بشدت بی انگیزه م برای ادامه درسام
سلام خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم چونکه سرزدن به تایپیکا منوبیشتر ناراحت میکرد
اما بعد چندماه مجبور شدم بیام 😕
نمیدونم چرا ادما اینجورین ارزو میکنن به یچیزی برسن ولی وقتی بهش میرسن دیگه همچی تموم میشه
بچها یادتونه چقد دلم میخواس دکترا قبول شم؟چقد براش زحمت کشیدم تو اون شرایط روحی خیلی بدم نمیتونم فکرشم بکنم که چقد بدد بود حالو روزم
حالا ترم دومم تموم شده دارم میرم ترم۳
اصلا انگیزه ندارم من از بسسر کلاس نمیرم مدیر گروهم بهم زنگ میزنه فکر میکنه انصراف دادم میگه کجایی خخخخ
یا یه زمانی دنبال کار تحقیقی بودم اما الان خود مددیرگروه چنتا کارتحقیقاتی بهم معرفی میکنه میگم وقت ندارم
۵شنبه وجمعه تعطیلم فقط تو تخت خوابم یا دراز کشیدم با گوشی ورمیرم
دست یه کامپیوتر نمیتونم بزنم اصلا حوصله اسلایدو مقاله ندارم
تو سرکارمم گیج میزنم
نمیدونم چم شده
راستش من فکرمیکنم همه این بی انگیزگیابخاطر مجرد بودنمه
اون پسریم که دوس داشتم اومد سمتم و حتی خانوادها باهم اشنا شدن اما نمیتونستم قبولش کنم بدبختم میکرد بااینکه خیلی دوسش داشتم اما بسمت عقلم رفتم خیلی سخت بود
شما میگیدچکارکنم؟