چرا فکر میکنم در اولویت خواستگارم نیستم؟

سلام
توی تاپیکهای قبلیم گفته م که خواستگاری هم سن و سال خودم دارم. که الان سه ماهیی هست با هم اشنا شدیم . مشکلی که من دارم این هست که حس میکنم در لیست تمامی کارهای او در اولویت اخر قرار گرفتم! یعنی در طول روز فقط زمانی به من زنگ میزند که از محل کار به خانه میرود. یعنی وقت مرده طول روزش رو به من اختصاص میدهد. بعد هم وقتی به خانه میرسد میگوید من استراحت کنم دوباره بهت زنگ میزنم! ولی نمیزند!
گاهی اگر میس کال روی گوشیم باشد هم خودم باهاش تماس میگیرم.

کل روز حتی اگر پیامی برایش بفرستم جواب نمیدهد. زیاد تلاشی برای قرار گذاشتن و دیدن من نمیکند و هفته ای یکبار بیشتر ما هم رو نمیبینیم. و از طرفی سایر برنامهای خوشگذرونی خودش رو دارد. یعنی هر روز یکساعت ورزش میکند و یا شنا میرود! هر هفته یکبار یا چندبار تنهایی به رستوران میرود. تقریبا همه فوق برنامه هایش را به موقع و با دیسیپلین خاصی انجام میدهد ولی من در اولویت اخرم!! بعد میگوید در کل هفته سرم شلوغ است و فقط 5شنبه یا جمعه با هم بیرون بریم!!

وقتی معترض میشوم میگوید من بیشتر از تو برای رابطمون وقت میگذارم!! اگر من 500بار بهت زنگ زده باشم تو 50بار زنگ زدی!! ولی مشکل من زنگ زدن نیست! اون حس تو اولویت بودن هست که دریافت نمیکنم!

یا مثلا تصمیمهایی میگیرد که وقتی عملیشان میکند تازه با من درمیون میگذارد. مثلا یک دفعه میگوید من دارم میروم کلاس زبان که مدرک زبانم را بگیرم و برای اقامت فلان کشور اقدام کنم!! بدون اینکه از من نظرم رابپرسد. یا حتی صحبتش مشاوره باشد. بلکه حرفهایش بیشتر گزاره خبری هست! یا میگوید برای فلان دانشگاه خارجی رزومه فرستادم تا اپلای کنم!

یا تاب شنیدن نظر مخالف من رو ندارد. مثلا سر روزه گرفتن بهش گفتم روزه برای تویی که در روز چندین ساعت کار فکری میکنی ضرر دارد وحتی چندبار کلیه درد گرفته. ولی بعد از چندبار گفتن این موضوع یک باره عصبانی شد و گفت با یه حالت تمسخر امیزی گفت باشه بابا تو میفهمی!!

یامثلا وقتی در مورد رای دادن نظر میدادم چون اون میخاست به روحانی رای بده و من کلا هیچ چیز مثبتی در هیچکدام از کاندیدا ها نمیدیدم بحث میکردیم... من هیچوقت قصد تحمیل نظرم رو نداشتم وخیلی اروم نظرم را میگفتم ولی اخرش میگفت باشه تو راست میگی اعصاب رو خورد کردی! سرم درد گرفت!!

حس میکنم تاب شنیدن نظرات من رو ندارد! و این باعث میشه من کم کم نظر مخالف خودم رو در هیچ موضوعی نگم! و فکر میکنم بعدها به مشکل بر میخوریم....
نمیدانم خیلی به این موضوع حساس هستم یا باید اهمیت دهم؟!

دوستان لطف میکنید نظرتون رو راجع به این پست بگید؟:72::72:

این مواردی که شما گفتید نشونه های تفاوته
که خودت باید تشخیص بدی که چقدر عمیقه
ببین اینکه بین راه خونه تلفنی با شخصی صحبت کنی اونقدرم بد نیست دو تا دید وجود داره1_بعد از کلی کار خسته و کوفته فقط صحبت کردن با کسی که احتمال زیاد شریک زندگیت میشه ارومت میکنه تازه این موقعیت رو داری که تنها و راحت باهاش حرف بزنی2_ طرف کل روزو اختصاص داده به کارش اخرش به من زنگ زده چرا اخه؟؟؟
اینکه دید شما چیه و دید طرف مقابلت مهمه چون استدلال ها و تحلیل های شما رو از موضوعات مختلف نشون میده شما بهتره واسه شناخت بهتر رو این موارد که اختلاف داری زوم کنی ببینی چقدر اختلاف فکری دارید؟کمه؟یا زیاده؟
اینم بگم اگر این اختلافا زیاد باشه حتی اگر خواستگارتون شرایط عالی داشته باشه باید خیلی خیلی محتاط تر تصمیم گیری کنید.
یک مورد دیگه اینکه شما فقط دارید باهم آشنا میشید چرا باید واسه هر موضوعی بیاد با شما مشورت کنه؟؟؟؟
اصلا چرا انقد خودتو درگیر کنی؟؟؟؟ شما فقط قراره بدون هیچ استرس و هیچ مسولیتی به زندگیت و به معیارا و به شناخت طرف مقابلت فکر کنی
خیلی درگیر شدی انگار
خودتو سرگرم کن. درگیری های خودتو داشته باش مثل طرف مقابلت ببین چقدر زندگی منظمی داره از اول هفته تا اخر هفته با برنامه پیش میره و واسه خودشم وقت میزاره
شما هم خودتو دوس داشته باش واسه خودت وقت بزار
سورپرایزش کن با کارای جالب که واسه خودت انجام میدی
بهش نشون بده سرت شلوغه
یه مورد دیگه اصلا این چه حرفیه که یکی بگه من بیشتر وقت گذاشتم یکی بگه من کمتر؟؟؟؟؟وقتی اون زنگ زده (طبیعیه که باید خیلی بیشتر از شما زنگ زده باشه) شما هم وقت گذاشتی باهاش صحبت کردی پس هردو وقت گذاشتین
شما اگر حست اینه که بیشتر وقت گذاشتی دلیلش شاید اینه که مدام بهش فکر کردی و بیشتر از اون منتظرش بودی و این شرایط سخته واسه دختر
نه اینکه فکر کنی فقط شما اینطور هستی نه...
من پیشنهادم اینه یه روز قبل از اینکه تو راه خونه بهت زنگ بزنه بهش پیام بده که فلان جام عزیزم و متاسفانه نمیتونم تو این تایم باهات صحبت کنم و بگو فلان ساعت کارم تموم میشه ببین اون ساعت زنگ میزنه یا نه
البته کلا برای این موردم خیلی خیلی خیلی زوده و اصلا نباید اجازه بدی وابستگی پیش بیاد
امان از دل
فقط واسه بحث الویت اینو گفتم که امتحانش کنی
در کل نظرم آینه خیلی خودتو درگیر کردی
پیشنهاد میکنم کتاب ایا تو ان گمشده ام هستی از باربارا رو بخونی
موفق باشی عزیزم ما رو در جریان نتیجش بزار

سلام

ایشون خواستگار شماست یا دوست پسرت؟

حس من این بود که دوست پسری هست که همونطور که گفتی خیلی هم براش مهم نیستی.
برنامه و زندگی خودش را داره و کاملا هم توی فکر زندگی خودش هست، گاهی دلش یه جنس مونث می خواد سراغی از شما می گیره.

حداقل در ماههای اول آشنایی آقایون خیلی برای دیدن و گشتن با طرف و وقت گذاشتن و نشون دادن خودشون هیجان دارن.
ایشون گشت و گذار و رستوران و برنامه ریزی و تفریح و همه چیش با دیگرانه ... وقت بیاره سراغ شما هم می آد.

خیلی بهش امیدوار نباش.
بعید می دونم رابطه جدی بشه.

سلام
کلیه درد چه ربطی به روزه داری داره؟ مگه کلیه شون پیوندی یا سنگ سازه یا سندروم نفروتیک دارن که شما تشخیص دادین نباید روزه بگیرن؟ یا چون کار فکری می کنن شما گفتید ضرر داره! مگه خدا از ضرر و فواید روزه آگاه نبوده که بخواد بگه برای اونا که کار فکری مکنن نیاز به روزه نیست!
من خودم آدم روزه دار و مرتب نماز خونی نیستم. بیشتر عبادت هامو دلی انجام‌میدم تا طبق دستور شرع اما برای آدمی که به دین عمل میکنه احترام قائل میشم. اکاش شما هم برای تصمیم ایشون احترام قائل می شدید. در مورد کاندیدای ریاست جنمهوری و بحث رای دادن یا ندادن شما فکر کردید نظرتونو تحمیل نمی کنید اما با بحث با اون آقا و زیر سوال بردن عقیده شون،‌ ایشون رو از رفتارتون دلزده کردید

و ایشون برداشتش بوده که شما عقاید خودتون رو به ایشون تحمیل کردید پس عکس العملش که بگه آره تو می فهمی هم طبیعیه
کدوم آدم بالغی دوست داره کسی بهش بگن روزه بگیر یا نگیر! رای بده یا نده؟ اونم وقتی که رابطه شما جدی نیست و حتی نامزدتون هم نیستند و شما به عنوان خواستگار ازشون نام می برید...
از طرفی... ببخشید که اینو میگم حمل بر جسارت نشه اما از خوندن پستاتون حس کردم ظرافت و لطافت دخترونه در رفتار و گفتارتون کمه... اینطوری رغبت آقایون برای ارتباط با شما کم میشه چون شما -فرضا به خاطر موقعیت خوب اجتماعیتون یا تحصیلات یا..- یک زن عاقل و همه چیز دان جلوه میکنید و اعتماد به نفس اون آقا رو می برید زیر سوال...
برای اینکه ایشون شما رو جزو اولویت هاش قرار بده؛ رفتار خود شما شرطه

دوستای خوبم از نظراتتون ممنونم

"یک مورد دیگه اینکه شما فقط دارید باهم آشنا میشید چرا باید واسه هر موضوعی بیاد با شما مشورت کنه؟؟؟؟"
به هرحال وقتی دونفر با هم قرار هست ازدواج کنند باید اینده شون رو باهم بسازند. من هم هر فکری در مورد اینده م دارم به ایشون میگم قبل از اجرایی شدنش! قصد من دوستی نیست که بگم اشکالی نداره اگه خواستی بری خارج برو! یا من خودمو به اب و اتیش بزنم که بعدا باهاش برم. بلاخره باید بدونم مسیر زندگیش به چه سمتی هست و منم باهاش قراره کجا برم و چطور زندگی کنم. مگه اشنایی چیزی جز اینه؟!

شیدای عزیز
ایشون خاستگار هستند و ابتدای کار هم دقیقا با همین هدف اشنایی شروع شد. ولی هرچه میگذره خودم هم گاها شک میکنم که داریم کجا میریم! از یه طرف وقتی موضوعی پیش میاد میگه زن و شوهرا اینطوریندو طبیعی هست! (یعنی مارو زوج فرض میکنه) از یه طرف هم رفتارهاش خلاف این موضوع رو نشون میده!

هیلدای عزیز:
اصلا بحث این نیست که من چه تشخیص میدم ضرر داره یا نداره.فرضا یکی از نزدیکان شما روزه میگیره بعد دم افطار میگه کلیه م درد میکنه! شما بهش چی میگی؟! میگی چیکار کنم؟! یا نگرانی خودت رو نشون میدی و میگی روزه واست خوب نیست؟!
ضمن اینکه اصلا من نظر ایشون رو زیر سوال نبردم بلکه نظر کلی خودم رو گفتم.
بحث اینه که ایشون تاب شنیدن نظر مخالف نظر خودش رو نداره. ضمن اینکه من متوجه شدم توی خانواده ایشون پدرشونن همه کاره هست و مادرشون یه خانم خیلی مظلوم هست که در تصمیم گیریهای زندگی ادم موثری نیست! حتی میگفت همسر خواهرش رو پدرش انتخاب کرده و همه کار ها رو برای سر گرفتن ازدواجشون کرده! یعنی مادرش برخلاف خیلی از خانمها نقش چندانی در ازدواج خواهرش نداشته!
من حس میکنم این روحیه تکتازی در ایشون هم هست. یعنی از من انتظار ندارن در مورد موضوعی مخالفت کنم!
من واقعا متوجه نمیشم اگر ایشون خاستگار هستند و قراره ما باهم اشنا بشیم باید در مورد چه موضوعاتی از هم شناخت پیدا کنیم؟! اگر هیچ نسبتی قرار نبود باهم داشته باشیم که درمورد آب و هوا حرف میزدیم! ولی وقتی قرارست به این رابطه جهتی داده بشه باید در مورد طرز فکرها و چلنج ها و روحیاتمون صحبت کنیم!

گفتید ظرافت ولطافت دخترانه در من کمه؟ شاید درست باشه چون من رشته فنی خوندم و این خیلی در روحیه دخترها موثر هست ولی مادر زره پوش هم نیستم .. چرا یک زن عاقل بودن باید طرد بشه؟! یعنی زنی که سطح هوشی کمی دارد همه انچیزی هست که یک مرد میخواهد؟!

عزیزم من باشم وقتی می بینم روی روزه اش حساسه نگرانیمو از راه دیگه بروز میدم میگم ای وای ! چرا؟ خودت فکر می کنی چرا کلیه ات درد میکنه؟ به روزه ربطی نداره؟‌حتما بری دکتر پشت گوش نندازی یه وقت!
و باتماس گرفتن با ایشون و تاکید بر مراجعه به پزشک نگرانیمو اثبات میکنم. مخصوصا که ایشون نشون دادن دویت دارن شما بیشتر باهاشون تماس بگیرید
رشته من در دانشگاه اصلا لطافت زنانه نداره و خیلی از آقایون هم رشته م اظهار می کنن علاقه ای ندارن با خانومی ازدواج کنن که این رشته رو میخونه!
اما من خودم خیلی روحیه ی دخترونه و طبع لطیف رو در خودم زنده نگه می دارم . در کنار فعالیت اجتماعی روزمره؛ ظرافت رفتار و ظاهر رو حفظ کردن هنر خانوم هاست...
عزیزم چه ربطی به هوش داره؟ اتفاقا برخلاف چیزی که میگن دختر خنگ جذابه من هرچی پسر دیدم جذب دختر باهوش میشه
اما کسی باهوش تره که بدونه هوشش رو چطور به نمایش بذاره توی رفتار با نامزد یا خواستگارش!
یعنی در ظاهر آقا رو بالا می برید اما باطنا با رفتارتون بهش ثابت میکنید که در بند شماست و اول و آخرش شمایید!
می فهمید چی میگم؟ لزومی نداره هوش و فهمتون رو به رخ آقا بکشید. بهش بگید عزیزم شاید حق با تو باشه. اتفاقا طرز فکرت برام جالبه اما من فکر می کنم.......
فکر نمی کنی اینجوری........ هم میشه به قضیه نگاه کرد؟

هنا خانوم من پسرم و جنس خودمو میشناسم
حرف شیدا خانوم رو هم تایید میکنم

اینجوری که مشخصه ایشون رو شما برای ازدواج و... حساب باز نکرده و هروقت وقت اضافه بیاره و نیاز به جنس مخالف داره شاید یادی از شما بکنه

در کل من فکرمیکنم ایشون کششو علاقه ای به شما نداره یا اگه داره در حد خیلی کم هستش

چون اصولا حتی تو دوستی های موقت یا بی هدف هم نمیشه محبت و رفاقت و دوستی و مشارکت رو کتمان کرد و ندیده گرفت کاری که دقیقا ایشون میکنه

حواستون باشه این قضیه رو خیلی جدی بگیرید.:81:

با سلام به شما دوست عزیز
دوست عزیزم مردها زمانی که برای زنی ارزش قائل باشند وقتشان را برای او ازاد میکنند. به این قانون شک نکن. و این حق شماست که وقتی در ارتباط با پسری هستید چه در زمان دوستی و چه زمانی که قصد ازدواج دارد انتظار وقت گذاشتن و احترام از طرف ایشان را داشته باشید.اما این ابراز محبت در مردها متفاوت است گاهی بیان میکنند و گاهی با عمل خود ثابت میکنند. مثلا اینکه هر شب قبل از خواب به شما شب بخیر بگوید یا در طول روز از کارها و برنامه های شما آگاه باشد و به هر حال یک جوری نشان میدهد که برایش مهم هستید.شما فرمودید الان سه ماه است که دارتباط هستید. پاسخ به این سوال که آیا ایشان از ابتدا رفتارشان اینگونه بوده است یا اینکه پس از گذشت مدتی تغییر رفتار داده اند می تواند به شما در تصمیم گیری کمک کند که بفهمید آیا سرد شده است از شما و یا اینکه از نظر رفتاری اینگونه است و توانایی برقرای ارتباط مناسب را ندارد.
اگر از ابتدا اینگونه نبوده است و جدیدا سرد شده است و ارتباطش را کم کرده که همانگونه که دوستمان اشاره کردند بهتر است یک بررسی عمیق در طرز رفتار خود با ایشان داشته باشید.جذابیت های رفتاری زنانه اولین ایتمی است که شما باید برای برقراری ارتباط موثر با ایشان به کار ببرید. برخلاف نظر شما من هم معتقدم که زنانی که جذابیت های ظاهری و از آن مهم تر جذابیت های رفتاری خود را پرورش میدهند بسیار باهوشند و سیاستمدار.چنین زن هایی اکثرا در ارتباط های عاطفی افرادی موفق هستند. شاید برایتان خوشایند نباشد اما واقعیت این است که مردها ظاهرنگرند. شاید شما با گفتن روزه نگیر به خیال خودتان نشان دادید که برایش نگران هستید اما او اعتراض شما به روزه گرفتن را میبیند و اینکه به نظر شما او خودش متوجه نیست که چه چیزی برایش خوب یا بد است و زیر سوال بردن عقل و فهم مرد به شدت بر افت رابطه شما تاثیر گذار است.باید نظر خود را در قاب دیگری مطرح کنید و برایش فقط سوال ایجاد کنید تا خودش به جواب برسد.
مردها دوست دارند که احساس کنند بالا هستند.او دوست دارد شما حس همه چیز دان بودن را به او بدهید. نه اینکه از بالا به زیرش بکشید.
ولی اگر چنانچه از ابتدای رابطه همینگونه بوده است با توجه به نوع تربیت خانوادگی احتمال دارد روحیه مرد سالاری زیادی در او وجود داشته باشد که در این حالت کار شما سخت تر است و نیاز به زیرکی بیشتری دارید که اگر نداشه باشید کارتان با ایشان زار است.
پیشنهاد بنده در حالت دوم مراجعه به مشاور و بررسی تیپ شخصیتی خودتان و ایشان است.شاید ایشان سرد مزاج باشد یا چون رفتار پدرش با مادرش مردسالارانه بوده رفتارهای مناسب با یک خانم را یاد نگرفته باشد.
هر امکانی وجود دارد و به صرف چند کلام صحبت شما نمیتوان نتیجه کلی گرفت. پس حتما به یک مشاور بررسی کنید اینگونه نتیجه بهتری خواهید گرفت.
در هر صورت خوشحال میشوم که بتوانم کاری برایتان انجام دهم و ارزوی شادکامی و خوشبختی شما را دارم.

خیلی ممنونم از نظرات همه دوستان
من فکر میکنم ایشان از ابتداهم همینطور بودند. یعنی کل هفته یکبار بیشتر وقت نمیذاشتن برای بیرون رفتن.
ولی خوب اولایل رابطه هردو طرف همیشه یه سری چیزا رو رعایت میکنند مثلا زود عصبانی نمیشن و سعی میکنن طرفشون رو ارزیابی کنند.

عزیزم اینقد کوتاه اومدی که الان اینجوری شده..تو تاپیکای قبلیت نوشته بودی به مهریه اعتقاد نداره به عشق علاقه نداره و ازین قبیل حرفا..

یک دختر باید اونقد خودشو بالا ببینه که ی مرد حاضر باشه برای به دست اوردنش بجنگه .نه اینکه مهریه و عشق ورزیدن به زن که جزء حقوق اولیه یک زن هست زیر سوال بره..

من بهت حق میدم نگران باشی توجه کردن مهم ترین خواسته یک دختر از طرف مقابله..طرف میلیاردرم باشه و بهترین موقعیتو داشته باشه ولی وقتی توجه کافی به ادم نداشته باشه

چه به درد می خوره!

بهت پیشنهاد می کنم حالا تو کاملا کنار بکش و توجهتو به صفر برسون ببین عکس العمل اون چیه ..اگر واقعا بخوادت کمبودتو کاملا حس می کنه و متوجه اشتباهاتش میشه

و اینکه اینو همیشه به یاد داشته باش هرچی دست نیافتنی تر باشی عزیز تری

دوستان ظاهرا حق باشما بود. من سه روز هست که رابطه رو سر همین موضوعات قطع کردم و ایشان دریغ از یه زنگ برای رفع دلخوری!! البته من خیلی ناراحت نیستم چون به صورت تدریجی با چیندن رفتارهاش کنار هم این اینده رو پیش بینی میکردم. فقط درک نمیکنم چرا ادمها اینقدر راحت حاضرند طرفشون رو بازی بدن. اگر واقعا هیچ حسی نبوده پس چرا سه ماه منتظر مونده تا من قطع رابطه کنم. زودتر تمومش میکرد و من هم زودتر میرفتم پی زندگی خودم!

دوست عزیز فکر میکنم تعداد این افراد کم نباشه و دلیلی هم که میشه براش اورد اینه که یا تعداد رابطشون زیاده که براشون اصلا مهم نیست یا از هرجهت مشغولیت های خودشون رو دارن که ادمها هم یک مشغولیتن براشون ،بودی بودی نبودی نبودی.اینجور ادمها وجدان ندارن دوست داشتنو به نابودی میکشن و تعدادشون هم کم نیست جون ادمیزاد ذاتا خودخواهه

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط SOGAND.

عزیزم اینقد کوتاه اومدی که الان اینجوری شده..تو تاپیکای قبلیت نوشته بودی به مهریه اعتقاد نداره به عشق علاقه نداره و ازین قبیل حرفا..

یک دختر باید اونقد خودشو بالا ببینه که ی مرد حاضر باشه برای به دست اوردنش بجنگه .نه اینکه مهریه و عشق ورزیدن به زن که جزء حقوق اولیه یک زن هست زیر سوال بره..

من بهت حق میدم نگران باشی توجه کردن مهم ترین خواسته یک دختر از طرف مقابله..طرف میلیاردرم باشه و بهترین موقعیتو داشته باشه ولی وقتی توجه کافی به ادم نداشته باشه

چه به درد می خوره!

بهت پیشنهاد می کنم حالا تو کاملا کنار بکش و توجهتو به صفر برسون ببین عکس العمل اون چیه ..اگر واقعا بخوادت کمبودتو کاملا حس می کنه و متوجه اشتباهاتش میشه

و اینکه اینو همیشه به یاد داشته باش هرچی دست نیافتنی تر باشی عزیز تری

---

دوست عزیز من که ادمی با مشخصاتی که شما میگی توی تمام زندگیم ندیدم. اینقدر مورد زیاده ومورد زیاد دارن که این نشد اون یکی

درود بانو

بصورت کلی توی اوایل ارتباط دوطرف بقول معروف داغ هستند و جذابیت های جنسی هم بیشتر باعث میشه به همدیگه ابراز علاقه کنن و کشش بیشتری داشته باشند درسته توی مرحله خواستگاری هستید ولی یکسری مراحل شناخت اولیه را پشت سر گذاشته اید.دو مسئله وجود داره.
۱.نبود کشش از طرف ایشون
۲. طرز تربیت در خانواده و الگو برداری از پدرشان

در هرصورت شما شخصیت ایشان را بین ۱۰ تا ۱۵٪ منفی تر درنظر بگیر ببین میتوانی زندگی کنی اینجوری ادامه بده وگرنه بیخال شو.

هرکس شخصیت خاص خودش را داره شاید این فرد برای دختر خانمی خیلی هم شوهر خوبی باشه ما قاضی نیستیم دیگران را محکوم کنیم:81:
شما هم فقط نظاره گر باش همین و بس این دوران برای شناخت بیشتر هست.

سلام عزیزم

شما گفتی دریغ از یک زنگ برای رفع دلخوری....

اما چه دلخوری؟ ایشون خواستگارشماهستند و وقت برای شناخت ایشون هست .حتی نامزد هم نیستین.وخیلی خوب داره خودش رو به شما نشون میده. درسته به هر حال احساسات درگیرمیشه اما شما اونقدر که در توانت هست سعی کن برخورد منطقی داشته باشی.
یعنی وقتی باهاش تماس نمیگیری از روی دلخوری نباشه از روی محک زدن ایشون و گرفتن وقت برای فکر کردن باشه . اینو میگم چون دلخوری خودش با احساس منفی همراهه و بارمنفی داره و یه جوری نگاه منفعلانه شماهست.
شما در این انتخاب و انتخاب های آینده فعال باش نه منفعل .
آدم فعال تصمیم میگیره اما آدم منفعل دلخور میشه.
به خواستگارت نگو زنگ نزدم چون دلخور بودم بگو زنگ نزدم چون میخواستم توی این مدت فاصله ای ایجاد بشه تا بهتر بتونم تصمیم بگیرم و انتخاب کنم.
بالاخره توی این 3ماه زمان کافی برای شناخت هم داشتید . برای تصمیم گیری نهایی پیش مشاور هم برو .
یک مساله دیگه هم اینه که شما از ایشون سوال هم می پرسیدین؟ مثلا اینکه نظر من برای خارج رفتن شما چقدر مهمه و سوالات ازین دست که جواباش میتونه تا حدی تو تصمیم کمک کننده باشه.
موفق باشی عزیزم.:72:

دوستان از نظراتتون ممنون
ارم جان
دلخوری که منظورم نبود بیشتر منظورم تلاش ایشون برای حفظ طرف مقابل (یعنی خودم ) بود. خوب اینکه هیچ تلاشی نکرده واسه من خیلی چیزا رو روشن کرد. اول اینکه میفهمم چرا ایشون با مهریه مخالف بودن و همیشه نگران این بودند که مهریه واسشون دردسر ساز بشه. این یعنی دنبال راه در رو و نداشتن هیچ تعهد مالی. چون طبق گفته خودشون تعهد عاطفی هم ندارن ! یعنی عاشق نمیشن!
بهرحال این بار اولی نبود که ما باهم بخاطر طرز فکرای مختلف بحث میکردیم و بعد از اون من زنگ میزدم بهشون. نه برای عذر خواهی . بلکه برای اینکه بهش بفهمونم ممکنه طرز فکرامون فرق کنه ولی میتونیم منطقی حلش کنیم. برای اینکه نشون بدم من ادم قهر قهرویی نیستم! سرسنگینتر رفتار میکردم ولی قهر نه.
ولی الان که انتظار داشتم ایشون هم همون رفتار منو انجام بده ظاهرا انتظارم زیاد بود! پس نتیجه میگیرم که فردا روزی که مهریه نباشه و مشکلی پیش بیاد ایشون هیچ دلیلی برای بازگشت به زندگی ندارن! چون هیچ عشقی وجود نداره.

در هر صورت به یه جایی رسیدم که حس میکنم کلا ادامه دادن این رابطه غلط هست و هیچ انگیزه ای واسه ادامه دادن بیشترش ندارم. حتی اگه تا اخر عمرم تنها بموننم حاضر نیستم با کسی ازدواج کنم که عشق رو در وجودش کشته. چه با مهریه چه بی مهریه!

سلام.
اول از همه اینکه سعی کنید اصلا تو دوران آشنایی دلبسته نشید چون بعدش مجبور میشید به تحمل و سازش اشتباهات و نقایص طرف مقابل.
بعد هم اینکه با اعتماد به نفس کامل برای خودتون ارزش قائل باشید و جایی که میبینید طرفتون داره با غرور برخورد میکنه یا قراره دیکتاتوری کنه منطقی باشید و از حرفتون کوتاه نیاید. بخصوص اینکه شما دختر هستید.
تو یه رابطه نرمال هم همیشه باید ارتباطات و تبادل قدرت دو طرفه باشه. حالا گاهی اینور گاهی اونور.
در مورد رفتارهای اون آقا هم اینو بگم که اگر پسری واقعا دلبستگی داشته باشه به یه دختر، میشه تو رفتارش اینو حس کرد. تو وقت گذاشتنش، تو مشورت کردنش، تو کوتاه اومدنش، تو ابراز علاقش و حتی اگر لازم باشه با شکستن غرورش.
به نظر من اون آقا یا نسبت به شما کشش لازم رو پیدا نکرده یا تربیت خانوادگی و رفتارهای پدرش از ایشون یه شخصیت مستبد ساخته که هیچکدومش هم پسندیده نیست.
* اما یه نکته هم در مورد خانمها بگم، من به عنوان یه پسر و از طرف خیلی از پسرها بگم، کلا مردا تو زندگی و حتی تو دوران آشناییشون دوست دارن لطافت و ظرافت دخترانه رو تو رفتار اون دختر ببینن. مردا اینجوری زودتر دلبسته میشن. یه خانم باهوش به وقتش میگه میخنده، به وقتش خودشو لوس میکنه به وقتش ناز میکنه و ...
این مورد اگر در رفتار خانم وجود داشته باشه، کشش یه پسر خیلی بیشتر شکل میگیره بخصوص تو ازدواجای سنتی. بعدش که پسر دلبسته بشه دیگه خانم هم به خواست دلش میرسه.

بعد از سه روز فقط یه جمله در تلگرام نوشته:"سلام، قهری؟"
:nonchalance:

به نظر من خود ما دخترا راحت تر میتونیم بفهمیم اون شخص دوستمون داره یا نه و خودمون رو گول نزنیم
شما از این مطمئن شو که عشق سابقش رو کامل فراموش کرده یا نه

بعد از اون اگه اشنای تون به اسم خواستگاری و اشنایی برای اون بوده و با هم صمیمیت دارید راححت بهش بپرس چرا رفتارش اینطوریه؟ و باز میگم از روی شوق و ذوف اون ادم روی کارهای دیگش میشه فهمید با شما فقط اینطوریه یا کلا همین شکلیه

راستی شماها باهم تفاهم فرهنگی خانوادگی مذهبی و تکاری و تحصیلی دارید؟ سن و اختلاف سنتون مناسبه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ashegh2

به نظر من خود ما دخترا راحت تر میتونیم بفهمیم اون شخص دوستمون داره یا نه و خودمون رو گول نزنیم
شما از این مطمئن شو که عشق سابقش رو کامل فراموش کرده یا نه

بعد از اون اگه اشنای تون به اسم خواستگاری و اشنایی برای اون بوده و با هم صمیمیت دارید راححت بهش بپرس چرا رفتارش اینطوریه؟ و باز میگم از روی شوق و ذوف اون ادم روی کارهای دیگش میشه فهمید با شما فقط اینطوریه یا کلا همین شکلیه

راستی شماها باهم تفاهم فرهنگی خانوادگی مذهبی و تکاری و تحصیلی دارید؟ سن و اختلاف سنتون مناسبه؟

---

من خیلی مطمن نیستم درمورد دوست داشتن و نداشتنش. گاهی حس میکنم دوستم داره گاهی نه. مطمئنا عاشقم نیست. خودش میگه عشق دوست داشتن و احترام هست و به اون معنایی که تو میگی نیست و درک مشترک از دنیاست!
از نظر مذهبی خانواده هردوما مذهبی هستند و سنتی. تحصیلاتمون هم در یک سطح هست. هم سن هم هستیم.
ولی یه تفاوت عمده بین خونوادهامون اینه که در خونواده اون پدر حرف اخر رو میزنه و در خونواده من مادر! البته من اصلا دیکتاتور نیستم ولی اینطوری هم نیستم که دیکتاتوری کسی رو تحمل کنم.
اینکه عشق سابقش رو فراموش کرده هم مطمئنم نکرده. چون خودش میگف ازش متنفرم و یکبار سر این موضوع بحث کردیم. بهش گفتم اگر فراموش کرده بودی متنفر نبودی ازش بیتفاوت بودی. بهش گفتم تو انتقام ادم های گذشته زندگیت رو داری از من میگیری و گفت شاید!

سلام. مشاوره دو نفره نرفتین؟

حنا جان به نظر میرسه که این آقا هنوز گذشته اش رو حل و فصل نکرده و همونطور که خودت به خوبی متوجه شدی تنفرش از عشق گذشته دلیل این مساله هست.
الان هم احتمال داره با بی عشقی و بی توجهی نسبت به شما داره به خودش ثابت میکنه که در برابر عاشق شدن خیلی مقاوم و مستقل هست.
به نحوی کمبود و کاستی رابطه ی قبلیش رو داره در رابطه با شما جبران میکنه.اما با وجود همه ی اینها با یک مشاور مشورت کن اگر مشاوره دو نفره باشه بهتره و بعد با خیال راحت تصمیم نهاییت رو بهش اعلام کن.
امیدوارم خوشبخت بشی و تصمیم خوبی بگیری.:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Eram

سلام. مشاوره دو نفره نرفتین؟

حنا جان به نظر میرسه که این آقا هنوز گذشته اش رو حل و فصل نکرده و همونطور که خودت به خوبی متوجه شدی تنفرش از عشق گذشته دلیل این مساله هست.
الان هم احتمال داره با بی عشقی و بی توجهی نسبت به شما داره به خودش ثابت میکنه که در برابر عاشق شدن خیلی مقاوم و مستقل هست.
به نحوی کمبود و کاستی رابطه ی قبلیش رو داره در رابطه با شما جبران میکنه.اما با وجود همه ی اینها با یک مشاور مشورت کن اگر مشاوره دو نفره باشه بهتره و بعد با خیال راحت تصمیم نهاییت رو بهش اعلام کن.
امیدوارم خوشبخت بشی و تصمیم خوبی بگیری.:72:

---

من با این حرف موافقم این ادم یه جورایی بخواهی نخواهی داره تلافی در میاره.
اخه هرچی باشه خیلی هم دست خودش نیست وقتی یکنفر ضربه عشقی بخوره جمع و جور کردنش و مثل اول شدنش به این راحتی نیست. گاهی هم اصلا مثل اولش نمیشه مثل خوده من.درسته گذشته هامو کامل فراموش کردم ولی روح و روانم اون ادم چند سال پیش نشدهاگه کامل با اون جریان کنار اومده بود و فراموش کرده بود درباره ش با شما حرف نمیزد.باهات کمی همدردم دوست عزیز
ظاهرا پسرا توی این زمینه بدترن. مطمئن نیستم اینو ولی به نظرم

ممنون دوستان
عشق 2:
بله کاملا درک میکنم این موضوع رو و خودش هم میدونه.وکاملا هم خبر داره که من همه موضوعات رو بهم میبافم و تهش استدلالی که میکنم درسته. حس میکنم خودش هم داره از این موضوع ناراحته ولی نمیدونم چقدر برای حل و فصلش داره تلاش میکنه

نه ارم جان هنوز دوتایی مشاوره نرفتیم. یکبار بهش پیشنهاد دادم بریم. اولش مخالفت کرد و یه طوری به شوخی کشوند و گفت بیخیال و اینا. بعدش گف اصلا چرا باید بریم؟ گفتم میریم تست میدیم و... همه میرن. بعدش گفت باشه چون بقیه میرن تو هم دوست داری بریم!! راستش من هم رفتارهاشو دیدم یکم سست شدم و بیخیال مشاوره رفتن شدم.چون با توجه به رفتاراش سرد شدم.
ولی بعد از چندهفته بهم گفت که خودش تنهایی هر هفته پیش یه خانم مشاوره میره و میگفت ماهی حدودا 300هزارتومن خرج مشاوره میکنه! با توجه به مخالفت ش در مورد مشاوره رفتن دوتایی خیلی تعجب کردم . گفت مشاوره بهش در خودشناسی کمک میکنه و کلی از فشار های روحیش رو کم کرده.
بعد به این فکر کردم که اگر اون خودش بخاد مشاوره رو خودش پیشنهاد میده. و در اصل سپردم به خودش. چون حس کردم اگه اون واقعا بخواد تلاشی کنه خودش باید پیش قدم بشه. کلا دیگه قصد پیش قدم شدن در هیچ موضوعی رو ندارم.

حتما در مورد کسی که سابقه یه عشق قوی یا ازدواج قبلی رو داشته، سخت گیر باشید. این جور آدما معمولا چه دختر چه پسر، بعد از مدتی فیلشون یاد هندستون میکنه. مدام شما رو با نفر قبلی مقایسه میکنن. و همیشه یه خاطره از نفر سوم هست که حال و هوای زندگیتون رو دستخوش تغییر قرار میده. گاهی اگر نتونید رقیب خوبی برای نفر قبلی باشید، حتی ممکنه بعد از ازدواج هم زندگیتون رو تحت تاثیر قرار بده.
خانم حنا، اگر احتمال میدید موقعیتهای دیگه ای هم برای ازدواج باشه، کمی تو تصمیمتون برای ادامه با این آدم تامل کنید.

خانم حنا! با توجه به تاپیکهای قبلیتون و صحبت هایی که در مورد نبود مهریه و عدم اعتقاد به عشق گفتید و حالا هم که دقیقا ایشون دارن ثابت میکنن که خیلی بها نمیدن و تمایل زیادی به ایجاد رابطه قوی ندارند؛ از دید کسانی که از بیرون و بدون تحت تاثیر احساسات قرار گرفتن به این رابطه نگاه میکنند اینطور به نظر میاد که ازدواج با ایشون به صلاح نباشه/ شما اگر خودتون هم ادم سردی بودید و تمایل زیادی به دیدار و عشق ورزی عمیق نداشتید در انصورت جفت خوبی براتون بود.
من خودم بدون مهریه ازدواج کردم (۷ سکه) چون همسر من هم دوست نداشت مهریه باشه و ازدواج قبلی هم داشت ولی برای رابطه ما خیلی زیاد وقت و انرژی گذاشت و تلاش کرد و واقعا اعتماد منو جلب کرد و اون حس خواسته شدن رو به من داد . در رابطه زناشویی چیزی که واقعا باعث رضایت قلبی زن میشه از اون ازدواج احساس خواسته شدن شدید (احساسی و جنسی) از طرف مرد هستش که اگر نباشه یا به درستی نشون داده نشه واقعا مشکل زا خواهد بود.
شما اعتراض کردید و حتی رابطه رو قطع کردید سر این موضوع ولی به نظر من شما که هنوز ازدواج نکردید دلیلی نداره برای این مسیله تلاش کنید چون این حس ها و خواستن ها باید اتوماتیک و قلبا از طرف ایشون وجود داشته باشن و اگر نیست با اعتراض و قهر کردن اگر بدست بیاد بعد از یک مدت دوباره به حالت اول بر میگرده. به نظر من ارزش شما خیلی خیلی بیشتر از این هست که از ایشون درخواست توجه بیشتر و با هم بودن بیشتر کنید... اونم الان که اول رابطه شما هست و باید ایشون خیلی بیشتر از شما هیچانزده و مشتاق باشند. اصلا و ابدا خودتون رو گول نزنید... یک جای کار میلنگه دوست عزیز.

سلام دوست عزیز


من با خوندن پستهاتون فکر می کنم خودتون به جمع بندی که باید می رسیدید رسیدید. فقط خواستم دوتا تجربه مشابه رو که اطرافم دیدم براتون بازگو کنم هرچند زندگی آدمها و رفتاراشون 180 درجه با هم فرق داره اما نشونه هایی توی هر دوتا رابطه هست و خوبه که آدم از تجربه های دیگران درس بگیره تا اینکه خودش تجربه کنه. رابطه یکی از دوستام درست شبیه رابطه شما بود و آقا پسر روزی یه بار یا دوروزی یه بار زنگ می زد و آخر هفته ها هم بیرون می رفتند و قصد ازدواج داشتند و دقیقا مثل همین خواستگار شما دوست من احساس می کرد خواستگارشون برای همه چیز تنهایی تصمیم می گیره. کم کم متوجه شد خواستگارش همزمان با عشق قبلیش دوباره رابطه برقرار کرده و به قولی دوستم رو توی آب نمک خوابونده برای احتمال شکست بعدیش. کاری که دوستم کرد بهش جواب منفی داد و ایشون یه مدت دوباره سعی کرد با توجه کردن وکادو خریدن از از هم پاشیدن رابطه جلوگیری کنه چون دوستم رو وسیله بر انگیختن حسادت طرف مقابلش توی رابطه قبلی قرار داده بود. اما شکر خدا دوست من با آگاهی و تصمیم گیری درست از اون رابطه بیرون اومد و الان با یه مرد با مسئولیت و خیلی عالی ازدواج کرده که هر کی می بینه یا می شنوه به عشق بینشون و خوبی هر دوشون غبطه می خوره. در صورتی که اگه توی اون رابطه می موند معلوم نبود چی سرش می اومد.

یه رابطه دیگه هم توی بستگان دیدم که به اصطلاح خواستگار داشتن و مادر دختر خانم که از بستگان ما بودند و بسیار ساده بودند به همه در مورد اون خواستگار گفته بودند. در آخر همه چی به هم خورد و دختر خانمشون یه مدت حال روحی خوبی نداشت. توی رابطه اونها هم آقای خواستگار تلاش زیادی برای دیدن دختر خانم نداشت و هفته ای یه بار دو ساعت یه کافه می رفتن عکس می گرفتن نشون بقیه می دادن. در آخر با جواب منفی آقا پسر رو برو شدن که گذشته از به وجود اومدن جو سنگین برای دختر خانم در خانه ایشون به شدت ناراحت و غمگین بودن.

اتفاقا شما زیادی اهمیت نمی دید کارتون صحیح هست قبل از ازدواج چشماتون رو باز کنید. زیر بار مهریه کم نرید به هیچ عنوان. شما که قصد ندارید مهریه از آدمی که دوسش داری و قراره پدر بچه هات شه بگیری اما بذار تعهدی باشه برای مرد آیندت ببینی چقدر از خودش و ادامه زندگی با تو مطمئنه.

به نظر من با ایشون حرف بزن با جواب ندادن چیزی درست نمی شه . خیلی قاطع جواب منفی تون رو بهش اعلام کن و دلایلت رو هم بگو. اینکه نگاه از بالا به پایین به شما داره و شما رو ناقص العقل می بینه اونم به خاطر حسن نیت و دلسوزیتون نشونه مرد سالاری خیلی قوی در شخصیت ایشونه و مطمئن باش خیلی سخته که بتونی شخصیت ایشون رو تغییر بدی . و تو این راه پیر می شی.

اختلاف سنتون هم خیلی کمه این شاید با این شخصیت مرد سالارانه همسرتون مشکل ساز بشه چون آقایون دوست دارن حامی باشن و از اونجایی خانومها زود تر از آقایون عاقل و بالغ می شن با هر حرف شما فکر می کنه دارید نصیحتش می کنید یا می خواید برتری خودتون و عقلتون رو به رخش بکشید و بگید ایشون بچن متوجه نمی شن. مطمئنا هدف شما این نیست ولی با شناختی که از اینجور روحیه مردها دارم حدس می زنم علت خیلی از مشکلاتتون این باشه. پس به نظرم برای این آقا بهتره زن کوچکتر از خودشون بگیرن.

در مورد رابطه گذشتشون هم فکر کنید چون ارتباط با افراد شکست خرده در رابطه قبلی خیلی خیلی سخته. به نظرم شما وقتتون رو بذارید روی ملاقات و شناخت فردی که یا خیلی وقته از رابطش گذشته و بهبودی کامل پیدا کرده یا اصلا رابطه نداشته. نمی دونم شما خودتون تجربه داشتید یا نه اما اولین نفر بودن توی زندگی یه مرد از لذت بخش ترین چیزهاست. پس با پاسوز این آقا شدن این لذت رو از خودتون نگیرید.

نظر من به عنوان شخص سومی که این ماحراها رو می شنوه با توجه به شخصیتی که از خودم سراغ دارم و بدون شناخت از شخصیت شما و وابستگیهاتون قطع این رابطه و فراموش کردن این آقا هست. موقعیت کاری و اجتماعی و پول به موقعش وارد زندگی می شه اما اگه عشق و علاقه و دل خوش نباشه یه دنیا پول هم خوشبختی نمی آره.

موفق وشاد باشید.

ممنون دوستان بابت کمکهاتون
من با هاش حرف زدم. بهم گفت داری اشتباه میکنی و کارهام زیاده فکر میکنی بی توجه ام و تو ماه رمضون روزه بودم و برنامه هامون به هم ریخته و نمیشد ببینمت و...
گفت تو دنبال یه عشق مالیخولیایی هستی و اینکه هرشب بهت پیام بدم عزیزم شب پر ستاره و روزت فلان و اینا!! دوست داشتن و درک متقابل از اینطور عشقها بهتره لذت یه رابطه عمیق و طولانی خیلی بهتر از قربون صدقه رفتنای دم دمیه و من کنارت ارامش دارم و این رابطه رو تموم نمیکنم چون قرارمون این نبود و....
بعد گفت 5شنبه یعنی دیروز بریم بگردیم. منم نه آره گفتم نه نه!

بعدش صبح تا عصر ازش خبری نشد و عصر یهو پیام داد دوستام بهم گفتن بیا بریم آزادکوه صعود به قله دارم میرم!! :suspicion:
منم گفتم باشه خوش بگذره.
کلا دیگه هیچ بحثی نمیکنم باهاش چون همش همه چیز رو انکار میکنه و میگه اشتباه فکر میکنی و اینا. ولی تصمیم دارم اگر خاستگار دیگه ای پیدا بشه جدی بررسیش کنم و پی این رابطه رو هم دیگه نگیرم و هیچ قرار و مداری باهاش نذارم. نه دیدار و نه تلفن و نه ...

حنای عزیز رفتار مردی که به شما علاقه منده با مردی که به هر دلیل دیگه ای باهاتون هست کاااااملا متفاوته! همیشه برای دیدار پیش قدم میشه، از هیچ فرصتی برای بودن با شما دریغ نمیکنه و برخلاف عنوان تاپیکت همیشه در اولویتش قرار داری!
من نمیدونم چرا برای خیلی از آقایون تموم کردن رابطه راحت نیست و ترجیح میدن تو حالت معلق نگهش دارن! شاید چون نگرانی بابت احساساتشون ندارن و نگه داشتن این رابطه به دلایلی بیشتر به نفعشون باشه، اما موندن تو رابطه با این وضعیت احساسات و اعتماد به نفس یه دخترو داغون میکنه و این خودتی که باید برای خودت احترام قائل باشی و خودت رو نجات بدی.
خیی از دخترا ممکنه اون رابطه ی با کیفیت دوم رو تجربه نکرده باشن و این توجیهات مسخره به نظرشون منطقی بیاد، یا سعی کنن خودشونو گول بزنن ، اما وقتی بدونن تو اولویت بودن برای یک نفر و عاشق بودن و احساساتِ دو نفره که این آقا داره کلا انکارش میکنه چقد لذت بخشه هیچ وقت به کمتر از اون رضایت نمیدن.

با اطمینان بهت میگم که نگه داشتن این رابطه به نفعت نیست. شاید فکر کنی داری زرنگی میکنی و تا اومدن خواستگار جدید اونم به عنوان رزرو نگه میداری، اما این رابطه آسیب های روحی برات داره که جبرانش سخته. محکم و قاطع از این رابطه بیا بیرون و به هیچ وجه این توجیهات کار و روزه و .. رو باور نکن! دلش پیش کس دیگه هست یا نه ، اما صد در صد به ازدواج باهات تمایل کافی نداره. مواظب خودت و احساست باش:72::72:

من اگرچه خودم عشق واقعی ندیدم ولی حرفای مریم و سارا روتایید میکنم و کامل قبول دارم که اینحور روابط اعتماد به نفس و روح دخترو نابود میکنه
بعنوان یک مثال دوست خودمن موردی داشت که بهش گفته بود حالا چندمدتی صبرکن اگه اون نشد تو! واقعا از ضربه ای که به روحیه ایندختر میخوره بگذریم و اصلا نادیده بگیریم.یعنی هرموقع اون دختر گفت اره یعنی زندگی اینا باید از هم بپاشه. اضافه بگم که دوست خود من سر این حرف چند ماه افسردگی گرفت و کارش به دکتر و دارو کشید
خود من هم چندوقت پیش باکسی بودم که هیچ اهمیت خاصی برام قائل نبود و معلوم نبود منو واسه چی نگه داشته هنوز ه حالم خوب نشده

هنا خانوم گفتنی هارو همه گفتند ( من 1 پسرم ) هرچی این رابطته طولانی تر شه، عمر وزندگیتون رو هدر میدید و تبعاتش براتون بدتر بدتر میشه

دوستای خوبم ممنون ازتون.
چقدر برای خودم متاسف شدم که هیچوقت شرایطش نبوده که در اولویت مردی باشم که دوستش دارم.:47: