کمک در مورد تصمیم به ادامه ی زندگی یا اقدام برای طلاق

سلام من 25 ساله هستم و همسرم 30 سال 6 سال هست که ازدواج کردیم در طول این مدت مشکلات مختلفی داشتیم اول اینکه من حس میکنم همسرم هنوز حاضر نیستن مسءولیت یه زندگی رو قبول کنن و هنوز حس میکنن مجرد هستن ایشون در طول روز فقط 3ساعتش رو تو خونه هستن که اون مدت هم صرف خوردن ناهار و چک کردن گوشی و خوابشون میشه بقیه زمانشون رو بیرون از خونه میگذرونن و من کاملا تنها هستم هر چند که الان برای من عادت شده ولی مشکلی که باعث شده بیشتر به این نکات توجه کنم خیانت های پی در پی همسرم هست تقریبا از 3 سال پیش متوجه شدم که ایشون با خانومی دوست هستن و حتی سفر هم باهاشون رفتن که بعد از مدتی من باهاشون صحبت کردم و گفتم که متوجه رابطه شون شدم و ایشون ابراز پشیمونی کردن اما رابطه شون همچنان ادامه داره میخواستم بدونم که عکس العمل من نسبت به این موضوع باید چی باشه با اینکه تقریبا روش های مختلفی رو امتحان کردم اما هر بار فقط سعی میکنن روششون رو تغییر بدن

سلام عزیزم
خیلی کلی عرض کردین و ازتون میخوام به سؤالاتم پاسخ بدین
۱.منظورتون از مشکلات زیادی داشتین، دقیقا چیا هستن؟
۲. همسرتون شاغلن با بیکار؟ ایشون برای اداره زندگی پول رو بشما میدن یا خودشون خرید میکنن؟
۳. خاتواده هاتون تا چه حد از مسایل و مشکلاتتون باخبرن و واکنششون چی بوده؟
۴‌. از چه زمانی ایشون بشما بی توجه شدن و برای زندگیشون سُست شدن؟ یعنی در پی چه ناراحتی یا اتفاقی؟
۵. اون خانمی که با ایشون در رابطه هستن رو چقدر میشناسین و فکر میکنین ایشون چطور همسر شما رو جذب خودشون کردن؟
۶. در خانه و بیرون چطور زنی و همسری هستین؟از نظر پوشش، رسیدگی به خودتون، خانه داری، معاشرت با مردم و کلا روابط خانوادگی و دوستانه؟خصوصیات اخلاقیتونو برامون توضیح بدین
(ممکن هست فردا پاسختون رو بدم بدلیل محدویت ارسال، بهتون سر میزنم)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط yarmehrban

سلام عزیزم
خیلی کلی عرض کردین و ازتون میخوام به سؤالاتم پاسخ بدین
۱.منظورتون از مشکلات زیادی داشتین، دقیقا چیا هستن؟
۲. همسرتون شاغلن با بیکار؟ ایشون برای اداره زندگی پول رو بشما میدن یا خودشون خرید میکنن؟
۳. خاتواده هاتون تا چه حد از مسایل و مشکلاتتون باخبرن و واکنششون چی بوده؟
۴‌. از چه زمانی ایشون بشما بی توجه شدن و برای زندگیشون سُست شدن؟ یعنی در پی چه ناراحتی یا اتفاقی؟
۵. اون خانمی که با ایشون در رابطه هستن رو چقدر میشناسین و فکر میکنین ایشون چطور همسر شما رو جذب خودشون کردن؟
۶. در خانه و بیرون چطور زنی و همسری هستین؟از نظر پوشش، رسیدگی به خودتون، خانه داری، معاشرت با مردم و کلا روابط خانوادگی و دوستانه؟خصوصیات اخلاقیتونو برامون توضیح بدین
(ممکن هست فردا پاسختون رو بدم بدلیل محدویت ارسال، بهتون سر میزنم)

---

2.بله همسر من شاغل هستن ایشون شرکت دارن

3.خانواده ی من اصلا در جریان مشکلاتم نیستن اما بعد از تکرار خیانت من با خانواده ی همسرم موضوع رو در میون گذاشتم اونا هم خیلی من رو دوست دارن و کلا شوکه شدن و خیلی باهاش صحبت کردن
4.ایشون در کل زبون خوببی دارن و محبت کلامی زیاد و هدیه خریدن رو همیشه دارن و رفتارشون جوری بود که قبل از اینکه به طور اتفاقی متوجه خیانتشون بشم همیشه حس میکردم خیلی خوشبختم و این موضوع رو حتی چندین بار جلوی ایشون به زبون اوردم ولی الان حس میکنم محبتشون دروغین هست و شاید برای راضی نگه داشتن من هست،کلا از روز اول ایشون کم توی خونه ی خودمون بودن و بیشتر خونه ی مادرشون بودن من هم همراهشون میرفتم اما اگه نمیرفتم هم ایشون بیشتر تایمش رو اونجا میگذروند

5.اون خانومی که باهاشون در ارتباط هستن مطلقه هستن و یه بچه ی 11 ساله دارن با وجود اینکه بارها و بارها خانواده ی همسرم باهاش صحبت کردن ایشون به رابطه ش ادامه داده و میفرمایند اطلاع نداشتن ایشون متاهل هستن در صورتیکه از روزی که باهاشون صحبت کردن بیشتر چسبیدن و حتی نمیذارن 1روز ارتباطشون قطع بشه و ایشون اصلا آوازه ی خوبی رو هم ندارن

6.از لحاظ ظاهری به گفته ی اطرافیان خیلی خوب هستم یه مقدار در زمینه ی خانه داری صعیف بودم اما اصلاحش کردم و الان خوبم از نظر اخلاقی کلا صبور هستم و شخصیت ارومی دارم در طول این مدت به جز در مورد مسءله ی خیانت در هیچ موردی قهر نکردم و زندگی خیلی آرومی رو داشتیم ایشون انتطار دارن که آخر هفته ها همیشه با دوستانشون بگدرونن و اگر یه جایی اعتراض کنم بدون اطلاع من میرن و من رو در مقابل عمل انجام شده میذارن حتی گاهی اوقات شب رو بدون هماهنگی قبلی خونه نمیان و یکدفعه بهانه های مختلف میارن که نمیتونن امشب بیان ایشون علاقه یی ندارن که وقتی از مشکلاتی که برام بوجود اوردن صحبت میکنم گوش کنن و گاهی که ازشون میخوام پیش مشاور بریم میگن که ما هیچ مشکلی توی زندگیمون نداریم و نیاز به مشاور نیست ایشون در دوران نامزدی هم دوست دختر داشتن و وقتیکه متوجه شدم گفتن که این مسایل شیطنت های قبل ازدواج هست و امکان نداره بعد از ازدواج به این موضوع فکر کنن 1 بار نامزدی ما به هم خورد و ایشون خودکشی کردن در طول این 6 سال 3 بار ورشکست شدن و هر 3 بار چند صد میلیون بدهکار شدن اما من اجازه ندادم هیچکودوم از خانواده ها متوجه ورشکستگی ما بشن و شکر خدا با همکاری هم کل بدهی ها رو پرداخت کردیم و الان در وضعیت خوبی هستن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط yarmehrban

سلام عزیزم
خیلی کلی عرض کردین و ازتون میخوام به سؤالاتم پاسخ بدین
۱.منظورتون از مشکلات زیادی داشتین، دقیقا چیا هستن؟
۲. همسرتون شاغلن با بیکار؟ ایشون برای اداره زندگی پول رو بشما میدن یا خودشون خرید میکنن؟
۳. خاتواده هاتون تا چه حد از مسایل و مشکلاتتون باخبرن و واکنششون چی بوده؟
۴‌. از چه زمانی ایشون بشما بی توجه شدن و برای زندگیشون سُست شدن؟ یعنی در پی چه ناراحتی یا اتفاقی؟
۵. اون خانمی که با ایشون در رابطه هستن رو چقدر میشناسین و فکر میکنین ایشون چطور همسر شما رو جذب خودشون کردن؟
۶. در خانه و بیرون چطور زنی و همسری هستین؟از نظر پوشش، رسیدگی به خودتون، خانه داری، معاشرت با مردم و کلا روابط خانوادگی و دوستانه؟خصوصیات اخلاقیتونو برامون توضیح بدین
(ممکن هست فردا پاسختون رو بدم بدلیل محدویت ارسال، بهتون سر میزنم)

---

2.بله همسر من شاغل هستن ایشون شرکت دارن

3.خانواده ی من اصلا در جریان مشکلاتم نیستن اما بعد از تکرار خیانت من با خانواده ی همسرم موضوع رو در میون گذاشتم اونا هم خیلی من رو دوست دارن و کلا شوکه شدن و خیلی باهاش صحبت کردن
4.ایشون در کل زبون خوببی دارن و محبت کلامی زیاد و هدیه خریدن رو همیشه دارن و رفتارشون جوری بود که قبل از اینکه به طور اتفاقی متوجه خیانتشون بشم همیشه حس میکردم خیلی خوشبختم و این موضوع رو حتی چندین بار جلوی ایشون به زبون اوردم ولی الان حس میکنم محبتشون دروغین هست و شاید برای راضی نگه داشتن من هست،کلا از روز اول ایشون کم توی خونه ی خودمون بودن و بیشتر خونه ی مادرشون بودن من هم همراهشون میرفتم اما اگه نمیرفتم هم ایشون بیشتر تایمش رو اونجا میگذروند

5.اون خانومی که باهاشون در ارتباط هستن مطلقه هستن و یه بچه ی 11 ساله دارن با وجود اینکه بارها و بارها خانواده ی همسرم باهاش صحبت کردن ایشون به رابطه ش ادامه داده و میفرمایند اطلاع نداشتن ایشون متاهل هستن در صورتیکه از روزی که باهاشون صحبت کردن بیشتر چسبیدن و حتی نمیذارن 1روز ارتباطشون قطع بشه و ایشون اصلا آوازه ی خوبی رو هم ندارن

6.از لحاظ ظاهری به گفته ی اطرافیان خیلی خوب هستم یه مقدار در زمینه ی خانه داری صعیف بودم اما اصلاحش کردم و الان خوبم ایشون در دوران نامزدی هم دوست دختر داشتن و وقتیکه متوجه شدم گفتن که این مسایل شیطنت های قبل ازدواج هست و امکان نداره بعد از ازدواج به این موضوع فکر کنن 1 بار نامزدی ما به هم خورد و ایشون خودکشی کردن در طول این 6 سال 3 بار ورشکست شدن و هر 3 بار چند صد میلیون بدهکار شدن اما من اجازه ندادم هیچکودوم از خانواده ها متوجه ورشکستگی ما بشن و شکر خدا با همکاری هم کل بدهی ها رو پرداخت کردیم و الان در وضعیت خوبی هستن

اینکه بخواهید ادامه زندگی بدی یا طلاق بگیرید رو کسی حق نداره به شما بگه.
به هرحال این مشکل رو یک بار و برای همیشه با کمک خانواده تون حل کنید. به هیچوجه به قول و قصم های آقا اطمینان نکنید. کسی یک بار دنبال این این مسایل بره زشتی اون براش ریخته میشه و شیرینیش براش می مونه. تنها راه برای این افراد محکم گرفتن افسارشون است وگرنه بعد یه مدت مخفیانه روز از نو. شما اگر قصد ادامه زندگی دارید
اولا باید با کمک خانواده و اگر نشد استفاده از ابزارهای قانونی ایشون رو متوقف کنید.
دوما تضمین های لازم برای عدم تکرار این رفتارها و درصورت وقوع مجدد و جدایی احتمالی پیشبینی های لازم رو برای خود و فرزندان تون بکنید نظیر ضمانت های مالی (سنگین کردن مهریه در حدی که پرداختش براشون راحت نباشه، ...) ضمانت های قانونی (حق وکالت از طلاق، حضانت فرزندان، سلب اجازه پدر برای ازدواج فرزند دختر در آینده ...) و ...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Ye_Doost

اینکه بخواهید ادامه زندگی بدی یا طلاق بگیرید رو کسی حق نداره به شما بگه.
به هرحال این مشکل رو یک بار و برای همیشه با کمک خانواده تون حل کنید. به هیچوجه به قول و قصم های آقا اطمینان نکنید. کسی یک بار دنبال این این مسایل بره زشتی اون براش ریخته میشه و شیرینیش براش می مونه. تنها راه برای این افراد محکم گرفتن افسارشون است وگرنه بعد یه مدت مخفیانه روز از نو. شما اگر قصد ادامه زندگی دارید
اولا باید با کمک خانواده و اگر نشد استفاده از ابزارهای قانونی ایشون رو متوقف کنید.
دوما تضمین های لازم برای عدم تکرار این رفتارها و درصورت وقوع مجدد و جدایی احتمالی پیشبینی های لازم رو برای خود و فرزندان تون بکنید نظیر ضمانت های مالی (سنگین کردن مهریه در حدی که پرداختش براشون راحت نباشه، ...) ضمانت های قانونی (حق وکالت از طلاق، حضانت فرزندان، سلب اجازه پدر برای ازدواج فرزند دختر در آینده ...) و ...

---

من تقریبا سری قبل که متوجه شدم کاملا قاطعانه برخورد کردم الان 2 ماه از اون زمان میگذره و من نرم افزاری رو روی گوشی همسرم نصب کردم و متوجه شدم باز هم با اون خانوم در ارتباط هستن و با توجه به اینکه هیچوقت از من گله نکردن که از چیزی توی رفتار من ناراحت هستن من اصلا نمیدونم دلیل خیانتشون چیه و اصلا آیا میتونم جلوشون رو بگیرم یا نه.و هیچ اقدامی برای بدست اوردن اعتماد من نمیکنن حتی بعد از اون موضوع چند شب به بهانه های مختلف (با دوستاشونن،کارشون زیاده،تعمیرات شرکت....)خونه نیومدن با اینکه میدونن من کاملا اعتمادم رو از دست دادم ،من هنوز بچه ندارم و از لحاظ مالی خودم درامد و خونه و ماشین دارم و ایشون هرچی که دارن به نام خانواده شون هست حتی حساب های بانکیشون و از لحاظ قانونی نمیتونم مهریه ای به اون صورت ازشون بگیرم

- - - Updated - - -

با خانواده ی همسرم این موضوع رو در میون گذاشتم و اونا هم برخورد شدیدی باهاشون داشتن اما با این حال با وجود اون همه ابراز پشیمونی باز هم رابطه شون تموم نشد،با خانواده ی خودم هم ترجیح میدم در میون نذارم به این خاطر که بابای من توی این مسایل خیلی بیش از اندازه حساس هستن و اگر من تصمیم به جدایی نداشته باشم ذهنیتشون راجع به همسرم کاملا به هم میریزه و هرگز دیگه قبولشون نمیکنن ضمن اینکه پدر من با ازدواجم کاملا مخالف بودن

بعضی ها به دلیل بعضی کمبودها در خود یا شریک زندگی شون دست به این کارها می زنند. ولی بعضی ها نه به دلیل کمبودها بلکه صرفا برای خوش گذرانی، و دلیلی هم لازم نداره بجز همین که می خواهند خوش باشند.

اینکه فرد اموالش رو به نام اطرافیانش کرده باشه و نشه مهریه یا سایر حقوق قانونی رو ازش گرفت تشخیصش به عهده دادگاه است. فقط صورت قضیه که نیست. مثلا ایشون خودش کسب و کارش رو اداره می کنه؟ درامدش رو کی خرج و کنترل می کنه؟ بین ایشون و خانواده اش قراردادی است برای تقسیم کار و درآمد؟... خیلی راه ها وجود داره . این رو هم خانواده ایشون باید بدونند درصورت اثبات صوری بودن تملک اموال ایشان قضیه برای شان به راحتی تمام نمی شود. بلکه شریک جرم محسوب می شوند. شاید دانستم همین نکته باعث شود خودشان رو کنار بکشند.
اینکه شما تاحد مستقل هستید خوبه ولی کافی نیست. تقریبیا تمام افراد ظالم نتیجه کوتان آمدن افراد مظلوم هستند. گذشت شما و افرادی نظیر شما باعث تربیت اینجور افراد میشه. و باعث تشویق شون برای صدمه زدن به زندگی دیگران. اگر بدونید گذشت شما باعث آزاد دیگران میشه و گذشت کنید شما هم مسئول خواهید بود. به هرحال این ها درصورتی است که بخواهید طلاق بگیرید که مسلما خوش آیند نیست.
این آدم اینطور که شما میگید بعیده به این راحتی ها دست برداره. چه بسا دچار انحرافات دیگه ای هم بشه. شما اولین کارتون باید روشن کردن تکلیف تون با همسرتون و با خودتون باشه. باهاش صحبت کنید ببینید کمبودی در زندگی داره؟
****************************
نکته: از چه زمانی ایشون همه چیزشون رو به نام خانواده شون کرده اند؟ آیا فقط از ترس شما و مهریه و ... شما بوده یا با افراد دیگری در کسب و کارشان هم مشکل دارند یا احتمال می دهند دچار مشکل شوند؟ یا از ترس اون خانم های دیگه ...؟
یک جا گفته اید اون خانم "مطلقه" هستند و کمی بعد گفته اید "متاهل". تفاوت این دو بی اندازه زیاد است و همینطور عواقب آن. کدوم حالت صحیح است؟
****************************
"با همکاری هم کل بدهی ها رو پرداخت کردیم"
چطور بوده؟ شما چه نقش و سهمی در حل مشکلات مالی داشته اید؟ هنوز هم دارید؟ این موضوع ادامه داره؟ یعنی آقا الان هم به حمایت شما نیاز داره؟ احتمال داره در آینده نزدیک نیاز پیدا کنه؟ اگر بله این چه نوع کمکی است؟ مالی، روحی، فکری و یا تخصصی؟ ... دفعات قبل به چه نوعی بوده است؟
فکر می کنید این کارها (جواب سوالات بالا) چه تاثیری بر شخصیت و روحیه آقا و در زندگی و رابطه شما داشته اند؟ باعث افزایش اعتماد به نفس ایشون شده یا برعکس رحت طلب و متکی به دیگران شده اند؟
اگر شما در حل مشکلات مالی ایشان نقش داشته اید چطور است که اموال شان به نام خانواده شان است؟
خانواده ایشان در تمام مسایل بالا (جواب سوالات) چه نقشی داشته و دارند؟ نظر و نگرش شون چی است؟ همینطور نظرشون نسبت به شما.
****************************
اگر خانواده آقا بدونند آقا با به نام کردن اموالش به نام آنان
اولا برای رفتارش زمینه سازی می کند تا عواقب مالی آن رفتارها دامن گیرش نشود،
دوما بدون آنکه بدانند از آنها برای اهداف خود سوء استفاده می کند
سوما اگر به هر ترتیبی ثابت شود یا دادگاه تشخیص دهد به نام بودن اموال برای فرار از دیون است، آن ها شریک جرم و مجرم شناخته خواهند شد
چه واکنشی نشان خواهند داد؟ هم در نگاهداری اموال به نام خودشان و هم در نوع برخوردهای شان با آقا و اعمالش.
****************************

از همون اول زندگیمون حسابای بانکیشون و چک هاشون به نام خانواده شون بود و حتی شرکتشون و علتش هم به گفته ی خودشون این بود که از سند پدرشون برای قرارداداشون استفاده کردن و باید چک هاشون هم به نام ایشون باشه

اون خانوم مطلقه هستن و زمانی که من متوجه شدم برای اینکه ذهن من رو تغییر بدن و بگن رابطه کاری بوده گفتن خانوم متاهل هستن

زمان ورشکستگیشون من از لحاظه روحی و مالی خیلی کمک کردم همسرم مدام در زمان ورشکستگی اعلام میکردن که تنها ناراحتیشون من هستم و فکر میکنن که نتونستن زندگی خوبی رو فراهم کنن ولی من از لحاظ روحی خیلی حمایتشون کردم و حتی خونه ی خودم رو هم برای پرداخت بدهیشون فروختم و حتی اجازه ندادم که هیچکودوم از اعضای خانواده متوجه بشن که یوقت باعث سرخوردکیشون بشه
خانواده ی خودشون چون سند خونه شون رهن بانک بود در این زمینه حمایت نکردن و حتی به من گفتن که ما به خاطر تو سندمون رو رهن بانک گذاشتیم و ازم خواستن که خونه م رو بفروشم و بدهیای شوهرم رو بدم اما در زمینه ی خیانت کاملا حامی من بودن با پسرشون برخورد شدیدی داشتن

دفعه ی قبل من با خانواده شون صحبت کردم و گتم در صورتیکه تکراربشه من مهریه م رو اجرا میذارم پدرشون گفتن که مهریه حق زن هست و اگر پسرشون باز هم تکرار کنه من حق دارم مهریه م رو بگیرم

* حالا خونه تون رو هم ندارید؟ اگر معادل آن رو بهتون نداده اند می خواهید چه کار کنید؟ اگر هم داده باشند که بهتر.
* تکرار شد یا خیر؟ اگر خیر که چه بهتر. اگر تکرار شده و دست بردار نیست چه کار می خواهید بکنید؟ به خانواده تون مطلب رو میگید؟
* برفرض محال بخواهید مهریه بگیرید پدر ایشون غیر از گفتن اینکه مهریه حق زن است، مثلا چه کار میکنه؟ پرداخت می کنه؟ اصولا مهریه شما چقدر است؟ اینقدر هست که آقا رو وادار کنه دست از کاراش برداره؟
* اون خانم می دونند ایشون متاهل است؟ باهاشون صحبت کرده اید از زندگی تون بیرون بروند؟ شاید منطقی باشند و با صحبت شما یا خانواده تان کنار بکشند.

[QUOTE=Ye_Doost;426732]* حالا خونه تون رو هم ندارید؟ اگر معادل آن رو بهتون نداده اند می خواهید چه کار کنید؟ اگر هم داده باشند که بهتر.
* تکرار شد یا خیر؟ اگر خیر که چه بهتر. اگر تکرار شده و دست بردار نیست چه کار می خواهید بکنید؟ به خانواده تون مطلب رو میگید؟
* برفرض محال بخواهید مهریه بگیرید پدر ایشون غیر از گفتن اینکه مهریه حق زن است، مثلا چه کار میکنه؟ پرداخت می کنه؟ اصولا مهریه شما چقدر است؟ اینقدر هست که آقا رو وادار کنه دست از کاراش برداره؟
* اون خانم می دونند ایشون متاهل است؟ باهاشون صحبت کرده اید از زندگی تون بیرون بروند؟ شاید منطقی باشند و با صحبت شما یا خانواده تان کنار بکشند.[/QUOTE

نه ایشون هنوز خونه تهیه نکردن اما من به غیر اون خونه ی دیگه یی رو هم دارم

بله تکرار شده همین هفته ی اخیر باز هم با همون خانوم بودن اما انکار میکنن و زیر بار نمیرن وبه همین خاطر من مردد هستم که آیا اصلا دادن فرصت دوباره به ایشون کار درستی هست یا نه

مهریه منسنگینه ایشون توان پرداختش رو قطعا نداره خانواده همسرم زبونی حمایت کردن نمیدونم توی مرحله ی عمل چجوری باشن

الان 2 سال هست که درگیر رابطه شون با اون خانوم هستیم و اون خانوم حداقل 1 سال و نیم هست که من شخصا بارها باهاشون صحبت کردم و حتی خانواده ی شوهرم با این خانوم برخورد شدیدی داشتن اما این خانوم هم دست بردار نیستن طبق صدای ضبط شده ای که ازشون شنیدم حتی خانوم در پی این هستن که آخر هفته های شوهرم رو تقسیم کنن و این رو حق خودش میدونن که اگه هفته رو با من گذروندن آخر هفته رو به هر طریق با اون خانوم باشن و اینجور که من دیدم اصلا این سری وقاحتشون خیلی بیشتر هم شده قبلا هیچوقت نشده بود که شبی رو خونه نباشن ولی توی این 1 ماه گذشته بوده شبی رو که نیومدن و یا تا اخر شب نیومدن که با توجه به این صدای ضبط شده متوجه شدم اون شب ها رو با اون خانم بودن

عزیز دلم سلام
میخوام مطلبی رو بگم اما ناراحت نشو و خواهرانه بپذیر.
شما چرا کارد رو به استخون میرسونی؟ تا زمانی که خودت اقدام مؤثری نکنی هیچ مشاوره ای کارساز نخواهد بود. بزرگترین اشتباه شما این هست که خانواده ی خودتونو محرم راز نمیدونین و برعکس میرین پیش خانواده همسر! فکر کردین اونها پسرشون که از خون و گوشت خودشون هست کنار میگذارن و به حقوق از دست رفته شما فکر میکنن؟کدام مادر و پدری حاضر میشه در محضر قانون بچه خودش رو مجرم خطاب کنه یا خیانتکار؟اینهایی هم که به عرضتون رسوندن جهت دلخوشی شما بوده و هیچ ارزش دیگه ای نداره. دوستان خوب مطرح کردن براتون.
خب بفرض اینکه خانوادت بدونه و این آقا از چشمشون بیفته، بهتر واقعا بهتر! تو قصد داری در چنین وضعیتی به این زندگی زیبا و عاشقانه ادامه بدی؟!! تعجب میکنم از شما .. خوب میدونین که برخی خانم های مطلقه وقتی با مردان جوان ارتباط برقرار میکنن بدلیل نداشتن منبع امرار معاش و تنهایی رو به چنین کارهایی میارن البته فساد اخلاقی محرز هست و زنی هم که متأهله و چنین کاری میکنه با دستور همسرش هست برای اینکه اموال این مرد رو از چنگش در بیاره که عموماً معتاد به مواد مخدر هستن، عزیزم چند چیز شما رو تهدید میکنه؛
۱. آلوده شدن به بیماریهایی نظیر ایدز، هپاتیت و ...
۲. احتمال اعتیاد همسرتون در آینده توسط این اشخاص و به باد رفتن زندگیتون
۳. احتمال وقوع جرم به دست فرد یا افرادی نظیر قتل‌، سرقت و ...
بهتر هست پدر و مادرتون رو به منزلتون دعوت کنین در زمانی که همسرتون حضور ندارن ..و مدارک هویتی خودتون و اسنادی که دال بر خیانت ایشان هست و چیزهای دیگری که مال شماست رو در کیف مادرتون بگذارین و خواهش کنین دربارش تا منزل پدری هیچ صحبتی نکنن بعد به بهانه بی حوصلگی و خوردن شام با پدر و مادر از منزلتون خارج بشین و برین پیششون...در خانه پدری خودتون کاملا موضوع رو برای والدین شرح بدین تا اونها اقدامات لازم رو برای شما انجام بدن.به وعده و قسم دروغ هم توجه نکنین و لزومی هم نداره زیاد از منزل پدر خارج بشین. تکلیف شما امروز مشخص نشه فردا باید بشه، خودتون رو گول نزنین.

سلام

شوهر شما مثله خیلی از مردهای دگ و طبق طبیعتشون تمایل به چند همسری دارن و هم میتونن شمارو داشته باشن و هم ایشونو .. چه بسا اگه بر اثر فشار شما و خونواده ایشونو ول کنند شاید بعدها دوباره یا با ایشون و یا با کسه دیگه ای در ارتباط باشن

این وسط شما باید تصمیم بگیرید که با یک فردی تو این خصوصیات ادامه زندگی بدید یا نه..

مهریه اجرا گذاشتنو و تهدید و این جور کارها یه مقطعی شاید کنترلشون کنه ولی احتمالا بازم برگردند..

یه سوال ازشون بپرسید..

بگید با بودنه ایشون چرا اومدی سراغه من ؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط yarmehrban

عزیز دلم سلام
میخوام مطلبی رو بگم اما ناراحت نشو و خواهرانه بپذیر.
شما چرا کارد رو به استخون میرسونی؟ تا زمانی که خودت اقدام مؤثری نکنی هیچ مشاوره ای کارساز نخواهد بود. بزرگترین اشتباه شما این هست که خانواده ی خودتونو محرم راز نمیدونین و برعکس میرین پیش خانواده همسر! فکر کردین اونها پسرشون که از خون و گوشت خودشون هست کنار میگذارن و به حقوق از دست رفته شما فکر میکنن؟کدام مادر و پدری حاضر میشه در محضر قانون بچه خودش رو مجرم خطاب کنه یا خیانتکار؟اینهایی هم که به عرضتون رسوندن جهت دلخوشی شما بوده و هیچ ارزش دیگه ای نداره. دوستان خوب مطرح کردن براتون.
خب بفرض اینکه خانوادت بدونه و این آقا از چشمشون بیفته، بهتر واقعا بهتر! تو قصد داری در چنین وضعیتی به این زندگی زیبا و عاشقانه ادامه بدی؟!! تعجب میکنم از شما .. خوب میدونین که برخی خانم های مطلقه وقتی با مردان جوان ارنباط برقرار میکنن بدلیل نداشتن منبع امرار معاش و تنهایی رو به چنین کارهایی میارن البته فساد اخلاقی محرز هست و زنی هم که متأهله و چنین کاری میکنه با دستور همسرش هست برای اینکه اموال این مرد رو از چنگش در بیاره که عموما معتاد به مواد مخدر هستن، عزیزم چند چیز شما رو تهدید میکنه؛
۱. آلوده شدن به بیماریهایی نظیر ایدز، هپاتیت و ...
۲. احتمال اعتیاد همسرتون در آینده توسط این اشخاص و به باد رفتن زندگیتون
۳. احتمال وقوع جرم به دست فرد یا افرادی نظیر قتل‌، سرقت و ...
بهتر هست پدر و مادرتون رو به منزلتون دعوت کنین در زمانی که همسرتون حضور ندارن ..و مدارک هویتی خودتون و اسنادی که دال بر خیانت ایشان هست و چیزهای دیگری که مال شماست رو در کیف مادرتون بگذارین و به بهانه بی حوصلگی و خوردن شام با پدر و مادر از منزلتون خارج بشین و برین پیششون...در خانه پدری خودتون کاملا موضوع رو برای والدین شرح بدین تا اونها اقدامات لازم رو برای شما انجامم بدن.به وعده و قسم دروغ هم توجه نکنین و لزومی هم نداره زیاد از منزل پدر خارج بشین. تکلیف شما امروز مشخص نشه فردا باید بشه خودتون رو گول نزنین.

---

مادر من فوت کردن و با پدرم فاصله خیلی زیادی داریم ما شهر دیگه ای زندگی میکنیم بیشتر ترس من از اینه علاقه یی ندارم به خونه ی پدرم برم علتش این نیست که ایشون بد رفتار هستن برعکس خیلی نسبت به بچه هاش خوب هست اما چون با همسرم برای ازدواج موافق نبودن بدون اینکه چیزی راجع به این موضوعات بدونن کاملا نسبت به همسرم واکنش نشون میدن جدا از اون بابام حساسیت خیلی شدیدی روی من دارن و کلا با محبتشون یه جورایی اذیتم میکنن وسواس شدیدی توی رسیدگی به ما دارن و من واقعا اذیت میشم با حساسیتاشون
من هفته ی گذشته که باز متوجه رابطه شون شدم برای طلاق اقدام کردم اما ایشون میگن که حاضر نیستن طلاق بدن و هر روز میان خونه انگار نه انگار اتفاقی افتاده کلی هم با در و دیوار حرف میزنن و میرن

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط جوادیان

سلام

شوهر شما مثله خیلی از مردهای دگ و طبق طبیعتشون تمایل به چند همسری دارن و هم میتونن شمارو داشته باشن و هم ایشونو .. چه بسا اگه بر اثر فشار شما و خونواده ایشونو ول کنند شاید بعدها دوباره یا با ایشون و یا با کسه دیگه ای در ارتباط باشن

این وسط شما باید تصمیم بگیرید که با یک فردی تو این خصوصیات ادامه زندگی بدید یا نه..

مهریه اجرا گذاشتنو و تهدید و این جور کارها یه مقطعی شاید کنترلشون کنه ولی احتمالا بازم برگردند..

یه سوال ازشون بپرسید..

بگید با بودنه ایشون چرا اومدی سراغه من ؟؟

---

من بارها گفتم با وجود اینکه ما اینقدر سر این خانوم دعوا داریم و باز هم رابطه تون قطع نمیشه و به این سختی دارین ادامه میدین و هر سری باید محافظه کار تر رفتار کنید که من متوجه نشم پس حتما ارزشی توی اون رابطه بوده که توی حفظ کردن زندگیت با من نیست

عزیزم خدا رحمت کنه مادرت رو
پدر جنسش سخته و غمش رو هرگز نشون نمیده. پدر هر چه بد و بد خلق باشه اما امنیت و آرامش میاره. شما هم که نمیخوای تا ابد در منزل پدرت بمونی ...
آرامش همسرتون، بخاطر بی تفاوتی و نداشتن برخورد قاطعانه شماست. مثل این هست من به شما بدی کنم و هر روز هم بیام دست بندازم گردنت و بشینم کنارت و تو هم بمن لبخند بزنی ، اون خانم مطلقه برای ایشون غذا درست نمیکنه و کاراشو انجام نمیده.. مسئولیتی هم نداره چه بهتر که شما تر و خشک کنی.. اینطور نیست؟ وقاحت به جایی رسیده که همسر شما سکوت کردن و اون خانم میخوان همسر شرعی شما رو غیر شرعی و غیر قانونی نصف کنن!! فردا هم میان میگن یا قبول کن ایشون با شما زندگی کنه یا برو... ممکن هست اصلاً کار بجایی برسه حتی شما رو بیرون کنن...
بله ایشون طلاق نمیدن .. محل زندگیشون اینجاست کجا بهتر از منزل خود آدم، اون خانم فوقش یکروز در هفته هستن بقیه روزا ایشون تنها چکار کنن؟ اگر طلاق بدن میدونین چقدر دنگ و فنگ داره براشون؟ هی برن و بیان، دادگاه و مهریه، عمل نامشروع ، حبس، پرونده سازی ، آبروریزی جلوی مردم و حرف های دیگران....
گاهی لازمه بین بد و بدتر انتخاب کنیم ... بد رو یا بدتر رو.این خانم از همسرتون جدا میشن ولی ایشون دوباره به کسی دیگر رو میارن... زندگی شما مدام در شک ، خیانت و اضطراب خواهد بود تا زمانی که اتفاق بدی بیافته که اونوقت بسیار دیر هست. اقدام به طلاق با در خانه ماندن و زندگی کردن کار بس بیهوده ای هست. درست زمانی که باید بچه دار میشدین و بفکر آینده میبودین پای زنان مفسد به زندگی شما باز شده،آرامش فردا در گرو تصمیم عاقلانه ی امروز شماست. برای زندگی مشترک نیاز هست مرد و زن از اخلاق ، دین داری و مسئولیت پذیری برخوردار باشن/ من دیر پاسختون رو میدم چون فعلا نمیتونم پست بیشتر بگذارم/

تا جائیکه عقل من میرسه شما دو راه بیشتر ندارید
یا همین وضعیت رو بپذیرید و مطمئن باشید باتوجه به آنچه درباره آن خانم گفتید (تقسیم زندگی بین شما و ایشان) به کلی به حاشیه رانده خواهید شد.
یا برای جدایی و پی گرفتن زندگی خودتان اقدام کنید.

شما اشتباه بزرگی کردید و برای فردی که امتحان خودش رو پس نداده بود خانه خودتون رو فروختید (ارزشش چقدر بود؟) و دیگه هم نه خانه و نه پول آن رو پس نگرفتید. حتی باوجود اینکه وضعیت مالی همسرتان رو به راه شده.
اشتباه بزرگتر و بزرگترین استباه تون بی اعتمادی به پدرتان بوده است. نهایت اینه که ایشون سرزنش تون کنه. بهتر از این است که همینطور به حاشیه رانده بشید تاوقتی که آقا به کلی از زندگی کنارتون بگذاره؟

الان هم
اولا از پدرتون کمک بخواهید.
دوما کمی سیاست داشته باشید و یه مدت موضوع اون خانم رو کنار بگذارید. دنبال پس گرفتن کمک هایی باشید که قبلا کرده اید. مبالغی رو که کمک کرده اید به هرنحوی که بهتر می دونید پس بگیرید.
سوم، هر نوع مدرکی که می توانید برای اثبات رابطه آقا و آن خانم مخفیانه فراهم کنید. و اینکه رابطه آن ها در چه حدی است. تا جائیکه اطلاع دارم صدای ضبط شده مورد قبول دادگاه نیست. به چیزی بیشتر نیاز دارید.
چهارم، بعد از پس گرفتن حقوق مادی تان به دنبال پس گرفتن زندگی تان باشید
پنجم، با اعمال فشار از طرف خانواده ها و حتی تهدید به به اجرا گذاشتن مهریه و غیره صریح براشون روشن کنید ادامه اعمال غیراخلاقی هزینه های سنگین مالی و آبروئی برای شان درپی دارد.
ششم، "اگر بازهم آقا سر به راه نشد" باید بین قبول وجود آن خانم در زندگی تان ویا جدایی تصمیم بگیرید.

زندگی مثل بازی شطرنج هستش. حرکات رو باید منظم و طبق نقشه انجام داد. همانطور که آقا با به نام کردن اموال به نام خانواده اش، دست شما و دیگران رو بسته و بدون نگرانی از پرداختن هر نوع هزینه هرکاری دوست داره انجام میده، شما هم باید حساب شده وارد بشید. پدرتون هم همینطور. این بازی نیست که شما به تنهایی بتونید انجام بدید. نه تو خون شما است و نه توانائیش رو دارید. ولی پدرتون و اگر برادر داشته باشید احتمالا می تونند.

برای شروع بهتره پدرتون خودش رو از بخشیدن خانه شما عصبانی نشون بده و ازشون بخواد معادل اون خونه یا مبلغ به ارزش امروز آن رو بهتون برگردونند. تاکید می کنم ایشون باید رابطه آقا و اون خانم رو بدونند ولی نباید نشون بدند. نه تا موقع مناسب.

صحبتی از بچه نکرده اید. گویا فرزندی ندارید؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Ye_Doost

تا جائیکه عقل من میرسه شما دو راه بیشتر ندارید
یا همین وضعیت رو بپذیرید و مطمئن باشید باتوجه به آنچه درباره آن خانم گفتید (تقسیم زندگی بین شما و ایشان) به کلی به حاشیه رانده خواهید شد.
یا برای جدایی و پی گرفتن زندگی خودتان اقدام کنید.

شما اشتباه بزرگی کردید و برای فردی که امتحان خودش رو پس نداده بود خانه خودتون رو فروختید (ارزشش چقدر بود؟) و دیگه هم نه خانه و نه پول آن رو پس نگرفتید. حتی باوجود اینکه وضعیت مالی همسرتان رو به راه شده.
اشتباه بزرگتر و بزرگترین استباه تون بی اعتمادی به پدرتان بوده است. نهایت اینه که ایشون سرزنش تون کنه. بهتر از این است که همینطور به حاشیه رانده بشید تاوقتی که آقا به کلی از زندگی کنارتون بگذاره؟

الان هم
اولا از پدرتون کمک بخواهید.
دوما کمی سیاست داشته باشید و یه مدت موضوع اون خانم رو کنار بگذارید. دنبال پس گرفتن کمک هایی باشید که قبلا کرده اید. مبالغی رو که کمک کرده اید به هرنحوی که بهتر می دونید پس بگیرید.
سوم، هر نوع مدرکی که می توانید برای اثبات رابطه آقا و آن خانم مخفیانه فراهم کنید. و اینکه رابطه آن ها در چه حدی است. تا جائیکه اطلاع دارم صدای ضبط شده مورد قبول دادگاه نیست. به چیزی بیشتر نیاز دارید.
چهارم، بعد از پس گرفتن حقوق مادی تان به دنبال پس گرفتن زندگی تان باشید
پنجم، با اعمال فشار از طرف خانواده ها و حتی تهدید به به اجرا گذاشتن مهریه و غیره صریح براشون روشن کنید ادامه اعمال غیراخلاقی هزینه های سنگین مالی و آبروئی برای شان درپی دارد.
ششم، "اگر بازهم آقا سر به راه نشد" باید بین قبول وجود آن خانم در زندگی تان ویا جدایی تصمیم بگیرید.

زندگی مثل بازی شطرنج هستش. حرکات رو باید منظم و طبق نقشه انجام داد. همانطور که آقا با به نام کردن اموال به نام خانواده اش، دست شما و دیگران رو بسته و بدون نگرانی از پرداختن هر نوع هزینه هرکاری دوست داره انجام میده، شما هم باید حساب شده وارد بشید. پدرتون هم همینطور. این بازی نیست که شما به تنهایی بتونید انجام بدید. نه تو خون شما است و نه توانائیش رو دارید. ولی پدرتون و اگر برادر داشته باشید احتمالا می تونند.

برای شروع بهتره پدرتون خودش رو از بخشیدن خانه شما عصبانی نشون بده و ازشون بخواد معادل اون خونه یا مبلغ به ارزش امروز آن رو بهتون برگردونند. تاکید می کنم ایشون باید رابطه آقا و اون خانم رو بدونند ولی نباید نشون بدند. نه تا موقع مناسب.

صحبتی از بچه نکرده اید. گویا فرزندی ندارید؟

---

موضوع اینجاست که وقتیکه من دو ماه پیش با خانواده شون در میون گذاشتم خانواده ی شوهرم هم با شوهرم هم با اون خانوم شدیدا برخورد کردن تا جاییکه اون خانوم محل کار و خونه شون رو تغییر دادن اما دفعات قبل هیچوقت مشکل خونه نیومدن همسرم رو نداشتم اما مثل اینکه هر سری بدتر میشه و بهتر نمیشه حتی من الان شک دارم که خونه و امکانات فعلیشون رو همسرم براشون تهیه کردن یا نه و هفته ی پیش متوجه شدم اون خانوم رفتن پیش صمیمی ترین دوست همسرم مشغول به کار شدن جاییکه هر روز همسرم به اونجا رفت و آمد داره.
در مورد اینکه باید با پدرم در میون بذارم هنوز حس خوبی ندارم حس میکنم که حتی اگر جدایی مطرح باشه نمیخوام با جنگ و دعوا تمومش کنم چون واقعا کشش بحث خانوادگی رو ندارم
در مورد بچه که هم شوهرم هم خانواده شون اصرار شدیدی داشتن و من بهشون گفته بودم که تا زمانیکه از همسرم و زندگی آینده م مطمءن نشم بپه دار نمیشم و قرار بود من یه فرصتچند ماهه بدم که ایشون نشون بدن مرد زندگی هستن در حال حاضر مثلا در حال اثبات بودن ولی باز هفته ی پیش متوجه شدم رابطه شون حتی 1 ماه هم تموم نشده بود و فقط من رو گول زدن

موضوع اینجاست که من اصلا درک نمیکنم که اون خانوم چه امتیازی دارن که توی من وجود نداره و این رابطه تموم نمیشه و حتی هر بار ازشون پرسیدم من چه چیزی کم دارم ولی هیچ جوابی نداشتن هر چند که من فک میکنم موضوع اعتیاد به این نوع روابط هست چون حتی چندین بار توی اینستا و قبلا فیس بوک دیده بودم که دوست دخترای مجردیشون رو سرچ کرده بودن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ایلناز

موضوع اینجاست که وقتیکه من دو ماه پیش با خانواده شون در میون گذاشتم خانواده ی شوهرم هم با شوهرم هم با اون خانوم شدیدا برخورد کردن تا جاییکه اون خانوم محل کار و خونه شون رو تغییر دادن اما دفعات قبل هیچوقت مشکل خونه نیومدن همسرم رو نداشتم اما مثل اینکه هر سری بدتر میشه و بهتر نمیشه حتی من الان شک دارم که خونه و امکانات فعلیشون رو همسرم براشون تهیه کردن یا نه و هفته ی پیش متوجه شدم اون خانوم رفتن پیش صمیمی ترین دوست همسرم مشغول به کار شدن جاییکه هر روز همسرم به اونجا رفت و آمد داره.
در مورد اینکه باید با پدرم در میون بذارم هنوز حس خوبی ندارم حس میکنم که حتی اگر جدایی مطرح باشه نمیخوام با جنگ و دعوا تمومش کنم چون واقعا کشش بحث خانوادگی رو ندارم
در مورد بچه که هم شوهرم هم خانواده شون اصرار شدیدی داشتن و من بهشون گفته بودم که تا زمانیکه از همسرم و زندگی آینده م مطمءن نشم بپه دار نمیشم و قرار بود من یه فرصتچند ماهه بدم که ایشون نشون بدن مرد زندگی هستن در حال حاضر مثلا در حال اثبات بودن ولی باز هفته ی پیش متوجه شدم رابطه شون حتی 1 ماه هم تموم نشده بود و فقط من رو گول زدن

موضوع اینجاست که من اصلا درک نمیکنم که اون خانوم چه امتیازی دارن که توی من وجود نداره و این رابطه تموم نمیشه و حتی هر بار ازشون پرسیدم من چه چیزی کم دارم ولی هیچ جوابی نداشتن هر چند که من فک میکنم موضوع اعتیاد به این نوع روابط هست چون حتی چندین بار توی اینستا و قبلا فیس بوک دیده بودم که دوست دخترای مجردیشون رو سرچ کرده بودن

---

سلام

از پاسخی که داده بودید زیاد متوجه منظورتون نشدم..

از حرفاتون و نحوه رفتار شوهرتون اینطور برداشت میکنم که با مطلع شدن شما و خونواده ها کم کم قبح قضیه برا ایشون کم رنگ شده و راحت تر دارن به کارشون ادامه میدن..

به نظر بنده شما هم یواش یواش شروع کنید مثله ایشون راهکارهائی رو که میتونه شما رو در رسیدن به حق و حقوقتون بکنه دنبال و پرس و جو کنید و اینبار جدی تر دنباله قضیه رو بگیرید و در وهله اول با وکیل و سپس مهریه

بودن یا نبودنه شما برا ایشون زیاد فرقی نداره ..حتمالا اگه خدای نکرده جدا هم بشید زیاد برا ایشون شاید فرق نکنه ..

[quote=جوادیان;426753]سلام

از پاسخی که داده بودید زیاد متوجه منظورتون نشدم..

از حرفاتون و نحوه رفتار شوهرتون اینطور برداشت میکنم که با مطلع شدن شما و خونواده ها کم کم قبح قضیه برا ایشون کم رنگ شده و راحت تر دارن به کارشون ادامه میدن..

به نظر بنده شما هم یواش یواش شروع کنید مثله ایشون راهکارهائی رو که میتونه شما رو در رسیدن به حق و حقوقتون بکنه دنبال و پرس و جو کنید و اینبار جدی تر دنباله قضیه رو بگیرید و در وهله اول با وکیل و سپس مهریه

بودن یا نبودنه شما برا ایشون زیاد فرقی نداره ..حتمالا اگه خدای نکرده جدا هم بشید زیاد برا ایشون شاید فرق نکنه ..[/



یعنی شما هم میگین که دیگه امیدی برای ادامه وجود نداره?????

یه جای وقت تلف کردن تو اینترنت با پدرتون تماس بگیرید.
زنی یا دختری که خانواده اش رو به هر دلیلی از خودش و مشکلات این چنینی دور نگه می داره خودش با دست خودش پشتوانه اش رو از بین برده و طبیعی هستش همچین مسایلی براش پیش بیاد. درسته گفته اند زن باید رازدار زندگی باشه ولی دیگه زندگی نمونده.
به پدرتون نگید خودتون نهایی می خواهید چه کنید؟ خودتون اقدام کنید؟ تا حالا هرکاری که کرده اید نتیجه اش فقط بدتر شدن بوده. اگر قبلا مخفیانه کاری می کرده حالا شده نیمه مخفیانه. این دعوای فعلی تان هم که بگذره کلا علنی و رسمی میشه.
وکیل بگیرید؟ اون مال آخرین راه و اقدام برای جدایی هستش. اولا باید کلی هزینه های میلیونی بهش بدید و دوما تازه ازنظر قانونی دست تون به هیچ جا بند نیست. (معمولا وکلا اگر بدونند می تونند پولی از کسی بگیرند از ابتدا ناامید برش نمی گردونند مخصوصا که زن باشه) برای کمک های مالی به همسرتان مدارک قانونی دارید که چه کمک هایی کرده اید؟ و اینکه ایشون تعهد به بازگرداندن کمک های تان کرده اند؟ اموال شان هم که به نام خانواده شان است و نمی تونید مهریه و ... رو ازشون بگیرید. اگر بتونید ثابت کنید که ایشون با زنی رابطه کامل دارند (که تقریبا غیرممکن است مگر اینکه خودشون اعتراف کنند یا ازشون سند ازدواج دایم و نه موقت بدست بیارید، ازدواج موقت احتمالا خلاف شرایط ضمن عقد نباشه. خودتون تحقیق کنید) بازهم در ظاهر چیزی ندارند که مهیه رو پرداخت کنند. از طرف دیگه آقا - واقع یا ظاهری - نمیخواد طلاق بده (چون قانونا باید حقوق زن رو پرداخت کنه) در نهایت چاره ای نخواهید داشت همه چیزتان را ببخشید. عمر، دوشیزه گی، اموال و ...) و دست خالی برگردید پیش پدرتان.
اینکه از ابتدا با پدرتان هماهنگ باشید تلاش کنید هم حقوق تان رو بگیرید و هم زندگی تان رو نجات بدید بهتره یا دست خالی و سرافکنده پیشش برگردید. کدوم حالت برای شما و پدرتان بهتره؟
شما همون مسیری رو که گفتم بروید.

پس شما میگین که من با پدرم مطرح کنم ولی فعلا اقدام به طلاق نکنم تا بتونم حقم رو ازشون بگیرم،یعنی اینکه از خانواده م بخوام که به طور مستقیم با ایشون صحبتی نکنن ?

خانواده شما مستقیم با ایشون طرق بشند ولی فقط برای پس گرفتن چیزهائی که داده اید. فعلا حتی نباید نشون بدند که از وجود رابطه آقا و اون خانم خبر دارند. فغکر کنم دلیلش هم واضح است.

اصلا شما بگید همسر شما یا فرد دیگه ای می دونند اینجا مشکل تون رو مطرح کرده اید؟ یا در این نوع سایت ها عضویت دارند؟
مهم نیست شما با چه اسمی پست بگذارید اگر کسی که نباید بدونه، مطالب شما رو بخونه شناخته میشید و گفتن آشکار اینکه چه کار کنید (جزئیات) نادانی خواهد بود. شما علاوه بر مطالب قبلی این قبیل نکات رو هم رعایت کنید.
و افردی نظیر شما که باید بعضی کارها رو بی سر صدا انجام دهند، هم همچنین.

[quote=ایلناز;426754]

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط جوادیان

.[/



یعنی شما هم میگین که دیگه امیدی برای ادامه وجود نداره?????

---

سلام

چرا ادامه بدید اما راهیرو برید که حق و حقوقتونو بتونید بگیرید و ایشون تحت فشار باشه تا بلکه از این خانم دست بکشه..البته بعید میدونم رابطشونو تموم کنند..

اما اگر ایشون حاضر به قطع رابطه با اون خانم نشدن این وسط شما متضرر نشید و بتونید با ستاندن حقوقتون برا خودتون زندگی دوباره ای شروع کنید.. پس باید بتونید ثابت کنید رابطه ایشونو تا مدرک دستتون باشه

و یا راه دوم و انتخاب کنید و همین مدلی به زندگی با ایشون ادامه بدید .. در هر صورت انتخاب با شماست

اگه راه اولو انتخاب میکنید پس اول مدرک جمع کنید و خونواده رو مطلع کنید از تصمیمتون