همو میخوایم ولی شرایط ازدواج نداره

سلام من 19 سالمه با یکی دوساله دوستم ایشونم 19 سالشونه از اول دوستی قصدمون ازدواج بوده الن که دوسال میگذره من نمیخوام مخفی رابطه داشته باشیم خانواده ی ایشون میدونن خانواده ی من نه.خانواده ی من خیلی تعصبین و اصلا از روابط دوستی دختر پسر خوششون نمیاد و بد میدونن.این آقا پسر سربازه ولی قبلش اهل کار بود درسشو تا سوم دبیرستان خوند ول کرد کمک خرج خانوادش باشه پدرشم کارگره کلا بیست میلیون پول دارن اونم دادن یه خونه تو ورامین خریدن اجاره دادن ولی خودشون خونه برای خودشون دارن.الان شرایط ازدواج نداره این آقا پسر از هرکی پرسیدم گفت بگو بیاد خواستگاری منم گفتم بهش قبول کررد فعلا نیومده.ترسم اینه چون خونه و ماشین وکار نداره پدرم و مادرم مخالفت کنن.چیکار کنم راضی شن باهم نامزد کنیم تا بعد سربازی عقد کنیم دوسالم عقد باشیم بعد عروسی بگیریم.بگم اینم که 11 ماه مونده تموم شه سربازیش.ممنو.خیلی ضروریه یه هفته ای میخوان بیان ممنون میشم راهنمایی کنید.
:72:


:72::72:

درود

سن شما و ایشون مناسب تشکیل زندگی نیست.هنوز به پختگی نرسیدید. علاقه باعث میسه خیلی مسایل دیده نشه و با کمتر از انداره واقعیش دیده بشه.
بشخصه این طریقه را اصلا نمیپسندم.انتخاب عاقلانه همراه با کمک گرفتن و مشاوره از بزرگترها و بخصوص مشاور حتما حتما حتما توصیه میشه به شما.

- - - Updated - - -

http://www.hamdardi.net/thread-14782.html

- - - Updated - - -

ما قصدا و عمدا چنین روابط عاشقانه ای رو تخریب می کنیم!!!!

- - - Updated - - -

ببخشید با گوشی هستم ادرس اول لینکی در مورد وابستگی در روابط احساسی و لینک پایینی در مورد روابط قبل ار ازدواج روی کلمه قصدا و امدا کلیک کن حتما مطالعه فرمائید

سلام هانای عزیزم
اگر چه عشق و علاقه در زندگی خیلی مهم هست اما مهم تر از اون شرایط ازدواج هست.
نمیشه با عشق خالی زندگی کرد، خیلی از آدمها صبح تا شب برای زندگی بهتر میجنگن اما آخرش بازم مشکل مالی دارن و نمیدونن با مقدار کم پولشون چکار کنن.
امروز تو عاشقی و ممکنه خیلی از مشکلات رو ندونی اما بعدا که برای هم عادی بشین باید زندگی کنی، شوهرت باید پول داشته باشه خرج نون و آبت رو بده، لباس بخره، کرایه خونه بده و خیلی چیزا
ایشون چون پول نداره، دانش و مهارتم نداره احتمالا باید کارگری کنه یا اینکه خیلی رشد کنه شغل آزاد در بازار ... ببین میتونی اینو بپذیری؟
مثلا چطور با بیست میلیون خونه خریدن؟ تو قراره کجا زندگی کنی؟
میتونی تو یکسال یکی، دو بار لباس بخری یا نتونی غذا و لباس و زندگی بهتری داشته باشی؟‌

از طرفی سنت خیلی کمه ، الان یجوری فکر میکنی پنج سال دیگه یه جور دیگه! خوب فکر کن مثلا کارای اشتباهی که تو دوازده ، سیزده سالگی انجام میدادی الانم حاضری انجام بدی یا مثلا پیش خودت میگی اون موقع چقدر فکرم اشتباه بوده؟
عزیزم ازدواج لازمش اینه هم شرایط مالی خوبی مرد داشته باشه، هم سنش مناسب باشه یعنی ۲۶ به بالا، هم آدمها همدیگرو خوب شناخته باشن، هم عقلشون رشد کرده باشه و خیلی چیزای دیگه.
الان ممکنه دوست پسرتون عاشقون باشه ولی دو سال دیگه بخاطر اینکه فکرش تغییر میکنه از عشقی که بینتون هست پشیمون بشه و بخواد کسی دیگر رو دوست داشته باشه!
ممکنه سه، چهار سال دیگه خودت پشیمون بشی و بگی کاش دانشگاه میرفتم و یا فرصت میدادم به خودم و با یه فرد بهتری ازدواج میکردم!
پس بشین درست رو بخون و فعلا بی خیال اون پسر شو ، نه شرایط مالی درستی داره، نه سنش مناسب ازدواجه و نه کار درستی داره، فعلا هم سربازه و ....
در پایان سن مناسب ازدواج برای شما بعقیده من ۲۵ سال هست.‌

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط yarmehrban

سلام هانای عزیزم
اگر چه عشق و علاقه در زندگی خیلی مهم هست اما مهم تر از اون شرایط ازدواج هست.
نمیشه با عشق خالی زندگی کرد، خیلی از آدمها صبح تا شب برای زندگی بهتر میجنگن اما آخرش بازم مشکل مالی دارن و نمیدونن با مقدار کم پولشون چکار کنن.
امروز تو عاشقی و ممکنه خیلی از مشکلات رو ندونی اما بعدا که برای هم عادی بشین باید زندگی کنی، شوهرت باید پول داشته باشه خرج نون و آبت رو بده، لباس بخره، کرایه خونه بده و خیلی چیزا
ایشون چون پول نداره، دانش و مهارتم نداره احتمالا باید کارگری کنه یا اینکه خیلی رشد کنه شغل آزاد در بازار ... ببین میتونی اینو بپذیری؟
مثلا چطور با بیست میلیون خونه خریدن؟ تو قراره کجا زندگی کنی؟
میتونی تو یکسال یکی، دو بار لباس بخری یا نتونی غذا و لباس و زندگی بهتری داشته باشی؟‌

از طرفی سنت خیلی کمه ، الان یجوری فکر میکنی پنج سال دیگه یه جور دیگه! خوب فکر کن مثلا کارای اشتباهی که تو دوازده ، سیزده سالگی انجام میدادی الانم حاضری انجام بدی یا مثلا پیش خودت میگی اون موقع چقدر فکرم اشتباه بوده؟
عزیزم ازدواج لازمش اینه هم شرایط مالی خوبی مرد داشته باشه، هم سنش مناسب باشه یعنی ۲۶ به بالا، هم آدمها همدیگرو خوب شناخته باشن، هم عقلشون رشد کرده باشه و خیلی چیزای دیگه.
الان ممکنه دوست پسرتون عاشقون باشه ولی دو سال دیگه بخاطر اینکه فکرش تغییر میکنه از عشقی که بینتون هست پشیمون بشه و بخواد کسی دیگر رو دوست داشته باشه!
ممکنه سه، چهار سال دیگه خودت پشیمون بشی و بگی کاش دانشگاه میرفتم و یا فرصت میدادم به خودم و با یه فرد بهتری ازدواج میکردم!
پس بشین درست رو بخون و فعلا بی خیال اون پسر شو ، نه شرایط مالی درستی داره، نه سنش مناسب ازدواجه و نه کار درستی داره، فعلا هم سربازه و ....
در پایان سن مناسب ازدواج برای شما بعقیده من ۲۵ سال هست.‌

---

سلام عزیزم مرسی از پاسخ قشنگت ولی اطراف من و ایشون افراد زیادی بودن تو دوران سربازی نمازد بودن و بعدش عقد کردن.ایشون منظورم این بود بیست میلیون یییییییسیرملیه دارن.میدونم که کاری هست کار هم واسش هس با حقوق یک و پونصد میدونم کمه و لی برای شروع زندگی نباید همه چی داشته باشه خب درسته؟باهم میسازیم زندگیمونو.الانم من بگم برو دنبال زندگیت دیگ نمیتونم به کسی جز اون فکر کنم میترسم ازدواجم کردم همش چشمم دنبالش باشه حسرت بخورم بگم کاش بااون ازدواج میکردم.نمیدونم چیکار کنم.بعدشم اگ من تموم کنم میدونم که یه بلایی سرخودش میاره و منزل مام میشناسن آبروریزی راه میندازن خانوادش.من فقط گفتم بیان جلو که خانواده ی منم درجریان باشن و فرصت بدن بهش بگن باشه یک سال مثلا وقت داری جور کنی اونوقت.

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط khaleghezey

درود

سن شما و ایشون مناسب تشکیل زندگی نیست.هنوز به پختگی نرسیدید. علاقه باعث میسه خیلی مسایل دیده نشه و با کمتر از انداره واقعیش دیده بشه.
بشخصه این طریقه را اصلا نمیپسندم.انتخاب عاقلانه همراه با کمک گرفتن و مشاوره از بزرگترها و بخصوص مشاور حتما حتما حتما توصیه میشه به شما.

- - - Updated - - -

http://www.hamdardi.net/thread-14782.html

- - - Updated - - -

ما قصدا و عمدا چنین روابط عاشقانه ای رو تخریب می کنیم!!!!

- - - Updated - - -

ببخشید با گوشی هستم ادرس اول لینکی در مورد وابستگی در روابط احساسی و لینک پایینی در مورد روابط قبل ار ازدواج روی کلمه قصدا و امدا کلیک کن حتما مطالعه فرمائید

---

ممنونم از راهنماییتون ولی خیلیا تواین سن ازدواج کردن و موفقن

سلام حنا جان

به نظر من به آقا پسر بگو بیاد خواستگاری و تا اون موقع ارتباطت رو قطع کن .

اگر خانوادت به این وصلت رضایت دادند که هیچی ولی اگر ندادند اصلا اصرار نکن و پیش این آقا پسر جوری نشون نده که تو خیلی عاشقی اما پدرومادرت مخالفند ، بهش جوری نشون

بده که تسلیم خواسته ی خانوادت هستی و نظرشون برات خیلی مهمه. بهش بگو نظر پدرم خیلی مهمه ونمیتونم رو حرفش حرف بزنم. بعد ارتباطت رو کاملا با این آقا قطع کن .

این ارتباط نادرست رو دوطرفه ادامه ندید ،به هیچ وجه به سودتون نیست که در این سن کم 2سال هست که وارد روابط دوستی شدید و مسلم هست که هیجاناتتون دخیل بوده نه منطق.

از این جای کار بیشتر مراقب باش، از خانوادت هم نترس اونها هیچوقت بد تورو نمیخوان و چه بسا بهتر از تو از شرایطت آگاه باشن و بتونن تو تصمیم گیری کمکت کنند . به نظرم ادامه دادن این دوستی خطرناک تر از آگاه شدن خانوادت هست.

موفق باشی:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Eram

سلام حنا جان

به نظر من به آقا پسر بگو بیاد خواستگاری و تا اون موقع ارتباطت رو قطع کن .

اگر خانوادت به این وصلت رضایت دادند که هیچی ولی اگر ندادند اصلا اصرار نکن و پیش این آقا پسر جوری نشون نده که تو خیلی عاشقی اما پدرومادرت مخالفند ، بهش جوری نشون

بده که تسلیم خواسته ی خانوادت هستی و نظرشون برات خیلی مهمه. بهش بگو نظر پدرم خیلی مهمه ونمیتونم رو حرفش حرف بزنم. بعد ارتباطت رو کاملا با این آقا قطع کن .

این ارتباط نادرست رو دوطرفه ادامه ندید ،به هیچ وجه به سودتون نیست که در این سن کم 2سال هست که وارد روابط دوستی شدید و مسلم هست که هیجاناتتون دخیل بوده نه منطق.

از این جای کار بیشتر مراقب باش، از خانوادت هم نترس اونها هیچوقت بد تورو نمیخوان و چه بسا بهتر از تو از شرایطت آگاه باشن و بتونن تو تصمیم گیری کمکت کنند . به نظرم ادامه دادن این دوستی خطرناک تر از آگاه شدن خانوادت هست.

موفق باشی:72:

---

سلام عزیزم ممنون از راهنماییت ولی اگه خانوادم بفهمن قضیرو دیگ اعتماد نمیکنن بهم و زندگیم میشه جهنم از طرفی هم ایشون سربازن فعلا کار درستیه دست خالی بیا خواستگاری؟

سلام بر حنای عزیز و عاشق

دختر خوب و دوستداشتنی
فکر کنم تصمیم خودت رو گرفتی و مصمم هستی به این ازدواج

چون بچه ها راهنمایی های خوبی کردند ولی خب شما بازم اصرار به سر گیری این ازدواج داری

مثلا گفتند که سنتون کمه و شما میگی خیلی ها این سنی ازدواج کردند و موفق شدند

میگن شرایط ازدواج ندارند ایشون و میگید خب نامزد میشیم چند وقت تا شرایطشون مهیا بشه (البته شایدم نشه شایدم به قول شما بشه) به هر حال تضمینی در هیچکدام نیست

میگن احتمالا بزرگتر و پخته تر که بشید و اون تب و تاب عاشقی و هیجانات قروکش کنه و با دید بازتر و منطقی تری به زندگی و مشکلاتش نگاه کنید ممکنه پشیمون بشید از تصمیم الانتون میگید شاید بعدا پشیمون بشم چرا با ایشون ازدواج نکردم

من فکر میکنم شما فقط به دنبال اوکی گرفتن درباره تصمیمتون هستید و دوسدارید بشنوید که دیگران هم موافقند.

در واقع سوال اصلی شما اینه :

" ترسم اینه چون خونه و ماشین وکار نداره پدرم و مادرم مخالفت کنن.چیکار کنم راضی شن باهم نامزد کنیم تا بعد سربازی عقد کنیم دوسالم عقد باشیم بعد عروسی بگیریم "

اینم که بی نهایت گفتن بیان خواستگاری دیگه، چرا دوباره میگی " اگه خانوادم بفهمن قضیرو دیگ اعتماد نمیکنن بهم و زندگیم میشه جهنم از طرفی هم ایشون سربازن فعلا کار درستیه دست خالی بیا خواستگاری؟ "

پس خانم گلم چه راهنمایی کنند بچه ها؟

یا حق

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نادیا-7777

سلام بر حنای عزیز و عاشق

دختر خوب و دوستداشتنی
فکر کنم تصمیم خودت رو گرفتی و مصمم هستی به این ازدواج

چون بچه ها راهنمایی های خوبی کردند ولی خب شما بازم اصرار به سر گیری این ازدواج داری

مثلا گفتند که سنتون کمه و شما میگی خیلی ها این سنی ازدواج کردند و موفق شدند

میگن شرایط ازدواج ندارند ایشون و میگید خب نامزد میشیم چند وقت تا شرایطشون مهیا بشه (البته شایدم نشه شایدم به قول شما بشه) به هر حال تضمینی در هیچکدام نیست

میگن احتمالا بزرگتر و پخته تر که بشید و اون تب و تاب عاشقی و هیجانات قروکش کنه و با دید بازتر و منطقی تری به زندگی و مشکلاتش نگاه کنید ممکنه پشیمون بشید از تصمیم الانتون میگید شاید بعدا پشیمون بشم چرا با ایشون ازدواج نکردم

من فکر میکنم شما فقط به دنبال اوکی گرفتن درباره تصمیمتون هستید و دوسدارید بشنوید که دیگران هم موافقند.

در واقع سوال اصلی شما اینه :

" ترسم اینه چون خونه و ماشین وکار نداره پدرم و مادرم مخالفت کنن.چیکار کنم راضی شن باهم نامزد کنیم تا بعد سربازی عقد کنیم دوسالم عقد باشیم بعد عروسی بگیریم "

اینم که بی نهایت گفتن بیان خواستگاری دیگه، چرا دوباره میگی " اگه خانوادم بفهمن قضیرو دیگ اعتماد نمیکنن بهم و زندگیم میشه جهنم از طرفی هم ایشون سربازن فعلا کار درستیه دست خالی بیا خواستگاری؟ "

پس خانم گلم چه راهنمایی کنند بچه ها؟

یا حق

---

سلام عزیزم من نگفتم دنبال اوکی گرفتنم خواستم کمک کنه کسی که شرایطش مثه من بوده ولی متاسفانه همه دارن میگن وای نه خوشبخت نمیشی و این چیزا خودم اعصابم خورده وبلا تکلیفم گفتم از این سایت کمک بگیرم که متاسفانه بدترش میکنید بیشتر آدم شک میکنه چیکار کنه الان من بلاتکلیف تر شدم.من نه میخوام کسی حرفمو تایید کنه نه رد کنه وفقط افرادی که شرایط مثه منو داشتن و الان خوشبختن خواستم روحیه بدن بهم.هم شما هم بقیه خیلی راحت میگید تموم کن به درد نمیخوره ولی خودتونو گذاشتید جای من یا همینطوری کلیشه ای یه چیزی شنیدید دارید میگید؟به خدا که همش نگرانم شماهام راهکار بدید بگید چیکار کنم که به هم برسیم یا اصن مگه علم غیب دارید که میگید نظرش عوض می شه و فلان.اگ کسی تجربه نداره بی زحمت اینجا تولید موج منفی نکنه.

سلام


پدر و مادرها ،،،بد بچه هاشون را که نمی خوان ،،،اگر احساس کنند آقای خواستگار جنم داره - مردِ ،،اعتماد به نفس داره - عزت نفس داره ،، کمک می کنند .

ولی به نظر خودتون اون پسر این جوری هست ؟

خود اون پسر چه نظری داره در مورد خودش؟

اصلا خودش را توانمند میدونه برا ازدواج ؟



احساس خوب دختر و پسرها مهمه در ازدواج ،،ولی کافی نیست .

اگر اون پسر واقعا اعتماد به نفس داره بهش بگید بیاد خواستگاری و ترس بی مورد هم نداشته باشید .

از طرفی هم باید انتظارات واقعی داشته باشید از پدر ومادرتون .


.................................


اما یه نکته ای هست ،،، و اون اینکه شما دارید مسیر ازدواج را اشتباه میرید و دوستان هم اشاره داشتند .

یعنی شما به هم وابسته شدید و حالا توقع دارید خانواده ها قبول کنند ،،،توقع داری اون پسر بیاد خواستگاری و ...

اگر شما با مادر و پدر ایشون مشکل داشتید چی کار می کنید ؟

اگر اون پسر با خانواده شما مشکل داشت چی کار می کنید ؟


برای همین ،،روانشناسان دوستی های قبل از ازدواج و قول و قرارهای این چنینی را رد می کنند و می گویند :

شناخت در کنار خانواده و مشاورها

علتش هم اینکه دو خانواده هم دیگه را می ببنید ،،، و طرفین می فهمند موضوع جدی هست ،،،،و صرفا دوستی نیست.



ایشون را به عنوان یه گزینه نکاه کنید و بهم وابسته نشید

اگر پسره اهل زندگی و کار باشه ،،اگر خودش را برای مدیریت زندگی توانمند میدونه ،،،،حتما می یاد جلو

شاید یک سال دیگه به این مهم برسه و شاید 10 بعد هم نرسه !!



حتما مشاوره حضوری هم برید .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hana_hoseini

سلام عزیزم ممنون از راهنماییت ولی اگه خانوادم بفهمن قضیرو دیگ اعتماد نمیکنن بهم و زندگیم میشه جهنم از طرفی هم ایشون سربازن فعلا کار درستیه دست خالی بیا خواستگاری؟

---

عزیزم در مورد میزان ارتباطت به ما چیزی نگفتی ؟

در حال حاضر ارتباط دارین ؟

ارتباطتتون تلفنی بوده ؟ یا حضوری

چطور بوده که خانواده ات توی این 2سال متوجه نشدن؟ کلا در مورد نوع ارتباطتتون و میزانش بگو .

خودت الان آمادگی ازدواج رو داری؟

اون دوره گذشت که مردم تو سن کم ازدواج میکردن زندگیشون خراب نمیشد، چون ساده بودن و فکرشون مثبت بود
الان انقدر جامعه بد شده که وقتی یکی میخواد ازدواج کنه باید از طرف مقابلش اطمینان قلبی بدست بیاره.
عشق با عقل وقتی قاطی بشه میتوتی بگی ازدواج میخوام بکنم
از طرفی عاشق دلخسته ی شما اول بذارین تشریف بیارن بعد در فکر خانواده و نظرشون و ... باشین
خانوادتون که نمیدونن هر خواستگاری باشه یکبار راهش میدن حتما
ظاهرا ایشون میدونه خانوادت در جریان نیست و تو دغدغه اینو داری... از این اتفاق به نفع دیر آمدنش استفاده میکنه.
امیدوارم بخودت نیای ببینی چند سال نشستی و هیچ
بعدشم زندگی سخته خانومم ، واقعا باید آدم آماده باشه .
یه زمانی مادربزرگم با ۱۰ ریال خانه خرید الان شده یک میلیارد
زمان بده ، عجولم نباش، وابستگیتم کم کن .. ببینم حرف گوش میدی یا نه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باغبان

سلام


پدر و مادرها ،،،بد بچه هاشون را که نمی خوان ،،،اگر احساس کنند آقای خواستگار جنم داره - مردِ ،،اعتماد به نفس داره - عزت نفس داره ،، کمک می کنند .

ولی به نظر خودتون اون پسر این جوری هست ؟

خود اون پسر چه نظری داره در مورد خودش؟

اصلا خودش را توانمند میدونه برا ازدواج ؟



احساس خوب دختر و پسرها مهمه در ازدواج ،،ولی کافی نیست .

اگر اون پسر واقعا اعتماد به نفس داره بهش بگید بیاد خواستگاری و ترس بی مورد هم نداشته باشید .

از طرفی هم باید انتظارات واقعی داشته باشید از پدر ومادرتون .


.................................


اما یه نکته ای هست ،،، و اون اینکه شما دارید مسیر ازدواج را اشتباه میرید و دوستان هم اشاره داشتند .

یعنی شما به هم وابسته شدید و حالا توقع دارید خانواده ها قبول کنند ،،،توقع داری اون پسر بیاد خواستگاری و ...

اگر شما با مادر و پدر ایشون مشکل داشتید چی کار می کنید ؟

اگر اون پسر با خانواده شما مشکل داشت چی کار می کنید ؟


برای همین ،،روانشناسان دوستی های قبل از ازدواج و قول و قرارهای این چنینی را رد می کنند و می گویند :

شناخت در کنار خانواده و مشاورها

علتش هم اینکه دو خانواده هم دیگه را می ببنید ،،، و طرفین می فهمند موضوع جدی هست ،،،،و صرفا دوستی نیست.



ایشون را به عنوان یه گزینه نکاه کنید و بهم وابسته نشید

اگر پسره اهل زندگی و کار باشه ،،اگر خودش را برای مدیریت زندگی توانمند میدونه ،،،،حتما می یاد جلو

شاید یک سال دیگه به این مهم برسه و شاید 10 بعد هم نرسه !!



حتما مشاوره حضوری هم برید .

---

مرسی از راهنماییت ولی ایشون چون قبل سربازی کار کردن میدونم که آدم کاری هستن.بعد سربازی کار هس براشون چون خانوادگی تو بازارن نه اینکه مغازه داشته باشن نه ولی اونجا کار میکنن و پیش یکی کار هس با حقوق 1500.من سوالم اینه الان که سربازن بیان جلو یا نه بعد 11 ماه که تموم میشه سربازیشون بیان؟اصلا من چجوری راضی کنم خانوادمو که رضایت بدن به وصلت؟چون باهم تفاهم داریم نسبت به هم سالان خود تجربش هم تو کار هم زندگی بیشتره وواقعا اهل لات بازیای امروزی نیس

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Eram

عزیزم در مورد میزان ارتباطت به ما چیزی نگفتی ؟

در حال حاضر ارتباط دارین ؟

ارتباطتتون تلفنی بوده ؟ یا حضوری

چطور بوده که خانواده ات توی این 2سال متوجه نشدن؟ کلا در مورد نوع ارتباطتتون و میزانش بگو .

خودت الان آمادگی ازدواج رو داری؟

---

عزیزم تا یه هفته پیش بله ولی در کل باهم هم تلفنی هم چت در ارتباط بودیم و چند باری بیرون رفتیم به اندازه ی نیم ساعت و یک بار هم با ایشون و خواهرشون رفتیم رستوران.ولی چون من کنکور دارم بهشون گفتم تا کنکورمو ندادم نمیخوام در ارتباط باشیم تا بعدش پارسال قبول کردن از عید به بعد در ارتباط نبودیم تا مرداد ولی باز موندم پشت کنکور و بعد عید امسال هم گفتم تا کنکور فکرم درگیر میشه فعلا در ارتباط نشیم قبول کرد:303:.ولی دیدم نمیشه ادامه بدم اینجوری این رابطرو مخفیانه ادامه بدیم خواستم بیان جلو البته از اولم قصدمون همین بود و به خاطر من رفت سربازی تا زود شرایطو جور کنه بیاد جلو ولی چون من دیگ نمیتونم تحمل کنم این حجم از استرس و نگرانیو گفتم بیان و گفت باشه قراره بعد کنکور یعنی 3 هفته دیگ بیان صحبت کنن.من سوالم اینه صلاحه الان که فعلا کار نداره و سربازه بیاد جلو یا بذاریم بعد 11 ماه که سربازیش تموم شد بیان و تا اونموقع هم در ارتباط نباشیم؟:302:ولی همه فقط میگن کارت اشتباه بوده و غلطه و تموم کن و فلان.خب من قصدم خیره ایشونم خواستم بهترین راهو ببینم چیه چون واقعا عقلم به هیچ جایی قد نمیده متاسفانه بعضی از افراد این سایت فقط بلدن امر و نهی کنن انگار دادگاهه وای زشته کارت تموم کن مخفیانه دوستی بده.:97:میدونم بده شما کمک کنید درستش کنم.ممنون

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hana_hoseini

من سوالم اینه الان که سربازن بیان جلو یا نه بعد 11 ماه که تموم میشه سربازیشون بیان؟اصلا من چجوری راضی کنم خانوادمو که رضایت بدن به وصلت؟

---

............


سلام


اگر پسر از خودش مطمئن هست :

بهشون بگید بیان خواستگاری ،تا شماها و خانواده هاتون ،حداقل یه ارزیابی درستی از هم داشته باشند که چنین ازدواجی با چنین شرایطی شدنی هستش یا نه؟

اون پسر هم باید از برنامه های زندگی اش بگه به شما و خانواده تون

اگه مشکل خاصی نبود با مشورت خانواده ها تصمیم بگیرین تا کی صبر کنید و ادامه بدید .

از طرفی سعی کنید گارد دفاعی نداشته باشید !،،،،،این جوری به مشکل بر می خورید در ادامه مسیر .




اینکه کی این کار را کنه ،،قبل سربازی یا بعد ،،،، ،،،ما تو دنیای مجازی که نمی تونیم بگیم بدون شناحت شما ها !!

شرایط پسر و خانوادشون مهمه ،،شرایط شما مهمه و ....

چیز ی که مهم هست اینکه در ازدواح دختر همیشه آماده ست :) ،،،،، پسر هست که باید با خودش ،،،با توانایی هاش و ....ok باشه


از طرفی چرا شما می گید من خانواده مو راضی کنم ؟

اون پسر باید توانایی هایش را ثابت کند

از طرفی نظر خانواده را هم اولویت قرار بدید ،،،

پسر هنور هم خواستگار نیست ،،،و اگر بیاد تازه میشه آقای خواستگار !،،،و خواستگار هم باید برسی کنی .





تو نوشته های شما الحمد الله ،،،وابستگی و احساسات موج میزنه ،،، :)





مراقب زمان و عمرت باش و مواظب باش درگیر تصمیمات احساسی نشی !

اگر به عنوان یه گزینه نکاه کنی و احساسی نشی ،،،،همه چی برایت روشن میشود .




موفق باشی.

سلام خدمت دوست خوب حنا جان

درسته با پرخاش برام نوشتی خانمی ولی من به سبب سنم و تجربه ام که البته خیلی زیاد هست با ملایمت برات مینوسیم

" اگر کسی تجربه نداره بی زحمت اینجا تولید موج منفی نکنه "

من تجربه بالایی دارم در انتخاب اشتباه و هیجانی و عاشقانه که تاوان سنگینی هم بابتش به ناحق پس دادم و منجر شد به از دست دادن پسرم (که البته نه به این معنی که خدانکرده اتفاقی براش افتاد)

قدیمی های تالار منو میشناسند و میدونن الکی چیزی رو نمیگم

من هم تجربه زندگی مجردی دارم
هم متاهلی
هم بعد طلاق

زندگی متاهلی و زناشویی به این راحتی ها نیست و البته مشکلات خاص و فراوان خودش رو داره که با یک چرخ زدن در همین تالار میشه عواقب انتخاب های نادرست رو دید (میتونه شیرینی های خودش رو هم داشته باشه با انتخاب درست البته)

من کی گفتم نگو بیاد خواستگاری؟؟
من گفتم که دوست خوبمون گفتند خب بیان خواستگاری
دیگه اینکه ترس دارید از خواستگاری چه دلیلی داره؟

دلیلش اینه که ایشون کار و خونه و ماشین یا به قول شما امکانات زندگی رو ندارند دیگه
پس میبینی دختر خوب!!
خودت هم نگرانی
درسته از روی عشق و احساسات و علاقه و هیجان پیش خودت میگی همه اینها درست میشه (دقیقا مثل اونموقع های من) و ما هم امیدواریم بشه ولی دقت کن که همگی دارند تجربیات خودشون رو در اختیارت قرار میدن

کسی با شما دشمن نیست یا پدر کشتگی نداره که
نمیخوایم خدانکرده اتفاقی برای زندگیت بیفته با توجه به اینکه حالا هم خیلی وقت داری و هم خیلی جوونی

من گفتم شما تصمیم خودت رو گرفتی که البته هم گرفتی و بیشتر به قول خودت دنیال روحیه گرفتن و اوکی هستی و سوالت فقط در نحوه چطور راضی کردن خانواده ات هست

که چون اینجا کسی با خانواده و طرز فکر و روحیاتشون آشنایی نداره نمیتونه راهنمایی دقیق و خوبی بده چون ممکنه یکی راهکار بده که برای خودش جواب داده ولی نتیجه عکس بده برای شما و بدتر خانواده ات گارد بگیرند

مراجعه کننده به این سایت که اومده نظرات دیگران رو بشنوه ،باید ظرفیت شنیدن نظرات و تجربیات و پیشنهادات و انتقادات رو داشته باشه و یک شنونده خوبی باشه
حالا نه اینکه حتما تمام نظرات رو اجرا کنه ولی باید بتونه شنونده باشه

اینجا سایت مشاوره ای هست
یعنی مراجعه میکنن که مشورت بگیرند

موفق باشی و خوشبخت

یاحق

سلام

به نظر من بگو بیان خواستگاری همین 3هفته دیگه اما....

نظر پدرومادرت رو بشنو و عجولانه تصمیم نگیر و بعد خواستگاری زمان بیشتری رو برای فکر کردن بگذار و با عجله جواب نده.
ببین نظر پدرومادرت در مورد این آقا پسر و خانوادش چیه .
شما هم متین و سنگین باش و عجولانه نظرت رو نگو بگذار خانوادت فکراشونو بکنن و درنهایت که ازت نظر خواستند نظر خودت رو اعلام کن.بزار اگر نیازی به اصرار و تلاشی برای گرفتن رضایت خانوادت هست آقای خواستگار و خانوادش انجام بدن .
خواستگارت و خانوادش با اومدن به خواستگاری شرایط پدر شمارو میشنون و اگر لازم بود با هم قول و قراری میذارن.
بگذار ازین به بعد خواستگارت تلاش کنه و مسئولیت بپذیره.
بقیه حرف هارو بعدا میگم .

در ضمن هرگز خانوادت رو مجبور نکن به این وصلت بگذار خودشون شذایط پسر رو ببینند و اگر لازمه شرط و شروطی بگذارند .شما فقط نظرت رو بگو .

دوستانیکم مراعات اون پسر. ا هم بکنید لطفا بنده خدا سنی نداره تازه سربازی رفته تکلیفش مشخص نیست هنوز کار داره تا خودس را پیدا بکنه این فقط مسئله مالی قضیه هستش حداقلس اینه یکمقدار زیادی از خدمتش را سپری کرده باشه یا پس انداز داشته باشه و تکلیف شغلش مشخص باسه تا حدودی و..... ازدواج کردن گرفتن تصدیق ماشین نیست نیاز به امادگی داره نیاز به شناخت از خود و طرف مقابل داره نیاز به آگاهی داره یکسری پیش نیازها لازم داره.که الان اماده نیست کامل زمان میبره.

بچه ها میگن اماده نیستید خوب شما ثابت کن دوستان اشتباه فکر میکنن.میتوانی از همین مقالات سایت شروع کنی به مطالعه کردن و کسب دانش و اگاهی واسه تشکیل یه زندگی مشترک موفق البته بعد از کنکور اینطور خیال ماهم راحتتره.

پ.ن: نظر شخصی خودمه طرز فکر در مورد ازدواج توی سن ۲۰ با ۲۵ و ۳۰ سال هرکدام تغییرات زیادی داره هم توی شخصیت خودت هم معیارهایی که داری.
ولی قبلش رابطه فعلا محدود کن حتما برید مشاور حداقل چند جلسه اگر جدی شد مسئله شکل رسمی بخودش گرفت