من دارم همه چی رو خراب میکنم شوهرم رو باور ندارم
من و شوهرم دوست بودیم
شوهرم الان که ازدواج کردیم فهمیدم قبلا استخر مختلط میرفته و دروغ میگه نمیرفته
با دخترا دوست بوده و میگه نبوده و فقط خوشرو هست
با دخترا دست تکن میده و میخنده سلام میکنه
نمازش اگه نگم یادش میره
قبلا ب دخترا دست میداده
اینابرای من مهمه اما م ایران نیستیم و برای همه ی ایرانیهای دیگه اینجا خیلی عالیه و من عجیبم از نظرشون
زندگیم تلخ شده
شوهذم خیلی سعی کرده خوب باشه رابطه ای نداره با کسی استخر نمیره میگه دست نمیده
شدیدا مهربونه و دوستش دارم
خیلی خسته ام
نمیتونم دخترای اینجارو تحمل کنم
از دخترای ایرانی اینجا هم متنفرم
چکاااذ کنم
احساس خود کم بینی و کم بود اعتماس به نفس شدید گرفتم با کسی دوست نمیشم
شوهرم شدیدا اجتماعیه