لاغری زیاد مانع ازدواج

سلام

پسری 30 ساله هستم . قدم 168(که از نظر دخترها زیر 170 اصلا مورد پذبرش نیست) وزنم بین 52 تا 54 است قدمو که کاریش نمیشه کرد و متاسفانه مشکل لاغری هم قابل درمان نیست و بیش از 14 سال هست وزنم همین قدره .از باشگاه و دکتر غدد و تغذیه و گوارش تا راه های مختلف بی نتیجه مونده . کلا ریزاندام هستن . برای مثال دست های خیلی کوچکی دارمو مچ دستم 14 سانته که حتی خیلی از دخترها هم اینقدر کوچک نیست و ....

یک ماهه پیش خواستگاری دختری رفتم ولی بعد از یک جلسه که صحبت خاصی نشد جواب منفی دادن. حدس میزنم (البته مطمئنم) به خاطر لاغری و قد و قامت بوده. خود دختر هم ریزه بود . این دفعه سومی هست خواستگاری میرم و با این طرز رفتارها مواجه میشم .

یک موردی هست که میگن خواستگار باید به دل طرف بشینه با این اوصاف فکر نکنم من حس خوبی به کسی بدم . هر چند به لحاظ موارد دیگه مشکل خاصی ندارم .ولی کمتر دختری حاضره با کسی در حد ویژگی های ظاهری من ازدواج بکنه.

کاش میشد به ازدواج فکر نکرد و احتیاج به ازدواج نبود وقتی امکانش نیست..:grief:

اصلا این فکرا رو نکن
دخترا زیاد به ظاهر توجه ندارند البته نه اونقدر زیاد
من نظر خودمو گفتم

بیشتر روی اعتماد بنفست کار کن و ادب و شخصیتت
اگه با ادب باشی قد و وزن زیاد مهم نیس
اجازه بده طرفت بر اساس اخلاق و شخصیتت تو رو انتخاب کنه نه ظاهر

اگه قراره کسی بخاطر لاغری نخواد همسرت بشه چه بهتر که نشه:81:

شما هم زیاد دنبال دخترهای خوشگل و زیبا نگرد که مهم اخلاقه
مهم فرهنگه
مهم ادبه
مهم خیلی چیزای مهمتره

اصلا امیدتو از دست نده سه بار خواستگاری چیزی نیس تو قراره دنبال یه شریک بگردی و چه بهتر که شریکت بر اساس رفتار و شخصیتت تو رو انتخاب کنه که ماندگارتره

سلام. باشگاه بدنسازی رفتین و تاثیری نداشت؟ مگه میشه؟

به شخصه خودم برای سالیان وزنم ثابت بود (60 کیلو). یک سال رفتم باشگاه و یک دوره هم مکمل پروتئین مصرف کردم شدم 75 کیلو. چاق شدن برای پسرها واقعا سخت نیست. پیشنهاد می کنم حتما باشگاه رو دوباره برید و با مربی باشگاه مشورت کنید و حتما یه دوره مکمل معمولی مصرف کنید. مطمئن باشید تغییر چشمگیر می کنید.

کی گفته
من خودم یه پسر خاله دارم که قدش 165
اخلاقش عالی
رفتارش مودبانه
از بچگی تا حالا یادمه هر دختری اینو می دید کشته مردش می شد
حتی الان با وجودی که 3 تا بچه داره بازم وقتی میاد تو جمع همه بهش خیلی توجه می کنن
ظاهرشم بد نیست
ولی بیشتر به خاطر اخلاق خوبشه
به جای این مسائل رو اخلاق و رفتار و بقیه چیزها هم میشه فکر کرد

اصلا این فکر رو نکن من یه خواهر دارم دکتره قد بلنده خوشگله شیک پوشه تمام لباساش و وسایلش از اروپان و پدرم هم تو شهرمون خیلی معروفه حالا خواهرم عاشق یه همکار قد کوتاه و بسیار بسیار لاغر شد و حتی اون پسر از لاغری پوست صورتش چروک بود با این حال پسره خواهرمو نخواست اعتماد به نفس بسیار بسیار بسیار مهمتر از قد و هیکل و خوشگلی و همه چیزه

سلام.دور و برم انقدر افراد لاغر دیدم که ازدواج کردند و از ازدواجشان راضی هستند.ظاهرا وسواس فکری نسبت به این موضوع پیدا کردید.شما اقدام کنید و یه چند جای دیگه هم واسه خواستگاری برید به امید خدا نتیجه می گیرید.ناامید نباشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرزانه متولد 75

اصلا این فکرا رو نکن
دخترا زیاد به ظاهر توجه ندارند البته نه اونقدر زیاد
من نظر خودمو گفتم

بیشتر روی اعتماد بنفست کار کن و ادب و شخصیتت
اگه با ادب باشی قد و وزن زیاد مهم نیس
اجازه بده طرفت بر اساس اخلاق و شخصیتت تو رو انتخاب کنه نه ظاهر

اگه قراره کسی بخاطر لاغری نخواد همسرت بشه چه بهتر که نشه:81:

شما هم زیاد دنبال دخترهای خوشگل و زیبا نگرد که مهم اخلاقه
مهم فرهنگه
مهم ادبه
مهم خیلی چیزای مهمتره

اصلا امیدتو از دست نده سه بار خواستگاری چیزی نیس تو قراره دنبال یه شریک بگردی و چه بهتر که شریکت بر اساس رفتار و شخصیتت تو رو انتخاب کنه که ماندگارتره

---

دنبال زیبایی نیستم .اخلاق برام مهم تره.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بابک 1369

سلام. باشگاه بدنسازی رفتین و تاثیری نداشت؟ مگه میشه؟

به شخصه خودم برای سالیان وزنم ثابت بود (60 کیلو). یک سال رفتم باشگاه و یک دوره هم مکمل پروتئین مصرف کردم شدم 75 کیلو. چاق شدن برای پسرها واقعا سخت نیست. پیشنهاد می کنم حتما باشگاه رو دوباره برید و با مربی باشگاه مشورت کنید و حتما یه دوره مکمل معمولی مصرف کنید. مطمئن باشید تغییر چشمگیر می کنید.

---

سلام
بله چند سال باشگاه رفتم و مربی های زیادی داشتم مکملم مصرف میکردم ولی مشکل لاغری من پیچیده تر از این حرف هاس. پیش دکترهای زیادی هم رفتم حتی روانپزشک.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دختر قصه ها

اصلا این فکر رو نکن من یه خواهر دارم دکتره قد بلنده خوشگله شیک پوشه تمام لباساش و وسایلش از اروپان و پدرم هم تو شهرمون خیلی معروفه حالا خواهرم عاشق یه همکار قد کوتاه و بسیار بسیار لاغر شد و حتی اون پسر از لاغری پوست صورتش چروک بود با این حال پسره خواهرمو نخواست اعتماد به نفس بسیار بسیار بسیار مهمتر از قد و هیکل و خوشگلی و همه چیزه

---

فکر نمیکنید اون پسر دکتر بود وگرنه شاید همین رفتار من باهاش میشد . البته من بی سواد نیستم فوق لیسانس از یه دانشگاه خوب دارم ولی تو مملکت ما مهندس با کارگر فرقی نداره


دوستان طوری نظر میدن که انگار تو جامعه زندگی نمیکنن . تو همین سایتم نگاه کنید خیلی از دخترها قد و هیکل براشون مهمه البته اخلاقم مهمه براشون ولی نه به تنهایی

فکر میکنم برای خانم ها اعتماد به طرف مقابل به عنوان یه مرد مهم تره.

بعضی چیزا عوض نمیشن. مثلا ممکنه واقعا چاق نشید. بهتره به جای عذاب خودتون بپذیرید که بعضی چیزا تغییر نمیکنن و باید پذیرفتشون. حالا میخواید عمرتون رو تلف کنید با

ناراحتی یا سعی کنید بپذیرید. به هر حال 30 سالتونه دیگه. الان دیگه وقت ناراحتی بابات ظاهر نیست!!! الان وقت حرکت و زندگی واقعیه. بس نیست تلف کردن عمر سر ظاهر و قیافه؟

شاید مخاطب خاص بعدی شما اصلا تو این فازا نباشه ممکنه هم باشه. احتمالش واقعا 50 درصده!!!! به خاطر احتمال شما باید عذاب بکشید؟ به جای انتخاب ناراحتی چرا اعتقاد به خوش

شانسی رو انتخاب نمی کنید؟

مهندسی با کارگری فرق داره. از شما انتظار میره که برای دیگران کارآفرینی کنید نه اینکه بیاید ناله کنید.

به هر حال شرایط فکری شما چندان مطلوب نیست. کلا وقتی آدم وسط گودال مشکلات می افته گیر میکنه تو نا امیدی. در حالی که دروازه ی امید به روش بازه اون رو نمیبینه.

شرایط شما از خیلی ها بهتره. خودتون با تلاش می تونید بهترشم کنید.

سلام دوست عزیز.شما توی وضعیت سه سال پیش من هستید.کاملا درکتون میگم چی میگید.شاید بیشتر از همه کسایی که نظر دادن توی اینجا.چیزهایی که به ذهنم میرسه رو بهت میگم که در مورد خود من جواب داده اما نمیدونم به درد شما میخوره یا نه.اول اینکه اره مهمه.برای خیلی از دختر ها هم مهمه حتی دخترایی با ظاهر معمولی.(برخورد داشتم که میگم) پس اینکه این مسئله برای دخترا مهم نیست رو بذار کنار.من سه سال پیش به شدت بابت این مسئله ناراحت بودم جوری که زندگیم مختل شده بود.تا هم حرف میزدی میگفتن این که غصه نداره دکتر تغذیه برو و تغذیتو خوب کنرواز این نظرهایی که به هیچ دردت نمیخوره.من دقیقا عین شما هستم.دنیا رو هم بخورم بازم چاق نمیشم.روی وزنمم بره مثلا یکی دو کیلو سریع بر میگرده..خلاصه دیدم دارم نابود میشم.اعتماد به نفسم که به کلی از بین رفته بود تا جایی که اگر قبلا یکی میگفت لاغر هستی با خنده هم شده باهاش مقابله میکردم و منم تیکمو بهش مینداختم.اما این اواخر دیگه خودمم اگر کسی این حرف رو بهم میزد باهاش همراهی میکردم و میگفتم راست میگی خیلی هیکل بدی دارم و دست خودم نیست وخلاصه مظلوم نمایی و شکست رو پذیرفته بودم.تا جایی که دیدم دیگه دارم از بین میرم و این جور نمیشه.اولین کاری که برای بازگشت خودم انجام دادم این بود که به خودم گفتم تو همین هستی.باید خودتو همینجور که هستی بپذیری.یکی مثل تو لاغره.یکی چاقه.یکی چشم نداره.یکی فلجه.یکی سرطان داره و.......خب وضعیت تو از خیلی از اینها بهتره که.به خودم گفتم باید خودتو بپذیری و دیگران هم اگر در موردت نظر دادن به جهنم( ببخشید واقعا همینو به خودم گفتم:58:) این مرحله یکم سخت بود چون دقیقا همون حالت قبلی بود که گفتم منتها اولش یکم خودخوری میکردم در مقابل حرف مردم که این خود خوردیه هم ازارم میداد.هر چی بیشتر میگذشت بیشتر با این تفکر خو میگرفتم که جدود بعد از یک سال کامل شد جوری که اگر هم کسی بهم میگفت لاغری اول تو دلم میخندیدم و میگفتم اصلا نظرت برام مهم نیست و واقعا هم همینطور بود.این مرحله خیلی برام مهم بود چون اگر توش گیر میکردم باز فکرم خراب میموند.پس خدا کمکم کرد خیلی خوب تونستم ردش کنم.مرحله دوم کارم فکر کردن به توانایی هام بود.من توی یک ورزش معروف خدا استعداد نابی بهم داده و اینو هر کسی که یکبار حین ورزش ببینه به راحتی متوجه میشه و به جرات تاثیر زیادی روی افراد میذاره در نوع برخوردشون باهام.مخصوصا اگر طرف خودش اهل این ورزش باشه..برای نمونه توی محل کارمون هر هفته بین همکارا میریم ورزش و وقتی توانایی من رو دیدن واقعا دید و برخورد همشون باهام عوض شده.اصلا انگار یک وزنه شده برام.مخصوصا زمانی این قضیه گل کرد که به تازگی مسابقاتی هم برامون گذاشتن و تمام مدیران و مقامات رده بالا هم نظاره گر اون بودند.اونقدری این قضیه و تفریح و تمجید ازم زیاد شد که چند وقت پیش سر میز ناهار خوری یکی از همکارا به شوخی گفت ادم هر جا میره صحبت از تو هست این میزها الان هر جا بشینی بحث تکراریه:58: خلاصه اینکه اصلا همه لاغریمو از یاد بردن.اتفاقا وقتی با لباس ورزش توی زمبن قرار میگیرم خیلی استلیم قشنگ میشه.اینو توی فیلمی که ازمون گرفتن دیدم.الان در حال حاضر من توی مرحله ای هستم که چیزی به اسم دختر و نظرات افراد غریبعه در مورد هیکلم اصلا برام مهم نیست.من با بی اهمییت کردن حرف مردم و کار کاردن روی توانایی هام تونستم با این مسئله کنار بیام.در مورد بحث دختر و ازدواج هم با تصمیمهی که در مورد ازدواج نکردنم گرفتم با این مسئله کنار اومدم ( من نمیدونم شما بتونی با این مسئله کنار بیایی یا نه اما در مورد من خیلی جواب داد و دیگه هیچ گونه ناراحتی از این مسئله ندارم) یک موضوع دیگه اینه دنبال دختری باش که شرایتتو بپذیره.بلاخره همه دخترها هم خوش هیکل و خوش قیافه نیستن که پس حتما جفتی برای شما هم وجود داره.راستش من خودم با این مسئله نتونستم کنار بیام علتش هم این نبود که دنبال دختر خوش هیکل و خوش قیافه باشم علتش اینه اینه که به نظرم دختری که حق انتخاب نداره جواب مثبتش به تو به خاطر تو نیست و چون حق انتخابی در کار نیست هر کس جای تو هم باشه جواب مثبت میگیره و من به شخصا ترجیح میدم مجرد بمونم تا یکی به این طریق بخاد بهم جواب مثبت بده.ببین تو چه زمینه ای استعداد داری برو توی اون خودتو قوی کن.الان دخترا همینی هستن که باهاش مواجهه شدی و تو نمیتونی چیزی رو تغییر بدی.پس خودتو تغییر بده.موفق باشی.

آقای سامان سلام من یک معذرت خواهی به شما بدهکارم. یه پست خیلی بد تو یه تایپیک دیگه در پاسخ به شما دادم که واقعا از لحن و گفتارم پشیمونم. متاسفم.
آقای سامان من چند تا از پستای شما رو خوندم به نظر آدم خوبی میایید. فقط نمیدونم چرا نا امید.
اینکه شما قبول کردین لاغرید با این که قبول کنید ازدواج نکنید خیلی فرق داره. مورد اول خیلی طبیعی هست و کلا آدم ها حتی قابلیت از دست دادن عزیزترین فرد زندگیشون رو دارند چه برسه
به پذیرفتن بیماری یا لاغری. مشکل شما اینه که شما درگیری ذهنی شدیدی داشتید گویا و شاید در حد وسواس بوده که بعد از قبول واقعیت یه حس فوق العاده خوب تو شما ایجاد شده که
واقعا بهش نیاز داشتید. تجربه ی این حس عمیق و فوق العاده که بیشتر شبیه آرامش یا سکوت عمیق توی ذهنه (اگه تونسته باشم خوب توصیف کنم ) شما رو خیلی جذب خودش کرده.
به عنوان یه هم تالاری بهتره بگم یه چیزی تو مایه های مواد مخدر به شما تزریق شده!!! شما راحت شدین از حرف دیگران چون دیگران رو بسیار با اهمیت می دونستید. شما راحت شدین از
ناراحتی بابت شرایط جسمی تون چون اونقدر ناراحت بودین که حتی نمی تونستید خوبی هاتون رو ببینید. الان چشماتون باز شده و دارید می بینید که نه تنها بد نبودید خوش تیپ هم هستید.
می دونید شما چون تحت فشار شدید ذهنی بودید این قدر پذیرفتن براتون شیرینه!!! پذیرفتن واقعیت ها واقعا خوبه اما نکته اینجاست که واقعیت اصلا یعنی چی؟
واقعیت یعنی حرف دیگران مهم نیست. واقعیت یعنی شما خوبید. واقعیت یعنی من خوبم . واقعیت یعنی شرایط جسمی شما اصلا مهم نیست . مهم اینه که آدم هستید فارغ از داشته ها و
نداشته ها.
شرایط جسمی و مالی چه زمانی مهم میشه؟ چرا اصلا مهمه؟چرا اصلا آدم ها میان دیگران رو بر اساس داشته های ظاهری، روحی و مادی میسنجن و نکته ی بسیار مهم اینه که شما چرا
نمیتونید با جامعه و خواسته هاش کنار بیایید و مهم ترین نکته در شحصیت شما اینه که اصلا فرض کنیم همه ی آدما بد، جامعه بد، دخترا بد، مگه نه اینکه ما باید بدها رو مجازات کنیم و این
بدیهیه برای همه که دنبال عدالتن ولی شما که خوبی، چرا به جای مجازات بدها میایید خودتون رو مجازات می کنید؟
می دونید چیه متاسفانه شما هم چنان خودتون رو بد می دونید وگرنه هیچ وقت هیچ وقت هیچ انسانی که دوستدار خودش باشه خودش رو همانند شما مجازات نمی کنه.
باور کنید شما جوون خوب و شایسته ای هستید. من مطمئنم به زودی زود متوجه می شید که به اندازه ی کافی خوب هستید و اون روز می فهمید که چقدر انگیزه دارید برای ساختن زندگی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط زندگی خوب

آقای سامان سلام من یک معذرت خواهی به شما بدهکارم. یه پست خیلی بد تو یه تایپیک دیگه در پاسخ به شما دادم که واقعا از لحن و گفتارم پشیمونم. متاسفم.
آقای سامان من چند تا از پستای شما رو خوندم به نظر آدم خوبی میایید. فقط نمیدونم چرا نا امید.
اینکه شما قبول کردین لاغرید با این که قبول کنید ازدواج نکنید خیلی فرق داره. مورد اول خیلی طبیعی هست و کلا آدم ها حتی قابلیت از دست دادن عزیزترین فرد زندگیشون رو دارند چه برسه
به پذیرفتن بیماری یا لاغری. مشکل شما اینه که شما درگیری ذهنی شدیدی داشتید گویا و شاید در حد وسواس بوده که بعد از قبول واقعیت یه حس فوق العاده خوب تو شما ایجاد شده که
واقعا بهش نیاز داشتید. تجربه ی این حس عمیق و فوق العاده که بیشتر شبیه آرامش یا سکوت عمیق توی ذهنه (اگه تونسته باشم خوب توصیف کنم ) شما رو خیلی جذب خودش کرده.
به عنوان یه هم تالاری بهتره بگم یه چیزی تو مایه های مواد مخدر به شما تزریق شده!!! شما راحت شدین از حرف دیگران چون دیگران رو بسیار با اهمیت می دونستید. شما راحت شدین از
ناراحتی بابت شرایط جسمی تون چون اونقدر ناراحت بودین که حتی نمی تونستید خوبی هاتون رو ببینید. الان چشماتون باز شده و دارید می بینید که نه تنها بد نبودید خوش تیپ هم هستید.
می دونید شما چون تحت فشار شدید ذهنی بودید این قدر پذیرفتن براتون شیرینه!!! پذیرفتن واقعیت ها واقعا خوبه اما نکته اینجاست که واقعیت اصلا یعنی چی؟
واقعیت یعنی حرف دیگران مهم نیست. واقعیت یعنی شما خوبید. واقعیت یعنی من خوبم . واقعیت یعنی شرایط جسمی شما اصلا مهم نیست . مهم اینه که آدم هستید فارغ از داشته ها و
نداشته ها.
شرایط جسمی و مالی چه زمانی مهم میشه؟ چرا اصلا مهمه؟چرا اصلا آدم ها میان دیگران رو بر اساس داشته های ظاهری، روحی و مادی میسنجن و نکته ی بسیار مهم اینه که شما چرا
نمیتونید با جامعه و خواسته هاش کنار بیایید و مهم ترین نکته در شحصیت شما اینه که اصلا فرض کنیم همه ی آدما بد، جامعه بد، دخترا بد، مگه نه اینکه ما باید بدها رو مجازات کنیم و این
بدیهیه برای همه که دنبال عدالتن ولی شما که خوبی، چرا به جای مجازات بدها میایید خودتون رو مجازات می کنید؟
می دونید چیه متاسفانه شما هم چنان خودتون رو بد می دونید وگرنه هیچ وقت هیچ وقت هیچ انسانی که دوستدار خودش باشه خودش رو همانند شما مجازات نمی کنه.
باور کنید شما جوون خوب و شایسته ای هستید. من مطمئنم به زودی زود متوجه می شید که به اندازه ی کافی خوب هستید و اون روز می فهمید که چقدر انگیزه دارید برای ساختن زندگی.

---

ممنونم از نظر خوبتون.چیزی که باید بگم اینه که من تو مقامی نیستم که بخام جامعه رو مجازات کنم.بهتر بگم کسی توی این مقام نیست.ما نمیتونیم کسی رو که دوس داره طرفش مقابلش پولدار باشه یا تحصیلات عالیه داشته باشه یا هیکل زیبایی داشته باشه و... رو محکوم کنیم.خب طرف اینجور دوست داره.در مورد اون تیکه حرفتون که گفتید من خودم رو مجازات کردم هم شاید حرفتون یه جورایی درست باشه .اما قبول کنید که شما هم اگر چند بار توسط جنس مخالفتون که برتری بهتون ندارهپذیرفته نشید دیگه میل و رغبتی برای موقعیت های جدید براتون نمیمونه.من خودم اصلا به موقعیت جدید حتی دیگه فکر هم نمیکنم چه برسه به اینکه بخام بررسی کنم و اقدام کنم.بهتر بگم دیگه اصلا حوصله اینکه توی یک موقعیت قرار بگیرم و بعد از کلی هیجان و استرس اخرشم هم جور نشه رو ندارم.در مورد این مسئله در حال حاضر یک حس کاملا خنثی و بیتفاوت دارم و تنها چیزی که دیگه برام اهمیت نداره جنس مونث هست.در واقع خودم هم از خدا همینو خواستم که این حس رو از وجودم بیرون کنه فکر کنم داره جواب هم میده.اینجور ارامش بیشتری دارم

سلام. آقای سامان ممنون که قهر نیستید با من :)

من موافقم که شما در مقام مجازات نیستی اما مجازات هیچ کس. یکی از مهم ترین هیچ کس ها خودتونید.

خدا هیچ وقت این حس رو از شما بیرون نمیکنه چون خدا شما رو دوست داره. این قدرت هوش و قدرت تصمیم گیری و اختیار شماست که تونستید به جایگاه فعلی برسید. خب توانایی های

شما زیاده. حدس زدم که جوان توانمند و شایسته ای هستید. ولی توانمندی تون رو باید تو راستای مناسبی صرف کنید نه در راستای فعلی.

و اما یک نکته:

شما چرا جواب نه یک خانم رو به صورت برتری انگاری اون نسبت به خودتون برداشت می کنید؟ آدم ها هزار تا دلیل دارن برای کارهاشون. حتما که نباید دلیلشون تحقیر شما باشه.

می دونید آدما عموما همو دوست دارند نه اینکه از هم بدشون بیاد. تلاش همه ی افراد در راستای احترام متقابله مگه اینکه کسی تو شرایط محیطی مناسبی بزرگ نشده باشه که دوست

داشته باشه دیگران رو تحقیر کنه. شخصیت دیگران روخرد کنه یا اینکه بخواد دیگری رو موجودی ناچیز ببینه. واقعا چنین فردی بیماره.

البته خب من شرایط جامعه رو قبول دارم. شرایط مالی و کاری جوری آدم ها رو تغییر داده که با وجود بزرگواری در باطن در عمل همدیگه رو تحقیر کنن. چون احترام به بعضی از افراد گرون

تموم میشه مخصوصا برای خانم ها. خوبه خانم نیستید !!!. من خودم سال هاست به همدردی سر میزنم چند سال پیش یک بار هم عضو شدم اما متاسفانه به خاطر فراموشی پسورد و

اسم کاربری نتونستم بیام و با یه عده آدم دعوا کنم!!! باور میکنید آقای سامان شده روزی از صبح یک صفحه تالار جلوی من باز باشه و بخونم و از حرصم صد بار تو ذهنم جواب بدم و دیگه

خسته بشم و نتونم جواب رو تایپ کنم !!!

میدونید چرا؟ چون من آدمم و اصلا دوست ندارم آدمی رو تحقیر شده یا ناراحت ببینم.

آقای سامان ادم ها همه این طورین در باطن. خواسته ی همه ی آدما اینه. هیچ کس نه میخواد نه میتونه شما رو تحقیر کنه. اما شرایط محیطی، جامعه و خیلی چیزای دیگه باعث میشه که

بعضی اوقات بد باشن. اما وظیفه ی ما اینه که خودمون خودمون رو بالا بکشیم حالا اطرافیانمون هر چی میخوان بگن!!! هر چی میخوان باشن!!!! اگه شما یک قاتل ببینید وامیستید شما رو

بکشه یا از خودتون دفاع میکنید؟ حس تحقیر شدن از طرف دیگران کمتر از کشته شدن نیست. نذارید این حس در شما رشد کنه. شما به اندازه ی کافی خوبید.

همسر مناسب شما نه کوره نه کچل!!!! اشتباه شما تو علاقه مندی و خواستگاری مشخصا به خاطر نگرش اشتباه شما به آدماست. ممکنه شما چیزایی رو برتری بدونید که برای زندگی

مشترک به عنوان ویژگی برای یک خانم اصلا ارزش نباشه و یا چیزی رو بد بدونید که شاید نعمت باشه.

شما چون تحت فشار ذهنی هستید نمی تونید طرف مقابلتون رو خوب بشناسید و صزفا دارید بر مبنای حدس و گمان و دانسته های خودتون دیگران و رفتارهاشون رو ارزیابی می کنید. به

خاطر همین اشتباهی عاشق میشید و اشتباهی خواستگاری میکنید و بعد شکست روی شکست و این سیکل معیوب شما رو به جایی رسونده که رسما اعلام فرار میکنید.

من همه ی این حرفا و خود افشاگری!!!! ها رو گفتم که بگم من با شما هستم. من موافق تحقیر نیستم و خوشم نمیاد یک آقا یا یک خانم حس تحقیر داشته باشه.

شما برید کلاهتون رو بندازید هوا که خانم نیستید. برای خود من همیشه و همیشه این مسئله پیش میاد که صرفا به خاطر اخلاق خوب و روحیه ی شوخ طبعیم ، از طرف آقایون به

عنوان یک عاشق و کشته مرده ی اون فرد طلقی بشم!!! حالا هرچه مذهبی باشم و هر چه خودم رو بزنم به اون راه بازم ممکنه در مورد من فکر اشتباه بشه من واقعا از شما میخوام به

عنوان یک آقا خانم ها رو درک کنید و حتی اگه خانمی با برخوردی بد به شما جواب نه داد یک احتمال یک درصدی بدید که نکنه طرف از ترس آبروش داره با شما درگیر میشه. همه چیز رو به

خودتون نگیرید.آدما و مخصوصا خانم ها هزار تا دلیل برای رفتارشون دارند. منظورشون هر چه هست به جز تحقیر شما!!!! اینو مطمئن باشید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط زندگی خوب

فکر میکنم برای خانم ها اعتماد به طرف مقابل به عنوان یه مرد مهم تره.

بعضی چیزا عوض نمیشن. مثلا ممکنه واقعا چاق نشید. بهتره به جای عذاب خودتون بپذیرید که بعضی چیزا تغییر نمیکنن و باید پذیرفتشون. حالا میخواید عمرتون رو تلف کنید با

ناراحتی یا سعی کنید بپذیرید. به هر حال 30 سالتونه دیگه. الان دیگه وقت ناراحتی بابات ظاهر نیست!!! الان وقت حرکت و زندگی واقعیه. بس نیست تلف کردن عمر سر ظاهر و قیافه؟

شاید مخاطب خاص بعدی شما اصلا تو این فازا نباشه ممکنه هم باشه. احتمالش واقعا 50 درصده!!!! به خاطر احتمال شما باید عذاب بکشید؟ به جای انتخاب ناراحتی چرا اعتقاد به خوش

شانسی رو انتخاب نمی کنید؟

مهندسی با کارگری فرق داره. از شما انتظار میره که برای دیگران کارآفرینی کنید نه اینکه بیاید ناله کنید.

به هر حال شرایط فکری شما چندان مطلوب نیست. کلا وقتی آدم وسط گودال مشکلات می افته گیر میکنه تو نا امیدی. در حالی که دروازه ی امید به روش بازه اون رو نمیبینه.

شرایط شما از خیلی ها بهتره. خودتون با تلاش می تونید بهترشم کنید.

---

سلام

خانم زندگی خوب من اخر نفهمیدم اعتماد به نفسو چه طوری بالا ببرم . خب من لاغریم قبول دارم . چند وقتی بود حالم بهتر بود ولی باز هم که جواب منفی گرفتم ناراحت شدم . اون 50

درصد نیست شاید زیر 5 درصد باشه .

در مورد کارافرینی هم مثل مسئولین کشور صحبت میکنید که بی کفایتی خودشون توجیه میکنن . وقتی کشور صنعت نداره و تحریمه بهتره اصلا مهندسی از کنکور حذف کنن همه برن

پزشکی بخونن . اصلا کارافرینی قبول با سرمایه با کدوم حمایت و...

بعصی وقت ها با خودم میگم کاشکی نبودم وقتیه درونم برای کسی اهمیت نداره و صرفا بر اساس موارد دیگه در موردم قضاوت میشه . با چه انگیزه ای میشه زندگی کرد ...

سلام علیکم

حاجی شما چرا بیخود و بی جهت مسئله رو پیچیده میکنی؟
شما قدت کوتاهه و وزنت کمه درست ... هر کاری کردی نتونستی از این وضع نجات پیدا کنی ، درست ... چند بار رفتی خواستگاری و جواب منفی شنیدی ، بازم درست ... اما اینکه بیای اینجا و بگی من باب میل کسی نیستم قابل هضم نیست ! ... شما حتی اگه با نود درصد دخترای جامعه مراوده داشته باشی ، بازم با قطعیت تمام نمیتونی برای دل همشون نسخه بپیچی!!
شما فرض کن قدت 190 باشه و وزنتم اید آل ... اگه چند جا رفتی خواستگاری و جواب منفی شنیدی ، اونوقت چه بهانه ای میتونستی بتراشی ؟... احتمالا میگفتی دماغم کجه یا چه میدونم پس کلم مو نداره و ..(تاپیکای از این دست دیدم که میگم)

ببین عزیز من ،شما ناسلامتی مردی.یه مرد سی ساله که دیگه باید از رخت و لباس کودکیش بیاد بیرون.معلومه هنوز خیلی کالی و اونطور که باید و شاید پخته نشدی.سنت رفته بالا و وارد دهه سوم زندگیت شدی ، ولی رک بگم هنوز معطلی.معطل دو زار قانون خرد که توی ذهنت رسوخ کرده و تو رو به نا کجا آباد سوق میده.باور کن زندگی به پایه های محکم تری احتیاج داره.

من نمیگم اوضاع جامعه خیلی خوبه . اتفاقا خیلی هم ناهمگون و بی ریخته. ولی توی این بلوا و بلبشو تنها کسی موفق میشه که خلاف جهت جریان آب شنا کنه.اگه همه آدمای کره زمین یک صدا شدن و به گوشت خوندن که آره تو به این دلایل حق نداری که .................. . بازم تو نباید کوتاه بیای و بذاری که خوار و ذلیل بشی.ازدواج حق طبیعی هر انسانه و طبیعت ما به ازای تو رو در خودش قرار داده.ولی فک نکن فرصت ها قراره مفت و مجانی سر رات یا جلوی پات سبز بشن .نه عزیزم از این خبرا نیست.نه برای تو ، نه برای هیچکس دیگر.تو باید فرصت ساز بشی و از فرصت هات به نحو احسنت استفاده کنی.

کسی که شکست میخوره و دوباره از سر خط تلاش نمیکنه ، مطمئنا همیشه بازنده باقی میمونه ... سامان به گونه ای صحبت میکنه که انگار به موفقیت بزرگی نائل شده و این در صورتیه که ایشون فقط دست بالا آورده و تسلیم شده.به هر زحمتی که بوده به خودش قبولانده که هیچ برگ برنده ای نداره و بهتره هر چه زودتر از بازی کنار بکشه.مطمئنا هیچ کس به اندازه خود ایشون به خودش ظلم نکرده و نمیکند.ایشون حکم کسی رو داره که در تایم دوم وارد گود نشده و به راحتی صحنه رو تسلیم کرده.این که دیگه فخر فروشی نداره.فخر کسی میفروشه که حداقل قهرمان زندگی خودش باشه.قهرمان کسیه که خودشو به شکست محکوم نکنه و تا لحظه آخر بجنگه.

من شاید نتونم دیگرانو از خودم راضی نگه دارم ولی برای جلب رضایت خودم باید حداکثر تلاشمو به کار بگیرم.شما هم سعی کن گلیم خودتو از آب بکشی بیرون و از موقعیت های پیش روت حداکثر استفاده رو بکنی.جوری نباشه که فردا ، پس فردا حسرت گذشته ای رو بخوری که باید بیشتر براش زحمت میکشیدی.من اگه جای شما باشم هزار جای دیگه میرم خواستگاری.روی هر دختری که دست گذاشتی و گفت نه ، دستتو دراز تر کن و برو سراغ بهتر از اون.طرف دختر زشت و ترشیده هم نرو.جایی برو که ارزش تلاشتو داشته باشه ، که حتی اگه بهت گفت نه دلت نسوزه.

ویه چیز دیگه : به خواستگاری دختر شاهم اگه رفتی ، از موضع ضعیف وارد نشو.یه جوری رفتار کن که انگار تمام دخترای شهر کشته و مردتن.کلی برای خودت کلاس بذار و خودتو تحویل بگیر.یه جوری باش که انگار از دماغ فیل افتادی و اونا به تو نمیخورن.(اعتماد به نفستو ببر چند متری بالاتر از سقف)
برای خودت شخصیتی ماورای تمام فرضیات ذهنیت قائل باش و بیشتر از چیزی که هستی به خودت ببال.در ضمن به نحوی هم برخورد نکن که دختر خانم حس کنه جوابت مثبته و از خداته.بهتربگم :با دست پس بزن ، با پا پیش بکش.

حرف اخر : ببین دوست عزیز متاسفانه در جامعه ما بازار خود نمایی گرمه.شما نباید از دختری که حاضره از زیر تیغ هزار تا پزشک رد بشه و صد قلم وسایل آرایشی رو بماله به صورتش، انتظار داشته باشی که یه سفر سیر و سیاحتی به درون شما داشته باشه.این افراد معیارهای ظاهری خیلی براشون اهمیت داره.سعی کن حول و حوش این دخترا اگه توپتم افتاد نری دنبالش.( اینا با هیچ حساب و کتابی جز بهترینا به حساب نمیان)
برای خودت یکسری معیار تعریف کن و سعی کن دنبال کسی باشی که حداقل با هشتاد درصد معیارات همخونی داشته باشی.به نظر من دخترای ساده و محجبه برزا پایین شهری به بهترین نحو ممکن میتوانند عرض وجود کنند و این در حالیست که خیلی ها فقط بلدند عرض اندام کنند.

راستی همین چند روز پیش مراسم عروسی یکی از همکلاسی هام بود که قدش 162 بود و وزنش به احتمال زیاد از شماکمتر (پزشک و دکترم نبود).شاید برات جالب باشه که بدونی همسرش به معنای واقعی خانم بود و همه چیز تمام.ان شاالله قسمت شما شود:72:

سلام ممنون ازتون. من به هیچ وجه تسلیم نشدم. به هیچ وجه باخت رو قبول نکردم. فقط دیگه نمیخام روحم آزرده بشه همین. جسارت اینکه بخام از کسی خوشم بیاد و برم باهاش این قضیه رو مطرح کنم رو ندارم دیگه بهتر بگم حسشو ندارم دیگه. نمیدونم شماها اسمشو رو چرا باخت گذاشتید من آدم بازنده ای نیستم منتها اینکه برای کسی جلو برم و اون به خاطر لاغری بهم جواب منفی بده انگار تحقیر شدم و تا ابد همچین کاری رو نمیکنم. کاش توی این تاپیک نیومده بودم. حس میکنم دوباره اون موج منفی دو سال پیش داره برام حاکم میشه. خیلی وقت بود از یاد برده بودمش اما وقتی شروع به نوشتن و نظر دادن کردم باز یادم افتاد. شماها لطف میکنید نظر میدید اما کار ما از روحیه دادن و همدردی کردن گذشته دیگه. وقتی دختری که قدش 150 هست و قیافه همچین زیبایی هم نداره بر میگرده بهت میگه شما همیشه اینقدر لاغرید شما از دختری که یکم بر و رو داره چه انتظاری دارید؟ وقتی دختری که شرایطش کمتر از شما نباشه بیشتر نیست و از نظر ظاهر هم کاملا معمولی هست 24 ساعت از صحبت باهاش نگذشته میگه فکر کنم در کل مناسب هم نباشیم یکی مثل من میتونه به دختری که یکم ظاهرش خوبه یا موقعیت حداقل اندازه خودم داره پیشنهاد بدم؟؟ آدمها با هم فرق دارن. تفکراتشون. روحیاتشون. و خیلی چیزهای دیگشون. من دوست دارم همینطور که من یک دختر رو انتخاب میکنم اون دختر هم منو انتخاب کنه نه اینکه طرف فقط چون میخاد شوهر کنه بهم جواب مثبت بده. در این حالت هر کس جای منم باشه جواب منفی نمیشنوه. من اینجور دوست ندارم. دوستای گلم حرف زیاده. اما من دیگه حس اینکه بخام در این مورد نظر بدم رو هم ندارم. عشق همیشه نسبت به آدمها نیست. شما میتونی عشق به درس داشته باشی. عشق به ورزش داشته باشی. عشق به یاد گیری داشته باشی. عشق به کار داشته باشی و....

سلام اقای سرشار ممنون از نظرتون . ولی دوست عزیز یکم تند رفتید شما پختگی تو چی میبینید .اینکه من میرم خواستگاری و دلخواه خانمی نبودم دلیل کال بودن منه !

شما فکر کردید من صبح تا شب تو سر خودم میزنم و غصه قد و هیکلم میخورم نه اینطوری نیست . من مطلقا غصه قد و هیکل خودم نمیخورم ولی از اینکه دیگران طوری

رفتار میکنن که انگار مرد نیستم ازرده میشم .

من با همه دخترها نبودم ولی فکر کنم نیاز به هوش زیادی نداشته باشه که اغلب دخترها از لاغری بیش از حد خوششون نمیاد . خب خانم میگه پسر باید به دلم بشینه

اونوقت کی میاد منو انتخاب میکنه .

دوست دارم در این مورد بیشتر صحبت کنم ولی فکر کنم چون اکثر افراد تو موقعیتش نیستن به طور کل درک نمیکنن

سلام.

اگه ناراحتی شما موقتی هست که اشکالی نداره ولی اگه همیشه سر این موضوع ناراحتید اونوقت مشکلتون جدیه.

یه روزی به سن و تفکری میرسید که بابت لاغری ناراحت نباشید. مثل الان که آدم یاد دوران مدرسه می افته و ناراحت شدن های بیخودی سر نمره براش مسخره به نظر میاد.

من تلاش خودم رو کردم که شما رو نسبت به یکی نبودن تفکر همه آگاه کنم. امیدوارم متوجه منظور من شده باشید.

همه ی آدما برای ازدواج یه سری پارامترها رو باید داشته باشن که بتونن مورد قبول طرف مقابل قرار بگیرن. برای یه پسر شرایط مالی و خانواده ی خوب و اخلاق خوب خیلی مهم تر از ظاهر

مد نظر قرار میگیره . ظاهر خوب داشتن بیشتر برای انتخاب شدن یه دختر معیاره. در واقع یه دختر زیبا معیار خیلی از آقایون برای انتخاب همسره اما یه پسر خوشگل!!! قد بلند و رعنا شاید

برای خیلی ها معیار نباشه. شاید شما معیارهای ازدواج و دوستی رو دارید با هم اشتباه میگیرید.

شاید لباس مناسبی موقع خواستگاری نمی پوشید. سعی کنید حالا که فکر میکنید چندان جذاب نیستید خودتون رو فوق جذاب کنید. لباس خوب و شیک، عطر خوب و شیک، رفتار و گفتار

خوب و موقر همراه با شوخ طبعی میتونه خیلی روی دختر خانم تاثیر بذاره. مخصوصا رفتار مردانه و موقر به نظر من خیلی خیلی مهم تره. جلف نباشید یا اینکه زیاد از حد شوخی نکنید یا زیاد

نخندید . برای ظاهرتون ولخرجی کنید .لباس های به روز بپوشید رنگ های متنوع و شیک تو انتخاب لباس هاتون باشه. من نمیدونم شما چه جوری هستید و امیدوارم از اون دسته از آقایونی

نباشید که بوی عرق یا لباس نشسته میدن یا بوی جورابشون زودتر از خودشون میاد.

شما تو طرز پوششتون و انتخاب عطر و آرایش موهاتون تغییر ایجاد کنید مطمئنا شانس رد نشدن شما خیلی بالا میره.

همه تو دنیا یک مشکلی دارن که باهاش دست و پنجه نرم کنن هرکی هم گفت نداره بدون دروغ میگه..حالا مشکل یکی تو ظاهرشه یکی تو خانوادش یکی مریضی داره و...
من میگم خدا خودش بهتر می دونسته ادمو با چی امتحان کنه اگه هرموقع این فکرا اومد تو ذهنت به جای غصه گرفتن بگی خدایا راضیم به هرچی دادی و ندادی یک ارامش عجیبی می گیری
امتحانش کن
موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط زندگی خوب

سلام.

اگه ناراحتی شما موقتی هست که اشکالی نداره ولی اگه همیشه سر این موضوع ناراحتید اونوقت مشکلتون جدیه.

یه روزی به سن و تفکری میرسید که بابت لاغری ناراحت نباشید. مثل الان که آدم یاد دوران مدرسه می افته و ناراحت شدن های بیخودی سر نمره براش مسخره به نظر میاد.

من تلاش خودم رو کردم که شما رو نسبت به یکی نبودن تفکر همه آگاه کنم. امیدوارم متوجه منظور من شده باشید.

همه ی آدما برای ازدواج یه سری پارامترها رو باید داشته باشن که بتونن مورد قبول طرف مقابل قرار بگیرن. برای یه پسر شرایط مالی و خانواده ی خوب و اخلاق خوب خیلی مهم تر از ظاهر

مد نظر قرار میگیره . ظاهر خوب داشتن بیشتر برای انتخاب شدن یه دختر معیاره. در واقع یه دختر زیبا معیار خیلی از آقایون برای انتخاب همسره اما یه پسر خوشگل!!! قد بلند و رعنا شاید

برای خیلی ها معیار نباشه. شاید شما معیارهای ازدواج و دوستی رو دارید با هم اشتباه میگیرید.

شاید لباس مناسبی موقع خواستگاری نمی پوشید. سعی کنید حالا که فکر میکنید چندان جذاب نیستید خودتون رو فوق جذاب کنید. لباس خوب و شیک، عطر خوب و شیک، رفتار و گفتار

خوب و موقر همراه با شوخ طبعی میتونه خیلی روی دختر خانم تاثیر بذاره. مخصوصا رفتار مردانه و موقر به نظر من خیلی خیلی مهم تره. جلف نباشید یا اینکه زیاد از حد شوخی نکنید یا زیاد

نخندید . برای ظاهرتون ولخرجی کنید .لباس های به روز بپوشید رنگ های متنوع و شیک تو انتخاب لباس هاتون باشه. من نمیدونم شما چه جوری هستید و امیدوارم از اون دسته از آقایونی

نباشید که بوی عرق یا لباس نشسته میدن یا بوی جورابشون زودتر از خودشون میاد.

شما تو طرز پوششتون و انتخاب عطر و آرایش موهاتون تغییر ایجاد کنید مطمئنا شانس رد نشدن شما خیلی بالا میره.

---

سلام

من از این موضوع ناراحت نیستم بیشتر از این ناراحتم که چرا کسی جنبه های دیگه رو نگاه نمیکنه

شما هم که حرف اقای سرشار میزنید !!! من مثل بچه فکر میکنم و تقصیر منه که بقیه به خاطر لاغری جواب منفی دادن . یعنی اطرافیان شما همه با پسر 50 کیلویی

مشکلی ندارن اینقدر عجیبه این موضوع . بله تفکر همه اینطور نیست ولی من تا این سن کسی ندیدم براش مهم نباشه .

شاید هم چون میدونید حرف درستی میزنم برای دلداری میگید .

تیپم خوبه عطرم استفاده میکنم !! ولی پولدار نیستم که دخترها جذب بشن اخلاق خوب معمولا دختری جذب نمیکنه

همون طور که گفتم معمولا بقیه درک نمیکنن امثال من معمولا تو اولویت چندم دخترها هستن میتونید برید از دخترهای اطرافتون سوال کنید که کدومشون حاضرن با این

شرایط ازدواج کنن البته بدون تبصره به این دلیل !

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط SOGAND.

همه تو دنیا یک مشکلی دارن که باهاش دست و پنجه نرم کنن هرکی هم گفت نداره بدون دروغ میگه..حالا مشکل یکی تو ظاهرشه یکی تو خانوادش یکی مریضی داره و...
من میگم خدا خودش بهتر می دونسته ادمو با چی امتحان کنه اگه هرموقع این فکرا اومد تو ذهنت به جای غصه گرفتن بگی خدایا راضیم به هرچی دادی و ندادی یک ارامش عجیبی می گیری
امتحانش کن
موفق باشید

---

لاغری من تو این 30 سال هیچگونه مشکلی برای من برای ادامه زندگی ایجاد نکرده که بخام از کسی شاکی باشم ظاهرا فقط و فقط برای همسر اینده مهم است که اونم ظاهرا پیدا نمیشه

سلام واقعا درکتون میکنم درسته هم جنس نیستیم ولی منم مشکل دارم باوزنم
خیلی جاها بخاطره کمبود اعتمادبه نفسم اذیت شدم شاید اگه اعتمادبه نفسم بالا بود اذیت نمیشدم وخودنو آزارنمیدادم انقد توزندگیم مشکل دارم که این دیگه به چشم نمیاد ولی دیگه سعی کنید بهش فکرنکنید منم هرچی زور زدم نشد که نشد بخاطره همین چاق شدن چیا که نکردم اخرشم تصمیم گرفتم بی خیالش بشم هرچندکه تحقیر این اون نمیزاره
خیلی خسته شدم ازهمه ادما وناامید از لطف خدا

آقای عزیز پس این همه آقایی که 50 کیاو وزن دارن و یه زن خوب دارن از مریخ اومدن؟ واقعا ندیدین تا الان؟؟؟ شما کجا زندگی میکنید؟ تو شهر شما فقط شما لاغری؟

حالت خووووبه!!!!!!

اگه میگین که از مریخ اومدن قطعا فکر میکنید که من دارم دلداری تون میدم!!! ولی اگه احیانا من رو صاحب دو تا چشم و درک می دونید باید عرض کنم نه تنها دلداری نمیدم بلکه دیدم که

میگم.

این جوری نمیشه ها آقای عزیز یکی یه حرفی میزنه فکر میکنی دلش به حالت میسوزه!!! هیچ کس دلش به حال شما نمی سوزه. چته مگه؟ چرا من دلم باید به حالت بسوزه؟ بمیرم بهت

زن نمیدن آخی بیماری لاعلاج لاغری داری وای وای واااای چه وحشتناک.

من درک نمیکنم یا فکر میکنی فقط شما میفهمی؟

یعنی واقعا فکر میکنی چون لاغری مردم نشستن که تو رو نگاه کنن دلشون برات بسوزه؟ بچه نبودی چنین فکری نمیکردی. جدی میگم!!!

شما مشکلت اصلا لاغری نیست. فکر میکنی کم داری فکر میکنی دست دومی فکر میکنی به درد نخوری فکر میکنی هیچی نیستی.

به جای عصبانی بودن از عدم دررررک شدن توسط دیگران بفهم که دنیا همینه.جوری کلاهتو برمیدان که تا آخر عمرت باید بری گوشه ی زندان هیچ کس هم هیچ وقت دلش به حالت نمیسوزه

و درونت!!! رو هم نمیبینه هیچ کی هم بهت سر نمیزنه اونوقت من باید دلم به حالت بسوزه چون لاغری؟؟؟؟ چرا آخه؟

میدونی چیه ناراحت باشه عصبانی باش عقده ای شو خودتون بدبخت کن ببین کی آسیب میبینه جز خودت؟ ببین اونوقت من و امثال من هستیم دلمون به حالت بسوزه و دلداریت بدیم یا من

نوعی نشستم تو خونه ام اصلا هم شما رو یادم نمیارم.

واقعا کسی که ندونه هر کسی خودش باید برای خوشبختی خودش تلاش کنه و جنگ کنه بچه اس. کسی که فکر کنه یکی دیگه بابت خوشبختی یا بدبختی اون دلش می سوزه بچه اس.

کسی که اونقدر الاف و بدبخته که بخواد دلش به حال دیگران بسوزه کلا آدم نیست!!!

اگه تو فکر میکنی چون دلت به حال یکی دیگه میسوزه کمکش میکنی اصلا نمیخواد کمک کنی چون کمک نیست تخلیه ی عقده های خودته. آدم به یه آدم دیگه کمک میکنه چون انسان

وظیفه اش اینه. احتیاج داره به دیگران توجه کنه و دیگران هم به اون توجه کنن. اگه فکر میکنی من دارم دلداریت میدم واقعا برات متاسفم. هیچ حرفی برای گفتن ندارم و امیدوارم طرز فکرتو

عوض کنی چون من دارم آدم حسابت میکنم نه یه بدبخت که لایق دلسوزیه!!!

سلام دوست عزيز،

من سال هاي زيادي هست كه مطالب اين تالار رو دنبال مي كنم اما هيچ وقت پستي نداشتم اما مطالبي كه شما در اين تاپيك و تاپيك قبليتون نوشتين خيلي منو ياد يكي از دوستان قديميم انداخت و براي همين تصميم گرفتم كه براي اولين بار مطلبي رو بنويسم شايد در آينده شما تاثير مثبتي داشته باشه.

در دوران ليسانس دوستي داشتم كه از هر لحاظ (چه ظاهر و قد و هيكل، چه مالي، چه درسي، چه آداب معاشرت و مبادي آداب بودن و ...) يك فرد خيلي خيلي معمولي بود مثل خيلي ديگه از همكلاسي ها. اما مشكلي كه داشت همين مساله اعتماد به نفس پايينش بود كه در بسياري از زمينه ها براش مشكل ايجاد كرده بود. وقتي صحبت ادامه تحصيل مي شد مي گفت من نميتونم، اونايي كه ميرن ارشد خيلي درسشون خوبه يا خيلي كارشون درسته اما من تواناييشو ندارم. وقتي مثلا بهش مي گفتم خوب برو فلان زمينه كار كن مي گفت نه نميشه چون بايد فلان مهارت رو بلد باشي كه من بلد نيستم. بهش مي گفتم خوب برو ياد بگير مي گفت نه كار سختيه من نمي تونم. در ارتباط با دخترا هم همينطور بود و هميشه مي گفت كي به من نگاه مي كنه! من ساعتهاي خيلي زيادي باهاش حرف زدم و سعي كردم اين تفكر اشتباهو از ذهنش پاك كنم اما هميشه مقاومت مي كرد. هر وقت دوستان ديگه رو براش مثال ميزدم كه در خيلي از زمينه ها از خودش پايينتر بودن اما چه در زمينه كاري و درسي و چه ازدواج موفق بودن باز دوباره يه توجيهي مياورد كه مثلا اون فرد بخاطر فلان ويژگي موفق شده اما من اون ويژگي رو ندارم. خلاصه براي انجام ندادن و يا عدم موفقيت در هر كاري يه بهانه و توجيهي داشت. خودش رو يه آدم ضعيف و بدبخت و دست و پا بسته اي ميبينه كه هيچ كاري ازش بر نمياد. البته خودش همچين حرفي رو قبول نداره اما از ديد من بعنوان يه ناظر بيروني كه بيش از ده ساله ميشناسمش دقيقا همچين فردي هست. چند وقت پيش (در آستانه ٣٠ سالگي) با ناراحتي به من گفت "همه دوستان و اطرافيان حتي كساني كه ازم كوچكترن الان از من تو زندگي جلوترن". متاسفانه اين حرفش كاملا حقيقت داره و هيچ دليلي نداره بجز اعتماد بنفس پايينش!

وضعيت شما هم خيلي شبيه دوست منه منتهي شايد يه مقداري متعادل تر. براي هر مشكل و مساله اي يه توجيه و دليلي دارين كه صد البته از ديد خودتون منطقيه اما متاسفانه به اين توجه نميكنين كه شايد تفكر شما اشتباهه و نيازمند تصحيح. با تجربه اي كه از دوستم دارم زياد قصد راهنمايي كردن و مثال نقض آوردن ندارم چون ميدونم فايده اي نداره. اما اگر اين مشكل رو قبول كنين و بدنبال تصحيح طرز فكرتون برين مطمئنا زندگي بهتري خواهيد داشت و اين مشكلات هم حل ميشه. البته ممكنه به كمك يه فرد ديگه (مثلا مشاور) هم احتياج داشته باشين.

در مورد مشكل لاغري هم كه اينقدر روش حساسيت دارين با قد ١٦٨ و وزن ٥٣ bmi شما ١٨/٨ ميشه كه درسته لاغرين اما نه خيلي زياد. Bmi خود من ١٧/٠ هست اما هيچوقت اين قضيه برام اهميت چنداني نداشته و نداره. از لحاظ قيافه و مالي هم كاملا متوسط هستم و اتفاقا مهندسي هم مي خونم. خواستگاري دخترهاي خيلي خوبي رفتم كه حتي خواهر و مادر خودم ميگفتن بهت جواب منفي ميدن اما برعكس مثبت بوده جوابشون (هرچند كه گفتن خيلي لاغره پسرتون :))) به نظر خودم تنها دليلش اين بوده كه از لحاظ علمي و درسي تواناييهاي خودم رو ميشناسم و خودمو قبول دارم و آدم كاملا موفقي از اين لحاظ بودم. اعتماد بنفس ناشي از اون در برخورد و حرف زدنم بنظرم منتقل ميشه و اين حس رو به طرف ميده كه درسته الان هنوز داره درس ميخونه و كار و پولي نداره اما همچين آدمي در آينده ميتونه موفق باشه و بهش تكيه كرد. شايد براي شما هم فكر خوبي باشه كه روي جنبه هاي قويترتون تمركز كنين تا در اون زمينه ها موفق بشين به اين اميد كه پيشرفت در اون زمينه ها كمبودهاي ديگه رو جبران كنه.

موفق باشيد،

هر مشکلي يه راه حلي داره.به قول بابام فقط مرگه که راه چاره نداره. من 2 تا راه حل برات دارم:

اولي: من دخترم و تا همين چندماه پيش لاغر بودم تا اينکه عزمم رو جذم کردم و رفتم متخصص تغذيه.فکر کن مني که اصلا حتي فکرشم نميکردم استعداد چاقي داشته باشم اما خيلي سريعتر از اونچه که دکتر برنامه برام مينوشت وزن اضافه کردم تازه حالا بايد جلوي خودم رو بگيرم که از اين بيشتر وزن اضافه نکنم.
خب ميدونم که الان مياي ميگي که تاحالا کلي دکتر و باشگاه رفتي اما جواب نگرفتي.اما من ميگم شايد بازم بايد بگردي و يه دکتري پيدا کني که بدنت به برنامه اش جواب بده. اين دکتر من خيلي کارش درسته و يه رژيم ساده اما سالم بهم داد.روزهاي اول برام رعايت برنامه زجرآور بود و واقعا براي ديگران قابل درک نيست که من 2 ماه اول واقعا زجر کشيدم و برنامه رو رعايت ميکردم و زياد غذا ميخوردم.نبايد اميدت رو از دست بدي اين خيلي مهمه. صبر کردن تو پروسه درمان خيلي مهمه.

من که خيلي توصيه ميکنم نااميد نباش و بازم پيگير باش.اينا رو کسي داره بهت ميگه که هيچوقت فکرشو نميکرد که وزنش زياد بشه


دومي: بايد پوست کلفت بشي و اينقدر خواستگاري بري تا همسري آينده ات رو پيدا کني.اگه پسرهاي ديگه 20 جا خواستگاري رفتن و ازدواج کردن شما بايد از الان خودتو آماده کني که 40 جا خواستگاري بري.اصلا هم رو خودت عيب نذار و خواستگاري موردهايي که دوست داري برو.يه بار به دنيا اومدي و يه بار قراره زندگي کني. اگه الان کنار بکشي و به خاطر اين موضوع خودت رو مستحق تنهايي بدوني مطمئن باش هيچ بني بشري واست هيچکاري نميکنه و همينجوري تنها مي موني.خودت رو درياب.

اين فکر رو هم از ذهنت دربيار که دخترهاي معمولي کم توقع اند پس بدو بري خواستگاري اونها. هر دختري توقعاتي از همسر آينده اش داره و اون بنده خدا دلش ميخواد با کيس مورد نظرش ازدواج کنه.
حالا اين قضيه بر عکسش هم صادقه. يعني شما هم مثل هر آدمي توقعاتي از همسر آينده ات داري و بايد با کسي که دلت ميخواد ازدواج کني.اين وسط نبايد بخاطر قد و قامتت حسرت به دل بموني.

منم قد کوتاه موفق زياد ديدم.اينا رو واسه دلخوشي شما نميگم ولي مردها و پسرهايي که قدشون کوتاه بود اما پرزبون و با اعتماد به نفس بودن رو ميديدم و پيش خودم ميگفتم اين عجب اعتماد به نفسي داره که بازم با اين قدش خودش رو از دسته نميندازه.و جالبه که تو چند مورد حتي با خانمهاي قد بلندتر از خودشون هم ازدواج کردن.خلاصه که اگه ميخواي زندگي به کامت باشه و سهمت رو از زندگي بگيري بايد پررو تر از اين حرفها باشي و دنبال دختر ايده آلت باشي. تازشم فکر کردي که راه براي بقيه پسرها و دخترها هم بازه؟؟؟ اکثر دخترها و بعضي از پسرها از اين ناراحت شدنها در پروسه خواستگاري زياد ديدن و اين فقط مشکل شما نيست.

راستي يه راه سومي هم وجود داره اينکه مرتاض بشي و ازدواج نکني که اين راه خيانت به خودته! هر چند که ميدونم بالاخره ازدواج ميکني و يه روز به اين فکرهاي الانت ميخندي. در عوض اون روز به خودت افتخار ميکني که از اين مسئله با موفقيت عبور کردي
شاد باشي

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط زندگی خوب

آقای عزیز پس این همه آقایی که 50 کیاو وزن دارن و یه زن خوب دارن از مریخ اومدن؟ واقعا ندیدین تا الان؟؟؟ شما کجا زندگی میکنید؟ تو شهر شما فقط شما لاغری؟

حالت خووووبه!!!!!!

اگه میگین که از مریخ اومدن قطعا فکر میکنید که من دارم دلداری تون میدم!!! ولی اگه احیانا من رو صاحب دو تا چشم و درک می دونید باید عرض کنم نه تنها دلداری نمیدم بلکه دیدم که

میگم.

این جوری نمیشه ها آقای عزیز یکی یه حرفی میزنه فکر میکنی دلش به حالت میسوزه!!! هیچ کس دلش به حال شما نمی سوزه. چته مگه؟ چرا من دلم باید به حالت بسوزه؟ بمیرم بهت

زن نمیدن آخی بیماری لاعلاج لاغری داری وای وای واااای چه وحشتناک.

من درک نمیکنم یا فکر میکنی فقط شما میفهمی؟

یعنی واقعا فکر میکنی چون لاغری مردم نشستن که تو رو نگاه کنن دلشون برات بسوزه؟ بچه نبودی چنین فکری نمیکردی. جدی میگم!!!

شما مشکلت اصلا لاغری نیست. فکر میکنی کم داری فکر میکنی دست دومی فکر میکنی به درد نخوری فکر میکنی هیچی نیستی.

به جای عصبانی بودن از عدم دررررک شدن توسط دیگران بفهم که دنیا همینه.جوری کلاهتو برمیدان که تا آخر عمرت باید بری گوشه ی زندان هیچ کس هم هیچ وقت دلش به حالت نمیسوزه

و درونت!!! رو هم نمیبینه هیچ کی هم بهت سر نمیزنه اونوقت من باید دلم به حالت بسوزه چون لاغری؟؟؟؟ چرا آخه؟

میدونی چیه ناراحت باشه عصبانی باش عقده ای شو خودتون بدبخت کن ببین کی آسیب میبینه جز خودت؟ ببین اونوقت من و امثال من هستیم دلمون به حالت بسوزه و دلداریت بدیم یا من

نوعی نشستم تو خونه ام اصلا هم شما رو یادم نمیارم.

واقعا کسی که ندونه هر کسی خودش باید برای خوشبختی خودش تلاش کنه و جنگ کنه بچه اس. کسی که فکر کنه یکی دیگه بابت خوشبختی یا بدبختی اون دلش می سوزه بچه اس.

کسی که اونقدر الاف و بدبخته که بخواد دلش به حال دیگران بسوزه کلا آدم نیست!!!

اگه تو فکر میکنی چون دلت به حال یکی دیگه میسوزه کمکش میکنی اصلا نمیخواد کمک کنی چون کمک نیست تخلیه ی عقده های خودته. آدم به یه آدم دیگه کمک میکنه چون انسان

وظیفه اش اینه. احتیاج داره به دیگران توجه کنه و دیگران هم به اون توجه کنن. اگه فکر میکنی من دارم دلداریت میدم واقعا برات متاسفم. هیچ حرفی برای گفتن ندارم و امیدوارم طرز فکرتو

عوض کنی چون من دارم آدم حسابت میکنم نه یه بدبخت که لایق دلسوزیه!!!

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط زندگی خوب

آقای عزیز پس این همه آقایی که 50 کیاو وزن دارن و یه زن خوب دارن از مریخ اومدن؟ واقعا ندیدین تا الان؟؟؟ شما کجا زندگی میکنید؟ تو شهر شما فقط شما لاغری؟

حالت خووووبه!!!!!!

اگه میگین که از مریخ اومدن قطعا فکر میکنید که من دارم دلداری تون میدم!!! ولی اگه احیانا من رو صاحب دو تا چشم و درک می دونید باید عرض کنم نه تنها دلداری نمیدم بلکه دیدم که

میگم.

این جوری نمیشه ها آقای عزیز یکی یه حرفی میزنه فکر میکنی دلش به حالت میسوزه!!! هیچ کس دلش به حال شما نمی سوزه. چته مگه؟ چرا من دلم باید به حالت بسوزه؟ بمیرم بهت

زن نمیدن آخی بیماری لاعلاج لاغری داری وای وای واااای چه وحشتناک.

من درک نمیکنم یا فکر میکنی فقط شما میفهمی؟

یعنی واقعا فکر میکنی چون لاغری مردم نشستن که تو رو نگاه کنن دلشون برات بسوزه؟ بچه نبودی چنین فکری نمیکردی. جدی میگم!!!

شما مشکلت اصلا لاغری نیست. فکر میکنی کم داری فکر میکنی دست دومی فکر میکنی به درد نخوری فکر میکنی هیچی نیستی.

به جای عصبانی بودن از عدم دررررک شدن توسط دیگران بفهم که دنیا همینه.جوری کلاهتو برمیدان که تا آخر عمرت باید بری گوشه ی زندان هیچ کس هم هیچ وقت دلش به حالت نمیسوزه

و درونت!!! رو هم نمیبینه هیچ کی هم بهت سر نمیزنه اونوقت من باید دلم به حالت بسوزه چون لاغری؟؟؟؟ چرا آخه؟

میدونی چیه ناراحت باشه عصبانی باش عقده ای شو خودتون بدبخت کن ببین کی آسیب میبینه جز خودت؟ ببین اونوقت من و امثال من هستیم دلمون به حالت بسوزه و دلداریت بدیم یا من

نوعی نشستم تو خونه ام اصلا هم شما رو یادم نمیارم.

واقعا کسی که ندونه هر کسی خودش باید برای خوشبختی خودش تلاش کنه و جنگ کنه بچه اس. کسی که فکر کنه یکی دیگه بابت خوشبختی یا بدبختی اون دلش می سوزه بچه اس.

کسی که اونقدر الاف و بدبخته که بخواد دلش به حال دیگران بسوزه کلا آدم نیست!!!

اگه تو فکر میکنی چون دلت به حال یکی دیگه میسوزه کمکش میکنی اصلا نمیخواد کمک کنی چون کمک نیست تخلیه ی عقده های خودته. آدم به یه آدم دیگه کمک میکنه چون انسان

وظیفه اش اینه. احتیاج داره به دیگران توجه کنه و دیگران هم به اون توجه کنن. اگه فکر میکنی من دارم دلداریت میدم واقعا برات متاسفم. هیچ حرفی برای گفتن ندارم و امیدوارم طرز فکرتو

عوض کنی چون من دارم آدم حسابت میکنم نه یه بدبخت که لایق دلسوزیه!!!

---

سلام مجدد

فکر کنم بد برداشت کردید . منظورم از دلسوزی این بود . معمولا برای مشاوره دادن و به نوعی روحیه دادن بعضی افراد سعی میکنن واقعیت کمرنگ تر نشون بده تا طرف

مقابل مشکلش حاد تر نشه .

ببینید من خودم با لاغریم مشکل ندارم و اینطور نیست که بشینم غصه بخورم و بگم چون لاغرم بدبختم . ولی باور کنید بیشتر از 90 درصد کسایی که باهام ارتباط دارن (نه

اونایی که گذرا باشن ) حتی مستقیم این موضوع عنوان میکنن . در صورتی که من خودمو بی خیال نشون میدم که موضوع مهمی نیست .از طرفی جواب های منفی هم که

گرفتم باعث بهم ریختگی هر چند موقتم میشه و پیش خودم میگم چرا جنبه های دیگر ندید. ولی خب حق میدم به دختر، اونم باید براش جاذبه داشته باشم .

امیدوارم کسی پیدا کنم که این موضوع براش مهم نباشه:203:

ممنون از نظر صادقانتون و عذرخواهی برای اینکه باعث عصبانیتتون شدم.:72:

سلام.دوست عزیز مگه تو داری برای کسی زندگی میکنی که بخاد از لاغریت خوشش بیاد یا نه.

نقل قول:

---

امیدوارم کسی پیدا کنم که این موضوع براش مهم نباشه:203:

---

این چه جمله ای هست که نوشتی پسر خوب!!!!!!من جای شما حرص میخورم به خاطر این جمله،تو لایق بهترین هایی مرد.خدا کنه کسی پیدا شه این موضوع براش مهم نباشه چیه دیگه!!!!پیدا هم نشد که نشد.چرا اینقدر خودتو دست کم گرفتی و داری پایین میاری!!بذار یک چیز رو بهت بگم.این دخترا لیاقتشون اینه که یکی گیرشون بیاد ادم سر به راهی نباشه،رفیق باز باشه،اهل خیانت باشه،اهل دود و دم باشه،کاری نباشه و هزار تا برنامه دیگه داشته باشه.پسر خوب تو خیلی ثروتمندی .خوبیاتو کم نشمر و ارزون نفروشش مرد.برو دنبال علاقه و استعدادت و به اون عشق بروز،خودتو ناراحت دخترهای امروزی کردی؟؟؟؟؟؟؟از وقتت استفاده کن و فکر خودتو درگیر این چیزها نکن.همونطور که قبلا هم بهت گفتم من هم شرایطم تقریبا شبیه تو هست و منم بعت میگم اره مهمه این موضوع برای خیلی ها( تقریبا همه دخترها مگر اونهایی که 10 سال یکبارهم کسی خواستگاریشون نمیره اما برای بقیشون مهمه) پس نه دردل الکی کن و نه به دلسوزی هایی که بقیه میکنند زیاد گوش بده.همین دخترهایی که اینجا نظر دادن پای عمل برسه 180 درجه فرق میکنند پس خیلی زوم نباش روی این موضوع.من خودم برای ازدواج با خانمی اشنا شدم .همون جلسه اول موقعی که یکم حرف زدنمون راه افتاد و بصطلاح داغ شد خانم پرسید شما همیش هاینقدر لاغرید!!!!من هم گفتم بله و چیز دیگه ای نگفتم.حالا این خانم قدش 150 بود.چهرشم که خدا افریده و من نظری نمیدم در موردش.وضع اقتصادی و تحصیلات هم اندازه هم.من از این حرفش خیلی بدم اومد و همونجا قضیه رو منتفی دونستم و ادامه صحبتهام هم باهاش صوری بود و یکم نشستم تا وقت بگذره و برم.بعدش شبش هم برای اینکه ناراحت نشه جوابم منفیه بهش پیامک دادم که فکر میکنم من از نظر ظاهر اونجور که شما میخاید نیستم و شما لیاقتت بالاتر از منه و...(خواستم اونو بالا ببرم که دلش نشکنه،حالا به غیر از این موضوع و سوال خانم که من ازش بدم اومد من اصلا این خانم رو نپسیندیدم و در هر صورت جواب خودم هم منفی بود) خلاصه من شب بهشون پیام دادم و دیدم صبح برام جواب داده بود.حالا چی نوشته باشه خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نوشته بود من نشستم فکرامو کردم دیدم ظاهر بعد از یک مدت عادی میشه و چیزهای مهم تو زندگی مهمه و.....:311: حالا منه بدبخت ظاهرمم بد نیست.من هنوزم که فکر میکنم میبینم واقعا این خانم چقدر به بنده لطف داشتن و نشستن فکر هم کردن که منو قبول کنند:311:(من واقعا معرفت به خرج دادم توی همون یک جلسه تا اخرش نشستم و صحبتهام رو ادامه دادم.فکر کنم پسر دیگه ای بود همون اول کار و بعد از دیدن خانم دور میزد بر میگشت ) ببین پسر خوب برای ازدواج با همه نوع دختر برخورد میکنی.مهم اینه خودتو پایین نیاری.برای اشنایی ازدواج هم با کسی حرف زدی اگر دیدی حرف لاغری و وزن و.. رو زد بدون این مسئله براش دغ دغه هست و الان هم نادیدش بگیره شک نکن بعدا خودشو نشون میده.پس اگر به همچین موردهایی برخورد کردی دیگه ادامه نده.حتی اگر دختر به دلت نشسته بود.حتی اگر دختر خوب و مناسبی بود.( شاید بعضیها خرده بگیرن بهم اما حرفم دلیل داره.چون این موضوع شما رو ناراحت میکنه و از طرفی برای دختر هم مهم بوده که همون اول پرسیده و بعدا همش تو ذهنشه )

خب شما فکر میکنی دیگرانی که شما رو میبینن و هی بهتون یادآوری!!! میکنن که لاغری هدفشون چیه؟

فکر میکنی دلشون به حالت میسوزه؟

فکر میکنی دارن مسخره ات میکنن؟

فکر میکنی میخوان آزارت بدن؟

فکر میکنی اونا فکرمیکنن که متوجه نیستی و میخوان به نوعی متوجه کنن شما رو؟ در واقع میخوان بهت بگن لاغری تا کمی به خودت بیای و به بدنت برسی؟

کلا هدف دیگران از اینکه در مورد ظاهر شما نظر میدن چیه؟

احساس شما در اون لحظه چیه؟ من احساس واقعی تون رو میگم نه مثلا ظاهر سازی و خود رو شاد نشون دادن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط زندگی خوب

خب شما فکر میکنی دیگرانی که شما رو میبینن و هی بهتون یادآوری!!! میکنن که لاغری هدفشون چیه؟

فکر میکنی دلشون به حالت میسوزه؟

فکر میکنی دارن مسخره ات میکنن؟

فکر میکنی میخوان آزارت بدن؟

فکر میکنی اونا فکرمیکنن که متوجه نیستی و میخوان به نوعی متوجه کنن شما رو؟ در واقع میخوان بهت بگن لاغری تا کمی به خودت بیای و به بدنت برسی؟

کلا هدف دیگران از اینکه در مورد ظاهر شما نظر میدن چیه؟

احساس شما در اون لحظه چیه؟ من احساس واقعی تون رو میگم نه مثلا ظاهر سازی و خود رو شاد نشون دادن.

---

هدف برخی مسخره کردنه و بعضی ها صرفا یه صحبتی میکنن.
وقتی خیلی تکرار میشه حس این بهم دست میده که دچار کمبود هستم.
کمبود وزنم برای خودم که مشکلی ایجاد نکرده فقط شاید باعث مجردیم بشه

نقل قول:

---

هدف برخی مسخره کردنه و بعضی ها صرفا یه صحبتی میکنن.
وقتی خیلی تکرار میشه حس این بهم دست میده که دچار کمبود هستم.
کمبود وزنم برای خودم که مشکلی ایجاد نکرده فقط شاید باعث مجردیم بشه

---

این که حس میکنید دچار کمبود هستید رو درک میکنم. در واقع خب من واقعا ناراحت شدم شما این جوری فکر میکنید. خیلی ناراحت شدم. حالا میفهمم که چرا فکر میکنید که آدمای اینجا

دارن دلداری تون میدن. در حالی که از نظر من خیلی طبیعی دارن واقعیت رو به شما میگن و شما فردی عادی و ارزشمندی و من خودم n نفر مثل شما دیدم ، شما تو دنیای ذهنی خودت

اسیری و دقیقا داری برعکس فکر میکنی و حرفای بچه ها رو صرفا ترحم میبینی.

محمد عزیز از حرف هاتون این جوری برداشت میکنم که از نظر شما آدما دو دسته هستند. یا شما رو مسخره و سطح پایین میبینن و در واقع آدم های بدی هستند یا اینکه بی تفاوت اند و

اصلا شما رو نمیبینن و در واقع باز هم آدم های بدی هستند.

از نظر شما برای دیده شدن و پذیرفته شدن در بین آدما حتی اگه خودکشی کنی باز هم جایگاهی نداری مگه اینکه کسی دلش به حالت بسوزه.در واقع اگه کسی هم شما رو در رده ی آدم

های معمولی ببینه صد درصد دلش براتون کباب شده یا به قول سامان یه مشکلی چیزی داره!!! وگرنه ....

پس تمامی رفتارهای شما طبیعیه که در این جهت باشه.

میدونی چیه قضیه اینه که من نوعی دارم بهت مثل یه آدم عادی نگاه میکنم نمیگم خوب و فوق العاده یه آدم عادی ولی تو تو ذهن خودت خودت رو بد میدونی و بی ارزش و دارای کمبود

بنابراین فکر میکنی من دارم بهت این طور نگاه میکنم. من نوعی بهت میگم چقدر لاغری بدون اینکه حتی به مغزمم خطور کنه که تو رو مسخره کنم یا حتی اصلا لاغر بودنت برای من بیشتر از

یه درصد خاصی مهم باشه که این درصد هم بستگی به خیلی چیزا داره!!! ولی شما فکر میکنی که من تو رو بی ارزش و صد درصد دارای کمبود میبینم. حتی اگه من تو رو مسخره هم کنم در

کمال تعجب تو بازم خودت رو بی ارزش می بینی!!!

میدونی عزیز چیه بی سوادی بی سواد.... موندی تو خودت بیا بیرون و چند تا آدم دیگه غیر خودتم ببین لطفا. هیچ ادمی آدم دیگه رو بی دلیل مسخره نمیکنه. مگه میشه همچین چیزی!!!

مسخره و تحقیر کردن آدما دلیل میخواد ولی دلیلش این نیست که فردی که مسخره میشه مسخره اس!!!

آدم های خودشیقته رو دیدی که چقدر عجیب فکر میکنن؟ اونا خودشون رو محور دنیا میبینن . فکر میکنن همه ی عالم و آدم آفریده شدن که در خدمت اونا باشن. در واقع اونها اعتقاد راسخ

دارن که هدف آفرینش من و شما و خورشید و فلک توجه و خدمت به اوناست.

حالا بذار واقعیت تفکر شما رو بگم که عجیب تره. شما هم خودت رو محور دنیا میدونی اما دقیقا برعکس نگاه یه خودشیفته. یکم فکر کن تفکرت عجیب تر از یه خودشیقته نیست؟

تو آفریده شدی با این هدف که همه ی آدما احتیاج دارن یکی رو تحقیر کنن و تو به وجود اومدی تا دیگران مسخره ات کنن یا اینکه اصلا اشتباهی آفریده شدی!!! کلا آدما تو رو نباید بییینن!!!!

خب چرا یکم فکر نمی کنی. بابا تو آدمی انسانی ارزش داری هزاز تا ویژگی خواستنی داری هزار تا خوبی داری هزار تا هم بدی مثل همه ی همه ی آدما.

بیا یکم از فکرت کوتاه بیا. بیا یکم سواد داشته باش انسان شناسی، جامعه شناسی شخصیت شناسی و این جور چیزا رو بخون و بفهم کلا ادما نه اون طوری ان که یه خودشیفته فکر میکنه

نا اون طوری ان که یه افسرده فکر میکنه .

خیلی خوشحال شدم که تو بیان احساساتت گارد نگرفتی و راحت گفتی چته. ادامه بده و به حرفای من و دیگران بدون قضاوت شخص خودت فکر کن. در واقع یکم به خودت اجازه بده که باور

کنی شک کن به خودت. شاید اصلا کمبودی نداری.

یه موردی بود رفتیم خواستگاری و جواب منفی . بدون شناخت دقیق دختر از من

خانم زندگی خوب من باید درس انسان شناسی، جامعه شناسی شخصیت شناسی بخونم . جامعه وقتی به لحاظ فرهنگی از زیر خط فقرم بدتر شده و کمتر کسی انسانیت و
شخصیت ادم ها براش مهمه مطالعه اون ها به چه دردی میخوره هر چند که حداقل شخصیت ادم ها رو به راحتی تشخیص میدم

با ادم های زیادی در ارتباطم. بی سوادم نیستم (دقیقا به همون مضمون که فکر میکنید نه اون چیز عام )

اینکه من لاغرم و قد کوتاهم و هزار روش و انواع دکتر مراجعه کردم و مشکلم حل نشده . و الان به دلیل ظاهربینی خانم ها مجردم من مقصرم ؟