نظر من در همین حد خوبه تا شناخت کاملتری از هم پیدا کنید لازم نیست عجولانه در مورد ازدواج تصمیم بگیری.
فقط از نظر من بهتره که رابطه تو کمتر کنی .
RE: سربازی اون دانشگاه من
سلام دوستان
دوست پسرم معاف شد خیلی اخلاقش بهتر شده کمتر شده حساسیتش .دیگه به بیرون وچیزای بیخودی گیر نمیده
فقط میترسم بهم نرسیم بخدا شبا گریه میکنم میگم اگه مامانم اینا انتخابش نکنن چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
دعا کنین کارش جور بشه عزیزانم
RE: سربازی اون دانشگاه من
چجوری شد یهو معاف شد وسط خدمتش؟؟؟؟؟
RE: سربازی اون دانشگاه من
سلام روژان خانم
اگه پست های من رو توی تاپیک های مختلف خونده باشی می فهمی که حرف هام خیلی دلسرد کننده است.اما باز هم می خانم نظرمو به شما بگم.با توجه به نوع نگارش و سنی که داری متوجه شدم که خیلی دختر احساسی ای هستی و اینکه هنوز به بلوغ احساسی و ذهنی برای ازدواج نرسیدی.من مطمئنم هستم که شما اون آقا پسر رو دوست داری اما به یک نکته باید توجه کنی بخش زیادی از دوستی های دختر و پسر به ازدواج ختم نمی شه و از اونهایی هم که به ازدواج می رسن باز بخش زیادیشون به طلاق ختم می شه.نمی خام بدبین باشم ولی تمام کسایی که به این سرنوشت رسیدن یک روزی طرفشون رو به اندازه شما دوست داشتن.اگه یک زمانی این سرنوشت برای شما پیش بیاد و اینکه الان به خاطر این پسر دانشگاه نرفته باشی خسارت عملت خیلی بیشتر نمی شه؟یک موضوع دیگه رو هم می خام بهت بگم و اون اینه که طرز فکرت خیلی بچه گانه است.از نحوه بیان ماجرا و نوع استدلال ها و مشکلی که الان داری یک همچین حسی به من دست داده نمی دونم شاید هم درست نگفته باشم .ببین من بعد از 9 ترمی که دانشگاهمو تموم کردم کاملا برای مشخص بود که با اون ناصر 4 و نیم سال بیش متفاوت شدم و تمام آرمان ها و تفکراتم تغییر کرده بود .بعد دو سه سال کار کردم دیدم که باز هم با زمان فارغ التحصیلی ام متفاوت شدم.وقتی خاطرات قدیم رو مرور می کنم و به کارهایی که انجام دادم می اندیشم یک حسی مثل خجالت یا تمسخر نسبت به کارهام پیدا می کنم.من مطمئن هستم که شما طی چند سال آینده حتما تغییر می کنی .فعلا روند مناسبی که می تونی پیش بگیری اینه که بگی من تا 3 سال دیگه با تو می مونم تا تو سربازیت تموم بشه .کار پیدا کنی و پس انداز داشته باشی من هم ترم های بالای دانشگاهم باشه.تا اون زمان حرفی از ازدواج نمی زنیم تا وقتش که رسید تصمیم می گیریم . اگه تا اون زمان موندین و هنوزم تصمیمتون به ازدواج بود مطمئن هستم بهترین گزینه عمرت رو پیدا کردی و لی اگه به خاطر تغییراتی که در شما دو تا ایجاد می شه یکی از شما شانه خالی کرد باز هم بهترین انتخاب عمرتو کردی که برای هم خوب نیستین.اگه پیشنهادم برات مفید بود روی اسمم کلیک کن و رتبه بده.