همسرم شبا دوس داره جدا بخوابه

دیگه واقعا دارم کلافه میشم.
همسرم تقریبا 80 درصد شبا بعد از من میخوابه. البته 80 که نه 100 در صد شبا.
ایشون قبل از ازدواج همیشه عادت داشت شبا کتاب میخوند یا فیلم میدید. بعد از ازدواج اوایل میومد و با من میخوابید چون اخر شبا سیگار نمیکشید.
من با سیگار کشیدنشون مشکل داشتم که طبق راهنمایی های سایت گذاشتم پای خودش و فقط خواستم جلوی من سیگار نکشه.
بعد از چند ماه من که میخوابیدم ساعت 12 ایشون میموند ساعت 1-2-3 میومد میخوابید. که هنوز هم این روند ادامه داره. چون میگه من سیگار نکشم نمیتونم بخوابم.تا هم برم سیگار بکشم بعد بوی سیگار بره بخوام بیام پیش تو بخوابم طول میکشه.
مورد بدی که واقعا کلافه م میکنه اینه که خونه ما مهمون زیاد میاد. مثلا دوستام میان خونمون شب هم میمونن. چون تو این شهر جایی رو ندارن. یا اخر هفته ها همیشه دوستم میاد پیشم. یا خواهرم میاد.بعد ایشون به شدت اصرار میکنن که من و خواهر یا دوستم تو اتاق بخوابیم و ایشون بیرون باشن. بهونش اینه که میخوام فیلم ببینم فعلا ولی من میدونم بخاطر سیگاره میخواد تا موقع خواب دو سه تا دیگه سیگار بکشه فیلمم ببینه البته.
من واقعا چیکار کنم با این اوضا. که تو حتما برو تو اتاق با فلانی راحت بخوابین من تنها بیرون بخوابم...:161::161::161::161:

سلام به تنهای عزیر
من با قسمت دوم نوشته شما کلا مشکلتونو رو فراموش کردم و بشدت به فکر فرو رفتم.
اگر منظورتون از دوستان، دوستان خودتونه باید عرض کنم شما اشتباه بزرگی میکنین که دوستانتون رو به منزلتون راه میدین شب بخوابن!
مگر شما نمیدونید که متأهلید ؟!
دوست شما میتونه هتل، خوابگاه یا خونه ی فامیلش بخوابه و خواهرتون هم رفت و آمدش حد و حدود داشته باشه.
همسرشما کاملا حق دارن که عصبی بشن منتها مردها عادت دارن بعضی عصبانیتشونو با سیگار کشیدن نشون بدن.
شما منزلتونو کاروان سرا کردین، آیا دوست داشتین همسرتون شب دوستشو بیاره بره تو اتاق و درب رو ببنده و به شما اهمیت نده؟‌
ایشون مرد هستن میخواد با زنش تنها باشه، در ثانی شاید دوست نداشته باشه شما دوستانتون رو درمحیط خصوصی و شخصی منزلتون راه بدین!
اگر شوهرتون جدا میخوابه دلیل داره!
میگین مهمون زیاد داریم، خب پذیرش مهمون رو کم کنین (فامیل) و به زندگی متأهلیتون برسین. وقتی برای مردتون وقت نمیذارین و حس میکنه دوستان شما هنوزم برای شما جای خودشونو دارن و این نتونسته توی زندگی شما به عنوان همسر جای بزرگی داشته باشه دیگه رغبتی به شما نداره، میگه میخوام همین خوابم نباشه!
اینطور طلاق عاطفی اتفاق میافته، انقدر روابط جنسی کم میشه و سطح عشق و محبت پایین میاد که آدما دیگه فقط بهم عادت میکنن.
لطفا زمینه اتفاقات بد رو در زندگیتون بوجود نیارین.
همین دوستان مجرد زمینه خیانت رو فراهم میکنن، شما بچه نیستین. باید هشیار باشین.
لطفا به مواردی که گفتم عمل کنین و به همسرتون توجه و محبت کنین.

دوست عزیزم این دوستم مثل خواهر هست برای من همسرم شرایط ایشون رو میدونن از نظر عاطفی. حتی وقتایی که من میگم فلانی نمیاد میشه زنگ بزن بیاد گناه داره یا بریم دنبالش بیاد. ما هم تنها نباشیم حوصلمون سر میره
کلا همسرم دوست داره که دور و برش شلوغ باشه. و دوست من مثل خوهرشون میمونه. این رو هر کسی میتونه تشخیص بده و ایشون 3 ساله که دوستم رو از نزدیک میشناسه و حتی خودش تو همکار یا اقوام و اشنا دنبال مورد مناسبی برای ازدواجشون هست . و همی میگه خیلی دختر خوبیه کاش یه ادم مناسب برای ازدواجش پیدا شه..
و خیلی وقتا برادر خودشونم خونمون هستن چون ارتباط صمیمی دارن باهم.
من اینقدری با دوستم صمیمی هستم که بگم نیان خونمون یکی دو هفته ولی مطمعنم میگه که بریم دنبالش یا حداقل میگه بریم با بچه ها بیرون حالا یا دوستم با دوستای خودش. فرقی نداره. کلا دوس داره دورمون شلوغ باشه. و میگم حتی اگه کسی خونه نباشه من 12 میخوابم میشون 2-3 اگه اخر هفته باشه و فردا هم نخوان برن جایی میشه 5-6 صب!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tanha67

دوست عزیزم این دوستم مثل خواهر هست برای من همسرم شرایط ایشون رو میدونن از نظر عاطفی. حتی وقتایی که من میگم فلانی نمیاد میشه زنگ بزن بیاد گناه داره یا بریم دنبالش بیاد. ما هم تنها نباشیم حوصلمون سر میره
کلا همسرم دوست داره که دور و برش شلوغ باشه. و دوست من مثل خوهرشون میمونه. این رو هر کسی میتونه تشخیص بده و ایشون 3 ساله که دوستم رو از نزدیک میشناسه و حتی خودش تو همکار یا اقوام و اشنا دنبال مورد مناسبی برای ازدواجشون هست . و همی میگه خیلی دختر خوبیه کاش یه ادم مناسب برای ازدواجش پیدا شه..
و خیلی وقتا برادر خودشونم خونمون هستن چون ارتباط صمیمی دارن باهم.
من اینقدری با دوستم صمیمی هستم که بگم نیان خونمون یکی دو هفته ولی مطمعنم میگه که بریم دنبالش یا حداقل میگه بریم با بچه ها بیرون حالا یا دوستم با دوستای خودش. فرقی نداره. کلا دوس داره دورمون شلوغ باشه. و میگم حتی اگه کسی خونه نباشه من 12 میخوابم میشون 2-3 اگه اخر هفته باشه و فردا هم نخوان برن جایی میشه 5-6 صب!

---

عزیزم لطفا توجیه نکنین!
فکر کنین یک درصد به دوست شما علاقه مند بشن! نمیدونم با چه قاطعیتی اینطور صحبت میکنین. هر گز نشنیدم و ندیدم.
همسر شما چرا نمیخواد با یک فرزند دورش شلوغ بشه که با دوستان شما؟!
عادتش ندین به گروه دوستان و افراد نامحرم
در پایان ضربشو خودتون میخوربن.
اگه حتی همسرتونم اصرار کرد بگین دیگه نمیاد یا میره خونه فامیلشون! اون خانم به پدرش یا برادرش و مادرش ربط داره جای خوابشو فراهم کنن نه شما.
به به از این همه راحتی شما، برادرش میاد بعنوان نامحرم خونتون و شوهرتون هیچی نمیگه و شوهرتونم وقتی اون دختر میاد خیلی راغبه آخه مثل خواهرشه!
خانوم محترم فقط خواهر خونی هست که رغبتی بهش نیست ، لطفا خودمونو گول نزنیم
رفت و آمد افراد رو محدود کنین ، پیش از اینکه ضربه ی کاری بخورین
بی میلی به رختخواب و بودن کنار همسر زنگ خطر بسیار بزرگی هست که واقعا من نمیخوام شما رو بترسونم.
تمامی این رفتارها علت داره، اگر روابط آزادتون رو کنترل نکنین و شوهرتن چراغ سبز شما رو همیشه ببینه باید منتظر نفر سومی در زندگیتون باشین و همچنین رفت و آمد بیش از اندازه اقوام و دوری شما دو نفر ... والسلام

سلام به شما تنهای عزیز
یک پیشنهادی به ایشون بده

بگو که خیلی دوسدارم توی بغل تو خوابم ببره و واقعا به وجودت چه فیزیکی و چه عاطفی و احساسی نیاز دارم و قسمت اعظم ازدواج یک زوج برای برطرف کردن نیازهای عاطفی و جنسی و رسیدن به آرامش در کنار همدیگه هست
پس پیشنهاد من به شما اینه که در طول هفته کنار هم بخوابیم شبها و منو توی آغوش خودت خواب کن بعد که من خوابم برد خواستی بری فیلم ببینی یا نمیدونم کاری که میخوای انجام بده

در عوضش منم آخر هفته ها و روزایی که فرداش تعطیل هستیم کنارت هستم و فیلم میبینیم و غیره

مطمئن باش بعد از چند هفته که کنارت بخوابه عادت میکنه به این رویه.مخصوصا که ارتباط جنسی باعث خستگیش میشه و دیگه حوصله نداره بعدش فیلم ببینه یا بیدار بمونه و ترجیح میده همونجا کنارت بخوابه

یکم باید صبورانه چند هفته طاقت بیاری و غر نزنی تا عادت کنه
ممکنه شبای اول یکم لجبازی کنه و چون به رویه قبلی عادت کرده همچنان بیدار بمونه

ولی با لبخند و نرمی و عاشقانه نشون بده که دوسش داری و میخوای همه جوره کنارش باشی و بهم آرامش و عشق بدید

کلا روبروش وای نستا و سعی کن پا باشی باهاش و رفیق

یاحق

سلام

کاملا کارهای غیر منطقی و اسیب زن تو خونواده شما موج میزنه و با این شفافیتی که موضوع براتون داره نمیدونم چرا تو مشکلتون موندید؟

رفت و امد دوستان و خواهر به منزل شما

فیلم دیدن و سیگار کشیدن همسر تو خونه و عادت شدن این کار برای ایشون

شما باید هر چه سریعتر باید این رفت و امدهارو قطع کنید ..سوای اینکه این کار باعثه برهم زدنه نظم خونه شما میشه بلکه میتونه باعثه ایجاد وسوسه و افکار خیانت تو همسرتون بشه.. چون دوستهای شما

دارن به خونه شما رفت و امد میکنند و شبها هم اونجا میخوابن و این یعنی آتیش کنار انبار باروت

کار دوم اینه که همسرتون سیگارشو کمی زودتر بکشه تا موقع خواب پیشه شما بخوابه و شما کم کم با یه ترفندهائی این عادتو از سرش بیرون ببرید

اگه دیدید همسرتون به هیچ وجه راضی به اومدن به اتاق خواب نمیشه شما بیایید پیشش بخوابید ..

سلام دوست عزیز

من هم شرایط شما رو دارم ولی اصلا ناراضی یا ناراحت نیستم وتبدیل به مشکلش نکردم. من چون باید ساعت خوابم زیاد باشه و فرداش باید برم سر کار 10 یا 11 شب می خوابم شوهرمم سریال های مورد علاقش رو می بینه بعد میاد می خوابه . اصلا هم بزرگش نکن عزیزم. رابطه اتون رو توی عصر یا قبل از خواب انجام بده بعدش به شوهرت فضا بده بذار کارهایی که دوست داره انجام بده. بهش گیر نده مردها نیاز به فضای اختصاصی و حریم و وقت برای خودشون هم دارن. حالا شوهر شما مرد شبه دوست داره شبها تنها باشه فکر کنه سیگار بکشه فیلم ببینه. تو انتظاراتت رو بگو مثلا دوست داری در هفته سه بار رابطه داشته باشی یا دوست داری قبل از خواب باشه یا صبح باشه یا هرچی؟ شوهر شما نیاز شما رو برطرف کنه بره فیلمشو ببینه. چه اصراری داری ساعت خوابش رو با خودت تنظیم کنی؟

در مورد مهمون من خیلیییییی مردها رو دیدم این کار رو می کنن و واسه راحتیه مهمونشونه نه اینکه از شما خوشش نمیاد . من هم اگه مهمون داشته باشم مثلا مادرم باشه (البته ایشون شب نمی مونه) شوهرم یا می ره کتاب می خونه یا ما تو اتاق باشیم می ره جای دیگه که راحت باشیم. مهمون خانم داشته باشیم شوهر منم همین کار رو می کنه که من و مهمون من راحت باشن. منم یه بار دوستشون اومده بود شب منزل ما بمونه گفتم می خوای کل شب رو پیش دوستت باشی من برم بخوابم انقدر خوشحال شد که بیا وببین.

من اینا رو می ذارم پای فهمیدگی شوهرم و اینکه نباید مجبورش کنم همزمان با من بخوابه و بیدار شه. موارد زن و شوهری هم جفتمون رعایت می کنیم. زمانی اختصاص می دیم با رعایت بهداشت و ایجاد رغبت. البته به شوهرم گفتم شبا می خوام بخوابم یه چند دقیقه بیاد پیشم و نوازشم کنه خوابم ببره . شما هم می تونید از این شیوه استفاده کنید البته من خوابم نمی بره ولی یکم حرف می زنیم و می خندیم و ایشون می رن به کارشون برسن منم می خوابم. به همین سادگی

اصلا بزرگش نکن و فقط کافیه یه کم درکش کنی و از نیازهای همدیگه مطلع بشید

خوشبخت باشید

عزیزم من به اینکه همسرم دوستم داره شک ندارم. همون ساعت دو که میاد تا بیدارم نکنه بغلم نکنه بهم محبت نکنه نمیخوابه. اینجوری نیس که بیاد واسه خودش بخوابه. ولی این موضوع باعث شده
رابطه جنسی ما خیلی خیلی کم شده.
تعداد سیگار کشیدن های ایشون زیاد شده به من میگه یکی میکشه ولی میدونم تا موقع خواب 3 تا میکشه.
خوابشون کم شده. فرداش کلافه هستن
صبا اذیت میشن بخوان بیدار شن. و...
من میدونم مشکل اصلی سیگار هست. چون من با فیلم دیدنشون مشکلی ندارم خوابم میبره. میتونه بیاد تو اتاق پیش من باشه و فیلمشو ببینه. چون میخواد سیگار بکشه بیرون اتاق میمونه که راحت باشه.
الان اگه کسی هم نیاد خونمون روال فرقی نداره. من میرم ساعت 12 میخوابم ایشون 1الی 3 میاد. اخر هفته 5 الی6 بعد من فرداش 7-8 صب بیدارم و تنها! تا 2-3 بعد از ظهر. و خب این ناراحتم میکنه که اخر هفته هست و من باید تنها تا 3 خونه باشم و هیچ کاری هم ندارم! سر و صدا هم نمیشه کنم چون بیدارم میشه! اگه ساعت خواب ایشون تنظیم میشد مشکلی حل میشد به نظر خودم. که همش بخاطر سیگار.

از طرفی هر دو شاغلیم تا بیایم خونه کارهای خونه رو انجام بدیم شام و یه سریال که با هم ببینیم ساعد 12 میشه. و من
من اصلا توانایی شب بیدار موندن ندارم. واقعا اگه شب بیدار بمونم فرداش کلا از نظر جسمی بهم میریزم. سرگیجه و حالت تهوه و سر درد... امتحان کردم و دیدم خودش هم دیده که چقدر بهم میریزم. و ب جاش ایشون عاشق شب بیدار موندم و صب خوابیدنه.شاید خیلی موضوع کم و کوچیکی باشه ولی واقعا داره جدی میشه برای ما. اخر هفته ها هم حتی اگه کسی نباشه من میدونم ایشون تا صب بیدار میمونه و من نمیتونم:54:

دوست عزیز ما و این دوستهامون خیلی خیلی باهم صمیمی هستیم. و به هیچ وجه به هیچ وجه به هیچ وجه من از این لحاظ به هیچ کدام هیچ شکی ندارم. با توجه به شنااخت کاملم. ولی باز هم هیچ مشکلی نیست من از هفته اینده از دوستم میخوام که نیاد و ایشون هم نمیاد. ولی با توجه به اینکه هر دومون اهل بیرون رفتن و تفریح هستیم حتما میگه بریم دنبال بچه ها که باهم یه سمنی بریم. و خب منم تمایل دارمبریم چون بهمون خوش میگذره. اگه به نظر شما نرفتن بهتره اون هم نمیریم. ولی اونوقت واقعا تو خونه حوصلمون سر میره کل روز تنها باشیم!

وقتی به اشتباهت اصرار داری نباید دیگه واسه این چیزا ناراحت باشی!

پدر منم سیگار میکشید ولی اینجوری نبود، مواد مخدر چرا کلافگی میاره اما سیگار نه اونم در حالی که میکشه و ترک نکرده!!! شاید افکاری تو سرشه که فکر میکنه در حق تو نامردیه.....پای مجرد جماعت رو قطع کن.
والا من در آینده با شوهرم هر جا بریم دو نفری یا با خونواده هامون میریم، خیلیم عالیه. یعنی چی مرد انقد آزاد باشه که بخواد خوشیش رو با دیگرون تقسیم کنه!! الله اکبر آخر زمونه.خانومشم چقدر خیالش راحته ، سادگی همیشه خوب نیست یه وقتی ورق برگرده تو فقط بازنده ای .

دوست عزیز

وقتی همه دارن بهتون می گن هر آخر هفته دوستت ( و حتی خواهرت) بیاد خونه ی شما مشکل آفرین می شه، بهتره یه کم بهش فکر کنید.

این همه آدم با هم که اشتباه نمی کنن.

امکان مشکل آفرین شدن این موضوع خیلی بیشتر از نشدنش هست، پس چرا عاقل کند کاری؟؟؟؟؟؟

حالا اگه شوهرتون می گفت هر آخر هفته با خواهرم بریم گردش، تاپیک می زدی که یه روزم نمی ذارن تنها بریم گردش!!

من کاری به محرم و نامحرم بودن مهموناتون ندارم. نظر شخصیم اینه که هرکس رو باید متناسب با اعتقاداتش راهنمایی کرد.

ولی اگه هر هفته برادر شما هم بیان خونه شما، باعث میشه که فاصله بین شما و شوهرتون زیاد باشه. شما و همسرتون نیاز به یه زمان هایی دارین که دور از استرس کار و خستگی کنار هم باشین.

سعی کنین در کنار گردش با دوستان، خیلی نامحسوس تفریحات دو نفره رو هم به برنامه تون اضافه کنید. البته لازم نیست مستقیم به شوهرتون چیزی بگین. یه بهانه از طرف دوستاتون بیارین که نمیتونین بیان. الان شاید در کنار دوستان خیلی خوش بگذره. اما ایشالا بچه دار که شدین، ممکنه تفریحاتتون با دوستاتون متفاوت بشه. مثلا با وجود نوزاد نتونین برین سینما. اونوقت شما و شوهرتون اذیت میشین.
نمونه عینی زندگی شما رو در اطرافم دیدم. زوجی که بعد از ۱۰ سال زندگی همیشه وابسته به برنامه بقیه هستن و یه سفر دونفره یک روزه که میرن دعواشون میشه.

اما در مورد سیگار کشیدن همسرتون بعد از خواب شما و کلا بیدار موندن ایشون، فکر می کنم همسرتون آدم بیخیالی نیستن و خیلی فکر می کنن. چون آخر شب معمولا افکار منفی هجوم میاره،‌ حدسم اینه که ایشون با سیگار کشیدن سعی می کنن ذهنشون رو آروم کنن. اگه میتونین تشویقش کنین که برای دیرخوابیدن برن پیش روانپزشک و دارو بگیرن. ورزش هم خیلی عالیه براشون. عصرها تشویقشون کنین که برن استخر یا ورزش های دیگه.

در مورد مساله ی ارتباطتون با دوستان و خواهرتون و آسیب زننده بودن اون، دوستان همه نکات رو گفتند و نیاز به تکرار مکررات نیست فقط باید بیشتر رو این نکته توجه کنید
اما یه نکته که به نظرم می رسه اینه که شما نباید اونقدر به بوی سیگار شوهرتون حساسیت نشون می دادی که بهانه اش بشه برای دوری از شما! فرض کن خود شما به سیگار وابسته بودی و هرچه دیگران اصرار می کردن و حتی گاهی خودت می خواستی بازم نمی شد ترکش کنی. از طرفی همسرت هربار اه و پیف راه می انداخت که نمی تونم بوتو تحمل کنم!؟ والا هرکس دیگه هم بود، رغبتش به خوابیدن و در آغوش گرفتن و بوسیدن همسرش کم می شد! شما می تونی وقتایی که تو طول روز همسرت تعداد نخ سیگار کمتری کشیده ، شب موقع بوسیدنش بگی وقتی کمتر سیگار می کشی حس بهتری از بوسیدنت دارم!
از طرفی خودتون همسرتون رو به تنهایی عادت دادید! می شد از همون اول ؛ خودتون هم پا به پای شوهرتون بیدار می موندید و می گفتی می خوام منم باهات فیلم ببینم! نه اینکه کار هرشبش بشه تنهایی فیلم دیدن و سیگار کشیدن. از طرفی وقتی مردی با همسرش فیلم می بینه فکر و خیالش کمتر جاهایی که نباید؛ میره!
هرچقدر هم سختتون باشه باهاش بیدار بمونید و بهش بگید تا تو پیشم نباشی آرامش ندارم که بخوابم. حتی اگه بوی سیگار بدی دلم میخواد پیش تو بخوابم. اعتیاد و وابستگی من به تو از وابستگی تو به سیگارت شدیدتره

من فقط و فقط و فقط این رو میذارم رو حساب سادگی و خوش باوری شما!!!!!
اینرو از روی تجربه افراد بسیار زیادی میگم همیشه ادم ضربه رو از صمیمیترین افراد میخوره بخصوص خیانت
دختر خوب این نشون میده شما هنوز مردها رو نشناختی یادت باشه مردها همیشهدرپی بدست اوردن هستن تا خودشون رو ثابت کنند
تا حالا دقت کردی اگهیک زن بسیار زیبا داره از خیابون رد میشه کلا ترافیک شایدم تصادف چون اکثرا رفتن تو نخ خانوم البته شک نکن که همسر اون خانوم اصلا شاید تو شبانهروز کلا یکی دو بار اونطور نکاه کنه چرا؟؟؟؟ چون ایشون اون خانوم رو بدست اورده و اونچنان جذابیت اولیه رو نداره اما رانندگان خیابون:203:
همینکه همسر شما ازایشون تعریف میکنه زنگ خطری هست !!!!
و چون احساسمیکنه خودش نمیتونه بگیرتش پس دنبال همسره براش!!!!!
اما کاری نکن که یه روز بخودش بگه چرا خودم نه!!!!!
حتی شب موندنزیادخاهرت هم اصلااااا خوب نیست
من جای شما باشم حتی اگه همسرم بگهباهاشون بریم بیرون خیلی با سیاست میپیچونمش که دیگه کم کم فراموششش کنه
وقتی پست اولت رو خوندم از سادگیت خیلی تعجب کردم
هواست رو جمع کن
حضرت یوسف هم تو قران میگه پروردگارم اگر مرا نگه نداشته بود به میل طبیعی عمل میکردم!!!!!!!
همسر شما از یوسف نبی پاک تره؟؟؟؟

وااااااااااَاااای تنها جان ازت خوااااهش میکنم به تذکرای دوستان توجه کن . کارت خیلیییییی ریسکیه . نمیخوام شک به دلت بندازم یا خدایی نکرده تهمتی به دوست و شوهر محترمت یزنم ، ولی شوهر شما قبل از اینکه یه همسر وفادار ، یه عاشق واقعی ، یه بنده ی با ایمان و ... باشه یه مرده . اونم یه مرده متاهل !! که کلا عزیزم مردا بعد از اولین رابطه جنسی نگاهشون به زن ها جنسی تر میشه ( من خودم از تنهایی با یه مرد متاهل هزار برابر بیشتر از یه پسر مجرد میترسم ) . نمیفهمم چطوری انقدر بیخیالی؟؟؟؟؟؟ خیانت بحث سخیفیه و من اصلا دوس ندارم به یه خانوم متاهل افکار مریض القا کنم ولی شما زیادی داری سادگی به خرج میدی و مجبورم اشاره کنم که اقایون خیلی وقتا نمیتونن افکارشونو کنترل کن . شما بگو دوستت پاک ترین دختر دنیا ، شوهرتم پسر پیغمبر ، این کار اصلاااااااااااا درست نیست که یه خانوم بیشتر از ماهی دو بار بیان خونه ی شما و بدتر از هرچیز شب هم بخوابن !!!!!! تفریحو با همدیگه برین ، با جمع های فامیلی برین و نهایتا ماهی یه بار با دوستای مشترک تفریح کنین . به نظر من شما کار فوق العاده خطرناکی داری با زندگیت میکنی و باید هرچه سریعتر این ماجرا رو قطعش کنی .

+ باور کن دوست ندارم با حرفام خدایی نکرده افکارت درباره ی شوهرت مسموم شه ولی تنها جان ادما حتی اگه قوی ترین نفس و ایمان رو هم دارن دلیل نمیشه خودشونو توی موضع ضعف و گناه قرار بدن ... من خودم یه دوره ای اهل شب زنده داری بودم و چیزی که میخوام بگمو به عینه تجربه کردم ( بازم میگم به هیچ وجه قصد تهمت به همسر محترمتو ندارم و ابدا این نظرو ندارم که ایشون کاری میکنن ) : توی تنهایی بعد از 12 شب ، افکار عجیب زیاد به سر هرکسی میزنن و پتانسیل کار خطا کردن هم بیشتر میشه ، این یعنی موضع گناه و ضعف . شوهر شما تا حالا کاری نکرده و خودشو نگه داشته ولی این سبک زندگی ناسالمه و خطرناک و ادامه دادنش ممکنه ایشونو به تصمیمای غلط بکشونه . تا جایی که میتونی نباید اجازه بدی نصف شب ها رو تنها بگذرونه ... اگه وااقعا خوابشون نمیبره و نمیتونن بخوابن ، باید یه اقدامی بکنن . میتونن به پزشک مراجعه کنن . اگه هم قبول نمیکنن و کلا خوششون میاد از این وضع خب اجازه نده تنها باشن و ازشون بخواه کنار خودت فیلم ببینن ( البته یه جوری نگو که لحنت آمرانه باشه ، با ناز و عشوه بهش بگو که دلم میخواد شب توی بغل تو بخوابم و این چیزا که خودت میدونی دیگ) . اگه این هم جواب نداد به نظرم درنهایت راه مریم جان رو امتحان کن و قبل از خوابت با هم رابطه داشته باشین ( هم خسته میشه و هم از نظر روحی دور نمیشین )

+ سیگار کشیدن مضره ، باعث بوی بد بدن میشه ، شما متنفری و هزار و یک اسیب دیگه ، ولی ضررش بیشتر از تنها بودن شوهر شما تا 2و3 شب که نیست ؟ شما نتونستی با این روشا شوهرتونو ترک بدی و تا حالا که شوهرت کار خودشو کرده پس کوتاه بیا و بهش بگو اشکالی نداره جلوی تو سیگار بکشه . این مشکلت که حل شد ( چون این یکی الان اولویته ) بعدا درباره ترک سیگارش دوباره ( نه از این راهی که بدتر دورتون کرده ) تلاش میکنی .
َ
++++ خواهش میکنم ازت تذکرا و هشدار هایی که توی این تاپیک بهت شد رو جدی جدی جدی بگیر ، حتی اگه قبول نداری !

ایشالا که گوش میدی و درست میشه:72:

من از همه دوستان تشکر میکنم که جوابمو دادن و ببخشید که دیروز نتونستم پاسخ بدم. سقف ارسالم پر شد..

نسترم عزیز. شوهر من بدون من هیچ جا با هیچ کسی نمیره اصلا همه حتی داداشش میگه که فلانی دو دقیقه تورو خونه میزاره میاد بریم تا سر کوچه اینقد میگه برگردیم خانومم تنهاس کوفتمون میکنه. یعنی کلا جایی نمیره بدون من متوجه نشدم چرا فکر کردین تنها جای میرن. منظورم این بود که دوتایی با 2 -3 نفر دیگه میریم تفریح یا با هم جایی جمع میشیم که بیشتر بهمون خوش بگذره و این تقریبا هر فته تکرار میشه که به توصیه دوستان کمش میکنم.
بعد هم عزیزم سیگار کلافه ش نمیکنه. صب که بیدار میشه و کم خوابیده کلافه ش میکنه. شوهر من عاشق فیلم دیدنه و دوس داره شب بیدار بمونه و فیلم ببینه اصلا هم فیلم بدی نیست من چند تا از قسمتای سریال رو با خودش دیدم. و برای این شب بیدار بودن سیگار میکشه اینو خودم متوجه شدم چون خودش میگه سیگار میکشم که خوابم ببره. و چون شب بیدار میمونه صب سختشه بیدار شه و کلافه میشه.

شیدا جون مرسی از راهنماییتون من این رفت و امد رو حتما کم میکنم. ولی خدایی خواهر شوهرم هم اگه خوب بود و باهاهش صمیمی بودم دوس داشتیم بریم بیرون. مثل همین الان که برادر شوهرم هست باهامون معمولا. ولی به توصیه دوستان حتما کمش میکنم و به دوستم هم گفتم.

بهاره عزیزراهنماییتون بهم کمک کرد. حق با شماست این باعث میشه که تنهایی دیگه بهمون خوش نگذره و این خیلی بده. و فکر میکنم داریم به همون سمت هم پیش میریم. من حتما جلو این روند رو میگیرم . ولی اینقد همش با دوستامون بودیم برای تفریحو و کوه و پارک.. الان خودمم نمیدونم وقتی دوتایی هستیم باید چیکار کنیم که بهمون خوش بگذره تو تفریحامون:303::303:
و بله همسر من اصلا ادم بیخیالی نیست و به شدت همش تو فکر که همه کارا و چیزا درست و به موقع انجام شه. اینکه بره روانپزشک نمیره ولی سعی میکنم که تشویقش کنم به ورزش. چون ورزشو دوست داره.

ستاره زیبای عزیز ممنون از راهنماییتون ولی فکر میکنم این تفکر خیلی بد بینانه باشه/ همسرم اگه از دوستم تعریف میکنه واقعا چون دختر خوبی هست و سنش رفته بالا و دوس داره و کم و بیش از مشکلاتش خبر داره که دوس داره ازدواج کنه. وگر نهبا هیچ کدوم از معیارای همسرم تطابق نداره و کلا اگه موافق اومدنش هست همیشه گفته تو وقتی فلانی هست شاد تری خوشحال تری برا همین من با اومدنش مشکلی ندارم.
و گرنه صد هزار بار دیگه از من تعریف میکنه که نمیدونم کجا چیکار کردم که خدا تورو بهم داد.هر کی کلا میشناسدم میگه خوش بحالت چه خانومی داری.. مادرش برادرش فامیلاش.. فکر میکنم این فکر شما خیلی خیلی بد بینانه باشه دوست عزیز. ولی من بخاطر بیشتر تنها بودن با همسرم و ترغیبشون به تغییر عاداتشون روند زندگیم رو تغییر میدم ولی کوچکترین شکی به هیچ کدومشون ندارم.

آوای بهشت عزیز ممنون از راهنماییت من به توصیه شما و دوستان برای اینکه بیشتر با همسرم تنها باشم تغییر میدم روند زندگیم رو ولی باز هم میگم کوچکترین شکی بهشون ندارم. حتی تو افکار.
ولی درباره سیگار. عزیزم ترک سیگار شرط ازدواج من بوده ایشون به من گفته بودن ترک کردن. ولی خب نکرده بودن. و من واقعا مشکل دارک با سیگار یعنی باعث میشه به شدت ازشون سرد شم. وکلا حتی اگه بگم هم مشکلی ندارم هم باور نمیکنه هم بازم خجالت میکشه جلوم سیگار بکشه چون میدونه قول داده بوده و عمل نکرده. اگه من پیشش بخوام بخوابم و فیلم ببینه کلافه میشه چون دوس داره بره سیگار بکشه و با حضور من نمیره و همین کلافش میکنه. و اینقدر میمونه که من برم بخوابم که بره سیگار بکشه. این کارو امتحان کردم..

تنها جان شما چند سالته؟
من نگفتم همسرت تنها جایی میره!!!
ما عقلمون بهمون گفت داری راه خطایی میری، الانم همسرت ازت دوری میکنه، ببخشید ولی با تموم جذابیت زنونت و جذابیت جنسیت جلو چشمش نمیای.
یه خانمی بود اینجا همسرش معتاد بود اما رابطه ی جنسیشون ضعیف نمیشد و اتفاقا همسرش بهش کشش زیادی داشت.
رابطه ی جنسی ضعیف زنگ خطر خیانت هست، چون هر مردی، هر چقدر مشکل داشته باشه ولی از رابطه نمیگذره.
متأسف میشم شما انقدر اصرار داری و این برای هیچ زنی پذیرفته نیست.
اینجا یه چرا بزرگ میبینم و اون خانوادس...
مادرت چرا راهنماییت نمیکنه؟ واقعا چرا! دختر شوهر دادن آخر ماجرا نیست.
امیدوارم زندگیت از این سردتر نشه و شبیه خواهر و برادر زندگی نکنین، برادر منم خیلی بهم محبت میکنه....

نسترن جان من و همسرم تو شهر جدا از پدر و مادرم زندگی میکنیم. که دوره. شهرمون به شهر پدر مادر همسرم نزدیک هست ولی باز همون شهر نیستیم.
من 29 و همسرم 30 سالشونه.
من هم به همین علت اینجا از دوستان راهنمایی خواستم. چون حس میکنم رابطه جنسیمون داره کمتر میشه محبتش کم نیست شاید روزی 100 بار ببوسدم روزی 20 بار بقلم کنه. ولی رابطه جنسی مون داره کم میشه.که میخوام جلوش رو بگیرم. ببین عزیزم من الان دنبال راهی هستم که همسرم زودتر بخوابه .
شما گفتین دوستانتون کمتر بیان و... من هم قبول کردم و اقدام هم کردم. دوستم دیگه خونمون نمیاد تا وقتی خودم بهش بگم. درباره برادر شوهرم هم همیشه همسرم ازم میپرسه که بگم بیاد دور هم باشیم یا نه. و چون خونه مادرش یه شهر دیگه هست وقتی میاد یکی دو روز میمونه. که میگم نه و اون هم احتمالا حداقل تا 2 هفته اینده نمیاد. و کم کم کمترش هم میکنم.

ولی من الان مشکلم اینه که حتی تو این شرایط هم باز همسرم دیر میخوابه و شب جمعه ها هم تا صب میخوابه ک خب باز فرداش تا ظهر خوابه و من تنها. یعنی کلا ساعاتمون داره جدا میشه.
و من کمک میخوام که جلوی این روند رو بگییرم.

سلام عزیزم

منظورت از اینکه رابطتون کم شده چیه؟ چقدر بوده و الان چقدر شده؟

الان بیشتر از همه چه چیزی شما رو ناراحت میکنه؟

کم شده رابطه،نخوابیدن همسرتون با شما و یا سیگار کشیدنش؟

در مورد کم شدن رابطه با همسرتون صحبت کردین؟

اتنا جان ناراحتی من از این بود که وقتی مهمون خانومی داشتیم همسرم ترجیه میداد من با اون خانوم تو اتاق بخوابم ایشون بیرون دلیلش رو میدونم(دیر خوابیدن- کشیدن سیگار و فیلم) چون در حالت عادی من میخوابم ایشون 2-3 ساعت بعد میاد میخوابه و جدا نمیخوابه که این مشکل پیش بیاد.
که دوستان گفتن رفت و امد کم بشه و به خودی خود این قشیه منتفی میشه.
ولی مشکل الان من اینه که ایشون کلا 2-3 ساعت دیرتر از من میخوابه که دلیل اصلیش سیگار هست. و همین باعث میشه که رابطمون کم شه.
قبلا حداقل هفته ای یک بار بود الان شده ماهی 1 بار!

تنهای جون
میشه خواهش کنم از این قطعیت در بیای؟؟؟؟ لطفا!
هر چی میگیم شما میگی مطمئنم، شک ندارم، اصلا، یقین دارم!
خداشاهده فکر کردم سنت کمه، دیگه بدتر...
شما تازه تاپبک زدی بذار یه مدت بگذره بعد بگو راه دوستانو عمل کردم.
من هر چی فکر میکنم سیگار علت خوبی برای جدایی نیست، اگر این شوهرتون فرض کنیم به دل گرفته باشه که آره بوی سیگار میدی تو، بقیه اوقات روزم بوست نمیکرد و بغلت نمیکرد، دلگیری شب و روز نداره!
اما ماهی یه بار رابطه یعنی با زبان بی زبانی خانوم جان من همین یکبار کافیمه!
باید بدونی چرا همین یکبار کافیشه!!
بعد اینکه پای دوست رو از خونت قطع کردی و خواهرت کمتر اومد و فامیلت همچنین. برو سراغ تحقیق و تفخص... ببین همسرت کجا میره یا با چه کسانی در اینترنت یا گوشی صحبت میکنه، بصورت ناشناس وارد شو.
ببین همسرت احیاناً از نظر سلامتی در چه سطحیه و آزمایش بخوبی نشون میده.
بالاخره علتو باید پیدا کنی.

با سلام
خب اشکالی نداره که .
باید ببینی چرا و دلیلش چیه که شبا جدا میخوابه؟
باید مشکلشو حل کنی .
منم با همسرم شبا جدا میخوابیم .
مشکلی هم نداریم اصلا.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amiriabolfazl67

با سلام
خب اشکالی نداره که .
باید ببینی چرا و دلیلش چیه که شبا جدا میخوابه؟
باید مشکلشو حل کنی .
منم با همسرم شبا جدا میخوابیم .
مشکلی هم نداریم اصلا.

---

سلام
من نمیدونم مشکل شما چی هست، اصلا مشکل دارین یا نه. اما جدا خوابیدن نتها هنر نیست بلکه به زندگی مشترک ضربه ی اساسی میزنه.
معتبر ترین کسانی که در حوزه ی روانشناسی صحبت هاشونو خوندم میگن حتی اگه قهرین اما جدا نخوابین.
با عذر خواهی از دوستان
مرد یا زنی که از رختخوابش خارج بشه در حالی که روزهای زیادی رابطه نداشته باشه یا خیانت خواهد کرد یا خیانت کاره!
به ندرت پیش میاد یکی از طرفین مریض باشه که اونم خوب میشه، یا اینکه افسرده باشه اونم درمان میشه یا اینکه مواد مصرف کنه که اونم راه خودشو داره یا اینکه اصلا طرف مقابلشو دوست نداشته باشه و‌از نظر عاطفی از هم بریده شده باشن.
شما جدا میخوابین نباید با سرافرازی بیاین بگین جدا میخوابم مگر واقعا عذر داشته باشین، زندگی مشترک بخشیش همین روابط هست که در صورت بی توجهی به جاهای باریک کشیده میشه.
من یه جوان هستم و کمی پام رو از این بحث فراتر میذارم؛
چرا باید در جامعم زن شوهر دار بیاد دوست یک مرد متأهل بشه؟
چرا برخی زنان باید پاشون تو زندگی یک مرد متأهل باز بشه؟
چرا مردان باید سراغ یک رابطه ی جدید برن؟ آیا آدمهای فرق عمده ای با هم دارن؟ مثلا من دو تا چشم دارم دختر همسایمون چهار تا؟
چرا مرد متأهل باید چشمش دنبال نوامیس دیگرون باشه؟
بخاطر اینکه همسرها تو خونه اشتباهاتی میکنن که خودشون با دست خودشون گناه و فساد رو ترویج میدن ، خیانت رو پی ریزی میکنن.
طرف میگه من با یکسری دختر و پسر میرم بیرون ، من تو عالم خودم و همسرم تو خیال خودش... تو اینترنت پارتی های لاکچری ها رو ناخواسته دیدم، یه خانم با بدن نیمه عریان و یه خانم دیگه با همسرش کنار ایشون... خب من که میدونم محیط ، محیط عرض اندامه چرا پا بذارم؟ چرا زمینه فساد و خیانت شوهرمو فراهم کنم
همین دوست عزیرم تنها جان، چرا دوستمو بیارم خونه؟ من نمیدونم دوست من عقدش به این آقای همسرم میافته؟کافیه یه بار اندام دوستم، صورتش دل شوهرمو بلرزونه، تو همین موندن ها
منی که مَردم چرا میذارم زنم ساپورت تنگ بپوشه و مانتوش با کت یکی بشه؟ من نمیدونم همسرم رو چند تا چشم هوس ناک نگاه میکنه، نمیدونم چه خیالاتی تو سر میپرورونن؟ چرا همسرم باید انقدر مانتوش تنگ باشه که اندامش بشه حرف دهان پسرا و مردا، من دوست دارم بهم خیانت کنن!به من آیا باید مرد گفت یا نامرد؟با غیرت یا بی غیرت؟با هر دین و اعتفادی که هستم!
منی که ازدواج کردم چرا باید روابط محدود با همسرم داشته باشم، خستم خب کارمو کم کنم، ناراحتم ، ناراحتیمو رفع کنم
خلاصه بگم این چیزا اشتباهه و خیانت بوجود میاره و خیانتم فساد رو در جامعه گسترش میده.
جامعه ی پاک در گرو خانواده ی سالمه
برای همسرمون کم نذاریم که بنیان خانواده رو حفظ کنیم و جامعمون مستحکم و پاک بشه.

دوباره سلام

من فکر می کنم تمرکز خودتون رو به جای سیگار کشیدن و فیلم دیدن شبانه همسرتون روی کم بودن رابطتون بگذارید.به نظر میرسه مشکل اساسی شما همینه و

این هم زیاد ربطی به سیگار و این چیزا نداره.

نهایتا اگر مشکل همسر شما این بود که دلش میخواست شبها راحت فیلم ببینه و سیگار بکشه میتونست شبها دیر بخوابه ولی در مواقع دیگه با شما رابطه داشته باشه.

ماهی یک بار رابطه در صورتی که نیاز شما از این بیشتر باشه واقعا کمه.

تا الان در این مورد با همسرتون صحبت کردید؟

سلام خانم تنها
خوبي؟
حرفاي تو وحرفاي دوستان خوندم...حرفاي خوبي زدن...نصيحتهاي خيلي خوبي كردن...دلم نيومد براتو ننويسم
تنهاجان منم شرايطم مثل شماست...شب بايد زود بخوابم كه فردا ساعت شش بلندبشم برم اداره...ولي شوهرم كه شغلش آزاده وساعت يك ظهر ميره سركار تا ساعت سه يا چهار بيداربود پاي فيلم وكلش...من نميتونستم بهاش بيداربمونم...وبازم دوست نداشتم تو اتاق بخوابم واون توي اتاق پذيرايي نشسته وفيلم تماشا كنه...بعضي وقتها بهش ميگفت عزيزم خوابم مياد بهم ميگفت بروبخواب...بهش ميگفتم خب دوست دارم توپيشم باشي...اونم كه ميديد من بدونش نميرم مي اومد بام ميخوابيد...بعضي وقتها ميديدمش پاي فيلم موردعلاقش نشسته ودلش نمياد ولش كنه...خودم پتو وبالشم مي اوردم وجفتش درازميكشيدم وميخوابيدم وخودش مينشست تلوزيون نگاه ميكنه...بعضي وقتها بهم ميگه اااه چرااومدي برو توي اتاق ولي بهش ميگفتم نه عشقم من ميخوام پيش توباشم ديگه چيزي نميگفت
اوايل ازدواج شوهرم خواست پتوش رو ازمن جدا كنه بهم ميگفت تو همه پتوميبري ومن سردم ميشه وگرفت يه پتو جدا براي خودش گذاشت...كهمن بشدت عصباني شدم...چون توي كارش قاطع بود...كه من بهش هشدا دادم وگفتم پتو رو ازم جداكردي ديگه پيشم نخواب...ديگه چه فايده داره وقتي پتوهامون ازهم جدا باشه انگار پيشم نخوابيدي ومن خودم رومجرد حس ميكنم....من تا پام به پات نخوره وحست نكنم خوابم نميبره ...كه ديگه هيچ وقت پتوش رو ازمن جدا نكرد وعادت كرد بامن بايه پتو بخوابه
حتي وقتي قهرهستيم جدانميخوابيم...يكي از موجبات آشتي كردن همين پيش هم خوابيدنه...همين كه صداي نفس كشيدنش ميشنوي...همين كه غلت ميخورده ....همين كه گرماي جسمش حس كني...باعث ميشن كه دلت براش تنگ بشه...چندروز پيش يه دلخوري بين من وشوهرم پيش اومد كه باعث شد شوهرم چند شب بام حرف نميزنه...ورابطه برقرار نميكنه...ديشب حيني كه خواب عميق بودم شوهرم من لمس كرد بغلم كرد من بوسيد....بنظزشما اگه جداميخوابيديم شوهرم يامن به همديگه كشش پيداميكرديم؟
بعضي وقتها ميديدمش پاي فيلم موردعلاقش نشسته ودلش نمياد ولش كنه...خودم پتو وبالشم مي اوردم وجفتش درازميكشيدم وميخوابيدم وخودش مينشست تلوزيون نگاه ميكنه
اين راهكار رو انجام بدي فكركنم خيلي خوبه...ولي يه نصيحت خواهرانه هيچ وقت ديگه اين اشتباهات روتكرارنكن

سلام tanin_eshgh
خسته نباشید.
خب اگر اینجوری باشه که شما میگید. خیلی سخته واسه ادم اینجوری باشه که نیست.
منم شغلم ازاده شبا باید زود بخوابم . خانمم بیکاره تا ساعت 3یا4 صبح بیداری دلشم میخواد منم باهاش بیدار بمونم.
اما نمیتونم . من ساعت 1 که میگذره دیگ حالم با خودم نیست از خستگی زیاد.
اینم بگم که خانممم سردمزاجه . 4 سال که ازدواج کردیم اما هنوز یک بار بهم نگفته دوستت دارم. راستش الانم دیگه عادت کردیم بهم و به جدا خوابیدن .
ی زندگی خوب و معمولی در پیش داریم بدون دعوا و بدون عشق و علاقه .
به قول معروف راه اومدیم باهم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amiriabolfazl67

سلام tanin_eshgh
خسته نباشید.
خب اگر اینجوری باشه که شما میگید. خیلی سخته واسه ادم اینجوری باشه که نیست.
منم شغلم ازاده شبا باید زود بخوابم . خانمم بیکاره تا ساعت 3یا4 صبح بیداری دلشم میخواد منم باهاش بیدار بمونم.
اما نمیتونم . من ساعت 1 که میگذره دیگ حالم با خودم نیست از خستگی زیاد.
اینم بگم که خانممم سردمزاجه . 4 سال که ازدواج کردیم اما هنوز یک بار بهم نگفته دوستت دارم. راستش الانم دیگه عادت کردیم بهم و به جدا خوابیدن .
ی زندگی خوب و معمولی در پیش داریم بدون دعوا و بدون عشق و علاقه .
به قول معروف راه اومدیم باهم.

---

خانومتون رئیس برج های تجاری کدوم منطقن، مالک کدوم شرکت هان ، کشتی دارن؟ که تا ۴ صبح بیدارن؟؟؟
چند تا چیز تو صحبتتون مشهوده!
عدم عشق و علاقه، عادت، عدم مسئولیت پذیری، عدم اقتدار، ضعف، طلاق عاطفی، بی فکری، سستی، عدم ریشه یابی و درمان مؤثر، پذیرش اتفاقات بد، کنار آمدن با شرایط نامساعد و ...
متأسفم که اقتدار ندارین و مرد ضعیفی هستین !

مرسی از دوستان که جواب دادن.
نسترن جوون. کلا جریان دوستم رو فراموش کن. من به گفته شما و دیگر دوستان عمل میکنم و ایشون دیگه نمیان خونمون که وقت بیشتری با همسرم داشته باشم. غیر از این برای بهبود و تغییر این شرایط چه پیشنهادی دارین؟
بابت جایی رفتن و چت کردن و اینا اخه جایی نمیره اصلا. محل کارامون نزدیک. صب باهم میایم سرکارامون غروب هم با هم بر میگردیم. کلا هم تو خونه خیلی خیلی به ندرت میره تلگرامی جایی. last seenesh همیشه همون زمان شرکت هست. اینجوری هم نیست که بگم دلیلی داره که انلاین نمیشه تو خونه. چون تلگرامش هم رو لبتاب خودش هم من نصبه.(خودش کار داشت نصب کرد من کاری نکردم) و اگه کاری داشته باشه میره تلگرام حتی جلو من. و میبینم که خبری نیست.
بیرون خونه هم نمیره مگه اینکه بفرستمش خرید یا بخواد بره سیگار بکشه. منظورم اینه که با توجه به این چیزایی که میینم شکی بهش ندارم.
به نظر خودم هم این تعداد خیلی خیلی کمه. از نظر سالم بودنش هم مشکلی نداره اخه.
نمیدونم باید چیکار کنم.

البته باهاش درباره این موضوع حرفی نزدم. میدونم اشتباه ولی یه مقدار سختم بود و هست که همچین چیزی رو بگم

عزیزم مرسی که مهربونی
من هم همین کارهارو کردم و بعد اومدم اینجا پست گذاشتم. من یکی یکی میگم که متوجه بشی جوابای شوهرم چیا بود.

اول اینم بگم که منو شوهرم صب باهم بیدار میشیم. و ایشون تا ظهر نمیخوابه که این کم خوابیدن خودش کلی کلافه میکندشون. چون عملا شب 5 ساعت میخوابم و گاهی کمتر.
منم دیدم نمیاد بخوابه گفتم دوس ندارم تنها بخوابم دوس دارم پیشم باشی وقتی میخوابم. یه وقتایی میگفت بخواب دیگه تورو خدا اذیت نکن. یه وقتایی میومد پیشم دراز میکشید که خوابم ببره بعد میرفت. یه وقتایی م میومد پیشم ولی همش ناراحت و کلافه بود که داری اذیت میکنی من الان خوابم نمیبره... میخوام برم فیلم ببینم. این قضیه اینقد تکرار شد که از دستم ناراحت شد که تو دری منو مجبور میکنی و زندگی زورکی خوب نیست... من الان دوس ندارم بخوابم. و دلیل همش این بود که میخواست بره سیگار بکشه

یه وقتایی که میرفتم بیرون پیشش میخوابیدم. که اون فیلم ببینه ولی کلی ناراحت و کلافه میشد میگفت وقتی تو هستی نمیتونم فیلم ببینم. دلیلشو من میدونم یعنی وقتی تو هستی نمیتونم سیگار بکشم.

وقتی میرم بخوابم میگه درو ببند که اذیت نشی بخاطر صدا و نور. ولی من کلا خیلی راحت میخوابم. و اینو هم بهش گفتم و میدونه و گفتم اینجوری میترسم حتی. اگه الان خوابت نمیبره حداقل یه موقع بیدار شدم ببینم هستی نترسم.. ولی کلافه میشد چون میخواست درو ببند که سیگار بکشه


بحث جدا خوابیدن برا ما هم صادق. اولین بار که بحثمون شد 1 سال پیش رفت جدا بخوابه. خیلی خیلی ازش ناراحت بودم. ولی گفتم اگه میخوای جدا بخوابی کلا جدا بخواب. از اون موقع حتی اگه ناراحت باشیم کنار هم میخوابیم و با یه پتو(به جز وقتایی که مهمون داشتیم که گفتم.)و به قول خودت همین مساله میشه دلیل اشتی کردنا و رفع دلخوری ها. میگم که عزیزم شوهر من حتی وقتی 2 ساعت بعد من میاد نمیاد همینجوری بخوابه بغلم میکنه بوسم میکنه .. بعد میخوابه.
ولی این دیر خوابیدن و بعد من خوابیدن باعث شده رابطمون کم بشه و من نگران اینم.

سلام

تالار یه مقدار در این مورد محدودیت داره. اینه که نمی شه خیلی اینجا مشکل شما را باز کرد.
اما به نظر می رسه برای یک مرد سی ساله یک بار در ماه عادی نیست.
بهتره با یک متخصص صحبت کنی و راهکار بگیری.

1- آیا شما خودت سمت همسرت برای رابطه می ری ؟ ردت می کنه؟

2- زمان رابطه ی شما چه ساعتی از شبانه روز بود قبلا؟ اگه اکثرا همون موقع بود که الان ایشون فیلم می بینه و تنهاست، ممکنه از روش دیگه ای نیازش را رفع می کنه.

3- این که ایشون حتی دوست نداره کنار شما بخوابه ( زمانی که دوستانتون هستن از فرصت استفاده می کنه که کنار شما نباشه) شاید مشکلی فراتر از رابطه ی جنسی هست.

4- شاید خطری که دوستان گوشزد کردند داره پاورچین بهتون نزدیک می شه. این که شوهرتون خودش می گه بگو دوستت بیاد و نذار تنها باشه تو خونه و ...

به نظر من خود شما آدم نگرانی هستی. اینه که می ترسیدم براتون بنویسم و مضطرب تر بشی اما از طرفی هم باید یه تکونی بخوری و مشکلت را حل کنی.
برو مشاور و حتما سعی کن ریشه مشکل را پیدا کنی و حلش کنی. فکر نکنم آنلاین و بدون حضور همسرت و بدون دونستن خیلی جزییات بتونی نتیجه ای بگیری.

تنهای عزیز

چرا رابطه رو توی ساعت های دیگه مثلا 7 یا 8 امتحان نمی کنید درسته از سرکار بیاید و خستگی در کنید ساعد حدودا می شه 8 یا 9 یک یا دوشب در هفته شام درست نکن و حاضری بخورید مثلا نون و عسل یا نون و پنیر و سبزی حواست باشه چای و قهوه نخورید که شوهرت بیخواب بشه و شام هم سبک بهشون بدین ترجیحا سالاد کنار غذاتون باشه. یه رابطه خوب و بعدشم شامی مختصر در هفته و با برنامه فکر می کنم راضیتون کنه.

مشکلتون خیلی حاد نیست با برنامه ریزی خیلی خوب می تونید حلش کنید. در مورد سیگارشون هم ازشون بخواین قبل از رابطه دوش بگیرن و براشون اسپری خوشبو کننده دهان بگیرید و قبل از رابطه بخواین ازش استفاده کنن. یا اگه نخواستن آدامس با هر رایحه ای که دوست دارید بهشون بدید که بوی سیگار رو متوجه نشین . اینجوری همسرتونم خیالش راحته اذیتتون نمی کنه و از رابطه لذت می بره و عذاب وجدان نداره به خاطر سیگارش

با سیگار مشکل دارید به خاطر بو یا سلامتی همسرتون؟ براش غذاهای سالم با سالاد و سبزی بپزید و کنارش که نشستید میوه پوست بگیرید براش درسته سیگار واسه سلامتی مضر هست اما با غذای سالم می شه اثرات تخریبیش رو کم کرد. هر شب براش شیر گرم کنید با عسل . خواب آور طبیعی و مقوی هست هم قوای جنسیش رو زیاد می کنه هم دعوتش می کنه به خواب.

زیادم تلقین نکنید به خودتون که چون سیگار می کشه اینجوریه یا اگه نمی کشید اینجوری بود خیلی ها هستند که سیگاریند حتی تو افراد میانسال سیگاریهای بیشتری زنده اند تا آدمایی که سیگار نمی کشیدند :311: نمی گم سیگار خوبه ها اما زیاد رو این قضیه زوم نکنید و به شوهرتون این اطمینان رو بدید چون نتونسته ترک کنه سرزنشش نمی کنید و همه جوره چه با بوی سیگار چه بدون بوی سیگار خودش رو دوست دارید و کنارش هستید. فقط برای راحتی شما و سرد نشدن بی اختیار شما در رابطه راه های بالا رو که گفتم به خاطرتون انجام بده.

باورتون می شه من اویل زندگیم احساس می کردم شوهرم وسواس داره یکم هم داشت از مادرش تاثیر گرفته بود واسه همین حتی دلم نمی خواست وقتی می رسیدم خونه بغلش کنم یا ببوسمش نه اینکه دوسش نداشته باشم فکر می کردم تا دوش نگرفتم نباید سمتش برم چون ممکنه بویی بدم و اذیت شه در صورتی که اصلا بو هم نمی دادم این ذهنیت برام ایجاد شده بود که با خودش و مشاور صحبت کردیم و خدارو شکر اوکی شده. جوری بود که قبل از رابطه دوش نمی گرفتیم هیچ اتفاقی نمی افتاد اولش سخت بود اما الان عادت کردیم و از تظر بهداشتی هم خیلی خوب شده. در کل می خوام بگم برای رابطه سنگ ننداز و سختش نکن . هر چیزی راه حل داره . مشکلت رو پیدا کردی و اون بوی سیگاره باشه. دوش و آدامس حلش می کنه. مشکلت دیر خوابیدن شوهرت هست یه شام سبک و شیر و عسل کمک می کنه. اگرم کمک نکرد تغییر ساعت رابطه و به خودت رسیدن به جای کار خونه حلال مشکلاتته.

من یه مقدار شک دارم به اینکه همسرتون وابسته به فیلمهای غیر اخلاقی شده باشن و نیازشون رو به روش دیگه ای برطرف می کنن اما عذر می خوام ازت این برداشتم از صحبتهات بود و کلافه شدن ایشون وقتی شما پیششی و اصرارشون برای اینکه شما بری بخوابی و در رو هم ببندی حتما. شما فکر می کنی سیگاره اما من آدمای سیگاری رو دیدم که دو تا در روز هم بکشند مشکلی ندارند و واقعا اگه نیاز به سیگار داشته باشند توی دستشویی منزل هم می تونستند بکشند که اعضای خانواده اذیت نشن. تمرکزت رو از روی سیگار کشیدنشون بردار. نمی دونم کار درستیه یا نه اما اگه من جای شما بودم یه شب به بهونه آب خوردن یا دستشویی رفتن ، می رفتم ببینم چی نگاه می کنه. این کار رو چند بار تکرار می کردم اگر کلافه و هول می شد می فهمیدم حدسم درسته . الان شما می گید نه چند بار باهاش تشستم و فیلمو دیدم بد نبوده. خیلی طبیعیه یه فیلم دیگه به شما نشون بدن و بعد که شما خوابیدین یه فیلم دیگه ببینن.

در کل امیدوارم تونسته باشم کمکی کرده باشم نه اینکه به غصه ات اضافه کنم
موفق باشی

موفق باشی

اینجا چرا اینجوریه نه میشه به کاربرا پیام داد نه تو سایت پیام داد ؟؟؟؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kat

اینجا چرا اینجوریه نه میشه به کاربرا پیام داد نه تو سایت پیام داد ؟؟؟؟؟

---

پیام خصوصی واس کاربرای عادی که کلا غیرفعاله راستش خودمم دقیقا دلیلشو نمیدونم . اگه میخواین توی سایت تاپیک بذارین ، برین به انجمن مورد نظرتون ، البته اعضای عادی توی بعضی انجمنا نمیتونن فعالیت کنن . انجمنای مشاوره عمومی که برای کاربرای عادی فعالنو انتخاب کنین ، بالای اون قسمت لیست تاپیک ها نوشته " ارسال موضوع جدید " اون رو بزنید و تاپیک خودتونو باز کنین .

اینا لینک یه سری تاپیکاست که میتونن کمکتون کنن یاد بگیرین :

نحوه دسترسی به انجمن های همدردی(مشاوره تخصصی عمومی و مشاوره تخصصی خصوصی ) : اینجا بهتون میگه کاربرای عادی مجاز به چیا هستن .


تذکرات مهم در خصوص مشاوره و راهنمایی اعضاء و ارتباطات خصوصی



دومی رو خودم نخوندم ولی فک کنم جواب سوالتونه =)

+ ببخشین تنها جان که توی تاپیک شما پست بی ربط گذاشتم ، میخواستم جواب سوالشونو بگیرن . گزارش بده پستمو پاک کنن :72:

تنهای عزیز به نظر من دلیل دیر خوابیدن همسرت همونه که خودت میگی.دلش میخواد یه چند ساعتی با خودش خلوت کنه و سیگار بکشه بدون اینکه یکی با چشم غره نگاش کنه یا بهش گیر بده و غر بزنه !! شاید زبادی واسه سیگار نکشیدن و بوی بد سیگارو ...تحت فشارش گذاشتی.درسته که عادت خوبی نیست و بهتره ترک بشه ولی حالا که واسه شما معضل بزرگتری درست شده بهتره یه مدت بی خیال سیگار کشیدنش شی و بهش گیر ندی...حساسیتت رو کم کن.عکس العمل بد نشون نده.میتونی شبا خودت یه ساعت زودتر از همیشه بری تو رختخواب(حتی اگه خوابت نمیبره شده کتاب بخوبی) ، اینجوری اونم یه ساعت زودتر میخوابه و روز بعد بیخوابی اذیتش نمیکنه.اینکه دوست داره ببشتر با بقیه اینور اونور برین شاید دلیلش اینه که تو جمع دو نفره تون به اندازه کافی شاد و پرانرژی نیستی و طبیعتا تو جمع خیلی بیشتر بهش خوش میگذره.کلا اگه زیادی حساس و زودرنجی بهتره اخلاقتو عوض کنی و یه خورده ریلکس تر باشی...و همینطور که یکی از دوستان گفت میتونی یه ساعتی غیر از موقع خواب رو برای رابطه در نظر بگیری ..