-
باید چیکار کنم دوستان
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمام دوستان و مديران محترم
چنوقت هست که يچيزي مثل خوره افتاده تو جونم
با يه دختري 8ماه هست دوستم
من آدمه فوق الاده احساستي و غيرتي هستم بر عکس ظاهرم
يک هفته ميشه که خيلي بهم ريختم ازش پرسيدم که راجب گذشتش به من بگه بدیه چیزای کمي که منو راضی نکرددوباره با
اسرارهای هاي من همه چيو گفت که تابحال حدود 14 بار سکس داشته که کلاً با 4نفر بوده
دوتا از سکسش با دونفر بوده که يک بر بيشتر نديدشون يعني هرکدوم يک دفعه و آشنايي اونا از طريق نت بوده
و بد هم ديگه همديگرو نديدن
و بقيشو با دونفره ديگه
در ضمن ترانه سکس هايي که داشته کامل بوده چون حلقوي هست
اينا چيزاي هست که به من گفت تو اين چنوقت
قبل از اين هيچ مشکلي باهم نداشتيم و شايد کيس ازدواجم بود ولي بد از گفتن اينا کلاً بهم ريختم
به مشاور مراجه کردیم گفت يه مدت تنها باشيم
نميگم من خطا نکردم ولي نميتونم گذشتيه اونرو فراموش کنم همش حرفایي که زده تو ذهنم مرور ميشه
بايد چيکار کنم؟با توجه به اينکه شديداً غيرتي هستم و به عنوان يه ايروني برام قابل حزم نيست...
من هميشه همرو کمک ميکردم تو هر مسئله اي ولي خودم ذليل شدم نسبت به اين مسئله
از یه طرف دلم پیشش گیره از یه طرفم این فکرا آزارم میده
چیکار کنم بخدا فکرم دیگه کار نمیکنه تنها کاری که میکنم اینه که چیزای بیشتری از طریق ID و Email ا اون بفهمم
با ایتکه میدونم خیلی اذیت میشم ولی مثل دیوونه ها ادامه میدم
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
بهراد عزیز سلام
اول اینکه من به شجاعت ترانه خانم آفرین می گم و با اینکه می دونسته به ضررش خواهد بود حقیقت رو به شما گفته . شما یک پسر هستید و شاید من به عنوان یک دختر نتونم درکتون کنم ولی بهتون پیشنهاد می کنم به جای اینکه بشینید و خودتون رو با افکار پوچ و بیهوده آزار بدین بیشتر روش شناخت پیدا کنید. اگر واقعا کیس ازدواج هست گذشتشو فراموش کنید و برای آینده روشن باهاش برنامه بریزین. من پسر عموی خودم با خانمی ازدواج کرد که حتی حامله هم شده بوده ولی گذشتش براش مهم نبوده و الان در کنار هم خوشبختند. غیرت خوبه ولی زیادیش هم برای خودتون و اطرافیانتون آزار دهنده میشه. موفق باشید.
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
دوست عزیز
ازدواج چیزی نیست که به این راحتی و زودی راجع بهش تصمیم بگیری
هیچ کدام از ما نمیتوانیم به تو بگوییم چه کاری انجام دهی ولی اول باید در کمال آرامش و نه یک باره که بلکه چند هفتخ ای راجع به این موضوع فکر کنی اگر کنار نیامدی که هیچ اگر هم کنار آمدی باید به خود و خدای خود قول دهی هیچ وقت هیچ اسمی و از گذشته او به زبان نیاوری و او را با گذشته اش بپذیری
موفق باشی
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شادزی
بهراد عزیز سلام
اول اینکه من به شجاعت ترانه خانم آفرین می گم و با اینکه می دونسته به ضررش خواهد بود حقیقت رو به شما گفته . شما یک پسر هستید و شاید من به عنوان یک دختر نتونم درکتون کنم ولی بهتون پیشنهاد می کنم به جای اینکه بشینید و خودتون رو با افکار پوچ و بیهوده آزار بدین بیشتر روش شناخت پیدا کنید. اگر واقعا کیس ازدواج هست گذشتشو فراموش کنید و برای آینده روشن باهاش برنامه بریزین. من پسر عموی خودم با خانمی ازدواج کرد که حتی حامله هم شده بوده ولی گذشتش براش مهم نبوده و الان در کنار هم خوشبختند. غیرت خوبه ولی زیادیش هم برای خودتون و اطرافیانتون آزار دهنده میشه. موفق باشید.
ميدونم دختری هست که هرچيزی که من بگم بدونه چونو چرا گوش ميکنه
از طرف اي گذشتش خيلی باعثه آزارم شده طوری که ديگه کنارش احساس خوبی ندارم
دوسش دارم ولی نميتونم بهش نزديک بشم
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
بهراد جان به حرفهای من فکر کردی؟
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
فقط اینو می دونم که همچین دخترایی خیلی خوش شانس میشن
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elina
بهراد جان به حرفهای من فکر کردی؟
سلام الينا خانم
بله فکر کردم دوست خوبم
راستش يه مدت قرار شد تنها باشيم ولی با تنش ها با افکار ازار دهنده من باعث ميشه که
اس ام اس بدم و راجب گذشتش بازم سؤال کنم
البته اينم بگم که چند روزه پيش اقدام به خودکشی کرد ازينکه من ديگه نميخامش
ازش توضيح خواستم گفت تمامه زندگيم تويی وقتی نباشی بودنه منم معنی نداره
اينم بگم از خانواده بسيار مرفه هستش و هيچی کم نداره تو زندگيش ولی ...
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط heli heli
فقط اینو می دونم که همچین دخترایی خیلی خوش شانس میشن
ممنوم از پاسختون دوسته عزيز
منظورتون رو متوجه نشدم !!
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
بهراد جان با توجه به توصیفهایی که کردی بعیئ میدونم بعد ازا زدواج گذشته او را پیش نکشی و دوما" ارتباط جنسی این دختر با دو نفری که فقط یک بار آنها را دیده جای سوال دارد
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط elina
بهراد جان با توجه به توصیفهایی که کردی بعیئ میدونم بعد ازا زدواج گذشته او را پیش نکشی و دوما" ارتباط جنسی این دختر با دو نفری که فقط یک بار آنها را دیده جای سوال دارد
برايه خودم هم جای سؤال دارم
ولی اظهار ميکنه که مثل عروسک بودم فقط
کاری نميتونستم بکنم و هيچ لذتيم برام نداشت و اين کار با نارضايتيه من انجام گرفت
و مدت کمی هم طول کشيد
میگه من فکر میکردم هدف اونا دوسنیه ولی......
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
بهراد عزيز : اگر نميتوني گذشته دوستت رو فراموش كني و آزارت ميده بهتره كه سعي كني اونو فراموش كني و اصلا باهاش رابطه نداشته باشي . چون مسئله ازدواج مسئله ساده اي نيست و تو يك عمر با شك و ترديد به همسرت نگاه ميكني .
ولي اگر ميتوني با اين قضيه كنار بياي پس اصلا بهش فكر نكن و در مورد الان راجع بهش مطمئن شو . بدون آيا واقعا تو رو دوست داره ؟ آيا الان فقط با تو در ارتباطه ؟ چند مدت زير نظر بگير.
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
سلام آقا بهراد. خوب هستيد؟ از نظر من كار دوست شما غير منطقيه. رابطه جنسي چيزي نيست كه به خاطر دوست شدن بازيجه شود. اون هم در اولين ديدار. مگر اينكه پا بند هيچ قيد و بندي نباشند. هر كسي اومد و ابراز دوستي كرد كه نبايد كار به جاهاي باريك بكشه. نظر من با خصوصيات شما قطع رابطه است.
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
یعنی پول باباش مهمتر از نجابتشه
پول بابا ی اون به چه درد شما می خوره شما با پلشون می خوایی زندگی کنی یا دخترشون
اگه مسئله اینه که به نظر خود من به گذشتش فکر نکن
در غیر اینصورت من فکر نمی کنم دلیل این خانم برای سکس منطقی باشه و در صورت ازدواجتون با مشکل مواجه میشین
در ضمن اگه ایشون در گذشته با یه نفر سکس داشتن باز میشد گفت که اتفاقی بوده و دختره مقصر نیست
در ضمن خانومه کار خوبی کرده که واقعیت رو به شما گفته خیلی ها هستن که بدتر از ایناشم مرتکب شدن اما پنهان کردن
بنابر این ازدواج کار ساده ای نیست و به هر کسی نباید اطمینان کرد
سعی کنید با هر کی دوست میشید اول کامل بشناسینش حتی در مورد گذشتش تحقیق کنید تا کار به اینجا نکشه
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط heli heli
یعنی پول باباش مهمتر از نجابتشه
پول بابا ی اون به چه درد شما می خوره شما با پلشون می خوایی زندگی کنی یا دخترشون
اگه مسئله اینه که به نظر خود من به گذشتش فکر نکن
در غیر اینصورت من فکر نمی کنم دلیل این خانم برای سکس منطقی باشه و در صورت ازدواجتون با مشکل مواجه میشین
در ضمن اگه ایشون در گذشته با یه نفر سکس داشتن باز میشد گفت که اتفاقی بوده و دختره مقصر نیست
در ضمن خانومه کار خوبی کرده که واقعیت رو به شما گفته خیلی ها هستن که بدتر از ایناشم مرتکب شدن اما پنهان کردن
بنابر این ازدواج کار ساده ای نیست و به هر کسی نباید اطمینان کرد
سعی کنید با هر کی دوست میشید اول کامل بشناسینش حتی در مورد گذشتش تحقیق کنید تا کار به اینجا نکشه
با تشکر از نظر های دوست های خوبم
من بخاطره پولش نيست چون چيزی کم ندارم
فقط
مسئله گذشته اون هست که آزارم ميده
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط harfedel
سلام آقا بهراد. خوب هستيد؟ از نظر من كار دوست شما غير منطقيه. رابطه جنسي چيزي نيست كه به خاطر دوست شدن بازيجه شود. اون هم در اولين ديدار. مگر اينكه پا بند هيچ قيد و بندي نباشند. هر كسي اومد و ابراز دوستي كرد كه نبايد كار به جاهاي باريك بكشه. نظر من با خصوصيات شما قطع رابطه است.
سلام
ممنون از احوال پرستيتون
يکم فکرم نسبته به گذشتيه اون اروم تر شده
ولی به حرف های او نميدونم اطمينان دارم يا نه
حس ميکنم با گزر زمان نتيجه ميگيرم
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بال تكين
بهراد عزيز : اگر نميتوني گذشته دوستت رو فراموش كني و آزارت ميده بهتره كه سعي كني اونو فراموش كني و اصلا باهاش رابطه نداشته باشي . چون مسئله ازدواج مسئله ساده اي نيست و تو يك عمر با شك و ترديد به همسرت نگاه ميكني .
ولي اگر ميتوني با اين قضيه كنار بياي پس اصلا بهش فكر نكن و در مورد الان راجع بهش مطمئن شو . بدون آيا واقعا تو رو دوست داره ؟ آيا الان فقط با تو در ارتباطه ؟ چند مدت زير نظر بگير.
ميدونم که واقعاً منو دوست داره
تاحالا هرچی گفتم گوش داده
هرکاری که گفتم انجام داده رو حرف من نه نميگه
نيازی به امتحان کردن نيست دوسته عزيز چون در اين مورد ميشناسمش
ميدونم فقط با منه الان
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نمي دونم بايد چي بگم. پس اگر خيلي ميشناسيش و بهش اعتماد داري و آرومتر شدي خوب ديگه پس چي مي خواي؟ برو كارو تموم كن ديگه
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نميدونم بايد چيکار کنم
ميخوام برم جلو ولی انگار ديگه ا عتمادی ندارم بهش
نميدونم چيکار کنم
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
بهراد عزیز، صبر کنید و به خودتون فرصت بدین. همچین مسئله ای به تازگی برای من پیش اومده، من هم در مورد گذشته همسرم چیزهایی فهمیدم، روابطی که به هیچ وجه نمی تونم بهشون فکر کنم، شاید شما یا سایرین فکر کنن که همسر من مرد بوده و فرق می کنه اما به هیچ وجه فرق نمی کنه. همون اندازه که شما ناراحت شدید من هم ناراحت شدم شاید خیلی هم بیشتر چون که اون دوست من نیست و همسرمه!!
برای این می گم صبر کنید چون می دونم چه احساسی دارید، شاید اگه همسر من هم مثل دوست شما از همون اول صادقانه همه چیز رو بهم می گفت خیلی بهتر بود. اون موقع می تونستم با فکر بازتری انتخاب کنم، می تونستم تمام خصوصیات خوب و بدش رو کنار هم بگذارم وببینم آیا خصوصیات خوبش اونقدر هست که از گذشته اش چشم پوشی کنم یا نه؟ به هر حال من این فرصت رو نداشتم، اما شما که دارید حتما این کار رو بکنید، ببینید آیا واقعا اونقدر خصوصیات خوب داره که بتونید گذشته اش رو فراموش کنید؟ اگه این چنین هست حتما این کار رو انجام بدین و وقتی که به آرامش کامل رسیدید و دیگه یادآوری گذشته اون خانم باعث آزارتون نمی شد دست به کار بشید و قدم جلو بذارید.
زمان می بره درسته اما خیلی بهتره که بخواین یه عمر عذاب بکشید. نمی دونم شاید اگه من هم گذشته ای مثل گذشته همسرم داشتم کمی آرومتر بودم و کمتر ناراحت می شدم چون می گفتم خوب خودم هم اینطوری بودم و ... نمی دونم گذشته شما چطوری بوده اما خودتون می دونید و در تصمیم گیریتون گذشته خودتون رو هم دخیل کنید.
:72:
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط harfedel
نمي دونم بايد چي بگم. پس اگر خيلي ميشناسيش و بهش اعتماد داري و آرومتر شدي خوب ديگه پس چي مي خواي؟ برو كارو تموم كن ديگه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
بهراد عزیز، صبر کنید و به خودتون فرصت بدین. همچین مسئله ای به تازگی برای من پیش اومده، من هم در مورد گذشته همسرم چیزهایی فهمیدم، روابطی که به هیچ وجه نمی تونم بهشون فکر کنم، شاید شما یا سایرین فکر کنن که همسر من مرد بوده و فرق می کنه اما به هیچ وجه فرق نمی کنه. همون اندازه که شما ناراحت شدید من هم ناراحت شدم شاید خیلی هم بیشتر چون که اون دوست من نیست و همسرمه!!
برای این می گم صبر کنید چون می دونم چه احساسی دارید، شاید اگه همسر من هم مثل دوست شما از همون اول صادقانه همه چیز رو بهم می گفت خیلی بهتر بود. اون موقع می تونستم با فکر بازتری انتخاب کنم، می تونستم تمام خصوصیات خوب و بدش رو کنار هم بگذارم وببینم آیا خصوصیات خوبش اونقدر هست که از گذشته اش چشم پوشی کنم یا نه؟ به هر حال من این فرصت رو نداشتم، اما شما که دارید حتما این کار رو بکنید، ببینید آیا واقعا اونقدر خصوصیات خوب داره که بتونید گذشته اش رو فراموش کنید؟ اگه این چنین هست حتما این کار رو انجام بدین و وقتی که به آرامش کامل رسیدید و دیگه یادآوری گذشته اون خانم باعث آزارتون نمی شد دست به کار بشید و قدم جلو بذارید.
زمان می بره درسته اما خیلی بهتره که بخواین یه عمر عذاب بکشید. نمی دونم شاید اگه من هم گذشته ای مثل گذشته همسرم داشتم کمی آرومتر بودم و کمتر ناراحت می شدم چون می گفتم خوب خودم هم اینطوری بودم و ... نمی دونم گذشته شما چطوری بوده اما خودتون می دونید و در تصمیم گیریتون گذشته خودتون رو هم دخیل کنید.
:72:
سلام دوست عزيز
واقعاً ازين اتفاقی که برايه شما افتاده متأسفم نميدونم چی بايد بگم
من خيلی عذاب کشيدم ولی مزوع دوستی بوده برای من واقعاً متأسفم،
شما ميتونيد با مهربونی همسره گراميتون رو برگردونيد به روز های قبل
من مثل مشکل شما ديدم يکی با تندی کنار ميکشه يکی هم با مهربونی و عشق ورزيدن بيشتر به همسرش
اونو خجالت زده و برميگردونه
به عنوان برادر کوچک شما پيشنهادم اين هست
ببت راهنمايتون خيلی خيلی ممنون هستم
لطف بسيار کردين که همدردی کردين
من تنها کاری که تا الان کردم و ميکنم صبر هست و مونتظره زمان هستم که راه هلی پيدا کنم
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
شدی خانوم
اگر شما گذشته پاکی داشته ايد که همين است نگرانی وجود ندارد:
از خدا بالاتر نداريم
در سوره نور نوشته شما با کسی نکاح(ازدواج) ميکنيد که مانند شماست !
لياقت شما اين نيست بی شک اطمينان دارم که ازين وزع رهايی مييابد
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
بهراد عزيز من هم با نظر شاد موافقم
مدتي صبر پيشه كنيد تا منطق و احساس شما به تعادل برسد . درسته كه شما و ايشون هم رو دوست داريد اما زماني كه شما با اين مسئله نميتونيد كنار بياييد و باعث آزار روحي شما بشه شما هم نمي تونيد به ايشون با وجود علاقه اي كه داريد ابراز علاقه كنيد و چه بسا اين علاقه در مدت كوتاهي كه كنار هم هستيد تبديل به نفرت (در صورت كنار نيامدن شما با مسئله ) مي شود. پس منطقي تر عمل كنيد .
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
عزیزم زود تصمیم نگیر چون واقعا بعدها با مشکل مواجه میشی ببین کار خانوم غیر منطقی بوده الانم که میگی اقدام به خود کشی داشته معلوم از نظر روحی روانی هم مشکل داره بهتر صبر کنی همه چیزو به زمان بسپار رابطتو با خانوم کم کم کن ویه مدت کاملا رابطتو قطع کن بعد زیر نظر ش بگیر ببین واقعا گذشتش یه اشتباه بوده یا نه هنوزم مایل به برقراری ارتباط با دیگران در نبود شما هست یا نه در ضمن شما خانوادتو فراموش نکن
با اونا میخوای چیکار کنی و اگرغیرتی هستی که بدتر هرروز میخوای به همسرت شک داشته باشی که واییییییییییییییییی نکنه دوباره به گذشتش برگرده
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
سلام
به نظر من اگر شما واقعا به دنبال یک زندگی راحت آرام وبی دردسر هستید این مورد که به کنار موارد اینچنینی را هم باید از آپشن های ازدواجتون بیرون بگذارید.
مطمین باشید این ازدواج اصلا اصلا اصلا اصلا موفق نیست اینو با قاطعیت میگم چون تجربم در این زمینه (مشاوره ازدواج)زیاده.
موفق باشید
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
سلام
آقا بهزاد من فكر كنم شما منظور خانم شاد رو متوجه نشدين
ايشون گفتن كه من تازه راجع به گذشته ي شوهرم اطلاع پيدا كردم .... نگفته كه شوهرم الان مثل گذشته اش شده ...
درست مثل اين ميمونه كه شما هيچي از گذشته ي اين دوست دخترتون نميدونستين و باهاش ازدواج ميكردين و بعد توي زندگي تون متوجه ميشدين كه 14 بار رابطه ي جنسي داشته !!!!
فكر كنم منظور خانم شاد اين بوده كه تازه متوجه گذشته ي شوهرشون شدن و حالا حس بدي پيدا كردن و احتمالا بحث سر برگرداندن شوهر و .... نيست . و گقتن اگه قبل از ازدواج از گذشته ي شوهرشون اطلاع داشتن شايد بهتر ميتونستن تصميم بگيرن .... و از شما خواستن كه كمي فكر كنين و بعد تصميم بگيرين
راجع به اين خانم هم منم با نظر خانم شاد موافقم ، بهتره بيشتر روي اين مسئله فكر كنين ... منم دوست پسر فعليم يكي از دلايلش واسه ازدواج با من اينه كه من گذشته ي خوبي دارم و ايشون هم ميگه يكي از دلايل ازدواجم با تو همينه ، چون نميخوام با كسي ازدواج كنم كه از گذشته اش خبر ندارم چون اگه توي زندگيمون بفهمم كه گذشته اش چه جوري بوده و چه كارهاي بدي توي گذشته اش كرده اصلا نميتونم طاقت بيارم و يك لحظه نميتونم باهاش زير يك سقف زندگي كنم !!!
بعضي ها مثل دوست من هستن كه نميتونن تحمل كنن .. شما چه طور ؟ آيا ميتونين گذشته ي ايشون رو فراموش كنين ؟؟؟ بهتره كه بيشتر فكر كنين !!! و پيشنهاد من اينه كه روي اين خانم بيشتر شناخت پيدا كنين
گاهي اوقات ما آدما فكر ميكنين يكي رو خوب شناختيم ولي بعد يه اتفاقي ميوفته و ميبينم كه طرفمون رو اصلا نميشناسيم ، پس بهتره بيشتر سعي كنين اين خانم رو توي موقعيت هاي مختف قرار بدين و عكس العمل ايشون رو ببينين ....اگه شما اهل رابطه جنسي نيستين و ايشون هم قول داده كه ديگه طرفش نره ... واسه امتحان هم كه شده بهش پيشنهاد بدين و ببينين آيا قبول ميكنه يا نه ؟ اگه قبول كرد به نظر مياد كه هنوز هم از اين كارها دست برنداشته !!!! ( ولي من شما رو و فرهنگتون رو نميشناسم ، شايد رابطه ي جنسي ايشون با خودتون رو بد ندونين و فقط نسبت به رابطه ي ايشون با ديگران غيرتي باشين ....اگه اينجوريه كه در مورد شما جواب نميده ) كلا اين يك پيشنهاد بود
شايد پيشنهاد خوبي هم نباشه
در مورد خود كشي هم با مينا 22 موافقم ، خيلي از ما ها به خود كشي فكر ميكنيم ولي اينكه بخواي دست به همچين كاري بزنيم از عهده ي همه كس بر نمياد مگر اينكه يك مشكل بزرگ روحي داشته باشه ... به نظرم بهتره كه ايشون به روانپزشك مراجعه كنن تا پي به مشكلشون ببرن ....
تصميم با خودتونه
موفق باشين
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
بهراد عزیز از لطفتون ممنونم، همونطور که رویا جان هم گفتن این موارد مربوط به گذشته همسرم بوده من تازه متوجه اونها شدم. البته خود همسرم گفته که این موارد بعد از عقدمون به هیچوجه تکرار نشده و نخواهد شد!
:72:
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
بهراد جان
من به شما گفتم بایید اگه انتخابت این خانم هست اونو با گذشتش قبول کنی که البته در گذشته هر کسی ممکن است چنین چیزی باشد
و به هود و خدای خود قول دهید که هیچ وقت حرفی از گذشته به میان نمیآورید
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
سلام آقا بهراد. من هم با نظر شاد و هم با نظر رويا موافق هستم. بيشتر در موردش تحقيق كن. امتحانش كن. به مشاوره مراجعه كن. حضوري خيلي بهتره.
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
خوب شما تکلیف خودتونو مشخص کنید بالاخره میتونید این قضیه رو قبول کنید یا نه؟؟؟
البته اگه بتونی کنار بیای بازم دلیل نمیشه که همه چیز تموم شده.
ایشون با شما صادق بوده قبول اما ببخشید که اینو میگم بدون تا دختری نخواد هیچ کس نمیتونه با اون کاری بکنه!!!
اون خانم گفتن که اون آقایونو یه بار بیشتر ندیدن مگه الکیه که من با یه نفر دوست میشم همون اول برم خونشون یا اون بیاد خونمون بالاخره اول یه آشنایی باید باشه نمیگم ایشون دروغ میگن اما آدم چقدر باید ساده باشه آخه . . . اصلا اینم قبول یه بار گول یه همچین آدمی رو خورد دفعه دوم چرا خام شد؟؟؟؟ خیلی معذرت میخوام پس من نتیجه میگیرم که این خانم خودش دوست داشته رابطه داشته باشه. تازه شما گفتید که ایشون حلقوی هستن پس اطلاعاتشون راجع به این جور کارا کم نبوده یعنی میدونسته واسش مشکلی پیش نمیاد و این کارو میکرده اصلا چرا فهمیده که این جوریه؟؟؟ از کجا فهمیده؟؟؟
شاید من خیلی منفی نگاه کردم ممکنه اون دیگه این کارا رو تکرار نکنه و واقعا عوض بشه اما به هر حال امیدوارم خوب فکراتو راجع به شریک آیندت بکنی بعد تصمیم بگیری.
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
سلام
آقای عزیز من یه خانومم نمی دونم آقایون تو اینجور مسائل چطور هستند ولی اینو می دونم که یه خانوم خیلی راحت می تونه از گذشته همسرش بگذره تا یه آقا
من نمی دونم شما چقدر این خانومو می شناسین یا چقدر بهش اعتماد دارین ولی اگر بقول خودتون آدم غیرتی هستین ازش بگذرین ولی اگه واقعا دوسش دارین و رفتارهای دیگش بهتون می خوره پس
سعی کنین همه چیزو فرتموش کنین البته اگر می دونین که بدرد زندگی می خوره
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط roya.b
سلام
آقا بهزاد من فكر كنم شما منظور خانم شاد رو متوجه نشدين
ايشون گفتن كه من تازه راجع به گذشته ي شوهرم اطلاع پيدا كردم .... نگفته كه شوهرم الان مثل گذشته اش شده ...
درست مثل اين ميمونه كه شما هيچي از گذشته ي اين دوست دخترتون نميدونستين و باهاش ازدواج ميكردين و بعد توي زندگي تون متوجه ميشدين كه 14 بار رابطه ي جنسي داشته !!!!
فكر كنم منظور خانم شاد اين بوده كه تازه متوجه گذشته ي شوهرشون شدن و حالا حس بدي پيدا كردن و احتمالا بحث سر برگرداندن شوهر و .... نيست . و گقتن اگه قبل از ازدواج از گذشته ي شوهرشون اطلاع داشتن شايد بهتر ميتونستن تصميم بگيرن .... و از شما خواستن كه كمي فكر كنين و بعد تصميم بگيرين
راجع به اين خانم هم منم با نظر خانم شاد موافقم ، بهتره بيشتر روي اين مسئله فكر كنين ... منم دوست پسر فعليم يكي از دلايلش واسه ازدواج با من اينه كه من گذشته ي خوبي دارم و ايشون هم ميگه يكي از دلايل ازدواجم با تو همينه ، چون نميخوام با كسي ازدواج كنم كه از گذشته اش خبر ندارم چون اگه توي زندگيمون بفهمم كه گذشته اش چه جوري بوده و چه كارهاي بدي توي گذشته اش كرده اصلا نميتونم طاقت بيارم و يك لحظه نميتونم باهاش زير يك سقف زندگي كنم !!!
بعضي ها مثل دوست من هستن كه نميتونن تحمل كنن .. شما چه طور ؟ آيا ميتونين گذشته ي ايشون رو فراموش كنين ؟؟؟ بهتره كه بيشتر فكر كنين !!! و پيشنهاد من اينه كه روي اين خانم بيشتر شناخت پيدا كنين
گاهي اوقات ما آدما فكر ميكنين يكي رو خوب شناختيم ولي بعد يه اتفاقي ميوفته و ميبينم كه طرفمون رو اصلا نميشناسيم ، پس بهتره بيشتر سعي كنين اين خانم رو توي موقعيت هاي مختف قرار بدين و عكس العمل ايشون رو ببينين ....اگه شما اهل رابطه جنسي نيستين و ايشون هم قول داده كه ديگه طرفش نره ... واسه امتحان هم كه شده بهش پيشنهاد بدين و ببينين آيا قبول ميكنه يا نه ؟ اگه قبول كرد به نظر مياد كه هنوز هم از اين كارها دست برنداشته !!!! ( ولي من شما رو و فرهنگتون رو نميشناسم ، شايد رابطه ي جنسي ايشون با خودتون رو بد ندونين و فقط نسبت به رابطه ي ايشون با ديگران غيرتي باشين ....اگه اينجوريه كه در مورد شما جواب نميده ) كلا اين يك پيشنهاد بود
شايد پيشنهاد خوبي هم نباشه
در مورد خود كشي هم با مينا 22 موافقم ، خيلي از ما ها به خود كشي فكر ميكنيم ولي اينكه بخواي دست به همچين كاري بزنيم از عهده ي همه كس بر نمياد مگر اينكه يك مشكل بزرگ روحي داشته باشه ... به نظرم بهتره كه ايشون به روانپزشك مراجعه كنن تا پي به مشكلشون ببرن ....
تصميم با خودتونه
موفق باشين
سلام رويا خانوم
ممنون از همدرديتون
راستش خودم فکر ميکنم که اقدام به خودکشی ايشون بيشتر تظاهر بوده تا....
در مورد اين که گفتيد زيره نظر داشته باشم ببينم چيکار ميکنه بايد بگم تا اونجايی که من شناخت دارم از ايشون فقط با من بود تو مدتی که باهم بوديم
چون ميديدمو ميدونستم که عاشقم هست.
ديشب مکالمه تلفنی با ايشون داشتم
که 4 ساعت با گريه با من صحبت کرد و به اين اصرار داشت که يه فرست ديگه بهش بدم،قلبن دوست دارم
که با ايشون باشم ولی عقلن نه و خواستم که تموم کنيم
ولی به يروز نکشيده خيلی اذيت شدم همش منتظرم اسمسی از طرفش بياد یا به نحوی ازش با خبر باشم
خودمم نميدونم چی ميخوام از يه طرف به حرف هايی که زده فکر ميکنم اذيت ميشم از يه طرف هم نبودش اونم توی يک روز بيشتر اذيتم ميکنه
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mine
خوب شما تکلیف خودتونو مشخص کنید بالاخره میتونید این قضیه رو قبول کنید یا نه؟؟؟
البته اگه بتونی کنار بیای بازم دلیل نمیشه که همه چیز تموم شده.
ایشون با شما صادق بوده قبول اما ببخشید که اینو میگم بدون تا دختری نخواد هیچ کس نمیتونه با اون کاری بکنه!!!
اون خانم گفتن که اون آقایونو یه بار بیشتر ندیدن مگه الکیه که من با یه نفر دوست میشم همون اول برم خونشون یا اون بیاد خونمون بالاخره اول یه آشنایی باید باشه نمیگم ایشون دروغ میگن اما آدم چقدر باید ساده باشه آخه . . . اصلا اینم قبول یه بار گول یه همچین آدمی رو خورد دفعه دوم چرا خام شد؟؟؟؟ خیلی معذرت میخوام پس من نتیجه میگیرم که این خانم خودش دوست داشته رابطه داشته باشه. تازه شما گفتید که ایشون حلقوی هستن پس اطلاعاتشون راجع به این جور کارا کم نبوده یعنی میدونسته واسش مشکلی پیش نمیاد و این کارو میکرده اصلا چرا فهمیده که این جوریه؟؟؟ از کجا فهمیده؟؟؟
شاید من خیلی منفی نگاه کردم ممکنه اون دیگه این کارا رو تکرار نکنه و واقعا عوض بشه اما به هر حال امیدوارم خوب فکراتو راجع به شریک آیندت بکنی بعد تصمیم بگیری.
با سلام خدمت شما دوست عزيز
متشکرم از جوابتون
راستش تمام حرف هايی که زديد دقيقاً چيز هايی هست که هميشه تو ذهنم مرور ميشه
من خودم هميشه اصرار کردم که خودت خواستی تا آدم نخواد کاری نميکنه ميگه اون دوباری که واسه اولين بار بود با من تو خونه قرار گزاشتن به نيت دوستی رفتم ولی هدف اونا چيزه ديگه اي بود و با نا رضايتی من و به مدت خيلی کم انجام شد.
من فقط ازين حرفا به خدا پناه بردم که کمکم کنه و صبر بهم بده
در مورد حلقوی بودن ميگه تو بچگی مشکلی پيش اومده براش که با مراجعه به دکتر مادرش فهميده که اينجوری هست
و دکتر اين موزوع رو به خودش هم گفته.......
نميدونم بايد چيکار کنم
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mine
خوب شما تکلیف خودتونو مشخص کنید بالاخره میتونید این قضیه رو قبول کنید یا نه؟؟؟
البته اگه بتونی کنار بیای بازم دلیل نمیشه که همه چیز تموم شده.
ایشون با شما صادق بوده قبول اما ببخشید که اینو میگم بدون تا دختری نخواد هیچ کس نمیتونه با اون کاری بکنه!!!
اون خانم گفتن که اون آقایونو یه بار بیشتر ندیدن مگه الکیه که من با یه نفر دوست میشم همون اول برم خونشون یا اون بیاد خونمون بالاخره اول یه آشنایی باید باشه نمیگم ایشون دروغ میگن اما آدم چقدر باید ساده باشه آخه . . . اصلا اینم قبول یه بار گول یه همچین آدمی رو خورد دفعه دوم چرا خام شد؟؟؟؟ خیلی معذرت میخوام پس من نتیجه میگیرم که این خانم خودش دوست داشته رابطه داشته باشه. تازه شما گفتید که ایشون حلقوی هستن پس اطلاعاتشون راجع به این جور کارا کم نبوده یعنی میدونسته واسش مشکلی پیش نمیاد و این کارو میکرده اصلا چرا فهمیده که این جوریه؟؟؟ از کجا فهمیده؟؟؟
شاید من خیلی منفی نگاه کردم ممکنه اون دیگه این کارا رو تکرار نکنه و واقعا عوض بشه اما به هر حال امیدوارم خوب فکراتو راجع به شریک آیندت بکنی بعد تصمیم بگیری.
با سلام خدمت شما دوست عزيز
متشکرم از جوابتون
راستش تمام حرف هايی که زديد دقيقاً چيز هايی هست که هميشه تو ذهنم مرور ميشه
من خودم هميشه اصرار کردم که خودت خواستی تا آدم نخواد کاری نميکنه ميگه اون دوباری که واسه اولين بار بود با من تو خونه قرار گزاشتن به نيت دوستی رفتم ولی هدف اونا چيزه ديگه اي بود و با نا رضايتی من و به مدت خيلی کم انجام شد.
من فقط ازين حرفا به خدا پناه بردم که کمکم کنه و صبر بهم بده
در مورد حلقوی بودن ميگه تو بچگی مشکلی پيش اومده براش که با مراجعه به دکتر مادرش فهميده که اينجوری هست
و دکتر اين موزوع رو به خودش هم گفته.......
نميدونم بايد چيکار کنم و چیو قبول کنم و با چی کنار بیام
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
بهراد جان
تصمیم به ازدواج حیاتی ترین تصمیم در زندگی هر انسانی است چرا که ثمره ازدواج تولد یک انسان است و چه موضوعی مهمتر از سرنوشت یک انسان در این دنیا می تواند وجود داشته باشد ،بنابراین من به شما دوست عزیز توصیه می کنم که احساسات را کنار گذاشته و منطقی وعقلانی تصمیم بگیرید تا در آینده بتوانید طعم آرامش را بچشید.
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hopegirl
بهراد جان
تصمیم به ازدواج حیاتی ترین تصمیم در زندگی هر انسانی است چرا که ثمره ازدواج تولد یک انسان است و چه موضوعی مهمتر از سرنوشت یک انسان در این دنیا می تواند وجود داشته باشد ،بنابراین من به شما دوست عزیز توصیه می کنم که احساسات را کنار گذاشته و منطقی وعقلانی تصمیم بگیرید تا در آینده بتوانید طعم آرامش را بچشید.
با تشکر از شما دوسته عزيز
تمام تصميم من از روی احساس نيست
اگه اين گذشته ايشون نبود به جرأت ميتونم بگم کسی بود که هميشه دمبالش ميگشتم
بخاطره همين هست که نميدونم چکار بايد بکنم
ديگه خسته شدم بخدا
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
سلام بهراد عزیز می خواستم تو جواب اون نوشته ی قبلیت که گفتی دختره میگه که خودش نمیخواسته با اونا سکس داشته باشه و به قصد آشنایی رفته خونشون ولی هدف اونا چیز دیگه ایی بوده باید بگم خود من تو دانشگامون دخترایی زیادی می شناختم که وقتی با پسری دوست میشدن اولین پیشنهاد پسره این بود که بیا خونمون تا بیشتر با هم باشیم و همدیگرو بیشتر بشناسیم از بین این دخترا اونایی که اهل این کارا نبودن با پسره حتی قطع رابطه میکردن و از پیشنهادی که پسره بهشون داده بود بسیار ناراحت میشدن تو بسیاری از مواقع طوری برخورد میکردن که طرف از گفته اش پشیمون میشد اما اون دسته از دخترا که به قول خودمون ریلکس بودنو واسه خودشون برو بیا داشتن خیلی راحت قبول میکردن و اصلا" براشون مهم نبود که چه اتفاقی میوفته راستش یه دختر میدونه که اگه تو خونه ی پسری بره که اصلا" نمی شناستش ممکنه چه اتفاقاتی بیوفته شاید هم دوست دختر شما چون میدونسته حلقویه براش مهم نبوده که چه اتفاقی می افته
من نمی گم دوست شما از اون دسته ی دومه اما این دلیلشون قانع کننده نیست دختر به هیچ عنوان خونه ی پسری که تازه باهاش آشنا شده نمی ره شاید اگه یه دختر خوب پسری رو واقعا" دوست داشته باشه و بدونه که قراره با هم ازدواج کنن به خونه ی پسره بره اما این کارم درست نیست و چنین چیزی در مورد دوست شما صدق نمی کنه چون اون یه بار نه بلکه چند بار رفته خونه ی پسر
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
سلام آقا بهراد. گفته ام باز هم مي گم. كار دوست شما خيلي غيرمنطقيه. دختري كه براي اولين بار پسري رو مي خواد ببينه و قرار تو خونه مي ذاره معلومه كه به چه قصدي هست. حتي اگه قصدشون هم ازدواج باشه نبايد همچين كاري صورت بگيره. من كه شخصاً مخالفم. شما اين جور كه معلوم است نمي توانيد گذشته اش رو فراموش كنيد. احساسي تصميم نگيريد. موضوع يه عمر زندگي هستش.
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
بهراد عزیز، من در مورد عمل اون خانم قضاوت نمی کنم، چون قضاوت فقط و فقط کار خداس، معلوم نیست ایشون در چه شرایطی بودن، معلوم نیست شاید اگه هر دختر دیگه ای جای ایشون بود همین کارها رو می کرد، شاید بدتر هم بود و واقعیت رو هیچوقت به هیچکس نمی گفت، دلیلی نداشت که واقعیت رو بگه چون مشکلی براش ایجاد نشده بود.
به خودتون فکر کنید و طرز فکرتون، از کجا می دونید نفر دومی که وارد زندگیتون میشه، همچین روابطی داشته یا نه؟ از کجا می دونید که اگه ازش بپرسید بهتون راست بگه؟
باز هم میگم، به خودتون فرصت بدین، این قضیه مثل یه راز به شما بازگو شده، شما محرم اسرار دل کسی شدید که بهتون اطمینان کرده و حتی می دونسته که با این کارش امکان داره شما رو از دست بده، ریسک این کار رو پذیرفته و راستگو بودن رو به داشتن همیشگی شما ترجیح داده.
خوب فکرکنید، در زندگی چه چیزی برای شما اهمیت بیشتری داره؟ چه چیزی باعث میشه که علاقتون نسبت به همسرتون بیشتر بشه و یا کمتر، آیا این خانم علاوه بر صداقتش انقدر خصوصیات خوب داره که بتونید از گذشته اش چشم پوشی کنید؟ ببینید آرامش شما در کجاس، در کدوم نوع تصمیم گیریه..
:72:
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
سلام
به نظرمن
بعضی دخترها که سراغ این کارها می رن از روی فقر مالی یا احساسیه. و ممکنه اولش سخت باشه ولی به مرور زمان عادت می شه و شاید هم تا حدودی خوشایند
یعنی اگر یک ازدواج موفق هم داشته باشند همسری که دوستش داره و حاضره از همه لحاظ تامینش کنه ، باز هم سراغ این کارها می روند چون یه جور به بی بندوباری عادت کردند
شما که می گین غیرتی هستید دیگه صد برابر مشکل به هم می زنید . چشمتون رو باز کنید این احساسات زود گذر به هر سختی که باشه زود می گذره ولی اگه این طوری زندگی رو شروع کنید به این زودی ها نمی شه از شرش رهایی پیدا کرد.
بیشتر فکر کنید زندگی شوخی یا لحظه ای نیست
-
RE: باید چیکار کنم دوستان
من با mine موافقم در ضمن حالا اون 2 بارو گول خورد 12 بار دیگه چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخه شما مردها که بعد از چند ماه اول زندگی واستون عادی میشه چرا اینقدر احساسی تصمیم میگیرید؟؟؟ مردم از روی عقل ازدواج میکنند هزار جور تحقیق میکنند باز به مشکل بر میخورند حالا این که دیگه . . . .
مگه شما یه مادر خوب واسه بچه هات نمیخوای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟
مگه اون خانم اینقدر چشم و گوش بسته بوده که نمیدونسته وقتی بری خونه یه پسرحتما. . . .
درضمن اگه چشم و گوش بسته بود دفعه دوم حتما واسش تجربه میشد یا از روی ترس تکرار شدن اون تجربه دیگه نمیرفت. اصلا دختر چشم و گوش بسته که نمیره با یه پسر دوست بشه مثه یه خانم میشینه تا واسش خواستگار بیاد.
پس این خانم دختر با تجربه و با اطلاعاتی هستند چرا شما اینقدر ساده ای داداشه من!
حالا ببین چه جور همسری میخوای یه دختره چشم و گوش بسته که واست قرمه سبزی درست کنه یه دختره معمولی که تو اجتماع بوده اما خونه پسر نرفته یا یه دختری که 14 بار (خیلی منو ببخشید)
اصلا اگه میخواستی باهاش ازدواج کنی که نمیومدی تو تالار مطرح کنی حتما یه کم قلقلکت میشه دیگه .