کینه و نفرت شدید من از همسرم و...

سلام دوستان.همسرم ب من خیانت کرد.با زن
دوستش رابطه داشت فامیل هم بودند.من تازه دو هفتس با خبر شدم توسط خواهرشوهرام.چون قبلا مشکوک شده بودم واز خواهرشوهرام خواسته بودم پیگیر باشن تا اینکه فهمیدیم رابطه داشته اونم با زنی ک من بارها دیده بودمش و بهم احترام میزاشت و دخترمو بغل میکرد و...بعد از فهمیدن این ماجرا قصد جدایی داشتم.چون همسرم باراولش نبود و این دفعه نیز خیانتش وحشتناک بود.ولی مدرکی نداشتم جز شهادت خواهرشوهرام و دوست شوهرم که به خواهرشوهرام آمار رفت و آمد شوهرمو با مدرک میداد.و خواهرشوهر اون خانوم هم شاهد بودن و وقتی فهمیدن میخوام طلاق بگیرم زیر همه چی زدند.متاسفانه شوهر بی غیرت اون خانوم هم شکایت نکرد و در نتیجه من مدرکی دال بر خیانت همسرم نداشتم.خانوادم هم گفتن ک طلاق با وجود یک دختر نه ماهه خوب نیس و بهتره بسوزم و بسازم.به شدت اعصابم خورده.از دست همسر اون خانوم ک چرا شکایت نکرد..ازش نفرت دارم.از شوهرم اون زن و شوهرش و تمامی کسایی ک پشتمو خالی کردن نفرت دارم.من مجبورم باهاش زندگی کنم در حالی ک ازش بیزارم.با چن وکیل هم صحبت کردم گفتن بدون مدرک هیچکاری نمیتونن بکنن.حتی ب جالت قهر خونه رو ترک کردم مامور آوردم و...ولی هیچکدوم نتیجه نداد.حالا هر شب کابوس انتقام از شوهرم و اون زن و شوهرشو میبینم...از همشون بیزارم.چکار باید بکنم...

سلام
عزیزم شما شاغلین؟
واسه خیانتای قبلیشون جی؟ مدرک ندارین؟
از کجا بهشون شک کردین؟ چرا خواهر شوهرتون شهادت ندادن؟

خانه دارم قبلا از طریق گوشیش و تلگرام و ...میفهمیدم خیانت میکنه خب خواهراشم حتما نمیخاستن زندگی داداشسون ب هم بخوره.بشدت ناراحتم

دوستان کسی نیست کمکم کنه؟من بیست و پنج سالمه یه دختر ده ماهه دارم همسرم سی و پنج سالشه.شغلش آزاده.از نظر تحصیلات و ظاهر و...من درسطح بالاتری هستم.هیچی هم برای همسرم کم نزاشتم واقعا چیزی کم نزاشتم.دلیل این کاراشو نمیفهمم.بشدت عذاب میکشم ب شدت حس تنفر دارم ازش.خواهشا کمکم کنید.

دوستان خواهش میکنم ازتو من چن روزه تایپیک زدم کسی کمکم نمیکنه خواهش میکنم بگید چیکار کنم

سلام عزیزم . به نظرم سوختن و ساختن اصلا راه حل درستی نیست ، هر راهی غیر از این رو انتخاب کن چون با این حد نفرتی که پیدا کردی فقط خودتو عذاب میدی.سعی کن ی مشاوره حضوری بری مطمین شو که همسرت قابل تغییر هست یا نه ؟ و اینکه این حس نفرت شاید ی حس زودگذره که پیدا کردی ، از بابت احساس خودت مطمین شو ، اگر دیدی این تنفر واقعیه ، حتما اقدام کن و خودتو پاسوز نکن

شما الان روحیه تون کاملا جنگجویانه است نه سازنده. قدم اول این هست که منطقی با خودتون صحبت کنید. واقعا هدف تون چیه. منطقی بشینید خودتون تنها فکر کنید و تصمیم بگیرید می خواید چکار کنید و بعد از اون محکم برای تصمیم تون تلاش کنید.
به هر حال هر تصمیمی که گرفتید این روحیه نفرت و کینه توزی براتون فقط مشکلات جدید به بار میاره. شما مادر یه بچه هستید، نباید روحیه و فکر تون این طور باشه. از شیری به فرزندتون میدین تا استرس بدن تون به فرزندت تون منتقل میشه. پس این روحیه نفرت و کینه سعی کنید در خودتون خاموش کنید.
اگر هم تصمیم تون واقعا اینه که زندگی با همسرتون رو بازسازی کنید باز باید فکر کنید. این نظر شماست که میگید برای همسرم هیچی کم نذاشتم، اگر کم نذاشته بودید که نمیرفت با کس دیگری.
انقدر انگشت اتهام رو به طرف دیگران نگیرید، در خودتون به دنبال مشکلات و ضعف ها باشید. شما حتی از شوهر اون خانوم هم شاکی هستید که بی غیرته و چرا نرفته از زنش شکایت بکنه !!!
از زمین و زمون شما شاکی هستید غیر از خودتون.
کس به داد و کمک شما نمی رسه، شما خودتون باید برای صلاح خودتون و خانواده تون تلاش کنید

این روزها خیانت زیاد شده. اگر میتونی ببخشش و ازش قول بگیر تا دیگه تکرار نکنه به هر حال هر کسی ممکنه اشتباه کنه اگر نمیتونی ببخشیش که دوستانه بشینید با هم حرف بزنید و توافقی جدا بشید . ولی به نظرم ارزش نداره ادم به خواطر یک اشتباه زندگیش از بین ببره اونم با یک بچه .

آقای بابک این فکر من نیست ک چیزی کم نزاشتم حتی از خودش هم پرسیدم اگه هم چیزی کم گذاشته باشم باید بره خیانت کنه؟این چه حرفیه؟باید بیاد به من بگه این کارتو مثلا دوس ندارم خودتو تغییر بده.اگه اون کم بزاره من باید برم با یکی دیگه؟یه مرد مگه چی میخاد ؟غذای خوب زندگی خوب رسیدگی به بچه رسیدگی ب خودم اخلاق خوب روابط خوب دیگه چی؟بله من از همه شاکی هستم از شوهر اون خانوم هم شاکی هستم.چون خانومش بار اولش نبوده که همه هم میدونستن حتی خود اون خانوم هم اعتراف کرده بله من از شوهر اون خانوم شاکی هستم چون با اینکه میدونه زنش با شوهر من هزار کار کرده حتی حاضر نشد شکایت کنه.به همین دلیل من نتونستم طلاق بگیرم فقط بخاطر شکایت اون مرد.شما اگه خانومت چندین بار بهت خیانت جنسی کنه طلاقش نمیدی؟این چه حرفیه آقا خب معلومه بی غیرته.یکبار میگذرن و میبخشن.هنوزم ک هنوزه شوهرم ناراحته چرا زن اون آقا رو از دستش گرفتن.

- - - Updated - - -

عزیزم بار اولش نیس خیانت میکنه عادت کرده طلاقمم نمیده میگه میخام زجرت بدم

سلام

تاپیکهای قبلیتون را دیدم. خودت هم یه نگاهی بهشون بنداز.
تقریبا بعد از هر بار خیانت همسرت دچار این حس تنفر می شی ولی بعد یه مدت آروم می شی و ادامه می دی.

همونطور که تو تاپیک قبلیت هم نوشتی، از رفتار دوست همسرت و خواهرشوهرهای خودت و ... می شه گفت این جور روابط براشون خیلی عجیب، گناه، غیراخلاقی و ... نیست.
شما نمی تونی فرهنگ یه خانواده را عوض کنی.

من اگه جای شما بودم ...
الان تصمیمی برای جدایی نگیر. به همسرت بگو که فقط به عنوان پدر بچه باهاش رابطه داری.
یه مدت باید شما را تنها بذاره تا فکرهات را بکنی.
یه کم قاطع و جدی باهاش برخورد کن.
نه مثل یک زن بیچاره و بی نوا که بهش خیانت شده و راهی جز خشم و تنفر یا سوختن و ساختن نداره.

تو خونه ات بمون. به خودت و بچه ات برس و سعی کن دو تایی با هم شاد و آروم باشید.
برای شوهرت هم در حد این که همراه شما غذا بخوره یا مثلا اگه لباسهات را ریختی توی ماشین، لباسهای ایشون هم بشور.
ولی کار خاصی براش نکن. در حد یه همخونه.
چون الان که احساس بدی بهش داری وقتی کاری براش می کنی حست بدتر می شه.

مشاوره ات را برو.
برای خودت برنامه بذار که تا شش ماه یا یکسال دیگه تصمیمت را گرفته باشی.
چطوری می خوای جدا بشی و برنامه ات برای بعد از جدایی چیه.
توافقی؟ با مهریه؟ با حضانت بچه؟ می تونی شغل مناسبی پیدا کنی؟ خانواده ات حمایت مالی و عاطفی ات می کنن؟

شاید هم به صلاح خودت و بچه باشه که مثل همخونه با همسرت زندگی کنید و جدا نشی.
و آخرین احتمال هم اینه که همسرت به خودش بیاد و بخواد تغییر اساسی کنه.

لابد کم گذاشتی که بهت خیانت کرده...
حرفی که بارها شنیدم,اصلا منصفانه نیست و یه نوع زیر پا گذاشتن حق کسیه که بهش خیانت شده.
کجا گفته شده اگه حس کمبود داشتیم خیانت کنیم؟کسیرو میشناسین که توی زندگیش و روابطش صد درصد تامین باشه؟
همه کاستی هایی دارن ولی دلیل نمیشه بهم خیانت کنیم.الان اون خانم یعنی همه چی تموم هستن برای همسر صاحب تاپیک؟این اسمش هوس بازیه.نداشتن وجدان و هزار اسم دیگه.
عزیزم مهریه ت رو بذار اجرا.بگو یا مهریه مو بده یا طلاق ایشون هم مجبور میشه طلاقت بده بعد تشریف ببرن با همون خانم روزگار بگذرونن بعد ببینم وقتی چندین بار دیگه دستشون رو شد شوهر اون خانم همنیطرو بی غیرت ادامه میدن؟اصلا شاید اون اقا هم سرشون جای دیگه گرمه که براشون بی اهمیته.
کسانی که با این جور حرف ها این عمل زشت رو توجیح میکنن اگر سر خودشون هم بیاد اینقدر واقع بینانه میرن سراغ ایراد های خودشون و میشن همسر نمونه؟

سلام
به نظر من
اول از همه آرامش خودتون رو حفظ کنید، میدونم سخته ولی باید شما هم قدرتمند باشین و از پس کارهای سخت بربیاین. تا جایی که میتونین به خودتون و بچه تون برسین. ارامش خودتون و بچه تون رو حفظ کنین. هیچ کسی اونقدر ارزش نداره که ارامش شما و پاره ی تنتون رو ازتون سلب کنه.
دوم خودتون رو بی چاره و ضعیف و درمونده و زجر کشیده نشون ندین اصلا!!! یادت باشه هر زنی میتونه تو زندگیش یه قهرمان باشه به شرطی که هر روز در حال یاد گرفتن و به کار بستن باشه اون هم در تمام زمینه ها.
سوم تحریک طرف مقابل یکی از بهترین شگردهاست. چرا شما توی جمع ها و اجتماعات و کلا تو جامعه با اقایون راحت نیستین؟ مخصوصا در مقابل چنین شوهری باید با مردها خیلی راحت باشین تا بهش نشون بدین که شمام جوون و جذابین و مردها به سمت شما هم میان و اگر روزی این شوهر از شما روی برگردوند آغوش های باز دیگه ای پذیرای شما خواهند بود.
چهارم خیلی باهاش سرسنگین باشن و خیلی محلش ندین به این معنی که مثلا خونه رو مرتب کن و غذا رو درست کن و خوب لباس بپوش اما منتظر نشو تا بیاد و با هم غذا بخورین بلکه خودت بخور و غذای اونم رو گاز یا تو ماکروفر بزار بمونه و جز مکالمات ضروری باهاش اصلا حرف نزن و بیشتر تو اینترنت برو و با دوستات تلفنی صحبت کن و تو تلگرام و ... باهاشون خوش بگذرون.
بزار بدونه تو هم همیشگی نیستی و اگر میخواد همیشه نگهت داره باید برات تلاش کنه

ممنونم دوستان با صحبتاتون آروم شدم.شاید اگه شوهرم یه کم پشیمون بود حالم خوب میشد ولی متاسفانه نیست..بگذریم.واقعا حس خوبی از نوشته هاتون بهم دست داد.من نیازی ب اون ندارم.با دخترم خوشبختم..ممنونم