نامزدی وخیانت

سلام دوستان,من یه ساله که نامزدم ,اوایل نامزدیمون خیلی خوب بود امارفته رفته انقدسردشدکه هرروز گریه میکردم اماوقتی باهاش حرف میزدم خوب بودم ومحبت میکردم وخانوادش میگفتن اخلاقش اینطوریع ,سرده,که بعد چهارماه فهمیدم بهم خیانت کرده,همه فهمیدن,شوهره اون زنه که بانامزدم رابطه داشته زنگ زده به پلیس ونامزدم واون خانوم توبازداشتگاه موندن پنج روز وشوهرش طلاقش داد,منم به هرحال بخاطر شرایطم وحرفاش وخواستم زودجانزنم که باهاش موندم,بچه ها توزبونش بهم محبت میکنه ها,اما من یه زنم احساس میکنم بازم یه چیزی کمه,توپروفایل تلگرامش عکس عاشقانه میذاره که خداحافظ عزیزم ,من اینجاداغونم توبا اون بیرونی,پیشوازعاشقونه میذاره که برگرد اینا,بقران دیگه نمیدونم چی درسته چی غلط,بهش میگم میگه چی میگی یه عکسه دیگه,دیگه بریدع ام ,شمافک میکنید دلش پیش اون مونده,شرایط خونمون هم خیلی بده,نمیتونم به طلاق هم فک کنم ,توروخدا راهنماییم کنین

سلام

دوست عزیز هنوز نامزدین ایشون بهتون خیانت کرده.. چه برسه به چن سال دیگه

اصلا ایشون واسه چی ازدواج کرده؟

من نمیخوام بگم کاری بکنید ولی چشماتونو خوب بازکنید و از سرد بودن ایشون نسبت به خودتون به این راحتی عبور نکنید

اینجا کسی نمی گه جدا شو
ولی این مورد نیاز به فکر کردن نداره
خیانت کرده ، با زن شوهر دار رابطه داشته
چه خوبی داره که شما خواستی جا نزنی ؟
خدا عقل رو برای چی داده ؟ نکنه باهاش بمونی بعد 2 سال دیگه بگی خدایا چرا قسمت من این شد ، خدا منو دوست نداره و هزار مدل حرف هایی که بقیه تو سایت می زنن

اخه شرایط خونمونم خیلی سخته بقران,وقتی خیانتشو فهمیدم چون دیگه بریده بودم وفهمیدم نه میتونم طلاق بگیرم ,اینم از این زندگی,خودکشی کردم ,بخدا دوستان خیلی خسته ام,خیلی,پدرم سختگیروبداخلاقه, برادرم مشکل فوق العاده بزرگی داره, مادرم مریضه

خیلی ناراحت شدم از شرایطی که نوشتید. گفتید شرایط خونتون خیلی بده ولی با چیزایی که از نامزدتون (اگر عقد هستید که میشه همسرتون) گفتید شرایط خونه دومتون بهتر از شرایط خونه اول نمیشه. بهتون خیانت کردن اونم با زن متاهل، یعنی اگر حتی پای شما هم وسط نبود این حرکت بسیار غیر اخلاقی هستش!! اگر کسی واقعا پشیمون بشه و توبه کنه میشه بخشید ولی ایشون دارن خیلی علنی شکست عشقیشون رو به خاطر یک زن دیگه جلوی شما نشون میدن و هیچ ترس و حیایی هم ندارن از شما. به نظر من اگر این مشکل رو بطور ریشه ای و اساسی حل نکنید و ازدواج کنید از چاله درمیایید میفتید داخل چاه.

بله,حتی همون موقع گفتم خطتوعوض کن نکرد,تلگرامتوپاک کن نکرد,میره عروشی گیتارمیزنه ,به مشاور رفتم گفت کارش پرریسکه, البته باغ هم دارن,گفتم توباغتون کارکن,یا یه کاردیگه,منم ازت خرج اضافی نمیخوام,قبول نکرد,گفتم بریم مشاوره قبول نکرد,البته یکی ازعموهاش هم کپی ایشونه,باوجوداینکه به همسرش خیانت میکنه وهمسرشم میدونه ,ایشونم ب نظرم میخواد منم مثل زن عموشون بشم ,واکثر وقتشون رو توخونه اونا میگذرونه,گفتم بخاطر زندگیمون با اون عموت نگرد,میگه نیومده منوازخونه عموم محروم میکنی!بچه ها چیکارکنم ,توروخدا

تنها کارت اینه که حقیقتو بپذیری
حالا حقیقت چیه؟
آدم شخصیتشون در سنین خیلی پایین شکل میگیره و امکان تغییر فقط با میل و اراده خیلی قوی امکان داره پس فکر تغییرش رو نکن برو فکر خودش باش
شما احتمالا خدای نکرده به قصد ازدواج نامزد نشدید که؟شدید؟چون نامزدی فقط واسه شناخته ولی شما اصلا هدفتون شناخت نیست حتی با اینکه به مناسب نبودنشون برای شوهر خوب یقین دارید (دقت کن گفتم شوهر خوب نه آدم خوب چون این آدم ممکنه در زمینه های دیگه مثل کار و یک سری مهارت ها خوب باشه ولی هیچ وقت شوهر خوبی نمیتونه بشه) ولی بازم میاید میگید چیکار کنم!!!چی رو چیکار کنی؟مگه نامزدی واسه ازدواجه که حالا که میبینی بدردش نمیخوره داری میپرسی چیکار کنم دووم بیاریم تا ازدواج(به قول بعضی افراد ناآگاه خوشبختی!!!!!)
اون آدم مناسبی نیست هیچ دلیلی برای زندگی و سختی کشیدن کنارش موجه نیست قدر خودتو بدون و حقتو بشناس و به کمتر ازش راضی نشو اگه حقتو ندونی تو همه جا همه ازت سواستفاده میکنن اگه باهاش زندگی کنی حقت رو همین خیانت ها میدونی ایشون هم همش حقشو به جا میاره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیرییین

بله,حتی همون موقع گفتم خطتوعوض کن نکرد,تلگرامتوپاک کن نکرد,میره عروشی گیتارمیزنه ,به مشاور رفتم گفت کارش پرریسکه, البته باغ هم دارن,گفتم توباغتون کارکن,یا یه کاردیگه,منم ازت خرج اضافی نمیخوام,قبول نکرد,گفتم بریم مشاوره قبول نکرد,البته یکی ازعموهاش هم کپی ایشونه,باوجوداینکه به همسرش خیانت میکنه وهمسرشم میدونه ,ایشونم ب نظرم میخواد منم مثل زن عموشون بشم ,واکثر وقتشون رو توخونه اونا میگذرونه,گفتم بخاطر زندگیمون با اون عموت نگرد,میگه نیومده منوازخونه عموم محروم میکنی!بچه ها چیکارکنم ,توروخدا

---

دخترجان ، از چاه برگرد تو همان چاله

اون مشکلاتی که خانه داری در برابر مشکلاتی که بعدا به وجود می یاد هیچی نیست
فکر تغییر سبک زندگی پله پله باش و تا اینقدر وابسته به خانوادت نباشی

کاش به خودت رحم کنی و عاقلانه تصمیم بگیری
مردی که از الان پشتت نیست و توی بهترین دوران زندگیتون واستون غم و غصه و ناراحتی رقم زده یکم زیادی خودخواهه

عجله نکن واسه ازدواج
بهش فرصت بده تا خودشو خوب نشون بده
یا پشیمون میشه و با همه وجودش جبران میکنه و میبخشیش
یا به همین رفتار ضد و نقیضش ادامه میده و دیگه خودت بهتر میدونی عاقبتشو ...
و به خودت فرصت بده تا خوب بشناسیش

اگه فهمیدی مرد خوبی نمیشه پس شک نکن به حرف دلت گوش کن
و یادت باشه یه خانواده بد ، تحملش راحت تر از یه شوهره بده چون دیگه راه بازگشتی نداری

بچه هااخه هم پسرداییمه,هم ازچندجافامیلیم,هم چون توشهردیگه ان نتونستم خوب بشناسمش وخانواده های ماحرف زدن قبل عروسی روخوب نمیدونن,درضمن عقددایمیم,وشرایط خونمون ,یه چیز دیگه,وهم طلاق توشهرمون زیادمرسوم نیست,به مساوررفتم گفت به خودت فرصت بده تاخوب بشناسیش,واونوقت تصمیم بگیری,درضمن هیچ وقت اعتراف نکردخودش که خیانت کرده واقعا,چون اون زن که با نامزدم گرفته انش هم همسایه شونه,هم دخترعموی مادرشوهرمه ,هم چون قبلا نامزدم کرایه کشی میکرده وشوهر اون خانوم به زنش گفته بوده اگه منم نبودم فقط به نامزدمن زنگ بزنه تا جایی خواست ببرتش ,واون خانوم یه بچه سه ساله داره ,شیرینه ,نامزدم هم همش ازبچه تعریف میکرد,میگه اون زنه بهم زنگ میزدیا اس میدادکه جایی ببرمش ,یاچون من بچشو دوس دارم میبردم میگردوندمش ومیاوردم واونم اس میداد ,کجایی ,بیارش,ولی منم به روش نزدم که میدونم خیانت کرده ای وبازم باهات مونده ام,چون گفتم قبح کارش میریزه,ولی من یه زنم ,میدونم بهم خیانت کرده,چون عیدکه من بانامزدم اینا رفته بودیم سبزده به در,ونامزدم باهام خوب,بود ولی وقتی اون خانوم ومادرش ایناهم پیشمون اومدن بقران نامزدم اصلا یه کلمه دیگه باهام حرف نزدوازم دورشد ,حتی توماشینی که من بودم ننشست,اونموقع من چیزی متوجه نشدم,ولی بعداین موضوع همه چی به دستم اومد

- - - Updated - - -

درضمن مشکل اون زن به چندنفردیگه هم زنگ زده بوده ,باشوهرشم اختلاف داشتن ,کتک کاری شون جوری بود که داییم اینارفته بودن براوساطت ,قبل این قضایا,ازیه طرف دیگه شوهر وبرادر اون خانوم زنگ زده ان به خونه ما وبه بابام ,فحش داده ان ,گفته ان چون دامادتوبه ناموس مانظرداشته ماهم انتقامشوازدخترتومیگیریم,د� �گه بابامم نمیذاره برم اونجا,بخدا مونده ام,به نظرتون بهش بگم که میدونم واقعا بهم خیانت کردی یانگم که قبح کارمیریزه واینجوری توخودم بسوزم والکی خوب باشم؟

کار اشتباه، اشتباهه. حالا هر چقدر هم توجیحش کنی یا 10000 نفر دیگه هم بیان و تاییدش کنن باز هم ذره ای از اشتباه بودن اون کار کم نمیشه. اصلا اون زن کااااملا خرابه، قبول. شوهر شما که یک مرده و تو اجتماع تشریف داره و باید گرگ شناس و ادم شناس ماهری باشه تا بتونه از همسر و فرزندش تو این اجتماع خر تو خر محافظت کنه، چرا رفته سراغ اون زن؟ اگر قابلیت تمییز انسان های خوب و بد و شر و خیر رو ندارن چرا اصلا ازدواج کردن؟
زن وقتی ازدواج میکنه، به امید یک پشتوانه ی قوی همسری مردی رو قبول میکنه. این پشتوانه بودن جوانب مختلفی داره. هم به لحاظ مادی البته از راه ابرومندانه و حلالش، هم به لحاظ عاطفی و احساسی، هم به لحاظ مصونیت از اسیب های اجتماعی مختلف، حفظ آبرو و ارزش و عزت خانم و ... این مرد در چه زمینه ای میتونه به عنوان ساپورت کننده ی شما عمل کنه؟ به لحاظ عاطفی و احساسی که براتون کم گذاشته، با معاشرتش با افراد ناخلف و خراب که عملا به ابرو، ارزش و جایگاه شما به عنوان خانم توهین کرده، اوضاع مالیشم که با گیتار زنی تو عروسی ها و ... معلومه چی هست.
باشد که شوهر اون خانم از نامزدتون خواسته به عنوان راننده ی تاکسی مسئولیت ایاب و ذهاب ایشونو متحمل بشن، همسر شما به عنوان یک مرد متاهل و متعهد نباید این مسئولیت رو قبول میکرد و دور و بر یک همچین زن ناخلف و خرابی نمیگشت. عقل رو خداوند برای همچین روزهایی به انسان ها دادن. ببین خودت میتونی با گیتار زدن شوهرت تو عروسی ها و ... کنار بیای؟
ازدواج خوبه اماااا نه به هر قیمتی! این مسیری که میری عزیزم به ناکجا آباده. با این مرد هرگز خوشبخت نخواهی شد. ایشون به لحاظ اخلاقی و شخصیتی خراب هستن و اخلاق و شخصیت خراب رو نمیشه درست کرد. این مرد لاابالی و بی مسئولیته. حالا خود دانی.
خودت رو جمع و جور کن. قوی باش. معیارها و ملاک ها ت رو برای زندگی خوب تعیین کن. از معیارها و ملاک هات اگر صحیح و به جا هستن هرگز کوتاه نیا. به خدا توکل کن. یکم ارامش خودتو حفظ کن. صبور باش. عجله نکن. گذر زمان خیلی چیزها رو عوض میکنه. یه دختر با 1000 تا مشکل خونه ی پدریش سرنوشتش خیلی خیلی بهتر از یک زن بدبخت تو خونه ی شوهرشه.
میشه بپرسم چند سالتونه و تحصیلاتتون چه میزانه؟

ممنون ازراهنمایی تون,بیست ودو,لیسانس حسابداری میخونم,دوترمم مونده,یعنی طلاق بگیرم!همه چیوبهش بگم وبعدش طلاق؟بچه ها بخداحالم خیلی بده,توسن بیست ودو بشم زن مطلقه,اونم شرایط خونمون,اینم ازشوهر,خیلی تنهام

میخواین توی جهنمی که شوهرتون براتون درست کرده بخاطر حرفای بی ارزش مردم بسوزی و بسازی؟
طلاق توی شهرتون غیر مرسومه ولی خیانت یه مرد اینجوری و بردن ابرو توی شهرتون و زندگی باهاش مرسوم و رایجه؟
وقتی از شوهرتون حرف میزنین حس میکنم در مورد فقط پسر عموتون داره صحبت میشه.
یعنی رفتار ایشون و توقع شما جوریه انگار شما دونفر فقط نسبت دختر عمو پسر عمو دارین و اصلا شبیه به زن و شوهر ها نیستین.
زندگی با این مرد با این شرایط و مردیکه از اشتباهش پشیمون نیست و جبران نمیکنه درسته؟

هیچ کس نمی تونه بهت بگه طلاق بگیر
این تصمیمیه که خودت باید بگیری

ولی این را بدون که آدمها ذاتشون عوض نمی شه.
همسرت خیلی آدم کوتاه فکر و بی مسئولیتیه که در زمان نامزدی با زن شوهردار رابطه داشته. حتی جنبه خیانتش را که کنار بذاریم، کارش خیلی احمقانه است
با آدمی به این کوتاه فکری و نادانی نمی شه زندگی کرد.

دوست عزیز، شیرین خانم. شما الان طلاق بگیرید زن مطلقه نیستید! شما باکره اید و دوشیزه پس زن نیستید. دوران عقد برای خانواده هایی مثل خانواده ی شما که درشون نامزدی غیر رسمی (نامزدی غیر رسمی= بدون خوندن صیغه ی عقد دایمی و صرفا توسط خواستگاری رسمی که فقط خانواده ها و نه فامیل و دوست و... در جریان باشند، صورت میپذیره) مرسوم نیست، صرفا دوران شناخته و هیچ لزومی نداره که مختوم به عروسی و رفتن زیر یک سقف بشه. شما خیلی جوونید و فرصت های بسیار زیادی خواهید داشت. از این قضیه کسب تجربه کنید.
ازدواج با شرایطی خوبه، نه همیشه. سن کم دختر و پسر، نداشتن استقلال مالی و فکری و اجتماعی کامل دختر و پسر، تابوهای پر خطر خانواده های سنتی مثل نداشتن زمان نامزدی غیر رسمی و در نتیجه عدم شناخت طرفین از هم، و ... همگی نشون میده که شما ازدواج بدون فکری داشتید که دیر یا زود مختوم به شکست بود.
یک دختر مجرد حتی 40 ساله در کشور ما برای داشتن یک زندگی خوب و آبرومند در اینده امیدوارتر از یک زن با بچه و شوهر بی فکر و بی مسئولیت و احمقه. خودت رو فدای این پسر احمق نکن. گاهی بعضیا حماقت خودشون رو شیپور میکنن و این پسر دقیقا همین کار رو میکنه اما تو چشمات و گوشات رو بستی اونم با تمام قدرت، که حماقت این پسر رو نه ببینی و نه بشنوی. کدوم پسر عاقلی میاد با زن شوهردار رابطه برقرار کنه؟! اگر الان طلاق نگیری و خودت رو نجات ندی بعدا باید بیای و اینجا 1000 پست بزاری و کاسه ی چه کنم چه کنم دست بگیری اما اون موقع دیگه این راهنمایی ها برات انجام نمیشه و همه میگن بسوز و بساز!!!

یه دوستی داشتم که وضعیت تو رو داشت اما با یه فرق که خیلی همسرش رو دوست داشت بعد از 11 سال حالا یکمی طرف سربه راه شده اما به قیمت نابود شدن دوستم تموم شد
اشتباه نکن
کارغلط هر چی جلوتر بره بیشتر پیچیده و عذاب آور میشه
4 سال دیگه با یه بچه و کلی مسئله هیچ جا جات نیست حتی خونه بابات
به خانواده ات بگو نمیشه با این شرایط زندگی کرد
جالبه حتی ابراز ندامت نمی کنه
بهش بفهمون که میدونی قضیه رو از ی میترسی
قبح در صورتی میریزه که طرف مخفیانه و.. باشه این که تشت رسواییش از بام افتاده

بله,بی مسولیت هستن,فقط دنبال علایق خودشه,درضمن ماعقددایم هستیم,همه ی حس هایی که داشتم وکارایی که درحقم کرده بودوبهشون گفتم,بخداخیلی سبک شدم,بخدا تعریف ازخودم نباشه همین دوران امتحانات یه خواستگاریو ردکردم که فک میکردن مجردم,حتی به نامزدم نگفتم ,گفتم مرده,غیرت داره,ولی اون,بخدا بهترین لباس هاوارایشمومیذارم وقتی اون بیاد استفاده میکنم اما اون,درضمن تک پسره,خانوادش خیلی لوسش کرده ان,پدرشم نمیتونه روحرفش حرف بیاره,مادرش بهم گفت هرکاری کرده غلط کرده بامن,اماخودش هیچ وقت زیربارنرفت

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیرییین

بله,بی مسولیت هستن,فقط دنبال علایق خودشه,درضمن ماعقددایم هستیم,همه ی حس هایی که داشتم وکارایی که درحقم کرده بودوبهشون گفتم,بخداخیلی سبک شدم,بخدا تعریف ازخودم نباشه همین دوران امتحانات یه خواستگاریو ردکردم که فک میکردن مجردم,حتی به نامزدم نگفتم ,گفتم مرده,غیرت داره,ولی اون,بخدا بهترین لباس هاوارایشمومیذارم وقتی اون بیاد استفاده میکنم اما اون,درضمن تک پسره,خانوادش خیلی لوسش کرده ان,پدرشم نمیتونه روحرفش حرف بیاره,مادرش بهم گفت هرکاری کرده غلط کرده بامن,اماخودش هیچ وقت زیربارنرفت

---

99درصد افرادی که نامزد یا عقد هستن خب مطمعنا عقد دائم میکنن.شما فرقی با بقیه ندارین.
منظورتون از عقد دائم اینه که باهم رابطه زناشویی کامل داشتین؟شما چه صیغه باشین چه نشون و چه عقد دائم تا زمانی که رابطه کامل باهم نداشته باشین شما دوشیزه هستین و به شما شناسنامه سفید تعلق میگیره و شما خانم مطعلقه نیستین.
خیلی معذرت میخوام طرف تو رابطه دوستی دوشیزگیش رو از دست میده ولی خودش رو نمیبازه و نا امید نمیشه بعد شما چون عقد دائم هستین حس میکنین دنیا براتون به اخر رسیده.
چندین بار گفتم باز هم میگم.خاله من بعد از یک سال عقد بخاطر خیانت نامزدشون(عقد دائم بودن) که اتفاقا دختر عمو پسر عمو هم بودن بعد از جدایی به این خاطر که دوشیزه بودن بهشون شناسنامه سفید تعلق گرفت.
در حال حاضرم 4ساله ادواج کردن و باردار هستن و حاضر نیست به هیچ قیمتی به نامزدی اشتباه گذشته ش برگرده

جدای از خیانت همسرتون ، چه خصوصیات خوبی داشتن که بهشون جواب مثبت دادین ؟
وقتی مشکلی پیش میاد میتونید روش حساب کنید ؟
منطقیه ؟ با اعتقاده ؟ خوش اخلاقه ؟ دست و دلبازه ؟
با تکیه به کدوم اخلاقش میخواهید زندگی مشترکو شروع کنین؟

اینطور که حرفاتون نشون میده خودتونو فقط مجبور به ادامه میبینید
حداقل دلیل محکمی برای ادامه داشته باشید تا بعدا شرمنده خودتون نشین