دوست شدن با مرد زن و بچه دار كمكم كنيد

سلام وقتتون بخير
حدود يكسال پيش بعد ازينكه از همسرم جدا شدم و حالم خيلي بد بود يكي از همكاراي قديمي ك زنو بچه داشت ك قبلاً ميشناختمش بعد ده سال يهويي ديدمش و اون خيلي بهم ابراز علاقه كرد و ب اصطلاح مخمو زد و باهاش دوست شدم و بلافاصله براي جلوگيري از گناهش صيغه كرديم ازهمون روزا عذاب وجدان داشتم ولي ديگه نذاشت با محبت كردن زياد ازش جدا شم
الان بعد يكسال انقد عذاب وجدان دارم ك زندگي برام سخت شده
البته من خيلي مراقبم كه ب زنو بچش كاملاً رسيدگي كنه
خودش ميگه زنم بداخلاقه و ...
ترخدا كمك كنيد حالم واقعاً بده

البته اول گفت از زنم جدا شدم و من ب اين خاطر باهاش وارد رابطه شدم ولي بعد چند ماه متوجه اين قضيه شدم و ازهمون موقع درخاست تموم كردن رابطه رو كردم و چند بار هم كاملا تمومش كردم ولي با اصرار زيادش برگشتم از بس تو زندگي قبلم سختي كشيدم نميخاستم بازم تكرار شه

سلام به شما
اولین اشتباهتون وارد شدن در رابطه ای عاطفی و جدید پس از شکستی ناراحت کننده بوده. مشکل این دست روابط اینه که افراد برای فرار از شکست ها و ناکامی ها و بدون اتخاد تصمیمی درست و تنها برای رفع تنهایی به دنبالش کشیده میشن.از طرفی خلاء عاطفی وجود داره و این شرایط رو بمراتب بدتر خواهد کرد ... یعنی با کوچکترین محبتی و کششی از سمت دیگران، افراد خودشونو در معرض آسیب ها قرار میدن.
دومین اشتباه شما صیغه شدن هست، صیغه به خودی خود بد نیست و هیچکسی نمیتونه حلال خدا رو حرام کنه ، اما بعقیده بنده کار صحیحی نیست(منظور اون صیغه که خداوند فرموده و این صیغه ها بنظرم کاملا متفاوت هست، اون زمان دفتر عقد و ازدواج نبوده و همون صیغه و ... جریان داشته اما الان کارها قانونی و با شرایط خاص پیش میره) . صیغه شدن در جامعه ی پر رنگ و دروغ امروزی تنها ضربه خوردن و ضربه زدن به دیگران هست. دقیقا مثل حال الان شما. بسیاری از مردان بخاطر مسائلی متعدد، که تنوع طلبی یکی از اونهاست همیشه منتظر این هستن که در جامعه به چنین زنانی بر بخورن و میدونن چون اونها بلحاظ عاطفی آسیب دیدن بهترین راه جذبشون به خرج دادن اندکی عاطفه و چرب زبانی هست.
از طرفی صیغه شدن خرجی نداره و مرد به راحتی بدون ضرر به مراد دلش میرسه، نه پولی خرج میکنه، نه مهریه خوبی در نظر میگیره، نه خرج و برج زن رو به گردن میگیره، ،نه لازمه براش خونه بگیره و مایحتاج منزلو تهیه کنه، نه لازمه براش خرید کنه و طلا بخره، نه آزمایش بده، نه جشنی بگیره و .... و فکر میکنم تنها متضرر اصلی قضیه زن خواهد بود که با بهایی ناچیز ...
سومین اشتباه شما ادامه ی رابطه در زمان آگاهی از مسائل هست، شما تعهدی قانونی نسبت به اون مرد ندارین که رهاش نکردین! تنها یک تعهد شرعی بود که میتونستین تا زمان پایان یافتنش صبر کنین و دیگه با اون مرد ادامه ندین. شما یکبار شکست خوردین و چه تلخ که با رفتن به زندگی دیگری از پشت پرده باعث شکست زنی و کودکی دیگر شدین، آیا این کار درست هست؟ فکر کردین پس از ارتباط با شما اون مرد چه رفتاری با خانومش داشته؟ پس بدونین؛
۱. عدم برقراری رابطه عاطفی و جنسی خوب با همسر
۲. بی مهری نسبت به فرزند
۳. تهدید زن و بچه به جدایی و ترک
۴. بی مسىولیتی دوچندان و بی فکری بیشتر
۵. ......
نه اشتباه نکنین این شمایین که ادامه دادین، اون مرد فقط وسوسه میکنه... شیطان هیچ وقت چنگ بر گلوی ما نمیذاره کاری کنیم اون فقط وسوسه میکنه.
رابطه ی شما اشتباه هست و از همین امروز اگر هنوز دارین ادامش میدین با اراده تمومش کنین و چون طعم تلخ شکست در کامتون هست ، پس باعث شکست دیگری نشین . این مردها مراد دلشون رابطه ی های عاشقانه ی مجانی و جنسی با دیگران هست، نه عاطفه ای نسبت به کسی دارن و نه دلشون برای دیگری میسوزه... اینها بدلیل بی تعهدی و بی مسئولیتی دست به این اعمال میزنن، وقتی به همسر واقعی و بچشون رحم نکنن ، شما که دیگه جای خودتونو داربن.
امیدوارم در جامعه ی من روزی برسه که بگن صیغه در صورت عقد رسمی بعد از یک هفته جایز است(یعنی با نظر جمعی علما و متخصصین و پژوهشگران و ...) و در غیر اینصورت حرام یا غیر قانونی ست و با متخلفین در صورت اثبات مسئله برخورد خواهد شد، حداقلش اینه جامعه به تباهی کشیده نمیشه و بنیان خانواده سست نخواهد شد و افراد مسئولیت پذیر خواهند بود ، اینکه برای رفع نیاز جنسی یا عاطفی صیغه ابراز شده یعنی بی تمایلی به تشکیل خانواده و ضربه به دیگران و حتی خود فرد و خیلی خیلی معذرت میخوام، بیشتر صیغه شبیه یک سرویس عمومی شده که افراد در صورت نیاز میرن و اجابت میکنن و بیرون میان... مؤید باشین.

مطمئن باش عزیزم اون آقا نمیاد به شما بگه من و زنم با همدیگه روابط خوبی داریم.اینکه زنم بداخلاقه رو انقدر از مردهای تنوع طلب و بی وجدان شنیدیم که دیگه کلیشه شده.متاسفانه جماعت خلاقی هم نیستن و بهانه هاشون کاملا از روی هم کپی شده.اون آقا هر چقدر هم تو زندگیش مشکل داشته باشه توجیه خیانتش نیست.با پنهان کاری و رابطه اش با شما داره خیانت میکنه به خانومش.من به شرع کار ندارم.وقتی خانومش در جریان نیست این خیانته.شما هم زودتر خودت رو نجات بده.چهار روز دیگه یه نفر جوونتر و خوش بر و روتر از شما سر راهش سبز میشه و دیگه اسم شما رو هم یادش نمیاد.

ممنونم ازينكه براي من وقت گذاشتيد
ولي ايشون خيلي براي من از همه نظر مايه ميذاره اينطوري نيست بخاد ولم كنه و يادش بره و خيلي خرج ميكنه برام
و توي تمام كارام كمكم ميكنه مث كوه پشتمه

بله دقيقاً علت اينكه باهاش وارد رابطه شدم شكست قبليم و سرخوردگي بود
و علت خوندن صيغه گناه نكردن تو رابطه بود و هر زمان بخام ميتونم صيغه رو باطل كنم

خاهش ميكنم درمورد من فكر بدي نكنيد من ادم معتقدي هستم و چون نميخاستم گناه كنم اين صيغه رو خوندم و از نظر شرعي همه چيز درست باشه

با تمام اين اوصاف عذاب وجدانم خيلي زياد شده
فقط چطوري بهش بگم كه قانع بشه

خيلي بمن وابسطه شده و ميگه بعد از اومدن تو توي زندگيم زندگيم روال بهتري گرفته

كاملاً دارم ب تموم كردن فكر ميكنم
ولي خيلي برام سخته حتي فكر كردن به اين موضوع

اين رابطه باعث شده بود همسر قبليمو تا حدودي فراموش كنم
ولي باز فكرو خيال داره سمتم مياد

سحر عزیز:72:

خوبی؟ خواهر عزیزت و بچه های نازنینش خوبند؟

امیدوارم در کنارهم سلامت و شاد باشید.

اسمت خیلی برام آشنا بود تاپیکتهات را یک نگاه اجمالی انداختم تقریبا بخاطر آوردم درگیریهای قبلیت را.

خدارا شکر گویی بحرانهای قبلی را با نامزد قبلیت پشت سر گذاشتی و ان انسان بیمار را کنار گذاشتی ولی متاسفانه باوجود اینکه درکار موفق هستی ولی

در رابطه همیشه جاذب انسانهای نامناسب هستی؟!

ای کاش بجای اینکه بعد از درگیر شدن در رابطه ها بیای اینجا قبلش می آمدی و از دوستان راهنمایی میخواستی.

نمیدونم چرا اینقدر اعتماد به نفس کمی داری و سریع وارد رابطه های ناسالم و تضعیف کننده میشی و بعد کاسه چه کنم چه کنم دستت می گیری.

این رابطه هم برای تو رابطه مناسب نیست. خانه ای که روی خرابه خانه دیگران ساخته شده و در آن رابطه شما را یک همسر دوم

و مخفی کرده به شما آرامش و خوشحالی نمی دهد و روز به روز شما را درمانده تر می کند مخصوصا اگر پای بچه ای هم به

میان بیاید. لطفا به خودت کمک کن و این رابطه را تمام کن.

ناراحتی و عذاب وجدانی که در قبال اون همسر و فرزند اون آقا داری همیشه سایه تاریک زندگی تو خواهند بود.

چرا خودت را دست کم میگیری مطمین باش اگر از این رابطه بیمار بیرون بیایی و مدتی روح و روانت را ترمیم کنی

و به خودت فرصت دهی تا نیازهای اساسی و سالمت در مسیر درست قرار گیرند همسری مشابه خودت که در آن رابطه

نفراول و در جایگاه درست و مناسب شانت باشد پیدا خواهی کرد به خدا توکل کن :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Sahar51

ممنونم ازينكه براي من وقت گذاشتيد
ولي ايشون خيلي براي من از همه نظر مايه ميذاره اينطوري نيست بخاد ولم كنه و يادش بره و خيلي خرج ميكنه برام
و توي تمام كارام كمكم ميكنه مث كوه پشتمه

بله دقيقاً علت اينكه باهاش وارد رابطه شدم شكست قبليم و سرخوردگي بود
و علت خوندن صيغه گناه نكردن تو رابطه بود و هر زمان بخام ميتونم صيغه رو باطل كنم

خاهش ميكنم درمورد من فكر بدي نكنيد من ادم معتقدي هستم و چون نميخاستم گناه كنم اين صيغه رو خوندم و از نظر شرعي همه چيز درست باشه

با تمام اين اوصاف عذاب وجدانم خيلي زياد شده
فقط چطوري بهش بگم كه قانع بشه

خيلي بمن وابسطه شده و ميگه بعد از اومدن تو توي زندگيم زندگيم روال بهتري گرفته

كاملاً دارم ب تموم كردن فكر ميكنم
ولي خيلي برام سخته حتي فكر كردن به اين موضوع

اين رابطه باعث شده بود همسر قبليمو تا حدودي فراموش كنم
ولي باز فكرو خيال داره سمتم مياد

---

صیغه.خوندین

یعنی کارتون خوبه دیگه ؟

سلام
امیدوارم واقعا عذاب وجدان داشته باشی و تموم کنی این قضیه رو !! صیغه خوندین که گناه نکنین !؟ گناه رو چی میبینید ؟ فقط محرم و نامحرم ؟؟ نه خانوم گناه یعنی اینکه شما دارید یه رابطه زناشویی و کانون گرم یه خانواده رو به نابودی میکشونی ! ببخشید که تند حرف میزنم ولی اون خرجی که اون آقا داره برای شما میکنه سهم شما نیست ، حق زن و بچه ایشونه ! شماهم لطفا تموم کن این رابطه رو . خانم این آقا نباید تاوان شکست قبلی شما تو زندگیتون و بده ! پس نیاید اینجا بگین چیکار کنم ! جواب شما یک کلمه هست تمام کنید این رابطه کذایی رو

امکان ادیت یک جمله ازمتن وجود قبلی وجو د نداشت ، اینجا ادیت شد . همسر این آقا نباید تاوان شکست قبلی شما تو زندگیتون و بده !

سلام
خدا رو شکر که نمردیم و معنی مذهبی و معتقد و مخصوووصا کووووه رو بهمون یاد دادین شما!! متاسفانه شما سطح مطالعات خیلی پایینی دارید وگرنه دست کم یه مطالعه ی اجمالی درباره مذهبی ( نه دینی ) که پذیرفتید میکردید... میگن جهان اولی ها صد بار مطالعه میکنن و یه بار عمل ولی ایرانیا صد بار عمل میکنند و دریغ از یه بار مطالعه...این درباره ی شما به شدت صدق میکنه... جالبه برای برداشتن بار عذاب وجدان از رو دوش ، امثال شما به طرف مقابل میگند : عزیزم جون خودت بله رو به زبون عربی ازم بگیر چون ممکنه فارسی بگی یه وقت خدایی نکرده خدا نفهمه .... دلم واسه زن اون مردک نمیسوزه که چوب پخمگیش رو میخوره ولی واسه بچه هاش دلم میگیره که امثال تو به ریششون میخندن و تازه لطف بهشون میکنی که نمیذاری واسشون کم بذاره!!!

ممنونم سنجاب عزيز اوناهم خوبن و حالشون بهتره
بله متاسفانه يه اشتباه ديگه بلافاصله بعد اون شكست سخت
خانوم نجمه و كتايون
من گفتم از اول نميدونستم كه اين اقا جدا نشده و رو همون حساب باهاش وارد رابطه شدم و بعد از چند ماه متوجه اين قضيه شدم تقصير من نبود
بعد ازينكه فهميدم از همون زمان عذاب وجدان دارم و چند بار خاستم همه چيو تموم كنم كه ايشون ميگه من ميميرمو ديگه نميتونم زندگي كنمو ....
ولي الان چند روزه بهش اين موضوعو گفتم و سرسختانه پيگيرش هستم

ترخدا قضاوت نكنيد و بيخودي جبهه نگيريد
من قبل اينكه بدونم ايشون توي رابطه هستن و زن دارن ازش خاستم اگه دوستي قراره باشه شرعي باشه
و بعد كه متوجه اين داستان شدم بلافاصله تقاضاي تموم كردن دوستي رو كردم و خودمم عذاب وجدان داشتم و كم كم رابطمو ضعيف تر كردم تا الان ك كامل دارم بهم ميزنم .

تموم كردن ي رابطه بعد از وابستگي و دلبستگي ك اتفاق ميوفته ب اون راحتي نميشد تموم شه يكم زمان ميبره

سلام سحرجان

من تاپیک های قبلی شما رو خیلی خوب یادمه. اتفاقا تو این مدت به یادت بودم و دوست داشتم بدونم چیکار کردی. برات خوشحال شدم که ازدواج نامناسب قبلیت رو

تونستی تموم کنی. ولی کاری که الان کردی.....

سحرجان.شما دیگه چرا؟ شما که خودت زجردیده خیانت هستی چرا؟ یادته چقدر به خاطر روابط شوهرت زجر کشیدی؟ اون موقع چه حسی به اون خانمها داشتی؟

سحرجان. واقعا فکر میکنی چه فرقی بین صیغه خوندن یا نخوندن توی این موارد هست؟ تو وقتی شوهرت با زنهای دیگه بود برات فرقی داشت که اونها صیغه خونده

بودن یا نه؟

چرا میخوای خودت رو گول بزنی؟ زنی که با صیغه با یه مرد زن دار رابطه داره دقیقا چه فرقی با زنی که از یه مرد متاهل پول میگیره و باهاش هست داره؟یا چه فرقی

با یه رابطه نامشروع داره؟ یعنی همین یک جمله صیغه خیانتی که شما دو نفر در حق زن و بچه مظلوم ایشون میکنید رو کمتر میکنه؟

نمیخوام سرزنشت کنم.میدونم اولش نمیدونستی ولی از وقتی فهمیدی یک لحظه هم باید تو این رابطه فاسد میموندی.الان هم لطفا به خودت بیا و تمومش کن.

تو قبلا هم اعتماد به نفست کم بود. یادمه شوهرت بهت بی محلی می کرد و با زن های دیگه بود و تو خودت رو به خاطر قهر طولانی با اون مقصر میدونستی.

تو یه زن موفق و تحصیل کرده بودی تا اونجا که یادم میاد .حیف تو نیست که به این روز بیفتی و آه و ناله یه زن مظلوم پشتت باشه؟

مطمئن باش همسر این مرد اگر هم در ظاهر چیزی ندونه توی وجود خودش حس میکنه شوهرش بهش خیانت میکنه.

زودتر خودت رو از رابطه با این مرد هوسباز بیرون بکش. حرفهاش رو هم راجع به زنش باور نکن.احتمالا شوهر سابق تو هم کلی دروغ راجع به تو به زنهایی که باهاشون

بوده میگفته در حالی که تو با همه وجودت میخواستی زندگیت رو درست کنی.

هر چه سریعتر همه چیز رو رها کن و بدبختی و نفرین ابدی رو برای خودت نخر.

اگر قرار بر آشنایی بود که کافی شاپ رفتن و پارک گردش کردن صیغه نمیخواد.صیغه رو همه میدونن دلیلش چیه.خوشحالی پول برات خرج میکنه و بهت میرسه؟اولشه عزیزم.چند سال دیگه که هر عید تنها موندی و تحت فشار گذاشتنت تو خانواده که زندگیت رو سر و سامان بدی و دلت بچه خواست و اون آقا برگشت گفت من بچه دارم بچه نمیخوام تازه متوجه میشی با زندگیت چکار کردی.سخته جدا بشی؟بمون ببین بعدا زندگیت راحت تر میشه یا نه.

سلام دوست گرامی
گاهی که میام تاپیک ها رو میخونم و تقاضای کمک گرفتن یک شخص رو میبینم و در پاسخ جبهه گرفتن سایر دوستان و جواب طعنه آمیز و بعضا نسنجیده رو میبینم ناراحت میشم... دوستان گرامی من.... کسی که میاد اینجا و مشکلش رو مطرح میکنه و دست کمک به سمت شما دراز میکنه تا باهاش همفکری کنید خودش فهمیده که یه جای کارش لنگ میزنه که اومده اینجا.... وگرنه الان تو کافی شاپ در یک نور ملایم رمانتیک گرفته بود نشیته بود جلوی طرف مقابلش....
انقدر از روی تبختر و عرورررررر با دیگران حرف نزنیم انگار که هرگز و هرگز و هرگز برای خودمون اتفاق نخواهد افتاد که شیطان وسوسه گر نقاط ضعف و گام های لرزانمون باشه....

مجکوم کردن، توهین کردن، جبهه گرفتن فقط باعث یک چیز میشه.... یه ادمی دلشکسته و ناراحت تر از قبل از این تالار بره بیرون و به ادامه خطاش بپردازه

خواهش میکنم دوستانمون رو راهنمایی کنیم و نه محکوم و سرزنش و شماتت و ..و ...


و اما دوست عزیزم سحر جان.... حرف های بالا رو گفتم اما معناش این نیست که مسیر درستی رو داری میری....

خیانت یه رفتار خودتخریبه... عین اعتیاد...
یعنی الان اون اقا و شما عین یه معتاد که صبح و ظهر و شب هروئین به بدنش تزریق میکنه دارین دارین خودتون رو وابسته به محبتی میکنین که نباید... دارین به خودتون اسیب و صدمه میزنین....

تا قیام قیامت این رابطه قراره ادامه پیدا کنه؟ نه... یه جایی تمام میشه... چون به این نتیجه میرسین که باید تموم بشه... چون زن اون اقا یه بوهایی برده... چون ابرومون در معرض خطره... بعد اون موقع میشی عین اون معتادی که مدتهای مدیدددددددد هروئین به خودش ترزیق کرده عادت کرده حالا میخواد ترک کنه.... ای واااااای که اون ترک چقدر سخته... جون میکنه تا ترک کنه.... هزار بار جون میده...

وارد رابطه مریض و بیمار شدن خاصیتش همینه دوست من....
اگه خودت رو دوست داری بیشتر از این ار این مخدری که خیلی هم لذت بخشه ( بعنی محبت و رابطه عاطفی با یه مرد در شرایط خلا عاطفی اما از نوع مسمومش ) به روح و روان خودت تزریق نکن...
به روزی فکر کن که ابروی هردوتون به خطر بیقته... به روزی فکر کن که همسرش بفهمه...

عزیز دلم من هم مثل شما از یه طوفان خیلی سهمگین بیرون اومدم ولی سعی میکنم قدر گوهر وجودم رو بدونم...
قدر خودت رو بدون و بیشتر از این به خودت اسیب نزن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرخ رو

سلام دوست گرامی
گاهی که میام تاپیک ها رو میخونم و تقاضای کمک گرفتن یک شخص رو میبینم و در پاسخ جبهه گرفتن سایر دوستان و جواب طعنه آمیز و بعضا نسنجیده رو میبینم ناراحت میشم... دوستان گرامی من.... کسی که میاد اینجا و مشکلش رو مطرح میکنه و دست کمک به سمت شما دراز میکنه تا باهاش همفکری کنید خودش فهمیده که یه جای کارش لنگ میزنه که اومده اینجا.... وگرنه الان تو کافی شاپ در یک نور ملایم رمانتیک گرفته بود نشیته بود جلوی طرف مقابلش....
انقدر از روی تبختر و عرورررررر با دیگران حرف نزنیم انگار که هرگز و هرگز و هرگز برای خودمون اتفاق نخواهد افتاد که شیطان وسوسه گر نقاط ضعف و گام های لرزانمون باشه....

مجکوم کردن، توهین کردن، جبهه گرفتن فقط باعث یک چیز میشه.... یه ادمی دلشکسته و ناراحت تر از قبل از این تالار بره بیرون و به ادامه خطاش بپردازه

خواهش میکنم دوستانمون رو راهنمایی کنیم و نه محکوم و سرزنش و شماتت و ..و ...

---

:104::104::104::104:
با سلام
ضمن تشکر از پاسخ فرخ رو گرامی
متاسفانه در بعضی تاپیک ها به خصوص اگر حرف از خیانت، چند همسری، صیغه ، و .... باشد شدت احساسات کاربران موجب می شود که در پاسخ به مراجع کنترل خود را از دست بدهند. حتی حرفهای صحیح را به شکل ناصحیح بگویند.
ما در تاپیکی با عنوان آفت های احتمالی در کار مشاوره، سعی کردیم به این مهم بپردازیم.
از شما به خاطر دقتی که به این موضوع کردید و پاسخ سنجیده ای که ارسال کردید تشکر و قدردانی می کنم.
10 روز شارژ از طرف همدردی به شما اهداء می گردد.
امیدوارم همه کاربران خود را به مانند مدیر و مشاور بدانند و با خونسردی و خویشتنداری و با زبان ملایم با مراجعان تکلم کنند.
با تشکر

دوست عزیز،ما اگر با دوستمان تند میشویم برای این هست که ایشان کمی به خودشان بیایند و پشت توجیهاتی که ناخودآگاه برای ادامه دادن رابطه برای خودشون درست کردند پنهان نشوند.گاهی باید به شخصی که اشتباه کرده نشان داد که در حال فریب دادن خودش هست.بعلاوه خیلی دیدم که دوستان اینجا موضوعی را مطرح کردند و فقط دنبال تایید شدن بودند.الزاما کسی که اینجا می آید همیشه مطمئن نیست مشکل دارد.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

:104::104::104::104:
با سلام
ضمن تشکر از پاسخ فرخ رو گرامی
متاسفانه در بعضی تاپیک ها به خصوص اگر حرف از خیانت، چند همسری، صیغه ، و .... باشد شدت احساسات کاربران موجب می شود که در پاسخ به مراجع کنترل خود را از دست بدهند. حتی حرفهای صحیح را به شکل ناصحیح بگویند.
ما در تاپیکی با عنوان آفت های احتمالی در کار مشاوره، سعی کردیم به این مهم بپردازیم.
از شما به خاطر دقتی که به این موضوع کردید و پاسخ سنجیده ای که ارسال کردید تشکر و قدردانی می کنم.
10 روز شارژ از طرف همدردی به شما اهداء می گردد.
امیدوارم همه کاربران خود را به مانند مدیر و مشاور بدانند و با خونسردی و خویشتنداری و با زبان ملایم با مراجعان تکلم کنند.
با تشکر

---

.

سلام . حرف شما کاملا درست هست

ولی برای کسی کاربرد داره که واقعا خطاشو پذیرفته باشه


ولی ایشون تمایلی به ترک ندارن و برعکس خوشحالن از اینکه ( ولش نمیکنن )
همچنین میگن که جدا شدن ازش سخته. یعنی دلبستگی دارن
و به جای تاکید روی عشق .روی پول اون مرد تاکید زیادی دارن
اییشون همون اول نیتشون مشخص بوده . چون به جای عقد دایم درخواست صیغه کردن

یه جورایی فقط یه عذاب وجدان ساده دارن و دنبال دلیلی برای اروم کردنش میگردن
پس به نظرتون ملایمت و همدردی کردن باعث نمیشه حس کنن اوضاع اونقدرا بد نیس و میتونن ادامه بدن ؟

سلام سحر جان،خوشحالم که از خودت یه خبری دادی،خیلی وقتا به دنبال اینکه تایپیک جدیدی ازت ببینم به سایت سر میزدم،یادم میاد که قبلا به خاطر اینکه همسر قبلیت به دنبال دخترا و خانومهای دیگه بود چقدر اذیت شدی و چه شبایی رو به صبح رسوندی،خواهشم ازت اینکه فقط خانومش رو درک کن،همین.

سلام
با احترام به نظر مدیر همدردی و خانم فرخ رو ، من فقط نظرم رو دارم عنوان میکنم ، من خودم بعنوان شخصی که حدود 3 سال هست به این تالار سر میزنم و با مشکل بزرگی وارد تالار شده بودم و شاید با رفتار تند برخی از کاربران مواجه شدم ، اما گاهی همان سرزنش و تندی خیلی من و به خودم آورد ، متوجه اشتباه خودم شدم ! مساله خیانت که جای خود دارد ! و ایشون هم به قول kaspian انگار به اشتباه خودشون واقف نبودن ، و با این جمله که ایشون داره برام خرج میکنه و من نمیذارم برای خانوادش کم بذاره ، به نوعی داشتن رابطشون رو تایید میکردن ! این طرز بیان از سوی کاربران ، هدفی جز نشون دادن اشتباه ایشون نداشت .
اگر تند صحبت شده قصد کمک بوده نه جسارت ! همه ما اینجا داریم وقت میذاریم برای کمک به همدیگه ، نه توهین یا ....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Sahar51

تموم كردن ي رابطه بعد از وابستگي و دلبستگي ك اتفاق ميوفته ب اون راحتي نميشد تموم شه يكم زمان ميبره

---

سلام خانم Sahar51


گذشته گذشت ،،،، باید ببنیم الان چی کار می خوایم بکنیم .


خب خودتون برای حل این موضوع چه اندیشه ای دارید ؟

از این وابستگی و دلبستگی چطوری باید رها بشیم ؟

اصلا باید رها بشید یا نه ؟




اگر راهش را بلد نباشیم هیچ وقت نمی تونیم از وابستگی رها بشیم ،،،( مخصوصا مدل احساسی :))


فقط مهم اینکه باور داشته باشیم که می خوایم از این حالت بیرون بیام و مسیر مان را دوباره به تعادل برسونیم .


شما می خواید یا نه ؟

عزیزم وقتی اساس یه رابطه اشتباه پایه گذاری شده باشه مسلما راه حلش ادامه دادن اون رابطه نیس. یعنی تنها راهش جداییه. وابستگی هم خب تو همه رابطه ها هس، باید یاد بگیری کنترلش کنی. به نظرت تا کجا می خوای ادامه بدی؟ آینده ی روشنی با این فرد در انتظارت هست؟ این صیغه هم که میگی هیچ چیزی رو تضمین نمی کنه.
فقط از این متعجبم که شمایی که رابطه قبلیت مشکل داشته چجوری راحت با ایشون ارتباط برقرار کردی؟ اصولا نباید یه مدتی طوری باشیم که سمت جنس مخالف نریم؟ نباید یه مدتی برین زنگ تفریح رابطه؟ قطع کنیم و یه وقفه ایجاد کنیم؟

سلام مجدد
شما می فرمایید که خبر نداشتید که اون آقا متاهله!!!
براتون یه خاطره میگم شاید برعکس پست قبلیم که سرسری خوندی و جواب دادی درباره این پست کمی فکر کنی!
چند سال پیش یه مدت اهواز بودم ... اواخر شهریور.. هوا خیلی گرم و روزگار هنوز بلند...بنده خدایی روزه قضا داشت.. اون روز و روزه گرفته بود ، دم غروب دیگه از دوندگی و گرمای هوا از تشنگی له له میزد، صدای اذان که اومد طرف پرید رو شیر آب و یه شکم سیر آب خورد ( آب اهواز هم که آب نیست... لجنه !!!) بعد از دو دقیقه دوباره صدای اذان اومد ... رفت نگاه کرد دید ای دل غافل ! اذان قبلی اذان تهران بوده!!! فردا غروبش رفت پیش ملای مسجدشون که ببینه روزه اش درسته یا نه ؟! که حاج آقاهه بهش گفته بود روزه ی شما باطله!! حالا هر چی اصرار کرده و صد تا دلیل اورده بود حاج آقاهه از موضعش کوتاه نیومده بود و گفته بود : """ شما باید درباره درستی اذان تحقیق میکردید"""" حالا میدونی سوال چیه ؟؟؟ سوال اینه که چرا واسه درستی اذان اونم واسه روزه ای که یه عبادت فردیه باید اون بنده خدا تحقیق میکرد ولی شماها واسه صیغه نباید به خودتون زحمت یه تحقیق سرسری بدید؟؟؟؟ چرا روزه اون باطل میشه صیغه شما باطل نمیشه ؟؟؟ ( تو این سایت زن متاهل میره با پسر مجرد صیغه میکنه بعد میاد از مذهبی بودن پسره میگه!!!از شیرینی عشقش میگه !!!از نماز جماعت دو نفره ش میگه؟.!!!) چیزی که دل آدم و به درد میاره شدت بیسوادی مراجع هست!! عذر بدتر از گناهه!!!

ممنونم از همه دوستان عزيز كه بمن دارن كمك ميكنن

و بازم خاهش ميكنم قضاوت عجولانه نكنيد من زمان زيادي نيست كه كاملاً متوجه تاهل ايشون شدم بعد از چند تا دروغشون كم كم متوجه شدم و ازون موقع ارتباطم رو خيلي كم كردم

آبرو و انسانيت برام خيلي مهمه

وخدا خودش ميدونه يك در صد براي اينكه ايشون برام خرج بكنه باهاش وارد رابطه نشدم
ارتباطي ندونسته بوده و اولش سر برنامه نويسي و تمرينات ورزشي رابطه شروع شد
و چون من به كمكشون ب عنوان ي داور بين المللي نياز داشتم رابطمون زياد شد البته ب اصرار ايشون ب اينجا رسيد

ترخدا فكر نكنيد من ازون خانوماي مشكل دارم ك هر روز با يكيه و ميخاد با اقايون متاهل وارد ي رابطه كثيف بشه

اگه تاپيكاي منو بخونيد سه سال با ي ادم خائن كنار اومدم و دم نزدم
موقعيت كاريه من طوريه كه با خيلي اقايون اساتيد و دانشجوهاي اقا در تماسم
ولي حتي بعد از جدايي حلقمو در نياوردم كه كسي جرأت نكنه حتي پيشنهاد بده
و هنوز خيليا فكر ميكنن متاهلم
واقعاً نميدونم چي شد بخدا ك ديدم الان اينجام
و خودم نميخام اينجا باشم و ميخام تمومش كنم والانم تقريباً جز ايميل براي برنامه تمريني هيچ چيزيو از طرفشون جواب ندادم


ممنونم از بعضي دوستان ك درك كردن
من اون فردي نيستم كه بعضيا راجع بهم فكر كردن متاسفانه

- - - Updated - - -

سحر عزيزم سلام
خيلي دلم ميخاست دوباره بيام همدردي ولي رمزمو گم كرده بودم
تو خوبي زندگيت ب كجا رسيد الان حالت بهتره؟؟.

از بچه هاي اون زمان چه خبر

- - - Updated - - -
اقاي باغبان عزيز
صد در صد ميخام تمومش كنم بدون شك حتي ي ذره هم شك ندارم
فقط برام سخته كه تحمل ميكنم و اگه دروغ اول رو نميگفت وااااقعاً واود اين رابطه احمقانه نميشدم

مدير همدردي محترم و دوستان ديگه ك درك كرديد ممنونم
من ميدونم اشتباه كردم بعد فهميدن نبايد كم ميكردم رابطه رو بلكه بايد كاملاً تموم ميشد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Sahar51

من ميدونم اشتباه كردم بعد فهميدن نبايد كم ميكردم رابطه رو بلكه بايد كاملاً تموم ميشد

---

:104::104::104:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Sahar51

ممنونم از همه دوستان عزيز كه بمن دارن كمك ميكنن

و بازم خاهش ميكنم قضاوت عجولانه نكنيد من زمان زيادي نيست كه كاملاً متوجه تاهل ايشون شدم بعد از چند تا دروغشون كم كم متوجه شدم و ازون موقع ارتباطم رو خيلي كم كردم

آبرو و انسانيت برام خيلي مهمه

وخدا خودش ميدونه يك در صد براي اينكه ايشون برام خرج بكنه باهاش وارد رابطه نشدم
ارتباطي ندونسته بوده و اولش سر برنامه نويسي و تمرينات ورزشي رابطه شروع شد
و چون من به كمكشون ب عنوان ي داور بين المللي نياز داشتم رابطمون زياد شد البته ب اصرار ايشون ب اينجا رسيد

ترخدا فكر نكنيد من ازون خانوماي مشكل دارم ك هر روز با يكيه و ميخاد با اقايون متاهل وارد ي رابطه كثيف بشه

اگه تاپيكاي منو بخونيد سه سال با ي ادم خائن كنار اومدم و دم نزدم
موقعيت كاريه من طوريه كه با خيلي اقايون اساتيد و دانشجوهاي اقا در تماسم
ولي حتي بعد از جدايي حلقمو در نياوردم كه كسي جرأت نكنه حتي پيشنهاد بده
و هنوز خيليا فكر ميكنن متاهلم
واقعاً نميدونم چي شد بخدا ك ديدم الان اينجام
و خودم نميخام اينجا باشم و ميخام تمومش كنم والانم تقريباً جز ايميل براي برنامه تمريني هيچ چيزيو از طرفشون جواب ندادم


ممنونم از بعضي دوستان ك درك كردن
من اون فردي نيستم كه بعضيا راجع بهم فكر كردن متاسفانه

- - - Updated - - -

سحر عزيزم سلام
خيلي دلم ميخاست دوباره بيام همدردي ولي رمزمو گم كرده بودم
تو خوبي زندگيت ب كجا رسيد الان حالت بهتره؟؟.

از بچه هاي اون زمان چه خبر

- - - Updated - - -
اقاي باغبان عزيز
صد در صد ميخام تمومش كنم بدون شك حتي ي ذره هم شك ندارم
فقط برام سخته كه تحمل ميكنم و اگه دروغ اول رو نميگفت وااااقعاً واود اين رابطه احمقانه نميشدم

مدير همدردي محترم و دوستان ديگه ك درك كرديد ممنونم
من ميدونم اشتباه كردم بعد فهميدن نبايد كم ميكردم رابطه رو بلكه بايد كاملاً تموم ميشد

---

.

سلام . خیلی خوشحال شدم این قاظعیت توی نوشته هاتون دیدم

این قاطعیت متاسفانه توی نوشته های قبلیتون نبود

تصمیم خیلی خوبی گرفتین و این خیلی خوب هست :72:

سلام خواهر ...
نمیدونم چرا در کشور ما بیشتر ...هر وقت رابطه نامشروع یا نامناسبی بین یک زن ومرد حالا صورت میگیره بیشتر میگن تقصیر مرده ... خانم عزیر نه تنها شما همه خانم ها میتونن اینجور مواقع بگن نه ...خیلی راحت ...شما اگر نه میگفتید از روز اول اون مرد هم اینطور گرفتار خیانت و از این حرفها نمیشد ...لذت های مادی و زناشویی هم خانم ها دوست دارن و هم مردها ، این فقط برای آقایون نیست !!!! نمیدونم چرا اینجوری جا افتاده !!! ، خانم کارخودشو میکنه میافته با مرده ، بعد چند روز عذاب وجدان میگیره ....شما هم الان چون از زندگی اول شکست خوردید حالا اینطور رابطه ای هم براتون جالبه .... ، صیغه اتفاقا خوبه اما یک سری قوانین اگر در کنارش باشه بهتر خواهد بود ، نمیشه هر کس که خواست با جنس مخالف ارتباط برقرار کنه باید حتما بره عقدش کنه با مهریه 3000 سکه !! ، بعد وقتی عقد رسمی میکنی دیگه جدا شدنش خیلی سخته و میشه طلاق و....خواهر گرامی اون آقا اگر از همسرش راضی نیست میتونه از همسرش جدا بشه و با شما به طور رسمی ازدواج کنه .آخر عاقبت اینکار رو از الان پیش خودتون نتیجه گیری کنید . اگر خواهر و یا مادر هستن از اینها کمک بگیرید ...

با سلام و احترام



گفتنی ها گفته شد ،،،و شما درد دل خوبی کردید ،،،

این تا حدودی خوبه که آدم ها دل هایشان را خالی کنند ،،،ولی دیگه باید به فکر حل معما باشیم .

لذا وقتی درد ودلی می کنیم ،،،باید این دل بعضی چیزها را بشنوه ! ،،،، و نباید ناراحت بشیم ،،بلکه با خونسردی مسیر را ادامه دهیم

یادمان باشه خداوند فقط از دل ها با خبر هست ! ،،،،و این باور به انسان آرامش میده !


در تاپیک شما انتقادهایی به شما شد که بعضی موقع ها انتقاد در چارچوب احترام مفیده ،،،، که به نظرم تو این تاپیک به شما در حد نیاز شده :)

از طرفی از من ِ باغبان گرفته تا شما شروع کننده تاپیک ،،،باید مدیریت بهتری در روند تاپیک داشته باشیم و بریم سراغ اصل مطلب،،،،، از این رو لالایی دیگه بسه .

چون شما به اصل مطلب پی بردید و درخواست کمک برای بیرون رفتن از این حکایت را دارید .


................................................



وضعیت برخورد انسانها با هم در اجتماع چند حالت داره :



1) امکان داره با هم غریبه باشند و مانند یه فرد رهگذر از کنار هم بگذرند

2) همکار باشند ،یعنی در کنار هم ،،شخصیت رسمی دارنند

3) دوست باشند و با هم درد ودل کنند

4) محبوب هم باشند و علاوه بر دوستی با هم رابطه ج هم داشته باشند ( مثلا صیغه یا ....)

5) همسر قانونی باشند


خب شما مرحله 1 را تا 4 طی کردید ولی الان باید برگردید!

یعنی از شماره 4 ،،،رفتن به مرحله 1 یا 2!

اگر نمی تونید در قبال اون آقا فقط همکار باشید و احساس می کنید ،،،وابستگی و دلبستگی،،، باز شما را به مرحله 4 می رسونه ،،،شغلتون را عوض کنید یا محیط کاری خودتون را تغییر بدید .


خب حرف زدنش شاید آسون باشه،،،، ولی عمل کردنش هم آسونه ! :)



..........................................




اول باید تعهد داشته باشید به خوددتان که می خواید تغییر ایجاد کنید .

وقتی شما تعهد می کنید، ذهن منفی بر می گرده میگه : اون آقا داره خیلی کمک می کنه ،، می خوای چی کار کنی .

در این جا باید به تعهدی که به خودتان دادید ایمان داشته باشید .




انسانها تغییر نمی کنند مگر انیکه تغییر را ضرورت بدونند

می دونی خانم مهندس،،،، باید یه نیرویی باشه که ما را نغییر بده و به نظرم قوی ترین نیرو هم نیروی انگیزه هست !

برای ایجاد انگیزه باید از خودتون سئوال کنید و پاسخ قدرتمندی بدید .

مثلا بگید : اگر به این رابطه پایان ندهم چه ضرهایی گریبانم می شود ؟



بذارید یه جواب از خودم بگم برای سئوال بالا :



اگر به این رابطه پایان ندم امکان داره اون مرد نتونه به خانواده اش رسیدگی بهتری کنه

از طرفی اون مرد زندگی خودش را دارد و من نه ندارم – پس من بیشتر ضرر می کنم و از تشکیل و ایجاد اصلی خانواده خودم جا می مونم !

امکان داره همسرش بفهمه و ماجرا قضایی و جنایی بشه !!

یا ....




پاسخ به این سئوال ها باعث میشه مسیر را بهتر پیدا کنید .



.................................................. ....




از طرفی برای خودتون یه هدف ایجاد کنید ،،،، این هدف ها باعث میشه فکر آدم بازگوشی نکنه

وقتی ذهن انسان وارد یه رابطه احساسی و یا یه عادتی میشه ،

در ذهن انسان شبکه ای ایجاد میشه از نورون های عصبی ،،برای اون حس یا عادت !

برای فراموشی این وابستگی ،،یکی از کارها میتونه این باشه این شبکه ها فعال و پررنک نشند !

هر چی این رابطه کم تر بشه این شبکه ها کم رنگ تر میشند و ترک این وابستگی را آسون تر میکنند.




برای همین اگر شما در تخیلات خودتون ،،،پرو بال به این رابطه بدید ! ،،،کار هر روز سخت تر میشه

مثل یه فردی سیگاری که ،،هر روز با سیگار کشیدن این شبکه ها را پررنک تر میکنه و به خودش میگه ترک سیگار خیلی سخته !

اگر با ساختار مغر تا حدودی آشنا باشیم می تونیم راحتر به هدف برسیم .




.................................................. ....





به نظرم حتما حتما حتما برید مشاوره!

و در کنار مشاور مراحل را انجام بدید

بذارید یه نیرویی باشه که به شما روحیه بده ،،،بذارید یه فرد با تجربه ای باشه ،،، و در این مهم کمکتون کنه :72:

لذا مشاور میتونه کمک کنه و انگیزه و نیرو شما را بیشتر میکنه


اول و آخر همه چیزها ،،،،،توکلتون به خدا باشه ،،،



در پناه حضرت دوست .

دوست عزيز اگه تاپيك هارو خوب بخونيد متوجه ميشيد در ابتدا ايشون گفتن خيلي وقته جدا شدن و پيش پدر مادرشون زندگي ميكنن رو اين حساب و بخاطر اينكه از نظر ورزشي تو يك رشته بوديم و ي جورايي تو ورزش استاد من بودن و شرايطشون تو جدايي شبيه من بود باهاشون ارتباط برقرار كردم
و اصلاً قصد ازدواج نداشتم و ميخاستم از ي دوستي ساده فراتر نره
من كارمندم و خودم درامد خوبي دارم و بهيج عنوان نيازي ب پول ايشون نداشتم
و اون زمان ن تنها عذاب وجدان نداشنم بلكه ازينكه ديگه بعد سه سال تنهايي تنها نبودم خوشحال بودم
تا زماني ك متوجه اين قضيه شدم و ازون ب بعد واقعاً عذاب وجدان داشتم



باغبان عزيز واقعاً ممنون از اينكه انقدر با حوصله برام وقت گذاشتيد و راهنمايي كرديد
ي چيزي كه هست من اصلاً عاشق ايشون نيستم و در حد وابستگي كه كاملاً طبيعي هست
چند روزه دارم سعي ميكنم مشغولياتمو بالا ببرم و با ورزش و ارتباط بيشتر با دانشجوها فكرمو ب جاهاي ديگه بكشونم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Sahar51

باغبان عزيز واقعاً ممنون از اينكه انقدر با حوصله برام وقت گذاشتيد و راهنمايي كرديد
ي چيزي كه هست من اصلاً عاشق ايشون نيستم و در حد وابستگي كه كاملاً طبيعي هست
چند روزه دارم سعي ميكنم مشغولياتمو بالا ببرم و با ورزش و ارتباط بيشتر با دانشجوها فكرمو ب جاهاي ديگه بكشونم

---

.....................

سلام

به قول یه بنده خدایی : خواهش میشه :)

کارِتون خیلی خوبه - الحمد الله خودتون اُستایید .

بله یکی از راه های خیلی خوب برای از بین بردن فکر یا عادت یا وابستگی،،، قطع الگوهاست .

باید یه الگوی ذهنی قطع بشه ،،، سپس برای اون فکر یا عادت یا .... یه جایگزین انتخاب بشه !



ورزش - مطالعه و ... جایگزین خوبی هست برای رسیدن به تعادل نوسان درونی !


با این کارها می تونیم از وابستگی ها رها پیدا کنیم :


توکل به خدا
تعهد
سئوالات نیرو بخش و ایجاد انگیزه
قطع الگو
جایگزین خوب برای الگو
تکرار الگو جایگزین شده


خب،،،، ان شا الله موفق باشی


یا حق.:72:

سلام سحر جان،ممنون عزیزم،الحمدلله،زندگیم خوبه،خب اما خیلی هم همه قسمتش بر وفق مراد میکنم.از بچه های اون زمان خبر ندارم.
خوشحالم که تصمیم درستی گرفتی وامیدوارم تا آخر همین طور قاطع باشی.برات آرزوی موفقیت میکنم.:-)

سلام سحر خانم
من ی نمونه بارز از آدم زخم خورده هستم
مطمئن باش زن اون آقا خبر داره چون زنها به شعاع 1000 کیلومتری بوی خیانت رو حس می کنند ؛ شک نکن
خواستم بگم دعای هر روز من بعد از بیدار شدن از خواب نفرین و لعنت هست ...
خودت رو از این باتلاق بیرون بکش
مردها به زنها خیانت می کنند اما بیاییم خود ما زنها حداقل بهم خیانت نکنیم .
سهم آرامش تو ی جای دیگه پیش خدا محفوظه :203:
خودتو آزاد کن تا به سهم واقعی خودت برسی
موفق باشی.

من در جریان تاپیکای قبلیتون بودم و دیدم اخیرا یه تاپیک زدین. امیدوار بودم که مشکلاتتون با همسرتون حل شده باشه.
تعداد افرادی که در جامعه ما متاهل هستن ولی به همسرشون خیانت می کنن کم نیست. فقط شما این رو متوجه شدین ولی خیلی ها بلدن چطور همه چی رو بپیچونن و کسی متوجه نشه.
با همسرتون و کارهایی که میکنه کاری ندارم.
اما توصیه من به شما اینه که یه لحظه چند سال دیگه رو تصور کنین. زمانی که شما در اثر این همه فکر منفی کردن و شک کردن و استرس کشیدن هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی دچار آسیب بشید. هیچ کس هم مسئولیتش رو قبول نمی کنه. لحظات زندگی مثل برق و باد میگذره. این چند ماه میشه چند سال و یه روز می بینین انقدر درگیر این مساله بودین که چندین سال از عمرتون رو بیهوده گذروندین. در حالی که شما هیچ نقشی در این اتفاقات نداشتین.
یکم به خودتون فرصت بدین تا آرامش پیدا کنین. خودتون رو هم سرزنش نکنین. چون شما فقط یک سال و .. با شوهرتون ازدواج کردین. بنا بر این بعید میدونم رفتارهای شما انقدر اون رو دفع کرده باشه.

ممنونم از دوستان خوب و مهربان همدردي با صحبت هاي دلگرم كنندشون

دلم ميخاد ارامش فكري پيدا كنم
يكم ذهنم ازاد بشه و بتونم درست رفتار كنم

چكار كنم ؟؟
شبا موقع خاب و صب موقه نماز بدترين ساعتها هست ك همه فكراي بد سراغم مياد

از تنهايي خيلي ميترسم
ازينكه كسي جز خانواده درجه يك نگرانم نباشه حالمو نپرسه پشتيبانم نباشه حمايتم نكنه

ازينكه تو اين سن مجرد هستمو بلاخره ي روز كااااملاً تنها ميشم
اينا منو ازار ميده و فكرمو درگير خودش كرده
ب تابستون فكر ميكنم كه سر كار هم نميرمو تنهايي بيشتر داغونم ميكنه

احساس ميكنم ي نفر بايد باشه فقط باشه ن ب عنوان همسر رسمي فقط يكي كه دركم كنه و پشتيبانم باشه

اين چندروز اين حس ها ازارم ميده

از طرفي اگه پسر عمم (همسر قبليم )ازدواج كنه و من ببينم و واااااي چه روزاي بدي بايد باشه دوباره

سلام سحر جان،
من تاپیکهای قبلیتون رو خوندم و خیلی متاسف شدم بابت اتفاقاتی که براتون افتاده. بعضی وقتها انسانها شرایطی رو تجربه میکنن که روزی 10 باز از خدا میپرسن چرا من؟ امیدوارم به زودی آرامشت رو دوباره بدست بیاری.
من متخصص نیستم اما نبا به تجربه خودم و چند تا از دوستانم میگم، فکر میکنم شما به خاطر ترس از تنهایی و فرار از گذشته دوباره دارید خودتون رو تو یک دردسر جدید میاندازید، من یک توصیه به شما میکنم، یک مدت به طور کلی این مسیله رو رها کنید و اصلا به دنبال ایجاد هیچ رابطه ای چه دوستی و چه ازدواج نباشید، فقط به خودتون برسید، تفریح کنید گردش برید رستوران خرید مسافرت.. میدونم وقتی آدم دلش غم داره خیلی سخته تفریح کنه ولی خودتون رو مجبور کنید با زور و فشار خودتون رو هل بدید بیرون. از طرف دیگه به روانکاو هم مراجعه کنید و همزمان این دو پروژه رو با هم جلو ببرید تا زخمهای گذشته ترمیم بشه، وقتی زخمها ترمیم شد و دردها خوابید در آرامش انتخاب کنید. شما الان مثل یک آدم زخمی هستید که دنبال همراه مناسب نیست فقط داره دنیال مرحم درد میگرده و این خیلی خطرناک هستش. شما فقط خودت میتونی به خودت کنم کنی، بعضی وقتها تنهایی و خودشناسی برای انسان لازم هستش.
نگران تنهایی نباش عزیزم به وقت مناسبش وقتی روحیت رو بازسازی کنی و انرژی مثبت داشته باشی انسانهای مثبت و خوب رو هم جذب خودت میکنی، من خودم در 33 سالگی ازدواج کردم در حالی که همه دوستان و فامیلهام زیر 25 سال ازدواج کردن.

در مورد پسر داییت هم با چیزایی که در موردش نوشته بودی در تاپیک های قبلیت من فکر نمیکنم اصلا آدم ازدواج باشه، مرد نرمالی به نظر نمیرسید. در نهایت ازدواج هم بکنه الان شما تقریبا 2 سال از طلاقت گذشته دیگه وقتشه از نظر احساسی هم ازش جدا بشی، به خودت کمک کن و نذار این زخم ازین کهنه تر بشه و باعث بشه دست به کارهای خطرناک بزنی، مثلا ارتباط با مرد متاهل که بیشتر از همه دودش به چشم تو میره.

نگرانی شما بابت تنهایی قابل درک هست اما این آقا نمیتونه شما را خوشبخت کنه

به نظر خودت رابطه با یه مرد زن و بچه دار آخر و عاقبت داره؟ می تونی شاد زندگی کنی ؟ اگه شما همسر دایم این آقا بشی همش استرس نداری همش درگیر نیستی برا زن اولش چی کار کرده ؟ چی خریده ؟کجا رفتن ؟ رفتار بقیه خانواده شوهر با شما و ایشون در مراسم ها چطوریه ؟ اینا همش استرس هست

وقتش نرسیده یه راه خوب برای زندگیت انتخاب کنی؟ یه آینده امن و راحت برا خودت رقم بزنی؟ به نظرت با این آقا آینده داری ؟ میتونی بچه دار بشی؟ میتونی با این آقا بری خونه فامیل خودت مهمونی و بگی من همسر دومش هستم ؟ میتونی بگی زن و بچه داشت که من باهاش ازدواج کردم؟!!!!!!چلو همسر سابقت و عمه ات می تونی سرت را بالا بگیری؟

شما یه دختر نوجوان احساساتی و غیر منطقی نیستی که باید مرتب بهش در مورد دوست پسرش هشدار بدن با چشم باز به این قضیه نگاه کن

برا تابستونت هم یه برنامه دیگه بریز و این آقا را از زندگیت حذف کن اینقدر غیر منطقی نباش خودت به کاری که کردی فکر کن به استدلال هایی که میکنی فکر کن

ممنونم از راهنمايي تون
اينو بگم من با اين اقا قصد ازدواج نداشتم( حتي زماني كه نميدونستم متاهل هست)
فقط بخاطر تنهايي و كم شدن شديد اعتماد بنفسم تو دوران مشكلاتم واينكه ايشون از نظر علمي و ورزشي خيلي ميتونستن كمكم كنن باهاشون وارد رابطه شدم
و انقدر بهشون اعتماد داشتم فكر نميكردم دروغ گفته باشه

من بعد جدايي بلافاصله با ايشون كانكت شدم
ولي اينو بگم من در اصل دوسال بود ك تنها بودم كااااملاً و همسرم فقط اسمش روم بود
و خيلي اذيت شدم

اي كاش دروغ نگفته بود و ...
چطوري ذهنمو اروم كنم
چطوري تنهاييمو پر كنم

به نظر من اولین قدم اینه که قبول کنی و باور کنی تنهایی اونقدرها هم بد نیست، انسان اگر بتونه تنهایی هم خوشحال باشه میتونه رابطه موفقی بسازه در غیر اینصورت هر کس و ناکسی رو برای پر کردن اون تنهایی وارد زندگیش میکنه.
دلم میخواد داستان زندگی خودم رو برات بگم که بیشتر شبیه فیلم دارماتیک هست تا زندگی واقعی ولی خوب اینجا تاپیک شماست و جاش نیست فقط در این حد میگم که مرگ 3 تا از نزدیکترین عزیزانم پشت سر هم.... ولی راه حلی که من برای خودم پیدا کردم و موفقیت امیز بود این بود که اول از همه سعی کردم از تنهایی خودم لذت ببرم و اجازه ندم احساس خوبم وابسته به شخص ثانی باشه، خیلی برنامه ها برای خودم ریختم و با خودم عهد کردم دیگه به هیچ وجه اجازه نمیدم، هیچ کسی و هیچ اتفاقی منو از مسیرم خارج کنه و نمیزارم آدم نااهل وارد حریم شاد و اروم زندگیم بشه و اونو خراب کنه. خیلی سخته ولی شدنیه.
شما قبول داری تنهایی بهتر از بودن با یکی مثل همسر سابقته درسته؟ چون اونموقع هم تنها بودی و خیلی عمیقتر از حالا تنها بودی چون علاوه بر تنهایی، استرس و فشار عصبی و سردرگمی و بلاتکلیفی هم داشتی... در اولین قدم برای کمک به خودت ارتباطت رو با این آقا به طور کامل قطع کن چون بعد از یک مدت خبرش به گوش همه میرسه و اگر تو همکارای شما مرد خوبی هم وجود داشته باشه که صادقانه بخواد از شما خواستگاری کنه با شنیدن این حرف و حدیث ها پشیمون میشه، به اینجاش فکر کردی؟
خیلی پراکنده حرف زدم ببخشید :)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Sahar51

دلم ميخاد ارامش فكري پيدا كنم
يكم ذهنم ازاد بشه و بتونم درست رفتار كنم

چكار كنم ؟؟


شبا موقع خاب و صب موقه نماز بدترين ساعتها هست ك همه فكراي بد سراغم مياد

از تنهايي خيلي ميترسم
ازينكه كسي جز خانواده درجه يك نگرانم نباشه حالمو نپرسه پشتيبانم نباشه حمايتم نكنه

ازينكه تو اين سن مجرد هستمو بلاخره ي روز كااااملاً تنها ميشم
اينا منو ازار ميده و فكرمو درگير خودش كرده
ب تابستون فكر ميكنم كه سر كار هم نميرمو تنهايي بيشتر داغونم ميكنه

احساس ميكنم ي نفر بايد باشه فقط باشه ن ب عنوان همسر رسمي فقط يكي كه دركم كنه و پشتيبانم باشه

اين چندروز اين حس ها ازارم ميده

از طرفي اگه پسر عمم (همسر قبليم )ازدواج كنه و من ببينم و واااااي چه روزاي بدي بايد باشه دوباره

---

.............................


با سلام


برای اینکه ما آرامش فکری داشته باشیم ،،،،اول باید قلبمون آروم باشه !

اگردل آروم نباشه ،،،فکر هم آروم نیست

برای اینکه دلت آروم باشه اول باید از وابستگی ها رها بشی ( در پست های قبل با شما صحبت کردم )

دیگران را ببخشی !

گذشته را رها کنی ،،،و در زمان حال زندگی گنی !

برای اینکه در زمان حال زندگی کنی ،،باید زباله های ذهنی را رها کنی

برای اینکه بتونی زباله های ذهنی را رها کنی ،،،باید برای خودت هدف داشته باشی!

برای اینکه برای خودت هدف داشته باشی ،،،،باید امید داشته باشی !

برای اینکه امید داشته باشی باید معنی امید را بدونی ،


"" امید چیز خوبیه ،،، و چیزهای خوب همیشه باقی میمونه ""




برای اینکه به راز این جمله پی ببری ،،،باید دل را به دلدار واقعی ،،،باید دل را به دوست واقعی بسپاری ،،،

پدر و مادر - برادر - خواهر - رفیق و ....همه میرند ،،،،ولی یکی همیشه بدون منت با ما هست .

پیدایش کن و در آسمان پرواز کن .


پس پرواز کن ،،،،ای کبوتر دلواپس پرواز .

با سلام
سعی می کنم بدون احساس و و فقط برمبنای عقل نظرم شخصیم رو بگم. تاکید می کنم نظر شخصیم است نه کارشناسی چون مانند بقیه دوستان تخصص کارشناسی درباره این مسائل ندارم.

اگر در شرایطی هستید که احتمال ازدواج مجددتان درحد خوبی است هرچه زودتر این رابطه رو قطع کنید. اگر فرد مناسبی برای ازدواج با شما پیدا شود این رابطه مشکلات زیادی برای تان ایجاد خواهد کرد.

اگر فکر می کنید امکان ازدواج دائم برای تان زیاد نیست و چندان امیدی به آن ندارید
اولین چیزی رو که باید همواره درنظر داشته باشید این است که در هر شرایطی به جز جدائی، همسر اول و فرزندان برای اون آقا اولویت کامل نسبت به شما داشته و خواهند داشت. یعنی اگر امروز این ازدواج شما برای خانم اول شون فاش و کار به انتخاب بین شما و اون خانم بکشه، اون آقا همسر اول شون رو انتخاب خواهند کرد. مراقب باشید این موضوع ممکنه ضربه روحی و احساسی شدید علاوه بر قبلی ها براتون داشته باشه.
و این رو هم بدونید این مسائل دیر یا زود آشکار میشه و پنهان نمی مونه. در این حالت که دیر یا زود بوقوع می پیونده
این آقا اگر خیلی مرد باشه سعی می کنه یا شما رو در کنار همسر اولش در همین جایگاهی که هستید نگاه داره که شرایط خاصی رو طلب می کنه. از داشتن امکانات مالی مناسب برای این کار گرفته تا روحیات و اخلاق شخصی برای حفظ هر دو زندگی.
شما هم اگر بخواهید این ازدواج رو حفظ کنید باید ببینید حاشیه های آن و عواقب آن در زندگی و روابط تون با خانواده و فامیل به چه صورتی خواهد بود. و اون ها رو با حالت های دیگر بسنجید.
* حالت ممکن دیگه ادامه این وضعیت تا زمانی است که فاش بشه و در اون زمان آقا این رابطه رو قطع کنه. بسته به این که شما در اون زمان در چه سنی و چه شرایطی باشید تاثیرات متفاوت خواهد بود. مسلما هر چی دیرتر باشه و هرچقدر وابستگی مالی-روحی شما بیشتر شده باشه قطع آن عواقب بدتری برای تان خواهد داشت. اگر فرزند هم به دنیا آورده باشید خیلی پیچیده تر میشه.
* حالت دیگه این هست که آقا پس از مدتی و رفع علاقه این رابطه رو قطع کنند. بازهم مانند حالت قبل هرقدر دیرتر اتفاق بیفته و سن شما بالاتر رفته باشه و نیاز مالی-روحی تان بیشتر شده باشه عوارض بدتری خواهد داشت.
* حالت بعدی، ادامه این رابطه به امید فاش نشدن است. علاوه براینکه احتمال آن بسیار کم است که آشکار نشود، همیشه استرس و نگرانی خواهید داشت. نمی تونید زندگی و رابطه عادی با خانواده و اطرافیان خودتون برقرار کنید. چه اینکه اون ها شما رو مجرد می دونند و متناسب با آن با شما برخورد می کنند. همیشه باید مراقب باشید حرفی نزنید، عملی انجام ندهید ... که موضوع فاش بشه. یعنی یه زندگی پر از مخفی کاری و دلهره.

با این مقدمه تاحدودی طولانی
* اگر نشانه ای می بینید که ازدواج شما و این آقا باعث بروز مشکلات مالی برای خانواده همسر اول شان نمیشه، و می توانید ضمانت های اخلاقی (اعتماد) همراه با ضمانت های مالی مناسب - مهریه و نظایر آن در حدیکه درصورت به هم خوردن این ازدواج و فراهم نشدن شرایط مناسب برای ازدواج دائم - زندگی معقولی رو ادامه بدید - هم خود و هم فرزندان احتمالی -
* اگر فکر می کنید نیازتان به تکیه گاه مالی-روحی بسیار زیاد است و کسی نیست که آن را برای تان فراهم نماید
* اگر احساس می کنید نبود این رابطه امکان داره باعث بروز مشکلات روحی و نظایر آن یا خدای ناکرده لغزش یا سوءاستفاده احتمالی تان در جامعه بشه
یا ....
خب نگهش دارید. زندگی همیشه انتخاب بین خوب و بد نیست. گاهی انخاب ها بین بد و بدتر یا خوب و خوب تر هست. باید کمتر از روی احساس و بیشتر از روی عقل تصمیم گرفت.

*** بعضی دوستان و بخصوص خانم ها به درستی مطالبی رو درباره آثار ازدواج این دو نفر بر زندگی همسر اول آقا بیان کرده اند که هم درست می گویند و هم خودم با بیشتر اون ها موافق هستم. ولی چند نکته باقی می مونه
- یکی اینکه (این قسمت مربوط به این خانم محترم نیست و کلی میگم)
خانم هائی در جامعه وجود دارند که به لحاظ نیاز شدید مالی (برای خود و فرزندان)، نیاز عاطفی ... و نبود فردی که اون ها رو برآورده کنه پس از طی زمانی تحمل در خانه موندن رو ازدست میدند. نه میشه از جامعه حذف شون کرد (نه عملی هست نه اخلاقی) و نه میشه تامین شون کرد. به حال خودشون رها بشند وضعیتی پیش میاد که الان اومده. (سهم آقایون رو هم همینجا قبول می کنم). به هرحال این ها میان توی جامعه و اثر خودشون رو می گذارند. حالا با درنظر گرفتن این واقعیت موجود
- و واقعیت های دیگری مثلا اینکه اومدیم این خانم به صحبت های ما توجه کردند و رابطه شون رو بریدند. خب این خانم محترم باید بروند خانه نشینی - البته با فرض اینکه در شرایطی باشند که خواستگار مناسب و نه صرفا خواستگار براشون فراهم نباشه، یا امکانش بسیار کم باشه - و تا آخر بسازند و بسوزند. اون آقا که نمیره تمام وقت بغل دست خانمش بشینه. میره یه نفر دیگه رو پیدا میکنه. قبلا نشون داده که میتونه و انجام هم میده. و باز هیچ ضمانتی نیست خانم بعدی (سوم) مثل این خانم نگرانی خانواده آقا رو داشته باشه چه بسا بنزین هم روی زندگی شون بریزه.
وقتی همه این نکات رو کنار هم بگذاریم برای این آقا و خانم و حتی خانواده اول شون شاید (میگم شاید به دلیل خصوصیات اون آقا که زیادی اهل عمله) حفظ این "ازدواج" با درنظر گرفتن احتمالات و پیش بینی هائی که بالاتر گفته شد بهتر از قطع آن باشه.
بازهم تاکید می کنم اگر این خانم امید معقولی برای ازدواج دائم دارند فورا این ازدواج رو بهم بزنند.

هر انتخابی می کنید با احتیاط و محکم کاری لازم رفتار کنید که مورد سوءاستفاده قرار نگیرید. با توجه به ناینکه به شما گفته بودند که طلاق گرفته اند عذاب وجدان داشته نباشید. مسئولیت خانم اون آقا هم با شما نیست، این به عهده اون آقا است گه رضایت همسرشون رو به هر طریق ممکن کسب کنه. اگر هم نتونه این کار رو بکنه مشکل خودش است و باید جواب اون خانم رو بده.

و در آخر خودتون رو برای قطع این ارتباط آماده نگه دارید. بیشتر این نوع ازدواج ها پس از مدتی به جدائی منجر می شوند. موارد استثنا هم هستند ولی داریم میگیم استثنا. نمیشه بهشون دلخوش بود. اگر قراره این ازدواج موقت باشه اجازه ندید به سمتی بره که ببینید بازنده شده اید. فایده کم و هزینه زیاد نشه. پیش بینی مسایل مالی رو در حد توات مالی اون آقا و شان خودتون بکنید. نه از کسی سوء استفاده کنید نه اجازه بدید ازتون سوء استفاده بشه.

خانم ها هم لطفا ما رو نزنید. به خدا نفع شخصی نداریم و تو عمرمون هم دست از پا خطا نکرده ایم. :101:

سلام

هر چه زودتر رابطه را تمام کنید در تمام حالاتی که آقای یه دوست توضیح داده اند هم شما ، هم اون آقا و هم همسر اون آقا متضرر خواهید شد ، و از آنجایی که شما سن کمی دارید وشاغل هم هستید موقعیت های ازدواج برای شما بسیار است .

به این فکر کنید که در ازدواج بعدیتان نسبت به همسرتان چقدر دچار عذاب وجدان به خاطر این روابط می شوید.

کرختی و نا امیدی را از خودتون دور کنید تا کمتر احساس تنهایی کنید.


تنهایی مقوله ای است که ربطی به مجرد ماندن و یا ازدواج شما ندارد چه بسا متاهلین زیادی هم حتی با داشتن همسرانی مناسب احساس تنهایی می کنند چه برسد به آنهایی که شریک زندگی شان مورد مناسبی هم نیست.

تنهایی شما بر می گرده به نگرشتون به زندگی.
تنهایی از بی هدفی ناشی می شه .

براساس معیار ها و ارزش های ماندگار وقوی یک هدف برای خودتون تعیینن کنید .

هدف به زندگی تون برنامه می ده بهتون حرکت وپویایی می دهد . خون را در رگ هاتون به جریان می ندازه و از گرمای اون ، کرختی ازتون رخت بر می بنده.

به خدا پناه ببرید و از خودش بخواین که کفایتتون کنه و نیاز هاتون را به بهترین راه بر آورده کنه.

بیا با خدا معامله کن راه درست را به خاطر رضایتش انتخاب کن در عوض از خودش بخواه به بهترین شکل نیاز هاتو بر آورده کنه شک نکن در معامله با خدا همه جورش سوده.

کار درست را انجام بده و خودتو بسپار بهش ، و برو دنبال هدفت ، و خودتو از این افکار استرس زا خالی کن اگه ندیدی اتوماتیک افتادی توی جریان یک زندگی پویا و تکاملی.

مراقب خودت باش .