شرایط ازدواج برای من وجود نداره و خواستگار هم ندارم

سلام دوستان عزیز
خیلی از دوستان اینجا من و میشناسن ، ممنون میشم صحبت های من و میخونید و مرسی که وقت میذارید .
من در آستانه 30 سالگی هستم . تحصیلات لیسانس دارم و شعلم آزاد هست ، به نوعی مستقلم و برای خودم کار میکنم . تا جایی که شرایط بازار خوب باشه درآمد خوبی دارم ، خیلی ها از ظاهرم و توانایی هام تعریف کردن و روابط اجتماعی خوبی دارم ، شکر خدا اهل روابط بیخود و بی هدف نیستم و همیشه مراقب بودم خطا نکنم ، یک مورد رابطه جهت ازدواج داشتم که به نتیجه نرسید و الان که حدود سه سال میگذره ، وارد رابطه ای نشدم و ترجیح دادم خواستگارهای سنتی و ببرسی کنم و وارد دوستی با کسی نشم . اما هنوز خواستگار مناسب و کسی که با شرایطم جور باشه رو پیدا نکردم . این موضوع من و نگران کرده و حتی باعث شده ناراحت و گوشه گیر بشم . شاید همه چیز برمیگرده به شرایط خانوادگی من ! من دوخواهر بزرگتر در سن های 32 و 34 دارم که اونا هم مجرد هستن ولی باندازه من ازدواج براشون اهمیتی نداره ! حالا اینکه گفتم شرایط خانوادگی و البته قشری از جامعه که داریم بینشون زندگی میکنیم شاید دلیل اصلی مجرد موندن ما هست ! یکم از شرایط خانوادم میگم :
من و دو خواهرم و برادر کوچکتر به همراه پدر و مادرم زندگی میکنیم . ما توی خونه اجاره ای زندگی میکنیم ، البته منزل خود ما در فاصله ای دور تر از شهر قرار داره ، بنابر این سالهاست ، که اجاره نشین هستیم و پدرم بخاطر شرایط مالی ضعیف و درامدی که فقط کفاف خرج تحصیل ماهارو داد و توانایی خرید خونه نداشتیم حتی تا الان !
توی شهر ما یه طرز فکر خیلی پایین و پیش پا افتاده وجود داره که به کسی که مستاجر هست به دید خانواده سطح پایین نگاه میکنن جوری که میگن خب دختره خوبه ولی وضع مالیشون بده و مستاجرن !!!! یعنی دختری که نجیبه ، هنرمنده یا همه چیزش اوکیه ولی مستاجرن پس نمیرن خواستگاری اون دختر !! این ازین . بعد اینکه سن من و خواهرم حالا یطوری شده که وقتی میگم 30 همه یه جوری برخورد میکنن که ای وای چقد زیاد چرا تاحالا ازدواج نکردی ! اینارو من فقط میذارم بحساب پایین بودن سطح فکری و نگرش ضعیف این افراد ، اما خب چه کنم که دارم با این آدما زندگی میکنم . دغدغه این روزهای من شده که من باید چیکار کنم که خواستگار مناسب پیدا کنم ؟ توی این شهر و با این فرهنگ مردمش ؟ چرا باید وضعیت مالی پدر من باعث بشه من مجرد بمونم ؟ چرا نجابت من و هنر من برای کسی اهنیتی نداره ؟ چرا کسی من و نمیبینه ؟
یه موضوع دیگه رو از قلم انداختم ، اینکه پدر من دوست نداره ما ازدواج کنیم و همیشه میگه ازدواج دردسر هست و حرفایی که واقعا بی منطق هستن ! حتی من باهاش چندین بار صحبت کردم که نتیجتا اخر بار گفته باشه ، ولی ته دلش راضی نیست ما ازدواج کنیم و همیشه همه جا هم این موضوع و مطرح کرده که دخترای من به این راحتی با کسی ازدواج نمیکنن ، چون آدم خوب میدا نمیشه و ازین حرفا ... نمیدونم ترس چی داره ، از دست دادن ما ، یا استرس اینکه همش اطافش حرف از طلاق هست ؟! واقعا نمیدونم
دوستان بنظرتون من باید توی این شرایط چه کنم ؟
ممنونم از همتون

عزیزم اون شرایط زندگی رو مردم همین تهران هم همینطورند!! اغلب خاستگارها اول میبینند خونواده دختره سطح زندگیشون چطوره پدرش چه کارست؟ خونه شون چند متره و مال خودشون هست یانیست. بعد زحمت میکشن میرن خاستگاری! حتی خاستگار داشتم که اومدن تو خونمون و ازمون پرسیدن خونه مال خودتونه!!؟! یعنی ادم مخش سوت میکشه از بیشعوری یه عده!

متاسفم البته در تلویزیون شبکه سوم چند وقت پیش از میددیر همسریابی تبیان دعوت کرده بودن که میگفت تفاوت سایتشون اینه که مشاوره قبل و بعد ازدواج میدن و خانوادها رو وارد قضیه میکنن میخای مراجع کن به سایتش

سلام دوستان ممنونم بابت نظراتتون coastmelody و ستاره زیبا
بله جای تاسف داره این طرز فکر ، ما هم توی شهر بزرگی هستیم ! اما این یه واقعیته !
ستاره زیبا ممنون ، اطلاعی درمورد این سایت ندارم ، ولی فکر میکنم این قضیه همه جا هست و جایی مستثنی نیست

فکر میکنم انقد این مساله شفاف و روشنه که کسی نظری نداره درموردش . مخصوصا آقایون !!

اصفهان هستید؟

سلام نجمه جان

اگه تاپیک های دو سه سال پیش من رو دیده باشین ،منم اون موقع فکرهای شما رو داشتم. من 33 سالگی ازدواج کردم. میخواستم بهت بگم که الان که ازدواج کردم حس

نمیکنم خیلی شادتر از دوران مجردیم باشم.با اینکه همسرم در مجموع مرد خوبیه. ولی من تو این مدت هیچ وقت به اون حس بیخیالی که زمان مجردیم داشتم نرسیدم.

هیجان زندگیم هم کمتر شده.اون موقع کلی فکر و ایده های جالب تو ذهنم بود که تا اون جا که میشد عملیش هم می کردم.

نمیخوام بگم ازدواج هیچ چیز مثبتی نداشته.بعضی وقتها از اینکه یه همراه تو زندگیم هست حس خوبی دارم.

میخوام بهت بگم که در مجموع بعد از ازدواج چیزی تغییر نمیکنه.همه چیز بستگی به ویژگیهای شخصیتی خودت داره.اگه آدم مثبت و شادی باشی بعدش هم همینطوره

البته به شرطی که ازدواج خوبی داشته باشی. ولی اگر آدم حساس و ناراحتی باشی حتی یه ازدواج خوب هم نمیتونه تو رو شاد کنه.

راجع به راههای دیده شدن برای ازدواج توی تاپیک های دیگه به اندازه کافی گفته شده. ولی من میگم تو دیدت رو به زندگی عوض کنی و کیفیت زندگیت رو با توجه

به علاقه های خودت تا اونجا که میشه بالا ببری چه ازدواج کنی و چه نکنی خوشبختی.

در مورد روش آشنایی سنتی هم من فکر میکنم روش خوبیه ولی خوب همونطور که گفتی یه سری مسائل در این نوع آشناییها بیشتر به چشم میاد.

روش های غیر سنتی برای افرادی آسیب زا هست که کم سن و نابالغ باشند. به نظر من برای آدمهای عاقل و فهمیده لزوما نمیتونه بد باشه.

در مورد پدرتون هم چون خانواده خودم هم تقریبا همچین عقیده ای داشتند فکر میکنم اگر بدونن که شما واقعا میخواین ازدواج کنین نظرشون عوض میشه و حتی

باهاتون همکاری هم میکنند.

عذرخواهی میکنم ازتون ولی میتونم یه چیز بپرسم؟
اگه شما همه چیز تموم بودید وضع پدریتون خوب بود و شرایط زندگیتون عالی بود اونموقع چجوری بین خواستگارانتون انتخاب میکردید؟مهریتون چقدر بود؟و....
به نظرتون الان وقت اون نرسیده که به مردم حق بدیم؟به تصمیمها و تفکراتشون احترام بزاریم؟خود شما اگه شرایط ایدهآل داشتین وضع مالی آقا داماد براتون چقدر اهمیت داشت؟
اصلن همین حالا با این به قول شما بی خواستگاری شرایط و خواسته های شما چیه؟خونه و ماشین نمیخواید از شاه دوماد؟
این وضعیت کم شدن شخص مناسب برای خواستگاری فقط مختص شما نیست.اپیدمی شده.
به نظرم این مطلبی که شما گذاشتید خیلی جالب نیست.
راجع به خصوصیات و رفتار و احوالات خودتون صحبت کنید تا اینجا ببینن مشکل چیه.نقاط ضعف رو در بیارن نه اینکه من خواستگار ندارم و این به خاطر وضعیت مالی پدرمه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mr DaNi

عذرخواهی میکنم ازتون ولی میتونم یه چیز بپرسم؟
اگه شما همه چیز تموم بودید وضع پدریتون خوب بود و شرایط زندگیتون عالی بود اونموقع چجوری بین خواستگارانتون انتخاب میکردید؟مهریتون چقدر بود؟و....
به نظرتون الان وقت اون نرسیده که به مردم حق بدیم؟به تصمیمها و تفکراتشون احترام بزاریم؟خود شما اگه شرایط ایدهآل داشتین وضع مالی آقا داماد براتون چقدر اهمیت داشت؟
اصلن همین حالا با این به قول شما بی خواستگاری شرایط و خواسته های شما چیه؟خونه و ماشین نمیخواید از شاه دوماد؟
این وضعیت کم شدن شخص مناسب برای خواستگاری فقط مختص شما نیست.اپیدمی شده.
به نظرم این مطلبی که شما گذاشتید خیلی جالب نیست.
راجع به خصوصیات و رفتار و احوالات خودتون صحبت کنید تا اینجا ببینن مشکل چیه.نقاط ضعف رو در بیارن نه اینکه من خواستگار ندارم و این به خاطر وضعیت مالی پدرمه.

---

چقد خوبه که بنا به گفته شما به تفکرات بقیه احترام بذاریم ولی چقد بده که خودمونو بذاریم جای یه نفر دیگه و بگیم در اوج نداری و شرایط بد از خواستگارش ماشین و خونه می خواد!!!!!!!! شما چجوری پی بردید که ایشون از خواستگارش خونه و ماشین می خواد؟! من چن روز پیش خواستگار داشتم فک کنم آخرین چیزی که بازم به فکرم نرسید خونه و ماشینش بود! .....حالا شما بفرمایید به مردم حق بدید! خب معلومه وضع مالی پدر ممکنه جزو مواردی باشه که تو نداشتن خواستگار تاثیر بذاره. بازم برم سر موضوع خواستگاری خودم: من و اون آقا یه جا نشسته بودیم صحبت کنیم، با توجه به اینکه گفته بودم وضع خونمون چجوریه، مادر و عمه ایشون یه ده دیقه مارو راحت نذاشتن. انقد در زدن که تموم نشد تموم نشد من داشتم کلافه می شدم. قشنگ معلوم بود که رو موکت نشستن خسته شون کرده! البته موکت خالیم نبود، پتو و یه فرش کهنه پاره زیرشون بود ولی اذیت شدن واقعا!!!! چشماشونم اذیت شد، تجملاتی در کار نبود هیچ! یه سری کمبودهای شدیدی هم بود که به چشم میومد!
در ثانی، برادر من، وقتی وضع مالی من بده قراره تو خونه شوهر برم زیر چادر زندگی کنم؟ رو پیشونی من چی نوشتن واقعا؟ نوشتن ماشین بهت نمیاد؟! نوشتن چون خونه خودتون اجاره ایه خونه خواستگارتم باید مثه همون باشه؟ یه خانمی تو سایت یه جا حرف قشنگی زدن به نظرم، گفتن شوهر هرچی که هست باید ما رو از پله خونه پدرمون یه پله بالاتر ببره!
به نظر منم اون پله هم میتونه مسائل معنوی باشه هم مادی و اگه هردو باشه که چه بهتر.حتی ممکنه یه زندگی منعطف تشکیل بشه و هردو باهم ارتقا پیدا کنن.
دوست خوبم اینجا واقعا بحث سر کیفیت خواستگار ایشون نیس، بحث سر این موضوعه که یه دختر دارای کمالات و جمالات و اخلاق که به نظر شخص بنده باید 10 سال پیش ازدواج می کرد (خودمو میگما به کسی بر نخوره)، داره چوب یه سری موارد دیگه رو می خوره.
یادمه یه بار یکی بهم گفت حتما توقعاتت از خواستگارت بالاست که تا حالا ازدواج نکردی، منم تو دلم گفتم ای عزیز! آخه باید خواستگار باشه تا توقعاتی هم در کار باشه یا نه! خیلی از دخترا هستن که یه دونه خواستگارم ندارن اما وقتی کسی می خواد مشکل و تحلیل و تفسیر کنه دس میذاره روی یه سری مواردی که اصلا صدق نمی کنه.

بله خیلی خوب میشد هر مردی میرفت خاستگاری دختری که هم کفو خودش بود! ولی مشکل اینه که شما یه طرفه به قاضی رفتی. خیلی پسرها دنبال یه دختر میگردند که بالاتر از خودشون باشه. من نمونه از این موارد زیاد دارم که توی پستهام گذاشتم. ضمن اینکه داشتن خونه استیجاری یا غیر استیجاری پدر دختر در زندگی اون پسر نمیتونه تاثیری داشته باشه! مگه اینکه به فکر گرفتن ارث و میراث باشن که چنین پارامتری جز پارامترهای ازدواجشون باشه. من تاحالا ندیدم دختری بگه به خاستگاری جواب منفی دادم چون پدرش خونه ش استیجاری بود!

- - - Updated - - -

Mr DaNi
http://www.hamdardi.net/images/style...ser-online.png

سلام خانم.وقتی کسی براتون جلو میاد حتی در موردش فکر نمیکنید و بیهوده ردش میکنید باید منتظر عواقبش هم باشید.من هم پسرم .وقتی میبینم دخترا حتی با وضع معمول خانودگی و ظاهری و........ خیلی چیزهایی که در من هست رو نمیبینند چرا من خودمو خسته کنم برم جلو براشون.حالا من منظورم شما نیستی در کل میخام بگم دخترا همه چی رو با هم میخان

متاسفانه سطح توقعات عجیب رو در خانم ها و آقایان دیدم

یه خانمی یه پسر با شرایط خوب رو رد کرده بود که باباش وانت داره ؟؟؟؟؟؟؟و جالب اینکه همون پسر خیلی اصرار داشت با این خانم وصلت کنه بعد رفته بود خواستگاری یه خانم دیگه با شرایط ظاهر و اخلاقی بهتر ولی چون مورد دوم پولدار نبود حتی حاضر نشده بود با خانم صحبت کنه
در حالیکه از نظر ظاهری از خانم اول خیلی سر بود
در حالیکه سطح توقعاتش خیلی پایین تر بود
خانواده پسر مورد دوم رو خیلی بیشتر پسندیده بودن

خوب به نظرتون تقصیر کیه؟قسمت !!!!!!!!!!!!!

واقعا مردم عقلشون به چشمشونه .....هنوز دختر رو ندیدن دارن اموالش رو وجب می کنن...

موردی که یه بار دیدم یه خانم مسنی از رییس ما که یه دختر زیبا و محجوب بود و مهندس و از خودش شرکت داشت پرس و جو کرد به محضی که دختره گفت بابام بازنشسته کارخونه هست بحث رو عوض کرد اون دختر خانم اشک به چشمش جمع شد خیلی مظلومانه به من گفت دیدین دیدین آدمها رو

بعضی از دوستان اینجا کلی گویی میکنند و از سطح توقعات دختر و پسر میگن،درسته که این موارد رو همه ما دیدیم ولی به نظرم گفتنش دردی رو از استارتر دوا نمیکنه.هم خانوما حق دارن هم آقایون.والا منم دخترم و سنمم از استارتر بیشتره وضع مالی پدرم هم خیلی خوبه ولی الان مجردم.میخوام بگم اگه بخوایم اینجوری تجزیه تحلیل کنیم که نمیشه چون مثال نقض زیاد هست.
آقاجان ازدواج بخش زیادیش به استفاده درست از موقعیتهاست یعنی باید یاد بگیریم مدیریت خوبی داشته باشیم تا تو هر شرایطی هستیم بتونیم مورد مناسب رو پیدا کنیم و این به نظرم ربطی به بابای پولدار و بی پول و خونه بالاشهر و پایین شهر و بقیه شرایط ظاهری و فرهنگی و ... نداره.
استارتر جان به نظرم فقط به فکر آشنایی سنتی نباش.من و تو دیگه به پختگی فکری رسیدیم که میتونیم آشنایی های معقولی خارج از روش سنتی داشته باشیم.
به نظرم ترس از شکست داری که نمیخوای دوباره با کسی آشنا بشی ولی به نظرم الان وقت این حرفا نیست که عقب بکشی و خودتو ایزوله کنی تا مبادا دوباره دلت بشکنه.
اتفاقا این حرفها رو بریر دور و اینو بدون بالاخره تو هم باید تلاش بکنی تا افراد دلخواهت جذبت بشن.
ببین من تو رو نمیشناسم و نمیدونم تا چه حد تو جمعهای مختلف میری ولی اینو بدون باید دیده بشی.
ولیییییی هدفت از فعالیتهای اجتماعی نباید ازدواج و اینا باشه بلکه بیشتر دنبال این باش که از بودن و معاشرت با ادمها لذت ببری.حرفهایی که انیتا زد خیلی درسته.دنبال ارتقای زندگیت باش.دنبال رویاهات باش.
من که خودم میگم به تیپ و ظاهرت برس که خیلی تاثیر داره و بعد تو گروه های مختلف باش.الان گروه های کتابخوانی.ورزشی.کوهنوردی و ... هستن که بعضیا اصلا از همین جاها اشنا میشن.
خودت رو فقط محدود به روش سنتی نکن.دریچه های ارتباطیت رو افزایش بده.
پ.ن :از زندگیت لذت ببر.از جوونیت لذت ببر.عمر چه با ازدواج چه بی ازدواج میگذره.خیلیها هست که حسرت موقعیت ما مجردها رو میخورن پس الان ازش نهایت استفاده رو ببر.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط غبار غم

چقد خوبه که بنا به گفته شما به تفکرات بقیه احترام بذاریم ولی چقد بده که خودمونو بذاریم جای یه نفر دیگه و بگیم در اوج نداری و شرایط بد از خواستگارش ماشین و خونه می خواد!!!!!!!! شما چجوری پی بردید که ایشون از خواستگارش خونه و ماشین می خواد؟! من چن روز پیش خواستگار داشتم فک کنم آخرین چیزی که بازم به فکرم نرسید خونه و ماشینش بود! .....حالا شما بفرمایید به مردم حق بدید! خب معلومه وضع مالی پدر ممکنه جزو مواردی باشه که تو نداشتن خواستگار تاثیر بذاره. بازم برم سر موضوع خواستگاری خودم: من و اون آقا یه جا نشسته بودیم صحبت کنیم، با توجه به اینکه گفته بودم وضع خونمون چجوریه، مادر و عمه ایشون یه ده دیقه مارو راحت نذاشتن. انقد در زدن که تموم نشد تموم نشد من داشتم کلافه می شدم. قشنگ معلوم بود که رو موکت نشستن خسته شون کرده! البته موکت خالیم نبود، پتو و یه فرش کهنه پاره زیرشون بود ولی اذیت شدن واقعا!!!! چشماشونم اذیت شد، تجملاتی در کار نبود هیچ! یه سری کمبودهای شدیدی هم بود که به چشم میومد!
در ثانی، برادر من، وقتی وضع مالی من بده قراره تو خونه شوهر برم زیر چادر زندگی کنم؟ رو پیشونی من چی نوشتن واقعا؟ نوشتن ماشین بهت نمیاد؟! نوشتن چون خونه خودتون اجاره ایه خونه خواستگارتم باید مثه همون باشه؟ یه خانمی تو سایت یه جا حرف قشنگی زدن به نظرم، گفتن شوهر هرچی که هست باید ما رو از پله خونه پدرمون یه پله بالاتر ببره!
به نظر منم اون پله هم میتونه مسائل معنوی باشه هم مادی و اگه هردو باشه که چه بهتر.حتی ممکنه یه زندگی منعطف تشکیل بشه و هردو باهم ارتقا پیدا کنن.
دوست خوبم اینجا واقعا بحث سر کیفیت خواستگار ایشون نیس، بحث سر این موضوعه که یه دختر دارای کمالات و جمالات و اخلاق که به نظر شخص بنده باید 10 سال پیش ازدواج می کرد (خودمو میگما به کسی بر نخوره)، داره چوب یه سری موارد دیگه رو می خوره.
یادمه یه بار یکی بهم گفت حتما توقعاتت از خواستگارت بالاست که تا حالا ازدواج نکردی، منم تو دلم گفتم ای عزیز! آخه باید خواستگار باشه تا توقعاتی هم در کار باشه یا نه! خیلی از دخترا هستن که یه دونه خواستگارم ندارن اما وقتی کسی می خواد مشکل و تحلیل و تفسیر کنه دس میذاره روی یه سری مواردی که اصلا صدق نمی کنه.

---

تو اصل قضیه فرقی میکنه؟ایشون ماشین نخوان خونه نخوان و کلن هیچ انتظاری نداشته باشن و بعدن هم فکرشو نکنن.
تو اصل قضیه فرقی میکنه؟هر کسی حق داره برای خودش بهترین تصمیم رو بگیره حالا ار نظر شما چه خوب باشه چه بد.
تو اصل قضیه فرق میکنه که آدما حق انتخاب دارن ولو بی عقلی باشه و از نظر شما اشتباه.
شما برای ازدواج خونه و ماشین نخوای. باشه؟هیچ معیار دیگه ای نداری؟
مردم معیارایی دارن برای انتخاب حالا چه درست و چه غلط.
بعد از اون هم من نگفتم که وضع مالی خوب باعث خواستگار سازی میشه و به هیچ وجه اونو معیار درستی نمیدونمش.شما خودت سریع متهم کردی و رفتی تا آخرش.
شما دقیقا الان با کجای جمله های نوشته مشکل داشتی؟
طبق گفته های خودت نوشتی که تو خونه شوهر میخوای بری یه پله بالاتر.پس یه سری توقعات و معیارها داری.پس این حقو برا طرف مقابل هم قایل شو.حالا درست یا اشتباه

سلام آنیتا عزیز
ممنونم که نظرت و گذاشتی باهات کاملا موافقم . راستش اگر حرف ها و زخم زبون های اطرافیان نبود ، این استرس و ناراحتی در من بوجود نمیومد ، شاید واقعا هم عجله ای در ازدواج نداشتم ، تا این اتفاق بموقع خودش بیفته .

آقای ye doost راستش نمیدونم چرا این سوال و کردین ؟ اگر اجازه بدین من اینجا این جواب و ندم که اهل کدوم شهر هستم .ممنونم از توجهتون .

آقای mr dani از توجه شما هم ممنونم
اینکه میگین مطلبی که اینجا گفتم جالب نیست ، میشه بفرمایید از چه لحاظ جالب نیست ؟
یکی اینکه ،به قول خانم غبارغم ، اصلا خواستگار رسمی ای وجود نداره که من بخوام ازش ماشین و خونه بخوام !
دوم ، من نگفتم من آدم بی کم و کاستی هستم و فوق العاده هستم !! مطرح کردم ، خصوصیات خوبی دارم ، ولی بچشم کسی نمیاد ! چندین مورد قرار بوده معرفی بشه برای خواستگاری که بخاطر اینکه ما مستاجر بودیم عملا رفتن و خیلی روشن دلیلش و گفتن !! منم اومدم اینجا کمک بگیرم که چه برخوردی باید با این شرایط داشته باشم ، تا الان هم به دیدگاه مردم عزیز شهر و جامعمون احترام گداشتم و گفتم ممنونم که من و بخاطز وضع مالی پدرم و متراژ خونمون انتخاب نکردین ! و نکته دیگه اینکه هر آدمی دارای نقاط ضعف هست و من نگفتم بدون ضعفم که اگه اینطور بود که اصلا آدم نبودم فرشته بودم ! ولی نقطه ضعف بزرگ و چشمگیری ندارم که بخواد کسی و از من و خانوادم فراری بده ، و اگر وجود داشت اینجا مطرحش میکردم جناب mr dani !!!! شما مهر تایید زدین روی برداشت من از فرهنگ و رفتار اون عده آدم ! خیلی عذر میخوام ولی شاید خودتون چنین دیدگاهی رو تایید میکنید !


غبارغم عزیزدلم ازت ممنونم که انقد خوب من و شرایطمو درک کردین ، خوشحالم که توی تالار هستی دوست خوبم
همینطور coastmelody عزیز

آقای سامان سلام ممنونم از نظرتون ، من مطرح کردم ، من خواستگار خاص و رسمی ای نداشتم که حتی بخوام درموردش فکر کنم ! عنوان کردم به چه دلایلی

حیاط خلوت عزیزم ممنونم که نظر گذاشتی ، منم فکر میکنم اینجا ازدواج برای یافتن یه همراه تو زندگی نیست ! اینجا همه چیز قراردادی و مادیه ! ارزش مادی یه دختر بیشتر مدنظر هست.

خانم خندون ممنون بابت نظرت عزیزم . درست حدس زدی ، من از رابطه دوستی گریزونم و ترجیح میدم کسی که واقعا قصد ازدواج داره من و انتخاب کنه ! باور کن این روزها کمتر پسری هست که به قصد ازدواج وارد دوستی بشه ! فعلا بخاطر شرایط جامعه و سخت شدن ازدواج ، پسرا ترجیحا خودشون و وارد مسئولیت و ازدواج نمیکنن مگر اینکه شرایطشون اوکی باشه ، اون دسته که شرایطشون اوکی هست هم معمولا وارد روابط دوستی نمیشن ، البته این نظر منه و تجربه منه . شاید همه اینطور نباشن . ولی خب من ترجیح دادم وقتمو صرف آشنایی های اینطوری نکنم ، چون دیگه نمیتونم ریسک کنم . عزیزم متوجه صحبتت شدم ، بودن توی جمع های مختلف رو تقریبا تجربه کردم ولی اخرش به همین قضیه ختم شده که بخاطر شرایط ضعیف خانوادم ...

سلام به همه

نجمه جان مسئله ای رو که شما عنوان کردین،ی مسئله فراگیر تو جامعه هست.
منم ی ماه پیش،تاپیکی رو در مورد این مسئله مطرح کردم.

مشکل عدم خواستگار میتونه دلایل مختلفی داشته باشه.ولی گاهی اوقات اصلا دلیل خاصی نداره.
من قبلا فکر میکردم چون سنم کمه خواستگار ندارم.بعد که سنم بالاتر رفت بازم خبری نشد.الانم شاغلم و هم چنان بی خواستگار.

منم واسه خودم دلیلی پیدا نکردم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Mr DaNi

تو اصل قضیه فرقی میکنه؟ایشون ماشین نخوان خونه نخوان و کلن هیچ انتظاری نداشته باشن و بعدن هم فکرشو نکنن.
تو اصل قضیه فرقی میکنه؟هر کسی حق داره برای خودش بهترین تصمیم رو بگیره حالا ار نظر شما چه خوب باشه چه بد.
تو اصل قضیه فرق میکنه که آدما حق انتخاب دارن ولو بی عقلی باشه و از نظر شما اشتباه.
شما برای ازدواج خونه و ماشین نخوای. باشه؟هیچ معیار دیگه ای نداری؟
مردم معیارایی دارن برای انتخاب حالا چه درست و چه غلط.
بعد از اون هم من نگفتم که وضع مالی خوب باعث خواستگار سازی میشه و به هیچ وجه اونو معیار درستی نمیدونمش.شما خودت سریع متهم کردی و رفتی تا آخرش.
شما دقیقا الان با کجای جمله های نوشته مشکل داشتی؟
طبق گفته های خودت نوشتی که تو خونه شوهر میخوای بری یه پله بالاتر.پس یه سری توقعات و معیارها داری.پس این حقو برا طرف مقابل هم قایل شو.حالا درست یا اشتباه

---

بعله! تو اصل قضیه فرق می کنه.
هرکسی حق داره تصمیم بگیره، اینم درست. من جایی گفتم کسی چنین حقی نداره؟!
من راستش معباری نداشتم، الان دو روزه می خوام معیارامو بنویسم فعلا نتونستم!
من کسی رو متهم نکردم چرا چون واقعا در جایگاهش قرار ندارم برادر من.
من با جملاتتون مشکلی ندارم با شمام هیچ مشکلی ندارم:72:. یه پاسخی بود به نظر شما، شمام میتونی نظر بدی. اون قسمتاشم نجمه جون زحمت کشیدن گفتن. می تونم خودمم بگم: اون بخشش که قشنگ اشاره کردین اگه ایشون پولدار بود مهرش چقدر می بود!!! اینکه خونه و ماشین می خواد از شادوماد!!! اونجایی که گفتین مطلبشون جالب نیس، میتونین بگین چرا جالب نیست؟ خب وقتی میگه به خاطر وضع مالی پدرم خواستگار ندارم این نقطه ضعفه دیگه، مثلا انتظار داشتین بگه من عصبیم خواستگار ندارم؟! اینم میشدا ولی نقطه ضعفه متفاوته خب.
یه پیام اول گذاشتین بعدش من جوابتون رو دادم، پیام دومم رو یه جوری پیچوندین و نامربوطش کردین به پیام اول که مجبور شدم چند بار بخونمش تا بفهمم چی میگین و منظورتون چیه.

بحث ما سر این بود که ایشون به خاطر وضع مالی پدرش تو خونه مونده (ایضا اینجانب!)، بعدش گفتیم که خب چرا باید اینجوری باشه؟ چرا معیار از اخلاق و ایمان جدا میشه و می چسبه به سر و وضع خونه؟! من معلومه که به نظر بقیه هرچند اشتباه احترام می ذارم، دوست عزیز مثلا خواستگار من رفت دیگه، من نرفتم کشون کشون بیارمش به زور سر سفره عقد بنشونمش که! من نگفتم چرا معیار تو اینه. الان دوستانه داریم با خودمون اینجا می گیم که چرا اینجوری شده.....هرچند جوابشم مشخصه.....

نجمه عزیز. یه موردی الان یادم افتاد بهت بگم. یکی از دوستان گفتن آشنایی های غیر سنتی داشته باشیم چون پخته شدیم، با احترام به نظر ایشون باید بگم من با این حرکت مخالفم. اصلا از نظر من ایراد خاصی نداره و چه بسا 99 درصد اطرافیانم با این شرایط ازدواج کردن و واقعا هم خوشبخت هستن، و اگه من به شخصه به حال خودم می بودم حتما این گزینه رو تایید می کردم و چه بسا دوس دارم تو این شرایط این مورد و امتحان کنم. اما با ماجرای خواستگاری چند روز پیشم از ته دلم متوجه شدم که همین خواستگاری سنتی بهتره.

به نظرم برا آشنایی غیر سنتی باید خیلی زرنگ و تیز باشی و هر دختری نمیتونه از پسش بر بیاد. نمیدونم چرا منی که خودمو خیلی روشنفکر میبینم با مواجه شدن با اولین خواستگاری رسمیم این حس بهم دس داد ولی راجع بهش مطمعنم. الانم اگه بگن تا آخر عمرت مجرد میمونی اگه تو فکر ازدواج سنتی باشی، من بازم نمیرم سراغ غیر سنتیش.....به هرحال فرد به فرد متفاوته......:72:(بچه ها لطفا برا من دعا کنین:72:)

سلام دوستان عزيز
فكر كنم موضوع كه داريد راجعبش صحبت ميكنيد يكم خنده دار باشه
(البته من خواهر نداشتم و با جنس مخالف هم زياد در ارتباط نبودم پس شايد بخاطر همين علت موضوع مورد بحث شما برام قابل درك نيست)
نظر خودم رو با اجازتون ميگم
من سابقا متاهل بودم و چند ماهي هست كه جدا شديم(تو دوران عقد) تو مدت زمان متاهل بودن يك نكته خوب فهميدم زندگي همش مسوليت و درد سره (اين نظر تمام دوستان متاهلم هست) وقتي آدم متاهل ميشه ديگه مثل زمان مجردي آزاد نيست و....
پس مجرد بودن همچين هم بد نيست...

تقريبا تمام دختر خانم هايي كه ديدم تو سن بالاي 30 مجرد بودن يا خودشون الاف درس و دانشگاه كرده بودن يا متاسفانه وضعيت ظاهريشون (منظورم حجاب+ ...)مناسب نبوده.البته موارد استثناء هم داريم.....

من خودم اگه آينده (البته بعيد ميدونم باز اين اشتباه بزرگ رو مرتكب بشم) بخام ازدواج كنم تنها چيزي كه برام مهمه صداقت و عفت طرف مقابلم هست كه برام مهمه . پول خوشبختي نمياره آقايوني كه چشمشون دنبال وضعيت مالي طرف مقابل هست تا آخر عمرشون بعيد ميدونم بتونن زندگي در خور براي خانمشون فراهم كنن.

به نظر من از زندگيتون لذت ببريد به هر روشي كه ميدونيد و زياد به اين موضوع پيش پا افتاده(منظورم ازدواج هست)فكر نكنيد خدا برا هر كسي ي جفت آفريده كه دير يا زود خودش پيداش ميشه .....
براتون بهترين ها رو آرزو دارم

با سلام

اول عرض کنم که درکتون میکنم و دعا میکنم این فاجعه... هر چه زودتر از زندگی دختر ها و پسر های نجیب مملکتم بیرون بره.

نظر من:

نداشتن خواستگار برای شما هیچ ربطی به مستاجر بودنتون نداره!


فوق فوقش به خاطر وضعیت مالی یکی دو مورد رو از دست بدید!

این ساخته پرداخته ذهن شماست که حالا اون هم دلیل داره چرا این فکر به ذهنتون اومده...

از طرفی به قول دوستمون کمی این قضیه اپیدمی شده تو جامعه

واز طرف دیگه خواستگار داشتن ی بحثه،
خواستگار هم کفو داشتن وبه یک ازدواج خوب رسیدن ی بحث دیگه است.

و در ضمن فکر نکنید تو این وضعیت اسفناک اقا پسر ها وضعشون از دختر خانومها بهتره!


اجازه بدید بیشتر راجع بهش نظرمو نگم چون به موضوع تاپیکتون ارتباط نداره و این باعث میشه تاپیک به انحراف بره. موضوع هم که قابلیت داره. خودتون باید مدیریت کنید بحث های خارج از موضوع نشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نجمه چ

و همیشه همه جا هم این موضوع و مطرح کرده که دخترای من به این راحتی با کسی ازدواج نمیکنن ،

---

خودتون و بذارید جای مردم ،
با دختری روبرو شدید که پدرش میگه ...

انتظار دارید هر کسی ی تحقیق کوچولو بکنه از دوست یا همسایه ای، بعد از شنیدن این حرف بگه همین الان میرم خواستگاری!!!!!!!!

با این همه دغدغه ای که اقا پسرها دارن ،البته از چشم دختر خانومها پنهون مونده،
برن جلو که جواب نه بشنون؟؟؟؟؟ !!!!!!!

با سلام دوست گرامی
من به عنوان یه پسر همسن خودت باید به عرضت برسونم که فکر نکن ما پسریم خیلی راحتیم تو این موضوع
فکر میکنید چرا ما اینقدر عقب افتادیم از همه دنیا؟؟ فقط به خاطر طرز فکرمون هست
من الان سه سال هست تصمیم به ازدواج گرفتم باورت میشه دیگه دارم نا امید میشم.....
با وجود داشتن وضع مالی خوب تحصیلات تیپ و ظاهر قابل قبول
تو جلسات خواستگاری یه چیزایی از بعضی دخترا میشنیدم که دلم میخاست سرمو به دیوار بکوبم
نمونش بزار براتون بگم تو جلسه اول دختره میگه من خرید دوست دارم دو ماهی یه کفش باید بخرم
یکی دیگشون میگفت من بیرون رفتن و بیرون غذا خوردن خیلی دوست دارم اگه شما غیر از این باشید که منم گفتم خیلیم اهلش هستم ولی همچین ادمی که معیار اصلیش ساندویچ خوردن تو خیابون باشه بدرد من نمیخوره
من اصلا وضعیت مالی طرف مقابلم واسم مهم نبوده حتی به خانواده گفتم اگه کسی باشه که واقعا به دل من بشینه جهازم نخرید یعنی در توانشون نبود خودم میخرم بهترین وسایلارو
هرجا بحث میشد خانوادشون میگفن بععععله ما پول خونه ماشین اصلا واسمون مهم نیست!!!!!!!!!!!!!
بعد خیلیا به من میگن نه شغل دولتی در صورتی که درامد 2 ما من برابر میکنه با یه سال یه کارمندو جالبه دوستم کارمنده ولی خونه نداره اونم هرجا میره بهش میگن خونه ماشین کلا دنبال اون چیزین که نداری همه چیو با هم میخان
خواستگاری سنتی کسی نمیاد نقاط قوت شما رو ببینه همه دنبال نقاط ضعفت هستن میگردن میگردن دست میزارن روی اون چیزی که نداری یا ضعف دارید
حداقل در مورد ما که اینجور صدق کرده
اینقدر درس میخونن اصلابه فکر پسر بیچاره نیستن که باید سربازی بره کار کنه شاید نتونه پا به پای اونا درس بخونه
البته نا گفته نماند من اگه ظاهر خیلی برام مهم نبود مخصوصا قد اخه خودم 190 هستم خیلی دختر خوبم به پستم خورد خیلی....
اون اوایل ایده ال گرا بودم زیاد موردای خوبیم خورد تو پستم که قدرشونو ندونستم الانم که با تجربه تر شدم پشیمون شدم قبول نکردم
و در کل اینو بهتون بگم که همه چیی تموم هم که باشید اون کسی که بخاد دنبال ایراد بگرده پیدا میکنه
ازدواج شده یجور رقابت بین خانواده ها و توقعات هر دو نفر گذشت دیگه هیچ معنی نمیده
و اینکه میگید کلا خواستگار ندارید بر میگرد به رفتار بعضی از همجنساتون و خانوادشون که پسر از ازدواج بیزار میشه نمونش خود من
خدا شاهده دیگه خیلی از خانوما سوالاتی از قبیل نجیبی چشم پاکی صداقت و.... کلافراموش کردن
یه دوست دارم یه خواهر زاده داشت بهش گفتم راجبش گفت بهت خبر میدم
بعد که دیدمش گفتم چی شد گفت اره بهش گفتم شوهر میخای بکنی اونم در اومده گفته طرف پولداره که من تا اینو شنیدم گفتم دیگه نمیخاد ادامه بدی من منصرف شدم شاید من ورشکسته شدم کسی که اولین سوالش با توجه به اینکه خودشون قشر ضعیف بودن پولدار بودن طرفه به پات میمونه
خلاصه اینو بهتون بگم دخترای ما تا 23 و 24 سالگی که خواستگار زیاد دارن طاقچه بالا میزارن وقتی سنشون رفت بالا میان میگن وای خواستگار نداریم و پشیمون میشن ولی دیگه دیر شده
البته منظورم شما سوال کننده محترم نیست فقط میخاستم بگم این وضعیتو خود دخترا وخانوادشون به وجود اوردن که الان تر و خشک با هم داره میسوزه
موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط homan74

با سلام دوست گرامی
من به عنوان یه پسر همسن خودت باید به عرضت برسونم که فکر نکن ما پسریم خیلی راحتیم تو این موضوع
فکر میکنید چرا ما اینقدر عقب افتادیم از همه دنیا؟؟ فقط به خاطر طرز فکرمون هست
من الان سه سال هست تصمیم به ازدواج گرفتم باورت میشه دیگه دارم نا امید میشم.....
با وجود داشتن وضع مالی خوب تحصیلات تیپ و ظاهر قابل قبول
تو جلسات خواستگاری یه چیزایی از بعضی دخترا میشنیدم که دلم میخاست سرمو به دیوار بکوبم
نمونش بزار براتون بگم تو جلسه اول دختره میگه من خرید دوست دارم دو ماهی یه کفش باید بخرم
یکی دیگشون میگفت من بیرون رفتن و بیرون غذا خوردن خیلی دوست دارم اگه شما غیر از این باشید که منم گفتم خیلیم اهلش هستم ولی همچین ادمی که معیار اصلیش ساندویچ خوردن تو خیابون باشه بدرد من نمیخوره
من اصلا وضعیت مالی طرف مقابلم واسم مهم نبوده حتی به خانواده گفتم اگه کسی باشه که واقعا به دل من بشینه جهازم نخرید یعنی در توانشون نبود خودم میخرم بهترین وسایلارو
هرجا بحث میشد خانوادشون میگفن بععععله ما پول خونه ماشین اصلا واسمون مهم نیست!!!!!!!!!!!!!
بعد خیلیا به من میگن نه شغل دولتی در صورتی که درامد 2 ما من برابر میکنه با یه سال یه کارمندو جالبه دوستم کارمنده ولی خونه نداره اونم هرجا میره بهش میگن خونه ماشین کلا دنبال اون چیزین که نداری همه چیو با هم میخان
خواستگاری سنتی کسی نمیاد نقاط قوت شما رو ببینه همه دنبال نقاط ضعفت هستن میگردن میگردن دست میزارن روی اون چیزی که نداری یا ضعف دارید
حداقل در مورد ما که اینجور صدق کرده
اینقدر درس میخونن اصلابه فکر پسر بیچاره نیستن که باید سربازی بره کار کنه شاید نتونه پا به پای اونا درس بخونه
البته نا گفته نماند من اگه ظاهر خیلی برام مهم نبود مخصوصا قد اخه خودم 190 هستم خیلی دختر خوبم به پستم خورد خیلی....
اون اوایل ایده ال گرا بودم زیاد موردای خوبیم خورد تو پستم که قدرشونو ندونستم الانم که با تجربه تر شدم پشیمون شدم قبول نکردم
و در کل اینو بهتون بگم که همه چیی تموم هم که باشید اون کسی که بخاد دنبال ایراد بگرده پیدا میکنه
ازدواج شده یجور رقابت بین خانواده ها و توقعات هر دو نفر گذشت دیگه هیچ معنی نمیده
و اینکه میگید کلا خواستگار ندارید بر میگرد به رفتار بعضی از همجنساتون و خانوادشون که پسر از ازدواج بیزار میشه نمونش خود من
خدا شاهده دیگه خیلی از خانوما سوالاتی از قبیل نجیبی چشم پاکی صداقت و.... کلافراموش کردن
یه دوست دارم یه خواهر زاده داشت بهش گفتم راجبش گفت بهت خبر میدم
بعد که دیدمش گفتم چی شد گفت اره بهش گفتم شوهر میخای بکنی اونم در اومده گفته طرف پولداره که من تا اینو شنیدم گفتم دیگه نمیخاد ادامه بدی من منصرف شدم شاید من ورشکسته شدم کسی که اولین سوالش با توجه به اینکه خودشون قشر ضعیف بودن پولدار بودن طرفه به پات میمونه
خلاصه اینو بهتون بگم دخترای ما تا 23 و 24 سالگی که خواستگار زیاد دارن طاقچه بالا میزارن وقتی سنشون رفت بالا میان میگن وای خواستگار نداریم و پشیمون میشن ولی دیگه دیر شده
البته منظورم شما سوال کننده محترم نیست فقط میخاستم بگم این وضعیتو خود دخترا وخانوادشون به وجود اوردن که الان تر و خشک با هم داره میسوزه
موفق باشید

---

به نظرم بخش زیادی از حرفاتون درسته ولی واقعا این درست نیس که ماها تا زیر 25 کلی خواستگار داشتیم اما براشون طاقچه بالا گذاشتیم. بعدشم اینکه واقعا همه دنبال پول طرف نیستن:47:.قبول کنین خود آقایونم مقصرن دیگه. ینی شما کیسای خوبو از دس دادین به خاطر اینکه قدشون با شما نمی خوند؟! بابا معیار شما که بدتره:311:. باز دخترا میگن طرف پول داشته باشه که یه چیز اکتسابیه،شما میگین قد داشته باشه که یه چیز خدادایه!!!!!!!!!

شما فک کردین اون دختر خانمی که پرسیدن پولداره یا نه مجرد می مونه؟! اتفاقا یکی خوبشو پیدا می کنه میره، خوبشم پیدا نکنه بعد ازدواج پیدا می کنه و طلاق و می گیره و باز میره!

ای خدا:47:

سلام دوستای عزیزم ، از همگی ممنونم بابت نظراتتون
راستش دنبال یه فرصت هستم تا جواب همه پست ها رو جدا بدم
بازم از توجه همتون ممنونم :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط homan74

با سلام دوست گرامی
من به عنوان یه پسر همسن خودت باید به عرضت برسونم که فکر نکن ما پسریم خیلی راحتیم تو این موضوع
فکر میکنید چرا ما اینقدر عقب افتادیم از همه دنیا؟؟ فقط به خاطر طرز فکرمون هست
من الان سه سال هست تصمیم به ازدواج گرفتم باورت میشه دیگه دارم نا امید میشم.....

---

سلام به هومن عزیز
متن شما توجه منو جلب کرد... ببین نمیدونم شما چند سالتونه اما اگه متولد ۷۴ هستی خب خیلی زود به فکر ازدواج افتادی ! شاید خودت به این باور رسیدی که میتونی زندگی تشکیل بدی، اما تو یادت باشه خواستگاری چه تیپ فرادی میری؟!
اگر همونطور که عرض کردم متولد هفتادو چهار باشی باید دخترایی که سر مسیر زندگیت بعنوان گزینه بودن باشن، که نوزده ساله و بیست و یک ساله و .. باشن. این اشتباه شماست.
دختر تا ۲۵ سالگی فکرش پراکندس و دنبال زیباتر بودن، بهتر دیده شدن و تحصیلات هست و البته بگو بخند و سرسری گرفتن زندگی. دوره های قدیم گذشت دختر از مادر چیزی می آموخت، نسل متولد هفتاد به بعد اکثرا دنیای خودشونو دارن و خیلی از زندگی های خوب و رفتارهای درست خط نمیگرن و میخوان خودشون راهشونو پیدا کنن که اکثرا از جاده خاکی سر در میارن.
دختری کم سن و سال در این زمومه خیلی کم پیدا میشن که خانه داری، همسر داری، بچه داری و اصول و مبانی زندگی مشترک رو بلد باشه. همسر براش بیشتر حکم یک دوست خوب رو داره تا ماکیت عاطفیو زندگی مشترک..
الان از هر ده دختر در محدوده بیست تا بیست و پنج سال هفت نفر عاشق پسرهایی در استایل ستارگان کره ای یا قیافه هنرمندان اروپایی هستن، هر کسی با موها و لباس های نامتعارف تر، عزیز تر! عاشق پسر پولدارن با فلان ماشین و فلان مبلغ سپرده، عاشق ‌سرین که صبح تا شب تموم تفریح گاهها ببره و بیارتشون...
اگر سنتون پایینه تا بیست و‌شش سالگی به خودتون فرصت بدین که با چشم باز انتخاب کنین.
شاید حرف من به مذاقتون خوش نیاد اما دو سال دیگه حتما یادتون میافته و ارزشش رو متوجه میشین.
اما اگر سنتون بالاس خب انتخاب های شما اشتباه هست، طرف دختری نمیرین که شیفته ی اخلاقش شده باشین، شیفته وقار و‌ خانومیش.... شما همینجوری میرین و همینجوریم به مشکل میخورین. درسته کسی رو نمیشناسین اما آدما با رفتارشون همه چیو اثبات میکنن ، با گفتارشون... دختری که روسری روی سرش افتاده و بی هیچ ابایی در انظار عموم با دین مسلمانی راه میره، کسی که آستینشو تا آرنج بالا میده یا شلوار کوتاه و تنگ میپوشه، کسی که مانتوی تنگ و کوتاه میپوشه ، کسی که راحت با گروه پسرا بشینه و پاشه و هم صحبت شه، کسی که توی حرف زدنش متوجه میشی در پی چه افکاری هست نباید اصلا برای حتی امر خواستگاری طرفش بری
دختر باید سنگین و باوقار باشه و این احساس خوب و مثبت در چهرش، گفتار و رفتارش نمود پیدا کنه.
از طرفی حتی اگر شده شهر رو بگردین و دختری پیدا کنین که داشتنش ارزش داشته باشه نه ارزش مادی بلکه ارزش انسانی و معنوی، ارزش عاطفی... حتما پیدا میکنین آدمی که همراه و هم قدم زندگیتون هست. قسمت شما هم در گوشه ای از این دنیا محفوظه و مال هیچکس جز شما نیست. شاد باشین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط غبار غم

به نظرم بخش زیادی از حرفاتون درسته ولی واقعا این درست نیس که ماها تا زیر 25 کلی خواستگار داشتیم اما براشون طاقچه بالا گذاشتیم. بعدشم اینکه واقعا همه دنبال پول طرف نیستن:47:.قبول کنین خود آقایونم مقصرن دیگه. ینی شما کیسای خوبو از دس دادین به خاطر اینکه قدشون با شما نمی خوند؟! بابا معیار شما که بدتره:311:. باز دخترا میگن طرف پول داشته باشه که یه چیز اکتسابیه،شما میگین قد داشته باشه که یه چیز خدادایه!!!!!!!!!

شما فک کردین اون دختر خانمی که پرسیدن پولداره یا نه مجرد می مونه؟! اتفاقا یکی خوبشو پیدا می کنه میره، خوبشم پیدا نکنه بعد ازدواج پیدا می کنه و طلاق و می گیره و باز میره!

ای خدا:47:

---

سلام
شما درست میگید
ولی اینم در نظر بگیرید مردها اصولا با چشم و دیدن عاشق میشن
شما میگید معیار من بدتره شما اگه جای من بودید چیکار میکردید وقتی یه خانم قد کوتاه حتی اگه بهترین باشه ولی واست هیچ جذابیتی نداشته باشه بازم اقدام میکنید
در مورد اون خانم که اولین سوالش پولداری طرف بوده باید عرض کنم کدوم خانواده سطح بالا و پولدار از شمال شهر میره تو یه سوییت زیر زمین 30 متری تو پایین شهر دختر بگیره؟؟؟
به نظرت شدنیه؟خانوادش راضی میشن؟
ادم باید موقع انتخاب باید یه نگاه اول به خودش بندازه
شما یه سر به تایپیک های قبلی من بزن من از یه خانمی که که خیلی پولدار بودن خوشم اومد ولی اقدام نکردم که اگه اقدام میکردم 90 درصد ممکن بود اوکی بشه ولی مطرح نکردم چون اونا با ما فرق میکردن با وجود اینکه خودم وضع مالیم خیلی خوبه ولی واسه طبقه خودمون نه اونا

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط yarmehrban

سلام به هومن عزیز
متن شما توجه منو جلب کرد... ببین نمیدونم شما چند سالتونه اما اگه متولد ۷۴ هستی خب خیلی زود به فکر ازدواج افتادی ! شاید خودت به این باور رسیدی که میتونی زندگی تشکیل بدی، اما تو یادت باشه خواستگاری چه تیپ فرادی میری؟!
اگر همونطور که عرض کردم متولد هفتادو چهار باشی باید دخترایی که سر مسیر زندگیت بعنوان گزینه بودن باشن، که نوزده ساله و بیست و یک ساله و .. باشن. این اشتباه شماست.
دختر تا ۲۵ سالگی فکرش پراکندس و دنبال زیباتر بودن، بهتر دیده شدن و تحصیلات هست و البته بگو بخند و سرسری گرفتن زندگی. دوره های قدیم گذشت دختر از مادر چیزی می آموخت، نسل متولد هفتاد به بعد اکثرا دنیای خودشونو دارن و خیلی از زندگی های خوب و رفتارهای درست خط نمیگرن و میخوان خودشون راهشونو پیدا کنن که اکثرا از جاده خاکی سر در میارن.
دختری کم سن و سال در این زمومه خیلی کم پیدا میشن که خانه داری، همسر داری، بچه داری و اصول و مبانی زندگی مشترک رو بلد باشه. همسر براش بیشتر حکم یک دوست خوب رو داره تا ماکیت عاطفیو زندگی مشترک..
الان از هر ده دختر در محدوده بیست تا بیست و پنج سال هفت نفر عاشق پسرهایی در استایل ستارگان کره ای یا قیافه هنرمندان اروپایی هستن، هر کسی با موها و لباس های نامتعارف تر، عزیز تر! عاشق پسر پولدارن با فلان ماشین و فلان مبلغ سپرده، عاشق ‌سرین که صبح تا شب تموم تفریح گاهها ببره و بیارتشون...
اگر سنتون پایینه تا بیست و‌شش سالگی به خودتون فرصت بدین که با چشم باز انتخاب کنین.
شاید حرف من به مذاقتون خوش نیاد اما دو سال دیگه حتما یادتون میافته و ارزشش رو متوجه میشین.
اما اگر سنتون بالاس خب انتخاب های شما اشتباه هست، طرف دختری نمیرین که شیفته ی اخلاقش شده باشین، شیفته وقار و‌ خانومیش.... شما همینجوری میرین و همینجوریم به مشکل میخورین. درسته کسی رو نمیشناسین اما آدما با رفتارشون همه چیو اثبات میکنن ، با گفتارشون... دختری که روسری روی سرش افتاده و بی هیچ ابایی در انظار عموم با دین مسلمانی راه میره، کسی که آستینشو تا آرنج بالا میده یا شلوار کوتاه و تنگ میپوشه، کسی که مانتوی تنگ و کوتاه میپوشه ، کسی که راحت با گروه پسرا بشینه و پاشه و هم صحبت شه، کسی که توی حرف زدنش متوجه میشی در پی چه افکاری هست نباید اصلا برای حتی امر خواستگاری طرفش بری
دختر باید سنگین و باوقار باشه و این احساس خوب و مثبت در چهرش، گفتار و رفتارش نمود پیدا کنه.
از طرفی حتی اگر شده شهر رو بگردین و دختری پیدا کنین که داشتنش ارزش داشته باشه نه ارزش مادی بلکه ارزش انسانی و معنوی، ارزش عاطفی... حتما پیدا میکنین آدمی که همراه و هم قدم زندگیتون هست. قسمت شما هم در گوشه ای از این دنیا محفوظه و مال هیچکس جز شما نیست. شاد باشین

---

ممنون از توجه تون من متولد 65 هستم
به نظر من شانس تو ازدواج حرف اول میزنه
من که به این نتیجه رسیدم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط homan74

سلام
در مورد اون خانم که اولین سوالش پولداری طرف بوده باید عرض کنم کدوم خانواده سطح بالا و پولدار از شمال شهر میره تو یه سوییت زیر زمین 30 متری تو پایین شهر دختر بگیره؟؟؟

---

کاملا درست میگید ولی من پسرهای زیادی رو دیدم که حالا نه از زیر زمین ولی با شرایط مالی و تحصیلی و... خیلی پایینتر دنبال دختری با شرایط بهتر از خودشون بودند! کلا چون حق انتخاب با پسرهاست همیشه دخترها در سوال پرسیدن متهم میشن چون اون پسر انتخاب اولیه خودش رو کرده و همه پارامترهای ظاهری رو سنجیده ولی بهش برمیخوره اگر دختر از پارامترهای ظاهری سوالی کنه

سلام دوستان گرامی از همگی ممنونم بابت نظراتتون
واقعیت اینه که یکی از دوستان (آقای sia) گفتن ازدواج یه موضوع پیش پا افتاده هست و خب حالا به هر دلیلی بخاطر شکستی که داشتن و یا جو موجود توی جامعه دید خوبی نسبت به ازدواج ندارن ! نظرتون محترم ، ولی خودتون رو در جایگاه یه دختر تصور کنید ، توی این جامعه باید انتخاب بشه نه اینکه انتخاب کنه ! از طرفی تحت فشار خانواده یا اطرافیان قرار بگیره که سن ت داره میره بالا ! خب سن 30 هم که برای انتخاب شدن یه دختر از دید مردم ما بالا هست ! مردم ما با این دید تربیت شدن ، نسل های متمادی که خیلی عذر میخوام یه دختر سن بالا رو (ترشیده و واژه خیلی زشت تر پیر دختر ) خیلی عذر میخوام خطاب میکنن ! حتی هم جنس های من ، هم این واژه ها رو بکار میبرند ! اونموقع شما میگین توی این فضا مجرد بمون و از مجردی لذت ببر؟! من خیلی سعی میکنم به حرفای اطرافیان و مردم گوش ندم و سرم به کارم و زندگیم باشه و حالا تفریح های کوچیک برای خودم فراهم کنم ، اما ناخودآگاه من ازین موضوع ناراحته ! حتی نیاز به یه همدم و کسی که بتونه از لحاظ عاطفی من و ساپورت کنه و در کنارم باشه ، برام یه دغدغه هست ! برای من که روابط دوستی و آزاد حتی غیر ممکنه ! پس این موضوع لذت بردن از مجردی رو به همه تعمیم ندین دوست عزیز.
از طرفی تحت فشار مالی بخاطر وضعیت خانواده و شرایط حال حاضر بازار کار هست و تقریبا باید جور خانواده رو هم بکشه ! و بالخره اینکه بخاطر وضعیت مالی خانواده امکان ازدواج براش فراهم نیست و خواستگار هم نداره (دوستان عنوان کردن بی ربط هست وضعیت مالیتون به اینکه خواستگار ندارید ) ولی جا داره بازم بگم ، یه خانمی که واسط بودن برای ازدواج خودشون خیلی روشن گفتن بهتره اگر خواستگار هم اومد بگین ما مستاجر نیستیم !!! خنده داره ...
حرفای پدر من و رفتارشون هم بله بی ربط نیست ، ولی پدر من هم میفرماین ازدواج دردسر هست و من نمیتونم این ریسک رو بکنم که شما رو دست هرکسی بسپارم ! این بدبینی ریشه داره و کاری از دست من ساخته نیست .


دوستان از همکی ممنونم

چقدر جالب كه ديروز خانمى با من صحبت ميكرد و با وجود وضع مالى خوبشون گله از نبود خواستگار مناسب داشت.
هركسى برحسب شرايطى كه هست يه بهونه اى پيدا ميكنه. اونى كه پول نداره ميگه تقصير بي پوليه و اونى كه پولداره ميگه تقصير پوله!
عزيزم شايد ماديات و چه و چه در ازدواج بى تاثير نباشن ولى در نهايت همشون يك بهونه هستن و مهم ترين فاكتور به دل نشستنه و اينكه دو نفر به اين نتيجه برسن كه براى هم مناسب هستن.
ميدونى ايراد اون خانم چى بود؟ اولين ايرادش اين بود كه موقع حرف زدن منو جذب نميكرد و چنان يك طرفه صحبت ميكرد كه هر آدمو فقط ميخواست زودتر از دستش خلاص بشه! خيلى سعيمو كردم بهش بفهمونم كه تو بيشتر دافعه دارى تا جاذبه ولى بازم تو فاز خودش بود.
در مورد شما هم همين طور. بگرديد دلايل واقع بينانه ترى پيدا كنيد. مردى كه شما رو بخواد، به خاطر اجاره نشينى پدرتون، شما رو دور نميندازه!!! خنده داره اصلا اين حرف. ببينيد چرا شما رو نميخوان كه اين بهانه رو هم ميذارن روش. چرا شما جاذبه ايجاد نميكنيد؟

سلام بر شما
زندگی هر انسانی متشکل از ابعادها و هدف های زیادی هست ، اگر یک انسان تمام زندگیه خود رو در یک هدف خلاصه کند اولا به خود و فلسفه ی آفرینشش جفا کرده و دوما در صورت رسیدن یا نرسیدن به اون هدف دیگر محرکی برای فعالیت ها و ادامه ی زندگی نخواهیم داشت
مقوله ی ازدواج فقط بخشی از یک زندگی هست و نه تمام زندگی ، اگر چه یک بخش بسیار مهم از زندگی هست ولی این باعث نمیشه همه ی جنبه های زندگیمونو تحت تاثیر قرار بده طوری که همه ی انگیزه ها و قواهای ما رو در راستای اون خواسته بسیج کنه ، طوری که زندگیمونو فلج کنه
ببینید در نگارش شما چند نکته وجود داره که لازم دونستم در موردش بحث کنم :
یکی اینکه شما روش سنتی رو برای ازدواج انتخاب کردید و یه سری دوستان تایید کردن و یه سری هم گفتن انتخاب ها هم مثله آدما باید مدرن شن ، لازم به توضیح میدونم که اگر چه 100 درصد ازدواج های سنتی به خوشبختی منجرب نشدن و 100 درصد ازدواج های مدرن که بر اساس دوستی های قبل از ازدواج هست هم به شکست منجرب نشدن ، پس اگر بحثی هست به صورت آماری هست ، نه قطعیت و کلیت ،
ببینید به صورت آماری ازدواج های سنتی بهتر از آب در اومدن ،چون شخصی که معرف قرار میگیره سال هاست طرفین رو میشناسه و در شرایط مختلف دو نفر رو سنجیده و دیده ، ولی در رابطه های دوستی هر دو نفر سعی میکنن بیشتر نقش بازی کنن ،و خواسته های واقعی رو که دارند رو به خاطر احساسات مخفی نگه دارند یا در مقطعی از زمان بی اهمیت جلوه بدن ،
اگر سری به دادگاه های خانواده بزنی یا همین سایت های مشاوره رو مطالعه کنی ، طلاق هایی رو می بینی که دختر و پسر سال ها قبل از ازدواج رابطه ی دوستی داشتن و با عشق ازدواج کردن ، به نظرم شما هم کار درستی کردید که ازدواج سنتی رو دوس دارید انتخاب کنید
نکته ی بعد این هست که شما برداشتتون این هست که وضعیت مالیتون باعث شده انتخاب نشید ، به نظر من مادیات مهم هستن ولی نه الزاما برای یک دختر ، یک دختر باید بر اساس اخلاق و عفت و درستیش انتخاب بشه ، کسایی که میخوان شما رو بر اساس مادیات انتخاب کنن بهتره که انتخاب نکنن ، شما خودتون چطور میتونید در کنار مردی احساس امنیت و خوشبختی بکنید که شما رو بر اساس چیزهای خارج از وجود شما انتخاب کرده ؟ مادیات مهم هستن ولی بیشتر برای پسری که تصمیم میگیره تشکیل خانواده بده ، آن هم در حد نرمال و معمولی ،طوری که محتاج کسی نباشه، چرا اگه همه ی پسرا رو بر اساس ماشین های مدل بالا و خونه های ویلایی و ....انتخاب کنن کمتر از 10 درصد پسرای جامعه ی ما شانس ازدواج دارن
اما مهم ترین نکته رو که میخوام اشاره کنم این هست که به نظر من عامل اصلی در انتخاب نشدن شما به صورت سنتی فقط و فقط پدر شما هستن ، چون در انتخاب های سنتی باید از خودتون بپرسید چه کسی قراره شما رو معرفی کنه به یک نفر دیگر ؟ قاعدتا کسانی معرف شما خواهند بود که با خانواده و به خصوص پدر شما سر و کار دارند و رابطه دارند ، مثلا فرض کنید عمو و یا دایی و ......اگه بخوان تو رو معرفی کنن برای یک پسر ، وقتی حرفای پدرتون رو میشنون کلا پشیمان میشن ، یا همکارای باباتون یا همسایه هاتون و هر کسی با خانواده و به خصوص پدر شما در ارتباطن دقیقا به خاطر جبه گیری های پدرتون منصرف میشن از اینکه معرف شما به کسی بشن ،
حالا چرا پدرتون اینجوری فکر میکنن و یا چرا فقط به یک بعد از ابعاد ازدواج نگاه میکنن ،میتونه مقوله ی جداگانه و پر از بحثی باشه ، از طریق مادرتون به پدرتون بفهمونید که حرفاش روی زندگی دختراش تاثیر منفی داشته ، و ازشون بخواه آرزوهای شما رو درک بکنند
من خودم به شخصه پدرم یک نفر رفیق چند ساله داره که صاحب دو دختر هست ، پیش پدرم درد دل کرده بودن که دوس دارم ازدواج دخترامو ببینم ولی به هر کسی اعتماد ندارم که دخترمو دستش بدم ، لطفا اگه پسر خوبی سراغ دارید که متعهد و سالم و اهل کار و کاسبی باشه معرفی کنید بهمون ، حتی دخترای ایشون هم هر دو معلم هستن ، پدرشون درک کرده که دختراشون باید ازدواج کنن پس چون این درک رو داشته خودش هم کمک میکنه که انتخاب ها درست و منطقی و با سرانجامی خوب رقم بخوره
در آخر هم باید بگم اگر شما یک آدم مذهبی و معتقد هستید که حس میکنم هستید این آیه از قرآن رو براتون میگذارم امیدوارم بهتون انگیزه بده :
وَ إِنْ يَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ يُرِدْکَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ((و اگر خداوند به توناراحتی و محنتی برساند، هیچ کس جز او برطرف کننده آن نخواهد بود و اگرخیری برای تو خواسته باشد، هیچ کس فضل و کرم او را نمی تواند مانع شود، اوبه فضل خود خیر را به هر کس از بندگانش که بخواهد می رساند و او آمرزنده مهربان است))
این آیه هم حتما براتون ارامش بخش خواهد بود :


وَ عَسي‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ عَسي‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ((و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما بهتر است ، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بدتر است ، و خدا می داند و شما نمی دانید. ))
امیدوارم خداوند مهربان مشکل شما و همه ی آدمای خوب و متعهد رو بر اساس حکمت خودش هر چه زودتر حل بفرمایند